ادبیات طنز در این تالار متون طنز مناسب و بحث در مورد طنز قرار دارند |
04-08-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اتش عشق ظاهري انقدر قوي بود كه ديدگان باطنم را هم سوزاند.
اختلاف ما و شما هميشه سر حرف اول است.
درروز هم مي شود شبيخون زد.
براي اينكه بتوانم به خورشيد شبيخون بزنم قبل از حمله عينك افتابي ام را به چشمانم مي زنم.
در رزمگهي كه ابر سياه مرا به رگبار بسته بود ضد گلوله من جز چتر چيز ديگري نبود.
با رفتن خنده گل پژمردگي دركوير دلم شروع به روييدن نمود.
سقوط از قله غرور فتح بزرگيست.
شجاعت را بايد در ميدان ترس يافت.
در حراجگاه شانس لباس بدبختي مفت گران است.
سيگار طوري به دهن او گذاشته بود كه دود از دماغش بيرون مي زد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
04-08-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
نيشتر محبت بر قلب سنگ دلان اثر نمي كند.
در راند اخر زندگي مرگ با ضربه شمشيرش روح و جسمم را به دو نيم كرد.
رابطه روح و جسم شكر اب شد.
به رسم يادبود و به خاطر بازيگري در دنيا از زمانه تنديس بلورين مرگ را هديه گرفتم.
دو جماعت از فضا رفتن لذت ميبرند :
معتاد و فضا نورد.
روزگار عاشق دل باخته سياه تر از چشمان معشوقش است.
روشنايي ها در شب مي ميرند وتاريكي ها در روز.
خبر فوت ثانيه ها از زبان ساعت (تيك تاك) شنيدنيست.
جاده اي كه ثانيه شمار ساعت در ان مي دود خط پايان ندارد(جاده ي زمان).
سينه ام را مدفن تو قرار ميدهم تا هميشه برايم زنده بماني.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-08-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
خون ديده ي عاشقان شور و بي رنگ است.
خواب غفلت نياز به تعبير ندارد.
توقف در ايستگاه ممنوع شده ي ازدواج جريمه اي سنگين دارد.
انقدر روح لطيفي دارم كه دلم براي مرغ هاي روي اتش كباب مي شه.
بعضي شكارچي ها شكار طعمه ي خود ميشوند .
هم بچه ها بزرگ مي شوند و هم گاهي اوقات بزرگها بچه مي شوند.
تيزترين تيغ دنيا زبان است و عميق ترين زخم دنيا زخم عشق .
فاصله ي تولد و مرگ به اندازه ي يك زندگيست.
بعضي شناگر ها ادمهاي خشكي از اب در مياند.
گاهي وقتها ادم ها غصه مي خورند گاهي وقتها هم غصه ادم ها رو ميخوره. __________________
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-08-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
بعضي ادم ها ادم بشو نيستند.
مرگ يعني ازادي پس مرگ بر تمامي پرنده هاي درون قفس.
زين پس روي درب اتاق كوچك دلم خواهم نوشت قبل از ورود در بزنيد.
خرها هيچ وقت ادم نمي شن اما ادم ها بعضي مواقع خر مي شن.
به چهره اش نگاه كردم-دلش از هر چيزي خالي بود به حرفهاش گوش كردم-دل پري داشت.اسمش ني بود.
از بين قاشق ها قاشق هاي چاي شيرين خوري از همه با نمك ترند.
بهترين دفاع حمله است.
حباب ها اسير هواي خود مي شوند.
حباب هايي كه جو مي گيردشان زود نابود مي شوند.
ادم هاي با هوش به خوبي فكر مي كنندوادم هاي بي هوش به خوبي فكر رو مي كنند.
هزار پا ها به جاي دست به يقه شدن با هم پا به يقه مي شوند.
مرغ هاي تخمي قيافه هاي تخمييي دارند(نظريه تخمي از هيات تخمييون مرغ داري).
گل زيباست اگر ديد تو زيبا باشد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-08-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ته سوزن سوراخ است.
از مرگ خواسته ام بي صدا به سراغم بيايد مبادا كه از ترس سكته كنم.
درياي غم ساحل ندارد پس بيخودي پارو نزن.
اين روزها مرغ هاي گوشتي هم تخمي شدند.
ماهي هاي پرنده عمري پشت ميله هاي ابكي ي دريا حبس خواهند بود.
ادم ها وقتي به دنيا ميان براي خودشون گريه ميكنن وقتي هم از دنيا ميرن ديگران براشون گريه ميكنند.
سازها زودتر ازادمها كوك مي شند.
زن ها نامرد به دنيا ميان.
پريز برق دو سوراخ داره:
يكيش ميگيره اون يكيش مي كنه.
بهترين ترس ترس از گناه است.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-08-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
دل كوه از سنگ است.
بعضي داورهاي فوتبال روي اوسايد خطا مي كنند.
بعضي ها پشت سر ادم غيبت مي كنند بعضي هم پشت سر ادم ... مي كنند.
بعضي زير سايه پدر و مادرشون زندگي گرمي دارند.
دلال هاي كفن ميميرند واسه كفن هاي خوب.
از مسئله هايي كه مثل ابند ميترسم چون شنا بلد نيستم.
ننه هوا خيلي شانس اورد چونكه شوهرش ادم بود.
سلام مقدمه خدا حافظيست.
ويرانه خراب شدني نيست.
در مسير سيل تنها غم است كه باقي مي ماند.
پرنده هاي بلند پرواز عمر كوتاهي دارند.
زلزله وقتي مي ايد زمين زير پاهايش مي لرزد.
سر انجام لباس كفن همه را سفيد بخت مي كند.
زوزه ي گرگ مهربان اهيست براي گوسفندان خورده شده.
عاشق دونده اي هستم كه از زمان هم جلو مي زند.
بعضي ادمها واسه چيزي كه بهش نميرسند توي كفن بعضي ها هم براي رسيدن به چيزي ميرن توي كفن.
قفس اسير ميله هاي خودش است.
زندگي ي زلزله در لغزش سپري مي شود.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
07-10-2010
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9
155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
براي رهايي از مرگ به عزراييل جانم را رشوه خواهم داد.
حق نفس كشيدن را از ماهي سلب كردند تا زنده بماند.
بعضي ها مرگ به سراغشان مي ايد بعضي ها هم خودشان به سراغ مرگ مي روند.
درهر سكوتي را كه بگشايي يك عالمه حرف از ان بيرون مي ريزد.
اين چه حكايتيست كه پلكهايم روزها با هم قهر ميكنند و شبها همديگر را در اغوش مي كشند.
پر اضطرابترين بازي در كل دنيا بازي مرگ و زندگيست.
منزل چشمانم هر لحظه ميزبان روي يار است.
هر زمان كه از كنار تو مي گذرم پاي لبهايم در باطلاق گونه هايت فرو مي رود.
اگر زماني به تو نياز پيدا كنم به خانه دلم رجوع خواهم كرد.
همه جا را به دنبالت گشتم بجز انجا كه حظور داشتي.
******
كمتر كسيست كه دلش براي دل سوختگان اتش بگيرد.
محبت با اينكه زهرنيست همواره از هر زهرديگري قويتر است و زودتر اثر مي كند.
قطب مردم خون گرمي دارد.
زندگي صد سال اولش سخت است.
هزار پا وقتي كفشهايش را دراورد همه حشرات از بوي پايش خفه شدند.
عاشق دو دل دو معشوق دارد.
اجبار اخرين راه انتخاب است.
صداي پاي مسافر خسته از زبان كفشهايش شنيدنيست.
درياي طوفاني در امواج خود غرق مي شود.
در بازي مرگ و زندگي لاكپشت درون لاك دفاعي فرو رفته بود.
******
پزشكان زندگي مرگباري دارند.
اولين گام براي يك پرنده پر زدن است.
شب و روز از ديدن هم بيزارند.
خورشيد در ارزوي ديدن شب عمري مي سوزد.
چاي شيرين براي فرهاد جذابتر از هرچاي ديگري بود.
كسوف اسمان چشمانت انقدر زيباست كه هر كسي را به حيرت در مي اورد.
مرگ پايان مقدمه ي چند صفحه ي اول از كتاب زندگيست.
مثل روز برايم روشن است كه شبها هوا تاريك مي شود.
عشقم را در دادگاه بي عدالتيها محكوم به مرگ كردند.
روشنايي خورشيد هر لحظه با سياهي چشمانم مبارزه مي كند.
******
صدايي درونم كمك مي طلبيد اما افسوس كسي نميشنيد.
مشت ابكي موج بر صورت سنگي ساحل مي كوبيد.
چنگال تيز لحظات براي شكار اتفاقات نيفتاده ثانيه شماري مي كند.
زمانه شيشه دلم را با سنگ غم شكست.
با اينكه شناگري ماهر نيستم همواره در افكار و خاطرات خود شناورم.
گناهانم را به دار مجازات اويختم تا بي گناهي هايم تبرءه شوند.
ليوان طاقطم از بي صبري لبريز شد.
حتما توي سرها سري بيرون خواهي كرد اگر همه بنشينند.
ادم بميرد ولي تنش سالم باشد.
وقتي زياد حرف ميزني سرم به حدي داغ مي شود كه يخهاي چشمام شروع به ذوب شدن مي كنند.
******
.اتش عشق ظاهري انقدر قوي بود كه ديدگان باطنم را هم سوزاند
اختلاف ما و شما هميشه سر حرف اول است.
درروز هم مي شود شبيخون زد.
براي اينكه بتوانم به خورشيد شبيخون بزنم قبل از حمله عينك افتابي ام را به چشمانم مي زنم.
در رزمگهي كه ابر سياه مرا به رگبار بسته بود ضد گلوله من جز چتر چيز ديگري نبود.
با رفتن خنده گل پژمردگي دركوير دلم شروع به روييدن نمود.
سقوط از قله غرور فتح بزرگيست.
شجاعت را بايد در ميدان ترس يافت.
در حراجگاه شانس لباس بدبختي مفت گران است.
سيگار طوري به دهن او گذاشته بود كه دود از دماغش بيرون مي زد.
******
نيشتر محبت بر قلب سنگ دلان اثر نمي كند.
در راند اخر زندگي مرگ با ضربه شمشيرش روح و جسمم را به دو نيم كرد.
رابطه روح و جسم شكر اب شد.
به رسم يادبود و به خاطر بازيگري در دنيا از زمانه تنديس بلورين مرگ را هديه گرفتم.
دو جماعت از فضا رفتن لذت ميبرند :معتاد و فضا نورد.
روزگار عاشق دل باخته سياه تر از چشمان معشوقش است.
روشنايي ها در شب مي ميرند وتاريكي ها در روز.
خبر فوت ثانيه ها از زبان ساعت (تيك تاك) شنيدنيست.
جاده اي كه ثانيه شمار ساعت در ان مي دود خط پايان ندارد(جاده ي زمان).
سينه ام را مدفن تو قرار ميدهم تا هميشه برايم زنده بماني.
******
خون ديده ي عاشقان شور و بي رنگ است.
خواب غفلت نياز به تعبير ندارد.
توقف در ايستگاه ممنوع شده ي ازدواج جريمه اي سنگين دارد.
انقدر روح لطيفي دارم كه دلم براي مرغ هاي روي اتش كباب مي شه.
بعضي شكارچي ها شكار طعمه ي خود ميشوند .
هم بچه ها بزرگ مي شوند و هم گاهي اوقات بزرگها بچه مي شوند.
تيزترين تيغ دنيا زبان است و عميق ترين زخم دنيا زخم عشق .
فاصله ي تولد و مرگ به اندازه ي يك زندگيست.
بعضي شناگر ها ادمهاي خشكي از اب در مياند.
گاهي وقتها ادم ها غصه مي خورند گاهي وقتها هم غصه ادم ها رو ميخوره.
******
بعضي ادم ها ادم بشو نيستند.
مرگ يعني ازادي پس مرگ بر تمامي پرنده هاي درون قفس.
زين پس روي درب اتاق كوچك دلم خواهم نوشت قبل از ورود در بزنيد.
خرها هيچ وقت ادم نمي شن اما ادم ها بعضي مواقع خر مي شن.
به چهره اش نگاه كردم-دلش از هر چيزي خالي بود به حرفهاش گوش كردم-دل پري داشت.اسمش ني بود.
از بين قاشق ها قاشق هاي چاي شيرين خوري از همه با نمك ترند.
بهترين دفاع حمله است.
حباب ها اسير هواي خود مي شوند.
حباب هايي كه جو مي گيردشان زود نابود مي شوند.
ادم هاي با هوش به خوبي فكر مي كنندوادم هاي بي هوش به خوبي فكر رو مي كنند.
هزار پا ها به جاي دست به يقه شدن با هم پا به يقه مي شوند.
مرغ هاي تخمي قيافه هاي تخمييي دارند(نظريه تخمي از هيات تخمييون مرغ داري).
گل زيباست اگر ديد تو زيبا باشد.
******
ته سوزن سوراخ است.
از مرگ خواسته ام بي صدا به سراغم بيايد مبادا كه از ترس سكته كنم.
درياي غم ساحل ندارد پس بيخودي پارو نزن.
اين روزها مرغ هاي گوشتي هم تخمي شدند.
ماهي هاي پرنده عمري پشت ميله هاي ابكي ي دريا حبس خواهند بود.
ادم ها وقتي به دنيا ميان براي خودشون گريه ميكنن وقتي هم از دنيا ميرن ديگران براشون گريه ميكنند.
سازها زودتر ازادمها كوك مي شند.
زن ها نامرد به دنيا ميان.
پريز برق دو سوراخ داره: يكيش ميگيره اون يكيش مي كنه.
بهترين ترس ترس از گناه است.
******
دل كوه از سنگ است.
بعضي داورهاي فوتبال روي اوسايد خطا مي كنند.
بعضي ها پشت سر ادم غيبت مي كنند بعضي هم پشت سر ادم ... مي كنند.
بعضي زير سايه پدر و مادرشون زندگي گرمي دارند.
دلال هاي كفن ميميرند واسه كفن هاي خوب.
از مسئله هايي كه مثل ابند ميترسم چون شنا بلد نيستم.
ننه هوا خيلي شانس اورد چونكه شوهرش ادم بود.
سلام مقدمه خدا حافظيست.
ويرانه خراب شدني نيست.
در مسير سيل تنها غم است كه باقي مي ماند.
پرنده هاي بلند پرواز عمر كوتاهي دارند.
زلزله وقتي مي ايد زمين زير پاهايش مي لرزد.
سر انجام لباس كفن همه را سفيد بخت مي كند.
زوزه ي گرگ مهربان اهيست براي گوسفندان خورده شده.
عاشق دونده اي هستم كه از زمان هم جلو مي زند.
بعضي ادمها واسه چيزي كه بهش نميرسند توي كفن بعضي ها هم براي رسيدن به چيزي ميرن توي كفن.
قفس اسير ميله هاي خودش است.
زندگي ي زلزله در لغزش سپري مي شود.
******
زندگي ِباد در سرگرداني سپري ميشود.
در بازي ِزندگي داور ها هم اخراج مي شن.
ديدن ِدريا نگاهي عميق مي خواهد.
پرنده سعود مي كند , جاذبه سقوط.
خدا عمري دلم را پشت ِميله هاي سينه ام حبس كرد تا فقط اسير ِدل ِخودم باشم.
يك عمر دلم را پشت قفس ِسينه ام زنداني كردم تا مبادا دلم اسير ِكسي شود.
ميوه ي ِدرخت ِخشكيده هيزم است.
دود ِاتش به چشم ِاسمان مي رود.
سقوط ِابشار ابكيست .
گوركن ارزوي ِزندگي كردن را به دست خودش به گور مي برد.
تنها ماهي ي داخل تنگ هم از زندگي سيراب شد.
پزشكي ي ِقانوني , مرگ ماهي ي ِدرون حوض را :خفگي ِدر اب به دليل شنا بلد نبودن اعلام كرد.
******
ابشار پرتگاهيست براي قطرات ِابي كه از زندگي سيراب شده اند.
اسم شيريني كه مي اد ادم قند تو دلش اب ميشه , بيچاره فرهاد كه شيرين رو ديد و زندگيش اب شد.
******
هشدار:راننده ي محترم لطفا ارام حركت كنيد .فقط 100 متر تا شيريني سراي پليس راه.
اطلاعييه به تمام ِادارات: زين پس براي سهولت در كار ِارباب رجوع, به جاي ِزير ميزي , روميزي هم پذيرفته مي شود.
خورشيد شبها هم خواب ندارد.
گل زاده ي ِهم اغوشي ي ِاب و خاك است.
هوا كه تاريك مي شود گرما هم مي خوابد.
ماهي ها خونسرد جان مي سپارند.
جريان ِاب ادم را خيس مي كند و جريان برق ادم را خشك.
مبلغ ِقبض ِبرق هم اگر زياد باشد ادم را خشك مي كند.
عروس ِمرگ, ادم را سياهپوش مي كند.
******
عزرائيل اسان جان مي گيرد و سخت جان مي دهد.
تمامي ِزندگي ِفرهاد شيرين بود و تمامي ِزندگي ِشيرين تلخ بود.
پس از عمري زندگي با دنيا از او طلاق گرفتم.
عابر ِقلبم, با تولد راه مي افتد و با مرگ از ادامه ي راه باز مي ماند.
ادم تا به اخرين ايستگاه زندگي برسد, جانش در مي ايد.
عزرائيل به خودش هم جان نمي دهد.
دونده ي قلبم تا خطِ پايانِ ِزندگي از نفس نمي افتد.
شب, روزگارِ ِسياهي دارد.
ارابه ي زمان , ترمز ندارد.
سكوت , با زبانِِِِِِِ ِاشاره صحبت مي كند.
برفِ زمستاني از خجالتِ درختانِ ِخشكيده اب مي شود.
اتش زندگي ِشمع را اب مي كند.
شمع در اتش ِخود براي ِمرگ ِپروانه مي گريد.
زمان فرصتِ تلف كردن ِوقتِ خود را ندارد.
پروانه ِمهربان براي نجاتِ شمع ِدر حال ِسوختن جانش را از دست داد.
چشم , توان ِديدن ِخودش را ندارد.
كبريتِ مشتعِل, زندگي ِگرم و كوتاهي را سپري كرد.
تنها پروانه براي ِنجاتِ زندگيِ ِشمع پر پر مي زند.
درنزاعِِ ِبين ِاعدادِ منفي و مثبت , صفر خود را بي طرف اعلام نمود.
وقتي هوس ِنقاشي به سرم مي زند , سيگار مي كشم.
كساني كه شستشوي ِمغزي مي شوند, افكار ِپاك به ذهنشان خطور مي كند.
مار ماهي يي كه زهر ندارد , اداي ِمار در مي اورد.
|
07-10-2010
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9
155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آنقدر تنهايي را دوست داشت كه از سايه خودش هم بيزار بود.
براي اينكه عشقش را از قلبش پاك كند، قلبش را فرمت كرد.
خورشيد عشق هم نتوانست قلب يخي او را گرم كند.
------------------
بيکاری هم، خودش يک کار است، افسوس که تعطيلی و مرخصی ندارد.
پرندهای که فريب مترسک را بخورد، از گرسنگی میميرد.
ماهی تنها جانوری است که بهراستی دل بهدريا میزند.
پرنده گوشهگير، روی شانه مترسک لانه میسازد.
گياه توی گلدان، شبها خواب باغچه را میبيند.
قلب تاکسيمتر، با ديدن مسافر به تپش میافتد
-----------------
با نگاهت آرامش را به من می دهی،با کلمات آنرا می گسترانی و با بدرودت همه را ضایع می کنی .
پایمال ترین، بی بوترین ولی مقاوم ترین گل دنیا را روی قالی خانه مان یافتم .
نميدانم چرا گل مریم را در هیچ چمنزاری نیافته ام ، فقط و فقط در گل فروشی ها .
وسوسه انگیز ترین وسیله ای را که در این سالیان اخیر دیده ام ، پریز برق بوده .
|
07-10-2010
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9
155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
به عشق شنیدن صدای قور قور شکمم ، هر شب صدها قورباغه به کنار بسترم می آیند .
اگر روزی مهربانی را به عنکبوت یاد دهم ،مطمئناً از گرسنگی خواهد مرد .
ان روز که به من گفتی ( ازت بدم می یاد ) ، با حرارت غمگینی بخار شدم .
آرزو دارم که روزی با چشمان خودم ، فاصله بین دو چشمم را ببینم .
با دم آهت آخرین شمع امیدم هم خاموش شد .
کدام دکتری می تواند نبض روحم را بگیرد
----------------
وقتی کتاب میخونم چنان غرق ميشم که برای بیرون کشیدنم به نجات غریق نیازمندم
بعضي دل ها از جنس تفلون هستند. چيزي به خود نميگيرند و اگر هم گرفتند به راحتي ميشود پاكشان كرد.
آنقدر زندگيش شيرين بود* دلش را زد!
گرماي عشق هم به قلب يخ زده اثر نميكند.
براي اينكه كاسه صبرش لبريز نشود كمي از روي آن برداشت!
----------------
- تاريخ مصرف موش و ماهي را گربه تعين مي كند .
ــ عشق جنين آسا در قلبم نمو پيدا مي كند .
ــ قلبم يك در ميان براي خودم ميزند .
ــ دنيا قفس بزرگي است .
ــ زندگي ، يك مسابقه است . در يك مسابقه همه برنده نمي شوند .
|
07-10-2010
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9
155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
- حمام آفتاب گرفتن يخ به قيمت جانش تمام مي شود .
ــ با وجوديكه شمع دلم را بسرقت برده اند ، ته دلم روشن است .
ــ هيچي نيست ، انسان است ، كافيست !!
ــ پشه ها منافذ پوست تنم را تكثير مي كنند .
ــ خواب غفلت به رختخواب احتياج ندارد .
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 07:37 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|