بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > تاریخ

تاریخ تمامی مباحث مربوط به تاریخ ایران و جهان در این تالار

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #121  
قدیمی 08-12-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض تاریخچه انتشار مطبوعات در ایران و جهان


تاریخچه انتشار مطبوعات در ایران و جهان

روزنامه
روزنامه نشریه ای است که به طور مرتب و منظم تهیه، چاپ و پخش می‌شود و بی هیچ قید و شرطی در دسترس مردم قرار می‌گیرد. روزنامه نه بیانیه است و نه اطلاعیه و برای روشن ساختن افکار مردم بلکه به نشر اخبار و اطلاعات در زمینه‌های گوناگون و انتقاد و صلاح‌اندیشی در امور عمومی می‌پردازد.
تاریخچه رسانه های عمومی



در حدود 160 سال قبل با منتشر شدن کاغذ اخبار به مدیریت میرزای شیرازی، ایران وارد جهان رسانه ای شد و این در حالی است که در غرب این تاریخ به 400 سال پیش برمی گردد و این مسأله از قدمت بحث رسانه ها در کشورهای غربی حکایت می کند و به نسبت همین قدمت، کار رسانه ای بیشتری انجام شده است و طبعاً پیشرفت های قابل ملاحظه ای صورت گرفته است.

تاریخ انتشار نخستین مطبوعات محلی در جهان
روزنامه ارتباط و یا «ریلیشن» در ماه ژوئن سال 1605 در شهر استراسبورگ آلمان آن زمان وبعد در فرانسه امروز پا به عرصه وجود نهاد.
تاریخچه انتشار روزنامه در جهان خیلی قدیمی تر از «ریلیشن» است. در زمان حكومت ژولیوس سزار (دوهزار و اندی سال پیش) به ابتكار او روزنامه ای در شهر روم منتشر می شد به نام «اكتا دیوما» كه در آن در آغاز كار، تنها كارها و تصمیمات سزار درج می شد كه بعدا فعالیت های سنا و دولت هم بر آنها اضافه شد. در سده سوم میلادی، به ابتكار اردشیر بابكان، كارنامه ای تحت نام روزنامك فعالیت های انجام شده دربار، دولت و موبدان موبد را درج و برای مقامات و رجال خاصی ارسال می شد. این كار تا اواسط حكومت خسرو پرویز ادامه داشت. در سال 713 میلادی در پكن شهر بیژینگ پایتخت چین روزنامه ای به همان شكل روزنامك انتشار یافت. با این تفاوت كه گاهی هم مطلبی مربوط به مردم عادی داشت. این نشریه كه نخست دستنویس بود بعدا به صورت چاپ مهر منتشر می شد.. چینی ها قبل ازنشر روزنامه با ساخت كاغذ و مركب آشنا بودند. در دائرة المعارف كتاب و چاپ، نام این روزنامه «كای یووان» نوشته شده است كه گویا از نام ماه انتشار گرفته است. سپس نوبت به «ریلیشن» رسید كه «یوهان كارولوس» آن را در نخستین هفته از ماه ژوئن سال 1605 در استراسبورگ به دست چاپ سپرد و مادر روزنامه های امروز بشمار می رود.

نخستین روزنامه فارسى چاپى در ایران



نخستین روزنامه فارسى چاپى در ایران به نام<<كاغذ اخبار>> معروف مى باشد.
علی رغم این که اولین روزنامه ای که به زبان فارسی در ایران چاپ شد، "کاغذ اخبار" بود اما نقطه عطف روزنامه نگاری ایران انتشار "وقایع اتفاقیه" است. در 5 ربیع الثانی این سال، در سومین سال سلطنت ناصر الدین شاه، به همت میرزا تقی خان امیرکبیرو ادامه اصلاحات مورد نظر وی، اولین شماره روزنامه وقایع اتفاقیه در ایران به چاپ رسید.

پیشینه روزنامه در خاورمیانه
نخستین روزنامه خاورمیانه در سال ۱۸۲۸ هم زمان با سلطنت محمد علی پاشا در مصر منتشر شد و نامش الوقایع المصریه بود. سه سال پس از آن روزنامه‌ای ترکی به نام «تقویم وقایع» منتشر گردید و هشت سال بعد در ایران روزنامه «کاغذ اخبار» (ترجمه کلمهNewspaper) به اهتمام میرزا صالح شیرازی یکی از نخستین دانشجویان اعزامی به اروپا انتشار یافت.

نخستین ماشین چاپ
نخستین ماشین چاپ در دوره سلطنت شاه عباس كبیر و به دست ارمنیان جلفاى اصفهان وارد ایران شد و با چاپ نخستین كتاب كه كتابى مذهبى و به زبان ارمنى بود ایرانیان نیز وارد كهكشان گوتنبرگ شدند. در دوره قاجاریه و مخصوصاً سلطنت فتحعلى شاه در نیمه اول قرن نوزدهم میلادى كه روابط ایران با كشورهاى اروپایى رو به توسعه گذاشت، توسعه فن چاپ و امور ارتباطى بار دیگر مورد توجه جدى قرار گرفت. به طورى كه از سال 1195ش/1816م، به تدریج ماشین هاى چاپ از روسیه به ایران آورده و در تبریز به كار انداخته شدند و براى چند سالى تبریز تنها شهرى بود كه فن چاپ در آن رونق داشت و در آن جا به چاپ خانه «باسمه خانه» گفته مى شد. ضمناً نخستین كتاب فارسى چاپى كه تبریزى ها در سال 1196ش/1817م منتشر كردند، «قرآن» بود.

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #122  
قدیمی 08-12-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض تاریخ انتشار نخستین مطبوعات محلی در جهان و ایران


تاریخ انتشار نخستین مطبوعات محلی در جهان و ایران

روزنامه ارتباط و یا «ریلیشن» در ماه ژوئن سال 1605 در شهر استراسبورگ آلمان آن زمان و فرانسه امروز پا به عرصه وجود نهاد. ریلیشن نخستین روزنامه جهان نبوده است، ولی اولین نشریه عمومی است كه اختصاص به اخبار دربار پادشاه، دولت محلی و مدح این و آن نداشت، و همه گونه مطلب درباره هركس را كه احساس می كرد كاری كرده و یا این می توانسته كاری بكند ولی نكرده بود منتشر می ساخت و نشریه ای بود فروشی و با بهای معین. تاریخچه انتشار روزنامه در جهان خیلی قدیمی تر از «ریلیشن» است. در زمان حكومت ژولیوس سزار(دوهزار و اندی سال پیش) به ابتكار او روزنامه ای در شهر روم منتشر می شد به نام «اكتا دیوما» كه در آن در آغاز كار، تنها كارها و تصمیمات سزار درج می شد كه بعدا فعالیت های سنا و دولت هم بر آنها اضافه شد. این نشریه دستنویس برای مطالعه باسوادها در چند نقطه عمومی شهر و در جایی محفوظ از باد و باران نصب می شد. در سده سوم میلادی، به ابتكار اردشیر پاپكان، كارنامه ای تحت نام روزنامك فعالیت های انجام شده دربار، دولت و موبدان موبد را درج و برای مقامات و رجال خاصی ارسال می شد. این كار تا اواسط حكومت خسرو پرویز ادامه داشت. در سال 713 میلادی در پكن شهر بیژینگ پایتخت چین روزنامه ای به همان شكل روزنامك زردشتیان انتشار یافت. با این تفاوت كه گاهی هم مطلبی مربوط به مردم عادی داشت. این نشریه كه نخست دستنویس بود بعدا به صورت چاپ مهر منتشر می شد. به این ترتیب كه مطالب بر تخته نوشته می شد و اطراف نوشته را خالی می كردند و به صورت مهر در می آوردند، آن را به مركب آغشته می كردند و روی كاغذ می زدند و تكثیر می كردند. چینی ها قبل از آن با ساخت كاغذ و مركب آشنا بودند. در دائرة المعارف كتاب و چاپ، نام این روزنامه «كای یووان» نوشته شده است كه گویا از نام ماه انتشار آن گرفته شده است. سپس نوبت به «ریلیشن» رسید كه «یوهان كارولوس» آن را در نخستین هفته از ماه ژوئن سال 1605 در استراسبورگ به دست چاپ سپرد و مادر روزنامه های امروز بشمار می رود.در سال 1621 در لندن نشریه عمومی «كورنت» به چاپ رسید. نخستین روزنامه به زبان فرانسه «گازت» بود كه در سال 1631 كار انتشار آن آغاز شده بود. در سال 1646 در سوئد روزنامه ای به نام « پست اینریكس تیدنینگار» انتشار یافت كه پس ازبیش از360 سال، همچنان منظما منتشر می شود.

تاریخ روزنامه نگارى هر كشور، نتیجه اقدام و كوشش دسته برجسته و اشخاص مشخص نیست؛ بلكه حاصل جریان تاریخى است كه اعضاى مختلف جامعه در آن شركت دارند. همچنین تاریخ روزنامه نگارى و ارتباطات اجتماعى ایران، از تاریخ تمدن كشور جدا نیست.

در دوره قاجاریه و مخصوصاً سلطنت فتحعلى شاه در نیمه اول قرن نوزدهم میلادى كه روابط ایران با كشورهاى اروپایى رو به توسعه گذاشت، توسعه فن چاپ و امور ارتباطى بار دیگر مورد توجه جدى قرار گرفت. به طورى كه از سال 1195ش/1816م، به تدریج ماشین هاى چاپ از روسیه به ایران آورده و در تبریز به كار انداخته شدند و براى چند سالى تبریز تنها شهرى بود كه فن چاپ در آن رونق داشت و در آن جا به چاپ خانه «باسمه خانه» گفته مى شد. ضمناً نخستین كتاب فارسى چاپى كه تبریزى ها در سال 1196ش/1817م منتشر كردند، «قرآن» بود.
تاریخ ارتباطات اجتماعى ایران، در سومین سال سلطنت محمد شاه قاجار، شاهد تأسیس و انتشار نخستین روزنامه فارسى چاپى در ایران بود كه اسم رسمى نداشت؛ ولى به نام «كاغذ اخبار معروف مى باشد و در روز 25 محرم سال 1253 ق / 1216ش/1837م به مدیریت و سردبیرى میرزا صالح شیرازى در تهران منتشر شد كه روزنامه اى بود با خط نستعلیق و با چاپ سنگى. «كاغذ اخبار» به فاصله 215 سال بعد از انتشار اولین روزنامه در لندن در چاپ خانه اى كه از تبریز به تهران انتقال داده شده بود، چاپ شد و دوره زمانى انتشار آن ماهیانه بود و مدت انتشار آن حدود سه سال به طول انجامید و مالكیت آن دولتى بود. در ایران‌ همواره‌ بحران‌ مطبوعات‌ و تعقیب‌ روزنامه‌نگاران‌ در پی‌ یك‌ دوره‌ ”وفور آزادی‌“ مطبوعات‌ روی‌ می‌دهد و وفور و گسترش‌ مطبوعات‌ حاصل‌ یك‌ حادثه‌ بزرگ‌ در كشور است‌. حوادثی‌ چون‌ (شكست‌ ایران‌ از روسیه‌، انقلاب‌ مشروطه، جنگ‌ جهانی‌، سقوط‌ رضاخان‌، ملی‌ شدن‌ صنعت‌ نفت‌، انقلاب‌ اسلامی و... ) این‌ حوادث‌ از جمله‌ عرصه‌گاه‌هایی‌ است‌ كه‌ به‌ گسترش‌ مطبوعات‌ در كشور ما كمك‌ كرده‌ است‌. به‌ همین‌ سبب‌ تاریخ‌ بیش از 170 ساله‌ تاریخ‌ مطبوعات‌ ایران‌ را می‌توان‌ 7 دوره‌ تقسیم‌ كرد:

• دورة‌ اول‌: مطبوعات‌ دولتی‌: از 1216 تا 1285 هـ. ش
• دورة‌ دوم‌: عهد مشروطه‌: از 1285 تا 1299 هـ. ش

• دورة‌ سوم‌: خفقان‌ رضاخان‌: كودتای‌ 1299 تا 1320 هـ. ش

• دورة‌ چهارم‌: دوره‌ بی‌ بند و باری‌: 1320 تا كودتای‌ 1332 هـ. ش

• دورة‌ پنجم‌: اختناق‌: 1332 تا انقلاب‌ 1357 هـ. ش

• دوره‌ ششم‌: انقلاب‌: 1357 تا 1376 هـ. ش

دوره‌ هفتم‌: اصلاح‌ گرایی‌ از 1376 تا...

نخستین ماشین چاپ در دوره سلطنت شاه عباس كبیر و به دست ارمنیان جلفاى اصفهان وارد ایران شد و با چاپ نخستین كتاب كه كتابى مذهبى و به زبان ارمنى بود ایرانیان نیز وارد كهكشان گوتنبرگ شدند.

متأسفانه‌ این‌ سوء تفاهم‌ هنوز پس‌ ازبیش از 170 سال‌ هنوز باقی‌ است‌ كه‌ روزنامه‌ در پی‌ توسعه‌ می‌آید، یا آنكه روزنامه‌ باعث‌ توسعه‌ می‌شود. هنوز جامعة‌ رسانه‌ای‌ به‌ویژه مطبوعاتی‌ ایران‌ به‌ این‌ درك‌ نرسیده‌ است كه‌ ”روزنامه“ جامعه‌ را به‌سوی‌ ”ترقی“ و ”پیشرفت‌“ هدایت‌ نمی‌كند، بلكه‌ روزنامه‌ از لوازم‌ یك‌ جامعة‌ ”پیشرفته‌“ است‌. بررسى ها نشان مى دهد كه در مدت سى و پنج سال كه از زمان آغاز انتشار نخستین روزنامه وابسته به حكومت در ایران مى گذشت، در حدود ده روزنامه در تهران و شهرستان ها منتشر شد كه عبارتند از: «كاغذ اخبار» (1837م، دولتى، ماهانه، تهران)، «زاراریت باهرا» (1851م، غیر دولتى، ماهانه، ارومیه)، «وقایع اتفاقیه»، (1851م، دولتى، هفتگى، تهران)، «تبریز» (1858م، دولتى، ماهانه، تبریز)، «روزنامه دولت علّیه ایران» (1860م، دولتى، هفتگى تهران)، «روزنامه علمیه» (1864م، دولتى، ماهانه، تهران)، «روزنامه ملتى» (1866م، دولتى، ماهانه، تهران)، «روزنامه دولتى» (1866م، دولتى، ماهانه، تهران)، «روزنامه ایران» (1871م، دولتى سه روز در هفته، تهران)، «روزنامه فارس» (1872م، دولتى، هفتگى، شیراز). انتشار این روزنامه ها نشان دهنده توجه دولت استبدادى ناصرالدین شاه به ارتباطات اجتماعى براى مقابله با آزادى خواهان بوده است. به هر ترتیب از انتشار نخستین روزنامه در ایران تا اعلام مشروطه، روى هم رفته در حدود 114 روزنامه دولتى و غیر دولتى در داخل و خارج از كشور منتشر شد.

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #123  
قدیمی 08-12-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان



خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان ( 1 )

" تحقیق و تالیف از احمد یغما


منبع : " نكته ها و نوشته ها "


نکته :

براي تبديل سال قمري به سال شمسي، بايد سال قمري را بر عدد 34 تقسيم كرد و خارج قسمت آن را (صرف نظر از باقيمانده ) از سال قمري كسر نمود.
براي تبديل سال شمسي به قمري بايد از سال 1234 تا 1251 شمسي، عدد (37)؛ و از سال 1251 تا 1282، عدد (38)؛ و از سال 1282 تا 1305، عدد (39)؛ و از سال 1306 تا 1353، عدد (41) را بر سال شمسي بيفزائيم.
براي تبديل سال شمسي به ميلادي بايد عدد( 621) را بر آن اضافه كنيم
براي تبديل سال ميلادي به شمسي بايد عدد( 621) را از آن كسر كنيم
براي تبديل سال هجري قمري به ميلادي بايد سال قمري را به شمسي تبديل كنيم و سپس ميلادي آن را بدست آوريم.
تذكر: چون نيمه دوم هرسال قمري در سال بعد شمسي خواهد بود، از اين رو تاريخي كه بدست مي آيد ممكن است يك سال جلو يا عقب باشد. که جريده ما از اين قاعده مستثني نيست.
1370 ميلادي/ 749 هجري شمسي
سلسله چنگيزي كه در چين تاسيس شده بود، به آرامي تا نيمه قرن چهاردهم سلطنت كرد. در اين تاريخ، در جنوب كه مردم احساسات ملي خود را حفظ كرده بودند، شورش هائي بوقوع پيوست، چيني ها بر مغولهاتاخته، آنها را بطرف شمال عقب نشاندند و سرانجام بكلي آنها را از خاك خود بيرون كردند. پس از اين پيروزي زمام امور بدست سلسله چيني مينگ افتاد و نخستين پادشاه اين سلسله هونگ وو[1] بود. وي باحياي آداب ورسوم قديم همت گماشته تعليم و تربيت و كشاورزي را توسعه داد و با صلح و آرامش سلطنت كرد. پسر او، يونگ لو[2] كه نيرومند تر از پدر بود در صدد برآمد چين را بصورت يك امپراتوري بزرگ درآورد و باين منظور قدرت و مقاومت مغولان را درهم شكست و آنام را تسخير كرد. جانشينان او سياستي صلح جويانه در پيش گرفتند ولي در عين حال روابط چين را با ساير نقاط دنيا قطع كردند.[3]




1370 ميلادي/ 749 هجري شمسي
سلطنت اولاد چنگيز در تركستان، در قرن چهاردهم رو به ضعف گذاشت؛ كوشش هاي اين كشور در سه اردوكشي كه به هندوستان كرد نتيجه اي نداد و خود به چندين دولت تقسيم شد. در همين ايام تيمورلنگ ظهور كرد. اين امير ترك در سال 1333، بدنيا آمده، مسلماني متعصب، بيرحم و ستيزه جو بود و قصد داشت امپراتوري وسيعي، برخلاف امپراتوري چنگيز كه پايه هاي نژادي داشت، بر اساس مذهب ايجاد كند. وي ابتدا تركستان غربي را به تصرف درآورد و پس از آن به پنج اردوكشي و يورش بزرگ دست زد، كه با كمال تاسف و خلاف ادعاي او، همه آنها عليه دولت هاي مسلمان انجام گرفت. وي به ايران، كه در آنموقع به چهار قسمت تقسيم شده بود، حمله برد و هر مقاومتي را درهم شكسته به كشتار اهالي پرداخت و از سر كشته ها مناره ها ساخت. سپس نواحي جنوب شرقي روسيه را تاراج كرد. و پس از اين پيروزي وارد سرزمين هند كه در اختيار شاهزادگان افغان و ترك بود شد و پنجاب را گرفت و با غنيمت سرشار مراجعت كرد. در چهارمين يورش مماليك شام رامغلوب كرد و بالاخره با امپراتوري عثماني جنگيد و با يزيد را در آنكاراشكست داد و بدون ترديد مي خواست ششمين يورش خود را عليه چين انجام دهد ولي باين آرزو نرسيد و در سال 1404 بكام مرگ فرو رفت.[4]
امپراتوري تيمور دوامي نداشت. تعصب و بيرحمي او موجب نفرت مردم و ملت هاي مغلوب شد. وي كه سخت سرگرم جنگ و كشورگشائي بود توجهي به كشورداري و ايجاد سازمانهاي صحيح نشان نداد، امپراتوري وي شامل تركستان غربي، ايران، پنجاب، بين النهرين و قفقاز بود كه جانشينان وي از عهده حفظ متصرفاتش برنيامدند لذا در قرن پانزدهم خود شاهد تجزيه امپراتوري بودند.

