تاریخ تمامی مباحث مربوط به تاریخ ایران و جهان در این تالار |
07-28-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شاهی که دشمن مشروطه بود
شاهی که دشمن مشروطه بود
در 1308 ناصرالدین شاه به او منصب امیرتومانی و نشان و حمایل آن را داد و فرمانده کل قشون آذربایحان شد و علاوه بر آن حکومت خوی و شاپور نیز به او واگذار گردید...
محمدعلی قاجار ششمین پادشاه سلسله قاجار، فرزند مظفرالدین شاه، در ربیعالثانی 1289 هـ . ق مطابق خردادماه 1249 ش و برابر با آوریل 1872 م در تبریز متولد شد. مادرش تاج الملوک ملقب به ام الخاقان دختر میرزا تقی خان امیرکبیر از بطن خانم عزتالدوله دختر محمدشاه قاجار بود.
محمدعلی میرزا دوساله بود که به اتفاق مادرش به تهران احضار شد و جبراً مادر او را مطلقه نمودند، ولی مادر و پسر در اندرون ناصرالدین شاه به خانم شکوه السلطنه مادر مظفرالدین شاه سپرده شدند. محمدعلی میرزا تا 12 سالگی در اندرون ناصرالدین شاه به سر میبرد و قسمتی از تحصیلات خود را در آنجا فرا گرفت. ناصرالدین شاه در تحصیل و تعلیم وی نظارت کامل داشت و به وی لقب اعتضادالسلطنه داد.
در 12 سالگی به تبریز دعوت داده شد و تحصیلات علمی و نظامی خود را ادامه داد و زبانهای روسی و فرانسه را فرا گرفت. در 17 سالگی اولین شغل دولتی را به او سپردند و آن فرماندهی فوج امیریه بود. وظیفه این فوج حفاظت ارک حکومتی تبریز بود.
در 1308 ناصرالدین شاه به او منصب امیرتومانی و نشان و حمایل آن را داد و فرمانده کل قشون آذربایحان شد و علاوه بر آن حکومت خوی و شاپور نیز به او واگذار گردید. در 1309 که حسنعلی خان امیر نظام گروسی از پیشکاری ولیعهد معزول شد، تمام کارهای او به محمدعلی میرزا اعتضادالسلطنه واگذار گردید. در اوایل 1314 ه ـ . ق به ولیعهدی ایران انتخاب شد و میرزا علی خان امین الدوله کارگزار و پیشکار او گردید. امین الدوله پس از چندی به تهران احضار و صدراعظم ایران شد. به جای وی امیرنظام گروسی رفت و چندی هم نظام السلطنه مافی پیشکار او بود.
محمدعلی میرزا هر سال یکی دوبار به تهران احضار میشد و هر بار هنگام بازگشت، نشان یا امتیازات دیگری به او داده میشد. در دوران ولیعهدی روی هم رفته طرفدار سیاست روس در ایران بود و خیلی با آنها حشر و نشر داشت و از این رو انگلیسها با وی میانهای نداشتند و حتی گاهی درصدد تغییر او برمیآمدند ولی هرگز در این کار توفیق نیافتند.
در دوران ولیعهدی خود در تبریز که قریب 11 سال طول کشید، به علت طمع و آز زیادی که داشت، به املاک مردم دستدرازی کرد و چندین رقبه ملک مرغوب برای خود تدارک دید. از کارهای بسیار زشت و ناپسندی که در دوران ولیعهدی انجام داد، سربریدن میرزا حسن خان خبیرالملک و میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی بود که هر سه در استانبول اقامت داشتند و وقتی به ایران تحویل داده شدند، به وضع فجیعی سر آنها را بریده و پوست آنها را پر از کار نموده به تهران فرستاد.
مردم تبریز با رهبری ستارخان و باقرخان علیه محمد علی شاه قیام کردند و شاه عین الدوله را برای سرکوبی آنها به تبریز فرستاد تبریز ده ماه در محاصره عین الدوله بود و مواد غذایی به روی مردم تبریز بسته شده بود ولی آنها سر انجام پیروز شدند محمدعلی میرزا در 1323 به تهران احضار شد و یک هفته پس از احضارش مظفرالدین شاه سفر سوم خود را به اروپا آغاز نمود. این مسافرت قریب چهار ماه طول کشید و پس از بازگشت، ولیعهد مجدداً به تبریز بازگشت. محمدعلی میرزا در این توقف کوتاه در تهران برای امنای دولت خط و نشان کشید. هنگام نهضت مشروطیت با آزادیخواهان موافق بود و آنها را تقویت مینمود ولی برخی موافقت او را نیرنگ تلقی میکردند. مظفرالدین شاه چهار ماه پس از صدور فرمان مشروطیت، اعتدال وضع مزاجی خود را از دست داد و اطباء هم از درمان او قطع امید نمودند، لذا صلاح در این دیده شد که ولیعهد به تهران احضار شود. ولیعهد در آخر آذرماه 1285 وارد تهران شد. مظفرالدین شاه در آخرین روزهای حیات خود قانون اساسی را توشیح کرده محمدعلی میرزا نیز آن را امضاء نمود. سرانجام مظفرالدین شاه در 19دی ماه درگذشت و محمدعلی شاه به تخت سلطنت نشست و تاجگذاری کرد.
محمدعلی شاه و تاجش
وی از روز تاجگذاری سر مخالفت با مشروطه را گذاشت، در روز تاجگذاریش نمایندگان مجلس را دعوت نكرد. هم چنین زمانی كه حكم سلطنت مشروطه را نزدش آوردند، از امضای آن خودداری كرد. پس از آن به ستیز با مشروطه پرداخت و پس از چندی كش و قوس سرانجام شمشیر را از رو بسته و دستور به توپ بستن مجلس را داد. آنگاه تنی چند از مشروطه خواهان سرشناس چون میرزاجهانگیرخان صوراسرافیل و ملك المتكلمین و تنی دیگر را كشت و یا به بند كشید و دیگران را نیز به گریز واداشت.
ولی سرانجام مقاومت كسی به نام ستارخان در یكی از كویهای شهر تبریز و آنگاه پیوستن بختیاریها، داشناكها، مجاهدان قفقاز، محمدولی خان تنكابنی و مردم گیلان و... به گشوده شدن تهران و گریختن محمدعلی میرزا به سفارتخانهء روسیه و پناه جستن به خاك این كشور انجامید.
محمد علی شاه به دلیل حمایت و تشویق های جدی روسیه به مشروطه و مجلس اعتنایی نداشت.
دلایل مخالفت روسیه با انقلاب شروطه عبارت بود از:
1- وابستگی کامل محمد علی شاه به روسیه و عدم اطمینان روسها به سران مشروطه و مجلس
2- اطمینان روسیه به این که بعضی از مشروطه خواهان و نمایندگان مجلس طرفداران انگلستان هستند.
دعوت نکردن از نمایندگان مجلس در مراسم تاجگذاری و امضا نکردن متهم قانون اساسی و به توپ بستن مجلس توسط لیاخوف، فرمانده روسی، همگی نشان از تبعیت و اطاعت محمد علی شاه از روسها و موافق نبودن با مشروطیت دارد. پس از سرکوبی مشروطه خواهان، مردم شهرهای مختلف تصمیم به مبارزه با استبداد محمد علی شاه گرفتند.
