مشاعره با حروف انتخابی

[مستور]

در پی وصل تو ای دوست به جان میگردم
روز وشب بی سرو پا گرد جهان میگردم

س

[ماهین]

سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض
به هوی سر کوی تو برفت از یادم

ن

[mary.f]

ندارم دستت از دامن مگر در خاک و آن دم هم
چو بر خاکم روان گردی بگیرد دامنت گردم

ف

[افسون 13]

فصل گل و طرف جویبار و لب کشت
با یک دو سه اهل و لعبتی حور سرشت
پیش آر قدح که باده نوشان صبوح
آسوده ز مسجدند و فارغ ز کنشت

ک

[مستور]

كي شعر تر انگيزد خاطر كه حزين باشد
يك نكته از اين معني گفتيم و همين باشد

ل

[ماهین]

لب بسته ای ز گفتن راز نهان رهی
غافل از زبان تو گویاتر است اشک

ر

[افسون 13]

رفتم که در این منزل بیداد بُدن
در دست نخواهد بر خنگ از باد بُدن
آن را باید به مرگ من شاد بُدن
کز دست اجل تواند آزاد بُدن

س

[ماهین]

سبک باران به شور آیند از هر حرف بی مغزی
به فریاد آورد اندک نسیمی هر نیستان را

م

[مستور]

سالها دل طلب جام جم از ما ميكرد
آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا ميكرد

ن

[افسون 13]

نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد
کو حریفی کش سرمست که پیش کرمش
عاشق سوخته دل نام تمنا ببرد

و