پارسی بگوییم در این تالار گفتگو بر آنیم تا در باره فارسی گویی به گفتمان بنشینیم و همگی واژگانی که به کار میبیندیم به زبان شیرین فارسی باشد |
12-17-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ریشه یابی واژه " آبشار " :
آبشار : آب + شار (بن مضارع شاریدن به معنی ریختن) = ریزش آب ، جایی که آب می ریزد .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
12-17-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ریشه یابی واژه حُـقّـه باز
حقه ( جعبه ویژه نگهداری چیزهای با ارزش ) + باز:حقه باز در اصل یعنی فرد چیره دست در بازی و جابه جایی حقه ها. در گذشته تردستان چند حقه را با رنگ های گوناگون واژگون بر زمین می نهادند و مهره ای در زیر یکی از آنها می گذاشتند سپس با جابه جایی حقه، مهره را ازحقه ای به حقه ی دیگر جابه جا می کردند که مایه ی شگفتی تماشاگران می شد. این واژه بعدها بار منفی یافت و امروزه هم معنی با واژه فریبکار است .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-17-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ریشه یابی واژه میزبان :
میزبان : میز ( مهمان ) + بان ( پسوند دارندگی و نگهداری ) = کسی که دارای مهمان است، کسی که مهمانانش پشت میز هستند .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-17-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ریشه واژه جُغرافی
جغرافی عربی شده ( مُعّرَّب) ژئوگرافی است . چون در عربی فصیح یعنی نوشتاری گ و ژ نیست ؛ ژئوگرافی به جغرافی تبدیل شد .این واژه از زبان یونانی در هنگامی که مسلمانان با فرهنگ و تمدن یونان آشنا شدن وارد زبان عربی و پس از آن وارد فارسی شد .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-17-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ریشه دو واژه بالا و پایین
بال + ا = بالا پا + ین = پایین
در بسیاری از زبانهای ایرانی هنوز بال به معنی دست است . در فارسی نیز گاهی دست و بال را باهم می آورند .اگر دست خود را بر فراز سرمان ببریم آنگاه می بینیم که دست بالاتر از سر می شود . پس اگر جهت بالا چنین نامیده شده است به همین دلیل است . پایین نیز همین گونه است .پایین منسوب به پا است .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-17-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
معنی و ریشه واژه "شعرباف" :
شعربافی نام عمومی و كلی صنعتی قدیمی و متداول در یزد است كه كار آنبافتن پارچه از نخ است. قدمت برخی رشته های شعربافی به بیش از هزار سال می رسد. محققین این صنعت و دستگاه های آن را اختراع زنان می دانند. شعر بافی یا پارچه بافی از مرسوم ترین پیشه ها در یزد بود؛ صنعت پارچه بافی، در بیشتر شهر های كویری ای كه در مسیر جاده ابریشم واقع است از صد ها سال پیش، رایج بوده است و در این میان، یزد از نامدارترین آنهاست. اینصنعت را «شعربافی» و بافنده آنرا «شعرباف »می گویند. هرچند امروزه به خاطر گسترش كارخانه های نساجی، شعربافی رو به کاهش نهاده است ولی در گذشته اینصنعت، همیشه از صنایع مهم، و این طبقه، یعنی شعربافان، از طبقات محترم جامعه بودند.شعر باف از دو بخش «شعر» و «باف» تشكیل شده است. معنی بخش دوم یعنی باف، روشن است وبن ماضی مصدر «بافتن» است؛ اما در مورد بخش نخست واژه، این پرسش مطرح است كه «شعر» یعنی چه ؟اگر به واژه نامه ها یی مانند «آنندراج» و «ناظمالاطباء» مراجعه كنیم، «شعر»، به معنی موی حیوانات، به خصوص بز و در مواردی واختصاصاً به موی سر انسان اطلاق می شود اما در شعربافی مو به کار نمی رود پس یقینا این واژه اشتباه نوشته شده یعنی با عین نوشتن آن درست نیست و شاید چیزی شبیه شارباف بوده است.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-17-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
معنی و ریشه واژه داوطلب
داوطلب: داو( هر دست بازی نرد ) + طلب( بن مضارع طلبیدن) = کسی که خواستار بازی کردن بازی نرد باشد. این کلمه بعدها عمومیت یافت.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-17-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
معنی و ریشه واژه اِبریق
ابریق عربی شده (معرَّب) آبریز است و آبریز نوعی پارچ آبخوری بوده . این واژه پس از ورود به عربی ابریق شد . این واژه به صورت جمع ( أباریق ) در قرآن هم به کار رفته است .ببینیم در فرهنگ لغت در باره اش چه آمده است : ابریق . معرب آبری (تاج العروس ) یا آبریز. ظرف سفالین برای شراب :
برمن در عیش من ببستی ربّی از خیام
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-17-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
معنی و ریشه آسمان
آسمان: آس( سنگ گرد ) + مان(پسوند همانندی) فضای همانند سنگ آس
این همانندی به این دلیل است که به باور پیشینیان آسمان گِرد همچون سنگ بزرگ آسیاب است که بر فراز زمین در حال چرخش است.بخش نخست این واژه را می توان در واژه های آسیاب و خراس نیز دید .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-17-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
معنی موسیقی
واژه موسیقی از واژه یونانی Mousika است که آن هم برگرفته از واژه Muse میباشد که نام رب النوع نگهدار شعر و ادب و موسیقی یونان باستان میباشد.با آشنا شدن مسلمانان با فرهنگ و تمدن یونان و ترجمه آثار آنان واژگان یونانی بسیاری مانند جغرافی ( ژئوگرافی : شناخت زمین ) و فیلسوف ( فیلوسوفیا : دوستدار دانش )و... وارد عربی شد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 03:15 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|