بازگشت   پی سی سیتی > هنر > فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie

فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie مباحث مربوط به فیلم سینما تلویزیون و تئاتر در این بخش

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #101  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

حرکت غلط - Falsche Bewegung





سال تولید : ۱۹۷۴
کشور تولیدکننده : آلمان‌غربی
محصول : پتر گنی
کارگردان : ویم وندرس
فیلمنامه‌نویس : پتر هانتکه، با الهام از کارآموزی ویلهلم مایستر نوشته ولفگانگ گوته.
فیلمبردار : روبی مولر و مارتین شافر
آهنگساز(موسیقی متن) : یورگن نایپر.
هنرپیشگان : رودیگر فوگلر، هانا شیگولا، ایوان دسنی، ماریانه هوپه، هانس کریستیان بِلخ، پتر کرن و ناستاسیا ناکینسکی (کینسکی).
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۳ دقیقه.


«ویلهلم مایستر» (فوگلر)، نویسنده جوان و ناراضی، سفر بی‌هدف را به گوشه و کنار آلمان آغاز می‌کند. در قطار با «لیرتس» (بِلِخ)، خواننده‌ای پیر و همراه جوانش، «مینگنون» (کینسکی)، تردست لال آشنا می‌شود. در بن، هر سه به هتلی می‌روند و در آنجا «ویلهلم» با «ترز فارنر» (شیگولا)، بازیگری که همان روز بعد «ترز»، «ویلهلم» را در خیابان می‌بیند و به او و همراهانش می‌پیوندد که حالا شاعری وینی به نام «برنهارت لاندو» (کرن) نیز همراه جمع شده است. آنان به پیشنهاد «برنهارت» به خانه بزرگی می‌روند که ظاهراً متعلق به عموی او است. در آنجا کارخانه‌داری (دسنی) به آنان خوش آمد می‌گوید و اگرچه هیچ نسبتی با «ویلهلم» پس از شنیدن صحبت‌های کارخانه‌دار درباره تنهائی، شب هنگام به اشتباه به اتاق «مینگنون» (به عوض «ترز») می‌رود و «مینگنون» با شوق از او استقبال می‌کند. صبح روز بعد هنگام قدم زدن، «لیرتس» به «ویلهلم» می‌گوید که نازی سابق و مسئول مرگ یک یهودی است. آنان بعدتر با کارخانه‌دار روبه‌رو می‌شوند که خودش را دار زده؛ سپس همه آنجا را ترک می‌کنند. «برنهارت» از گروه جدا می‌شود و بقیه به آپارتمان «ترز» می‌روند. «ویلهلم» محبوب «ترز» می‌شود. «ترز» مشغول تمرین یک نمایش است؛ «لیرتس» و «مینگنون» نیز در ایستگاه مترو گدائی می‌کنند. به‌زودی «ویلهلم»، «لیرتس» را تهدید به مرگ می‌کند، او نیز فرار می‌کند. پس از دیدن فیلمی در درایون سینما، «ویلهلم» و زنان تصمیم می‌گیرند از هم جدا شوند و در اینجا «ویلهلم» به این نتیجه می‌رسد که در تمام طول عمرش، همیشه مرتکب حرکت غلطی شده است.
* حرکت غلط از همان آغاز، قهرمانش «ویلهلم» و دنیای باز و افسرده پیرامون او را با حالتی غمبار می‌نگرد، در عین حال که تصور «ویلهلم» از دنیا و خودش هم محدود و هم گنگ است. حرکت غلط اثری سرد، تکه‌تکه و پُر از ارجاع و اشاره است: خاطرات گذشته به‌طور غیرمنتظره‌ای تداعی می‌شوند، ولی سفر «ویلهلم» در میان «سرزمین هرز» زمان حال با صحنه‌هائی نقطه‌گذاری می‌شود که نشانگر ادامه زندگی به‌رغم هراس‌های گذشته و حال هستند.

