بچه های کرماشان - گفتگوی کرمانشاهی -کلوپ بچه های کرمانشاه

[آناهیتا الهه آبها]

سلام منالیل عزیز
عسل گیان باور کن که من همش تو فکرت بودم که چرا نیستی
یعنی تو ای دو هفته هیچ اتفاقی نیافتاده که کسی پستی اینجا نذاشته به علی قبلا خیلی اینجا صفا داشت
راستی او برنامه که دانه توش مصاحبه کرده بود پخش شد؟

[Setare]

آناهیتا جان فکر کنم این کوروش رفته یه پولی به صدا و سیمای کرمانشاه داده که نشونش ندن!

[روناک]

سلام به همه
آناهیتا جون این عکس خونتونه؟
خیلی خوشگله
دعوتمون نمی کنی؟!

[باران.ف]

سلام..ما هر روز میایم به سایت سر میزنیم اما معمولا باز نمیشه..
روناک جان شما خوبید؟
عمو کورش چه خبر؟؟؟اصفهان نرفتی؟؟

[فرانک]

سلام بچه ها
تا خاک و خل پاک کردن مانده کی میتانه بیاد سری به اینجا بزنه
تازه کوروش عشقش کشیده بود رمز عبور منه عوض کرده بود فقط خودشم میدانست رمزه چنده اینقد التماسش کردیم تا گفته
بچه ها به او خدا روناک دس قد سیاه تا سفید نمیزنه از در میاد یه سره میره تو آ؛شپزخانه شروع میکنه به خوردن بعد هم که افقی میشه.

[آناهیتا الهه آبها]

سلام
همگی خوبین؟
بچه ها حدس بزنین همین الان از تلویزیون چه دیدم؟باورتان نمیشه

[دانه کولانه]

حتما من بودم ها ؟
چه میگفتم حالا ؟
ادکلنم خوش بو بود ؟

[آناهیتا الهه آبها]

داشتم از جلو تلویزیون به طور اتفاقی رد میشدم که دیدم دارن با دانه مصاحبه میکنن همه رو صدا زدم که بیان نگاه کنن
ولی بدون شوخی خوب حرف زدی اینکه به خواهرت میگی که به کاریکاتور توجه کنه خودت دوست داری ولی استعداد نداری ... دیدی راست میگم

[Setare]

ایول پس رفتی یه پولی دادی که به زور مصاحبتو پخش کنن؟!؟!؟

[Nur3]

.......!