وی از روز تاجگذاری سر مخالفت با مشروطه را گذاشت، در روز تاجگذاریش نمایندگان مجلس را دعوت نكرد. هم چنین زمانی كه حكم سلطنت مشروطه را نزدش آوردند، از امضای آن خودداری كرد. پس از آن به ستیز با مشروطه پرداخت
مردم تبریز با رهبری ستارخان و باقرخان علیه محمد علی شاه قیام کردند و شاه عین الدوله را برای سرکوبی آنها به تبریز فرستاد تبریز ده ماه در محاصره عین الدوله بود و مواد غذایی به روی مردم تبریز بسته شده بود ولی آنها سر انجام پیروز شدند. هم زمان با قیام مردم تبریز قیام های در گیلان و در میان بختیاری ها بر پا شد و بخشی از مردم گیلان و نیز عده ای از بختیاری ها هم زمان با مبارزان تبریز به تهران آمدند و در محل مجلس شورای ملی در میدان بهارستان شورایی تشکیل دادند و محمد علی شاه را از سلطنت خلع کردند و او با تعهد دریافت سالانه یک صد هزار تومان از کشور خارج شد و به روسیه رفت و فرزند او احمد شاه را به تخت سلطنت نشاندند.
محمدعلی شاه قاجار سرانجام در 16 فروردین 1313 در 54 سالگی براثر دیابت در پاریس درگذشت. مرگ او 15 سال پس از خروج وی از ایران و یك سال قبل از انقراض سلسله قاجار رخ داد. در مراسم تشییع پیكر محمدعلی شاه، احمدشاه آخرین پادشاه قاجار كه در فرانسه اقامت داشت، همراه با عده زیادی از شاهزادگان و سران كشورهای اروپایی شركت داشتند.
فرآوری : طاهره رشیدی
بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
07-28-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مالیات در دوره ایلخانان مغول
مالیات در دوره ایلخانان مغول
دوره حکومت ایلخانان که حدود یک قرن به طول انجامید باعث تغییرات اقتصادی در ایران شد.
هرج و مرج ناشی از سقوط خوارزمشاهیان و حضور اسماعیلیان در ایران و دستهبندیهای مذهبی در کنار حمله مغول که روحانیون در این حوادث بیتأثیر نبودند باعث سرخوردگی مردم شده، گرایش به تصوف فزونی گرفت به حدی که املاک و موقوفات و صدقات زیادی به شیوخ صوفیه اهدا میشد. ایلخانان مغول به همراهی دست نشاندگان و سرسپردگان محلی خود با رفتار سبعانه زارعین و روستائیان و صنعتگران را با اخذ باجها و خراجها ، قبچور و جزیه ، اخراجات ، علقه و تغار، طرح و تمغا و سایر شیوه های وصول رنگارنگ ظالمانه مالیات از هستی ساقط می کردند و مردم را به خاک سیاه می نشاندند . زارعین دسته دسته خانه و کاشانه خود را ترک کرده وبه کوهستانها می گریختند. بنابراین قسمت اعظم اراضی غیر مزروع مانده و مبالغ به دشواری وصول می شد و گرد می آمد . مغولان برای تهی نماندن خزانه خود به فکر گرفتن مالیات افتادند.
انواع مالیات
در دوران حاکمیت ایلخانان مغول علاوه بر مالیاتهای متعددی که از مردم گرفته می شد و شمار آن ز سی نوع افزون بود .
نوعی مالیات بنام برات رایج بود که به شاهزادگان و سران ایلخان تسلیم می شد .و به دارنده آن حق داده می شد که مواجب و مستمری خود را از فلان ده یا بهمان ولایت وصول کند .
طرح نوعی مالیات بود که تجار و صنعتگران مجبور بودند محصولات خود را به بهای پائین تر از بازار به خزانه دولت تسلیم کنند و در مقابل اجناسی را که دولت از مردم بعنوان خراج گرفته بود، به چند برابر قیمت خریداری کنند .
باج نوعی حقوق گمرکی بود که برای نقل و انتقال کالا از نقطه ای به نقطه دیگر پرداخت می شد .
تمغا نوعی مالیات بود که از تجار عمده فروش یا خرده فروش اخذ می شد . و حتی از آذوقه و هیزم که روستائیان به شهر ها وارد می کردند گرفته می شد .
مقاطعه نوعی جمع آوری مالیات از رعایایی بود که در اراضی دیوانی ساکن بودند و وصول آن به فئو دالها و تجار بزرگ واگذار می شد .خراج مالیات اصلی بود که بصورت جنس بعنوان سهمی از محصول یا حاصل زمین وصول می شد .در اراضی نزدیک شهر ها خراج بصورت نقدی در یافت می شد . میزان خراج گاه چنان سنگین بود که رعایا از هستی ساقط میشدند ، زمین و خانه خود را رها کرده ، به کوهها می گریختند .
در مواردی که مالیات به صورت جنسی گرفته میشد، مازاد بر نیاز خزانه را به مزایده میگذاشتند و البته برای آن بهایی بسیار گزاف میطلبیدند و چون به فروش نمیرفت، آن را بین کسبه و محترفه تقسیم و به زور و اجبار میفروختند قبچور نوعی مالیات بود که از چادر نشینان گرفته می شد، به نسبت دامها و چادر ها .
جزیه علاوه بر زردشتیان و مسیحیان و ارمنی ها،گاه از مسلمانان نیز در زمان حکومت ایلخانان مغول اخذ می شد . اخراجات عوارض گوناگون نقدی و جنسی بود که به مناسبت ها ی مختلف ، از روستائیان و صنعتگران شهری بصورت نقدی و جنسی گرفته می شد و به صرف آراستن دستگاه امیران و لشگریان و ماموران عالی مقام می رسید. علفه و تغار نوعی مالیات بود که روستائیان هنگام عبور لشگریان باید بصورت علوفه و خوراک دام تقدیم آنها می کردند .
نزول اجلال نوعی دیگر از مالیات بود که روستائیان یا اهل محلی به هنگام نزول اجلال شخصیت های مغولی بایستی انجام می دادند . بدین معنی مغولان به هر شهر یا دهکده ای که قدم می گذاشتند ، اهالی موظف بودند کمرخدمت به آنان را ببندند . نزول کنندگان خدم و حشم خود را در خانه های مردم جا می دادند ، منازل را اشغال می کردند ، قوت یک سال اهل خانه را در یک شب مصرف می کردند . پس از مغولان این رسم نامیمون تا قرنها تا اواخر عصر قاجار بین فرمانروایان رایج بود .
جمع آوری مالیات
وصول مالیات توسط عمال دولت و حکام ولایت صورت میگرفت.
البته بسیاری از علماء، مشایخ و ترخانان که مقربان خاص دربار ایلخان بودند، غالباً از پرداخت معاف میشدند.
اما حکام ولایات گه گاه بیش از حد مقرر مالیات وصول کرده و یا قسمتی از دریافتیها را در دفاتر ثبت نمیکردند.
با این حال مظالمی که در این زمینه در حق رعایا میرفت، حتی با اثبات خیانت عامل و عمال حکومت، جبران نمیشد و مازاد وصول شده هرگز به صاحب آن مسترد نمیگشت.
در مواردی که مالیات به صورت جنسی گرفته میشد، مازاد بر نیاز خزانه را به مزایده میگذاشتند و البته برای آن بهایی بسیار گزاف میطلبیدند و چون به فروش نمیرفت، آن را بین کسبه و محترفه تقسیم و به زور و اجبار میفروختند.
