مشاعره سنتی

[MAHDI]

یارم به وفا وعده بسی داد و جفا کرد

هر وعده که آنم به جفا داد، وفا کرد

[shokofe]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
ون درآن ظلمت شب آب حياتم دادند

[رضا م]

درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس

[shokofe]

ساقیا برخیز و درده جام را
خاک بر سر کن غم ایام را

[رضا م]

آنچه در مدت هجر تو کشیدم هیهات
در یکی نامه محالست که تحریر کنم

[shokofe]

ما را ز خیال تو چه پروای شراب است
خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است

[فرانک]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

[رضا م]

هان مشو نومید چون واقف نی از سیر غسب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور

[yad]

رشته ای برگردنم افکنده دوست
می کشد هرجا که خاطرخواه اوست

[Donya_Raha]

تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو

پرده غنچه می درد خنده دلگشای تو