__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #102  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

دو جیک - THE TWO JAKES





سال تولید : ۱۹۹۰
کشور تولیدکننده : امریکا
محصول : رابرت اوانز و هارولد اشنایدر
کارگردان : جک نیکلسن
فیلمنامه‌نویس : رابرت تاونی
فیلمبردار : ویلموش ژیگموند
آهنگساز(موسیقی متن) : وان دایک پارکس
هنرپیشگان : نیکلسن، هاروی کایتل، مگ تیلی، مادلین استوو، ریچارد فارنزوورت، ایلای والاک و فردریک فارست
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۸ دقیقه


ـ ̎جیک گیتیسن̎ (نیکلسن)، کارآگاه خصوصی، مردی میان سال و از قهرمانان جنگ جهانی دوم است؛ او حالا شکم در آورده و از هر چه بگذرد از بازی گلف‌اش نمی‌گذرد و قرار است با زنی خیلی جوان‌تر از خودش ازدواج کند. وقتی به سفارش ̎جیک برمن̎ (کایتل)، شوهر زنی سر به هوا (تیلی)، هتلی را می‌پاید، ناگهان ̎برمن̎ با تیراندازی به سوی مرد خطاکار و کشتنش، ̎گیتیس̎ را شوکه می‌کند. ̎گیتیس̎ وقتی مبهوت‌تر می‌شود که در می‌یابد ̎برمن̎ با مرد مرده در شرکتی نفتی، شریک بوده است. حالا ̎گیتیس̎ از خود سئوال می‌کند که که آیا این یک جنایت توجیه‌پذیر به حساب می‌آید یا یک آدم‌کشی؟
ـ ساخت دنباله بر فیلمی تحسین شده مثل محلهٔ چینی‌ها (رومن پولانسکی، ۱۹۷۴) شهامتی می‌خواهد که گویا تنها نیکلسن در این سال‌ها شهامتش را داشته است. در دو جیک، نیکلسن دوباره در قامت ̎جیک گیتیس̎ فرو می‌رود و این بار مسئولیت پرونده‌ای را می‌پذیرد که به نوعی به همان آدم‌ها‌ی قسمت نخست بر می‌گردد. نیکلسن در چهارمین تجربهٔ کارگردانی‌اش همانند کارهای قبلی، در یک اتمسفر خفه با گفت‌وگوهائی تند و برنده کار می‌کند و اگر جسارت ورود به حریم پولانسکی را نادیده بگیریم، کارش چندان هم بد در نیامده است. فیلم قوی و جذاب آغاز می‌شود، بلافاصله خط داستانی‌اش را پیدا می‌کند و طوری پیش می‌رود که هم جاذبهٔ فیلم پولانسکی را داشته باشد و هم آشکارا از تأثیر پذیری از آن بپرهیزد. دو جیک فیلم روان و راحتی است، هرچند در پایان کمی کم می‌آورد و داستان به خوبی آغاز، بسته نمی‌شود، اما به هر حال فیلمی است زیر سایهٔ محلهٔ چینی‌ها و در هیچ صحنه‌ای از فیلم نمی‌توان این سایه را کتمان کرد.

__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #103  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

تماس مرگبار - The Medusa Touch





سال تولید : ۱۹۷۸
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : جک گُلد و آن و. کوتس
کارگردان : گُلد
فیلمنامه‌نویس : جان بریلی، برمبنای رمانی نوشته پیتر وان گرینوی.
فیلمبردار : آرتور ایبتسن.
آهنگساز(موسیقی متن) : مایکل لوئیس.
هنرپیشگان : ریچارد برتن، لینو ونتورا، لی رمیک، هاری اندروز، ماری کریستین بارو، جرمی برت، مایکل هوردرن، گوردون جکسن، درک جیکوبی، مایکل برن و آلن بیدل.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۰ دقیقه.


رمان‌نویسی به نام «جان مورلار» (برتن) از یک سوء قصد جان سالم به در می‌برد. بازرس پلیس، «برونل» (ونتورا) که از پاریس به لندان منتقل شده، روان‌کاوِ «مورلار»، دکتر «زونفلد» (رمیک) را پیدا می‌کند و در می‌یابد «مورلار» به وجود نیروئی شیطانی در خود باور دارد که باعث مرگ بسیاری از اطرافیانش شده است. به‌زودی «مورلار» قدرتش را ثابت می‌کند و باعث فجایع زیادی می‌شود. تا اینکه «برونل» می‌کوشد او را متقاعد می‌کند قدرتش را صرف مبارزه با شر و فساد کند...
* منطق غریب و هولناک فیلم آن را به اثری قابل توجه بدل نمی‌کند. بیشتر صحنه‌ها صرف تقویت سوء‌ظن رابطه پزشک / بیماری او با «مورلار» نمود چندانی ندارد. گُلد از پس نمایش ظرافت‌هائی که لازمه چنین اثری است، برنمی‌آید و تلاش بازیگران هدر می‌رود، به‌خصوص رمیک که بازی‌اش محدود به نگاه‌های خیره و مثلاً معنادار شده است.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #104  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