1402 ميلادي / 781 هجري شمسي/ 804 هجري قمري




در جنگ آنقره به تاريخ 27 ژوئيه 1402/25 ذيحجه 804 كه بين سپاهيانتيمور[5] و بايزيد اول، سلطان عثماني اتفاق افتاده بود. تيمور به پيروزي درخشاني دست يافت. اين ايام مقارن بود با رهبري طريقت صفويه توسط خواجه علي، كه وي تا هنگام درگذشتش در 15 مه 1427 /18 رجب 830 رياست طريقت را به عهده داشت و تحت رهبري وي تعاليم نيمه مخفي طريقت صفويه آشكارا ماهيت شيعي مي گرفت.[6]

1407ميلادي/786 هجري شمسي
در اين سال با فرمان هنري چهارم شركتي به نام كمپاني فرصتهاي تجاري تاسيس شد با اين توضيح كه در اوايل سده سيزدهم، كمپاني تجار لندن تشكيل يافته بود.

1415 ميلادي/ 794هجري شمسي
فتوحات و جهانگيري پرتغال در اين سال با تصرف شهر «سبته» در كشور مغرب (مراكش) آغاز شد. و پرتغال به دوران تاريخي كوتاهي قدم نهاد كه يكي از قدرتهاي بزرگ جهاني ـ در دريانوردي، اكتشاف سرزمينهاي جديد، فتوحات و بازرگاني ـ در سه قاره جهان گرديد. هر چند پرتغال كشور كوچك واز لحاظ منابع طبيعي فقير بود، و جمعيت كشور بيش از يك ميليون نفر نمي شد اما دوران تاريخي پرشكوهي داشت كه از 1415 تا 1515 طول كشيد كه در ادبيات آن كشور به اين عصر «قرن مشعشع» (O Seculo Maravilhoso) گفته مي شود.[7]

1453 ميلادي/832هجري شمسي
در اين سال قسطنطنيه توسط سلطان محمد دوم (1451- 1481م) معروف به سلطان محمد فاتح، فتح گرديد. پس از اين فتح مسلمانان جهان محمد را در مقام رهبر جهاد با مسيحيت تاييد كردند. سلطان محمد بتدريج خود را نه تنها وارث روم شرقي بلكه در مقام فرمانروايي بر يك امپراتوري جهاني يافت.[8] تهاجمعثماني به قاره اروپا واكنش جهان اسلام در قبال تهاجم صليبي بود.[9]

1460ميلادي/839 هجري شمسي
در ايران بعد از حيدر پسرش جنيد به رهبري طريقت صفويه رسيد، وي به قدرت معنوي صرف بسنده نكرد و به تحريك مريدانش با جهاد عليه كفار، روحيه جنگجويي را در طريقت وارد ساخت[10] اين فعاليت باعث سوء ظن حكمران غرب ايران، جهانشاه قره قويونلو شد. كه سلطه اش از آذربايجان و مرزهاي گرجستان تا خليج فارس برقرار بود. جنيد (ملقب به سلطان) با اوزون حسن (حكمران آق قويونلو) متحد شد و در جريان حمله به شيروان در 4 مارس 1460 / 11 جمادي الاول 864 ، در سواحل رود كر كشته شد. و پسرش حيدر (خواهرزاده اوزون حسن) جانشين وي گرديد[11]. حيدر در 1488م /893 هجري قمري شهر شماخي پايتخت شيروان را غارت كرد، (در اين زمان اوزون حسن درگذشته بود) اما طي حمله يي متقابل، شيروانشاه كه از دامادش يعقوب، سلطان آق قويونلو 4000 نيروي جنگي دريافت كرده بود توانست در نهم ژوئيه همان سال سپاه حيدر را شكست داده و خودش را نيز به قتل رساند. حيدر، ابداْع كننده كلاه مخصوص قرمز رنگي بود كه به مناسبت دوازده امام شيعه دوازده ترك داشت. از آن پس اين كلاه علامت مشخصه طرفداران دودمان صفوي گشت و سبب شد كه عثمانيان به منظور استهزا به آن لقب قزلباش[12] يا سرخ سر بدهند.

1480ميلادي /859هجري شمسي
تا اين سال حكومت نيم بند مسكوي خراجگذار مغولها بود.

1488ميلادي /867 هجري شمسي
در اين ايام دريانورد پرتغالي بارتولوميودياس دماغه اميدنيك را دور زد و ده سال بعد هموطنش واسكودوگاما به هند رسيد. بدين سان راه دريايي از اروپاي غربي به شرق كه مدتها آرزوي شاهزاده هنري دريانورد بود، سه سال قبل از برقراري سلسله صفويه در ايران، باز شده بود. پرتغاليها نه تنها حصار كشورهاي اسلامي را كه چندين قرن ايران را از تماس با غرب تقريبا محروم ساخته بود دور زدند، بلكه بي هيچ برخورد از ونيزيان و ديگر قدرتهاي تجاري اروپايي كه از طريق بنادر مديترانه با ايران تجارت مي كردند فراگذشتند. /ر.ك 1507م/

1492تا1580ميلادي/ 871 تا 959هجري شمسي
حكمرانان مسيحي اسپانيا، كه در سده دهم ميلادي تنها بر بخش كوچكي از شمال شبه جزيره ايبري فرمان مي راندند، در نيمه دوم سده يازدهم تهاجم به سرزمين هاي اسلامي اندلس را آغاز كردند و در سده سيزدهم در راس پنج دولت لئون، آراگون، ناوار، كاستيل و پرتغال بتدريج سيطره خود را بر بخش مهمي از شبه جزيره ايبري برقرار نمودند. توسعه طلبي به سوي جنوب تداوم يافت و در سال 1492 ميلادي با سقوط غرناطه (گراناد) حاكميت مسيحيان بر سراسر ايبري تامين شد.اين امپراتوري كاتوليك در دوران فيليپ دوم (1556-1598) به اوج اقتدار خود رسيد. فيليپ در سال 1580 پرتغال را ضميمه قلمرو خود كرد وامپراتوري بزرگ و جهانگستر اسپانيا را بنياد نهاد كه تا سال 1640 ميلادي دوام داشت، امپراتوري كه مستملكات آن از آسيا تا آمريكا گسترده بود.

1501ميلادي/ 880 هجري شمسي
حيدر (فرزند جنيد) سه پسر داشت كه يكي از آنها به نام علي جانشين وي گرديد و از همان ابتدا خود را شاه ناميد لذا توسط سلطان يعقوب دستگير و زنداني شد. بعد از درگذشت سلطان يعقوب در دسامبر 1490 /صفر 896، علي و برادرانش بعد از چهار سال و نيم حبس، آزاد شده و به هم پيماني يكي از مدعيان تاج و تختآق قويونلو بنام رستم درآمدند اما يك سال بعد با آشكار شدن قدرت هواداران صفويه رستم قصد جان برادرانصفويه را كرد كه در اين كشاكش علي كشته شد و اسماعيل كه از طرف برادر مقتولش جانشين وي و رئيس طريقت صفويه تعيين شده بود توانست خود را به اردبيل برساند. و مخفي شود. و با كمك مريدانش به گيلان فرار كند در اين زمان اسماعيل هفت سال داشت. بعد از كشته شدن رستم توسط پسرعموي خود، (1497 ميلادي /902قمري/876 شمسي) اسماعيل با كمك و مشاوره هفت نفر از مريدان نزديك خاندان صفويه كه به «اهل اختصاص» معروف بودند، به مبارزه بر عليه دولت آق قويونلو برخاست و توانست در دسامبر 1500/جمادي الاخر 906 از رود كر گذشته در نزديكي قلعه گلستان به نبرد با شيروانشاه فرخ يسار بپردازد. فرخ يسار كشته شد و اسماعيل بعد از شكست دادن دشمن، باكو را تسخير نمود سپس در منطقه شرور واقع در كنار نخجوان سپاه قدرتمند الوند را شكست داده و كنترل آذربايجان را بدست گرفت. نهايتا وي در 14 سالگي (1501م/907ق/880 ش ) در شهر تبريز به عنوان اولين پادشاه سلسله صفويه تاج بر سر نهاد. سكه ها به نام اسماعيل ضرب شد اما مهمترين كار او اعلام تشيع اثني عشري به عنوان مذهب رسمي كشور جديد صفويه بود.

1507 ميلادي/886 هجري شمسي
در سال 1507م يعني شش سال بعد از استقرار دولت صفويه، پرتغاليها با سلاح جديد ـ شش كشتي و چهارصد وشصت مرد جنگي، در هرمز با سي هزار مرد جنگي ايراني در آويختند و حاكم هرمز را تحت قيمومت درآوردند و در تمام جزاير درياي جنوب به كشتار و غارت پرداختند. قرار بر اين شد كه حاكم هرمز سالي پانزده هزار اشرفي به عنوان خراج به پادشاه پرتغال بپردازد و كالاهاي پرتغالي نيز از پرداخت كليه عوارض گمركي و حقوق متفرقه معاف باشند.»[13] /ر.ك.1622/

1510ـ 1503ميلادي /889- 882 هجري شمسي
هنگاميكه اسماعيل در تبريز تاج بر سرنهاد تنها بر ناحيه آذربايجان تسلط داشت؛ ده سال طول كشيد تا توانست بقيه ايران را فتح كند. او بغداد را هم تسخير كرد اما زياد نتوانست نگه دارد. مراحل اصلي گسترشامپراتوري صفويه عبارت بودند از: شكست بازمانده نيروهاي آق قويونلو نزديك همدان (1503/909ق) (كه مركز و جنوب ايران را تحت كنترل اسماعيل درآورد)؛ به انقياد درآوردن نواحي مازندران وگرگان در مجاورت بحر خزر و تسخير يزد در جنوب شرقي (1504م/10ـ909ق)، آرام ساختن مرزهاي غربي و الحاق ديار بكر (7-1505/11-910 الي 13-912ق) به قلمروي خويش؛ تسخير بغداد و فتح جنوب غربي ايران (1508/4-913ق)؛ به انقياد درآوردن شيروان (10- 1509 /915ق)؛ و فتح خراسان (1510/918ق) كه سه سال قبل توسط ازبكان ماوراءالنهر از تيموريان گرفته شده بود. لكن بزرگترين پيروزي اسماعيل بي ترديد در جنگ مرو در دوم دسامبر 1510/26 شعبان 916 به دست آمد كه در نتيجه آن ناحيه خراسان به اختيار صفويه درآمد و شهر هرا، دومين شهر و محل اقامت جانشين بلافصل سلطنت شد.

1511 ميلادي/890 هجري شمسي
دراكتبر1511 /رجب - شعبان 917، ظهيرالدين بابر، شاهزاده تيموري، براي بازپس گرفتن قلمرواش در ماوراءالنهر كه ازبكان او را از آنجا رانده بودند، اسماعيل خطايي[14] را تشويق به حمله به سمرقند كرد. اسماعيل نيرويي به كمك بابر فرستاد و بابر موفق شد سمرقند را در اين زمان و سپس بخارا را براي مدتي تصرف كند.

1512ـ 1514 ميلادي / 891- 893 هجري شمسي
اسماعيل چند لشكر كشي به آناتولي ترتيب داد كه آخرين آنها لشكر كشي عمده اي در 1512 ميلادي به فرماندهي نورعلي خليفه بود. اين نيرو تا عمق آناتولي نفوذ كرد، شهر تغات را غارت نمود و شكست هاي متعددي بر لشكريان عثماني وارد آورد، اين حملات به سرزمين عثماني يكي از عواملي بود كه منجر به تهاجم عثماني به ايران در سال 1514 ميلادي شد.

1512 ميلادي / 891 هجري شمسي
از سال 1511م، فرانسه كه در حلقه اتحاد دشمناني همچون امپراتور، اسپانيا، انگليس، ونيز، و سويسي ها محصور شده بود ، از هر طرف مورد حمله قرار گرفت سپاهيان فرانسه مقاومت سختي به خرج دادند و در «روان» بر اسپانيائيها غلبه كردند اما سردار سپاه فرانسه در اين جنگ كشته شد كه به دنبال اين حادثه قوايفرانسه بكلي از ايتاليا بيرون رفتند.[15]


Hong Wou [1]
Yong Lo [2]
[3] تاريخ جهاني. ش. دولاندلن، ترجمه دكتر احمد بهنمش. انتشارات دانشگاه تهران. ج اول، چ ششم1370 ص 518
[4] تاريخ جهاني. ش. دولاندلن، ترجمه دكتر احمد بهنمش. انتشارات دانشگاه تهران. ج اول، چ ششم1370 صص517- 516
[5] تهاجم چنگيزخان به بخش شرقي جهان اسلام در 1219م/615ق و در پي آن تاسيس حكومت مغولان از چين تا بالكان، تماس ايران را با غرب ديگر بار برقرار كرد. پس از سال 1335/6-735، دولت مغول در ايران به تعدادي واحدهاي كوجك تجزيه شد كه يكپارچگي و امنيت كشور به طور كلي كاهش يافت. لشكركشي هاي تيمور در ايران (1405-1381م / 807- 782ق) بار ديگر غرب را متوجه ايران كرد اما مدت كوتاهي بعد از مرگ تيمور در سال 1405 م/807 ق/ 784هجري شمسي، تمامي شمال غرب و مركز ايران تحت سلطه ي پي در پي دو سلسله تركمن قره قويونلو (سياه گوسفند) و آق قويونلو (سفيد گوسفند) درآمد.
[6] ر.ك: ايران عصر صفوي: راجر سيوري ترجمه: كامبيز عزيزي. نشر مركز، چ اول 1372، ص 12
[7] آنگولا. داگلاس ل.ويلر، رنه پلي سيه. ترجمه محمود فخرداغي. انتشارات خوارزمي چ اول 1355 ص26
[8] كاويخو، سفرنامه كاويخو، ترجمه مسعود رجب نيا، انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ دوم با تجديد نظر، 1366،ص116
[9] 25 سپتامبر 1396، دولت نوخاسته عثماني واپسين لشكر كشي عظيم صليبي به سوي شرق را در نيكوپوليس (حاشيه رود دانوب) با شكستي سخت به پايان برد و هزاران تن از شواليه هاي صليبي را به قتل رساند. ضمنا تاريخ جنگ صليبي اول 1096- 1099 ميلادي بوده است.
[10] نقل شده در: ًWilfred Blunt. pietros pilgrimage (london 1953) .P. 127.
[11] قبل از برقراري دولت صفويه، رهبر صفويه در تبليغات اين طريقت صرفا نماينده امام غايب نبود بلكه خود امام غايب بود؛ حتي رهبر صفويه را تا آنجا مي رسانند كه ادعا ميكردند خداوند در او حلول كرده است. ادعا شده كه مريدان جنيد آشكارا از وي به عنوان «خدا» و از پسرش به عنوان «پسر خدا» ياد مي كردند و در ستايش وي مي گفتند: «هو حي القيوم، لااله الاهو». و به اسماعيل ولي الله ميگفتند. ر.ك: ايران عصر صفوي ... ص23- 22
[12] ايران عصر صفوي: راجر سيوري ترجمه: كامبيز عزيزي. نشر مركز، چ اول 1372، ص 19 با اين توضيح كه: اين نام ازسوي صفويه همچون نشان افتخار پذيرفته شد.
[13] ر.ك: تاريخ تجارت وسرمايه گذاري صنعتي در ايران، ص103
[14] خطايي ، تخلص شعري شاه اسماعيل اول بود.
[15] تاريخ جهاني. ش. دولاندلن، ترجمه دكتر احمد بهنمش. انتشارات دانشگاه تهران. ج دوم ، 1370 ص24
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )

ویرایش توسط behnam5555 : 08-12-2013 در ساعت 07:23 PM
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #124  
قدیمی 08-12-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان ( 2)

خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان ( 2)
" تحقیق و تالیف از احمد یغما

منبع : " نكته ها و نوشته ها "

1513 ميلادي / 892 هجري شمسي
هنگامي كه پرتغالي ها با علاقه كامل به كشف سواحل آفريقا و آسيا مشغول بودند، اسپانيائي ها متوجه مغرب شده اقدامات كريستف كلمب را تعقيب كردند: بالبوئا تنگه پاناما و اقيانوس كبير را در همين سال و ديگر كاشفان، مكزيك، فلوريد و ريودولاپلاتا را كشف نمودند. گذشته از اين ملت هاي ديگري هم در اين راه قدم گذاشتند. انگليسي ها به لابرادور و فرانسويان به كانادا رسيدند. يكي از دريانوردان ايتاليائي به نام «آمريگو وسپوچي» به دستور دولت اسپانيا و پرتغال چهار سفر كرد و امريكا به نام او نامگذاري شد، چون كريستف كلمب متوجه نشده بود كه اين سرزمين، خشكي تازه ايست و دنباله آسيا نمي باشد.[1]

1514 ميلادي / 893 هجري شمسي
در اين سال فرانسويان به لمباردي آمده با سويسي ها مواجه شدند و از آنها شكست خوردند؛ سويسي ها وارد فرانسه شده ديژون را محاصره كردند. اما عهد نامه صلح بين دو كشور بسته شد. لوئي دوازدهم كه هنوز خيال انتقام از سر بدر نكرده بود در سال 1514 در گذشت. اشتباه او اين بود كه فرانسه را دوباره به جنگ هاي پر خرج و بي فايده كشانيد ليكن پادشاهي خوب به شمار مي رفت. وي متصرفات خود را به خوبي اداره مي كرد و فردي صرفه جو و حامي هنر و كشاورزي بود.

1514 ميلادي / 893 هجري شمسي
يك كشتي پرتغالي وارد آبهاي كانتون شد و سرنشينان آن پياده گشتند. نخستين بار بود كه پاي سوداگران اروپايي بر خاك چين نهاده مي شد.از اين تاريخ، كشور افسانه اي چين براي استعمار حريص اروپايي كشف تاره اي مي گردد. بدين ترتيب پرتغاليها در سال 1537م در ماكائو مستقر مي شوند و در سال 1544 در اموي ( Amoy) استقرار مي يابند. انگليسيها نيز كشتيهاي خود را در سال 1637 به كانتن مي فرستند و روسها در سال 1619 عازم دست اندازي به چين مي گردند.[2]

1514 ميلادي/ 893 هجري شمسي
در 23 اوت 1514/ دوم رجب 920: سلطان سليم اول... سياست خارجي تركيه را تغيير داد. تركيه در سراسر سده پانزدهم با دولت هاي شبه جزيره بالكان و همچنين «مجارستان» و «ونيز» و ديگر دول اروپايي در جنگ بود و قصد داشت ممالك مزبور را فتح كند. سلطان سليم اول، نقشه فتح آسياي مقدم را كشيد و مقدمات لشكر كشي به سوي ايران را تحت شعار دفاع از مذهب حقه سني عليه شيعيان «بد دين» فراهم آورد. نخست پشت جبهه خويش را به وسيله كشتار چهل هزار شيعه فعال آسياي صغير، پاك كرد و سپس عليه دولت صفوي وارد جنگ شد. لشكريان ترك در آن زمان مقادير كثيري توپ داشتند كه قزلباشانفاقد آن بودند. و تركان قزلباش را در جلگه چالدران (آذربايجان ايران) شكست سختي دادند. (23 اوت سال 1514م./ 920ق.)... سلطان تبريز را اشغال كرد، ولي به سبب شورش يني چري ها، كه عناصر متمايل به شيعه در ميان آنان زياد بود، نتوانست از پيروزي خود بهره گيرد.[3] تاثير آني شكست صفويه در جنگچالدران از دست رفتن ناحيه دياربكر بود كه در 17ـ1516م/922ق، به امپراتوري عثماني ضميمه شد. همچنين عثمانيان سلسله ي ذوالقدر در مرعش و البستان را منقرض كردند و آن مناطق نيز ضميمه ي امپراتوري آنها شد.[4] تاثير مهم اين جنگ اثر رواني و منفي آن بر روي خود شاه و نگاه قزلباشان به وي به عنوان يك فرد غير الوهي بود.

