مشاعره با حروف انتخابی

[افسون 13]

جاه دنیا سر به سر نوک سنان و خنجر است
پا بدین ره کی نهد آنرا که چشمی بر سر است
سر به بالین چون نهد آنرا که دردی در دلست
خواب شیرین چون کند آن را که شوری در سر است

خ

[پریشان]

خوش بود گر محک تجربه آید به میان

تاسیه روی شود هر در او غش باشد

[افسون 13]

داند آنکس که ز دیدار تو برخوردار است
که خرابات و حرم غیر در و دیوار است

الف

[پریشان]

آدمی در عالم خاکی نمی آید بدست

عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی

گ

[افسون 13]

گر نقاب از رخ آن صنم گیرد
ماه و خورشید را عدم گیرد
ور به بتخانه پرتو اندازد
بتکده رونق حرم گیرد

ب

[ماهین]

بر درگه دوست هر که صادق برود
تا حشر ز خاطرش علایق برود
صد ساله نماز عابد صومعه دار
قربان سر نیاز عاشق برود

خ

[پریشان]

خورده ام تیر فلک باده بده تا سر مست

عقده در بند کمر ترکش جوزا فکنم

ج

[افسون 13]

جایی که به طاعات مباهات توان کرد
محراب صنم قبله ی حاجات توان کرد

ح

[ماهین]

حدیث نیک و بد ما نوشته خواهد شد
زمانه را سند و دفتری و دیوانی است

غ

[افسون 13]

غم عشق تو ای حور پریزاد
ز غمهای جهانم کرد آزاد
چه غم از خاطرت رفتم و لیکن
غمت ما را نخواهد رفت از یاد

ف