سلطان کودک - King Of The Children





سال تولید : ۱۹۸۷
کشور تولیدکننده : چین
محصول : شیان فیلم
کارگردان : چن کایگه
فیلمنامه‌نویس : وان ژی و کایگه، برمبنای داستان کوتاهی نوشته آه چنگ (ژونگ آچنگ).
فیلمبردار : گو چانگ‌وئی
آهنگساز(موسیقی متن) : کو شیائوسونگ.
هنرپیشگان : شی یوآن، یانگ شوئه‌ون، چن شائوهوا، ژانگ کایمئی، شوگوئرکینگ، گو چانگ‌وئی و له گانگ.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۶ دقیقه.


سال 1976، یونان چین. «لائوگار» (یوآن) که در آخرین سال‌های انقلاب فرهنگی، به منطقه دورافتاده‌ای در چین تبعید شده، برای تدریس در مدرسه‌ای انتخاب می‌شود. او که خود فقط یک سال در دبیرستان درس خوانده بالاخره با سختی خود را به مدرسه می‌رساند و از اینکه می‌بیند شاگردانش - که سال آخر تحصیل‌شان است - کتاب ندارند، متعجب می‌شود. او باید درس‌ها را از تنها کتابی که با خود آورده، روی تخته بنویسد تا بچه‌ها از روی آن بنویسند. «لائو» از بچه‌ها می‌خواهد زیر هر واژه‌ای که نمی‌دانند خط بکشند و می‌فهمد که بیشتر بچه‌ها، زبان چینی را نمی‌دانند. او از یکی از شاگردانش، «وانگ فو» (شوئه‌ون) می‌خواهد به او بگوید چطور درس بدهد. یکی از دوستانش، لغت‌نامه‌ای به او می‌دهد و با نزیک شدن فصل بریدن بامبوها، «لائو» به شاگردانش می‌گوید هر کس درباره تجربه‌اش در این زمینه مقاله‌ای بنوید، لغت‌نامه را به‌عنوان جایزه به او خواهد داد. «وانگ فو» مقاله‌ را می‌نویسد و «لائو» لغت‌نامه را به او می‌دهد، ولی «وانگ» آن را نمی‌گیرد و می‌گوید ترجیح می‌دهد آن را رونویسی کند. در اینجا یکی از مسئولان حزب، «وو» (چانگ‌وئی) او را احضار می‌کند و به‌دلیل شرط‌بندی با شاگردان و بازدهی پائین کلاس، اخراجش می‌کند. حالا «وانگ» مقاله‌اش را با عنوان «کسی که خوب می‌شناسی» می‌خواند. او می‌گوید که چطور به‌دلیل تحصیلات از پدر لال خود قوی‌تر شده و اینکه چگونه به جای او صحبت می‌کند. در پایان، «لائو» لغت‌نامه‌ را با یادداشتی (مبنی بر اینکه هیچ‌وقت از چیزی رونویسی نکند) برای «وانگ» می‌گذارد و از آنجا می‌رود.
* فیلم به یکی از مهترین ادوار تاریخ معاصر چین، یعنی انقلاب فرهنگی می‌پردازد و پیامدهای «غیر فرهنگی» آن را به تصویر می‌کشد. مثل زمین زرد (1984) و رژه بزرگ (1985)، دو فیلم پیشین کایگه (عضو سابق گاردهای سرخ در انقلاب فرهنگی)!، سلطان کودکان، از فیلم‌برداری و وجوه بصری درخشان بهره‌ می‌برد. هر چند که عمده موفقیت آن همچنان به مضمون انتقادی‌اش باز می‌گردد.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #105  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

لبه شهر - Edge Of The City





سال تولید : ۱۹۵۷
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : مترو ـ گلدوین ـ مایر
کارگردان : مارتین ریت
فیلمنامه‌نویس : رابرت آلن آرتور، برمبنای فیلم‌نامه فیلم تلویزیونی مردی با ده فوت قد نوشته خودش.
فیلمبردار : جوزف بران
آهنگساز(موسیقی متن) : لنرد رزنمن
هنرپیشگان : جان کاساوتیس، سیدنی پواتیه، جک واردن، کاتلین مک‌گوایر، روبی دی، روت وایت و رابرت سایمن.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۸۵ دقیقه.


"اکسل نورث" (کاساوتیس)، سربازی است که به‌دلیل مرگ تصادفی برادرش (که برای آن مقصر دانسته می‌شود) روی بازگشت به میان خانواده‌اش را ندارد. او از خدمت فرار می‌کند و در یک کارگاه راه‌آهن در نیویورک کاری می‌گیرد. به‌زودی نیز با کارگر سیاه‌پوستی به‌نام "تامی تایلر" (پواتیه) دوست می‌شود. "تامی" بار دیگر به "اکسل" امید زندگی می‌بخشد. با این همه، خوشبختی "اکسل" چندان به درازا نمی‌کشد و سرکارگر سادیست، "چارلز مالیک" (واردن)، در یک درگیری "تامی" را به قتل می‌رساند. اما زمانی که پلیس به تحقیق پیرامون ماجرا می‌پردازد، "اکسل" سکوت می‌کند. او می‌خواهد خودش انتقام بگیرد...
٭ نخستین فیلم دیوید ساسکیند (تهیه کننده)، آرتور (نویسنده فیلم‌نامه) و ریت فیلم نگاهی انسانی به سیاه‌پوستان آمریکا دارد و از این نظر از اولین‌ها به شمار می‌آید. کاساوتیس و پواتیه بسیار خوب ظاهر می‌شوند. اما امتیاز فیلم، کارگردانی خود ریت است که پیش از این سابقه پرباری در تلویزیون، رسانه جدید آن سال‌ها، داشته و پنج ـ شش سال به‌دلیل همکاری نکردن با کمیته بررسی فعالیت‌های ضد آمریکائی سناتور مکارتی از پشت دوربین کنار گذاشته شده بود و تنها، گه‌گاه، کار صحنه‌ای می‌کرده یا در اکتورز استودیو به بازیگران نامدار بعدی (از جمله: پل نیومن. جوآن وودوارد، لی رمیک و راد استایگر) آموزش می‌داده است.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #106  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

بومارشهٔ گستاخ - beaumarchais, l'insolent





سال تولید : ۱۹۹۶
کشور تولیدکننده : فرانسه
محصول : شارل گاسو
کارگردان : ادوارد مولینارو
فیلمنامه‌نویس : ژان کلود بریسویل و مولینارو، برمبنای نمایش‌نامه‌ای نوشتهٔ ساشا گیتری
فیلمبردار : میکائل اپ
آهنگساز(موسیقی متن) : ژان کلود پتی
هنرپیشگان : فابریس لوشینی، مانوئل بلان، ژاک وبر، ساندرین کیبرلن، مارتن لاموت، ساندرین لوفر، پاتریس لافون، میشل پیکولی، میشل سرو و پی‌یر لوپز
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۴ دقیقه


پاریس، سال ۱۷۷۰. ̎بومارشه̎ (لوشینی) نمایش‌نامه‌نویس، حقوقدان و مخترع فرانسوی، که در مقام قاضی علیه ̎پرنس دوکنتی̎ (پیکولی) و به نفع مردی تهی‌دست رأی داده، خود به دادگاه کشیده می‌شود. او در دادگاه، فساد اعضاء پارلمان را برملا می‌کند و از حقوق و اختیاراتش محروم می‌شود. زن جوانی به نام ̎ماری ترز̎ (کیبرلن) به او اظهار علاقه می‌کند و همسرش می‌شود. ̎لوئی پانزدهم̎ (سرو)، ̎بومارشه̎ را در مقابل انجام مأموریتی جاسوسی در انگلستان می‌بخشد. اما شاه می‌میرد و ̎بومارشه̎ در بازگشت دستگیر می‌شود. سپس به پاریس می‌رود و نمایش‌نامهٔ ̎آرایشگر سویل̎ را می‌نویسد. نمایش‌نامهٔ بعدی او، ̎عروسی فیگارو̎ پس از اجراء یکی از عوامل برپائی انقلاب فرانسه می‌شود...
● فیلم برمبنای نمایش‌نامه‌ای از گیتری، نمایش‌نامه‌نویس و فیلم‌ساز قدیمی فرانسوی ساخته شده و از حیث ساختار اپیزودیک و مجلل بودن، آثار او را یادآور می‌شود. هم‌چنین از نظر هزینهٔ سنگین، استفاده از بازیگران فراوان و تأکید بر تئاتر به سیرانو دوبرژراک (ژان پل راپنو، ۱۹۹۰) شباهت دارد. بخش عمده‌ای از بار فیلم بر دوش لوشینی است که شخصیتی جذاب و سنت‌شکن ارائه می‌دهد. ̎بومارشه̎ در عین داشتن ارزش‌ها و ویژگی‌های انسانی، فرصت‌طلب و هوس‌باز هم بوده است. اما لوشینی سمپاتیک‌تر از ̎بومارشه̎ واقعی می‌نماید.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #107  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

