زبان ادب و فرهنگ کردی مسائل مربوط به زبان و ادبیات و فرهنگ کردی از قبیل شعر داستان نوشته نقد بیوگرافی و ....
kurdish culture |
03-06-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مامۆستامهلاجهباری
مامۆستامهلاجهباری
ئهو مامۆستایه ناوی، ، ، فهتاح کوڕی مستهفا، کوڕی ئیسماعیله، ، ، له عهشیرهتی جهباریهو، له ساڵی 1906له ئاوایی، ، مهنگۆل، ، هاتۆته جیهانهوه، که گوندی، ، مهنگۆل، ، یهکێکه لهو 28 دێیهی که سهر به عهشیرهتی جهبارین و دهکهوێته ڕۆژ ههڵاتی شاری کهرکوک، ئهو شاعیره ، هۆنراوه ی به تام و شیرین و جوان و پڕ مانای به زمانی کوردی نوسیوه، ئهو سهیدایه مهزنه له ساڵی 1976ماڵاوایی له جیهان کردوهو بۆ ههمیشه سهری ناوهتهوه.
میرزام به وادهی نهو وههـــــارانهن
ســـهرهتای تلمیت خـــــاتـر دارانهن
فهسل وهسل دۆست سهیرههردانهن
لهرهی لهرزانهی زهنهخ زهردانهن
زهمزهمهی بولبول دهبـدهبهی گولهن
ســــزارهی هـۆزان، دهروون پڕ چـلهن
نه قـاڕهی مـنقار تهیرانی سوب خێز
بێزهنان نهغمهی نهکیسـای پهروێز
چریکهیچهکاوسچۆنحهنجه ری عود
مهڕدهنگچلچهنگپهنجهی باره بـوود
هوهووی بایهقوش شـــــهو وهههردهوه
زامی دێرینـان تــــــــــــازه کـــــــهردهوه
دهنگقێڕهی قاژ، سوب لهسهحرای سوس
مهرموزیقهیمهشقشهههن ایعهروس
تیپ تیپ قــورینـــــگان قهتارهی قازان
میـــــرزام تا وهڕۆژ ئـــــــــاوات مهوازان
جهرهس وئاهــــــهنگ خۆش قانوونهوه
زهنگ وهســـــهدای ساز ئهرغهنوونهوه
قومری وهقــــــاتوون قوقوی وێشــــــــهوه
مل وهتهوق و زهوق وهفـــــــــــا ڕێژهوه
قــهواقـــووی قــــهتار قوڵنگی تیـــژ پهڕ
کهردهن هۆش و گوش، کهوربــیان کهڕ
فهرشفهرهح بهشسهوزهی قهدهم خێر
فهرشهنهنوه موڵکسهحرایگهرمهشێر
دهی ساجهی دهمدا ههرکهس دڵش بوو
چۆن بولبول ههوای سهودای گوڵش بوو
یاخـــود چون فهرهـــــاد دڵ ئاههرین بۆ
مـــــــهزهی مهزاقهش نامی شـــــیرین بۆ
مهبۆ ئهزم ســــهیر ســــهوزهو ســـــاروکۆ
دامانش نههــــــوون وهروون داوان کــــــۆ
ئهو فــــــهیزی فتـــــــوح نهو وههـــــارهوه
بهو بیـــــــزای ئهنــــوار کۆی دڵـــــدارهوه
ســـهیری سهحراو دهشت سهر دیارانهن
نالـــــــــهی مورغــــــــزار میــر غوزارانهن
دۆســــــــــت له بههانهی دڵســــــتانی بۆ
لاقهید له جـــــــــــــــواب لهن ترانــــی بۆ
شهو ســــــهرگهردانهن سهر ئازاد کهرۆ
شـــــــــوانان وه وادی ئیمـــن شـــــادکهرۆ
مهر، ، مهڵا، ، یهشنیشۆشهو له دهیجوردا
ئهو تیــــــــره تاریک ســــــــــیا بێ نوردا
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
03-06-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مامۆستا ئهدهب
مامۆستا ئهدهب
ئهدهبی شاعیر ناوی تهواوی عهبدوڵڵا كوڕی ئهحمهد بهگی برایم بهگی رۆستهم بهگیسهیفهدینه. ساڵی 1859 له گوندی ئهرمهنی بڵاغی شاری بۆكان لهدایك بووه. له بنهماڵهیهكی خوێندهوار، ههر لهمنداڵیهوه خراوهته بهر خوێندن ومامۆستای تایبهتی بۆ تهرخان كراوه بۆ خوێندن و فێری خوێندنهوه و نوسین و فارسی و عهرهبی بووه.
ئهدهبی شاعیر لهتهمهنی بیست ساڵیدا باوكی دهینێرێت بۆ شاری تاران بۆ خوێندن، له تهمهنی 35 ساڵیدا توشی نهخۆشی لهرزۆكی دهبێت و بۆ چارهسهر دهچێته وڵاتی روسیا پاش چاكبونهوهیهكی كاتی دهگهڕێتهوه، ساڵی 1910 دێنه ناوچهی شارهزور و ماوهیهك دهمێنێتهوه و پاشان دهگهڕێتهوه موكریان و نهخۆشیهكهی سهری لێ ههڵدهداتهوه و تهواو ئیفلیج دهبێت.
ئهم شاعیره شارهزایی باشی ههبووه له كاری پزیشكی و وێنهگری و مۆسیقا ی بهباشیزانیوه. شیعرهكانی ئهدهب تهنها غهرامییه. هیچ خهیاڵ و ئارهزویهكی تری نهبووه جگه لهوهی كه لهگهڵ خۆشهویستهكهیدا ههموو كات پێكهوهبن و گفتوگۆبكهن.
دیوانی شیعرهكانی ئهم شاعیره ساڵی 1936 له شاری رهواندز له چاپخانهی زاری كرمانجی بۆ جاری یهكهم لهچاپ دراوه. دیوانه شیعریهكهی ساڵی 1939 بۆ جاری دووهم له شاری بهغدا و بۆ جاری سێیهم ساڵی 1966 له ههولێر له چاپ دراوه، د. مارف خهزنهدار چهند لێكۆڵینهوهیهكی لهسهر شیعرهكانی ئهدهب كردوه و ساڵی 1970 بڵاویكردۆتهوه.
ئهدهبی شاعیر له تهمهنی 53 ساڵیدا و له ساڵی 1912 به نهخۆشی كۆچی دوایی كردوه و له گۆرستانی گوندی باخچهی فهیزوڵابهگی بۆكان بهخاك سپێردراوه.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-06-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مستوره اردلان
مستوره اردلان
ماه شرف خانم در سال ۱۲۲۶ قمری (برابر با ۱۱۸۴ خورشیدی و ۱۸۰۵ میلادی)، زمان حکومت امان الله خان والی در خانواده اهل فرهنگ قادری در سنندج به دنیا آمد و به تحصیل و تربیتش همت گماشتند و برخلاف سنت دیرین و جاری زمان، ماه شرف خانم را هم سطح با مردان به آموختن علوم متداول زمان تشویق و ترغیب نمودند، دیری نگذشت که در ردیف ادیبان و سخن سنجان قرار گرفت و در عفت و پاکدامنی و آشپزی و خانه داری و خصایص و صفات خاصهٔ زنانگی جزو زنان مجرب و کارکشته گردید.
مستوره با ذوق و قریحهٔ شعریش توانست با سرودن قصائد نغز و غزلیات آبدار با شاعران نامدار زمان خود مقابله کند و در تاریخ نویسی پا به پای مورخین در عرصهٔ وقایع نگاری جلوه نماید. میرزا علی اکبر منشی دیوان غزلیات مستوره را بیست هزار بیت دانستهاست. میرزا علی اکبر وقایع نگار در شرح حال او مینویسد: سزاوار است نام مستوره به خاطر فضل و کمال و خط و ربط و شعر و تاریخ نگاری اش در ردیف زنان برجسته و مورخین نامدار قرار گیرد.
ماه شرف خانم در هفده سالگی به اجبار به عقد و ازدواج خسرو خان فرزند امان الله خان بزرگ درآمد. میرزا علی اکبر منشی مینویسد: مستوره چون شأن و شایستگی خود را برابر با مردان روزگار میدانست از این مواصلت و مزاوجت امتناع داشت تا اینکه خسروخان پدر و جد او را همراه چند تن از بستگان به زندان انداخت و ابوالحسن بیگ را مجبور به پرداخت جریمهٔ سی هزار تومان نمود و شرط استخلاص آنان را منوط به عقد مستوره نمود، مستوره به ناچار بدین مزاوجت تن در داد و جز تسلیم در مقابل استخلاص پدر و جدش راه دیگری نداشت در حالی که خسرو خان پیش تر با حسن جهان خانم بیست و یکمین دختر فتحعلی شاه ازدواج کرده بود و از او سه پسر به نامهای رضا قلی خان، امان الله خان و احمد خان و سه دختر به نامهای خانم خانمها که زن اردشیر میرزا برادر محمد شاه قاجار بود و دیگری عادله خانم همسر حسین خان والی شیراز و سومی آغه خانم داشت.
حسن جهان خانم زنی بود ادیب و شاعر و سیاستمدار و صاحب قدرت و مسلط بر زندگی خسروخان. مستوره بیشتر اوقات خود را به مطالعه و سرودن شعر و نوشتن تاریخ میگذرانید و چون خسرو خان نیز شاعر بود بیشتر او را بدین کار تشویق مینمود، رفته رفته مستوره به خسروخان علاقه مند شد. ماه شرف خانم در میان شاعران فارسی زبان با یغمای جندقی ارتباط شعری داشت و با سید عبدالرحیم مولوی که از بزرگان مکتب شعر گورانی است آشنا بود زیرا هر وقت سید عبدالرحیم مولوی به دیدار دوستانش غلامشاخان و رضا قلی خان به سنندج میآمد از مستوره نیز دیدن میکرد و او را تشویق مینمود تا شعر کردی گورانی بگوید. اشعار مستوره به علت پختگی و استحکام و زیبایی در کردستان بابان دست به دست میشد، نالی شاعر معروف کرد سورانی سرا در اشعارش ضمن ستایش مستوره با گوشه و کنایه و طنز میخواست از حرمت او بکاهد اما برخلاف میلش موجب اشتهار و معروفیت مستوره در شعر و ادب گردید.
