مشاعره سنتی

[abadani]

در خواب بدم مرا خردمندي گفت
كز خواب كسي را گل شادي نشكفت

[deltang]

تو را قدر تموم ملك هستي دوست دارم

تو را جانم به حق حق پرستي دوست دارم

[haj_amir]

منتظرم به کنج غم گريه‌کنان نشانده‌اي
خود به کنار مدعي خنده زنان نشسته‌اي

[abadani]

يكچند ز كودكي به استاد شديم
يكچند ز استادي خود شاد شديم
پايان سخن شنو كه ما را چه رسيد
از خاك براميديم و بر خاك شديم

[ehsanm1985]

مردمان در من و بی هوشی من حیرانند
من در آن کس که تو را بیند و حیران نشود

[deltang]

ديدم رويت را

شنيدم نامت را

صدا كردم اسمت را

اما جواب ندادي چرا؟؟؟

خوشكلي بانمكي دوچشم زيبا داري

بيخودي نيست كه در كنج دلم جا داري

[mary.f]

یکی از عقل می لافد یکی طامات می بافد
بیا کاین داوری ها را به پیش داور اندازیم

[abadani]

مرد مرادي نه چنان دان كه مرد
مرگ چنين خواجه نه كاريست خرد

[mary.f]

دارم صنمی چهره برافروخته ای
وز خرمن دهر دیده بر دوخته ای

[abadani]

يك درد و يكي درمان پسندد
يكي وصل و يكي هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد