|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#1141
10-28-2009
|
||||
|
||||
شعله تا مشغول کار خویش شد
هر نیی شمعی مزار خویش شد ک
__________________
 ♥SheidA♥ تو همان مهربانی هستی؟! یا مهربانی همان توست؟! نمی دانم … می دانم بی شک با هم نسبت نزدیکی دارید !! آسمونـــ ــ منـــ ــ همیشهـــ ــ !! ابریـــ ــ !! چترتو با خودتــ ــ آوردیـــ ــ !! 
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#1142
10-28-2009
|
||||
|
||||
|
کنون که چشمه ی قند است لعل نوشینت
سخن بگوی وز طوطی شکر دریغ مدار ع
__________________
یکی می پرسد اندوه تو از چیست؟سبب ساز سکوت مبهمت کیست ؟ برایش صادقانه می نویسم :برای آنکه باید باشد ونیست!!!!!!!!!!!!!!!!
|
|
#1144
10-29-2009
|
||||
|
||||
|
وره جام می و پای گل از دست
ولی غافل مباش از دهر سر مست ..م..
__________________
♥SheidA♥ تو همان مهربانی هستی؟! یا مهربانی همان توست؟! نمی دانم … می دانم بی شک با هم نسبت نزدیکی دارید !! آسمونـــ ــ منـــ ــ همیشهـــ ــ !! ابریـــ ــ !! چترتو با خودتــ ــ آوردیـــ ــ !!
|
|
#1145
10-29-2009
|
||||
|
||||
|
مرو چو بخت من ای چشم مست یار بخواب
که در پی است ز هر سویت آه بیداری ق
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#1146
10-29-2009
|
||||
|
||||
|
قران بی طلعت توجان نگراید به کالبد/بی نعمت تومغز نبندد در استخوان/ف
|
|
#1147
10-29-2009
|
||||
|
||||
|
فضول نفس حکایت بسی کند ساقی
تو کار خود مده از دست و می به ساغر کن
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#1148
10-29-2009
|
||||
|
||||
|
رزیتا جونم حرفی انتخاب نکردی ... آخرین حرف رو در نظر میگیرم < ن >
نیاز من چه وزن آرد بدین ساز که خورشید غنی شد کیسه پرداز ر
__________________
♥SheidA♥ تو همان مهربانی هستی؟! یا مهربانی همان توست؟! نمی دانم … می دانم بی شک با هم نسبت نزدیکی دارید !! آسمونـــ ــ منـــ ــ همیشهـــ ــ !! ابریـــ ــ !! چترتو با خودتــ ــ آوردیـــ ــ !!
|
|
#1149
10-30-2009
|
||||
|
||||
|
روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست
در غنچه ای و هنوز صدت عندلیب هست ا
__________________
یکی می پرسد اندوه تو از چیست؟سبب ساز سکوت مبهمت کیست ؟ برایش صادقانه می نویسم :برای آنکه باید باشد ونیست!!!!!!!!!!!!!!!!
|
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 02:19 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.