برخی براین عقیدهاند که برخی از شعرای سورانیسرا به علت اینکه مستوره شعر کردی نمیگفت ناراحت بودند و غزلی را سروده به او نسبت دادند به این مطلع:
* گرفتارم به نازی چاوهکانی مهستی فهتتانت
* بریندارم به زهخمی سینهسوزی تیری موژگانت
در منطقه کردستان اردلان تا آن تاریخ و بعدها سرودن شعر کردی سورانی مرسوم نبود.
البته برخی آن غزل را از مستوره میدانند و آن را نمادی برای درهم شکستن آداب و رسوم مردسالاری آن زمان میدانند.
با سفارشهایی که مرتب مرحوم سید عبدالرحیم مولوی در سرودن اشعار کردی به مستوره مینمود، بعید به نظر میرسد که مستوره از قول و گفته او سرپیچی نموده و شعر کردی گورانی نسروده باشد، بعید نیست که هنوز اشعار کردیای از مستوره در زوایای منازل یا بیاضها و جُنگها و اوراق پراکندهٔ قدیمی موجود باشد.
دوران خوش بختی و آرامش روحی و به قول مستوره روزگار اعتبارش چندان طولانی نبود، زیرا خسرو خان در سال ۱۲۵۰ هـ.ق به عارضه کبدی گرفتار و پس از دو ماه مریضی در سن بیست و نه سالگی درگذشت، مرگ همسر و داغ از دست دادن برادر جوان ناکامش ابوالمحمد که در سن بیست و دو سالگی وفات یافت، علاوه بر اینکه نشاط و شادابی جوانی را از او سلب نمود، ضربات روحی زیادی بر پیکر نحیف و ضعیف او بر اثر دو ماه مریض داری و شب نخوابی، وارد ساخت و او را به سوی انزوا و عزلت و مطالعهٔ کتب دینی و تالیف کتاب عقاید کشانید.
مستوره سالیانی را به تنهایی در میان خانوادهٔ جانشینان خسروخان گذرانید. میرزا عبدالله رونق در شرح حال مستوره مینویسد: در سنهٔ ۱۲۶۳ به علت فَترت ولایت، با خویش و عشیرت که یکی از آنها حقیر بود جلای وطن اختیار و در ملک بابان و خاک روم سکونت قرار داده و بار سفر آخرت را در آن مقام گشاده دست اجل گریبان حالش را گرفته بسوی گلشن جنان کشید و در جوار زهرا آرمید
در یک تذکره شعرای کردی چاپ عراق آمده: جنازهٔ مستوره را از سلیمانیه به نجف انتقال دادند ممکن است کلمهای از نوشتهٔ میرزا عبدالله رونق در اینجا ترک و از قلم افتاده باشد و منظور آن باشد: در جوار زوج زهرا آرمید
آثار
مستوره اردلان چندین کتاب شعر نوشت. تاریخ اردلان او به عنوان یکی از متون شیوای فارسی شناخته شدهاست. اشعار پراکندهای نیز به گویش گورانی زبان کردی از او بجا ماندهاست.
آثار مستوره عبارتاند از:
* ۱- دیوان اشعار که به فارسی سروده شده و در حدود دو هزار بیت است و سه بار به چاپ رسیدهاست، چنانکه چاپ اولش در سال ۱۳۰۴ خورشیدی به همت حاج شیخ یحیی معرفت اعتضاد الاسلامو اسدالله خان کردستانی در تهران انجام گرفته، چاپ دوم به کوشش احمد کرمی سلسله نشریات مادر سال ۱۳۶۳ در تهران. چاپ سوم به وسیله آقای صدیق صفی زاده بوره که یی که بیست غزل کردی سورانی را به نام مستوره در پایان اشعار فارسی بدان افزوده که جز یک غزل منسوب فوق الذکر بقیهٔ اشعار برای مردم کردستان ناآشنا و فاقد اعتبار علمی و تحقیقی است.
* ۲- تاریخ اردلان : این کتاب معروفیت و ارزش علمی و اجتماعی مستوره را دو چندان نموده زیرا تا اواخر قرن نوزدهم میلادی در تمام خاورمیانه در عرصهٔ تاریخ نویسی خصوصا کردشناسی در میان زنان جز مستوره کسی به این کار نپرداختهاست، این اثر ارزشمند در سال ۱۹۴۷ میلادی مطابق ۱۳۲۶ شمسی به وسیله مرحوم ناصر آزادپور در سنندج به چاپ رسید.
* ۳- عقاید مستوره: این کتاب که رسالهٔ کوچکی از عقاید مستوره در مذهب اهل سنت شافعی است بر ارزش شخصی و عقاید دینی وی میافزاید و به جرات میتوان گفت در میان زنان تا این زمان کسی به چنین تالیفی نپرداختهاست.
در زمستان ۸۵ در اربیل عراق کنگره بزرگداشت مستوره اردلان برگزار شد و در آنجا ده کتاب منتشر شد. کتاب مستوره برگهایی از تاریخ سر به مهر نوشته جمال احمدی آئین و ترجمه کردی آن از عدنان برزنجی و کتاب شرعیات مستوره با تصحیح جمال احمدی آئین و مقدمه نوید نقشبندی و ترجمه کردی آن از نوید نقشبندی از این کتابها بود.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-06-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
عباس کمندی
عباس کمندی
عباس کمندی در سال 1331 در شهر سنندج متولد شد در سن شانزده سالگی به شعر سرایی ، قصه نویسی ، قصه پردازی مشغول گشت. سال 1349 در مسابقه داستان نویسی رادیو سنندج، مقام اول را کسب نموده و با توجه به کسب این مقام توسط آقای نقشبندی مدیر وقت رادیو به کار در رادیو دعوت شد. در سال 1350 پس از شرکت در یک شب شعر با حضور جمعی از بزرگان ادبیات ایران از جمله معینی کرمانشاهی که با ارایه تنظیم شعر حافظ مسئولیت ترانه سرایی خانه فرهنگ و هنر به عهده وی گذاشته شد. تا سال 1356 نود و پنج درصد ترانه هایی که در رادیو سنندج ضبط می شد از خانه فرهنگ و هنر ارایه می گردید.
