شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود |
04-03-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تونیستی ...
که ببینی
چگونه
عطر تو
در عمق لحظه ها جاری است
چگونه
عکس تو
در برق شیشه ها پیداست
چگونه
جای تو
در جان زندگی سبز است...
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
04-03-2010
|
مدیر روانشناسی
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221
2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
|
کاربران زیر از GolBarg به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
04-07-2010
|
|
کاربر خيلی فعال
|
|
تاریخ عضویت: Jan 2010
نوشته ها: 2,007
سپاسها: : 926
875 سپاس در 242 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
برای آنکه بدانی چه میکشم بی تو
خدا تو را به یکی چون تو مبتلا بکند...
__________________
من ندانم که کیم
من فقط میدانم
که تویی
شاه بیت غزل زندگیم...
|
کاربران زیر از Setare به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
04-07-2010
|
|
کاربر خيلی فعال
|
|
تاریخ عضویت: Jan 2010
نوشته ها: 2,007
سپاسها: : 926
875 سپاس در 242 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
یک لحظه حواسم پرت شد و خودکار اثرش را بر دفترم گذاشت...و چه لذتی داشت این پرتی حواس...
n.kalhori
__________________
من ندانم که کیم
من فقط میدانم
که تویی
شاه بیت غزل زندگیم...
|
کاربران زیر از Setare به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
04-07-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
يه روزي فكر ميكردم بدون تو ميميرم
پيش خودت ميگفتي تو چنگ تو اسيرم
يه روزي فكر ميكردم كنار تو ميمونم
تا دنيا دنيا باشه از عشق تو ميخونم
يه روزي فكر ميكردم برام خيلي عزيزي
اگه يه روز نباشي دل رو به هم ميريزي
يه روزي فكر ميكردم صادق و باوفايي
اما حالا ميبينم از اين حرفا رهايي
برام ديگه مهم نيست عاشق من نباشي
فقط مي خوام خيلي زود از پيش من جدا شي
فقط بدون كه ديگه تو قلب من تو مردي
خيلي وقته ميدونم قلبم و از ياد بردي
منم ميخوام رها شم ميخوام با تو نباشم
منم ميخوام مثل تو با يكي آشنا شم
الان ديگه ميفهمم كه عشق تو سراب بود
خدا رو شكر تو قلبم هنوز يه قطره آب بود
خداحافظ عزيزم.حال دلت خرابه
تو ديگه هيچي نيستي عشقت مثل حبابه
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
04-07-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
سرنوشت بدیه اول جاتو ازم گرفت
صبح فردا شد دیدم رد پاتو ازم گرفت
تا می خواستم به چشمای روشنت نگا کنم
مال دیگری شدی و چشاتو ازم گرفت
تو رو جادو کرد یکی با یه چیزی مثل طلسم
اثرش زیاد بود و خنده هاتو ازم گرفت
تو با من حرف می زدی نگات یه جای دیگه بود
خدا لعنتش کنه ، اون ، نگاتو ازم گرفت
لحظه هات یه وقتایی مال دوتامون می شدن
اون حسود ، اون دو سه تا لحظه ها تو ازم گرفت
خیلی وقته سختمه دیگه تنفس بکنم
یه جور عجیبی انگار هواتو ازم گرفت
خدا دوس نداشت بیام پیشت کنار تو باشم
باورت نمی شه حس دعاتو ازم گرفت
دست روزگار چه قدر با من و آرزوم بده
لحن فیروزه ای مریماتو ازم گرفت
سلامت ، خداحافظیت عزیزمای نقره ایت
حرف آخر ، به امون خداتو ازم گرفت
تو حواس واسم نذاشتی چه کنم از دست تو
اشتباهم بهترین جمله هاتو ازم گرفت
نمی خواد بپرسی چی ، خودم دارم بهت می گم
تو یه خط خوردگی دنیا ، صداتو ازم گرفت
یه کم از برگشتن قشنگتو وقتی گذشت
یکی اومد و یه ذره وفاتو ازم گرفت
هفتم اردی بهشت نزدیکای تولدت
جمعه که قد تموم زندگیم دلم گرفت
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
04-07-2010
|
|
کاربر فعال بخش سینما
|
|
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: بهشهر
نوشته ها: 1,694
سپاسها: : 1
31 سپاس در 27 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
بعد ز من و تو عاشقی شاید به قصه ها بره
شاید با مرگ من و تو عاشقی از دنیا بره
__________________
ما خانه به دوشیم ما خانه به دوشیم تیم اس اس به دو عالم نفروشیم سال 89 تو دربی 69 شیث رضایی دنبال فرهاد بدو آی بدو آی بدو آی بدو آی بدو
|
کاربران زیر از nae به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
04-07-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شاید بگید آدم برای گذشته هاش دلتنگی میکنه نه برای روزی که هنوز نیومده .
من کاملا موافقم اما منظور من فردایی نیست که نیومده , من فردا و فرداهایی رو میگم که گذشته ... وتمام شده...
روز هایی که کلی برنامه ریزی براشون انجام داده بودیم .
و انتظار رسیدنشونو میکشیدیم.
و میخواستیم کارهای مفید کنیم ...
اخلاقمونو تغییر بدیم ...
بهتر باشیم ...
به جایی که میخواستیم برسیم و خلاصه چیزی که میخواستیم بشیم...
اینا همون حرفایی بود که برای روز نیومده (فردا) میزدیم .
اما وقتی که فردا میومد دوباره همه چیز مثل دیروز میشد و انگار که هیج تصمیمی نداشتیم برای خودمون...
و همین طور روزها و فرداهای دیگه...
و اینطور بود که بزرگ شدیم .
بعضی هامون تو گذشته موندیم و حسرت کارهای نکرده و راههای نرفته ای رو خوردیم که باید انجام میدادیم و میرفتیم ...
و به جاش بیراهه رو انتخاب کردیم .
بعضی دیگه هم بعد از کیش و مات شدن ; دوباره بازی درست تری رو با دقت و پیش بینی کردن شروع کردیم تا اشتباههای گذشته رو جبران کنیم ...
...و بعضی دیگه هم (به خیال خودمون) فکر کردیم دیگه هیچی فایده نداره...
حتی جبران! اما یادمون رفت که " انسانی برنده ست که تو بازی زندگی بعد از شکستش دوباره بلند شه و شروع کنه! شروع..."
...و اینطور می شه که آدم برای گذشته(فردای تموم شدش) دلتنگی میکنه که ای کاش اون فرداها رو به خوبی تموم میکرد و زود تر به خواسته های خوب زندگیش میرسید و "دوباره میگه هنوز هم دیر نیست! فردا های زیادی هست که هنوز نیومده ! "
...و به خودمون میگیم :
امروز فرداییست که دیروز منتظر آن بودی پس از دستش نده تا همانند قبل افسوس بخوری و آن را بر باد رفته ببینی..
.هنوز فردایی هست که از دستت نرفته!
پس این حرفو رسمی تر و عادلانه تر برای خودمون و تو گوش دیگران زمزمه می کنیم :
"راه فردا که در پیش داریم راه نرفته ی ماست آن را درست بپیماییم "
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
04-07-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
نمیدونم که کی عمرم تموم میشه،نمیدونم وقتی میخوام با این دنیای مادی خداحافظی کنم کی بالا سرمه،نمیدونم وقت مردنم به تو رسیدم یا نه ، ولی تورو خدا نزار با حسرت بی تو بودن از این دنیا برم،بذار حداقل دلم خوش باشهبه عشقت .به خدا همه و همه آرزوم این بود که قبل از رفتنم به چشمات نگاه کنم و بگم دوست دارم و حال که میخوای کمترین چیز رو از من دریغ کنی پس بزار دلم به این خوش باشه که در حسرت عشقت مردم،اگه بشه گفت دلخوشی،ولی من به حسرتشم قانع هستم...
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
ویرایش توسط behnam5555 : 04-07-2010 در ساعت 09:10 PM
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
04-08-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
امشب تنها در کنار پنجره ای که در قاب شیشه خاکستری بود، خفته بودم،
آن سوی پنجره خاموشی بود و من کلام هایی داشتم برای گفتن،
اما نه تماسی بود،
نه یاری ونه دستی که به نیتِ نوازش دل زخم دیده ام آمده باشد.
او دیگر رفته بود... سالهاست که رفته...
و من امشب به خاطراتِ غبار گرفتۀ او می اندیشم، هنوز هم در رویای او به سر می برم و در عطش عشقی که برایم به یادگار گذاشت می سوزم بی آنکه صدایی از گلویم سر دهم.
به آسمان خالی خیره مانده ام و حال چشمانم را می بندم و به گیسوان سیاهم دستی می کشم و در امواج خاطره ها سرگردان به دنبال چیزی هستم که در همان دقیقه نفرت را در دلم جایگزین کند...
اما...
اما محال است عشق بمیرد،
چون عشق جاودانگی ست.
او دیگر رفته است و برگشتی نخواهد بود،
بی آنکه بداند در واژۀ انتظار غرق برگشتنش هستم. آری او دیگر مرا به دست فراموشی سپرده و من گیج و سست در حالی که به آسمان می نگرم در گلویم فریاد میزنم...
ای روح فنا پذیر...
ای عشق ابدی...
تا ابد دوستت دارم
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 06:50 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|