این شیوه هم نوعی ساده بود که به صورتهای مختلف بر عهده محترفه، یا روستاییان قرار میگرفت و شکایت آنها نیز هرگز به جایی نمیرسید.
قوانین یاسای غازان برای گرفتن مالیات
غازان خان ایلخان مغول که پادشاهی لایق و مقتدر بود، پس از جلوس بر تخت، یاسای چنگیزی را که رو به فراموشی میرفت بار دیگر احیاء نمود و با افزودن قوانینی تازه آن را به عنوان یاسای غازانی ، ملاک عمل کارگزاران قرار داد.
ایلخانان مغول به همراهی دست نشاندگان و سرسپردگان محلی خود با رفتار سبعانه زارعین و روستائیان و صنعتگران را با اخذ باجها و خراجها ، قبچور و جزیه ، اخراجات ، علقه و تغار، طرح و تمغا و سایر شیوه های وصول رنگارنگ ظالمانه مالیات از هستی ساقط می کردند و مردم را به خاک سیاه می نشاندند برخی از کلیات مفاد این یاسا به شرح زیر است :
1 - اصلاح وضع آشفته مالیاتی و بخشودگی دو سال مالیات. مطابق این بند کارگزاران نمیبایست تا دو سال از رعایا مالیات بستانند.
2 -رباخواری و بهره بردن از پول به کلی ممنوع میشد.
3-به منظور آبادانی اراضی، از بودجه دولت و مالیات گرفته شده، مبلغی را برای خرید بذر و مصارف زراعت در اختیار کشاورزان قرار داده، سال بعد و پس از برداشت محصول عین آن را مطالبه میکردند، وام بدون بهره .
4- راههای کشور را از دستبرد راهزنان ایمن کرد و راهدارانی برای آن گماشت و مقرر ساخت چنان چه اموالی به سرقت رود، راهداران ملزم به پرداخت و جبران زیان مالباخته شوند.
5- پیش از غازان خان، ملازمان سلطان به هر شهر و دیاری که میرسیدند، برای تأمین مخارج خود از اهالی به زور مبلغی میگرفتند و به میل خود در اموال مردم و رعایا تصرف میکردند. غازان دستور داد تا در شهرها اعلام کنند که هیچ کس حق ندارد دیناری به اسم رسم ( مالیات ) به فرستادگان و ملازمان حکومت بپردازد و اگر مأموری به زور چیزی از فردی مطالبه میکرد، وی را به شدت کیفر میداد.
بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
07-28-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آیا زنان ساسانی حجاب داشتند؟
آیا زنان ساسانی حجاب داشتند؟
یافتههای پژوهشی نشان میدهد که زنان ایران زمین از زمان مادها (که نخستین ساکنان آریایی ایران زمین بوده اند) حجاب کاملی شامل پیراهن بلندچین دار و شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند روی لباسها، داشته اند.
تجلیّات پوشش در میان زنان ایران چنان چشمگیر است که برخی از اندیشمندان و تمدننگاران، ایران را منبع اصلی ترویج حجاب در جهان معرفی کرده اند.
یافتههای پژوهشی نشان میدهد که زنان ایران زمین از زمان مادها (که نخستین ساکنان آریایی ایران زمین بوده اند) حجاب کاملی شامل پیراهن بلندچین دار و شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند روی لباسها، داشته اند. این حجاب در دوران سلسلههای مختلف پارسها نیز معمول بوده است. در زمان زرتشت و قبل و بعد از آن، زنان ایرانی از حجابی کامل برخوردار بوده اند.
برابر متون تاریخی، در همه آن زمانها پوشاندن موی سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رایج بوده است و زنان با آزادی در محیط بیرون خانه رفت و آمد میکردند و هم پای مردان به کار میپرداختند. و این امور با حجاب کامل و پرهیز شدید از اختلاطهای فساد برانگیز همراه بوده است.
جایگاه فرهنگی پوشش در میان زنان نجیب ایران زمین به گونه ای بوده است که در دوران سلطه کامل شاهان، هنگامی که خشایارشاه به ملکه «وشی» دستور داد که بدون پوشش به بزم بیاید تا حاضران زیبایی او را بنگرند، وی امتناع کرد و برای این سرپیچی، به حکم دادوران، عنوان «ملکه ایران» را از دست داد.
بررسی نقوش سنگی و طرحهایی از چندین بشقاب باستانی نشان میدهد که بانوان ساسانی پیراهنی بلند با آستین یا بدون آستین، پرچین و گشاد میپوشیده اند و آن را با نواری در زیر سینه مانند زنان اشکانی جمع میکردند، از طرز قلم زنی و چین سازی پیراهن و دامن پیداست که در انتهای دامن بر پشت پا، پارچه ای اضافه و پرچین به آن دوخته اند یقه پیراهن آنان اغلب گرد ولی یقه جلو باز تا پایین تر از سینه نیز دیده میشود زنان ساسانی گاهی چادر گشاد و پرچین سر میکردند که تا ساق پا میرسیده است.
جایگاه فرهنگی پوشش در میان زنان نجیب ایران زمین به گونه ای بوده است که در دوران سلطه کامل شاهان، هنگامی که خشایارشاه به ملکه «وشی» دستور داد که بدون پوشش به بزم بیاید تا حاضران زیبایی او را بنگرند، وی امتناع کرد و برای این سرپیچی، به حکم دادوران، عنوان «ملکه ایران» را از دست داد در زمان ساسانیان همچون دوران پیش از آن، زنان از چادربه عنوان پوشاک رو استفاده میکردند، و در زیر آن پیراهنی میپوشیدهاند.
همچنین در این دوره پوشاندن صورت با نقاب نیز در میان زنان ایرانی وجود داشتهاست.
از عمده سربندهای ساسانی می توان از كلاهی بلند یا گرد نام برد كه به سبك پارتها با حفاظ گردن یا بدون آن است و گاه توسط نوارهایی بلند و باریك گره می خورد و تزیین می گردید. از زینتهای رایج دوران ساسانی، باید به گردن آویزه های پهن ساده یا مزین اشاره كرد و از عمده رنگهای موردپسند مردم در این دوره می توان از سرخ، آبی آسمانی و سبز نام برد. لباس زنان این دوره تونیك بلندی بود كه می توانست آستین بلند یا بی آستین باشد، كه گاهی با كمر پوشیده می شده است. زنان این دوره از پیراهنی آستین و تنگ همراه با قطعه ای حلقوی و لخت تا زیر ساقها را می پوشانده، استفاده می كرده اند كه جنس پارچه های جلوی سینه و پاچه ها با جنس پارچه آستینها و شانه، متفاوت بوده است. برخی از این پیراهنها دارای تزیینات نواری شكل در زیر بازو و نیز بر دور گردن بوده اند. طرح پارچه ها به صورت طرحهای پر نقش و نگار و هندسی، یا به صورت گلدوزی شده بوده است.
در دوران ساسانی تمام لباسها دارای آستین بلند است (در حالیكه زنان مادی و ایلامی آستین كوتاه رسم بوده است)ولی در عصر ساسانی تمام زنهای متشخص لباس آستین بلند می پوشیدند .
فراوری : طاهره رشیدی
بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
07-28-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
نفرت شاه از اقوام فرح
نفرت شاه از اقوام فرح
به هر تقدیر، این دوگانگی اندیشه سبب شده بود كه تا شاه در غربت زنده بود فرح و یارانش از كارها بركنار بودند و شاه حاضر به دیدار دوستان فرح نمیشد و از جمع اینان تنها دو نفر را میپذیرفت كه عبارت بودند از دكتر هوشنگ نهاوندی و دكتر سید حسین نصر
در ایامی كه شاه در غربت به سر می برد اشخاصی بودند كه شاه تحمل دیدن آنها را نداشت و از آن میان مخصوصاً باید از رضا قطبی نام برد. چون بسیاری از نزدیكان شاه مثل خود او معتقد بودند كه قطبی و همفكرانش كه دوستان شهبانو نیز بودند چپ یا كمونیست هستند و میگفتند كه آنها با عدم شناخت فرهنگ مردمی و روحیات عامه مخصوصاً در رادیو و تلویزیون دست به كارهایی زدند و بعد در جریان حوادث انقلاب هم كه مشیر و مشار شدند راه و روشی را انتخاب كردند كه در سقوط رژیم بسیار مۆثر بوده است. با توجه به اختلاف مشرب گذشته، من و سایر نزدیكان شاه در روزهایی كه ایشان از این كشور به آن كشور رانده میشدند، بارها شاهد درگیری شاه و فرح بر سر این موضوع بودیم. به خصوص شاه بارها فرح و یارانش را ملامت میكرد و میگفت كه آن نطق كذائی «من صدای انقلاب شما را شنیدم» را با زور به دست من دادند و من بیآنكه محتوای آن را بدانم آن را خواندم.
با توجه به اختلاف مشرب گذشته، من و سایر نزدیكان شاه در روزهایی كه ایشان از این كشور به آن كشور رانده میشدند، بارها شاهد درگیری شاه و فرح بر سر این موضوع بودیم به هر تقدیر، این دوگانگی اندیشه سبب شده بود كه تا شاه در غربت زنده بود فرح و یارانش از كارها بركنار بودند و شاه حاضر به دیدار دوستان فرح نمیشد و از جمع اینان تنها دو نفر را میپذیرفت كه عبارت بودند از دكتر هوشنگ نهاوندی و دكتر سید حسین نصر. این دو نفر البته در مكزیك احضار شدند تا كتاب پاسخ به تاریخ شاه را از فرانسه به ترتیب به فارسی و انگلیسی ترجمه كنند.
بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
منبع: برگرفته از كتاب پس از سقوط ؛ سرگذشت خاندان پهلوی در دوران آوارگی، خاطرات احمد علیمسعود انصاری، مۆسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1385
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
07-28-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
قدرتمندترین مرد دربار رضاخان
قدرتمندترین مرد دربار رضاخان
با به سلطنت رسیدن سردار سپه، در 28 آذر 1304 به عنوان وزیر دربار برگزیده شد و از این تاریخ مهمترین وآخرین تجربه حیات سیاسی خود را آغاز كرد. تقریباً در شش سال اول دوره سلطنت رضاشاه، در اوج اقتدار و از نظر سیاسی دومین شخص مملكت به شمار میرفت.
عبدالحسین تیمورتاش فرزند «معزالملك» و ملقب به سردار معظم خراسانی در 1258 ش. در خراسان متولد شد. در 13 سالگی ابتدا برای ادامه تحصیل به عشقآباد و سپس از آنجا به مدرسه نظام سن پطرزبورگ راه یافت. پس از اتمام تحصیل در 1286 در بحبوحه قیام مشروطه به كشور بازگشت و نخستین كار خود را با مترجمی زبان روسی در وزارت امور خارجه آغاز كرد. با فروكش كردن حوادث مشروطه، وی به سبزوار رفت و در این شهر به سمت «نایبالحكومه» جوین برگزیده شد.
عبدالحسین با فتح تهران و برگزاری انتخابات مجلس دوم در آبان 1288، به عنوان جوانترین وكیل از خراسان به مجلس راه یافت. این اولین موفقیت او در عرصة سیاست بود. پس از انحلال مجلس دوم در 1290، به ریاست قشون خراسان انتخاب شد. سپس در 18 فروردین 1294 از قوچان به مجلس سوم راه پیدا كرد و از همین زمان، با تحكیم جایگاه خود در عرصة سیاست به عنوان یك چهرة سیاسی شناخته شد.
در فروردین 1298 وثوقالدوله ـ رئیسالوزراـ او را به حكمرانی گیلان برگزید. این انتصاب با اوجگیری قیام میرزا كوچكخان جنگلی مقارن بود. به دستور تیمورتاش تعداد قابل توجهی از آزادیخواهان نهضت جنگل در گیلان به دار آویخته شدند. او در یك مورد در حالت مستی دستور به دار آویختن 5 نفر از كارگران عادی كه مشغول حمل ذغال از جنگل به شهر بودند را صادر كرد و این حكم بلافاصله به اجرا گذارده شد. تیمورتاش در 30 مهر همان سال به دلیل بدرفتاری با مردم و ایجاد رعب و وحشت در شهر، بركنار شد. او پس از كودتای سوم اسفند 1299، به دلیل تماس با نورمن سفیر انگلیس و انتقاد از سیاستهای ضد قاجاری سید ضیاءالدین طباطبائی مدت كوتاهی زندانی شد اما با بركناری سید ضیاءالدین آزاد گردید. وی در سوم بهمن 1300 در كابینه مشیرالدوله وزیر عدلیه ودر 10 تیر 1301 به توصیه قوامالسلطنه، حكمران كرمان و بلوچستان شد. سپس در كابینه سردار سپه وزیر فواید عامه گردید. ـ 8 شهریور 1303 ـ در مجلس چهارم وكالت قائنات را بر عهده داشت و انتخاب وی به نمایندگی نیشابور از مجلس پنجم تا دوره نهم به طور پیوسته ادامه یافت. تیمورتاش كه به همراه افرادی چون داور و فروغی تلاش فراوانی در تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی انجام داده بود، با به سلطنت رسیدن سردار سپه، در 28 آذر 1304 به عنوان وزیر دربار برگزیده شد و از این تاریخ مهمترین وآخرین تجربة حیات سیاسی خود را آغاز كرد. تقریباً در شش سال اول دوره سلطنت رضاشاه، تیمورتاش در اوج اقتدار و از نظر سیاسی دومین شخص مملكت به شمار میرفت. وی با انجام تغییرات ساختاری در وزارت دربار، آن را به یك مرجع تصمیمگیرنده و مجری اراده رضاشاه تبدیل كرد و از این پایگاه سیاستهای مورد نظر رضاشاه را در راستای تحقق برنامههای وی و تثبیت دولت مركزی به اجرا درآورد. او به استثنای وزارت جنگ كه شاه رأساً به آن میپرداخت بر تمامی وزارتخانهها و دوائر دولتی نظارت داشت. در جلسات هیأت وزیران شركت میكرد و گفتهها و عقایدش در هیأت دولت و مجلس حكم گفته شاه را داشت و كسی را یارای مخالفت با آن نبود.
زمان یكی از مقامات روسیه ادعا كرد كه تیمورتاش جاسوس شوروی بوده و مستقیماً با «پولیت بورو» ارتباط داشت است. آنچه كه سبب شد رضا شاه این ادعا را باور كند، تلاش روسها برای آزاد شدن تیمورتاش از زندان بود در پی تصویب قانون نظام وظیفه اجباری و اعتراض و مهاجرت جمعی از علما به قم تیمورتاش عضو هیأت اعزامی رضاشاه برای مذاكره با علما بود ـ آذر 1306ـ تیمورتاش در انتخابات دوره هفتم مجلس كوشید فقط افراد مطیع رضاشاه وارد مجلس شوند و خود وی نیز همچنان به نمایندگی از مردم نیشابور وارد مجلس شد.
نقش بسیار مهم او در تأسیس دادگستری مدرن
در کابینه مشیر الدوله تیموتاش به وزارت عدلیه رسید .محاکم تهران و شهرستانها را منحل گردانید و عده زیادی از قضات را بر کنار کرد ومشغول مطالعه پیرامون یک عدلیه مدرن در اروپا شد.
حضور در سیاست خارجی رضاشاه
در سال 1305 تیمورتاش از طرف رضاشاه مامور شد مشکلات روابط تجاری ایران وشوروی را حل و فصل کند.
شرایط سقوط
تیمورتاش و پسرش مهرپور درسفر تحصیلی محمدرضا پهلوی ولیعهد به سوئیس در 15 شهریور 1310 جزو همراهان وی بودند. تیمورتاش ضمنامأموریت داشت از سوئیس به آلمان، فرانسه، ایتالیا، و سپس انگلیس برود و با مقامات این كشورها درباره مسائل فیمابین مذاكره كند. وی در لندن با «سرجان كدمن» رئیس هیأت مدیره و مدیر عامل شركت نفت ایران و انگلیس در خصوص مسائل نفتی مذاكره كرد و سپس راهی سوئیس شد. او در راه بازگشت به ایران در مسكو با «مارشال وروشیلوف» وزیر جنگ، ملاقات خصوصی و غیر رسمی داشت. بعداً شایع شد كه در این سفر كیف محتوی پرونده مذاكرات نفتی تیمورتاش با مقامات انگلیس به سرقت رفته است. خبر این ملاقات از سوی فتحالله پاكروان سفیر ایران در مسكو به رضا شاه اطلاع داده شد و همچنین مأموران اطلاعاتی انگلیس نیز گزارش این ملاقات خصوصی را به سرتیپ آیرم رئیس وقت نظمیه رساندند و وی نیز آن را بلافاصله به اطلاع رضا شاه رساند. در نتیجه تیمورتاش پس از بازگشت به تهران مورد بیمهری شاه قرار گرفت.
برخورد رضاشاه با او
او در دی 1311 رسماً از وزارت دربار بركنار شد و در اسفند همان سال به اتهام سوء استفاده از موقعیت خود در دریافت ارز و قرضه از بانك ملی و همچنین ارتشاء در واگذاری امتیاز انحصار صدور تریاك به میرزا حبیبالله امین التجار اصفهانی دوبار مورد محاكمه قرار گرفت و به جریمة مالی، محرومیت از حقوق اجتماعی و حبس محكوم گردید.
رضا شاه به ویژه در 2 سال آخر وزارت دربار تیمورتاش نسبت به زد و بندهای پنهان وی با روسها مشكوك بود.
او در دی 1311 رسماً از وزارت دربار بركنار شد و در اسفند همان سال به اتهام سوء استفاده از موقعیت خود در دریافت ارز و قرضه از بانك ملی و همچنین ارتشاء در واگذاری امتیاز انحصار صدور تریاك به میرزا حبیبالله امین التجار اصفهانی دوبار مورد محاكمه قرار گرفت و به جریمة مالی، محرومیت از حقوق اجتماعی و حبس محكوم گردید در همان زمان یكی از مقامات روسیه ادعا كرد كه تیمورتاش جاسوس شوروی بوده و مستقیماً با «پولیت بورو» ارتباط داشت است. آنچه كه سبب شد رضا شاه این ادعا را باور كند، تلاش روسها برای آزاد شدن تیمورتاش از زندان بود. در مهر 1312 «كاراخان» معاون وزارت امور خارجه شوروی با همین هدف به تهران مسافرت كرد و تقاضای ملاقات با تیمورتاش در زندان كرد. اما همزمان با این سفر، خبر مرگ تیمورتاش در 9 مهر 1312 انتشار یافت. او هنگام مرگ 54 سال داشت.
فراوری:طاهره رشیدی
بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
07-28-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تصاویری قدیمی از تهران
تصاویری قدیمی از تهران
تهران قدیم با تهران امروز تفاوت های بسیاری دارد. گوشه ای از چهره تاریخی تهران را در عکس های زیر ببینید
ساختمان وزارت جنگ
نمای قدیمی از ساختمان پست و تلگراف
مسجد سپهسالار
نمایی قدیمی از میدان امام خمینی (توپخانه) و بانك امپریال
نمایی قدیمی از دروازه باغ ملی تهران
نمایی قدیمی از بانك تجارت (بانك امپریال) میدان امام خمینی (توپخانه) در تهران نمایی از ساختمان شهرداری در میدان امام خمینی (توپخانه) سر در باغ ملی در سال 1310 نمایی از میدان امام خمینی (توپخانه) در دهه بیست خیابان انقلاب (شاهرضا) قبل از سال 1315 بلوار كشاورز (الیزابت) در سال 1340 ساختمان مخابرات در میدان امام خمینی (توپخانه) حدود سال 1315 نمای شمالی میدان امام خمینی (توپخانه) ، ساختمان شهرداری و ابتدای خیابان لالهزار در سال 1320 مجسمه ملك المتكلمین از سران نهضت مشروطه در میدان
حسنآباد تهران در سال 1336
بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
08-06-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
زرنگ بازی های اشک ششم
زرنگ بازی های اشک ششم
اشک ششم که مهرداد اول نام گرفت، یکی از زیرک ترین پادشاهان اشکانی بود. فرهاد یکم، برادر او هم به دانایی او آگاه بود، به همین دلیل در حالی که چند فرزند پسر داشت، برادرش مهرداد را به جانشینی اش انتخاب کرد. او اقتدار از دست رفته ایران را بازگرداند. ابتدا بخش های زیادی از خاک ایران را که در اختیار سلوکیان، یونانی تبارهایی بودند که بعد از اسکندر، مدتی ایران را به اشغال خود درآورده و بر آن حکومت می کردند. سپس مرو را از باختری ها پس گرفت و به دنبال آن تا سغد پیشروی کرد. سپس به طرف کابل حرکت کرد و پس از گشودن کابل به طرف پنجاب حرکت کرد و آنجا را هم به تصرف خودش درآورد. بعد از آن به سیستان لشکر کشید و آنجا را هم به پادشاهی اش افزود. آذربایجان که مدت ها استقلال پیدا کرده بود و امرای محلی حکومتش را در دست گرفته بودند پس از، سیستان روی مهرداد او گشوده شد. پس از اینها نوبت به خوزستان و پارس و سلوکیه و بابل بود. اشک ششم تا هند پیش رفت و خاک ایران را تا رود سند افزایش داد. او باختری ها را که علیه اش قیام کرده بودند با وعده و عید آرام کرد و زمانی پیدا کرد تا سلوکیان را شکست دهد سپس او به جنگ سلوکیان رفت و توانست با فریب دادن آنها مغلوبشان کند. او شاه سلوکی را اسیر کرد و به زندان انداخت. سپس به سراغ باختری ها رفت و آنها را سرکوب کرد. خلاصه اینکه آدم خیلی زرنگی بود!
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
08-06-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ناپلئون یکی از کسانی است که جمله هایش در تاریخ مشهور شده است. البته احتمالا بسیاری از این جمله ها و روایت ها حقیقت ندارند و مانند بسیاری دیگر از حکایت های معروفی که بین مردم رایج شده است افسانه هستند. اما یکی از روایت های جالب درباره ناپلئون که احتمالا حقیقت دارد به جنگ تولون برمی گردد. ناپلئون پس از اینکه تحصیلاتش را در مدرسه تمام کرد به دانشکده نظامی پاریس رفت و در آنجا تحصیلات خود را در آموزش توپخانه ادامه داد. پس از فارغ التحصیلی در سال 1785 با درجه ستوان دوم توپخانه به ارتش پیوست. البته وقتی انقلاب کبیر اتفاق افتاد او را به دلیل گرایشات سیاسی اش خانه نشین کردند ولی او به تدریج حمایت سفت و سختش را از ژاکوبن ها نشان داد و در سال 1792 توانست مقامات ارتش فرانسه را راضی کند که او را مجددا به خدمت در ارتش بپذیرند. یک سال بعد شهر تولون علیه فرانسه قیام کرد و به نیروهای نظامی انگلستان که طرفدار اپوزیسیون سلطنت طلب در فرانسه بودند ملحق شد. در نبرد نیروهای جمهوری برای تصرف مجدد تولون ناپلئون به عنوان فرمانده توپخانه منصوب شد. او که مدت ها از جنگ و خشونت به دور بود، هنگام گلوله باران تولون به شدت ترسیده بود. این بود که یکی از سربازان خودی که او را به این حال دید، به همراهانش گفت: ((نگاهش کنید، چقدر می ترسد)). ناپلئون پاسخ داد: ((بله، خیلی می ترسم. اما به جنگیدن ادامه می دهم. خود شما اگر نصف من می ترسیدید، مدت ها پیش فرار کرده بودید)).
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
2 کاربر زیر از behnam5555 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
08-08-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ازسرگذشت تاریخ کرملین چه میدانیم؟
ازسرگذشت تاریخ کرملین چه میدانیم؟
(عزیز خروټی)
از هزاره دوم قبل از میلاد، این محل پیوسته محل اسکان مردمان بوده و اصلیت آن از ویاتیچ ساختار دارای استحکامات بوده که بروی تپه کرملین (تپه بروویتسکی) جائی که رودخانه نگلین نایا به رودخانه مسکو می پیوندند، ساخته شده است. در اوایل سده یازدهم، اسلاوها بخش جنوب – غرب تپه را به تصرف خود در آوردند. این اقدام به منظور گواهی نمودن و صحه گذاری بر پایتخت از دهه ۱۰۹۰ انجام شد. باستان شناسان شوروی در حفاری های خود در منطقه آن را از زیر زمین خارج نمودند. تا قرن چهاردهم این ناحیه به عنوان گراد مسکو شناخته می شد.
استعمال کلمه «کرملین» برای اولین بار در سال ۱۳۳۱ ثبت گردیده و ریشه لغوی آن نیز مورد مناقشه می باشد. در سال ۱۱۵۶،«گراد» توسط پرنس یوری دولگروکی گسترش یافت ولی در سال ۱۲۳۷ توسط مغولان نابود گردید. بازسازی مجدد این شهر به سال ۱۳۳۹ و با چوب بلوط انجام پذیرفت.
اولین بناهای سنگی ثبت شده در کرملین بدستور ایوان کالیتا در اواخر دهه ۱۳۲۰ و اوایل دهه ۱۳۳۰ پس از آنکه پیتر، پایتخت راگ مسند حکومت خود را از کیف به مسکو منتقل نمود، ساخته شدند. پایتخت جدید منسوب به کلیسا در عین حال نیازمند ساخت کلیساهای دائمی نیز میبود. کلیساهای ساخته شده عبارت بودند از کلیسای اعظم دورمیشن (۱۳۲۷، به همراه کلیسای کوچک، ۱۳۲۹)، برج زنگ کلیسای سنت جان کلیماکوس (۱۳۲۹)، صومعه کلیسای ناجی تجلی (۱۳۳۰)، کلیسای اعظم فرشته مقرب (۱۳۳۳) که تماما بر سنگ آهک ساخته شده و با حکاکی های استادانه تزئین و با یک گنبد تاج گذاری گردیدند. از تمام این کلیساها، تنها صومعه کلیسای ناجی تجلی بازسازی شده، تا قرن بیستم پابرجا باقی ماند. آن هم با ظهور استالین در سال ۱۹۳۳ تخریب گردید.
هنگامیکه دیمیتری دونسکوی مشغول آماده سازی جهت مقابله با حکومت تاتار می گردید، دیوارهای ساخته شده با چوب بلوط را با دیوارهای مستحکم ازجنس سنگ سفید تعویض نمود (۱۳۶۸ – ۱۳۶۶) که توانستند در برابر محاصره خان توختامیش مقاومت نمایند. واسیلی اول پسر دیمیتری با تاتارها صلح نمود و به ساخت کلیساها و صومعه های جدید اهتمام ورزید. در سال ۱۴۰۵، کلیسای اعظم تازه تاسیس بشارت توسط تئوفان های یونانی، اندری رابلف و پروخور رنگ آمیزی گردید. صومعه چادوف نیز توسط متروپلیتن آلکسیز استاد دیمیتری بنا گردید؛ در همین زمان بیوه او اودوکسیا نیزصومعه معراج را در سال ۱۳۹۷ بنا نهاد.
در سال ۱۴۷۵ قلمرو شاهزاده روسیه قرون وسطی تحت حکومت پرنس کبیر ایوان سوم کسی که عنوان پرنس کبیر تمام راگ ها را بخود اختصاص داده بود و مسکو را نیز در خیالات خود بعنوان تنها جانشین قانونی روم و قسطنطنیه تلقی مینمود، متحد گردیدند. ایوان به منظور نمایش جاه طلبی های سلطنتی خود به بازسازی کرملین پرداخته و در این راستا از شماری از معماران مشهور رنسانس ایتالیا مانند آنتونیو سولاری و مارکو رافو دعوت بهعمل آورد. در زمان حکمرانی وی سه کلیسای اعظم کرملین، کلیسای استشهاد و قصر جواهر نشان ساخته شدند. در سال ۰۸-۱۵۰۵، مرتفع ترین سازه شهر و مسکوویت روسیه یعنی برج زنگ ایوان کبیر ساخته شد. البته ارتفاع آن تا سطح فعلی که در سال ۱۶۰۰ ثبت گردیده، مورد مناقشه است.
پس از خاتمه ساخت دیوارهای جدید کرملین و کلیساهای مربوط در سال ۱۵۱۶، یک حاکم وقت دستور عدم ساخت هر نوع سازه در مجاورت قلعه را صادر نمود. از آن گذشته، کرملین توسط یک خندق پهن ۳۰ متری از شهر تجاری دیوار کشی شده (کیتای – گورود) جدا گشت. در زمان حکومت ایوان مخوف بر فراز این خندق کلیسای واسطه بروی خندق بنا گردید. همچنین همان تزار به بازسازی قصرهای اجداد خود اهتمام ورزیده و یک قصر و کلیسای جدید نیز برای پسران خود بنا نهاد. او با این عمل تثلیث متوچییون داخل کرملین را هبه نمود. مدیریت متوچییون را صومعه تثلیث برعهده داشت که در خصوص فیض بخشی برج کلیسای سنت سرجیوس، که خارجیان آن را یکی از عالیترین بناهای کشور توصیف میکردند، به اغراق پرداخت. در خلال دوران مصائب، کرملین به مدت دو سال از ۲۱ سپتامبر سال ۱۶۱۰ تا ۲۶ اکتبر سال ۱۶۱۲ به تصرف نیروهای لهستانی – لیتوانیائی در آمد.