کارهای انجام شده توسط آقای عباس کمندی:
1- سرودن اشعار بیش از 150 ترانه
2- ساخت و اجرای بیش از 60 آهنگ و ترانه
3- اجرا و ارایه مجموعه های آهنگ (گلاویژ، پرشنگ، اورامان، کیژی کورد در 3 شماره)
4- گردآوری مظاهر فرهنگ فلکلوریک (فرهنگ مردم)
5- گردآوری و تحقیق زندگی نامه شخصیت های کرد و تبدیل آن به فیلمنامه از آن جمله (سنجرخان، سید عطا کل، زندگی پهلوان حسین گلزار کرمانشاهی، غارت آثار زیویه، میر نوروزی و...)
فیلمنامه هایی که توسط آقای کمندی نوشته شده:
1- اسب
2- یک سبد علف
3- پرواز در قفس
4- ارثیه مامه رحیم
5- عضو جدید اوپک
6- نبرد رمادیه
7- کوچه سرخ
8- کاروانسرا
9- وکیل اول
10- قلم و شیطان
11- پهلوان پنبه
برنامه های تولیدی توسط آقای کمندی:
1- داستانی منزل نو مبارک
2- عروسکی پهلوان پنبه
3- مستند دستان سرایان
4- مستند کهنه هواران ( معرفی مشاهیر کردستان )
مجموعه کتابهایی که توسط آقای کمندی نوشته شده:
1- دیوان شعر کردی و فارسی
2- جمع آوری اشعار دیوان میرزا شفیع
3- ورزش باستانی و پهلوانان کرد
4- زندگی نامه سید علی اضعر کردستانی
5- اورامان
6- رمزگشایی در مظاهر فرهنگی
7- گردآوری اشعار هیجایی ایرانی قبل از اسلام
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-08-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
عه بدولخالق...نه قیب
عه بدولخالق...نه قیب (سردشتی)
من ناوم عه بدولخالق نه قیب کوری مه رحوومی موحه ممه دسالحی نه قیب(یه کیک له ئه دیبان و خه ت خوشانی به ناو بانگی ولاته که مان)کوری مه ر حوومی حاجی ئه حمه دی نه قیبه له بنه ماله یه کی ئایینی و مام ناوه ندی له سالی 1325ی هه تاوی له شاری سردشت(گه ره کی مزگه و تی جامیعه)له دایکی خوشه ویستم ئامنه ی مه لا قاسمی با نه یی له دایکبووم..... دووکورو سی کچم هه یه و به مووچه ی ته قاعودی(بازنشستگی) ژیانمان تیپه رده که ین.........
به پیویست ده زانم بو ئه وه ی که میک له لایه نی ژیانی هونه ریم بو خوینه رانی به ریز شی که مه وه که چون بوو بو لای شیعروئه ده ب چووم .هیما به مه تله بیک که م که بووبه ها نده ری من بو لای جیهانی شیعر و دنیای ئه ده ب.
له راستی دا من هه ر له سه ر ده می منالیمه وه عاشق و شه یدای موسیقا و گورانی بووم......هه ستم به ده نگخوش خوم کرد بوو وه وه گه لیک جاران له گه ل دوست و هاوه لانم له نیو ره ز و باغ و چیمه نی رازاوه ی ده ورو به ری شاره که مان گورانیم ده گوت.هه ست و ئه وینی موسیقا به شیک له ووجوود و ژیانی منی داگرتبوو........
گورانی ببو شوق و حه سره تی من .به لام داخه که م هه تا گه وره و گه و ره تر ده بووم کوت و به ندی داب و نه ریتی دوا که و توویی به تایبه ت له و سه ر ده مه دا زیاتر له ده ست و پیم ده هالا و ریی پی نه ده دام به ته رزیکی ئاشکرا و به ر چاو گورانی بلیم. تا وای لیهات. هیور هیور ئه م هه ست و خروشه پر له جوشه م بیره حمانه سرکوت کرا و پیم وایه ئه گه ر به پیچه وانه ی ئه م بارودوخه ناله باره هه لیکم بوره خسا با ئیستاله بواری موسیقا و گورانی دا گه لیک سه رکه و توو ده بووم و هیمان خزمه تیکی گرنگ و هه راوم به جهاتی هونه ری موسیقا ده کرد....به کورتی ئه م به هره سه رکوت کراوه یه م که ئیستاش له حه سره تی دا ئاخ هه لده کیشم و دل و ده روونم ده کروژی. له خاکه لیوی سالی 1356ی هه تاوی دا له شوینیکی دیکه وه سه ری هه لدا.........له پر شتیک له ده رونم دا ژیرو روو بوو..... ئه وینی شیعر له ناخم دا کلپه ی ساند و هه ستم کرد که جیگا بو جیهان و زامیکی تر ده کریته وه و برینی کونی موسیقا به شیعر ساریژ ده بیته وه :تومه ز به سه ر چاوه ی ئه فسوونای گشت ئه وینه کان گه یشتووم......
