مشاعره سنتی

[MAHDI]

از پس پردهٔ دل دوش بدیدم رخ یار
شدم از دست و برفت از دل من صبر و قرار

[FereShteH]

روشنی را نشان به اوج شرف بر

تیرگی را فگن به برج و بالا

[MAHDI]

ای دریغا که گر درنگ کنم
عمر بر من شتاب می‌آرد

[FereShteH]

درویش نمی‌پرسی و ترسم که نباشد

اندیشه آمرزش و پروای ثوابت

[MAHDI]

تو گویی آب خضر و آب کوثر
ز هر سوی چمن جویی روان شد

[FereShteH]

دارد از باد هوس آبی بروی

با خیال خاک کویت کارها

[MAHDI]

ازین کاری که من دارم نه جان دارم نه تن دارم
چون من من نیستم، آخر چرا گویم که من دارم

[FereShteH]

من از ورع می و مطرب ندیدمی زین پیش

هوای مغبچگانم در این و آن انداخت

[مهرگان]

تو و مست از می به چمن
چون گل خندان از مستی بر گریه ی من

[FereShteH]

نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود

زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت