بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1181  
قدیمی 08-20-2010
ئاسو آواتار ها
ئاسو ئاسو آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 30
سپاسها: : 0

5 سپاس در 5 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلوده به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز
سالهاست در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان
می دهد آزارم و من اندیشه کنان
غرق این پندارم
که چرا خانه ی کوچک ما سیب نداشت!
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #1182  
قدیمی 08-20-2010
shaghayegh N آواتار ها
shaghayegh N shaghayegh N آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: rasht
نوشته ها: 412
سپاسها: : 0

17 سپاس در 17 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

رگ خواب اين دل تو دست تو بوده
تركهاي قلبم شكست تو بوده
من و با يه لبخند به ابرا كشوندي
با يك قطره اشكت به آتيش نشوندي
مدارا نكردي با دلواپسيمو
نديده گرفتي غم بي كسيمو
با اين آرزويي كه بي تو محاله
يه شب خواب آروم فقط يك خياله
چقدر حيفه اين عشق همينجور هدر شه
يكي از من و تو بره در به در شه
بايد سر كنم با همين جاي خالي
حالا تو نبودم بگو در چه حالي؟
مدارا نكردي با دلواپسيمو
نديده گرفتي غم بيكسيمو
با اين آرزويي كه بي تو محاله
يه شب خواب آروم فقط يك خياله
__________________
پاسخ با نقل قول
  #1183  
قدیمی 08-21-2010
shokofe آواتار ها
shokofe shokofe آنلاین نیست.
ناظر ومدیر تالار پزشکی بهداشتی و درمان

 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 4,109
سپاسها: : 3,681

5,835 سپاس در 1,524 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دل به خدا بسپار
كه شانه به شانه ات حركت مي كند
مراقب است از هجوم رگبار وملايمات

دل به خدا بسپار
تا آسمان پاك قلبت
ستاره باران شود
وزمين سبز وجودت
گل افشان.

دل به خدا بسپار
كه نمو كند شاخه كوچك
حقيقت در قلبت
وآن گاه بزرگ شود
وبه بلنداي كوه ها
به پهناي تمامي دشت ها وسر سبزي چمنزارها

دل به خدا بسپار
تا در نهايت به مهماني
او روي
ضيافتي بزرگ با شكوه و جاودان

دل به خدا بسپار
وتمامي ترديد ها را به دور افكن.......
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو

ویرایش توسط shokofe : 08-21-2010 در ساعت 09:09 AM
پاسخ با نقل قول
  #1184  
قدیمی 08-21-2010
raha_10 آواتار ها
raha_10 raha_10 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: خوابگاه
نوشته ها: 736
سپاسها: : 53

36 سپاس در 22 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سکوتم را به باران هدیه کردم
تمام زندگی را گریه کردم
نبودی در فراق شانه هایت
به هر خاکی رسیدم تکیه کردم
__________________
همراه بسیار است اما همدمی نیست
مثل تمام غصه ها این هم غمی نیست
دلبسته ی اندوه دامن گیر خود باش
از عالم غم دلرباتر عالمی نیست

پاسخ با نقل قول
  #1185  
قدیمی 08-23-2010
عسل تلخ آواتار ها
عسل تلخ عسل تلخ آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jul 2010
نوشته ها: 22
سپاسها: : 2

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

این وقتِ سال
قاصدک ها کمی دیر می آیند
نم گونه هایت را با آستین سبز من بگیر
تا تشنگی سالیان دست هایم
به شعرهایم سرایت نکند
امروز اولین روز از بقیهء زندگی من است
به خانه که رسیدی ...
این صفحه را دوباره بخوان
بگذار همه بدانند
درد ، رفتن تو نیست
درد ، ماندن من است
...
پاسخ با نقل قول
  #1186  
قدیمی 08-24-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


هركسي هم نفسم شددست آخرقفسم شد
منه ساده بخيالم كه همه كاروكسم شد
پاسخ با نقل قول
  #1187  
قدیمی 08-24-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دل كه آشفته روي تو نباشد دل نيست
آنكه ديوانه خال تو نشد عاقل نيست
پاسخ با نقل قول
  #1188  
قدیمی 08-25-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مست آمدم ای پیـــر که مستـــانه بمیــرم
مستـــانه در این گـــوشـــه ی میـــخانه بمیـرم

درویشــــــــم و بگــــذار قلـنـــــدر منـشــــانه
کاکل همه افشان به ســـر شــانه بمیــــرم

میخانه به دور ســـــــر من چــــرخد و اینـــم
پیـــمــان که به چــرخیــــــدن پیمانه بمیــرم

من بلبــــل عشـــاق به دامی نشـــــوم رام
در دام تو هــــم بی طــمــــع دانه بمیـــــــرم

شمعی و طواف حرمی بود که می خواست
پروانـه بــزایــم مــن و پــروانـه بمیــــــــــــــرم

مــن در یتیــمـــــم صدفـــم سیــنه دریاست
بگذار یتـیـــمانه و دردانــه بمیــــــــــــــــــــرم

بیـگانـه شــمـــردند مـــرا در وطن خـــویــش
تا بی وطن و از هـمـــه بیــــگانه بمیــــــــرم

گو نی زن میــخــانه بـگــــو جــان به لب آور
تا با تـــب و لب بــــــر لب جــانــانه بمیـــــرم

آن ســـلســــله ی زلـف که زنار دلـــــم بــــــود
در گردنـــــم آویز که دیــــــوانه بمیــــــــــــــرم

ایـن دیـر مغـان ته چــک ایران قدیـــــم است
اینجاست که من بی چک و بی چانه بمیرم

در زنــدگی افســـانه شـــدم در هـــمه آفاق
بگذار که در مرگ هــــم افســــانه بمیــــــرم

در گوشـــه ی کاشـــانه بســـی سوختـــم اما
آن شمــع نبــــودم که به کاشـــــــانه بمیرم
پاسخ با نقل قول
  #1189  
قدیمی 08-29-2010
shokofe آواتار ها
shokofe shokofe آنلاین نیست.
ناظر ومدیر تالار پزشکی بهداشتی و درمان

 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 4,109
سپاسها: : 3,681

5,835 سپاس در 1,524 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ای یوسف خوش نام ما خوش می‌روی بر بام ما
ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما
ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما
جوشی بنه در شور ما تا می شود انگور ما
ای دلبر و مقصود ما ای قبله و معبود ما
آتش زدی در عود ما نظاره کن در دود ما
ای یار ما عیار ما دام دل خمار ما
پا وامکش از کار ما بستان گرو دستار ما
در گل بمانده پای دل جان می‌دهم چه جای دل
وز آتش سودای دل ای وای دل ای وای ما

مولانا
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
پاسخ با نقل قول
  #1190  
قدیمی 08-31-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

پریا


احمد شاملو



یكی بود یكی نبود


زیر گنبدكبود


لخت و عور تنگ غروب سه تا پری نشسه بود.


زار و زار گریه میكردن پریا


مث ابرای باهار گریه می كردن پریا.


گیس شون قد كمون رنگ شبق


از كمون بلن ترك


از شبق مشكی ترك.


روبروشون تو افق شهرغلامای اسیر


پشت شون سرد و سیاقلعه افسانه پیر.



از افق جیرینگ جیرینگ صدای زنجیر می اومد


از عقب از توی برج شبگیر می اومد...



" - پریا! گشنه تونه؟


پریا! تشنه تونه؟


پریا! خسته شدین؟


مرغ پر شسه شدین؟


چیه این های هایتون


گریه تون وای وایتون؟ "



پریا هیچی نگفتن،زار و زار گریه میكردن پریا


مث ابرای باهار گریه می كردن پریا


***


" - پریای نازنین


چه تونه زار میزنین؟


توی این صحرای دور


توی این تنگ غروب


نمی گین برف میاد؟


نمی گین بارون میاد


نمی گین گرگه میادمی خوردتون؟


نمی گین دیبه میادیه لقمه خام می كند تون؟


نمی ترسین پریا؟


نمیاین به شهرما؟



شهر ما صداش میاد،صدای زنجیراش میاد-



پریا!


قد رشیدم ببینین


اسب سفیدم ببینین:


اسب سفید نقره نل


یال و دمش رنگ عسل،


مركب صرصر تك من!


آهوی آهن رگ من!



گردن و ساقش ببینین!


باد دماغش ببینین!


امشب تو شهر چراغونه


خونه دیباداغونه


مردم ده مهمونمان


با دامب و دومب به شهر میان


داریه و دمبك میزنن


می رقصن و میرقصونن


غنچه خندون میریزن


نقل بیابون میریزن


های میكشن


هوی میكشن:


" - شهر جای ماشد!


عید مردماس، دیب گله داره


دنیا مال ماس، دیب گله داره


سفیدی پادشاس، دیب گله داره


سیاهی رو سیاس، دیب گله داره " ...


***


پریا!


دیگه تو روزشیكسه


درای قلعه بسّه


اگه تا زوده بلن شین


سوار اسب منشین


می رسیم به شهرمردم، ببینین: صداش میاد


جینگ و جینگ ریختن زنجیر برده هاش میاد.


آره ! زنجیرای گرون،حلقه به حلقه، لابه لا


می ریزد ز دست وپا.


پوسیده ن، پاره میشن


دیبا بیچاره میشن:


سر به جنگل بذارن،جنگلو خارزار می بینن


سر به صحرا بذارن،كویر و نمك زار می بینن



عوضش تو شهر ما... [ آخ ! نمی دونین پریا!]


در برجا وا می شن،برده دارا رسوا می شن


غلوما آزاد می شن،ویرونه ها آباد می شن


هر كی كه غصه داره


غمشو زمین میذاره.


قالی می شن حصیرا


آزاد می شن اسیرا.


اسیرا كینه دارن


داس شونو ور میدارن


سیل می شن: گرگرگر!


تو قلب شب كه بدگله


آتیش بازی چه خوشگله!



آتیش! آتیش! - چه خوبه!


حالام تنگ غروبه


چیزی به شب نمونده


به سوز تب نمونده،


به جستن وواجستن


تو حوض نقره جستن



الان غلاما وایسادن كه مشعلا رو وردارن


بزنن به جون شب،ظلمتو داغونش كنن


عمو زنجیر بافوپالون بزنن وارد میدونش كنن


به جائی كه شنگولش كنن


سكه یه پولش كنن:


دست هموبچسبن


دور یاوربرقصن


" حمومك مورچه داره،بشین و پاشو " در بیارن


" قفل و صندوقچه داره، بشین و پاشو " در بیارن



پریا! بسه دیگه های های تون


گریه تاون، وای وایتون! " ...



پریا هیچی نگفتن،زار و زار گریه می كردن پریا


مث ابرای باهار گریه می كردن پریا ...


***


" - پریای خط خطی،عریون و لخت و پاپتی!


شبای چله كوچیك كه زیر كرسی، چیك و چیك


تخمه میشكستیم وبارون می اومد صداش تو نودون می اومد


بی بی جون قصه می گف حرفای سر بسه می گف


قصه سبز پری زردپری


قصه سنگ صبور، بزروی بون


قصه دختر شاه پریون، -


شما ئین اون پریا!


اومدین دنیای ما


حالا هی حرص میخورین، جوش می خورین، غصه خاموش می خورین


[ كه دنیامون خالخالیه، غصه و رنج خالیه؟



دنیای ما قصه نبود


پیغوم سر بسته نبود.



دنیای ماعیونه


هر كی می خوادبدونه:



دنیای ما خارداره


بیابوناش مارداره


هر كی باهاش كارداره


دلش خبردارداره!



دنیای مابزرگه


پر از شغال وگرگه!



دنیای ما - هی هیه ی !


عقب آتیش - لی لی لی !


آتیش می خوای بالاترك


تا كف پات ترك ترك ...



دنیای ماهمینه


بخوای نخواهی اینه!



خوب، پریای قصه!


مرغای شیكسه!


آبتون نبود، دونتون نبود، چائی و قلیون تون نبود؟


كی بتونه گفت كه بیاین دنیای ما، دنیای واویلای ما


قلعه قصه تونو ول بكنین، كارتونو مشكل بكنین؟ "



پریا هیچی نگفتن،زار و زار گریه می كردن پریا


مث ابرای باهار گریه می كردن پریا.


***


دس زدم به شونه شون


كه كنم روونه شون -


پریا جیغ زدن، ویغزدن، جادو بودن دود شدن، بالا رفتن تار شدن


[ پائین اومدن پودشدن، پیر شدن گریه شدن، جوون شدن


[ خنده شدن، خان شدن بنده شدن، خروس سر كنده شدن،


[ میوه شدن هسه شدن،انار سر بسّه شدن، امید شدن یاس


[ شدن، ستاره نحس شدن ...



وقتی دیدن ستاره


یه من اثرنداره:


می بینم و حاشا میكنم، بازی رو تماشا می كنم


هاج و واج و منگ نمیشم، از جادو سنگ نمی شم -


یكیش تنگ شراب شد


یكیش دریای آب شد


یكیش كوه شد و زق زد


تو آسمون تتق زد ...



شرابه رو سركشیدم


پاشنه رو وركشیدم


زدم به دریا تر شدم،از آن ورش به در شدم


دویدم ودویدم


بالای كوه رسیدم


اون ور كوه ساز میزدن، همپای آواز می زدن:



" - دلنگ دلنگ، شادشدیم


از ستم آزادشدیم


خورشید خانم آفتابكرد


كلی برنج تو آب كرد.


خورشید خانوم! بفرمائین!


از اون بالا بیاین پائین


ما ظلمو نفله كردیم


از وقتی خلق پاشد


زندگی مال ماشد.


از شادی سیر نمیشیم


دیگه اسیر نمیشیم


ها جستیم وواجستیم


تو حوض نقرهجستیم


سیب طلا روچیدیم


به خونه مون رسیدیم ... "


***


بالا رفتیم دوغبود


قصه بی بیم دروغبود،


پائین اومدیم ماستبود


قصه ما راستبود:



قصه ما به سررسید


کلاغه به خونه ش نرسید،


هاچین وواچین


زنجیروورچین!

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 5 نفر (0 عضو و 5 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 05:29 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها