به هر حال من وظیفه خودم دونستم الان انلاین بشم یه توضیح تاریخی بدم که یا خودم از اشتباه در بیارم اگه اشتباهی کردم یا بقیه رو از اشتباه در بیارم.
صبح دانشگاه تلفنی با امید صحبت میکردم یه چیزایی در مورد فرهاد و شیرین و خسرو و اینا گفت منم در مورد قضیه شیرین و فرهاد و دسیسه ای که خسرو کرده در به مرگ رساندن فرهاد یه چیزایی بهش گفتم ظاهرا اشتباه متوجه شده ...
داش امید اونایی که بهت گفتم کجاش مربوط میشد به اینی که گفتی ؟
خب بده که ما میدونیم یه شاهکار ادبی خسرو شیرین داریم
یه داستان عاشقانه بزرگ داریم
یه عاشق پاکباز داریم مثل فرهاد ولی شاید 90 درصد ما عوام هنوز حتی خلاصه داستان خسرو و شیرین رو نمیدونیم ... حتی نمیدونیم کی کیو میخواسته و چی شده اخرش کوه بیستون در کرمانشاه چیه چی در موردش میگن اینه که اگه حتی اسم منظومه رو "خسرو فرهاد" هم میگذاشتند برای ما فرقی نمیکرد ...
خسرو برای اینکه فرهاد رو از سر راهش برداره بعد از اینکه باهاش مناظره جانانه ای کرد و توان مقابله در مقابل عشق فرهاد رو نداشت (همون شعر معروف که توی کتاب ادبیات هم هست ا
ز اینجا بخوانید ) تصمیم میگره خبر مرگ شیرین رو به فرهاد برسونه دسیسه میکنه و چند پیرزن درباری عجوزه میفرسته پیش فرهاد و اونجا فرهاد که در حال کوه کندن بوده ظاهره با تیشه میزنه تو سر خودش و ....
ازاینجا میتونین خلاصه داستان رو بخونین .
http://p30city.net/showthread.php?p=141755#post141755
حالا اقا امید هیچ که خودش این مساله رو نوشت مثلا
خانم فارست
نقل قول:
آخه اجداد ما خیلی زرنگ بودن
البته ما از اونا زرنگتریم
تاریخ میتونه تکرار شه!!!
|
هم رد پای اجدادمونو اینجا دید ؟
من بیخبرم ایا ؟
واقعا قضیه چیز دیگه ای بوده ؟