1515 ميلادي / 894 هجري شمسي
در فرانسه بعد از لوئي دوازدهم كه بدون فرزند از دنيا رفت، پسر عمش فرانسواي اول به تخت سلطنت نشست وي در تعقيب نقشه هاي لوئي دوازدهم در سال 1515م، وارد ايتاليا شد و به ميلانه حمله برد، اهالي از سويسي ها كمك خواستند. در جنگ خونيني كه ميان طرفين در مارين يان[5] در گرفت و دو روز طول كشيد، سويسي ها در نتيجة قدرت توپخانه فرانسه و كمك ونيزي ها كه متحد فرانسه بودند، شكست خوردند. فرانسواي اول، ميلانه را گرفت و با سويسي ها صلح كرد.[6]

1515 ميلادي / 894 هجري شمسي/920 هجري قمري
آلفونس آلبوكرك فرمانده ناوگان پرتغال، در اين سال با شاه اسماعيل معاهده اي منعقد كرد كه تبعيت حاكم هرمز را از پرتغال تصديق مي كرد همچنين به موجب آن پرتغاليها تعهد كردند شاه را در بازپس گيري جزاير بحرين از سلسله جبريد كمك كنند، همچنين با ايران عليه دولت عثماني متحد شوند، و در سركوب شورش يكي از قبايل بلوچ در مكران به ايران ياري رسانند. چند سال بعد پرتغالي ها جزاير بحرين را اشغال كردند اما به جاي تحويل آن به ايران مدت هشتاد سال در تملك خود نگاه داشتند.

1524 ميلادي/ 903 هجري شمسي
در23 مه 1524 /19 رجب 930 شاه اسماعيل مؤسس دولت صفويه، درگذشت و در آرامگاه خانوادگي در اردبيل به خاك سپرده شد. طهماسب، بزرگترين پسر وي كه تنها ده سال و سه ماه داشت به جاي پدر بر تخت نشست. قزلباشها به سرعت از اين وضع براي برگرداندن روندي كه در جهت واگذاري سهم بيشتري در اداره ي كشور به ايرانيان وجود داشت استفاده كردند و زمام دولت را به دست گرفتند و براي يك دهه قدرت شاه را تصاحب نمودند.

1525 ميلادي/ 904 هجري شمسي



تفنگ چخماقي در اين سال ساخته شد. چهل سال بعد يعني در سال 1565 مدادهاي مغز سربي ساخته شد. در بين اين سالها كشتي پره دار نيز در سال 1534 تهيه گرديد.


1526 ميلادي / 932 هجري قمري/ 905 هجري شمسي
در اين سال، ظهيرالدين بابرـ متحد قبلي شاه اسماعيل ـ سرانجام بعد از قندهار، دهلي و اكرا را تسخير كرد و امپراتوري مغول را در هند بنيان گذارد. در همين سال جنگ داخلي در ايران بين جناحهاي رقيب در نزديكي سلطانيه در آذربايجان و سپس در اردبيل درگرفت. جنگ داخلي صدمات زيادي به كشور زد «جامعه نظم و ترتيب نداشت و سردرگمي كشور را تجزيه كرده بود.»[7] ازبكان از فرصت استفاده كرده طوس و استرآباد را تسخير كردند و به خراسان حمله نمودند. و شهر هرات را نيز كه در مرز شمال شرقي ايران قرار داشت محاصره كردند. جنگ داخلي تا تابستان 1528م/934ق ادامه داشت. كه دوسال بعد نيز جنگ بين دو جناح متحد شاه يعني تكه لوها و شاملوها آغاز گرديد.

1533 تا1553 ميلادي/ 912 تا 932 هجري شمسي/40-939 تا960 هجري قمري
در بين اين سالها چهار تهاجم عمده از سوي عثمانيان به ايران صورت گرفت. كه طي آن توانستند اراضي زيادي را از ايران به چنگ آورند.

1536 تا 1555
در سال 1536، يك فرانسوي هاوانا را غارت كرد. سال بعد سانتياگو دو كوبا به همان سرنوشت دچار شد. در سال 1554، فرانسويان بار ديگر به سانتياگو دو كوبا حمله كردند و هشتاد هزار دلار به تاراج بردند. در سال 1555 يك دزد دريايي ديگر فرانسوي هاوانا را گرفت و آنجا را غارت كرد و به آتش كشيد.

1540 تا1553 / 919 تا 932هجري شمسي / 7-946 ـ 960 هجري قمري
بين اين سالها شاه طهماسب چهار لشكر كشي به قفقاز كرد. و اسيران گرجي، چركس و ارمني بسياري به ايران آورد كه اكثر آنها را كودكان و زنان تشكيل مي دادند. ورود اين گروه نژادي جديد به ويژه دختران زيبا رويشان به حرم سلطنتي تغيير عميقي در طبيعت جامعه صفوي پديد آورد و تاثيرات عميقي بر نهادهاي نظامي و سياسي كشور نهاد.

1550 ميلادي/ 929 هجري شمسي
طي اين سالها در انگلستان كمبود شديد سرمايه وجود داشت.

1553 ميلادي/ 932 هجري شمسي
كمپاني فرصتهاي تجاري انگليس دريانوردي را به نام ريچارد چانسلر روانه آبهاي آزاد كردند او پس از گم شدن، به درياي سفيد رسيد و به مسكو رفت و با تزار رابطه تجاري برقرار نمود.

1554ميلادي/ 933 هجري شمسي
حسب توافق ريچارد چانسلر با ايوان چهارم ـ تزار روسيه ـ در لندن كمپاني مسكوي تاسيس شد.

1555 ميلادي / 934 هجري شمسي /962 هجري قمري
در اين سال پيمان صلح در آماسيه بين ايران و دولت عثماني امضاء شد. مفاد اين پيمان آن زمان براي ايران نامساعد نبود.[8] مهمتر آنكه ايران از حملات عثماني آسودگي خاطرپيدا كرد. اين پيمان سي سال پابرجا ماند.

1562 ميلادي / 941 هجري شمسي
در اين سال كاتوليك ها به رهبري دوك دوگيز بسياري از پروستان ها را در واسي (كشور فرانسه) به قتل رساندند و اين اقدام بمنزله اعلام نخستين جنگ مذهبي بود. سال بعد معاهده صلحي ميان دو طرف بسته شد و بموجب آن معاهده پروتستان ها را در اجراي مراسم مذهبي، در نقاطي كه تا آن زمان مستقر شده بودند، آزاد گذاشتند.
1577 تا 1580 ميلادي / 956 تا 959 هجري شمسي
نخستين راهزني دريايي «كاپيتان دريك» در سالهاي فوق با سرمايه اي به مبلغ پنج هزار پوند انجام شد كه ملكه اليزابت نيز در آن شريك بود، اين راه زني دست كم ششصد هزار پوند سود داشت كه نيمي از آن نصيب ملكه انگليس شد. تخمين زده مي شود كه راهزنان در اثناي حكومت اليزابت نزديك به 12 ميليون پوندبه انگلستان وارد كردند[9].

1576 ميلادي/ 955 هجري شمسي/984 هجري قمري
شاه طهماسب صفوي در اين سال درگذشت. و پسرش اسماعيل (دوم) كه از بيست سال قبل به دستور وي زنداني شده بود در 22 اوت همين سال با حمايت يك جناح از قزلباشاها برتخت نشست. وي در اين زمان 40 سال داشت و همانند پدرش از ترس حملات عثمانيان، قزوين را به پايتختي انتخاب نمود. وي در اقدامات اوليه خود با اين تز كه: «خيمه هاي شاهي را با ريسمانهاي قديمي نمي توان برپا داشت» نزديكان پدرش را از بين برد و پنج تن از برادرانش و چهار شاهزاده ديگر صفوي را به قتل رسانيد و يا كور كرد. قزلباشان كه وي را فرد غير مؤمن و معتاد به ترياك دريافتند تصميم به قتلش گرفتند و لذا ترياك وي را به زهر آلوده كرده و در 24 نوامبر 1557/ 13 رمضان 985 يعني كمي بيشتر از يكسال سلطنتش به زندگي وي خاتمه دادند.

1578 ميلادي / 957 هجري شمسي/ 985 هجري قمري
بعد از اسماعيل دوم، برادر بزرگ وي به نام محمد خدابنده كه از نظر قدرت بينايي بسيار ضعيف بود و يكي از دلايلي كه عده اي از قزلباشان پيش از آن مخالف سلطنت وي شده بودند همين نكته بود، به سلطنت رسيد. وي كه جان سالم از تصفيه هاي خونين برادرش بدر برده بود، در 11 يا 13 فوريه 1578/ 3 يا 5 ذيحجه 985 بر تخت نشست و عنوان محمد شاه بر خود نهاد. محمد شاه سه پسر به نام هاي حمزه، ابوطالب و عباس داشت. وي خزانه كشور را با گشاده دستي شاهانه خالي كرد. « برداشت كلي جهان خارج، از اداره مملكت به دست سلطان محمدشاه و ملكه اش مهدعليا ـ كه از هواداران تاجيك ها و مخالفين قزلباش ها به شمار مي رفت ـ حاكي از ضعف و تفرقه در داخل كشور بود.»[10] لذا ازبكان خراسان را مورد تاخت و تاز قرار دادند و در غرب عثمانيان به اتفاق برخي سركردگان كرد در استحكامات صفويه در آذربايجان نفوذ كردند.
انتشار و یا استفاده از مطالب این وبلاگ فقط با درج منابع و نام مولف و آدرس وبلاگ بلامانع است
1580 تا 1640 ميلادي / 959 تا 1019 هجري شمسي
طي اين ساليان اسپانيا، پرتغال را به خاك خود ملحق ساخت و بر آن فرمان راند. تا اينكه در انقلاب ملي 1640 پرتغال دوباره آزاد شد.

1583 ميلادي/ 962 هجري شمسي
در اين سال نيوفاوندلند به مستعمره انگليس درآمد. اين استعمار تحت عنوان «ماموريت متمدن سازي مناسبات اخلاقي و تجاري» صورت گرفت.

1585 ميلادي/ 964 هجري شمسي
در اين سال جنگ انگليس و اسپانيا آغاز شد كه بيست سال به درازا كشيد (رجوع شود به 1588)

1585 ميلادي/964 هجري شمسي /993 هجري قمري
در اين سال عثمانيان تبريز را اشغال كردند. و بيست سال اين سرزمين را در تصرف خود نگاه داشتند.

1587ـ 1588 ميلادي/ 966ـ 967 هجري شمسي
به دنبال كشته شدن حمزه ميرزا ( پسر ارشد محمد شاه) كه در 6 دسامبر 1586 هنگام لشكركشي در قراباغ به نحو مرموزي اتفاق افتاد. تهاجم عظيم ازبكان به خراسان ، «مرشد قلي خان »[11] را بر آن داشت كه در قزوين به نفع عباس (پسر شاه) دست به كودتا بزند. مردم قزوين از عباس حمايت كرده و در اول اكتبر 1588/ 20 ذيقعده 996 سلطان محمدشاه تاج و تخت پادشاهي را به پسرش تسليم كرد. آنگاه عباس با نام شاه عباس اول تاج بر سر نهاد.

1588 ميلادي/ 967 هجري شمسي
درجنگي كه بين انگليس و اسپانيا از سال 1585م شروع شده بود. در اين سال ناوگان دريايي اسپانيا به نام آرمادا از نيروي دريايي انگليس شكست خورد، اين سرآغازي شد بر تحقق روياي يكصد ساله انگليسي مشاركت در تجارت شكوفاي شرق. بعد از اين شكست «فليپ» پادشاه اسپانيا به هر وسيله اي براي اخذ پول درداخل و خارج اسپانيا دست زد تا اينكه مردم آن كشور به گدايي افتادند.

1589 ميلادي/ 968 هجري شمسي
در فوريه اين سال يعني ربيع الاول ـ ربيع الاخر 997 هرات بعد از دفاعي قهرمانانه كه نه ماه به طول انجاميد، سر انجام به دست ازبكان افتاد. و آنان به سوي مشهد و سرخس پيش تاختند. در غرب، كليه تلاش ها براي بيرون كردن افراد پادگان عثماني از تبريز به شكست انجاميد. «زمانه فرمانروايي قدرتمند و زيرك را طلب مي كرد؛ از بخت خوش دولت صفوي و در واقع از بخت خوش ايران، عباس هفده ساله چنين كسي بود.»[12] شاه عباس كبير كه باز پس گيري سرزمين هاي تحت اشغال عثماني را در اولويت سوم اموراتش قرار داده بود، و با اين ديدگاه كه در جبهه شرقي وضع تهاجمي بگيرد. در 90ـ1589م / 998 هجري قمري، به امضاء پيمان صلح باعثمانيان دست زد كه طي آن آذربايجان، قراباغ، گنجه، قراجه داغ، و بخشهايي از گرجستان، لرستان و كردستان، به دشمن واگذار گرديد. و اين نشاندهنده ضعف موقعيت عباس هنگام رسيدن به سلطنت بود.


[1] تاريخ جهاني. ش. دولاندلن، ترجمه دكتر احمد بهنمش. انتشارات دانشگاه تهران. ج دوم ، 1370 ص3

[2] كارنامه سفر چين.محمد علي اسلامي ندوشن.مؤسسه انتشارات امير كبير .چ اول ص467

[3] ن.و. پيگولوسكايا و ديگران، تاريخ ايران از دوران باستان تا پايان سده هيجدهم، ترجمه كريم كشاورز، تهران : مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي، 1349، ج2، صص 472- 473.

[4] ايران عصر صفوي: راجر سيوري ترجمه: كامبيز عزيزي. نشر مركز، چ اول 1372، ص 44

[5] Marijnan

[6] تاريخ جهاني. ش. دولاندلن، ترجمه دكتر احمد بهنمش. انتشارات دانشگاه تهران. ج دوم ، 1370 ص40

[7] Savory. Principal. p.68

[8] ايران عصر صفوي ... ص62

[9] ارنست ماندل. علم اقتصاد، ترجمه هوشنگ وزيري. ص114

[10] ايران عصر صفوي ... ص69

[11] وي به دليل اينكه با اقدامات خود شاه عباس را به سلطنت رسانيد به «استاجلوي تاجبخش» ملقب گرديد.

[12] ايران عصر صفوي ... ص 73


__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )

ویرایش توسط behnam5555 : 08-12-2013 در ساعت 07:34 PM
پاسخ با نقل قول
  #125  
قدیمی 08-12-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان ( 3)

خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان ( 3)

" تحقیق و تالیف از احمد یغما


منبع : " نكته ها و نوشته ها "

1596ميلادي / 975 هجري شمسي
در سال 1596، كشور اسپانيا ورشكست شده بود. به گفته يكي از معاصرين: «هيچ كس نه پول دارد و نه اعتبار. كشور بكلي ويران شده است. هركس پولي بدست آورد آن را پنهان كرده و فقيرانه با آن زندگي مي كند تا تمام شود. ماليات، تجارت را نابود كرده است. در شهرهاي بزرگ خانه ها را اكثرا بسته و ترك كرده اند.»[1]

1598/ 977 هجري شمسي/1007 هجري قمري
در ۹ اوت 1598/15 محرم 1007 شاه عباس ازبكان را شكست داد و ضمن آزاد كردن هرات با عقد چند قرارداد اتحاد با سران ازبك، به موفقيت نسبتا خوبي در تثبيت مرز شمال شرقي دست يافت. شاه عباس در همين سال اصفهان را پايتخت خود كرده بود.

1603ميلادي/ 982 هجري شمسي
در 14 سپتامبر 1603/17 ربيع الاخر 1012 شاه عباس از اصل غافلگيري استفاده كرده و توانست بعد از بيست سال شهر تبريز را آزاد كرده به سوي نخجوان رهسپار شود. وي پس از بازپس گيري نخجوان، جنگ خود را با عثمانيان ادامه داد تا اينكه دشمن را در يك جنگ تمام عيار واقع در صوفيان (از شهر هاي نزديك تبريز) شكست داد. «تا سال 1607/ 6-1015 يعني كمتر از پنج سال پس از شروع تهاجم متقابل شاه عليه عثمانيان، آخرين سرباز عثماني از سرزمين ايران كه طبق عهدنامه آماسيه در 1555/962 مشخص شده بود، بيرون رانده شد.»[2]

1609 ميلادي/ 988 هجري شمسي
در اين سال برمودا به مستعمره انگليس درآمد.

1609 ميلادي / 988 هجري شمسي
در ماه دسامبر 1609، فيليپ سوم، حكمران اسپانيا و پرتغال و ميلان و سيسيل و ناپل و سارديني و مستملكات فراوان اسپانيا در سراسر جهان، فرمان اخراج مسلمانان از شبه جزيره ايبري را صادر كرد. شمار اخراج شدگان در سه ماه نخست 150 هزار تن گزارش شده است.[3] به نوشته يك مورخ ايراني بسياري از مسلمانان در مسير مهاجرت به آفريقا كشته شدند. در يكي از اين سفرها، كه 140 هزار تن از مسلمانان درحال ترك سرزمين نياكان خود بودند، يكصد هزار نفرشان به قتل رسيدند. طبق تخمين سديلو[4] از زمان سقوط غرناطه (1492) تا اخراج مسلمانان (1610) سه ميليون نفر از جمعيت اسپانيا كاسته شد. به نوشته گوستاولويون فرانسوي، شايد تاكنون هيچ يك از بيرحم ترين و وحشي ترين فاتحان عالم دامن خود را آلوده چنين قتل عامي نكرده باشد. مورخين اروپايي شمار اخراج شدگان مسلمان را 310 هزار تا سه ميليون نفر ذكر كرده اند[5] ويل دورانت تعداد آنان را سه ميليون نفر مي داند.[6] دائره المعارف آمريكانا تعداد اخراج شدگان مسلمان را، تنها در سال هاي 1609-1614، حدود 500 هزار نفر ذكر ميكند.[7]

1615ميلادي /994 هجري شمسي/ 1024 هجري قمري
در اين سال كمپاني هند شرقي انگليس به اولين تلاش براي رخنه در بازار ايران دست زد.[8]

1620ميلادي/999 هجري شمسي
در ماه ژوئن 1620، رجب - شعبان 1029، يك ناوگان پرتغالي به قصد بيرون راندن انگليسي ها از خليج فارس به هرمز رسيد اما طي دو جنگ دريايي با كشتي هاي جنگي كمپاني هند شرقي انگليس، در روزهاي كريسمس 1620/ 10 صفر 1030 و 7 ژانويه 1621/ 23 صفر 1030 شكست خورد.

1622 ميلادي / 1001 هجري شمسي /1031 هجري قمري
در اين تاريخ يعني بعد از صدوپانزده سال استقرار پرتغاليها در بندرعباس، شاه عباس اول با انگليسيها قراردادي بست. اين قرارداد استعماري بود. و در قبال اين قرارداد بود كه انگليس حاضر شد امامقلي خان،[9]سردار ايراني، را كمك كند تا پرتغالي ها را از بندر گمبرون و هرمز براند (كه به علت همين فتح نام آن را بندر عباس گذاشتند)[10] اين تجربه با اعزام اولين سفير رسمي انگليس به دربار ايران از سوي چارلز اول در 1627م/1036ق، دنبال شد.

1623 ميلادي /1002 هجري شمسي /33-1032 هجري قمري
در اين سال شاه عباس از اختلاف داخلي در ناحيه بغداد كه تحت كنترل عثماني بود، سود جست و به آن جا حمله كرد و شهر بغداد را كه در 1534م/1-940 ق، توسط سلطان سليمان از شاه طهماسب گرفته شده بود، تسخير كرد.[11] به دنبال آن پادگانهاي عثماني در موصل، كركوك، و شهرزور به دست سپاهيان شاه عباس افتاد.

1625 ميلادي /1004 هجري شمسي/ 5- 1034 هجري قمري
در اين سال باربادوس به مستعمره انگليس درآمد. همچنين در همين سال تلاش پرتغالي ها براي تصرف دوباره هرمز ناكام ماند . پرتغاليها براي جبران از دست دادن هرمز به توسعه ي مسقط در ساحل جنوبي خليج فارس پرداختند اما مسقط از پشت در معرض حمله ي قبايل عرب عمان بود.

