مشاعره سنتی

[baharBBK]

یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم

رخساره به کس ننمود آن شاهد هر جایی.

[hossein]

یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه ی کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه ی کیست

[baharBBK]

تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند

عرصه ی شطرنج رندان را مجال شاه نیست

[hossein]

تا سر زلف تو در دست نسیم افتاده است
دل سودا زده از غصه دو نیم افتاده است

[baharBBK]

تا غنچه ی خندانت دولت به که خواهد داد
ای شاخه گل رعنا از بهر که میرویی.

[hossein]

یکی را دوست میدارم ولی افسوس که او هرگز نمیداند.
نگاهش می کنم شاید بخواند در نگاه من که او را دوست می دارم

[baharBBK]

ما محرمان خلوت انسیم غم مخور

با یار آشنا سخن آشنا بگو

[GhaZaL.Mr]

وحشی ز آستانه‌ی او بار بست و رفت
از ضعف چون تحمل بار جفا نماند

وحشی

[hossein]

دانم سر آرد غصه را رنگین برآرد قصه را
این آه خون افشان که من هر صبح و شامی می‌زنم

[MAHDI]

مشو، مشو، ز من خسته‌دل جدا ای دوست
مکن، مکن، به کف‌اند هم رها ای دوست