آزاد سازی کرملین توسط ارتش داوطلب کوزما مینین و دیمیتری پوزارسکی راه را برای انتخاب میخائیل رومانف بعنوان تزار جدید، هموار نمود. در طی دوران حکمرانی وی و پسر او الکسیز، کلیسای دوازده گنبد ناجی بزرگ، دروازه تسلیحات، قصر تریم، قصر تفریحات و قصر پاتریارک نیکون ساخته گشتند. بدنبال مرگ الکسیز، کرملین شاهد آشوب سال ۱۶۸۲ مسکو بود که از آن تنها تزار پیتر جان سالم بدر برد. این ضربه روحی باعث شد که او از کرملین متنفر گردد. سه دهه بعد، پیتر اقامتگاه اجداد خود را ترک و راهی سنت پیترزبورگ پایتخت جدید گردید.
اگرچه هنوز جهت مراسم تاجگذاری مورد بهره برداری قرار می گرفت، کرملین تا سال ۱۷۷۳ یعنی زمانیکه کاترین کبیر واسلی بازنف را جهت ساخت اقامتگاه جدید خود در آنجا تعیین نمود، متروک و فراموش شده بود. بازنف طرحی نئو کلاسیک مبالغه آمیز بر اساس وزنی حماسی تهیه نمود که شامل تخریب کلیساها و قصرهای متعدد بعلاوه بخشی از دیوار کرملین میگردید. پس از پایان مقدمات، ساخت و ساز بعلت کسری نقدینگی متوقف ماند.
چند سال بعد، مت ووی کازاکف برخی از بخش های تخریب شده دیوار را بازسازی نموده و کلیسای اعظم باستانی ناجی را بهمراه برخی سازه های صومعه چادوف، مجددا بنا نهاد. او همچنین بخشی فراخ و مجلل را بعنوان مجلس سنا ساخت که در آن زمان بعنوان محل کار اصلی رئیس جمهور روسیه مورد بهره برداری قرار می گرفت. در طول تهاجم ناپلئون به روسیه در سال ۱۸۱۲، نیروهای فرانسه از تاریخ ۲ سپتامبر تا ۱۱ اکتبر کرملین را اشغال نمودند.
ناپلئون در هنگام فرار از مسکو، فرمان در هم کوبیدن کل بنای کرملین را صادر نمود. در آتش سوزی کرملین بخش های متعددی از دیوار کرملین بهمراه تعدادی از باروهای دیوار در اثر انفجار تخریب گردیده و آتش به اتاق جواهر نشان و کلیساها آسیب رسانید. این انفجارات در طول سه روز از۲۱ تا ۲۳ اکتبر ادامه یافتند. خوشبختانه، بارش باران باعث خرابی فیوز گردیده و سطح خسارات از آنچه در نظر بود، کاهش یافت. در طی سال های۱۹-۱۸۱۶ کارهای بازسازی تحت نظارت اوسیب بوو انجام گردیدند. در خلال سال های باقی مانده از سلطنت الکساندر اول ساختارهای باستانی متعدد به سبک معماری رویائی نئو گوتیک بازسازی گردیند ولی تعداد بیشتری از این بناها (از جمله کل بناهای تثلیث متوچیون)، با عناوین «متروکه» و «مخروبه» خیلی ساده از بین رفتند. نیکلاس اول روسیه در بازدیدی که از مسکو در زمان تاجگذاری خود داشت، از وضعیت قصر کبیر یا زمستانی، که طرح ساخت آن بر اساس طرح راستریلی استوار بوده و به دهه ۱۷۵۰ بر می گشت، ابراز ناخرسندی نمود. ساختار استادانه باروگ بدلیل آنکه منادی کلیسای سنت جان که در سال ۱۵۰۸ توسط الویسیو بجای اولین کلیسای ساخته شده در مسکو و در مجاورت آن بود، از بین رفت. معمار کنستانتین تون امر جایگزینی آنها با قصر مجلل کرملین را برعهده گرفت. این قصر هماورد قصری مشابه در سنت پیترزبورگ با نام قصر زمستانی بود که دارایابعاد و تزئینات شاهانه داخلی بود. بدنبال ساخت کرملین زره پوش شده در سال ۱۸۵۱، این قصر نیز در طی سال های ۴۹-۱۸۳۹ بنا گردید. پس از آن، تا انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ هیچ ساخت و ساز وافعی جدید در کرملین واقع نشد. تنها ساختار جدید بنای یادمان الکساندر دوم و قرار دادن سنگ یادبود در محل قتل سرگئی الکساندرویچ، دوک کبیر روسیه توسط ایوان کالیایف در سال ۱۹۰۵، بود. این یادمان ها در سال ۱۹۱۸ توسط بلشویک ها نابود گردیدند.
در تاریخ ۱۲ مارچ سال ۱۹۱۸، دولت شوروی از پتروگراد نقل مکان نمود. لنین بنای سنای کرملین را بعنوان مسکن خود انتخاب نمود؛ اتاق او هنوز نیز بعنوان موزیم مورد بهره برداری قرار دارد. استالین نیز در کاخ کرملین دارای اتاق شخصی بود. او تمایل داشت که تمام مظاهر "آثار باستانی رژیم تزار ها" را از مرکز فرماندهی خود دور سازد. عقاب های طلائی واقع بر برج ها را با ستاره های درخشان کرملین تعویض نموده و دیوار نزدیک مقبره لنین نیز به دیوار قبرستان کرملین تبدیل گردید. صومعه چادوف و صومعه معراج را بهمراه کلیسای اعظم باشکوه قرن شانزدهم را از بین برده و بجای آن ها اتاق هائی بمنظور تشکیل کلاس های نظامی و قصر کنگره را ساختند.
همچنین قصر نیکلاس کوچک و کلیسای اعظم ناجی نیز نابود شدند. محل اقامت و استفاده دولت شوروی تا سال ۱۹۵۵ بروی توریست ها بسته بود. کرملین تا زمان طرح ذوب خروشچف، بروی بازدید کنندگان خارجی گشوده نگردید. موزیم های کرملین در سال ۱۹۶۱ تاسیس و این مجتمع جزء اولین آثار میراث فرهنگی شوروی بودند که در سال ۱۹۹۰، در لیست میراث فرهنگی جهان ثبت شدند. اگر چه النا گاگارینا (دختر یوری گاگارین)، مدیر فعلیموزیم های کرملین، حمایت کامل خود را بر ترمیم کامل صومعه های ترمیم شده ابراز نموده است، پیشرفت های اخیر محدود به ترمیم های گرانقیمت تزئینات داخلی اصلی در کاخ کرملین کبیر گردیده که در دوران حکومت استالین تغییر یافته بودند. پدر سالار مسکو یک سوئیت شامل چند اتاق در کرملین دارد. ولی خدمات مذهبی در داخل کلیسای اعظم کرملین، بدلیل آنکه این محل هنوز بعنوان موزیم مورد استفاده قرار دارد، بصورت نامنظم انجام میشود.
دیوارهای کرملین و برج ها در طی سال های ۱۴۸۵ تا ۱۴۹۵ توسط استادان ایتالیائی ساخته شدند. زوایای ناهماهنگ مثلثی شکل دیوار کرملین محوطه ای به مساحت ۲۷۵۰۰۰ متر مربع (۶۸ جریب) را در بر میگیرد. طول کلی این دیوار ۲۲۳۵ متر (۲۴۴۴ یارد) است ولی ارتفاع آن در جاهای مختلف و بسته به نوع زمین آن، از ۵ تا ۱۹ متر در نوسان است. ضخامت دیوار نیز بین ۵/۳ تا ۵/۶ متر است. از ابتدا هجده برج های کرملین ساخته شده بودند و لیکن تعداد برجها در قرن هفدهم به بیست عدد افزایش یافت.
طرح تمام برج ها بجز سه عدد آنها که گرد هستند، بصورت چهار گوش می باشند. نام بلندترین برج اسپاسکایا است که در سال ۱۶۲۵ و با ارتفاع ۷۱متر ساخته شد. بصورت اصلی، تاج اکثر برج ها از خیمه های چوبی ساخته شده است. البته بقایای تاج های خیمه ای خشتی که با نوار سفال رنگی ساخته شده و به دهه ۱۶۸۰ برمیگردند نیز دیده می شوند.
كاخ بزرگ كرملین را می توان مروارید معماری و یادبود تاریخی و همزمان باصطلاح «قلب در حال تپش» روسیه معاصر نامید. زیرا محل سكونت رسمی رئیس جمهور روسیه در آنجا قرار دارد. در ماه اپریل كاخ بزرگ كرملین یکصد و شصت ساله می شود. بنا به تصمیم امپراطور نیكلای اول این بنا بر روی پایه های کاخ قبلی ساخته شد. تا آن زمان خانواده تزار مدتی بود كه به كاخ سنت پطرزبورگ نقل مكان كرده بود. اما مثل سابق برای تاجگذاری، اجرای مراسم عروسی و غسل تعمید كودكان به مسكو می آمدند.
بدین منظور كاخ باشكوهی لازم بود. سرگی دویاتوف مورخ مشهور و نویسنده اثر تحقیقی در باره كاخ های كرملین چنین تعریف می كند. در جایی كه اكنون كاخ بزرگ كرملین قرار دارد، قبلاً بنای دیگری قرار داشت. برای نمونه در سالهای سی قرن نوزده در آنجا كاخ قدیمی امپراطوری ساخته شده بود و یا آنطور كه آن را در آن زمان می نامیدند: كاخ زمستانی كرملین. این کاخ دمونتاژ می شود و كنستانتین تون معمار معروف به جای آن كاخ بزرگ كرملین را ساخت. نمای اشرافی و زیبای بیرونی آن به سمت رودخانه مسكو متوجه بود. ابن بنا سنتهای معماری آن زمان را نقض نمی كرد. سرگی دویاتوف در ادامه گفت: همعصران معمار تون، کار او را مورد تحسین قرار دادند كه این كاخ بخوبی در مجموعه كرملین جا گرفت كه از كلیساهای دوران مختلف و دیگر بناها تشكیل شده است.
امپراطور نیكلای اول همانا چنین وظیفه ای را به او محول كرده بود و دستور اكید داده بود كه هیچگونه خللی نباید در بناهای قدیمی وارد آید. در چنین شرایط سختی كاخ بزرگ كرملین برپا گشت و تاجگذاری سه آخرین امپراطور روسیه در آنجا برگذار شد. در روسیه معاصر كاخ بزرگ كرملین محل ادای سوگند رئیس جمهور كشور شد. تعداد چنین مراسم با شكوه و باعظمتی كه در كاخ بزرگ كرملین تا كنون برگزار شده سه تا است.
تمام آنها در تالار آندریوسكی برگزار می شودند كه یكی از پنج تالار مجلل كاخ هستند كه به افتخار نشان های عالی امپراطوری روسیه به این نام نامیده شده است و حاوی افتخارات جنگی روسیه هستند. تالار گئورگیف را تصور كنید. تالاری چنان با عظمت و با شكوه كه انسان از دیدن آن حیرت زده می شود. طول آن به اندازه زمین فوتبال است. دكور این تالار در مقایسه با تالارهای دیگر ساده است و لوحه یادبود كه اسامی قهرمانان جنگی که در سالهای گوناگون در دفاع از روسیه جنگیدند روی آن حک شده است یگانه زیور مرمری این تالار است.
علاوه بر آن كف پوش این تالار پاركت است كه از بیست نوع چوب های گوناگون درست شده است. چنین پاركتی یادآور نقش ونگار حك شده بر فرش است. شبها شش لوستر طلایی رنگ نقش دار كه هر یك از آنها یکهزار و سه صد كیلوگرام وزن دارد، نور این تالار را تأمین می کنند. تالار گئورگییف شركت كنندگان در رویدادهای مختلف را پذیرفته است.
جنگ سال نوزده چهل و پنج، پس از پایان جنگ جهانی دوم، نظامیان ارتش شوروی شركت كنندگان رژه پیروزی در میدان سرخ مسكو درآنجا جمع شدند. در زمان حمله فاشیستها این تالار بشكل معجزه آسایی آسیب ندید. بمب هایی كه توسط هواپیماهای نازی بر آن افتاد در بین لایه های ساختمانی پشت بام گیر كرد و منفجر نشد. در این تالار به افتخار اولین فضانورد جهان، یوری گاگارین نیز مجلسی برپا شد. در زمان حاضر در آنجا مراسم اهدای نشان ها و مدال های دولتی به شهروندان روسیه انجام می شود.
طی یکصد و شصت سال موجودیت كاخ بزرگ كرملین این كاخ تغییرات زیادی را از سر گذرانده است. مثلاً دیوارهای تالارها را زمانی برای اینكه سالن بزرگی برای برگزاری پلنوم حزب كمونیست ایجاد شود برداشته بودند. در آنجا همچنین آپارتمانهایی برای اعضای دولت شوروی درست كرده بودند. البته مراحل ترمیم و بازسازی نیز وجود داشت كه مهمترین آنها در سالهای نود انجام شد كه سیمای اولیه این كاخ را به آن بازگرداند. تمام وسایل این كاخ و تالارهای آن، لوسترها، بخاری های دیواری، نرده های زیبای پله ها، ساعتها و غیره غیره تحت حمایت استادان مرمت و بازسازی قراردارند و بزودی پس از دوسال درهای این تالارها نیز به روی مردم باز خواهد شد تا آنها بتوانند با این بنای زیبا از نزدیک آشنا شوند.
مرجع اتکای این نبشته - صدای روسیه و سرگذشت بناهای تاریخی روسیه.
منبع : اصالت
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
08-11-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تمام زنان و دختران ایران ناموس منند
تمام زنان و دختران ایران ناموس منند
رضا شاه به اتفاق هیئت همراه به ترکیه مسافرت میکنه که تنها مسافرت خارجی رضا شاه بود.
وقتی آخر شب بعد از صرف شام و شب نشینی رضا شاه به اتاقش
میره میبینه یه دختر جوان و زیبای ترک تو اتاقش منتظرشه،با عصبانیت یه نفرو صدا میزنه و میگه این خانم اینجا چیکار میکنه؟
اون شخص میگه آتاتورک گفتن این خانوم پیشتون باشه که تا صبح شما تنها نباشین،رضا شاه از اون خانوم میخواد اتاقو ترک کنه.وقتی همراهان رضا شاه پرسیدن چرا دختر به این زیباییرو فرستادین رفت؟
رضا شاه در جواب برگشت و گفت:
من امشب رو تا صبح با این دختر می خوابیدم فردا که آتاتورک به ایران اومد من کی رو بفرستم پیشش؟تمام زنان و دختران ایران ناموس منند.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 06:32 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|