دوست تازه چون شراب تازه است

[amir ahmadi]

نکوهش نابجا چون ساز و نوا به روز عزاست
تازیانه و تادیب در هر زمان حکمت است
فرزندانی که به درستی می زنید و هیچ قصوری نمی کنند
تبار تیره والدین خویش را از یادها می برند
فرزندان تحقیرگر و بی ادب و پر نخوت

شرافت خاندان خویش را می الایند

[amir ahmadi]

تعلیم سفیه چون به هم پیوستن ظرف شکسته است
چون بیدار کردن انسان خواب زده است
دلیل اوردن از برای سفیه چون استدلال بهر انسان نیمه خواب است

در پایان خواهد گفت سخن از چه بود.

[amir ahmadi]

بر مرده گریه کن چه نور از کف داده است
بر بی خرد گریه کن چه عقل از کف داده است
بر مرده ارامتر گریه کن چه ارامش یافته
بر بی خرد زندگی غمناکتر از مرگ است
عزای مرده هفت روز است

عزای بیخرد بیدین هر روز.

[amir ahmadi]

با بیخرد سخن دراز مکن
به پیشواز سفیه مرو
چه اعتنا نخواهد کردو غرقه در تحقیرت خواهد ساخت

از او بپرهیز تا ترا ملالی نباشد

[amir ahmadi]

از بی خرد بپرهیز تا ترا زوالی نباشد
تا در همنشینی با او بدو الوده نگردی
از او دوری گزین تا ارامش یابی

یاوه گوییهای او مایه ملال است.

[amir ahmadi]

ان چیست که از سرب گران تر است
نام ان چیست بی خرد
رمل و نمک و توده اهن را

بردن اسانتر است تا بی خرد

[amir ahmadi]

چوب بستی که در بنایی استوار می گردد
به زمین لرزه از هم نخواهد گسست
دل استوار پس از تاملی سنجبده
به گاه خطر تسلیم پریشانی نخواهد گشت
دل متکی بر تامل حکیمانه

چون ارایه ای قلم زده بر دیواری صاف است.

[amir ahmadi]

سنگریزه های لب دیوار
برابر باد پایدار نمی مانند
دل سفیه که به سبب اوهام او وحشت زده است

برابر ترس توان پایداری ندارد.

[amir ahmadi]

دیده چون ازرده گردد اشک از دیده گان روان می شود

دل چون ازرده شود تاثرات عیان می گردد.

[amir ahmadi]

ان که بر پرندگان سنگ می زند
به پرکشیدنشانوا می دارد
ان که دوست را سرزنش می کند

دوستی را می میراند.