قاتل در شماره ۲۱ زندگی می‌کند - L'assassin Habite Au 21





سال تولید : ۱۹۴۲
کشور تولیدکننده : فرانسه
محصول : کنتینانتال.
کارگردان : هانری ژرژ کلوزو.
فیلمنامه‌نویس : س. ا. استیمان و کلوزو، برمبنای رمانی نوشته استیمان.
فیلمبردار : آرمان تیرار.
آهنگساز(موسیقی متن) : موریس ایون.
هنرپیشگان : پی‌یر فره‌نه، سوزی دولر، نوئل روکه‌ور، پی‌یر لارکی و ژان تیسیه.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۹۰ دقیقه.


پی‌گیری قتل‌هائی مرموز به کارآگاهی "وان" (فره‌نه) سپرده می‌شود. قاتل روی جسد قربانیان خود کارتی باقی می‌گذارد و به این وسیله پلیس را دست می‌اندازد. کارآگاه رد قاتل را تا پانسیونی تعقیب می‌کند و در لباس یک کشیش در آن‌جا ساکن می‌شود. بقیه ساکنان پانسیون (از جمله شعبده‌بازی بی‌کار، پیردختری نویسنده، بوکسوری نابینا، یک مقلد صدای پرندگان و...) آدم‌‌های عجیبی هستند و کارآگاه، کسی را که بیش از دیگران مظنون می‌نماید، دستگیر می‌کند. ابتدا گرفتاری قاتل خبر مسرت‌بخشی برای روزنامه‌ها و مردم شهر به‌شمار می‌آید؛ اما، در کمال تعجب، تداوم قتل‌ها به سیاق پیشین ادامه پیدا می‌کند. به‌زودی کاراگاه شخص دیگری را دستگیر می‌کند. با این همه، باز قتل‌ها پایان نمی‌گیرند...
٭ نخستین فیلم کلوزو پس از سال‌ها فعالیت به‌عنوان فیلم‌نامه‌نویس، اثری است کمدی / جنائی که به لحاظ ایجاد تعلیقی جذاب و آمیختن ظریف آن با ظنز، شایسته ستایش است. فیلم زیر نظر حکومت ویشی و در سال‌های اشغال فرانسه در جنگ جهانی دوم ساخته می‌شود. آنان که فضای پر رمز و راز و تیره و تار آثاری مثل مزد ترس (۱۹۵۲) و شیطان صفتان (۱۹۵۴) را به‌عنوان مشخصه "جهان‌کلوزو" می‌شناسند و دوست می‌دارند، قتل در... را به مثابه نخستین کار کارگردانی بزرگ می‌ستایند. فیلم در ایده‌هائی (مشارکت در جنایت، وحشتی که شهر را تهدید می‌کند و حضور اراده‌ای جنون‌آمیز)، با آثار شهره این کارگردان فصل مشترک دارد، هرچند که در مقایسه با جاافتادگی آن‌ها، این‌جا بیش‌تر "تمرینی" به‌نظر می‌رسد.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #108  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

واحد کاماندوئی نیروی دریائی - NAVY SEALS





سال تولید : ۱۹۹۰
کشور تولیدکننده : امریکا
محصول : (کریون)
کارگردان : لوئیس تیگ
فیلمنامه‌نویس : چاک فارر و گاری گلدمن
فیلمبردار : جان آلونزو
آهنگساز(موسیقی متن) : سیلوستر لیوی
هنرپیشگان : چارلی شین، مایکل بین، جوآن والی کیلمر، ریک روسوویچ، سیریل اورایلی، بیل پاکستن، نیکلاس کدی، نهمه فضل‌الله و دنیس هیزبرت
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۴ دقیقه


ـ سرنشینان یک هلی‌کوپتر نیروی دریائی امریکا که توسط یک قایق جنگی عرب ساقط شده، اسیر می‌شوند و تحت شکنجه قرار می‌گیرند. گروهی از سربازان تیم ویژه نیروی دریائی به رهبری ̎جیمز کارن̎ (بین) و ̎سروان دیل هاوکینز̎ (شین) به طرف بندری در دریاری مدیترانه راه می‌افتند. از آنجا به مقر تروریست‌ها حمله کرده و دو زندانی امریکائی را آزاد می‌کنند ولی یک مصری را ـ که ظاهراً زندانی آنان است ـ به اضافهٔ محموله‌ای از موشک‌های استینگر جا می‌گذارند. در واشنگین مصاحبه‌ای را به ̎کارن̎ نشان می‌دهند که با ̎بن شاهد̎ (کدی)، رهبر یک گروه تروریستی صورت گرفته: ̎شاهد̎ همان زندانی مصری است. ̎کارن̎ که می‌خواهد به هر ترتیب شده موشک‌های استینگر را نابود کند، با ̎کلر وران̎ (والی کیلمر)، خبرنگاری نیمه لبنانی که با ̎شاهد̎ مصاحبه کرده، تماس می‌گیرد. ̎کلر̎ ابتدا حاضر به همکاری نیست ولی وقتی یکی از موشک‌ها، هواپیمای حامل یک هیأت میانجی‌گر صلح الجزایری را نابود می‌کند، اطلاعات خود را در اختیار ̎کارن̎ می‌گذارد. گروهی از سربازان نیروی دریائی در سواحل بیروت با چتر پائین می‌آیند. پسر بچه‌ای به نام ̎علی̎ (فضل‌الله) آنان را به عمارت مخروبه‌ای که موشک‌ها در آنجا انبار شده می‌برد. ̎کارن̎، ̎سروان هاوکینز̎ را که مجروح شده نجات می‌دهد و گروه، عمارت را منفجر کرده و پا به فرار می‌گذارند در حالی که ̎شاهد̎ و مردانش در تعقیب آنان هستند. سربازانی که زنده مانده‌‌اند خود را به کنار دریا می‌رسانند. پس از زد و خوردی شدید، ̎شاهد̎ که با قایقی قصد فرار دارد، توسط ̎هاوکینز̎ به قتل می‌رسد.
ـ به تصویر کشیدن چالش‌های بزرگ سیاسی همواره مورد توجه کمپانی‌های فیلمسازی امریکائی بوده، و این فیلم نیز بهانه‌ای یافته تا با نمایش صحنه‌هائی پر زد و خورد و انباشته از خشونت، به مذمت تروریسم و فعالیت‌های خرابکارانه ـ این بار در لبنان ـ بپردازد. البته واحد کاماندوئی ... تا حدودی از درون مایه‌های سیاسی خالی است، اما این خلاء را با کلیشه‌هائی که در اغلب فیلم‌های ̎سلاح و کشتار̎ می‌بینیم، جبران می‌کند. بین که در قعر اقیانوس جیمز کامرون (۱۹۸۹) یک افسر خطرناک و روانی بود، حالا در واحد کاماندوئی... فرماندهٔ یک گروه سخت‌کوش و پرتلاش است و نقش افسر روانی را به شین سپرده است. اما پرداخت این دو شخصیت توسط کارگردان، تحت الشعاع دل مشغولی و توجه او به پرداخت صحنه‌های عظیم و پر زد و خورد قرار گرفته است. مثلاً صحنهٔ مربوط به کشتی تجاری ̎لاتانیا ̎ صرفاً بهانه‌ای است برای نمایش مهارت بدل‌کاران و عظمت و اهمیت نیروی دریائی اسپانیا که آن همه سلاح، تجهیزات، زیر دریائی و هلی‌کوپتر را بی آنکه کاربردی مؤثر داشته باشند، در اختیار گروه کاماندوهای ضد تروریست قرار می‌دهد! و این‌ها همه زمانی طعنه‌آمیز جلوه می‌کند که همزمان با نمایش فیلم روی پردهٔ سینماها، تیترهای خبری رسانه‌ها حاکی از شکست واحدهای نظامی و عملیات ارتشی امریکا در چند نقطهٔ جهان است.


__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #109  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

وانیا در خیابان چهل و دوم - VANYA ON 24ND STREET





سال تولید : ۱۹۹۴
کشور تولیدکننده : امریکا
محصول : فرد برنر
کارگردان : لوئی مال
فیلمنامه‌نویس : دیوید مامت، بر مبنای نمایشنامهٔ دائی وانیا نوشتهٔ آنتون چخوف
فیلمبردار : دکلان کوئین، جاشوآ ردمن
آهنگساز(موسیقی متن) : جاشوآ ردمن
هنرپیشگان : والاس شان، جولیان مور، بروک اسمیت، لاری پاین، جرج گینس، لین کوئن، فیبی براند
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۰ دقیقه


ـ ̎ آندره گرگوری̎ (گرگوری) که از سال ۱۹۷۵ نمایشنامه‌ای روی صحنه نبرده، به بازیگرانی از جمله ̎والی شان̎ (شان) همکار و بازیگرش در فیلم شام من با آندره (۱۹۸۱) پیشنهاد می‌کند به اتفاق روی کمدی ̎ آنتون چخوف̎ که به نومیدی‌ها و سرخوردگی‌های طبقهٔ مرفه روسیه می‌پردازد، کار کنند. تفاوتی که این اجرا با اجراهای دیگر خواهد داشت، استفادهٔ آنان از ترجمهٔ ̎مامت̎ خواهد بود که به زبانی به شدت معاصر و روز‌آمد شده به روی کاغذ آمده است. پس از یک سال تمرین، ̎ گرگوری̎ هر شب از بیست سی ‌نفری دعوت می‌کند تا نمایش را تماشا کنند. پس از گذشت یک سال از این ماجرا، ̎ گرگوری̎ احساس می‌کند که دلش برای نمایش تنگ شده است. ̎شان̎ و ̎ گرگوری̎ قبلاً با ̎لوئی مال̎، کارگردان شام من با آندره در باب فیلمبرداری از این نمایش صحبت کرده بودند. قرار می‌شود فیلمبرداری در تآتر قدیمی نیوآمستردام انجام شود و بازیگران لباس‌های معمولی‌شان را بپوشند و فقط از تعدادی میز و صندلی به عنوان دکور استفاده شود.
ـ حاصل کنار هم گذاشتن مال، چخوف و مامت، تصویری عجیب می‌شود مثل وانیا در خیابان چهل و دوم. تلفیق زندگی، ادبیات و تآتر در فضائی ناهمگون و نامتعارف و حتی دور از فضای فیلمسازی مال. اگر مال پیش از این فیلم آخری، کاری مثل خسارت (۱۹۹۲) را با آن تیم بازیگری خاص و البته داستانی پر عشق و خیانت مثل کارهای ویلیام شکسپیر به تصویر درآورده، اینجا همهٔ این مصالح را از خودش می‌گیرد و سعی می‌کند داستانی را تعریف کند با ویژگی‌های ادبیات چخوف و با ابزاری در حد ابزار صحنه‌ای و نه سینمائی. از این جهت کار به جسارت شام من با آندره خیلی بیشتر تنه می‌زند تا به مثلاً فیلم داستان‌گوئی مثل خسارت.


__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #110  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

نیمهٔ تاریک - THE DARK HALF





سال تولید : ۱۹۹۱
کشور تولیدکننده : امریکا
محصول : دکلان بالدوین
کارگردان : جرج رومرو
فیلمنامه‌نویس : جرج رومرو، بر مبنای رمانی نوشتهٔ استیون کینگ
فیلمبردار : تونی پی‌یرس رابرتس
آهنگساز(موسیقی متن) : کریستوفر یانگ
هنرپیشگان : تیموتی هاتن، مایکل روکر، ایمی مدیگان، جولی هریس، رابرت جوی، روتانیا آلدا و چلسی فیلد
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۲ دقیقه


