مشاعره سنتی

[mary.f]

تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش

[abadani]

شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس
كه نه هركو ورقي خواند معاني دانست

[mary.f]

ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز
تا دگر خون که از دیده روان خواهد بود

[abadani]

درياي عشق را به حقيقت كنار نيست
ور هست پيش اهل حقيقت كنار اوست

[mary.f]

تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم

[abadani]

من آنم كه در پاي خوكان نريزم
مر اين قيمتي در لفظ دري را

[mary.f]

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به درد آمد وقت است که بارآیی

[abadani]

يار مفروش به دنيا كه بسي سود نكرد
آنكه يوسف به زر ناسره بفروخته بود

[mary.f]

دارم صنمی چهره برافروخته ای
وز خرمن دهر دیده بر دوخته ای

[SonBol]

یاران همنشین همه از هم جدا شدند
ماییم و آستانه ی دولت پناه تو