له راستی دا سه ر هه لدانی شیعری من عوقده ی سه ر کوت کراوی موسیقا بوو له گه ل دانانی هه و ه لین شیعرم به ناوی(به هاری سه ر ده شت) کاری بی برانه وه له م بواره داده ستی پی کرد و ئیستاش هه ر به رده وام به م کاره دریژه ده ده م و خه ریکی دانانی شیعر و کاری وه ر گیرانم.
به کورتی ئیستا ته نیا دالده و په نای من شیعره. باوه ربفه ر موون هه ر کاتیک شیعریکی جوان و هه ست بزوینم ده ست ده که وی و ده یخوینمه وه گریان به روکم ده گری و ئه سرین له چاوم دا قه تیس ده مینی شیعر په ناگایه کی له شکان نه هاتووی ئه ووی ئه و تویه که منی له ته ووژمی هیرشی بوردومانگه لی په یتا په یتای ئه م ژانه ژینه زه لیل کوژه به رده وام پاراستووه و له چنگیان رزگاری کردووم.........
شیعر بو من په ناگاو سه نگه ریکه که زه برو زه نگی گشت تاویر و گاشه به رده کانی زه مانی سه رجه م خستوته سه رشان و خوراگرانه له ئاست ئه م دیارده سه خت و دژوارانه دا راوه ستاوه.
ئه گه رشه و دالده و په نای شه که تا نه و ئاسمان په ناگای ئه ستیره کان.......شیعر بو من هه م شه وه و هه م ئاسمان و هه م سه نگه ره.
شیعر بومن ئارمان و ئامانجه ئایدولوژی نیهایی ئینسانه و به ر له ئینسان و ئه م کوره ی خاکیه دا له دایک بووه.
شیعر ئایه تیکی هه میشه یی و به رده وامه و ئه و ینیکی ئه به دیه و من ده مه وی وه هاله م ئایه ته هه میشه یی و ئه به دیه دا بتویمه وه که له سه ر ژیان له گه ل مه رگ به ربه ره کانی بکه م. هیچ گولیک توانای تاریف کردن و مه د ح کردنی بون و به رامه ی گو ل به لکوو ته نیا بو بون کردنی و به س..زور جار بیرده که مه وه که دوای مه رگی من شاعیریکی ئه ویندار له سووچیکی ئه م کوره ی خاکیه دا به چ شیعریک ده گا.. ئاره زو ده که م که بتوانم ئاهه نگی شیعری سالانی دا هاتوو ببینم: جالیره بو ئه و ه ی زیاتر سه رتان نه ئیشینم نموونه له شیعره کانم پیشکه ش به ئیوه ی خوشه و یست ده که م.
به بو نه ی بوردوما ن کردنی شیمیایی سه ر ده شتی خویناوی به فه ر مانی صه ددام ئه و نیره نه هه نگه شیته ی میژووی لخین کردبوو وه ئیسکی خوره تاوی ده کروشت
((سوگا))
بو سویه له دل دیت و خه فه تباره ولاتم
قه ت وینه یی ئه مرو نه بووه شارو دیهاتم
دل پر غه م و پرژانه بریندارو په روشه
هه ر جه رگه وه کووره له گرفین و خروشه
پی ده شت و چیا .به نده ن و لا پا ل و که ژوکو
لیی نیشتووه ته م .خه لکه ده کا شیوه ن و رو رو
هه رماتم و سوگایه ئه واشین و شه پوره
هه ر لایه ده چی چه مه ریه و شینی به کوره
شین گیری جگه ر گوشه یه تی دایکی خه فه تبار
هه ر باوکی کلوله که ده کا شیون و ها وار
فرمیسکه که ده رژی وه کوو بارانی به هاری
هه ر خوشک و برایه که ده که ن شیوه ن و زاری
هه ر خوینی شه هیدانی نه مر مانه رژاوه
هه ر میشکی صه دان لاوه له گشت لاوه پژاوه
په ر په ر بووگولی سویسن و نه سرین و هه لاله
بر ژاوه دلی نیرگزو شللیرو گولاله
ئا سو شه به قی داوه به خوین سوور و شه لاله
هه ر کو ته لی را زا وه یه وا چه شنی گولا له
صه ددامی دزیو مل هوری جه للاد بزانه
ها کا له پرا توش بکه نه په ندی زه ما نه
هه رد یته وه ئه وروژه به لی روژی سزادان
ئه و روژه که هه و ری خه فه ت و مه ینه تی را دان
هه ر قه تره یه کی خوینی شه هیدانی گه لی کورد
پیک دینی هه زاران نه به زی کوردی وه کووگورد
ئه و کورده نه وه ی کاوه یی ئا سنگه ره هه یها ت
میشکت ده پژینیت و ده گا به وپه ری ئا وات
((ها کا== هه ربینا))
پیش بینیه کی که له و شیعره دا به دیی ده کری جیگای سه رنج و سه ر سوورمانه کی ده یگوت رژیمی صه ددام په نجا سا لی دیکه ش خوراده گری. به لام خه باتی خویناوی ساله های سالی گه لانی عیراق به تایبه تی گه لی کورد له کوردستانی عیراق ئه وه ی سه لماند که حوکمی حاکمه و ده ردی موفاجات.
((تاکی))
ئا ئه و پیره دار به رووه
له و به نده نه
لقیکی به شان و با هوی را گرتووه و ..........
لقه که ی تر:
له شه ویکی تو فا نی دا
به پیلانی گژه باوه
بی ره حمانه تیک شکاوه!
ئاخر تا که ی؟ تا که ی؟ تا که ی؟
ئه م داره ئازار چیشتوه
به بی تاوان
له ژیرشریخه ی بروسکه و ئاگر باران
له سه نگه ری ته نیایی دا
خوی را گری؟
((دارستان))
دارستا نیک ئاگری گرت
ره وه ئه سپیک
له ده و ری گر ده یا نحیلاند!
گول ئاخی بو هه لده کیشا
کانی فرمیسکی ده رشت و
چه میک له دوور ده یزریکاند!
دار به روه کانی که ناریش:
را ده ژان و ده یان نا لا ند...
**
- با – هه لیکرد................
هاواری نیو دارستانی
به گو یچکه ی هه وردا چرپاند
هه و ر راسا و .....
به گرم و هوور
هه موو ده شت و چیای هه ژاند!
بارانیکی به خور دایکرد.
((شه نگه بی))
چومی خورین
چاوی لیلی
به که فی سپی و به فرینی شه پو له کان ده شواته وه و ......
به تیله ی چاوی عاشقی
له دیمه نی دلرفین و
شه نگ و شوخی تو ئه روانی.......
ئه ی شه نگه بیی!
((کاتی مردم))
کاتی مردم
بمخه نه سه ر تا ته شوری ئاخه کا نتان!
تیر. تیر . بمشون:
به عه تری گولجا ره گه نمیکی پی ده شت و
زه نگول زه نگول ئاره قی
نیو چاوانی وه رزیره کان!
گولاو پر ژینی با لام که ن: به شه ونمی به ره به یان.
بمنینه سه ر شان وبا هوی په له هووریکی کوچه ری.....
به سه ر بنار و ئا سودا
شور بیته وه و ..........
له نیو له میه ری زریانا
هه ر چوارقو ژبنی و لاتم بپشکینی
به نیو جه نگه لی هاواردا بگرمینی و
دوور دوور بمبا.......
له قوولایی ئا سمانا
په ری زاده ی شیعره کانم
له نیو که ژاوه ی ئه وینا
بیته سه رم و
له سه ر ته رمی سه ر براوی خه و نه کانم
شین بگیری و ........
حه یران بیژی بالا که م بی!
((مه زاره که م))
به گولیکی ره نگا و ره نگ و
به تریفه و لاو که سووره و شه و قی چرای شیعره کانم وه رازینن
با کو مه لی په پو و له کان
له ده وری گلکوی بی نازم کو ببینه وه و
به بیریته ی کورده واری
چو پی کیشی زه ماو ه ندی ئه م کو چه بن!
**
به شه پو لی سه ر که شی ده ریام بسپیرن!
یا له سوو چیکی ئاسمان
هانام بده ن
هه تا چه شنی ئه ستیره کان
بسو و تم بو و لا ته که م
بو کوردستان...............بو کوردستان........
**
بیر یته = سه مای به کو مه ل
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-08-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
دکتر کامران بدرخان
دکتر کامران بدرخان
دکتر کامران بدر خان فرزند امین عالی بدرخان از رجال برجسته ادب و لغت کرد و از پایه گذران روزنامه نگاری کردی است او با برادرش مرحوم جلادت عالی بدرخان سهم بسزایی در انتشار مجله" (هاوارو روناهی) در فاصله سالهای 1941تا1944 م د مشق داشت .
در بیروت هم مجله (روژانو وستیر) را به زبان کردی و فرانسوی منتشر کرد و سالها در مدرسه" شرقی تابع دانشگاه موربن(سوربن) عهده دار تدریس زبان و لغت کردی بود که در اثر کوشش و تلاش پی گیر ان شادروان یک تدریس زبان و ادب کردی در ان دانشگاه دایر شد.
کامران بدرخان تا اغاز جنگ جهانی اول در المان می زیست و دکترای حقوق را در همان کشور اخذ کرد بعد ها مدتی در سوریه و بیروت با برادرش جلادت بذرخان به سر برد و پس از 83 سال زندگی در گذشت.
