مشاعره سنتی

[abadani]

يار من آنكه لطف خداوند يار اوست
بيداد و داد و رد و قبول اختيار اوست

[mary.f]

تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم

[abadani]

مرغيست خدنگ اي عجب ديدي
مرغي كه شكار او همه جانا
داده پرخويش كركسش هديه
تا نه بچه اش برد به مهمانا

[mary.f]

آن سفر کرده که صد غافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

[abadani]

شبي گيسو فرو هشته به دامن
پلاسين معجر و قيرينه گرزن

[mary.f]

نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند
جوانان سعادتمند پند پیر دانا را

[abadani]

اي سرو بلند قامت دوست
وه وه كه شمايلت چه نيكوست

[mary.f]

ترکان پارسی گوی بخشندگان عمرند
ساقی بده بشارت رندان پارسا را

[abadani]

اي غايب از نظر بخدا مي سپارمت
جانم بسوختي و بجان دوست دارمت

[mary.f]

تاب بنفشه می دهد طره مشکسای تو
پرده غنچه می درد خنده دلگشای تو