فرهنگ تمام مباحث مربوط به فرهنگ در این بخش |
02-09-2012
|
|
مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693
7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
یاد اون روزا بخیر...
__________________
گاهی حس میكنم
گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند
كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
|
10 کاربر زیر از hossein سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
02-09-2012
|
|
کاربر خيلی فعال
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,283
سپاسها: : 8,686
3,285 سپاس در 1,349 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hossein_1971
|
اینو واقعا یادش خییییییییییییییلی بخیر
__________________
ــــــــــــــــــ
خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست
|
6 کاربر زیر از MAHDI سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
02-09-2012
|
|
مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693
7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تاریخش رو زده 67 اگر یادم باشه فک کنم من سال 68 اول ابتدایی بودم . واقعا یادش بخیر
__________________
گاهی حس میكنم
گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند
كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
|
6 کاربر زیر از hossein سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
02-09-2012
|
|
کاربر خيلی فعال
|
|
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312
1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
خاطرات شیرین دریا
عاشق این بودم که عصرا بشینم و خاطرات دریا رو تماشا کنم...دوسش داشتم.خیلی..
خاطرات شیرین دریا (با صدای پوپک)
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
|
6 کاربر زیر از GhaZaL.Mr سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
02-09-2012
|
|
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720
6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
ویرایش توسط رزیتا : 02-09-2012 در ساعت 07:05 PM
دلیل: جداسازی تصاویر
|
7 کاربر زیر از امیر عباس انصاری سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
02-09-2012
|
|
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720
6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
|
5 کاربر زیر از امیر عباس انصاری سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
02-09-2012
|
|
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720
6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
ویرایش توسط رزیتا : 04-21-2012 در ساعت 12:08 PM
|
6 کاربر زیر از امیر عباس انصاری سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
02-09-2012
|
|
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720
6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
|
6 کاربر زیر از امیر عباس انصاری سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
04-21-2012
|
|
ناظر و مدیر تالارهای آزاد
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641
11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ای دبستانی ترین احساس من
ای دبستانی ترین احساس من
خاطرات كودكی زیباترند
یادگاران كهن مانا ترند
درسهای سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود
درس پند آموز روباه وکلاغ
روبه مكارو دزد دشت وباغ
روز مهمانی كوكب خانم است
سفره پر از بوی نان گندم است
كاكلی گنجشككی با هوش بود
فیل نادانی برایش موش بود
با وجود سوز وسرمای شدید
ریز علی پیراهن از تن میدرید
تا درون نیمكت جا میشدیم
ما پرازتصمیم كبری میشدیم
پاك كن هایی زپاكی داشتیم
یك تراش سرخ لاكی داشتیم
كیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستان ما از آه بود
برگ دفترها به رنگ كاه بود
مانده در گوشم صدایی چون تگرگ
خش خش جارو ی با پا روی برگ
همكلاسیهای من یادم كنید
بازهم در كوچه فریادم كنید
همكلاسیهای درد ورنج وكار
بچه های جامه های وصله دار
بچه های دكه خوراك سرد
كودكان كوچه اما مرد مرد
كاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بودوتفریقی نبود
كاش میشد باز كوچك میشدیم
لا اقل یك روز كودك میشدیم
یاد آن آموزگار ساده پوش
یاد آن گچها كه بودش روی دوش
ای معلم یاد وهم نامت بخیر
یاد درس آب و بابایت بخیر
ای دبستانی ترین احساس من بازگرد این مشقها را خط بزن
__________________
. . . . .
|
3 کاربر زیر از ترنم سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
04-21-2012
|
|
کاربر عادی
|
|
تاریخ عضویت: Mar 2012
محل سکونت: کاشمر
نوشته ها: 56
سپاسها: : 133
175 سپاس در 52 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
یادش بخیررررررررررر
دقیقا رفتم به زمان کودکیم
عاشق کارتون بودم
بلفی ولی لی بیت
بچه های الپ
بابا لنگ دراز
مهاجران
خانواده دکتر ارنست
بامزی
پینوکیو که همیشه گول میخورد میترسیدم نگاش کنم بازم گول بخوره تو استرس بودم واسش
از مدرسه که میومدم یه راست میرفتم سر مشقام تموم که میشد هنار میخوردم بعدم یه خواب تا ساعت 4 بعداز ظهر بشه بشینم پای تلویزیون
کاش تو کودکی میموندیم
|
3 کاربر زیر از مهربان جون سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 11:49 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|