مشاعره با حروف انتخابی

[افسون 13]

خوش آنکه ز نور او دمد صبح یقین
ما را برهاند ز ظلام شک ما

ع

[mohammad.90]

عکس روی تو چو در آینه جام افتاد
عارف از خنده می در طمع خام افتاد

ا

[مستور]

از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن
فردا که نیامده است فریاد مکن

م

[افسون 13]

محبت آتشی در جانم افروخت
که تا دامان محشر بایدم سوخت
عجب پیراهنی بهرم بریدی
که خیاط اجل میبایدش دوخت

ن

[مستور]

نهال عشق نشاندم به دل چه دانستم
که رستخیز جهانم ز خانه برخیزد

ی

[افسون 13]

یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد

غ

[ماهین]

غبار خط بپوشانید خورشید رخش یارب
بقای جاودانش ده که حسن جاودان دارد

ص

[افسون 13]

صدای چاوشان مردن آیو
به گوش آوازه ی جان کندن آیو
رفیقان میروند نوبت به نوبت
وای آن ساعت که نوبت وامن آیو

ع

[ماهین]

عمری ست پادشاها کز می تهی ست جامم
اینک ز بنده دعوی وز محتسب گواهی

ک

[افسون 13]

کس به دور نرگست طرفی نبست از عافیت
به که نفروشند مستوری به مستان شما

گ