تالیفات ان مرحوم:
*دستور زبان کردی چاپ دمشق سال 1956
*الفبای مصور کردی برای نو اموزان چاپ دمشق سال 1938
*دستور زبان کردی به فرانسوی چاپ دمشق سال 1938
*تعلیم زبان مادری جهت نو اموزان دمشق 1968
*تعلیم زبان کردی به ترکی چاپ 1976م
*ترجمه رباعیات حکیم عمر خیام به کردی د مشق1932م
*فرهنگ کردی به فرانسوی و فرانسوی به کردی د مشق 1932م
*امثال کردی و ترجمه انها به زبان فرانسوی با همکاری لوسی پول مارگریت پاریس 1932
*ترجمه نخبه ای از اشعار شعرای کرد به زبان المانی با همکاری( فون کورت)و(ندرلینج برلن)1935
*مجموعه ای در باره دین اسلام و احادیث نبوی(ص) به زبان کردی دمشق1938م
*تفسیر قران به زبان کردی
*اشعار غنائی کردی و ترجمه انها به زبان فرانسه پاریس
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-08-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
عبدالکریم مدرس (مولف)
عبدالکریم مدرس (مولف)
وی عبدالکریم محمد متولد در قریه تکیه نزدیک مرکز ناحیه خورمال ابن فتاح ابن سلیمان ابن مصطفی بن محمد از عشیره هوزی قاضی که در حال حاضر در مرکز ناحیه سید صادق در قریه مایندول بالای چشمه سراو سبحان اغا و در قراء مجاور دیگر زندگی می کنند وی در ماه ربیع الاول فصل بهار سال ۱۳۲۳ ه متولد شد و چون تمییز یافت به تحصیل شروع کردو قران مجید را ختم و کتابهای کوچک دینی معموله را تمام خواند در این موقع که اغاز تحصیل بود پدرش فوت کرد اما خداوند او را موفق گردانید و به فضل خود یاری کرد که مادر و عموها وسایر نزدیکانم در ادامه تحصیل من کوشیدند و او نیز به درس خواندن و استفاده علمی پایدار کرد تا در اول محرم ۱۳۳۱ به درس تصریف زنجانی در علم صرف شروع کردم و به مدارس مختلفه" اطراف رفتم و به جستجوی علم پرداخت و ترقی نمود و تحت توجه یکی از علما از دوستان مرحوم پدرش قرار گرفت و نزد او مقدمات صرف و نحو تا مبحث تمییز از کتاب شرح جامی را خواند و در جنگ جهانی اول به سلیمانیه رفت و ابتداء در مسجد ملکندی مستقر شد و بعد در مسجد ملا محمد امین بالیکدری در محله سرشقام اقامت کرد و در انجا مدتی ماند و شرح سیوطی بر الفیه" ابن مالک را رحمهما الله در انجا خواند و جون خشکسالی امد وی از سلیمانیه به اورامان برگشت و به مدرسه خانقاه دورو که زیر نظر و مدیریت شیخ عثمان طویلی اداره می شد ماند تا اینکه در ۱۳۳۸ به مرکز اصلی خود خانقاه بیاره انتقال یافت و بعد نزد عالم فاضل ملا محمد در بالک رفت و مدت ۸ ماه در انجا درس خواند و فرائض شیخ معروف نودهی را تمام کرد و شرح عقاید نسفیه را شروع کرد و به مبحث رویت از ان رسید و بعد از تلاشهای بسیار و کسب امات بسیاری از نقاط در کردستان در مدرسه جامع مبارک غوثیه مقیم شد و شمار بسیاری از طلاب کشورهای مختلفه .جاوه.ترکیه.مراکش. الجزیره و خود عراق از (اعراب و اکراد)بدانجا روی اوردند و با وی دو مدرس دیگر نیز بودند۱.حاج عبدالقادر خطیب۲.کمال الدین طائی و سالها در مداومت بر تدریس و بحث وافاده کامله بر وی گذشت تا به سال ۱۳۳۹برابر با 1973 میلادی وارد شد و ابلاغ بازنشستگی را دریافت کردند ولی سادات کرام و نقیبان عالیقدر اولاد سیدنا شیخ عبدالقادر مرا مشرف کردند و به باقی ماندن در محل خود ابرام کردند و وی الان که سال 1401 هجری است در قید حیات است و در خدمت شیخ عبدالقادر ساکن است.
رساله ها و تالیفات:
-رساله شمشیری کاری بر فرق نسیم رستگاری در رد کسانی که تقلید و اجتهاد را انکار می نمایند به فارسی
-رسالهایمان و اسلام که منظومه ای است به زبان کردی
-رساله ئاوی حه یات در تاریخ پیغمبران بزرگ و احوال ایشان به کردی
-رساله اساس السعادت به زبان کردی حاوی اداب اسلام
-چلچراغ اسلام در چهل حدیث به کردی
-نور و نجات در مدح پیامبر اسلام و یارانش
-مولود نامه و معراج نامه به کردی
-دو رشته منظوم به شکل قاموس عربی به کردی
-شریعت اسلام در احکام فقه مطابق مذهب امام شافعی به کردی
-بهار و گلزاری کردی به نظم و نثر
-وتاری ئایینی بو روژانی هه ینی به کردی
-بارانی رحمت به زبان کردی در دین
-کتاب المفتاح
-کتاب الورقات
-کتاب الغریزه
-دیوان محوی به کردی
-دیوان مه و له وی و شرع غزلیات ادبی
-کتاب حج نامه در اداب مناسک حج به نثر و نظم
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-08-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شیخ مصطفی قره داغی
شیخ مصطفی قره داغی
عالم علامه" جلیل صاحب فهیم صائب و ذهن ثاقب و اخلاق حمیده و اوصاف پسندیده شیخ مصطفی ابن شیخ محمد نجیب ابن شیخ عبذللطیف ابن شیخ عثمان ابن شیخ عبداللطیف کبیر ابن شیخ معروف دره قوله رحمهم الله تعالا در 1303 هجری در قره داغ متولد شد و در خانه وسیم و مقام رفیع پدرش تربیت شده داخل قرائت قران و اموختن کتب اخلاقی و رساله های مقدماتی دینی و ادبی گردید پس از ختم انها به علوم عربیه شروع کرد و درسش پر برکت و مثمر ثمر واقع شد و به تحصیل ادامه داد تا به مقامی بلند رسید و در علوم عقلیه و نقلیه استاد شد و از پدر نحریر خود اجازه گرفت و از ان به بعد در خانه پدر و مدرسه" او باقی ماند و در تدریس معاون او شد و نیز در نشر فتاوی و سایر خدمات از قبیل استقبال و پذیرایی مهمان وارده و بر طرف کردن گرفتاریها و حل مشکلات باسعه" صدر و دلی گشاده و صبور و زبانی منطقی و نصیح و بخشندگی و جوانمردی و نجابت بین امثال و اقران خود مورد غبطه بود . او رحمه الله صفات عالیه داشت به اصلاح ذات البین و رسیدگی به وضع محتاجان و کمک به مردمانی که دچار مشکل می شدند با وجود کثرت کارهای شخصی می پرداخت و تمام این کارها را فقط برای رضای خداوند انجام می داد برای انجام صله رحمراههای دور و مشقات سفر را قبول می کرد و همیشه از خویشاوندان دور و نزدیک احوالپرسی و دلجویی می فرمود و هر کسی را به فراخور حال و وضع خود تقدیر و تشویق می کرد بدون اینکه حق کسی را از بین ببرد یا از مقدار معیین کم کند و در مقابل اشخاص ذی نفوذ ..غیور و نترس بود و به وجه ملایم و زبان خوش مناسب شا"ن هر فردی حق می گفت وی به ریاضیات قدیم و جدید اشنا بود در حساب تالیفی دارد که در ان دو روش را به هم نزدیک و با هم جمع کرده است و بین انها جدولی فاصله انداخته است و این کتاب دانشجو را به دانستن هر دو طریق ضمانت می کند اما چاپ نشده است وی در قره داغ امام جماعت بود بعد به سلیمانیه انتقال یافت و در ۱۳۹۰ درگذشت.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-08-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ملا محمد قزلچی
ملا محمد قزلچی
کامل تمام عیار و اصیل ملا محمد ابن ملا علی قزلچی رحمهم الله در حدود ۱۳۱۰ه متولد شده و بعد از تمییز در خانه" خود درس خواند و تحت توجه و تربیت پدر فاضلش همان پدری که نزد پدر مربی فاضل خود علی قزلچی تربیت شده بود پرورش یافت و به عزت نفس و بزرگی اخلاق و نجابت و برنامه واقعی و سلوک بر روش و سنت خدا در کائنات رشد کرد او عاقل و دور اندیش و مردم شناس بود و هر کسی را در مرتبه خود قدر می دانست وی در زادگاه خود به حد پختگی در علم رسید و چون او در تاریخ دارای بصیرت و در نتیجه گیری از ان بسیار ماهر بود به اصلاح وضع خود در تدریس تصمیم گرفت ولی زمان با او موافق نبود پس قصد کرد که به قاهره رفته زمانی از محل خود دور شود و غیبت کند فلذا به قاهره رفت و یک سال در انجا ماند و در مجالس علمی شرکت کرد و به مدارس می رفت و درس استادها را سماع می نمود و هنگام گفتگو و مباحثات حاضر می شد معلوماتش بیشتر گردید بعد به عراق بازگشت و چون به کرموم رسید دریافت که ممکن نیست به محل سابق خود برگردد سپس به بیاره امد و میهمان حضرت شیخ علاءالدین شد ان حضرت او را گرامی شمرد و احترام گرفت و سه ماه نزد وی باقی ماند سپس به روستای سر آو در الان رفت و در انجا امام شد و چون خبر مسافرت شیخ به بغداد را کانون اول سال ۱۳۳۱ شنید در سلیمانیه به ما پیوست و با ما به بغداد امد و در مدرسه حسین پاشا مدرس شد و امامت مسجد بشر حافی را بر عهده گرفت سپس در حضرت گیلانیه مدرس تا اینکه در سال ۱۳۸۰ در گذشت و جسد وی را در مقبره عمومی اعظمیه دفن کردند.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-21-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
قدم خیر (خان زاد قلی بگ) شیر زن کورد
قدم خیر (خان زاد قلی بگ) شیر زن کورد
زنی که شجاعتش از مردان کورد کمتر نبود است و بعد از وفات همسرش سلیمان بگ حکومت را بدست گرفت و به عدالت و شجاعت معروف بود. ایشان در صحنه های نبرد رهبری لشکر را بعهده میگرفت, شبانه با لباس مردان به کوچه پس کوچه های شهر سر میزد و از احوال مردم اطلاع می یافت. او قلعه ها و مدرسه ها و مسجد های بسیاری را تاسیس کرد.
قدم خیر نیز یکی دیگر از رمزهای شجاعت زنان کورد فیلی است, که بعد از کشته شدن برادرش شامراد خان آخرین والی لرستان کوچک در سال 1925 بدست رضا شاه, به شورش دست زد و توانست جنگجویان بسیاری را گرد خود جمع کند و علیه رضا شاه که از او درخواست ازدواج نمود ایستاد بهمین خاطر رضاشاه بعد از شکست دادن لشکر قدم خیر, او را همراه با شماری از جنگجویانش به تهران منتقل کرد و در آنجا حکم اعدام در حق جنگجویان قدم خیر صادر شد ولی عمداً او را به زندان انداخت تا عذاب بیشتری بکشد و در همانجا درگذشت.
منبع :سایت کرماشان
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 09:07 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|