مشاعره سنتی

[MAHDI]

ز جام عشق يک قطره نصيب خاک عالم شد
از آن ذرات موجودات مست و بي قرار آمد
از آن ميخانه باقي که باشد شاهد و ساقي
شرابي خورده ام جانا که عقلم بي قرار آمد

[فرگل]

دریاب که از روح جدا خواهی رفت
درپرده اسرار فنا خوا هی رفت
می نوش ندانی از کجا امده ای
خوش باش ندانی بکجا خواهی رفت

[MAHDI]

تیر غم دنیا به دل ما نرسد
زخم دل عاشق از کمانی دگرست
از قول و غزلسایه چه خواهی دانست
خاموش که عشق را زبانی دگرست

[yad]

تونیزباده به چنگ آرو راه صحراگیر
که مرغ نعمه سرا ساز خوش نوا آورد

[فرگل]

در قمار زندگانی عاقبت من باختم
بس که تک خال محبت بر زمین انداختم

[MAHDI]

من زمزمه عودم تو زمزمه پردازی

من سلسله موجم تو سلسله جنبانی

از آتش سودایت دارم من و دارد دل

داغی که نمی بینی دردی که نمی دانی

[فرگل]

يكي درد و يكي درمون پسندد
يكي وصل و يكي هجرون پسندد
مو از درومون و درد و وصل و هجرون
پسندم آنچه را جانان پسندد

[MAHDI]

دل با من و جان بی تو نسپاری و بسپارم

کام از تو و تاب از من نستانم و بستانی

[فرگل]

يار من باش كه زيب فلك و زينت دهر
از مه روي تو و اشك چو پروين من است

[MAHDI]

تو عهد کرده‌ای که نشانی به خون مرا

من جهد کرده‌ام که به عهدت وفا کنی