شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |
03-27-2012
|
|
ناظر و مدیر تالارهای آزاد
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641
11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
دلتنگیهای آدمی را
باد ترانهای میخواند،
رویاهایش را
آسمان پرستاره نادیده میگیرد،
و هر دانه برفی
به اشكی نریخته میماند.
سكوت،
سرشار از سخنان ناگفته است؛
از حركات ناكرده،
اعتراف به عشقهای نهان
و شگفتیهای بر زبان نیامده.
در این سكوت،
حقیقت ما نهفته است.
حقیقت تو
و من.
__________________
. . . . .
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
04-02-2012
|
|
ناظر و مدیر تالارهای آزاد
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641
11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آخرین عکس احمد شاملو، ۲۰ روز قبل از مرگ
آخرین عکس احمد شاملو، ۲۰ روز قبل از مرگ / حزن انگیزترین تجربه یک عکاس
تجسمی - عکسی که از شاملو گرفتم، به هیچ وجه نشان دهنده شخصیت مبارزه طلب و مخالف خوان این شاعر نیست.
فخرالدین فخرالدینی: همیشه دوست داشتهام عکسهایم را در استودیو خودم که مجهز است و امکانات نوری خوبی دارد، بگیرم و برای همین کمتر به خانه یا محل کار دیگران رفتهام.
همچنین هیچ گاه نخواستهام پرتره چهرههای فرهنگی، هنری و علمی کشور را در شرایطی بگیرم که حال و روز خوبی ندارند یا ژولیده و پریشان هستند.
در تمام طول زندگی کاریام، تنها یک بار به طور هم زمان این دو شرط را کنار گذاشتم که اگر چه از نظر عکاسی نتیجهای مطلوب به بار آورد، اما نمیتوان آن را مثل دیگر عکسهایم نشان دهنده شخصیت فرهنگی چهرهای دانست که مقابل دوربین عکاسیام نشسته است.
منظورم عکسی است که 20 روز قبل از مرگ احمد شاملو، از این شاعر، نویسنده، فرهنگنویس، منتقد، روزنامهنگار و مترجم انداختم.
این عکس در 75 سالگی احمد شاملو و 20 روز پیش از مرگ او گرفته شده است
تیر 1379 بود که در تماسی تلفنی، آیدا (همسر شاملو) از من خواست تا به فردیس کرج بروم و عکس پرتره این شاعر نامی را بگیرم.
با این که میدانستم شاملو بعد از جراحی و قطع پایش و اوج گیری بیماری دیابت، مدتی است درمنزل بستری است و شرایط جسمانی و روحی خوبی ندارد، اما وقتی به خانه او وارد شدم، انتظار نداشتم او را در آن حالت و شرایط نامناسب ببینم.
شاملو روی ویلچر نشسته بود، رنگ صورتش مثل گچ سفید بود، سرش را بلند نمیکرد، نسبت به حرکتها و سر و صدای محیط به سختی واکنش نشان میداد و به هیچ وجه حرف نمیزد.
به ناچار دوربین بزرگ عکاسی را روی زمین کاشتم و زاویهای رو به بالا را انتخاب کردم. از کمترین نور ممکن استفاده نمودم تا اذیتی ایجاد نکنم. آن وقت منتظر ماندم تا شاملو کمی سرش را بالا بیاورد.
به غیر از من و آیدا، محمود دولت آبادی و محمد علی سپانلو نیز در اتاق بودند. آن دو با به حرف گرفتن شاملو سعی داشتند تا او را متوجه خود سازند. بر اثر تلاش آنان بود که بالاخره این شاعر بزرگ معاصر کمی سرش را بالا آورد و نگاهی کوتاه، خسته و بیمار به اطرافش انداخت. این همان لحظه کوتاه بود که من نیاز داشتم و به سرعت آن را روی فیلم حساس عکاسی ثبت کردم.
اظهار نظرهای جنجالی شاملو در باره بزرگان شعر و ادب فارسی و تاریخ ایران، نقد ها، مقالات فرهنگی و سیاسی اش، نثر بسیار سر زنده ترجمه و سرودههایش همه نشان از مبارزه طلبی، بر خلاف جریان آب شنا کردن و سر پر شور او داشتند؛ خصوصیتی که در این عکس به هیچ وجه دیده نمیشود.
همیشه گفتهام که عکسهایم به نوعی بازتاب دهنده شخصیت درونی آدمها هستند؛ ادعایی که در مورد این عکس به هیچ وجه ندارم. این حزن انگیزترین پرتره چاپ شده در کتاب من است.
احمد شاملو 20 روز پس از گرفته شدن این عکس،ساعت 21 شامگاه یکشنبه، 2 مرداد 1379 در خانه خود درگذشت و در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.
__________________
. . . . .
|
کاربران زیر از ترنم به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
04-24-2012
|
|
ناظر و مدیر تالارهای آزاد
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641
11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
طرف ما شب نیست
صدا با سکوت آشتی نمیکند
کلمات انتظار میکشند.
من با تو تنها نیستم، هیچکس با هیچکس تنها نیست
شب از ستارهها تنهاتر است...
طرف ما شب نیست
چخماقها کنار فتیله بیطاقتاند.
خشم کوچه در مشت توست
در لبان تو شعر روشن صیقل میخورد
من تو را دوست میدارم، و شب از ظلمت خود وحشت میکند.
((احمد شاملو))
__________________
. . . . .
|
کاربران زیر از ترنم به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
05-22-2012
|
|
ناظر و مدیر تالارهای آزاد
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641
11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
راسـتــ اسـتـــ ،
کـه صـاحـبـان ِ دلـهـای ِ حـسـاس نـمـی مـیــرنــد !
بـلـکـه بـی هــنگـام نـاپـدیـد مـیشـــوند . . . !!!
" شـــامــلو "
__________________
. . . . .
|
2 کاربر زیر از ترنم سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
05-24-2012
|
|
ناظر و مدیر ادبیات
|
|
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432
2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
احمد شاملو
زاری در باغچه بس تلخ است , زاری بر چشمهی صافی
زاری بر لقاحِ شکوفه بس تلخ است , زاری بر شراعِ بلندِ نسیم
زاری بر سپیدارِ سبزبالا بس تلخ است.
بر برکهی لاجوردینِ ماهی و باد چه میکند این مدیحهگوی تباهی؟
مطربِ گورخانه به شهر اندر چه میکند زیرِ دریچههای بیگناهی؟
بگذار برخیزد مردمِ بیلبخند بگذار برخیزد!
...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
2 کاربر زیر از ساقي سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
06-13-2012
|
|
ناظر و مدیر تالارهای آزاد
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641
11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
همه لرزش دست و دلم
از آن بود
که عشق
پناهی گردد
پروازی نه ,
گریزگاهی گردد ..
آی عشق .. آی عشق ..
چهره ی آبی ات پیدا نیست ..
و خنکای مرحمی
بر شعله ی زخمی
نه شور شعله
بر سرمای درون
آی عشق .. آی عشق ..
چهره سرخ ات پیدا نیست ..
غبار تیره ی تسکینی
بر حضور وهن
دنج رهایی
بر گریز حضور
سیاهی
بر آرامش آبی
و سبزه برگچه
بر ارغوان
آی عشق .. آی عشق ..
رنگ آشنایت پیدا نیست ..
< احمد شاملو >
__________________
. . . . .
|
2 کاربر زیر از ترنم سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
06-28-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
بودن
گر بدین سان زیست باید پست
من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوائی نیاویزم
بر بلند کاج خشک کوچه بن بست
گر بدین سان زیست باید پاک
من چه ناپاکم اگر ننشانم از
ایمان خود ، چون کوه
یادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک!
|
2 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
07-21-2012
|
|
ناظر و مدیر تالارهای آزاد
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641
11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
احمد شاملو
نه
هرگز شب را باور نکردم
چرا که در فراسوهای دهلیزش
به امید دریچه ای دل بسته بودم...
شاملو.
__________________
. . . . .
|
کاربران زیر از ترنم به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
10-26-2012
|
|
ناظر و مدیر ادبیات
|
|
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432
2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
و تو نمیدانی نگاهِ بیمژهی محکومِ یک اطمینان وقتی
که در چشمِ حاکمِ یک هراس خیره میشود چه دریاییست!
استاد احمد شاملو
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
کاربران زیر از ساقي به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
10-26-2012
|
|
ناظر و مدیر ادبیات
|
|
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432
2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
و تو نمیدانی نگاهِ بیمژهی محکومِ یک اطمینان وقتی
که در چشمِ حاکمِ یک هراس خیره میشود چه دریاییست!
استاد احمد شاملو
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 10:01 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|