مشاعره سنتی

[haj_amir]

شبانگه که‌ش خيال خواب بودي
ز روز و رنج او بي‌تاب بودي،

[deltang]

يا رب نظری بر من سر گردان كن

لطفی به من دلشده حيران كن

[haj_amir]

نه اين زمان دل حافظ در آتش هوس است
که داغدار ازل همچو لاله خودروست

[deltang]

تيز نظر كن تو نيز در رخ خورشيد جان

وز نظر من نگر تا تو ببيني جمال

[mary.f]

لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
عشقبازان چنین مستحق هجرانند

[haj_amir]

دلیل اینکه آرومم ، امید لمس دستاته
همین لبخند پنهانی ، کنار لحن گیراته
دلیل اینکه تنهایی ، همین دست های تنهامه
همین دنیای تاریکم ، همین تردید چشمامه

[mary.f]

همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کزو سازند محملها

[haj_amir]

اي خاک نشين درگه قدر تو ماه
دست هوس از دامن وصلت کوتاه

[بابا علی]

هنگام اجل چو جان بپردازد تن
مانند قبای کهنه اندازد تن
تن را که ز خاکست دهد باز به خاک
وز نور قدیم خویش برسازد تن
(حضرت مولانا)

[haj_amir]

نطق سفيه گفت تو را بارگه نشين
دل بر دهن زدش که بگو پادشه نشان