|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#101
05-18-2009
|
||||
|
||||
خداوندا تو میدانی ... منم ، دلتنگ دلتنگم منم ، یک شعر بیرنگم منم ، دل رفته از چنگم منم ، یک دل که از سنگم منم ، آواز طولانی منم ، شبهای بارانی منم ، انسانیم فانی خداوندا تو میدانی ... منم ، در متن یک دردم منم ، برگم ، ولی زردم منم ، هستم ، ولی سردم منم ، مُرده م ، منم مُرده م منم ، یک بغض پر باران منم ، غمهای بی سامان منم ، هستم دراین زندان منم ، زخمهای بی درمان منم ، دارم تب و تابی ز تنهائی ، ز بیتابی منم ، رفته به گردابی مرا باید که دریابی منم ، یک آسمان دردم منم ، دریا شود قبرم منم ، دنیا شود جبرم منم ، پایان شده صبرم منم ، یک ذره گردم منم ، خواهم کسی همدم منم ، برخود ستم کردم دلم خون میشود هردم منم ، از عشق گویانم منم ، دردست درمانم منم ، آمد به لب جانم خداوندا ! بمیرانم !
__________________
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#102
05-22-2009
|
||||
|
||||
|
مرا نه سر نه سامان آفریدند
پریشانم پریشان آفریدند پریشان خاطران رفتند در خاک مرا از خاک ایشان آفریدند ...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
|
#104
05-22-2009
|
|||
|
|||
|
سيب سرخي را به من بخشيدو رفت
ساقه سبز مرا او چيدو رفت عاشقيهاي مرا باور نكرد عاقبت بر عشق من خنديدو رفت اشك در چشمان گرمم حلقه زد بي مروت گريه ام را ديدو رفت
|
|
#105
05-26-2009
|
||||
|
||||
|
رفت از دل من چرا نشاط و شادی؟
یا رب این صبر مرا به من چگونه دادی؟ یا رب روزی که مرا جدا از آشيانم کردی در کشور غم به گوشه‌ام نهادی يا رب به صيد حرم به حق اين همه غم به کجا گريزم ای دل که در اين قفس اسيرم به جوانی ام چه کردم که کنون کنم که پيرم در آن اولين نفس غم به صد هوس هم‌صدای من شد فقط مرغ شب، همان تک‌نواز شب هم‌صداي من شد رفت از دل من چرا نشاط و شادی؟ یا رب این صبر مرا به من چگونه دادی؟ یا رب..
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
|
#110
06-29-2009
|
||||
|
||||
|
هنگام می و فصل گل و گشت و چمن شد در بار بهاری تهی از زاغ و زغن شد از ابر کرم خطهٔ ری رشک ختن شد دلتنگ چو من مرغ قفس بهر وطن شد چه کج‌رفتاری ای چرخ چه بدکرداری ای چرخ سر کین داری ای چرخ نه دین داری، نه آیین داری ای چرخ از خون جوانان وطن لاله دمیده از ماتم سرو قدشان سرو خمیده در سایه گل بلبل از این غصه خزیده گل نیز چو من در غمشان جامه دریده از اشک همه روی زمین زیر و زبر کن مشتی گرت از خاک وطن هست به سر کن غیرت کن و اندیشه ایام بتر کن اندر جلو تیر عدو، سینه سپر کن از دست عدو نالهٔ من از سر درد است اندیشه هر آن‌کس کند از مرگ، نه مرد است جان بازی عشاق، نه چون بازی نرد است مردی اگرت هست، کنون وقت نبرد است ...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن ویرایش توسط ساقي : 06-29-2009 در ساعت 05:29 PM
|
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 07:16 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.