|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| اخبار و قوانین فروم در این بخش اخبار و مطالب مرتبط با فروم قرار خواهد گرفت |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
|
|
#1
05-12-2011
|
||||
|
||||
لیلی جان متاسفم دوست عزیز ولی با حرفات موافق نیستم
وقتی شما شاعری پس عزیزم با افتخار به ما خودت رو بشناسان نگرانی نداره دختر خوب تازه یه حسن داره بیشتر دوست داریم و بیشتر کار در فروم میریزیم سرت ... شاید بخش ادبیات رو دادیم دستت اب و جارو کنی چون ساقی دیگه پیر و از کار افتاده شده ... عاقلانه فکر کن و ناراحت نشو ....
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن 
|
|
#2
05-12-2011
|
||||
|
||||
|
نقل قول:
نه ساقی جان درد من معرفی کردن یا نکردن خودم نیست حرف من چیز دیگه ای بوده ... بحث ناراحت شدن یا نشدن من نیست !
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود! غزل/.
|
|
#3
05-12-2011
|
||||
|
||||
|
میدونم عزیزم متوجه شدم
 ما از همه میپرسیم یعنی اول حسابی میشناسیمش بعد کلی باهاش دوست میشیم  منم این مراتب رو گذروندم اوه کلی بیشتر از شما ولی الان اینقدر عزیزم   تازه بیحالم نیستیم کلی باحالیم  بچه کار مشق دانشگاه گاز قابلمه  مهمتر از همه اینترنت و پی سی سیتی افرین شعرات عالی بودن عاشقونه هاشو خصوصی فقط واسه من بفرست
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
|
#4
05-12-2011
|
||||
|
||||
الا یا ایها الساقی
بچه .. کار ... مشق ... دانشگاه ... قابلمه ... ای بابا ... همه ی اینا بهونه س مام این دوره هارو گذروندیما ؟ فک نکنید مجردیم علافیم! چطور بچه ها میان یه تاپیک یا مطلب (که تو 100 تا سایت دیگه هستو) میذارن اما وارد یه بحث نمیشن..؟ تازه شماها که تحویلم نمیگیرین ادمو ! 300 تا(منظورم همون 80 تاس ) پست زدم هیشکی نگف این دختره ایننجا یه حرف زد ! معرفی هم کردم خودمو جز "من و تو" هیشکی خوشامد نگف نگفتین دختر مردم میره معتاد میشه ؟ واسه ایناس میگم اینجا سرده ... اتفاقا بچه ها هر روز هستن ولی ..... ____________ درمورد عاشقونه ها ... می ترسم بفرسم عاشقم شی
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود! غزل/.
|
|
#5
05-12-2011
|
||||
|
||||
کیه؟ کیه؟!!
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#6
05-12-2011
|
||||
|
||||
|
اِ ...........
چه عجب ..... یکی پیدا ش حرف بزنه ! ببینیم و تماشا کنیم خاله رزی مثلا راجب شاملو و موج جدیدی که راه انداخته .این که گفته بود دوره ی غزل دیگه تموم شده ! (غزل ؛ شعر زمان ما نیست ! این حکم اول ماست و حکم اخر نیز. ) نه این که تخصصیه ! راجب یه موضوع اجتماعی ... مثلا حجاب .... ازدواج ...
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود! غزل/.
|
|
#7
05-12-2011
|
||||
|
||||
موضوع حجاب و ازدواج برا شروع خوبه، میشه گفت ما قابلمه به دستا و بچه به دوشها تجربه ای داریم که به راحتی به دستش نیاوردیم، اتفاقا میتونید از تجربیات ما متاهلین استفاده کنید
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#8
05-12-2011
|
||||
|
||||
|
رزیتای عزیز منم درمورد اون نظریه شاملو هیچ ... هیچ که نه ولی خوب منم خیلی کم راجب اون میدونم
ازدواج چطوره ؟ خودش هزارتا مسئله دیگه رو دربرمیگیره موافقی؟ اگه بچه ها تو نظر دادن (از اقای مدیریت سایت تا تازه واردی مث من) همکاری کنن راجبش حرف بزنیم اوکی ؟
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود! غزل/.
|
| کاربران زیر از GhaZaL.Mr به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#9
05-12-2011
|
||||
|
||||
|
لطفا تاپیک های مورد نظرتون رو ایجاد کنین ...
من در مورد شاملو و اتمام دوران غزل یا نظراتی این چنین اظهار خواهم کرد ! .
|
|
#10
05-12-2011
|
||||
|
||||
|
راس میگی اقا مدیر ؟
 خیلییییییییییییییییییییییییییی ی خوشحال شدممممممممم چون این مسئله ی ذهنی من بود خیلی دوس داشتم بدونم چرا شاملو همچین حرفی زده مچکرممممممممم
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود! غزل/.
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت ترکیبی
|
|
اکنون ساعت 02:32 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.