ـ شهر ̎کسل راک̎ ایالت ̎مین̎، سال ۱۹۶۸، ̎تد بومانت̎ (هاتن)، جوانی که سودای نویسنده‌ شدن را در سر می‌پروراند، به خاطر غده‌ای که در مغزش وجود دارد، تحت عمل جراحی قرار می‌گیرد. این غده در واقع باقی‌ماندهٔ برادر دوقلو متولد نشدهٔ او است. در حین عمل، بیمارستان به محاصرهٔ گروهی از گنجشک‌ها در می‌آید. ۱۹۹۱. ̎تد̎ اکنون نویسنده‌آی است که آثارش به رغم آنکه با تحسین منتقدان مواجه می‌شوند، ولی از فروش خوبی برخوردار نیستند. او که به تدریس ادبیات نیز می‌پردازد، روزی پس از کلاس در خیابان با حق‌السکوت بگیری به نام ̎فرد کلاوسن̎ (جوی) برخورد می‌کند که از رازی آگاه است: ̎تد̎ با نام مستعار ̎جرج استارک̎ مجموعه‌ای از تریلرهای خشونت‌بار و فوق‌العاده پر فروش را روانه بازار کرده است. ̎تد̎ طی مقاله‌ای در مجلهٔ ̎پی پل̎ هویت دیگرش به عنوان ̎استارک̎ را افشا می‌کند و در عکسی با همسرش، ̎لیز̎ (مدیگان) کنار سنگ قبر ساختگی ̎استارک̎ ظاهر می‌شود. اما بقایای دوقلوی متولد نشده، که در همان قبرستان به خاک سپرده شده، در قالب ̎استارک̎ تجسم یافته و به قصد گرفتن انتقام از تمام کسانی که در جشن ̎مرگ̎ او شرکت کرده‌اند، از قبر خارج می‌شود. به جهت آنکه ̎استارک̎ (هاتن) پس از جنایت‌هایش، اثر انگشت ̎تد̎ را از خود باقی می‌گذارد. کلانتر ̎ آلن پنگبورن̎ (روکر) قصد دستگیری او را می‌کند ولی به دلیل فقدان مدارک کافی از انجام این کار باز می‌ماند. ̎استارک̎ با ̎تد̎ ملاقات و سعی می‌کند او را وادار به نوشتن رمان دیگری با امضاء ̎استارک̎ کند، اما چون از انجام یافتن این کار مأیوس می‌شود، ̎لیز̎ و کودکان دو قلوی ̎تد̎ را می‌یابد و آنان را به خانهٔ پدری‌شان در ̎کسل راک̎ می‌برد. ̎تد̎ آنان را تعقیب می‌کند و در آنجا ̎استارک̎ با حملهٔ گروه گنجشک‌ها از پا در می‌آید.
ـ میان اقتباس‌های سینمائی از آن دسته آثار کینگ که به بررسی ̎تشویش‌̎ های یک ̎نویسنده̎ می‌پردازند، مثل تلألو (استنلی کوبریک، ۱۹۸۰) و میزری (راب راینر، ۱۹۹۰)، نیمهٔ تاریک بدون تردید بهترین است. اگر در میزری رابطهٔ نویسنده و مخاطب مجال طرح می‌یافت، در اینجا رابطهٔ نویسنده با ̎اثر̎ / ̎خویشتن̎اش مطرح می‌شود. رومرو تا حد زیادی دور از رادیکالیسم سیاسی / اجتماعی مشهورش، و بیشتر در قلمروی کار دوست قدیمی‌اش، کینگ، موفق به ایجاد تعادلی ظریف میان ̎عینیت̎ و ̎ذهنیت̎ می‌شود. بسیاری از صحنه‌ها به گونه‌ای پرداخت شده‌اند که در آنها ̎استارک̎ به همان اندازه که به عنوان همزاد ̎تد̎ موجودیت دارد، می‌تواند مخلوق ذهن او نیز به شمار بیاید. نیمهٔ تاریک به عنوان اثری از کینگ، کمابیش اثری ̎خود ـ سرگذشت‌نامه̎ گونه است. رابطهٔ ̎تدبومانت̎ / ̎جرج استارک̎ در واقع تمثیلی از رابطهٔ کینگ و ̎ریچارد باکمن̎ است؛ نام مستعاری که بسیاری از داستان‌هایش را با آن منتشر کرد و سپس به نحو همانندی آن را از میان برد.


__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 06:41 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها