بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1201  
قدیمی 11-16-2013
ترنم آواتار ها
ترنم ترنم آنلاین نیست.
ناظر و مدیر تالارهای آزاد

 
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641

11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض عشق و دیوانگی

به نام خالق رز

عشق و دیوانگی

در زمان­های بسیار قدیم، وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود، فضیلت­ها و تباهی­ها دور هم جمع شدند، خسته­تر و کسل­تر از همیشه.

ناگهان ذکاوت ایستاد و گفت: بیایید یک بازی بکنیم مثلاً "فایم باشک"

همه از این پیشنهاد شاد شدند و دیوانگی فوراً "فریاد زد": من چشم می گذارم. و از آنجایی که هیچ کس نمی خواست دنبال دیوانگی بگردد، همه قبول کردند او چشم بگذارد و به دنبال آنها بگردد.

دیوانگی جلوی درختی رفتو چشم­هایش را بست و شروع کرد به شمردن: یک... دو....سه...

همه رفتند تا جایی پنهان شوند.

لطافت خود را به شاخ ماه آویزان کرد.

خیانت میان انبوهی از زباله­ها پنهان شد.

اصلات در میان ابرها مخفی شد.

هوس به مرکز زمین رفت.

دروغ گفت به زیر سنگ می روم ولی به ته دریا رفت.

طمع در کیسه­ای که خودش دوخته بود مخفی شد.

و دیوانگی مشغول شمردن بود، هفتادو نه... هشتاد... هشتادو یک...

و همه پنهان شده بودند بجز عشق که همواره مردد بود و نمی توانست تصمیم بگیرد و جایی تعجب هم نبود چون همه می­دانستند پنهان کردن عشق مشکل بود.

در همین حال دیوانگی به پایان شمارشش رسید. نود پنج... نود شش....

هنگامی دیوانگی به صد رسید عشق پرید و در بین بوته گل رز پنهان شد.

دیوانگی فریاد زد: دارم میام، دارم میام.

اولن کسی را که پیدا کرد تنبلی بود، چون تنبلی­اش آمده بود پنهان شود.

لطافت را یافت که به شاخ ماه آویزان بود. دروغ در ته دریاچه و هوس ذر مرکز زمین همه را پیدا کرد.

بجز عشق.

او از یافتن عشق نا امید شده بود. حسادت در گوشهایش زمزمه کرد: تو فقط باید عشق را پیدا کنی او پشت بوته گل رز است.

دیوانگی شاخه چنگک مانندی را از درخت کند و با شدت و هیجان آن را در بوته گل رز فرو کرد و دوباره فرو کرد تا با صدای ناله­ای متوقف شد.

عشق از پشت بوته بیرون آمد. با دست هایش صورت خود را پوشانده بود و از میان انگشتانش قطرات خون بیرون میزد.

شاخه ها به چشم های عشق فرو رفته بود. او نمی توانست جایی را ببیند.

او کور شده بود.

دیوانگی گفت من چه کردم؟ چگونه می­توانم تو را در مان کنم؟

عشق پاسخ داد: تو نمی­توانی مرا درمان کنی، اما اگر می­خواهی کاری بکنی راهنمای من باش.

و اینگونه شد که از آن روز به بعد...

عشق کور شد و دیوانگی همواره همراه اوست.
__________________
.
.
.
.
.
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از ترنم به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #1202  
قدیمی 11-16-2013
پریشان آواتار ها
پریشان پریشان آنلاین نیست.
کاربر بسيار فعال
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,251
سپاسها: : 8,172

4,786 سپاس در 1,493 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

چه حس قشنگیه وقتی میشی مَحرمِ دل یکی ..
یکی که بهش اعتماد داری ..
بهت اعتماد داره ..
از دلتنگی هاش برات میگه ..
از دلتنگی هات براش میگی ..
آروم میشه ..
آروم میشی ..
حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه ..
این حس مثل قطره های بارون پاکه ..
و ای کاش این لحظه ها همیشه ماندگـــــــــــــار بود...
__________________
معنی فلفل نبین چه ریزه است را روزی فهمیدم.....که اشک هایم به این کوچکی پر از حرف ها و غم های بزرگ شد
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از پریشان به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #1203  
قدیمی 11-17-2013
ترنم آواتار ها
ترنم ترنم آنلاین نیست.
ناظر و مدیر تالارهای آزاد

 
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641

11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

به آنهایی که دوستشان دارید بی بهانه بگویید دوستت دارم
بگویید در این دنیای شلوغ سنجاقشان کرده اید به دلتان
بگویید گاهی فرصت با هم بودنمان کوتاه تر از عمر شکوفه هاست
شما بگویید ، حتی اگر نشنوند . . .








__________________
.
.
.
.
.
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از ترنم به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #1204  
قدیمی 11-17-2013
پریشان آواتار ها
پریشان پریشان آنلاین نیست.
کاربر بسيار فعال
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,251
سپاسها: : 8,172

4,786 سپاس در 1,493 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ﺻﺪﺍﻱ ﺗﻠﻔﻦ، ﭘﺴﺮﻱ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﮐﺮﺩ؛
ﭘﺸﺖ ﺧﻂ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﻮﺩ!
ﭘﺴﺮ ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﻴﺖ ﮔﻔﺖ:
ﭼﺮﺍ ﺍﻳﻦ ﻭﻗﺖ ﺷﺐ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﮐﺮﺩﻱ؟!
ﻣﺎﺩﺭ ﮔﻔﺖ:
ﺑﻴﺴﺖ ﻭ ﭘﻨﺞ ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ ﺩﺭ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻮﻗﻊ ﺷﺐ، ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﮐﺮﺩﻱ!
ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﮕﻮﻳﻢ : " تولدت مبارک "
__________________
معنی فلفل نبین چه ریزه است را روزی فهمیدم.....که اشک هایم به این کوچکی پر از حرف ها و غم های بزرگ شد
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از پریشان به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #1205  
قدیمی 11-17-2013
shokofe آواتار ها
shokofe shokofe آنلاین نیست.
ناظر ومدیر تالار پزشکی بهداشتی و درمان

 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 4,109
سپاسها: : 3,681

5,835 سپاس در 1,524 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دلـم یه رابطـــہ باحـال میخـواد ... [ ! ]
از اونـا کـہ هر دومـون هم دیـگرو دوس داشته باشیـم ...
عاشـق هم باشیـم بمیریـم واسـہ هم از صبـح تا شـب
قربــون هم بریــم جونمــون واسه هــم در بـره ...
صفا کنــیم با هم از اونــا کـہ تهــش به گنـد کشیده نشــہ ...
چـیز زیادے ِ به نظرتون ...!
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
پاسخ با نقل قول
4 کاربر زیر از shokofe سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #1206  
قدیمی 11-18-2013
پریشان آواتار ها
پریشان پریشان آنلاین نیست.
کاربر بسيار فعال
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,251
سپاسها: : 8,172

4,786 سپاس در 1,493 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

کاش میشد...
بچگی رازنده کرد
کودکی شد کودکانه گریه کرد
شعرقهر قهرتاقیامت راسرود
ان قیامت که دمی بیشترنبود
فاصله با کودکی هامان چه کرد!؟
کاش میشدبچه گانه خنده کرد...
__________________
معنی فلفل نبین چه ریزه است را روزی فهمیدم.....که اشک هایم به این کوچکی پر از حرف ها و غم های بزرگ شد
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از پریشان سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #1207  
قدیمی 11-21-2013
پریشان آواتار ها
پریشان پریشان آنلاین نیست.
کاربر بسيار فعال
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,251
سپاسها: : 8,172

4,786 سپاس در 1,493 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض نامه احمد شاملو به همسرش آیدا

آیدا نازنین خوب خودم.
ساعت چهار یا چهارو نیم است . هوا دارد شیری رنگ می شود. خوابم گرفته است اما به علت گرفتاریهای فوق العاده ای که دارم نمی توانم بخوابم. باید (کار) کنم. کاری که متاسفانه برای خوش بختی من و تو نیست: برای رسالت خودم هم نیست: برای انجام وظیفه هم نیست: برای هیچ چیز نیست، برای تمام کردن احمد تو است. برای آن است دیگر–به قول خودت–چیزی از احمد برای تو باقی نگذارند.


اما...بگذار باشد.اینها هم تمام می شود. بالاخره (فردا) مال ما است.
مال من و تو با هم. مال آیدا و احمد با هم...
بالاخره خواهد آمد، آن شبهایی که تا صبح در کنار تو بیدار بمانم، سرت را روی سینه ام بگذارم و به تو بگویم که در کنارت چه قدر خوشبخت هستم.


چه قدر تو را دوست دارم! چه قدر به نفس تو در کنارم خودم احتیاج دارم! چه قدر حرف دارم که با تو بگویم ! اما افسوس ! همه حرفهای ما این شده است که تو به من بگویی (امروز خسته هستی ) یا (چه عجب که امروز شادی ؟) و من به تو بگویم که : (دیگر کی می توانم ببینمت ؟ ) و یا:

تو بگویی : (می خواهم بروم . من که هستم به کارت نمی رسی . ) من بگویم : (دیوانه زنجیری حالا چند دقیقه دیگر هم بنشین !) و همین ! – همین و تمام آن حرفهای ، شعرها و سرودهایی که در روح من زبانه می کشد تبدیل به همین حرفها و دیدارهای مضحکی شده که مرا به وحشت می اندازد:
وحشت از اینکه ، رفته رفته ، تو از این دیدارها و حرفها و سرانجام از عشقی که محیط خودش را پیدا نمی کند تا پرو بالی بزند گرفتار نفرت و کسالت و اندوه بشوی.


این موقع شب (یا بهتر بگویم : سحر) ز تصور این چنین فاجعه ای به خود لزریدم . کارم را گذاشتم که این چند سطر را برایت بنویسم:
آیدای من : این پرنده، در این قفس تنگ نمی خواند. اگر می بینی خفه و لال و خاموش است، به این جهت است ... بگذار فضا و محیط خودش را پیدا کند تا ببینی که چه گونه در تاریک ترین شبها آفتابی ترین روزها را خواهد سرود.


به من بنویس تا هر دم و هر لحظه بتوانم آن را بشنوم:
به من بنویس تا یقین داشته باشم که تو هم مثل من در انتظار آن شبهای سفیدی. به من بنویس که می دانی این سکوت و ابتذال زاییده ی زندگی در این زندانی است که مال ما نیست ، که خانه ی ما نیست ، که شایسته ی ما نیست . به من بنویس که تو هم در انتظار سحری هستی که پرونده ی عشق ما را در آن آواز خواهد خواند...

__________________
معنی فلفل نبین چه ریزه است را روزی فهمیدم.....که اشک هایم به این کوچکی پر از حرف ها و غم های بزرگ شد
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از پریشان سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #1208  
قدیمی 12-06-2013
پریشان آواتار ها
پریشان پریشان آنلاین نیست.
کاربر بسيار فعال
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,251
سپاسها: : 8,172

4,786 سپاس در 1,493 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دریا تودلش پراز حرفه ولی میشینه پای درد ودل بقیه…
میشه جای واسه آرامش ….
میشه سکوت واسه لحظه ای که بغض کردی واشکات سرازیر شدن….
تو آروم میشی وآن از غصه تو مواج…
__________________
معنی فلفل نبین چه ریزه است را روزی فهمیدم.....که اشک هایم به این کوچکی پر از حرف ها و غم های بزرگ شد
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از پریشان به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #1209  
قدیمی 12-19-2013
پریشان آواتار ها
پریشان پریشان آنلاین نیست.
کاربر بسيار فعال
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,251
سپاسها: : 8,172

4,786 سپاس در 1,493 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻧﺬﺍﺭ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﮑﺸﻪ ﮐﻪ ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺎﺯ
ﻫﺎﺵ ﺭﻭ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﮐﻨﻪ ...
ﻭ ﺍﮔﻪ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﮐﺮﺩ ،
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ
ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﺬﺍﺭ .
ﮐﻪ ﺑﺎﻭﺭﺕ ﮐﻨﻪ ...
ﺍﮔﻪ ﻧﻪ
ﻣﻨﺘـــــــــــــﻈﺮ ﺑﺎﺵ ...
ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻬﻮﻧﻪ ﮔﯿﺮﯾﺶ ...
ﺳﮑﻮﺗﺶ ...
ﮐﻢ ﺣﺮﻓﯿﺶ ...
ﺯﻧﮓ ﻧﺰﺩﻧﺶ ...
ﻧﺒﻮﺳﯿﺪﻧﺶ ...
ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﻨﺶ ...
ﭼﺸﻤﺎﯼ ﻏﻤﮕﯿﻨﺶ ...
ﻭ ﺭﻓﺘﻨﺶ !!!
__________________
معنی فلفل نبین چه ریزه است را روزی فهمیدم.....که اشک هایم به این کوچکی پر از حرف ها و غم های بزرگ شد
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از پریشان سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #1210  
قدیمی 01-05-2014
پریشان آواتار ها
پریشان پریشان آنلاین نیست.
کاربر بسيار فعال
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,251
سپاسها: : 8,172

4,786 سپاس در 1,493 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سکوت،رسا ترین فریاد یک زن است..
وقتی سکوت میکند..
وقتی بحث نمیکند..
وقتی برای به کرسی نشاندن حرفش تلاش نمیکند..
بفهم..که واقعا اسیب دیده.
__________________
معنی فلفل نبین چه ریزه است را روزی فهمیدم.....که اشک هایم به این کوچکی پر از حرف ها و غم های بزرگ شد
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از پریشان به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 19 نفر (0 عضو و 19 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 06:00 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها