ببخشید من یه ضرب المثل میخوام بگم شاید توی نوشته های بچه ها نباشه یه ذره هم در ظاهر بی ادبی به نظر میرسه
اما من خوشم از این ضرب المثل میاد خیلی قویه به نظرم ....
بعضی ها از مسگری فقط کو-ن جنباندنش را یاد گرفته اند
نقل قول:
و اما خاستگاه تاريخی اين ضرب المثل:
در زمانهای نه چندان دور که ظروف چينی و ملامين و پلاستيکی زیاد متداول نبود مهمترين ظروف ايرانی ها از نوع مسی بود و طبعا صنعت مسگری و سفيدگری بسيار پررونق. با توجه به آنکه ظروف مسی را با وسايل ابتدايی و بضرب و زور چکش و سندان ميساختند لذا شغل شريف مسگری کار هرکس نبود. اصولا مسگرها صنعتگر و هنرمند ان ماهری بودند. آنها با يک قطعه ورق مس و يک چکش و يک سندان کوچک آنقدر تلق و تلوق راه میانداختند که ابتدا بصورت مدور و سپس بصورت مثلا ديگ پلو درمیآمد. در آخرکار هم آنها را به شاگردشان ميدادند تا بوسيله چرخش پا آنها را در مخلوطی از ماسه و شن آنقدر بسابد تا جلا پيدا کند. اين کار سابيدن یک ظرف مسی مثلا ديگ کار شاگرد يا وردست مسگر بود که نیاز به هیچگونه مهارت خاصی نداشت جز قر دادن.. همانطور که در اين تصویر ميبينيد شاگرد مسگر دو پاهه رفته توی ديگ و در حالی که دستش را از ديوار ميگيرد کمرش را قر ميدهد تا ديگ هم بهمراه آن بصورت نيمدايره بچرخد و سابيده شود.
|
نقل قول:
حتما اين شاگرد مسگرها هرجا ميرفتند بادی به غبغب می انداختند و ميگفتند ما هم مسگر هستيم ! در صورتيکه آنها از مسگری فقط قر دادنش را بلد بودند اين که نشد مسگری
|
متاسفانه امروزه خیلی ها رو میبینم حتی در زمینه کاری و تخصصی خودم کامپیوتر و .... که از مسگری فقط قر کمرش را یاد گرفته اند و ....