1629 ميلادي/ 1008 هجري شمسي
« باهاماس» و« ماساچوست» در اين سال به مستعمره انگليس درآمد. به طوري كه قبلا ذكر شد، همه اقدامات تجاوزكارانه انگليس تحت عنوان: «متمدن سازي مناسبات اخلاقي و تجاري» صورت مي گرفت.

1629ـ 1587 ميلادي / 1008ـ 966 هجري شمسي
در زمان شاه عباس اول (1629- 1587) وضع كشاورزي و صنايع دستي (دستورزي) به خصوص در ايالات مركزي (عراق عجم، شهر اصفهان و ايالت آن) كه مردم آنها اتفاقا از تمام يا قسمتي از ماليات ها رهيده بودند بهبود يافت.[12] ترقي بعدي نيروهاي توليد در كشاورزي، (تحليل اعتقادي نويسنده) رشد شهرها، توسعه بازرگاني داخلي و خارجي تا حدود قابل ملاحظه اي شرايط صلحي طولاني مابين دولت هاي صفوي و تركيه فراهم نمودند.[13] هنرهاي نقاشي و سوفالگري و صنعت فرش نيز در اين دوره رشد چشم گيري يافت.[14]

1629 ميلادي /1008 هجري شمسي / 1038 هجري قمري
بعد از درگذشت شاه عباس اول نوه ي وي بنام سام ميرزا،[15] جانشين وي شد. وي هنگام نشستن برتخت در 17 فوريه 1629/20جمادي الاخر 1038 نام پدرش صفي را بر خود نهاد.

1632 ميلادي / 1011 هجري شمسي
در اين سال نيز « آنتيگوا» به مستعمره انگليس درآمد.

1635ميلادي /1014 هجري شمسي /5-1044 هجري قمري
هلندي ها كه كمپاني هند شرقي هلند[16] را در امر رقابت با دولت انگليس در سال 1602م/ 11-1010ق، تاسيس كرده بودند در نيمه ي قرن هفدهم م/ يازدهم ق، پرتغالي ها را از مالاكا و سيلان (سري لانكا) بيرون راندند، و در 1635م/5-1044ق، به ياري انگليسي ها در عقيم كردن تلاش پرتغالي ها براي تصرف مجدد هرمز برخاستند. اما از آن پس به رقابت با موقعيت انگليسي ها در ايران آغازيدند.[17]

1638 ميلادي / 1017 هجري قمري
« بليز» (هندوراس انگليس) به مستعمره انگليس درآمد. به طوري كه قبلا گفته شد، در آن زمان دولت انگلستان از چنين اقداماتي به عنوان «ماموريت متمدن سازي مناسبات اخلاقي و تجاري» ياد مي كرد.[18]

1638 ميلادي / 1017 هجري شمسي / 1049 هجري قمري
در اين سال بغداد مجددا توسط عثمانيان تسخير شد. (14 سال بعد از تسخير آن توسط شاه عباس اول) شهر كليدي قندهار نيز توسط تيموريان تصرف گرديد، كه همه اين مسائل حاكي از سقوط قدرت نظامي دولت صفويه بعد از مرگ شاه عباس كبير بشمار مي رود.

1640 ميلادي / 1019 هجري قمري
در همين سال « آنگوئيلا» نيز به مستعمره انگليس درآمد.

1642 ميلادي / 1021 هجري شمسي
در اين سال مردم بومي برزيل جنگهاي چريكي گسترده اي را عليه اشغالگران اروپايي و يهودي آغاز كردند. اين جنگ 9 سال تداوم داشت و در جريان آن تعدادي از يهوديان به قتل رسيدند. در سال 1645 نيمي از سكنه غير بومي برزيل هلندي و يهودي ها بودند. در سال 1649 پرتغالي ها كمپاني جديدي براي اخراج هلندي ها از برزيل تاسيس كردند. بخشي از سهام اين كمپاني نيز به يهوديان تعلق داشت. در جنگ ميان هلندي ها و پرتغالي ها بر سر برزيل تامين تداركات وآذوقه طرفين با يهوديان بود. در نيمه سده هفدهم، تمامي پلانت هاي بزرگ برزيل به يهوديان تعلق داشت.[19]

1642 ميلادي /1021 هجري شمسي / 1052 هجري قمري
شاه صفي در ماه مه 1642/ صفر 1052 هنگامي كه سرگرم تدارك ديدن عملياتي براي بازپس گيري قندهار از تيموريان بود، درسي و دو سالگي به مرگي زود رس درگذشت. مورخين غربي مانند جوناس هانوي ، پدر كروسينسكي يسوعي، و كروسينسكي همگي از دوران شاه صفي تصويري تيره و تار رسم كرده و حكومت وي را به خون آلودي و بي شفقتي بي نظير توصيف نموده اند.[20] بعد از وي پسرش عباس دوم جانشين وي شد و در 12مه 1642 /15صفر 1052 در هشت سال و شش ماهگي به تخت نشست. وي به داد خواهي و رسيدگي به تظلمات و شكايات مردم دقت بيشتري داشت، و از خود فردي پر توان و فرمانروايي توانمند نشان مي داد. وي توانست مرزهاي امپراتوري را دست نخورده نگاه دارد و حتي در 1648/1058 قندهار را از تيموريان باز پس گيرد. ضعف وي در اعتيادش به الكل بود و افراط در مصرف آن به حياتش در سي و دو سالگي پايان داد. (همان سن پدرش در موقع مرگ) از اقدامات ديگر وي ميتوان بر ساختن قصر چهل ستون در اصفهان و احداث سد بر روي زاينده رود اشاره نمود.[21]

1651تا1654 ميلادي /1030 تا 1033 هجري شمسي /1061تا1064 هجري قمري
رقابت بين انگليسي ها و هلندي ها در خليج فارس، اقيانوس هند و آسياي جنوب شرقي تنها بخشي از مبارزه ي جهاني اين دو قدرت براي دستيابي به برتري بازرگاني بود. قانون دريانوردي سال 1651/1061 كه به منظور نابودي تجارت هلندي ها طرح شده بود، جنگ در اروپا را تسريع كرد. در سال 1653/1063 و 1654/1064 كشتي هاي كمپاني هندشرقي انگليس در خليج فارس تصرف يا غرق مي شد. هنگامي كه در 1654/1064 صلح برقرار شد، كمپاني هند شرقي انگليس 85000 پوند خسارت دريافت داشت.[22]
انتشار و یا استفاده از مطالب این وبلاگ فقط با درج منابع و نام مولف و آدرس وبلاگ بلامانع است
1655 ميلادي / 1034 هجري شمسي
در اين سال نيز « جاماييكا» به مستعمره انگليس درآمد. و غيره و غيره كه همگي با اكتشافات دريائي صورت ميگرفت.
http://www.yaghma.iar.ir/
1664 ميلادي /1043 هجري شمسي /1074 هجري قمري
به دنبال نگارش كتاب اوضاع ايران در سال 1660م توسط پدر رافائل كه به عنوان مبلغ كاپوسن از مدتها پيش در اصفهان حضور داشت. و ارسال آن جهت آگاهي وزير فرانسوي كولبر، نفوذ فرانسه در ايران با تاسيس هيات مبلغين يسوعي در حومه مسيحي نشين اصفهان يعني جلفا و شيراز به رياست پدر فرانسوا ريگوردي به سال 1653م افزايش يافت. تاسيس اين هيات مبلغين، عده ي طريقت هاي مذهبي خارجي راكه در ايران فعاليت ميكردند به پنج گرايش رساند: دومينيكن ها،فرانسيسي ها، آگوستيني ها، كارملي ها، و يسوعي ها. جمع آوري اطلاعات تجاري توسط فرانسه از اوضاع داخلي ايران توسط حضور فيزيكي مبلغين مذهبي، و فراهم نمودن شرايط لازم، موجب گرديد تا در سال 1664م/1074ق، رقيب ديگري تحت عنوان هيات كمپاني هند شرقي فرانسه در صحنه اقتصاد ايران ظاهر شود.[23]

1666 تا 1722 ميلادي / 1045 تا 1101 هجري شمسي /1077 تا 1135 هجري قمري
طي اين ساليان دوتن از ضعيف ترين و بي كفايت ترين پادشاهان صفوي، يعني سليمان (1078 تا 1105هجري قمري) و سلطان حسين (1105 تا 1135هجري قمري ) روي هم رفته پنجاه و شش سال بر ايران فرمان روايي كردند.

1695 ميلادي/ 1074 هجري شمسي
در اين سال منسوجات شرقي چنان بازار منسوجات انگليسي را در اين كشور اشغال كرده بود كه بازرگانان و بافندگان پارچه هاي ابريشمي در لندن به تظاهرات پرداختند. فرانسه نيز همين وضع را داشت، در پي اين اعتراضات ويليام سوم طي فرماني ورود پارچه هاي نخي مصور و ابريشمي و قماشهاي كاليكو از ايران و چين و هند به انگلستان را از 29 سپتامبر 1701 ممنوع كرد بجز مواردي كه ورود آنها براي صادرات به بازارهاي اروپا باشد.

1697 ميلادي / 1076 هجري شمسي
طي عهد نامه «ريش ويك» (Ryswick) از اين سال دزدي دريائي ممنوع اعلام گرديد.

1701 ميلادي / 1080 هجري شمسي
رجوع شود به حوادث سال 1695ميلادي اين نوشتار.

[1] تاريخ كوبا و روابط آن با امريكا. فيليپ اس. فونر، ترجمة سهيل روحاني ، مؤسسه انتشارات امير كبير، ج اول، 1361، ص 39
[2] ايران عصر صفوي ... ص85
[3] محمد ابراهيم آيتي ، اندلس يا تاريخ حكومت مسلمين در اروپا، تهران: انتشارات دانشگاه تهران،ص388
Sedillot [4]
[5] عنان، تاريخ دولت اسلامي در اندلس، ج5، صص390- 391.
[6] دورانت، همان ماخذ، ص269.
Americana. vol. 25. p. 416. [7]
[8] ايران عصر صفوي ... ص109
[9] وي پسر الله ورديخان گرجي يكي از قدرتمندترين افراد كشور صفويه يود، كه بعد از مرگ پدر (1613/1022) به جانشيني او يعني به حكمراني فارس گماشته شد، اما در 1633/ 1042 بهمراه تمام افراد خاندانش به دستور شاه صفي كشته شد.
[10] جامعه شناسي نخبه كشي. علي رضا قلي.نشرني. چاپ نوزدهم 1381 ص52
[11] اسكندر بيگ منشي مورخ صفوي سقوط شهر را در 14 ژانويه 1624م ثبت كرده است.
[12] دولت نادر شاه افشار. ك.ز.اشرفيان- م.ر. آرونوا ترجمه حميد امين، انتشارات شبگير . چ دوم 1356 ص48
[13] اي. پ. پتروشفسكي، طرح كلي تاريخ... پيشين، ص 83-80.
[14] ر.ك: ايران عصر صفوي...صص150- 125
[15] سام ميرزا فرزند پسر ارشد شاه عباس يعني محمد باقر بود. كه جانشيني شاه به وي رسيد. در تاريخ به نقل از گوهر فروش فرانسوي، شاردن آمده است: هنگامي كه شاه عباس از جهان رخت بربست، رونق و رفاه نيز از ايران رخت بربست.
[16] اين كمپاني از بطن «انجمن تجارت با كشورهاي دوردست» كه قبلا در سال 1597م/ 6-1005 ق، تاسيس شده بود؛ به وجود آمد.
[17] ر.ك : ايران عصر صفوي ... ص115
[18] گذشته از تعرض هائي كه دولت انگلستان در مقاطع مختلف به سرزمينهاي دور و نزديك داشته است و به اهم آن ها اشاره خواهيم كرد. در اوايل قرن بيستم اين كشور، جزاير: فيجي، كوك، ژيلبر، اليس، جنوب شرقي گينه جديد، قسمتي از ساموآ و جزاير هبريد جديد را نيز تصرف نمود. ساير كشورهاي بزرگ، بقيه جزاير اقيانوسيه را ميان خود تقسيم كردند، فرانسه جزاير سوسيته را متصرف شد. آلمان شمال شرقي گينه ي جديد، جزاير مارشال و بيسمارك را گرفت و جزاير كارولين، ماريان، و پالائوس را از اسپانيا خريد، اتازوني، جزاير هاوائي و قسمتي از ساموآ را تصرف كرد.
[19] زرسالاران يهودي و پارسي، استعمار بريتانيا و ايران. عبدالله شهبازي.مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي. جلد دوم ص171
[20] رك: ايران عصر صفوي... صص228-227
[21] اظهارات ما در مورد شاه عباس دوم حمل بر عادل خواندن ايشان نيست و چنين ادعايي نداريم مثلا وي در 1576/984 اقدامات انضباطي شديدي عليه خليفه الخلفا (بزرگ صوفيان) كه قبلا به دستور شاه كور شده بود، اتخاذ كرد و در پي آن 1200 نفر صوفي را كه با خليفه الخلفا ، همكاري نزديكي داشتند به قتل رساند. (رك: ايران عصر صفوي... صص235- 234)
[22] ايران عصر صفوي ... صص116-115
[23] ر.ك ايران عصر صفوي... صص 117-115
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )

ویرایش توسط behnam5555 : 08-13-2013 در ساعت 06:04 PM
پاسخ با نقل قول
  #126  
قدیمی 08-12-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان ( 4)

خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان ( 4)

" تحقیق و تالیف از احمد یغما


منبع : " نكته ها و نوشته ها "

1708 ميلادي / 1087 هجري شمسي/ 1120 هجري قمري
شاه سلطان حسين به منظور كاهش نفوذ بازرگانان هلندي، كه به دنبال ضعف دولت پرتغال و الحاق آن به اسپانيا، صحنه را به سود انگليس و هلند خالي كرده بود، دو قرارداد بازرگاني (يكي در سال 1708م و ديگري در سال 1715م / 1127ق، با فرانسه منعقد نمود.[1] به موجب اين پيمان ها: ...تجار فرانسوي نه تنها از پرداخت حقوق و بازرسي گمركي معاف شده بودند، بلكه در تحت حمايت مخصوص مقامات شاهي قرار گرفته، حق برون مرزي بدست آوردند. فرانسويان مقيم ايران را فقط دادگاه كنسولي ايشان مي توانست محاكمه كند و دعاوي ميان فرانسويان و اتباع شاه، مي بايست مشتركا از طرف قاضي شاهي و كنسول فرانسه رسيدگي شود.[2]«در واقع اين (قراردادها) همان رژيم كاپيتولاسيوني بود كه از سال 1535م / 942هجري، در تركيه عثماني براي فرانسويان برقرار گشته بود.[3] عهد نامه مذكور علاوه بر واگذاري امتيازات تجاري ويژه، همه طريقت هاي مذهبي مسيحي را در ايران مورد حفاظت قرار مي داد.[4] با متلاشي شدن سلسله صفويه (1722م/1135ق)، فرانسه نتوانست آنچنان كه بايد از اين پيمان ها به ويژه عهدنامه اي كه در 13 اوت 1715/23شعبان 1127با ايران بسته بود سودي ببرد.[5]

1709 ميلادي/ 1088 هجري شمسي/ 1- 1120 هجري قمري
در اين سال افغان هاي غلجايي به فرماندهي رهبرشان ميرويس[6] قندهار را به چنگ آوردند.

1712 ميلادي/ 1091 هجري شمسي
در اين سال ماشين بخار از نوع «نيوكامن» در اروپا پديد آمد كه آخرين مدل آن تا سال 1936 مورد استفاده قرار مي گرفت.

1717 ميلادي / 1096 هجري شمسي /1129 هجري قمري
در اين سال جزاير بحرين بعلت سستي و بي توجهي شاه سلطان حسين از دست ايران خارج شد. در اين سال امپراتوري تيموريان هند نيز مانند دولت صفويه رو به زوال نهاده بود. اين امر محمودافغاني را براي حمله به ايران ترغيب مي كرد.

1718 ميلادي / 1097 هجري شمسي
در همين سال دولت عثماني به موجب عهد نامه 1718م پاساروويز(Passarovitz) قسمت اعظم متصرفات اروپايي خود را از دست داده بود.

1722 ميلادي / 1101 هجري شمسي / 1135 هجري قمري
در12 اكتبر 1722/ محرم 1135، افغانها در ايران تاج از سر شاه سلطان حسين برداشتند.[7]( حقيقت تلخ و خفت آور اين بود كه شاه مجبور شد خود تاج سلطنت را از سر بر گيرد و به دو دست تقديم مدعي كوچكي كند[8]) علت اين امر ناتواني شاه، و گرايش شديدش به حرامسرا و لهو و لعب و بازي و سرگرمي با خواجه سرايان بود كه سر رشته كارها را از دستش گرفته بود و در اثر اين سوء سياست ها، (و اعتماد بي جا به مشاورين حسود و بي تدبير و شكاك خود) طغيان ها و شورش هاي متعددي در نقاط مختلف ايران بروز كرده بود كه يكي از مهمترين آنها شورش اقوام «غلجايي» در افغانستان بود كه با قتل «گرگين خان» حاكم ايراني قندهار به وسيله «ميرويس» به ماجراهاي دنباله داري كشيده شد كه در نهايت به سقوط شاه سلطانحسين و تسلط افاغنه بر ايران منجر گرديد. و بدين ترتيب به نخستين دوره حكومت 228 ساله، سلسله صفوي مهر پايان نهاد. از آن زمان افغانان در فارس، كرمان و عراق عجم تثبيت شدند.[9] قشون روسيه در سپتامبر 1722م دربند و در سال 1723م باكو را اشغال كرد. تركها نيز در بهار همان سال تفليس را تسخير نمودند.

1723 ميلادي / 1102 هجري شمسي
قشون روسيه در اين سال باكو را اشغال كرد. تركها نيز تفليس را گرفتند. اين موضوع شاه طهماسب را مجبور مي كرد كه به فكراتحاد با روسيه باشد. طبق قراردادي كه در سپتامبر همين سال بين شاه طهماسب و روسيه برقرار شد، پتر اول به شاه وعده داد كه او را در مبارزه با افغان ها ياري دهد. شاه طهماسب نيز از جانب خود دربند و باكو را جزء قلمرو روسيه شناخت . گيلان و مازندران و استرآباد (گرگان امروزي[10]) را نيز به آن دولت واگذار كرد. اما قشون روسيه فقط گيلان را اشغال كرد.

1729 ميلادي / 1108 هجري شمسي
در 29يا 30سپتامبر 1729/ ششم ربيع الاول 1142 زمان شاه طهماسب به وعده وي مبني بر اينكه اگرنادرقلي خان (از قبيله قرقلوي ايل قزلباش افشار) بتواند افغانها را شكست دهد وارث تخت سلطنت ايران خواهد بود. نادر به تعقيب افغان ها در ايران پرداخت و نبرد بين قواي نادر و افغان ها در قريه (مهماندوست) آغاز گرديد. در حالي كه سپاه ايران طبق اعلام «هانوي» نصف ميزان افغان ها، يعني بيست و پنج هزار نفر بود. نادر با تاكتيك جنگي خود، لشكر اشرف افغاني را شكست داد. اين اولين شكست افغان ها از سپاه ايران بود. كه در افت روحيه آن ها و اعتماد به نفس ايرانيان تاثير بسزائي داشت. اشرف شكست بعدي خود را نيز در دشت موچه خورت تجربه كرد و از اصفهان به شيراز عقب نشيني نمود تا شاه طهماسب ميرزاي صفويوارد اصفهان شده و تاجگذاري نمايد. نادر در تعقيب اشرف افغان سپاه بيست هزار نفري وي را در «زرقان» فارس شكست داد. اشرف در حال فرار به قندهار توسط فرد يا افرادي كه نقل قول هاي زيادي دارد كشته شد.

1732 ميلادي / 1111 هجري شمسي/ 1145 هجري قمري
در سال 1732 م /17ربيع الاول 1145، نادر قلي به دنبال راندن عثماني ها از نهاوند، همدان، كرمانشاه، سنندج و آذربايجان از شورش ابدالي ها آگاه شده و به خراسان بازمي گردد در غياب وي شاه طهماسب در جنگ خودسرانه با عثماني ها شكست مي خورد و مناطق وسيعي از خاك ايران را به عثماني ها واگذار مي كند. نادر پس از سركوبي اقوام بختياري كه به شورش برخاسته بودند كار شاه طهماسب را نيز تمام مي كند؛ بدين شكل كه: در اين روز شاه طهماسب دوم توسط نادر قلي خلع و شاهي عباس سوم پسر يكساله طهماسب اعلام مي گردد، نادر قلي خان نايب السلطنه مي شود ولي عملا فرمانرواي مطلق از آن ايشان بود. آنگاه وي از كرمانشاه به طرف مرز عثماني حركت كرده و پس از گرفتن عتبات عاليات، بغداد را محاصره مي كند. در 22 ربيع الثاني سال 1146 هجري به بغداد حمله كرده در آق دربند شكست فاحشي بر قواي عثماني وارد مي آورد و دولت عثماني را وادار مي كند تا به مرزهاي دوره شاه سلطان حسين برگردند. علت كوتاه آمدن نادر در اخذ امتياز از عثماني طغيان محمدخان بلوچ بوده است.[11]

1735 ميلادي / 1114 هجري شمسي/ 1148 هجري شمسي
در اين سال پيمان گنجه بين دولت ايران و روسها بسته شد، به موجب اين پيمان روسها سواحل خزر (باكو و دربند) را تخليه مي كردند به شرطي كه ايران به اتفاق روسيه مبارزه عليه عثماني را ادامه دهد و با آن كشور صلح جداگانه اي منعقد نكند.[12]

1736 ميلادي / 1115 هجري شمسي

در اين سال نادر در دشت مغان به نام نادرشاه تاجگذاري كرد. با قوريلتاي (شوراي اشراف) مغان كه در سال 1736م تشكيل گرديد، آن دوره از فعاليت نادر كه به مبارزات رهايي بخش با اشغالگران افغان و ترك مربوط مي شد به پايان رسيد.

1737 ميلادي / 1116 هجري شمسي
نادر شاه در اين سال از جنگ بين افغان قلزاي و ابدالي استفاده كرده هرات و قندهار را تصرف نمود. سپس هندوستان را كه در گيرو دار زوال اقتصادي و سياسي بود مورد حمله قرار داد.

1739ميلادي /1118 هجري شمسي
در 24 فوريه1739 / يازدهم يا دوازدهم ذيقعده سال 1351هجري، نبرد تاريخي كرنال آغاز شد. «سپاه نادر را در اين جنگ بين 55 تا 80 هزار نفر و قواي هند را بين هشتصد هزار تا يك ميليون و دويست هزار نفر نوشته اند[13] ، با تاكتيك جنگي نادر وي فاتح اين جنگ گرديد. سرجان ملكم از روي فتح نامه اي كه نادر براي رضا قلي ميرزا فرستاده، تلفات ارتش هند را از كشته و اسير نزديك چهل هزار نفر نوشته. تلفات نيروي ايران را 100 تا 1500 نفر ثبت كرده اند.[14] نادر در 20 مارس دهلي را گشود. سه روز بعد كليه خزاين و دفاين محمد شاه (هندي) را از وي گرفت. پول و جواهراتي كه نادر بار 20 هزار شتر كرده و به كلات آورد به 700 ميليون روبل[15] يا 325ميليون تومان[16] برآورد گرديده است.

1739 تا 1813 ميلادي / 1118 تا 1192 هجري شمسي
در سال 1739م، مخالفت با تشكيل لژ بزرگ لندن در ميان فراماسونها موجب شد تا لژهايي در لندن به وجود بيايند كه به روشي غير از روش «لژ بزرگ لندن» اداره مي شدند. اين لژها تشكيلات خود را فراماسونري كهن و لژ بزرگ لندن را «فراماسونري مدرن» نام نهادند... تحولات فراماسونري و تلاشهاي آشتي جويانه تعدادي از ماسونها سبب انعقاد پيماني در 1813م، بين لژهاي كهن و مدرن تحت عنوان «پيمان سليمان» شد. اين پيمان موجب تشكيل «لژ بزرگ متحده انگلستان» گرديد.[17]

1740 ميلادي/ 1119 هجري شمسي
طي اين سال منطقه ي خان نشين بخارا و خيوه به تصرف ايران (دولت نادرشاه) درآمد.

1746 ميلادي/ 1125 هجري شمسي
نادر شاه كه مي كوشيد حيثيت از دست رفته خود را در شكست مجدد و ناكامي در تسخير داغستان(1743- 1741) بازيابد به جنگ با تركيه پرداخت. (1746ـ 1744) او مي خواست عراق عرب را تسخير كند. اما اين جنگ كه گاهي با موفقيت همراه بود سرانجام پيروزيي به بار نياورد. لذا در سال 1746م، قرارداد صلحبسته شد. طبق اين قرارداد، دو دولت همان مرزهايي را پذيرفتند كه در قرارداد 1639م مقرر شده بود. پيش از اين نادر جزاير بحرين را نيز تصرف كرده بود.

1747 ميلادي/ 1126 هجري شمسي
نادر شاه در بيستم ژوئن سال 1747م، برابر با 11 جمادي الاخري سال 1160هجري، شبانه در اردوي خود در نزديكي هاي خبوشان، در فتح آباد بدست چند تن از افراد خود به قتل رسيد.

1754 تا 1758 ميلادي/ 1133 هجري شمسي
محمد حسن خان قاجار اشاقه باش (پدر آغا محمد خان


قاجار) از سال 1168 تا سال 1172 چند مرتبه با كريم خان زند[18] جنگيد و گاهي كريم خان را شكست داد و زماني از او شكست خورد. بر اثر جنگ هاي مزبور شهرهاي ايران بخصوص شهرهاي مركزي دست بدست مي گشت و زماني تحت سلطه كريم خان زند قرار مي گرفت و گاهي تحت تسلط محمد حسن خان قاجار.[19] در سال 1168هجري كريم خان از محمد حسن خان قاجار شكست خورد و به شيراز (پايتخت خود) رفت و از آن به بعد تا چند سال كشور ايران به استثناي خراسان ميدان كشمكش سه پادشاه شد اولمحمد حسن خان قاجار و دوم كريم خان زند و سوم آزاد شاه افغاني (كه آزاد شاه بعد از شكست و رها كردن اصفهان به محل قبلي خود يعني آذربايجان آمد). عرصه كشمكش اين سه پادشاه از ساحل خليج فارس و درياي عمان تا ساحل درياي خزر و آذربايجان بود. و در آن مدت، صدها هزار تن از كشاورزان ايران در ايالات جنوبي و ايالات مركزي و شمالي ايران به قتل رسيدند، در بين اين سه پادشاه كريم خان زند به مناسبت اين كه سلامت نفس داشت سعي ميكرد كمتر به مردم آسيب برسد.[20] تا اينكه در آخرين جنگ محمد حسن خان در دشت (قرق) واقع در اشرف، از سپاه كريم خان شكست خورده و در پانزدهم ماه جمادي الثاني 1172 هجري مطابق با سال 1758 ميلادي بدست سبزعلي بيگ دشمن ديرين خود سرش از تن جدا گرديد.[21]


1775 ميلادي/ 1154 هجري شمسي/ 1189هجري قمري
در اين سال حسين قلي خان معروف به جهانسوز شاه پدر فتحعلي شاه قاجار و برادر آغا محمد خان قاجار به دست عوامل كريم خان زند كشته شد.

1776 ميلادي/1155 هجري شمسي
در اين سال اعلاميه استقلال امريكاي لاتين صادر شد.

1778 ميلادي/ 1157 هجري شمسي
طي اين سال، دورجديدي از جنگ ميان انگليسي ها و فرانسوي ها در جنوب شبه قاره هند آغاز شد.

1778 ميلادي/1157 هجري شمسي /1192 هجري قمري
در اين سال كريم خان زند به علت بيماري درگذشت.

1782 ميلادي/ 1161 هجري شمسي /1196 هجري قمري



در اين سال ايران دو پادشاه بالنسبه بزرگ داشت يكي آغا محمد خان قاجار در شمال و ديگري ابوالفتح خان زند پسر كريم خان زند در جنوب. علاوه بر اين دو پادشاه، چند پادشاه كوچكتر كه ادعاي سلطنت مي نمودند، در ايران وجود داشتند.

1782 ميلادي/ 1161 هجري شمسي / 1197 هجري قمري
در جريان محاصره هشت ماهه شيراز توسط سپاهيان علي مرادخان، تنها از روز پانزدهم ماه ذيحجه تا اول ماه محرم سال 1197 هجري قمري، بيست هزار تن از شيرازي ها به علت گرسنگي و امراض مختلف به هلاكت رسيدند. سر انجام صادق شاه تسليم گرديده و شيراز از محاصره بيرون آمد.


[1] ر.ك: رقابت هاي روس و انگليس در ايران و افغانستان. پيوكار لوتر نزيو. ترجمه عباس آذين. شركت انتشارات علمي و فرهنگي. چ دوم.1363

[2] نادر شاه بازتاب حماسه و فاجعه ملي.پناهي سمناني، ناشر: كتاب نمونه ص33

[3] تاريخ ايران. خاورشناسان شوروي. ص574. تاريخ ايران. و رك: ايران صفوي، از ديدگاه سفرنامه هاي اروپائيان، دكتر سيبيلا شوستروالسر، ترجمه و حواشي دكتر غلامرضا، ورهرام. انتشارات اميركبير، چاپ اول 1364

[4] ايران عصر صفوي... ص118

[5] رك: از دوران باستان تا پايان سده هيجدهم ميلادي و ايران عصر صفوي... صص119-118

[6] بعد از مرگ ميرويس در سال 1715/1127 ، پسرش محمود رهبري افغانان غلجايي را بر عهده گرفت. ( با كشتن عموي خود عبدالعزيز) و تا آن زمان قندهار بي هيچ دردسري در اختيار آنان بود.

[7] جامعه شناسي نخبه كشي. علي رضا قلي.نشرني. چاپ نوزدهم 1381 ص37

[8] رك: تاريخ اجتماعي ايران. در عصر افشاريه، جلد اول. تاليف رضا شعبانب. چ دوم 1365. ص 14

[9] دولت نادر شاه افشار. ك.ز.اشرفيان- م.ر. آرونوا ترجمه حميد امين، انتشارات شبگير . چ دوم 1356 ص56

[10] در گذشته گرگان غير از استرآباد بود و شهري جداگانه محسوب ميشد ولي بعدا اين دو نام بر يك شهر اطلاق شدند. گرگان شهري بود كه رود معروف گرگان از آن مي گذشت و آن رود شهر را به دو قسمت تقسيم مي كرد قسمت شرقي شهر را گرگان و قسمت غربي را بكرآباد مي خواندند. (ر.ك خواجه تاجدار... ج اول، ص316)

[11] عالم آراي نادري تصريح مي كند كه: نواب صاحبقران، چون استيلاي محمد خان بلوچ را شنيده و مقدمه آن در پيش بود، تن به مصالحه داد... (ص 337)

[12] تاريخ ايران، از دوران باستان تا پايان سده هيجدهم ميلادي... ص596

[13] لكهارت. ص 177. برخي نيز عده سپاه نادر را بين 100 تا 160 هزار نفر، كه دختران و زنان رزم آور نيز با لباس مردانه در آن بوده اند، نوشته اند (تاريخ ايران حبيب الله شاملويي ص 780 و تاريخ نادر شاه، افشار، جمس فريزر ص 104 و نيز كتاب نادر شاه بازتاب حماسه و فاجعه ، ص184

[14] حبيب الله شاملويي. تاريخ ايران ص 708.

[15] دولت نادر شاه افشار. ك.ز.اشرفيان- م.ر. آرونوا ترجمه حميد امين، انتشارات شبگير . چ دوم 1356 ص 68

[16] نادر شاه بازتاب حماسه و فاجعه. پناهي سمناني، ناشر: كتاب نمونه ص203

[17] عنان، عبدالله: تاريخ جمعيتهاي سري و جنبشهاي تخريبي ص114

[18] كريم خان زند تمايل به ادامه خلافت صفويه در ايران داشت و لذا قبلا فردي را به نام شاه اسماعيل ثالث از آن طايفه به شاهي رساند اما بي عرضه گي وي در امر حكومت موجب تسليم اصفهان به شاه افغان شد. آنگاه كريم خان زند با بازپس گرفتن اصفهان امورات حكومت را نيز خود به اختيار گرفت.

[19] خواجه تاجدار. ژان گوره ، ترجمه ذبيح الله منصوري ، مؤسسه انتشارات امير كبير. چ دوم ، 1356جلد اول ص239

[20] خواجه تاجدار.... ص230

[21] خواجه تاجدار... ص244


__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #127  
قدیمی 08-12-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان (5)

خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان (5)

" تحقیق و تالیف از احمد یغما


منبع : " نكته ها و نوشته ها "

1784 ميلادي/ 1163 هجري شمسي /1199 هجري قمري
آغامحمد خان قاجار در ماه ربيع الاول سال 1199 هجري قمري تهران را به قصد تسخير و حكومت در آن، محاصره كرد.

1785 ميلادي/ 1164 هجري شمسي / 1200 هجري قمري
آغامحمد خان قاجار روز پانزدهم ربيع الاول سال 1195 هجري قمري اولين تاج خود را در شهر ساري بر سر نهاده بود، متعاقب آن «در روز يكشنبه يازدهم ماه جمادي الاول سال 1200 هجري قمري كه روز عيد نوروز و مطابق با سال 1785 ميلادي بود در تهران بر تخت سلطنت جلوس كرد. و همان روز فرمان مربوط به اين كه تهران پايتخت آقا محمد شاه قاجار است صادر گرديد.»[1] اما تاج گذاري اصلي وي بعدا صورت گرفت. قلمرو سلطنت آغا محمد خان قاجار در اين سال از مشرق محدود بود به بسطام و شاهرود و از مغرب به گيلان و طالش و كرمانشاهان و از جنوب به اصفهان واسترآباد و مازندران هم جزو قلمرو سلطنت وي محسوب مي شد.[2] ساير قسمتهاي ايران ، امراي مستقل داشت كه بعضي از آنها خود را پادشاه مي دانستند. در خراسان، شاهرخ (كور) نوه نادر شاه سلطنت مي كرد و در كردستان خسروخان والي (خسرو شاه) ، در آذربايجان عده اي از امراي محلي و رؤساي طوايف استقلال داشتند، و در جنوب ايران زنديه سلطنت مي كردند.

1783 ميلادي/ 1162 هجري شمسي
كاترين كبير در تعقيب نقشه هاي پطر كبير، گرجستان را ضميمه امپراتوري روسيه نمود. و آغا محمد خان قاجار در سال 1795 به گرجستان لشكر كشي كرد، و آن را تصرف نمود. اما مجددا گرجستان در سال 1796م / 1175 هجري شمسي، باز پس گرفته شد.

1789ميلادي/ 1168 هجري شمسي
اعلاميه حقوق بشر و حقوق شهروندان در سال 1789م، به تصويب مجلس ملي فرانسه رسيد؛ كه تاثير عميقي بر كوبا و تمام امريكاي لاتين گذاشت.اين اعلاميه، اعلام ميداشت كه تمام افراد بشر به طور مساوي آفريده شده و همه داراي حقوق مساويند و حاكميت هركشور در دست مردم آن كشور است و مردم در صورتي كه بر آنها ظلم شود حق شورش دارند.

1791ميلادي/ 1170 هجري شمسي /1206 هجري قمري
در اين سال لطفعلي خان زند به اصفهان لشكر كشي كرد. در غياب وي حاجي ابراهيم كلانتر كه در منصب وزارت لطفعلي خان جاي داشت، كودتا نمود. وي به تعبير آغا محمدخان قاجار، به مدد مشتي بازاري و كاسبكار، شهر شيراز را تصرف كرد و با دسيسه هاي پيچيده از جمله خلع سلاح ايلات فارس كه مدافع لطفعلي خان زند بودند، نقشي مهم و تعيين كننده در صعود خاندان قجر به سلطنت ايفا نمود.[3]

1792 ميلادي/1171هجري شمسي
در فوريه 1792م، شهر سرينگ اپاتام، پايتخت ميسور، به اشغال نيروهاي انگليسي و متحدينش درآمد، تيپو سلطان (پسر حيدر علي) تسليم شد، و پيمان صلحي ميان او و اشغالگران منعقد گرديد. طبق اين پيمان، تيپو مبلغ سه ميليون پوند استرلينگ به كمپاني هندشرقي غرامت پرداخت كرد و دو پسرش را به عنوان گروگان جنگي در اختيار انگليسي ها قرار داد. و در مابقي ميسور حكومت خود را محكم كرد، پس از اينكه انگلستان قدرت وي را براي اقتدار روبه رشد بريتانيا در هند خطر آفرين دانست مجددا جنگ خود را با ميسور از سر گرفت و مانند تمامي جنگ هاي انگلستان با قدرتهاي هندي، طرف هندي در صحنه هاي نبرد پيروز شد، اما نتيجه را باخت. / رجوع شود به حوادث تاريخ 1799م، اين نوشتار/

1793تا 1795 ميلادي / 1172 تا 1174 هجري شمسي
در سالهاي فوق « ويليام فردريك» از خاندان سلطنتي انگلستان به جنگ با ارتش انقلابي فرانسهپرداخت. آنگاه شكست خورد و به انگلستان گريخت. ( در سال 1795 ارتش فرانسه هلند را اشغال كرد.) اين فرد در سال 1815م، با نام ويليام اول به عنوان پادشاه هلند تاجگذاري كرد و تا سال 1840م، سلطنت نمود. او را شاهي خودكامه، نه مشروطه، مي شناسند. اين فرايندي است كه به تاسيس خاندان سلطنتي هلند انجاميد.

1796 تا 1799 ميلادي / 1175 تا 1178 هجري شمسي
طي اين سالها ناپلئون بناپارت فرماندهي ارتش فرانسه را در منطقه مديترانه به دست داشت، وي سراسر شبه جزيره ايتاليا را فتح كرد و پاپ را مقهور خود نمود، بر ارتش نيرومند اتريش ضرباتي مهيب وارد ساخت، توطئه كودتاي سلطنت طلبان عليه جمهوري فرانسه را به شكست كشانيد، به رغم انگليسي ها و در تعارض با آنان سوريه و مصر را اشغال نمود (حكومت فرانسه بر مصر تا سال 1802 تداوم يافت) به سان قهرماني بزرگ به فرانسه بازگشت و يكي از بزرگترين امپراتوري هاي تاريخ را بنياد نهاد. بناپارت پس از تصرف قدرت سياسي در سال 1804 به عنوان امپراتور فرانسه تاجگذاري كرد. / رجوع شود به حوادث سال 1802م، همين نوشته/

1797 ميلادي / 1176 هجري شمسي / 1212 هجري قمري
اين سال مصادف با كشته شدن آغامحمدخان قاجار در شهر شوشي واقع در قفقازيه و نخستين سال سلطنت خانباباخان جهانباني ملقب به «فتحعلي شاه قاجار» بود. فتحعلي شاه برادر زاده آغامحمدخان قاجاربود كه در 1200 هجري قمري در تهران نايب السلطنه شد و در سال 1204 هجري قمري بسمت وليعهد آغامحمدخان قاجار انتخاب گرديد. اين شاه قاجار 57 پسر و چهل وشش دختر داشت كه پشت سر اينها 296 نوه پسري و 292 نوه دختري و 158 زن بود. وي در 23 اكتبر 1834م، از دنيا رفت.

1799 ميلادي / 1178 هجري شمسي
انگلستان كه تا اين مدت توانسته بود « نظام عليخان» حكمران حيدرآباد را به اتحاد نظامي با خود درآورد در اوايل سال 1799م، به تيپو سلطان اعلام جنگ داد. كه اين چهارمين جنگ انگلستان با ميسور بود، در اين جنگ نا برابر شهر سرينگاپاتام به محاصره درآمد. انگليسيها خواستار دو ميليون پوند استرلينگ غرامت جنگي و تصرف نيمي از قلمرو ميسور شدند. تيپو حاضر به پذيرش اين درخواست نشد. در 4مه 1799 شهر مورد حمله شديد قشون انگليس قرار گرفت. تيپو در حال دفاع، در حالي كه به نوشته تاريخ آكسفورد به رغم جراحت، شجاعانه مي جنگيد، به قتل رسيد، خانواده اش به اسارت گرفته شدند و شهر وحشيانه به غارت رفت. تيپوسلطان در ميان مردم هند به عنوان قهرماني بزرگ شناخته مي شود و از سوي آنان «شير ميسور» نام گرفته است[4]. قتل وي و اشغال سرزمين ميسور دستاوردي بزرگ براي كمپاني هند شرقي و استعمار بريتانيا بود. بطوريكه ملكم ياپ مي نويسد: اين پيروزي سلطه كامل و نهايي انگلستان را بر جنوب هند تامين كرد[5]. برخي محققين ميزان ثروتي را كه در كمتر از 60 سال، از جنگ پلاسي (1757) تا جنگ واترلو (1815)، از هند به وسيله كمپاني هند شرقي به غارت رفت بين 500 الي يكهزار ميليون پوند استرلينگ برآورد كرده اند[6].

1802 ميلادي / 1181 هجري شمسي
در اين سال ناپلئون مقتدرترين فرمانرواي اروپاي قاره به شمار مي رفت و دولت هاي اتريش و هلند و حكمرانان محلي آلمان در برابرش خاضع و لرزان بودند. در اين زمان خصومت ناپلئون با انگلستان كاملا آشكار بود و فرانسه دشمن مخوف انگليسي ها در سراسر جهان به شمار مي رفت.

1802 ميلادي / 1181 هجري شمسي
در سپتامبر 1802، الكساندر اول (تزار) طي فرماني رسما گرجستان را ضميمه امپراتوري روسيه نمود.(زمان سلطنت فتحعلي شاه قاجار)

1803 ميلادي / 1182هجري شمسي
در اكتبر 1803 ناپلئون سرزمين هانوور، ملك شخصي پادشاه انگليس را اشغال كرد و كمي بعد در سال 1804م، ويليام پيت، مردي كه 9 سال تمام عليه انقلاب فرانسه جنگيده بود، بار ديگر نخست وزير انگلستان شد و تحركي جديد را براي جنگ با فرانسه آغاز كرد. / رجوع شود به حوادث سال 1805م همين نوشته/

1803ميلادي / 1182هجري شمسي
در دسامبر سال 1803م، شهر گنجه به تصرف روسيه درآمد. تا آن زمان گنجه از شهرهاي ايران به شمار مي رفت.

1804 ميلادي / 1183 هجري شمسي




در اين سال عباس ميرزا وليعهد، روسها را مجبور به عقب نشيني از سرزمينهاي شمالي ايران كرد.

1804 ميلادي / 1183 هجري شمسي
جزيره هائيتي، در آمريكاي مركزي در سال 1804م، استقلال خود را از فرانسه اعلام داشت. از آن پس اين سرزمين به عرصه ستيزهاي خونين بدل شد و زمام امور اين جزيره به دست برخي ديكتاتورها افتاد. فرانسه نيز چند بار به لشگر كشي هايي نافرجام براي تصرف مجدد هائيتي دست زد. سرانجام در سال 1825 ماجراي استقلال هائيتي فيصله يافت، دولت فرانسه پذيرفت كه در ازاي دريافت 150 ميليون فرانك غرامت براي مالكين فرانسوي پلانت هاي هائيتي، از دعاوي خود دست بردارد و استقلال اين كشور را به رسميت بشناسد. ژان پير بوير، رئيس جمهور و ديكتاتور فرانسوي حاكم بر هائيتي اين شرط را پذيرفت و بدينسان آن كشور مستقل شد. / رجوع شود به حوادث سال 1915 همين نوشته/

1805ميلادي / 1184 هجري شمسي
در اين سال به ابتكار ويليام پيت نخست وزير انگلستان پيماني ميان انگلستان و آلكساندر اول، تزار روسيهمنعقد شد. اتريش، سوئد و ناپل به اين اتحاد پيوستند. بدينسان دور جديدي از جنگهاي اروپا آغاز شد.

1806 ميلادي / 1185هجري شمسي
در اكتبر1806، جنگ فرانسه و پروس آغاز شد. ناپلئون بيطرفي دولت هسه كاسل را نپذيرفت و دستور اشغال اين سرزمين و دستگيري ويليام حكمران هسه كاسل را صادر كرد. با پيشروي ارتش فرانسه به سوي فرانكفورت، ويليام به شمال اروپا گريخت و قسمتي از اموال و نقدينگي خود را كه بالغ بر ده ميليون پوند مي شد به انگلستان بخشيد.[7]

1806ميلادي / 1185هجري شمسي
اواخر اين سال قواي روس پس از محاصره طولاني، شهر باكو را به تصرف خود در آوردند آنگاه دربند و شكي را نيز تصرف كردند.

1807 ميلادي / 1186 هجري شمسي
در روز چهارم ماه مه 1807/ 25صفر1222: قرارداد ايران و فرانسه، معروف به پيمان فينكنيتين به امضا رسيد. بدينسان، فتحعلي شاه قاجار در جبهه ناپلئون قرار گرفت و يك هيئت فرانسوي، به رياست سرتيپ كلودماتيوگاردان، در ايران استقرار يافت.

1807ميلادي / 1186هجري شمسي
در پي حمله ناپلئون به پرتغال در نوامبر سال 1807، خاندان سلطنتي اين كشور دربار خود را به برزيل منتقل كرد و از صحنه جنگهاي اروپا گريخت. بدينسان به مدت چهارده سال مركز امپراتوري پرتغال در شهر ريودوژانيرو مستقر شد.

1807 تا 1814ميلادي / 1186 تا 1193هجري شمسي
طي اين ساليان كشور پرتغال در تصرف قواي انگلستان قرار گرفته بود.

1808ميلادي /1187 هجري شمسي
در ژوئن سال 1808م، ناپلئون برادرش ژوزف را بر تخت سلطنت اسپانيا نشاند. اما اقدامات آمرانه امپراتور فرانسه منجر به انقلاب در اسپانيا شد.[8]

1808 ميلادي / 1187هجري شمسي
دائره المعارف يهود، مقاله اي مفصل در 13 صفحه به «انكيزيسيون» اختصاص داده، تعداد كل مقتولين به دست محاكم تفتيش عقايد اسپانيا را از آغاز تا سال 1808م، 31912 نفر ذكر كرده است. برخي از محققين اين رقم را گزاف دانسته و آمار آن را تنها چهار هزار نفر ذكر ميكنند.[9] برخي از محققين نيز معتقدند دادستان كل انكيزيسيون (محكمه تفتيش عقايد) بنامهاي توماس توركوئه مدا و سپس كاردينال فرانسيسكو خيمنس، ـ كه نام خاندان وي مكرر در زمره شركاي اصلي خاندان يهودي ، مارانوي مندس به ثبت رسيده است ـ هر دو يهودي الاصل بودند.

1809ميلادي / 1188 هجري شمسي
در اين سال، دور جديد جنگ هاي انگلستان، اتريش و ساير متحدين عليه فرانسه از سر گرفته شد و اين بار نيز متفقين شكست خوردند. ناپلئون بار ديگر وارد وين شد و در كاخ سلطنتي شونبرون استقرار يافت. در 14 اكتبر 1809 پيمان صلح شونبرون ميان فرانسه و اتريش به امضا رسيد و ناپلئون وين را ترك كرد.

1811 ميلادي /1190 هجري شمسي
در پنجم ژوئيه 1811م، استقلال «ايالات متحده ونزوئلا» اعلام شد.

1812ميلادي / 1191هجري شمسي
طي اين سال يعني زمان پرنس ولز (جرج سوم) پادشاه انگلستان، جنگ بين انگلستان و ايالت متحده امريكا شكل گرفت.

1813 ميلادي / 1192 هجري شمسي
در ژانويه سال 1813م، روسها شهر لنكران را نيز با تمام سواحل بحر خزر اشغال نموده و ايروان را محاصره كردند.

1813 ميلادي / 1192هجري شمسي

/ رجوع شود به حوادث تاريخ 1739م، همين نوشته/


[1] خواجه تاجدار... صص518-517
[2] خواجه تاجدار... ص 519
[3] حسن حسيني فسايي، فارسنامه ناصري، تهران: اميركبير، 1367، ج1، صص645--654
[4] زرسالاران يهودي و پارسي، استعمار بريتانيا و ايران. عبدالله شهبازي.مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي. جلد دوم ص417
[5] Malcolm Yapp. Stratejies Of British India. Britain. Iran and Afhanistan.1798-1850.Oxford: Clarendon paress. 1980. P. 155.
[6] زرسالاران يهودي و پارسي، استعمار بريتانيا و ايران. عبدالله شهبازي.مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي. جلد اول صص 288-289
[7] ماخوذ از: زرسالاران يهودي و پارسي، استعمار بريتانيا و ايران. عبدالله شهبازي.مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي. جلد دوم صص447-446
[8]تاريخ كوبا و روابط آن با امريكا. فيليپ اس. فونر، ترجمة سهيل روحاني ، مؤسسه انتشارات امير كبير، ج اول، 1361 ص 83
[9] زرسالاران يهودي و پارسي، استعمار بريتانيا و ايران. عبدالله شهبازي.مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي. جلد دوم ص62
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )

ویرایش توسط behnam5555 : 08-12-2013 در ساعت 07:49 PM
پاسخ با نقل قول
  #128  
قدیمی 08-12-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان (6)

خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان (6)

" تحقیق و تالیف از احمد یغما

منبع : " نكته ها و نوشته ها "

1813 ميلادي / 1192هجري شمسي
12اكتبر1813م / 29 شوال 1228ق، تاريخ عقد معاهده گلستان مي باشد. اين معاهده با حضور نماينده انگلستان (اوزلي) در قريه گلستان واقع در قره باغ به امضاء رسيد، طرف ايراني امضا كننده اين پيمان ميرزا ابوالحسن خان شيرازي بود. «بكاپوي اوزلي» در اين ماجرا به شكلي آشكار به سود روسيه (متحد انگلستان در جنگ هاي ناپلئوني) بود و به اين دليل در مسير بازگشت به لندن (اوت 1814) الكساندر اول، تزار روسيه، او را مورد التفات قرارداد.[1] به موجب اين قرارداد: شهرهاي قره باغ ، دربند، باكو، شيروان و قسمتي از طالش ضميمه خاك روسيه گرديد و نيز ايران از دعاوي خود بر سر مالكيت گرجستان و داغستان صرف نظر كرد.

1814 ميلادي / 1193هجري شمسي
سه ماه پيش از اشغال پاريس (31مارس 1814) و استعفاي ناپلئون (6 آوريل 1814)، دولت بريتانيا به «ناتان ماير روچيلد» يكي از چهره هاي برتر بازار مالي لندن، دستور داد كه به محرمانه ترين شكل ممكن، معادل 600 هزار پوند سكه هاي طلا و نقره فرانسه را در آلمان، هلند و فرانسه حداكثر ظرف دو ماه گردآوري و از دور خارج كند. در مارس 1814 دستور بعدي دال بر گردآوري معادل 300 هزار پوند سكه ظرف سه الي چهار هفته صادر شد. اين اقدام در آستانه واپسين تهاجم ارتش هاي متفقين و اشغال پاريس بود. به نوشته ريچارد ديويس، ناتان روچيلد در انجام اين ماموريت ها فوق العاده موفق بود.

1815ميلادي / 1194هجري شمسي
با اشغال پاريس و استعفاي ناپلئون بناپارت، وي به جزيره الب (Alba) تبعيد شد. ده ماه بعد يعني در 26 فوريه 1815 ناپلئون از تبعيدگاهش گريخت و در اول مارس همان سال، در راس گارد كوچكي از محافظين وفادار خود، در ساحل فرانسه پياده شد. اخبار ظهور مجدد ناپلئون شوري عظيم در سراسر فرانسه برانگيخت و با اقبال مردمي كه از حكومت كوتاه لويي هيجدهم به تنگ آمده بودند مواجه شد. ناپلئون سه هفته بعد در كاخ تويلري بار ديگر بر تخت سلطنت نشست. اين دوران كه به حكومت صد روزه (20 مارس تا 22 ژوتن 1815) شهرت دارد، با جنگ واترلو (فرانسه با دول انگلستان، اتريش، پروس و روسيه) و سقوط نهايي ناپلئون به پايان رسيد.ناپلئون در 22 ژوئن براي هميشه از سلطنت استعفا داد، و زير نظارت زندانبانان انگليسي به جزيره دوردست سن هلنا واقع در اعماق جنوبي اقيانوس اطلس ، فرستاده شد و سر انجام در 52 سالگي (پنجم ماه مه 1821) ظاهرا به بيماري سرطان درگذشت. پژوهشگران با آزمايش موهاي به جاي مانده از ناپلئون بر اين نظرند كه وي در اثر مسموميت تدريجي به قتل رسيده است.

1815 تا 1840ميلادي / 1194 تا 1219هجري شمسي
/ رجو شود به حوادث سال 1793 تا 1795 همين نوشته/

1819 ميلادي / 1198هجري شمسي
در تاريخ 17 دسامبر سال 1819م، جمهوري كلمبيا به رسميت شناخته شد.

1821ميلادي /1200 هجري شمسي
در 28 ژوئيه سال 1821، پرو استقلال خود را از اسپانيا اعلام داشت اما تا سال 1824 به استقلال كامل دست نيافت.

1821ميلادي / 1200هجري شمسي
در 15سپتامبر1821م، با صدور اعلاميه اي در شهر گواتمالا، ايالات متحده ي امريكاي مركزي مركب از نيكاراگوئه، هندوراس، كاستاريكا، گواتمالا و ال سالوادور تشكيل شد. اين كنفدراسيون بعدها به كشورهاي جداگانه اي تجزيه شد.

1822ميلادي /1201 هجري شمسي
در24 ماه مه سال 1822م، اكوادور از سلطه اسپانيا رها شد. همچنين استقلال مكزيك در همين ماه اعلام شد. / ر.ك به حوادث سال 1836م همين نوشته/

1822ميلادي / 1201هجري شمسي
در سپتامبر سال 1822م، برزيل كه قبلا بزرگترين و پيشرفته ترين مستعمره ي پرتغال به شمار مي رفت، به استقلال رسيد. در همين سال وليعهد پرتغال (پسر خوان ششم به نام پدرو)، در ستيز با پارلمان ليسبون، استقلال برزيل را اعلام كرد و خود را پدرو اول امپراتور برزيل خواند. خوان ششم پس از اعاده سلطنت مطلقه اش در ليسبون، استقلال برزيل را به رسميت شناخت و پسرش را به عنوان امپراتور مادام العمر آن اعلام نمود.

1826 ميلادي / 1205 هجري شمسي
در تابستان اين سال دوره دوم جنگهاي ايران و روس بدون اعلام قبلي آغاز شد.

1827 ميلادي / 1206هجري شمسي
در اين سال روسيه شهرتبريز را به تصرف خود درآورد، و پيش روي خود را با تصرف طالش، اردبيل و ميانه بطرف مشرق ادامه داد.

1828 ميلادي / 1207 هجري شمسي
در 22 فوريه 1828 / 5 شعبان 1243، معاهده تركمن چاي بين ايران و روسيه منعقد شد. به موجب اين عهد نامه تمامي سرزمينهاي آن سوي رود ارس، يعني: نخجوان ، ايروان، قره باغ و قسمتي از طالش از دست ايران خارج شد.

1835ميلادي /1214 هجري شمسي
بعد از مرگ فتحعلي شاه قاجار در سال 1834، محمد شاه قاجار (فرزند عباس ميرزا) در 31 ژانويه 1835، تاجگذاري كرد. وشش ماه بعد (26 ژوئن 1835/ 30 صفر1251)



اولين صدر اعظم خود، ميرزا سيد ابوالقاسم خان قائم مقام فراهاني ، را
«با توطئه گري گروهي از جمله حاجي ميرزا آقاسي ايرواني »[2] به قتل رسانيد. و در 5 سپتامبر 1848 در سن چهل سالگي از مرض نقرس جان باخت. «دوران سلطنت 14 ساله محمد شاه را بايد به دو مرحله متفاوت تقسيم كرد: دوران كوتاه صدارت قائم مقام فراهاني كه در اين دوران مملكت از نظم و سامان نسبي برخوردار بود و سياست «موازنه منفي»[3] وي كارگر افتاده بود. اما در پي قتل قائم مقام و صدارت حاجي ميرزا آغاسي، شرايط ضعف از نو فراهم شد. محمد شاه به تحريك روس ها، به هرات يورش برد، اما بر اثر تهديدات نظامي انگليس، ناكام و سرخورده بازگشت و پيروزي تبديل به شكست گرديد.»[4] اين شكست بر دامنه نفوذ سياسي و اقتصادي انگليس و روسيه در ايران افزود و مهم تر از آن، به رجال قاجاريه آموخت كه براي رسيدن به قدرت بايد از «پشت گرمي» خارجيان برخوردار شوند![5]


1836ميلادي / 1215هجري شمسي
لغو تدريجي تجارت بردگان افريقايي كه از تاريخ 1810 ميلادي آغاز شده بود، در 1836 تجارت برده رسما منسوخ شد. اما عملا چنين نبود، و عهد نامه 1835 كه تفاوت چنداني با عهدنامه 1817 نداشت، تنها خصلت تجارت برده را تغيير داده بود. « از آن پس كشتيهاي امريكايي و پرتغالي جاي كشتيهاي حمل برده اسپانيايي را گرفتند. در سال 1842، ايالات متحد طبق عهدنامه «وبستراشبرتون» موافقت كرد كه از استفاده از پرچم امريكا در تجارت برده جلو گيري كند، اما كشتيهاي امريكايي همچنان به حمل برده به كوبا ادامه ميدادند.»[6] سود زياد اين تجارت، بازرگانان امريكايي را تحريك ميكرد تا خود را به خطر اندازند.

1836ميلادي / 1214 هجري شمسي
كشورمكزيك و كلمبيا در اين سال از سوي اسپانيا به رسميت شناخته شدند.

1842 ميلادي /1221 هجري شمسي
در 29 اوت1842، انگليسيها كه مقدار زيادي ترياك در هند كاشته بودند دنبال بازار فروش آن مي گشتند، لذا آن را به جنوب چين سرازير كردند. اعتياد به ترياك بسرعت در چين شيوع يافت. بر اثر فشاري كه انگليسيها براي وارد كردن ترياك داشتند و چينيها مانع آن ميشدند، «جنگ ترياك» در گرفت. (1843تا 1848) نيروي دريايي بريتانيا چند بندر چين را اشغال كرد، و دولت چين ناچار به تسليم گشت. لذا در تاريخ فوق قرار داد معروف به نانكينگ امضا شد، كه حسب آن دست بازرگانان انگليسي در چند بندر چين باز گذارده مي شد. به موجب همان قرارداد است كه هونگ كونگ به بريتانيا واگذار گرديد.[7]

1848 ميلادي /1227هجري شمسي
25اكتبر1848، ناصرالدين ميرزاي 16 ساله با ياري ميرزا تقي خان فراهاني (امير كبير) در تهران بر تخت سلطنت نشست.

