|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#1321
11-09-2009
|
||||
|
||||
توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود ل
__________________
یکی می پرسد اندوه تو از چیست؟سبب ساز سکوت مبهمت کیست ؟ برایش صادقانه می نویسم :برای آنکه باید باشد ونیست!!!!!!!!!!!!!!!! 
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#1322
11-10-2009
|
||||
|
||||
|
لطف الهی بکند کار خویش
مژده رحمت برساند سروش ج
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#1323
11-10-2009
|
||||
|
||||
|
جام مي و خون دل هر يك به كسي دادند
در دايره ي قسمت اوضاع چنين باشد // ا
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#1324
11-10-2009
|
||||
|
||||
|
این خرد خام به میخانه بر
تا می لعل آوردش خون به جوش ت
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#1325
11-10-2009
|
||||
|
||||
|
تا نگردی اشنا زین پرده رمزی نشنوی/گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
|
|
#1326
11-10-2009
|
||||
|
||||
|
حرفت یادت رفت جناب احمدی
ز کوی میکده دوشش به دوش می بردند امام شهر که سجاده می کشید به دوش ی
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#1327
11-10-2009
|
||||
|
||||
|
یارب به وقت گل گنه بنده عفو کن/وین ماجرا به سرو اب جویبار بخش/ن
|
|
#1328
11-10-2009
|
||||
|
||||
|
نگویمت که همه ساله می پرستی کن
سه ماه می خور و نه ماه پارسا می باش د
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#1329
11-10-2009
|
||||
|
||||
|
در ان چمن که بتان دست عاشقان گیرند/گرت ز دست براید نگار من باشی/ب
|
|
#1330
11-10-2009
|
||||
|
||||
|
براي عاشقي ديره ولي باز دست تقدير
تا دستمون نره بالا جايي بارون نميگيره  ق
__________________
There's a fire starting in my heart Reaching a fever pitch and It's bringing me out the dark Finally I can see you crystal clear
|
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 06:27 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.