مشاعره سنتی

[behnam3638]

ماهی که قدش به سرو می‌ماند راست


آیینه به دست و روی خود می‌آراست

[mary.f]

تو را که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری

[kave]

یار خوش آن ساقی که مارا جام بیهوشی دهد
تا ز غمها یک نفس مارا فراموشی دهد

[sheida.jojo]

دیدی ای دل که غم یار دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

[SonBol]

دوام عمر و ملک او بخواه از لطف حق ایدل
که چرخ این سکه ی دولت بدور روزگاران زد

[sheida.jojo]

در و دیوار به حال دل من زار گریست
هر کجا ناله ی ناکامی خود سر کردم

[mary.f]

من دیوانه چو زلف تو رها می کردم
هیچ لایقترم از حلقه زنجیر نبود

[sheida.jojo]

دلا در عاشقی ثابت قدم باش
که در این ره نباشد کار بی اجر

[mary.f]

رود به خواب دو چشم از خیال تو هیهات
بود صبور دل اندر فراق تو حاشاک

[sheida.jojo]

کرد شوق چمن وصل تو ای مایه ناز
بلبل طبع مرا قافیه پرداز امشب