1850 ميلادي /1229 هجري شمسي/ 1266 هجري قمري
در اين سال سيدعلي محمد شيرازي (باب) بنيان گذار نهضت بابيگري، در شهر تبريز اعدام شد. وي در 1234ق/ 1819م در شيراز متولد شده بود. و از شاگردان سيد كاظم رشتي بود، از آنجائيكه سيد كاظم رشتي قبل از مرگش (1259ق) ظهور حضرت وليعصر (عج) را عنقريب توصيف و تلقين كرده بود لذا سيد علي محمد شيرازي شش ماه بعد از درگذشت وي ادعاي مقام بابيت امام زمان را نمود، بعد از ادعاي وي 37 تن ديگر از شاگردان رشتي همين ادعا را نمودند از اين ميان سيد علي محمد شيرازي به عنوان باب و بابيه و حاج محمد كريم خان به عنوان شيخ و شيخيه از موقعيت خاصي برخوردار شدند. سيد علي محمد بعدا خود را امام زمان و گاها پيامبر و حتي در اوقاتي نيز خدا معرفي ميكرد. در برخي از كتب تاريخ اعدام وي همراه يكي از مريدانش به نام ملا محمد علي 27 شعبان 1265 مطرح شده است. بعد از مرگ وي فرقه هاي ازلي (ميرزا يحيي صبح ازل)، بهائيت (ميرزا حسينعلي)، دياني (ميرزا اسدالله ديان)، قره العيني (به ياد قره العين)، قدوسي (ملا محمد علي بارفروش)، بياني ( افرادي كه مجددا متمسك به كتاب بيان نوشته علي محمد شيرازي شدند)، عياني (افرادي كه راه درون و شهود را انتخاب كردند) پشت سر اين فرقه پديد آمدند. [8]

1851 ميلادي / 1230هجري شمسي
در اين سال، اولين خط تلگراف لندن و پاريس به هم وصل شد.

1851 ميلادي / 1230هجري شمسي/1267 هجري قمري



در اين سال امير كبير صدراعظم ناصرالدين شاه به كاشان تبعيد شد و در آنجا طبق توطئه اي به قتل رسيد.

1852 ميلادي / 1231 هجري شمسي/ 1268 هجري قمري
در اين سال سه نفر از بابيان در صدد بر آمدند تا ناصرالدين شاه را به قتل رسانند اما فقط توانستند او را از ناحيه ران مجروح كنند. نتيجه اينكار قتل حدود چهل هزاربابي بعد از شكنجه بود. اين عمل باعث رشد بابيت در ايران گرديد.[9]

1853 تا 1863 ميلادي / 1232 تا 1242 هجري شمسي
در اين دوره، در آلمان، علماي متعددي در تعليم و تربيت وجود داشتند كه بيشتر آنها از پيروان هربارت بودند. فيلسوف انگليسي، هربرت اسپنسر سيستم تعليماتي جديدي بر اساس اخلاق، سودمندي و علوم بوجود آورد؛ در اين راه، وي، تصورات و معلومات محسوس را اساس كار قرارداده به تكامل تاريخي توجه مخصوص داشت و بر عكس به زبان ها توجهي نمي كرد، با اينحال مطلب حائز اهميت رواج و انتشار روزافزون تعليم و تربيت بود. در فرانسه، روحانيان، امور تعليماتي را تا سال 1863م، تحت نفوذ خود نگاه داشتند و در اين سال، اصلاحاتي بوسيله دوروي، در تعليم و تربيت انجام شد. در انگليس، آموزشگاههاي لانكاستري (طرزتعليمي كه شاگردان با سرپرستي معلم بيكديگر درس مي دهند) رواج گرفت. در كشورهاي اروپاي غربي و شمالي و در اتازوني تعداد دانشگاه ها، مدارس متوسطه و ابتدائي و همچنين اهميت و ارزش آنها بالا رفت ولي در ساير نقاط، به اين موضوع توجهي نمي شد.[10]

1854 ميلادي / 1233 هجري شمسي
در اين سال امريكائي ها، انگليسي ها، و روس ها، ژاپن را مجبور كردند كه بنادر خود را بروي آنها بگشايد، و اين امر مقدمة عكس العملهائي در داخل ژاپن شد. نفوذ خارجيان، اقتصاد ژاپن را مختل كرد و نهضتي ضد بيگانه بوجود آورد كه موجب هلاك عده اي از اروپائيان شد، در نتيجه، بنادر ژاپن هدف بمباران قرار گرفتند.[11]

1855 تا 1861 ميلادي / 1234 تا 1240هجري شمسي
بندر «آمبريز»، كليبالا»، «بمبه» به ترتيب در سالهاي 1855و 1856 ميلادي، به تصرف پرتغاليان درآمد و «سائوسالوادور» پايتخت قديم سلطنت كنگو در سالهاي 60ـ1859م، توسط آن كشور تصرف گرديد. از اين سو انگليس و (درموردي امريكا) با اقدامات پرتغاليان مخالفت كردند و از طريق نيروي دريائي و نيز فشارهاي سياسي اقداماتي عليه پيشروي پرتغال براي تصرف سه شهر ديگر بكار بستند، در سالهاي 1861ـ1855م، حكومت محلي لواندا به استخراج مس اقدام كرد و سرمايه هاي انگليسي و برزيلي، در اين فعاليت بكار افتاد. در سال 1861م، بازرگانان و جنگجويان افريقائي قسمت اعظم سرزمينهاي داخلي آنگولا را تحت سلطه و حاكميت خود درآوردند و پرتغاليان را عقب راندند، بدين ترتيب سياست پرتغال در آنگولا پس از سال 1861م، با قبول تمركز در مناطق ساحلي، تمركز حكومت، عقب نشيني از پايگاههاي نظامي مرزي، و رفع تعهدات، بنيانگذاري شد.[12]

1856ميلادي /1235 هجري شمسي
در اين سال مسلمانان ايالت «يون ـ نان» عصيان كردند، و تنها در 1873م، يعني پس از هفت سال اين به پا خاستگي توانست به بهاي كشتار وحشتناكي فرو نشانده شود. (رجو شود به حوادث سالهاي 1866 تا 1877)

1856 ميلادي / 1235هجري شمسي/ 1272هجري قمريق
در اين سال قشون ايران بار ديگر به افغانستان حمله نمود، در آن شرايط بريتانياي كبير با ايران اعلام جنگ كرد. در سال 1857م/1273ق، ايران به دنبال شكست خوردن در اين جنگ از تمام دعاوي خود در افغانستان دست كشيد و حق كاپيتولاسيون و امتيازات تجاري به بريتانياي كبير واگذار كرد.

1859 ميلادي /1238 هجري شمسي
در همين ايام مناسبات روس و ايران به چنان نقطة ضعيفي رسيده بود كه آنيچكف مرتبا از دولت خود مي خواست تا حتي به صورت نمادين گامهايي براي كاهش دادن تنش موجود بردارد.

[1] كلمنت مارگام، تاريخ ايران در دوره قاجار، ترجمه ميرزا رحيم فرزانه ، تهران: نشر فرهنگ ايران،1364، ص50
[2] احمد خان ملك ساساني، سياستگران دوره قاجار، تهران: چاپخانه فردوسي، 1346، ج2، ص53
[3] همين سياست بعدها بوسيله امير كبير و دكتر مصدق نيز دنبال گرديد.
[4] دكتر محمود خواجه نوري: تاريخ ديپلماسي ايران، دانشكده حقوق، تهران 1341
[5] تاريخ معاصر ايران، از تاسيس تا انقراض سلسله قاجاريه . پيتر آوري، ترجمه محمد رفيعي مهرآبادي. مؤسسه انتشارات عطائي. چ چهارم،1377.ص7
[6] تاريخ كوبا و روابط آن با امريكا. فيليپ اس. فونر، ترجمة سهيل روحاني ، مؤسسه انتشارات امير كبير، ج اول، 1361 ص193
[7] كارنامه سفر چين.محمد علي اسلامي ندوشن.مؤسسه انتشارات امير كبير .چ اول ص468
[8] ر.ك. بهائيان، سيد محمد باقر نجفي. كتابخانه طهوري
[9] ر. ك : نگرشي بر تاريخ ايران نوين. جوزف. ام. آپتون. ترجمه: يعقوب آژند. انتشارات نيلوفر 1359 ص23
[10] تاريخ جهاني. ش. دولاندلن، ترجمه دكتر احمد بهنمش. انتشارات دانشگاه تهران. ج دوم ، 1370صص345- 344
[11] تاريخ جهاني. ش. دولاندلن، ترجمه دكتر احمد بهنمش. انتشارات دانشگاه تهران. ج دوم ، 1370 ص329
[12] آنگولا. داگلاس ل.ويلر، رنه پلي سيه. محمود فخرداغي. انتشارات خوارزمي چ اول 1355 صص 92ـ89

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #129  
قدیمی 08-13-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان (7)


خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان (7)

" تحقیق و تالیف از احمد یغما

منبع : " نكته ها و نوشته ها "

1860ميلادي / 1239هجري شمسي
در جلسه 4 ژانويه سال 1860م، راسل از پيشنهاد راولينسون به شاه مبني بر انعقاد پيماني مشابه پيمان 1814 ايران و انگليس حمايت نكرد. نمايندگان ايران كه براي امضاي چنين معاهده اي به لندن رفته بودند دست خالي بازگشتند.

1860 تا 1865 ميلادي / 1239 تا 1244 هجري شمسي
در كشورهاي متحد امريكا مساله بردگي توجه تمام امريكائي ها را بخود معطوف مي داشت؛ اكثر مردم با حفظ وضع موجود موافق بودند و حال آنكه شمالي ها خواستار لغو بردگي بودند و جنوبي ها (دموكرات ها) در فكر جدائي و انفصال، يعني جدائي كامل از ايالات شمالي كه روزبروز ثروتمند مي شد و بر اثر مهاجرت اروپائيان جمعيت بيشتري پيدا مي كرد. در اين موقع حزبي جمهوريخواه تشكيل يافت كه اكثر آزاديخواهان و دموكراتهاي شمال را گرد هم جمع آورد و با عزمي راسخ با برده فروشي مخالفت كرد. مبارزات بيش از پيش قوت مي گرفت و در كانزاس شورشهائي رخ داد. در سال 1860م، لينكلن كه از جمهوريخواهان بود به رياست جمهوري برگزيده شد. و در همين موقع، كشورهاي جنوبي، جدائي خود را اعلام و جفرسون دويس را به رياست جمهوري انتخاب كردند. سال بعد جنگ انفصال شروع شد. جنوبي ها ريچموند را پايتخت خود قرار داده بتعرض پرداختند؛ جنگهاي متعددي بدون اخذ نتيجه انجام گرفت، شمالي ها از راه دريا نيز دست بحمله زدند و همين اقدام روابط آنها را با انگليس تيره كرد.
از سال 1863م، اوضاع كه تا آنزمان نامعلوم بود، بنفع شمالي ها تغيير كرد، ايالات تنسي و مي سي سي پي بتصرف شمالي ها درآمد، در سال 1865م، سرداران جنوبي ها تسليم شدند. اين جنگ هاي سخت و هولناك، البته زيان هائي ببار آورد، ولي بردگي، همه جا لغو شد.[1]

1861 تا 1877ميلادي / 1240 تا 1256 هجري شمسي
در اين دوره موجي از نهضت ضد امپرياليزم در كشور پرتغال به وجود آمد و پرتغاليان به استقرار حاكميت خود در اراضي ساحلي آنگولا پرداختند و ضمن استقرار در اين سرزمينها موقعيت خويش را تحكيم بخشيدند.

1862تا 1877 ميلادي /1241 تا 1256 هجري شمسي
بر اساس نوشته ي «رنه گروسه» : در دو ايالت ‹كانسوها› و ‹شن سي› كه اقليت مهمي از مسلمانان بودند، قيام ديگري برپا شد كه از 1862 تا 1877 دوام يافت. اين قيام وسركوبي در دو ايالت فوق بالغ بر ده ميليون نفر قرباني داشت.[2]

1863ميلادي /1242 هجري شمسي
در فوريه سال 1863م، امتياز كشيدن خط تلگراف 1100 مايلي در ايران با هزينه اين كشور به انگلستان داده شد. به دنبال امتياز اين خط، امتياز خط دومي براي استفاده اختصاصي انگليسي ها به آنها اعطا شد. اين خط از بهران به مركز ايران از طريق يزد و كرمان مي رفت و به مرز بلوچستان هند وصل مي شد. همين خط، خط سوم ايران و اروپا را در سال 1866 به يكديگر وصل كرد و سيم ايران در مرز قفقاز به روسيه نيز وصل شد.

1864 ميلادي / 1243 هجري شمسي
با توسعه يافتن سوسياليسم، در اين سال، بين الملل اول در لندن تاسيس شد و چندين جلسه با حضور نمايندگان كشورهاي مختلف تشكيل داد، اين مجمع با مخالفت برخي از دولت ها مواجه شد، در منازعات سياسي شركت جست، اعتصاب را وسيله اي براي دفاع تشخيص داد، لغو مالكيت را پيشنهاد و عليه جنگ اعتراض كرد، ليكن به چند جبهه با تمايلات متفاوت تقسيم گشت و ناچار رو بضعف گذاشته در سال 1876م، انحلال خود را اعلام داشت.[3]

1864 ميلادي / 1243 هجري شمسي
در همين سال «دونان» (Dunant) صليب سرخ را براي مراقبت از مجروحين جنگ پايه گذاري كرد.

1865ميلادي /1244 هجري شمسي
در همين سال شهرتاشكند به تصرف نيروهاي روسيه درآمد.

1865ميلادي /1244 هجري شمسي
در اين سال مسلمانان تركستان بر ضد حكومت مركزي قيام كردند و بر اثر آن منطقة كاشغر از چين اعلام جدايي نمود. اين جدايي تا مرگ يعقوب بگ، سر كرده ي آنان كه در سال 1877 اتفاق افتاد ادامه يافت.[4]

1867 ميلادي / 1246 هجري شمسي
به دنبال مبارزات احزاب سياسي در كانادا (آزاديخواهان و محافظه كاران) اصلاحات متعددي از قبيل حذف حقوق اربابي، افزايش تعداد راي دهندگان، توسعه راههاي ارتباط، انجام گرفت. در سال 1867م، اكوس جديد و برونسويك جديد به مستعمرات كاناداي شمالي و جنوبي پيوستند و اين چهار ايالت كه بوسيله پارلماني داراي دو مجلس، اداره مي شدند، دومينيون كانادا را تشكيل دادند. اين كشور، با خريد اراضي وسيع اطراف خليج هودسون، كه هنوز باير و بي حاصل بود، بر وسعت خود افزود.[5]

1869 ميلادي / 1248 هجري شمسي
در اين سال كار كانال سوئز به اتمام رسيد. سعيد پاشا كه بعد از محمد علي پاشا از سال 1849 به سلطنت مصر رسيده بود پيشنهاد فردينان دولسپس را براي حفر ترعه سوئز پذيرفته بود.

1877 تا 1891 ميلادي /1256 تا 1270 هجري شمسي
در اين دوران پرتغال به پيشروي در فلات آنگولا پرداخت. همچنين اين دوران مصادف با پيشروي و توسعه نفوذ اروپائيان در باقي سرزمينهاي افريقاي استوائي است.

1878 تا 1883 ميلادي / 1257 تا 1262 هجري شمسي
جنگ بالكان در سال 1878م، و جنگي كه متعاقب آن ميان روسيه و عثماني در گرفت موجب تيرگي روابط روسيه و اطريش كه منافع مشتركي در مشرق داشتند شد، و براي حل اين مشكل كنگره اي در برلن تشكيل يافت. آلمان جانب اطريش را گرفت و اين دو كشور با هم متحد شدند، در سال 1883م، ايتاليا هم كه از تحت الحمايه شدن تونس بوسيله فرانسه بخشم آمده بود به اطريش و آلمان پيوست و با اين اقدام، اتحاد سه گانه (Triplice) بوجود آمد.[6] (رجوع كنيد به حوادث تاريخ 1893م)

1879 ميلادي / 1258 هجري شمسي
كشور اطريش بعد از مصالحه و اتحاد با آلمان، در همين سال ناحيه ي بسني ـ هرزگووين را تسخير كرد. سياست خارجي اين امپراتوري متكي به اتحاد با آلمان و سپس اتحاد با ايتاليا بود و با روسيه و سربستان مخالفت مي شد چون ناحيه سربستان مركز فعاليت هاي خطرناك اسلاوهاي امپراتوري بشمار ميرفت، منطقه بسني ـ هرزگوين در سال 1908م، ضميمه امپراتوري شد و همين امر كه مورد رضايت روس ها و سربستاني ها نبود موجب جنگي عمومي گرديد.[7]

1879 ميلادي / 1258 هجري شمسي
در اقيانوس آرام، دولتهاي بوليوي و پرو متحد شده در سال 1879م، با شيلي بجنگ پرداختند. اين جنگ پس از چهار سال بنفع شيلي خاتمه پذيرفت و سرزمين هاي تازه اي نصيب شيلي كرد. دولت شيلي نواحي دوردست جنوبي را دوستانه با آرژانتين تقسيم كرد و در شمار نيرومندترين كشورهاي امريكاي جنوبي درآمد. بوليوي و پرو، بر اثر جنگ هاي شديد احزاب، وضعي آشفته و نابسامان داشتند و نتوانستند منابع درآمد و ثروت خود را توسعه دهند و مردم اين دو كشور فقير و ناراضي بودند.[8]

1881 ميلادي / 1260 هجري شمسي
به دنبال جنگ مجدد افغانستان با انگليسي ها اين كشور در سال 1881م، توسط انگليس اشغال شد و انگلسي ها نفوذ خود را بر افغان ها تحميل كردند. در سال 1907م، دولت روس اين اقدام را به رسميت شناخت
1882ميلادي / 1261 هجري شمسي
در اين سال، « استانيسلاو پرزي بايژوسكي» روشنفكر مهاجر لهستاني كه نفوذ بسياري در ميان روشنفكران برلن داشت، مقاله اي در مورد نيچه نوشت كه پس از سخنراني جرج براندس در سال 1882م، بارزترين نشانه اهميت وي در سالهاي پاياني قرن براي متفكران و روشنفكران آلماني بود[9]. تاثير نيچه به سرعت در اروپا گسترش يافت. اين تاثير پس از فرا گرفتن فرانسه در سالهاي 1890م، به بعد نهايتا در 1904, به انگلستان نيز رسيد.

1885 ميلادي/1264 هجري شمسي
در همين سال روملي شرقي به ميل خود، ضميمه بلغارستان شد و اين امر موجب رنجش روسيه و سربستان گرديد و سرب ها به بلغارستان حمله بردند، ليكن از بلغارها شكست خوردند.

1885 تا 1896 ميلادي/1264 تا 1285 هجري شمسي
كشور فرانسه در سال 1885م، پس از چند بار بمباران كردن ماداگاسكار، اين جزيره را هم تحت الحمايه خود كرد. شورش اقوام هووا در سال 1896، موجب شد كه جزيره ي مزبور كاملا بتصرف فرانسه درآيد «و بسرعت در راه ترقي و آباداني گام گذارد.» در مستعمرات پرتقالي ها و اسپانيائي ها تغييري رخ نداد و فقط مراكش شمالي و ريودواورو (Rio de Oro) تحت الحمايه اسپانيا شدند. در اوايل قرن بيستم، سراسر افريقا در تصرف اروپائيان بود و فقط كشور پادشاهي حبشه و جمهوري ليبريا استقلال داشتند.[10]

1888 ميلادي / 1267 هجري شمسي
در اين سال در برزيل، برده فروشي ملغي شد و سال بعد در اثر انقلاب، حكومت امپراتوري از بين رفت و حكومت جمهوري هاي متحد روي كار آمد، اين حكومت در آغاز كار با مشكلاتي مواجه بود، ولي بتدريج آرامش برقرار گشت، كشاورزي توسعه يافت (قهوه)، بر تعداد مهاجران افزوده شد و حكومت مركزي قدرت بيشتري بدست آورد.[11]

1890 ميلادي / 1269 هجري شمسي
در اوت سال 1890، كشتار ارامنه تركيه توسط دولت عثماني به اوج خود رسيده بود.

1890 تا 1930 ميلادي / 1269 تا 1309 هجري شمسي
اشغال نظامي سرزمينهاي داخلي آنگولا طي اين سالها صورت گرفت؛ بطوريكه در سال 1930م، شعله شورشهاي سنتي افريائيان در آنگولا كاملا فرونشانده شد. از نظر پرتغاليان اثبات مالكيت بر آن سرزمين و استقرار كامل سلطه و حاكميت بر آن كشور نويد احياي افتخارات گذشته ي ملت پرتغال بشمار مي رفت.

1890 ميلادي /1269 هجري شمسي
در اين سال بود كه جنبش تنباكو در ايران شكل گرفت. در آستانه ي اين جنبش به سال 1889م، ارزش كل واردات ايران مبلغي نزديك به 14 ميليون تومان بود كه اقلام وارداتي قند، چاي، شكر، ادويه، آرد، نفت و لوازم صنعتي مثل ساعت و انواع پارچه هاي خارجي را در بر مي گرفت، و نيمي از واردات را فقط پارچه تشكيل مي داد. كه از هند و انگليس مي آمد. اين كالا بازار داخل را آنقدر اشباع كرده بود كه حرير گيلان، كه زماني قدرت رقابت زايدالوصفي با كالاهاي مشابه خارجي داشت، در اواخر قرن نوزدهم از رونق افتاد، و طوري شد كه صادرات گيلان را پنبه، پوست بره، ماهي، گوسفند و خشكبار تشكيل مي داد... در بيستم مارس 1890 مطابق بيست و هشتم رجب سال 1308ق، امتياز توتون و تنباكوي ايران به مدت 50 سال در اختيار جرالد.ف تالبوت و شركاي او قرار گرفت... در شورش عليه امتياز نامه رژي، به جز مقاله اي به قلم ميرزا آقاخان كرماني در روزنامه اختر، هيچ واكنش ديگري از طرف روشنفكران وجود نداشت و يا چندان فراگير نبود... اصلاح طلباني مثل ميرزا رضا كرماني، ميرزا احمد كرماني، حاج سياح و ميرزا عبدالله قائني كه اعلاميه مي نوشتند و بر گذرها مي چسبانيدند، قبل از جنبش تنباكو دستگير شده بودند و نقشي در شورش مخالف با رژي نداشتند.
در بين علما شيخ حسن كربلائي و ميرزا حسن آشتياني و قبل آنها ملاعلي كني مردم را به تسلط كفار بر مسلمين هشدار ميدادند... در شيراز مردم شورش كرده و كشتار رخ داد... در تبريز ميرزا جواد آقا مجتهد تبريز در راس جنبش قرار داشت، دامنه شورشها به اصفهان و مشهد و تهران نيز كشيده شد كه همگي جنبه مذهبي داشت در همين زمان حكم تحريم تنباكو از طرف ميرزاي شيرازي صادر شد كه بر طبق آن استعمال توتون و تنباكو در حكم محاربه با امام زمان (عج) شناخته شده بود. روز چهارم جمادي الثاني، ناصرالدين شاه طي نامه اي خطاب به ارنستين «امتياز نامه» را فسخ كرد.[12]

[1] تاريخ جهاني. ش. دولاندلن، ترجمه دكتر احمد بهنمش. انتشارات دانشگاه تهران. ج دوم ، 1370 صص326-325
[2] كارنامه سفر چين.محمد علي اسلامي ندوشن.مؤسسه انتشارات امير كبير .چ اول ص470
[3] تاريخ جهاني. ش. دولاندلن، ترجمه دكتر احمد بهنمش. انتشارات دانشگاه تهران. ج دوم ، 1370 ص332
[4] كارنامه سفر چين.محمد علي اسلامي ندوشن.مؤسسه انتشارات امير كبير .چ اول ص470
[5] تاريخ جهاني. ش. دولاندلن، ترجمه دكتر احمد بهنمش. انتشارات دانشگاه تهران. ج دوم ، 1370 ص325
[6] تاريخ جهاني. ش. دولاندلن، ترجمه دكتر احمد بهنمش. انتشارات دانشگاه تهران. ج دوم ، 1370 ص345
[7] ر.ك: تاريخ جهاني. ش. دولاندلن، ترجمه دكتر احمد بهنمش. انتشارات دانشگاه تهران. ج دوم ، 1370ص352
[8] تاريخ جهاني. ش. دولاندلن، ترجمه دكتر احمد بهنمش. انتشارات دانشگاه تهران. ج دوم ، 1370ص364
[9] Roland Stromberj . European Intellenctual History Sincc 1789. Prentice. New Gercy. e 1986. p. 221. fourthed
[10] تاريخ جهاني. ش. دولاندلن، ترجمه دكتر احمد بهنمش. انتشارات دانشگاه تهران. ج دوم ، 1370ص 370
[11] تاريخ جهاني. ش. دولاندلن، ترجمه دكتر احمد بهنمش. انتشارات دانشگاه تهران. ج دوم ، 1370صص364 - 363
[12] تاريخ معاصر ايران. كتاب هشتم. مؤسسه پژوهشي و مطالعات فرهنگي. صص 63ـ47

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #130  
قدیمی 08-13-2013
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان (8)

خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان (8)

" تحقیق و تالیف از احمد یغما

منبع : " نكته ها و نوشته ها "


1893 ميلادي / 1272 هجري شمسي
به دنبال اتحاد سه گانه مابين كشورهاي آلمان، اطريش، و ايتاليا (Triplice) كه در سال 1883م، به وجود آمده بود، بتدريج روسيه، روابط نزديكتري با فرانسه داير كرد و سرانجام در سال 1893م، عقد اتحادي با آن كشور بست بطوريكه اروپا به دو جبهة دشمن تقسيم شد.[13] (ر.ك: حوادث سال 1904م)

1894 ميلادي / 1273هجري شمسي
كنسول بريتانيا در سفر جنوب ايران در اين سال، موقعيت در فارس را كاملا توصيف ناپذير يافته بود. صدماتي كه مامورين اخذ ماليات وارد مي كردند بسيار بيش از آن چيزي بود كه ملخها و غارت قبايل عرب ايجاد مي كرد. چنان كه كنسول گزارش مي دهد. «مردم مي گويندهرگز به خاطر ندارند كه تا اين حد در معرض سختگيري قرار گرفته باشند و تا اين حد تحت فشار بوده باشند».[14]

1895 ميلادي / 1274هجري شمسي / 1312 هجري قمري
در اين سال شيخ احمد روحي و ميرزا آقا كرماني و خبيرالملك از طرف دولت عثماني به اتهام شركت در شورش ارامنه در استانبول دستگير و به طرابوزون تبعيد و زنداني شدند. / رجوع كنيد به حوادث سال 1897م /



1895 تا 1899 ميلادي / 1274 تا 1278هجري شمسي
استعمار اسپانيا نزديك به چهار قرن بر فراز كوبا سايه افكنده بود. استيلا گران آزمند بارها قيام مردم كوبا را با كشت و كشتار سركوب كرده بودند، در سال 1895م، انقلابيون كوبا به رهبري «خوزه مارتي» و «انتوني يوماسه نو» در برابر استيلاگران بپا خاستند؛ بدينسان، دومين جنگ استقلال كوبا عليه اسپانيا آغازشد. در 1898م، در آستانه پيروزي انقلابيون كوبا، امريكا به اسپانيا اعلان جنگ داد و كوبا را اشغال كرد. لذا در اول ژانويه 1899، سلطه اسپانيا بر كوبا رسما پايان يافت و سلطه امريكا بر كوبا آغازشد.[1] امريكا نيز سياستي امپرياليستي در پيش گرفت و در اقيانوسيه نيز بر چندين جزيره (هاوائي، ساموئا) تسلط يافت.[2]

1895ميلادي / 1274هجري شمسي/ 1357 هجري قمري
روزنامه قانون، نخستين بار در اين سال در لندن منتشر شد. هر چند اين روزنامه در ايران توقيف بود اما محتواي آن زبان به زبان در بين مردم پخش مي شد. با اينكه اولين روزنامه ايران در سال 1851م/ 1267ق، انتشار يافته بود؛ اما مؤثرترين روزنامه ها توسط ايرانيان در قاهره، لندن، و كلكته نوشته و انتشار مي يافت.

1896 ميلادي / 1275 هجري شمسي
اول ماه مه 1896، ناصرالدين شاه كه در آستانه جشن پنجاهمين سال سلطنت خويش قرار گرفته بود، به دست ميرزا رضا كرماني در حرم مطهر حضرت عبدالعظيم به قتل رسيد.
اگر از دوران كوتاه صدارت اميركبير و اصلاحات بنياني و سياست «موازنه منفي» وي بگذريم، عصر ناصري، دوران واگذاري امتيازات بزرگ اقتصادي مانند رويتر، نفت، دخانيات، راه آهن و نظاير آن ها بود.[3] از سوي ديگر عصر ناصري دوران تجدد خواهي وغرب زدگي بود كه با ساختار اجتماعي و اقتصادي ايران سازگاري نداشت.[4] بعد از مرگ ناصرالدينشاه، پسرش مظفرالدين شاه يازده سال (1324-1313 هجري قمري) در ايران سلطنت كرد.

1896 تا 1898 ميلادي / 1275 تا 1277هجري شمسي
در اوت 1896، مردم فليپين بر عليه اسپانيا قيام كردند. و در 20 ژوئن 1898 استقلال فليپين توسط آگينالدو اعلام شد.

1897 ميلادي / 1276 هجري شمسي/ 1314 هجري قمري
ششم ماه صفر1314ق، در باغ شمال تبريز، محمد علي ميرزا (وليعهد)، شيخ احمد روحي و ميرزا آقاكرماني و خبيرالملك را متهم به بابيگري و قتل ناصرالدين شاه نمود سپس اعدام نموده و به دستور امين السلطان (اتابك اعظم)، سرهاي آنها را پوست كنده و در آنها آرد ريخته و به تهران نزد او فرستاد.

1898ميلادي /1277 هجري شمسي
در 14 سپتامبر سال 1898م، سربازان آمريكائي بدنبال آغاز جنگ خونين «مانيلا» (فليپين ) را فتح كردند.

1898 ميلادي /1277 هجري شمسي
اسپانيا كه به عنوان كشوري فقير و ورشكسته به سده هيجدهم گام نهاده بود و بر آن شاخه اي از خاندان فرانسوي بورين فرمان مي راند. در اوايل سده نوزدهم ناپلئون حكمرانان دست نشانده خود را بر آن گمارد و سپس اين سرزمين به عرصه جنگ هاي خونين ميان ارتش هاي انگليس و فرانسه مبدل شد. اسپانيا نه تنها در پي جنگ با امپرياليسم نو پديد ايالات متحده آمريكا در سال 1898 آخرين مستملكات خويش را در قاره آمريكا از دست داد بلكه خود به عنوان يكي از عرصه هاي چپاول و تاراج كانون هاي استعماري غرب وارد سده بيستم شد.

1901 ميلادي /1280 هجري شمسي
طي اين سال پيشرفت ناگهاني اقتصادي به ويژه در قفقاز چشمگير بود. اين ناحيه با اختصاص 90% تاسيسات نفتي به سرعت رو به رشد بود (دومين كشور در جهان پس از ايالات متحده) به طوري كه قفقاز مركز فعال توليد صنعتي شمرده ميشد. در همين سال صنايع نفت باكو در اوج توليد خود از سطح توليد سال 1870م، بيش از 450 برابر پيشي جست و علي رغم نوسانات جدي در امر اشتغال نيروي كار آن به 30000 نفر در سال 1907م، رسيد.

1904 ميلادي /1283 هجري شمسي
اولين سازمان سوسيال دموكراتيك ايراني در اين سال توسط مهاجرين فعال ايراني و با كمك همياران انقلابي روسيشان در باكو بنياد نهاده شد. نفوذ سوسيال دموكراتهاي روس و تاسيس شاخه هاي جنبشي سوسيال دموكراسي ايران (اجتماعيون ـ عاميون) در شهرهاي مختلف مانند تبريز، رشت، مشهد و تهران نيز روشن بود. مهمترين اين شاخه ها، كميته باكو بود كه كميته مركزي اجتماعيون ـ عاميون را تشكيل مي داد.[5]

1904 تا 1906 ميلادي /1283 تا 1285 هجري شمسي
بعد از اتحاد سه گانه آلمان ،اطريش، ايتاليا، (ر.ك به حوادث سال 1883م) و عقد اتحاد بين روسيه و فرانسه در سال 1893م، انگليس كه تنها مانده بود، از بلندپروازيهاي آلمان، توسعة نيروي دريائي و افزايش مستعمرات آن به هراس افتاد و در آغاز كار موافقت هائي در موضوع مصر و مراكش با فرانسه كرد و چنين مي پنداشت كه با اين اقدامات موازنه ي كشورهاي اروپائي مجددا عملي خواهد شد. اما شكست هاي روسيه به وسيله ژاپن،(كه سال بعدش منجر به امضاي صلح پرتسموث توسط روسيه شد) آلمان را به تعقيب سياستي تجاوزكارانه وا داشت؛ اين دولت در مسائل مربوط به مراكش مداخله كرد و اقدامات او موجب بركناري دلكاسه از وزارت خارجه فرانسه شد. در كنفرانسي كه به سال 1906م، از كشورهاي اروپائي تشكيل يافت، همه ي دولت ها، به استثناي اطريش، از فرانسه حمايت كردند. در سال 1909، اطريش،‌ناحيه بسني را ضميمه ي خاك خويش كرد وهمين امر موجب نزديكي روسيه به انگليس و بالنتيجه تشكيل اتفاق سه گانه (فرانسه، انگليس، روسيه) گرديد. موازنه اي كه با اين ترتيب برقرار شد، بسيار سست و ناپايدار بود.[6]

1904 تا 1905 ميلادي / 1283 تا 1284 هجري شمسي
جنگ روس و ژاپن در سال 1904م، آغاز شد؛ ژاپني ها در كره پياده شده، وارد منچوري شدند و پرت آرتور را به تصرف درآورده، در جنگ موكدن پيروز شدند. ناوگان روسيه اروپا كه پس از سفري طولاني به اين حدود رسيده بود در جنگ تسوشيما شكست خوردناچار مذاكراتي براي صلح انجام گرفت و بموجب معاهدهپرتسموث، روسيه، پرت آرتور و نيمي از ساخالين را در سال 1905 به ژاپن واگذاشت.[7]

1905 ميلادي /1284 هجري شمسي
ژاپن پس از پا گذاردن به عالم صنعت و پس از يك سلسله قدرت نماييهايي كه كرد از جمله پيروزي بر قواي روسيه تزاري، در اين سال در جرگه ي كشورهاي نيرومند جهان قرار گرفت.

1906 تا 1911ميلادي /1285 تا 1290 هجري شمسي
در اين دوران، اعتصابات در سراسر ايران گسترش مي يافت و اتحاديه هاي كارگري در حال پيدايش بود. اولين اتحاديه يعني اتحاديه كارگران چاپخانه ها، در سال 1906م، تاسيس شد و با تجديد سازمان بعدي خود توانست حق هشت ساعت كار را براي اعضايش در سال 1918م، بدست آورد.

1906 ميلادي / 1285هجري شمسي /1324 هجري قمري
در اين سال انقلاب مشروطيت ايران ظاهرا پيروز گرديد. از اين نظر مي گوئيم «ظاهرا» كه هرچند حاصل خون صدها آزاديخواه بود اما در واقع يك مشروطه نيم بند به حساب مي آمد و با سلطنت محمد علي شاهموقتا تعطيل شد. و به استبداد صغير انجاميد. «شرايط اجتماعي، اقتصادي و سياسي ايران در دوره ناصرالدين شاه، انقلاب مشروطه را در بطن خود پرورش مي داد، و از اين رو شايد بتوان گفت كه شباهت هاي زيادي با اواخر سلطنت محمد رضا شاه پهلوي و پيروزي انقلاب اسلامي دارد.»[8] بنابر اين تحقق انقلاب مشروطه در زمان مظفرالدين شاه بيشتر ناشي از شرايط عيني و ذهني آن دوران بوده است.

1906 ميلادي / 1285 هجري شمسي /1324 هجري قمري
در 18 شعبان 1324ق، روز يكشنبه مجلس اول توسط مظفرالدين شاه افتتاح شد و نخستين شماره روزنامه مجلس روز يكشنبه هشتم شوال همان سال انتشار يافت. صاحب امتياز روزنامه ميرزا محسن، برادر صدرالعلما، بوده، مديريت آن را سيد محمد صادق طباطبائي بر عهده داشته، و نويسنده آن مرحوم اديب الممالك فراهاني بوده است.

1907 ميلادي /1286 هجري شمسي
در اين سال بين روسيه و انگلستان مقاوله نامه اي به امضا رسيده كه ايران را به دو منطقه تحت نفوذ طرفين تقسيم مي كند، در اين مقاوله نامه، قرار شده بود كه شمال و جنوب ايران به ترتيب مناطق نفوذ روسيه وبريتانيا باشد و يك منطقه ي بيطرف هم در ميان آن دو قسمت قرار گيرد. بدين ترتيب آذربايجان در اختيار دولت روسيه گذاشته شده بود.

1908 ميلادي / 1287هجري شمسي
از ژوئن سال 1908، بريتانيا موضع روسيه در حمايت از محمد علي شاه را پذيرفت و او تا تيرماه 1288 شمسي بر تخت سلطنت ابقا شد (1327-1324هجري قمري) اما بتدريج روشن شد كه مخالفت اوج گيرنده با حكومت او موجب بي نظمي مي شود و اين همان چيزي بود كه روسيه شديدا از آن وحشت داشت، بنابر اين حمايت خود را از شاه سلب كرد. زماني كه تبريز به اشغال روسيه درآمد جمعا 6300 سرباز روسي در ايران حضور داشتند كه 4000 نفر در تبريز، 1700 نفر در قزوين و 600 نفر در ساير مناطق ايران مستقر بودند. روسيه بنا به مصالح ديپلماسي، مشكلات مالي، جنگ 1904 با ژاپن، و انقلاب 1905، كوشيد مواضع خود در ايران را محكم نگه دارد.[9]

[13] تاريخ جهاني. ش. دولاندلن، ترجمه دكتر احمد بهنمش. انتشارات دانشگاه تهران. ج دوم ، 1370ص346
[14] تاريخ معاصر ايران. كتاب هفتم. مؤسسه پژوهشي و مطالعات فرهنگي. ص60


[1] ر.ك: تاريخ كوبا و روابط آن با امريكا. فيليپ اس. فونر، ترجمة سهيل روحاني ، مؤسسه انتشارات امير كبير، ج اول، 1361
[2] ر.ك: تاريخ جهاني. ش. دولاندلن، ترجمه دكتر احمد بهنمش. انتشارات دانشگاه تهران. ج دوم ، 1370ص362
[3] ابراهيم تيموري: عصر امتيازات يا عصر بي خبري، بهران، انتشارات اقبال
[4] تاريخ معاصر ايران، از تاسيس تا انقراض سلسله قاجاريه . پيتر آوري، ترجمه محمد رفيعي مهرآبادي. مؤسسه انتشارات عطائي. چ چهارم،1377. ص8
[5] تاريخ معاصر ايران. كتاب هفتم. مؤسسه پژوهشي و مطالعات فرهنگي. ص67
[6] تاريخ جهاني. ش. دولاندلن، ترجمه دكتر احمد بهنمش. انتشارات دانشگاه تهران. ج دوم ، 1370ص346
[7] تاريخ جهاني. ش. دولاندلن، ترجمه دكتر احمد بهنمش. انتشارات دانشگاه تهران. ج دوم ، 1370ص367
[8] ويليام باندي: امريكا چگونه متحدان نيرومند خود را از دست داد؟ مجله Foreijn Af falirs ، پائيز 1979
[9] تاريخ معاصر ايران. كتاب ششم. مؤسسه پژوهشي و مطالعات فرهنگي. ص33

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 02:38 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها