تیری در تاریكی
مهدی محمدی
آدم برفی با اینكه از سفیدپوستها هم سفیدتر است، حرفی از برتری نژادی نمی زند.
اولین گام كرم ابریشم برای پروازهای بلند، حبس انفرادی خودش است.
آیینه درباره اینكه دست راست و چپم كدامند نظر دیگری دارد.
كرمهایی كه دندان عقلم را می خورند، از كرمهایی كه بقیه دندانهایم را می خورند، ضریب هوشی بیشتری دارند.
تابستانها بستنی �زبانزد� خاص و عام می شود.
اسباب بازی بچه ام را كوك می كنم تا كیفش كوك شود.
برای آن ماهی كه از آب بیرون می افتد، بهترین لطف آنست كه سرش را زیر آب كنی.
در مدینه فاضله خوانندگان لذت خواندن صفحه حوادث روزنامه را از دست می دهند.
رنگین كمان رنگی است كه به آسمان زده می شو دتا به خاطر رطوبت ناشی از باران زنگ نزند.
حتی مردمان غیر سیاسی محله ما هم، هر روز برای رسیدن به آزادی 300 تومان كرایه می دهند.
زمان روی پاندول ساعت تاب بازی می كرد.
یك زیر رادیكال هم هویتش را حفظ می كند.
هر جشن تولدی لذتی را نصیب قناد محله می كند.
روشنفكر به جلاد گفت: �اشتباه نكن، من سرم به تنم زیادی نمی كند. تنم به سرم زیادی می كند.�
تیر چراغ برق تیری است در تاریكی.
لبخند معشوق قهرش را تكذیب كرد.