تاریخ تمامی مباحث مربوط به تاریخ ایران و جهان در این تالار |
08-13-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان (9)
خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان (9)
" تحقیق و تالیف از احمد یغما
منبع : " نكته ها و نوشته ها "
1909 ميلادي /1288هجري شمسي
در30 آوريل سال 1909 قشون تزار به تعداد پنج هزار سرباز حسب درخواست محمد علي شاه به فرماندهي ژنرال اسنارسكي وارد تبريز شده اوضاع را به دست مي گيرند.
1910 ميلادي / 1289 هجري شمسي
در اين سال ، ژاپن، كره را تصرف كرد و نفوذ خود را بيش از پيش، در خاك منچوري توسعه داد.
1911 ميلادي /1290 هجري شمسي
در 25 اوت 1911م، كنسولگري روسيه در تبريز خبري را به شرح ذيل منتشر كرد: طبق خبرهاي تلگرافي خبرگزاري روسيه، نيروهاي پيروزمند شاه از هر طرف دست به حمله هاي وسيع زده و به سوي تهران پيش ميروند... ( كه البته شكست خوردند) .
1911 ميلادي / 1290 هجري شمسي
نخستين انقلاب چين كه نظام فغفوري را به جمهوري تبديل كرد، در 10 اكتبر سال 1911، مشتعل شد و آغاز گاه آن شهر ووچانگ (Wou. Tchang) در مركز چين بود. از شگفتيهاي كار آن بود كه با آنكه، كانتون و جنوب چين، كانون نا آرامي و قيام بودند، انقلاب از يك شهر محجوب و گمنام زبانه كشيد، آن هم در زماني كه كسي هنوز انتظار آن را نمي داشت. در اين جنبش، سون يات سن، رهبر انقلاب چين بود.
1911 تا 1913 ميلادي / 1290 تا 1292 هجري شمسي
در سال 1911م، ايتاليا به تركيه اعلان جنگ داد و طرابلس و دوازده جزيره ي درياي اژه (دودكانز) را گرفت. در اين مدت، يونان، بلغارستان، سربستان، و مونته نگرو دست از اختلافات خود برداشته، عليه تركيه با هم متحد شدند. سال بعد جنگ ميان آنها و تركيه شروع شد و متحدين مقدونيه و تراس را تصرف كردند، تركيه ناچار به قبول عهدنامه ي لندن تن درداد، ولي بلغارها با متحدين خود بجنگ پرداخته به آنها حمله بردند، ترك ها از اين پيش آمد استفاده كرده به جنگ با بلغارها و قواي روماني كه به نفع بلغارستان وارد جنگ شده بود، رفتند. بلغارستان تقاضاي صلح كرد و در سال 1913م، عهدنامه بخارست به اين جنگ خاتمه داد. به موجب اين عهدنامه، اپير، مقدونيه ي سفلي و جزاير اژه به يونان تعلق گرفت؛ مقدونيه عليا به سربستان رسيد؛ قسمتهاي كوچكي هم نصيب روماني، بلغارستان و مونته نگرو شد. به اين ترتيب فقط تراس شرقي، در اروپا، در دست ترك ها باقي ماند، و آلباني دولت مستقلي تشكيل داد، ليكن رقابت و اختلاف ميان ملت هاي ساكنبالكان همچنان ادامه يافت.[10]
1911 ميلادي / 1290 هجري شمسي
در 25 اكتبر1911، طبق فرماني كه از طرف نماينده شخص تزار در قفقاز فرستاده شد تاكيد گرديد كه تشكيلات نظميه تبريز بايد خلع سلاح شود.
1911 ميلادي / 1290 هجري شمسي /1330 هجري قمري
در 6 محرم 1330 ق، توسط صمد خان شجاع الدوله در تبريز اعلام حكومت نظامي گرديد.
1911 ميلادي /1290 هجري شمسي
در 10 محرم 1330 ق، ثقه الاسلام با هفت تن ديگر در شهر تبريز توسط نظاميان روسي اعدام شدند.
1914 تا 1918 ميلادي / 1293 تا 1297 هجري شمسي / 1332 تا 1337 هجري قمري
جنگ جهاني اول از دوم اوت 1914 تا يازده نوامبر 1918 يعني از نهم رمضان 1332 تا ششم صفر 1337، (52 ماه و نه روز) طول كشيد. متفقين عبارت بودند از فرانسه، انگلستان، روسيه، ژاپن، ايتاليا، بلژيك، يونان، صربستان، امريكا، روماني و متحدين را آلمان، اتريش، مجارستان، بلغارستان، تركيه تشكيل ميدادند.
1914ميلادي / 1293هجري شمسي /1332 هجري قمري
در ژوئيه 1914 / مرداد 1293و 27 شعبان 1332 احمد شاه 18 ساله در ايران تاجگذاري كرد. مستوفي الممالك نخستين رئيس الوزراي احمد شاه، پس از تاجگذاري او و به پايان رسيدن نيابت سلطنت ناصرالملك، مي باشد كه مورد احترام زياد مردم بود. تاجگذاري احمد شاه سبب شد كه مجلس در 7 دسامبر 1914، و از زمان انحلال موقت آن در دسامبر 1911 كه شوستر از ايران اخراج شد، حيات تازه خود را از سر بگيرد.[1] در آغاز جنگ اول جهاني زمينه هاي اميدواري در پايتخت به وجود آمد، چراكه بريتانيا و روسيه گرفتار جنگ بودند و ايرانيان نفس راحتي مي كشيدند. از اين رو اخبار مربوط به پيروزي هاي آلمان مردم ايران را خوشحال و دلگرم مي ساخت. تاجگذاري احمد شاه نيز در همين ايام شاديهاي موقت مردم ايران را دو چندان نمود.[2]
1914 ميلادي / 1293هجري شمسي
در اين سال هر دلار امريكا 15 ريال ايراني ارزش داشت.
1915 ميلادي /1294 هجري شمسي
در اين سال نبرد قاطع و بزرگ و نهائي قوم «آمبو» در صحراي آنگولا با قواي پرتغال روي داد.
1915 ميلادي /1294هجري شمسي
به دنبال استقلال جزيره هائيتي در 1825م، و رهائي آن كشور از دست فرانسه، در سال 1915م، اين جزيره به تصرف ايالات متحده امريكا درآمد و در سال 1934م, بار ديگر مستقل شد.
1915 ميلادي / 1294هجري شمسي / 1334 هجري قمري
مجلس سوم در ايران پس از ورود نيروهاي روسي به قزوين به بهانه ي حفظ ايران در برابر آلمان و اتريش در تاريخ 23 آبان 1294/ 7محرم 1334 پس از 11 ماه و 10 روز فعاليت، تعطيل گرديد.[3]
1916 ميلادي /1295هجري شمسي
به دنبال اختلافات و كشمكشها و درگيريهائي كه از مدتها قبل بين پرتغال و آلمان بر سر مستعمرات خود به وجود آمده بود. در اين سال كشور پرتغال رسما به آلمان اعلان جنگ داد. پس از آنكه متحدان افريقائي آلمان كه در اواخر سال 1915م، عليه پرتغال فعاليت مي كردند با كمك نيروي اعزامي پرتغال از لبسبن و همچنين قواي مزدور افريقائي شكست خوردند پرتغال توانست مخاطره ي بزرگي را كه در آن عصر از طرف قدرتي اروپائي عليه حاكميت آن دولت در آنگولا به وجود آمده بود از سر راه خود بردارد.
1917 ميلادي / 1296 هجري شمسي / 1336 هجري قمري
در مارس 1917 / رجب 1336، انگلستان شهرهاي مقدس كربلا و نجف را اشغال كرده بود.
1917 ميلادي / 1296هجري شمسي
در7 نوامبر 1917، با ورود لنين به پتروگراد انقلاب بلشوئيكي روسيه به پيروزي رسيد.
1918ميلادي / 1297هجري شمسي / 1336 هجري قمري
در اين مقطع تاريخي نام منطقه آران در شرق قفقاز از سوي دولت کمونيستي شوروي به نام جمهوري آذربايجان نام گذاري گرديد و از سال 1920 توسط دولت بلشويکي قفقاز به نام جمهوري شوروي سوسياليستي آذربايجان ناميده شد.[4]
1918ميلادي / 1297هجري شمسي / 1336 هجري قمري
در اين سال، « وضع مردم ايران به قدري بد بود كه هيچ مخاطره اي قادر نبود از لحاظ اهميت به پاي قحطي برسد، كه در آن سال بر فلاكت و بدبختي آنان افزوده شده بود. اين قحطي نتيجه عمليات چهارساله جنگ در ايران و از ميان رفتن مزارع و فرار كشاورزان به شهرها بود.»[5]
1919 ميلادي /1298هجري شمسي
تلگراف نمايندگان اهالي نخجوان و اردوباد و شرور و توابع اعزامي به ايران به رئيس الوزرا، (وثوق الدوله) در 18ارديبهشت 1298، كه نكته هاي مهم اين سند بشرح ذيل مي باشد: الف: آرزوي ديرين اهالي مناطق مذكور كه در برگيرنده سيصدهزار مسلمان ايراني است در الحاق به وطن اصلي خود ايران؛ ب: گلايه از عدم اهتمام دولت ايران در تحقق بخشيدن به تقاضاهاي اهالي نخجوان؛ ج: اعتراض به حكومت موقتي ارمنستان در ايروان كه برخلاف تمام موازين، انضمام ولايت نخجوان را به ارمنستان اعلام كرده است؛ د: تذكر اين نكته كه دولت ارمنستان مي خواهد همان اعمالي را كه در ايروان عليه مسلمانان انجام داده است در نخجوان تكرار كند؛ هـ: اهالي نخجوان خود قدرت مدافعه از خود را دارند، اما بر خلاف تصوري كه دربارة دولت انگليس نسبت به مسلمانان داشته اند، اكنون از اظهارات مامورين آن دولت در قفقاز آثار مساعدت انگليس به ارامنه در اشغال نخجوان مشاهده مي شود. و: استدعاي از دولت ايران براي مذاكره با مقامات انگليسي و اقدام براي اعزام مامورين ايراني جهت انتظام اداره امور ولايت نخجوان و توابع و آسايش اهالي آن؛ ز: هشدار به عموم ايرانيان و مسلمانان مبني بر اين كه در صورت عدم الحاق ولايت نخجوان به ايران جان و مال و ناموس سكنه آن ولايت محكوم به فلاكت و فنا خواهد بود.[6]
1919ميلادي / 1298هجري شمسي / 1337 هجري قمري
در نهم اوت1919/ ذيقعده 1337، قراردادي بين نماينده ي ايران ( وثوق الدوله) با بريتانيا به امضا، در آمد اين قرارداد مانند ساير قراردادها شامل تعهد بريتانيا به احترام به استقلال و تماميت ارضي ايران بود. در قرارداد موافقت شده بود كه با هزينه دولت ايران، افسران و مهمات و تجهيزات جديد از سوي انگلستان فراهم شود ، كه ضرورت آن از سوي كميسيون مشترك كارشناسان نظامي ايران و انگليس تعيين خواهد شد. ( در زمينه تشكيل يك نيروي نظامي متحدالشكل با تامين مالي بريتانيا به شكل قرض يا وام) و موارد ديگر مانند توسعه ارتباطات و وام دو ميليون ليره اي با نرخ هفت درصد... ظاهرا اين قرارداد منصفانه بود اما مليون به آن اعتراض داشتند. و ايالات متحده امريكا ظاهرا معتقد بود كه اين قرارداد با منافع ايران مغايرت دارد. اما بارها به رجال ايران پيشنهاد دادن وام و لغو اين قرارداد را كرده بود. مردم به بدترين نحو در مورد اين قرارداد مي انديشيدند يكي از علل آن عدم اعتماد به رجالي بود كه در امضاء اين قرارداد نقش داشتند و انقلاب ايران را به قبضه خود درآورده بودند، دموكرات ها را بيرون كرده بودند و از حمايت خارجيان برخوردار بودند. پذيرايي گرم لندن از شاهزاده نصرت الدوله فيروز در پاييز همان سال بر نفرت ايرانيان از اين قرارداد دامن زد. اين ضيافت مقدمه سفر احمد شاه به انگلستان در اكتبر و نوامبر 1919 بود. نهايتا يورش روسها به گيلان موجب شد كه مردم انگليس از اجراي قرارداد فوق نا اميد شوند چرا كه بريتانيا در شرايطي نبود كه بتواند ايران را در برابر آن يورش حمايت كند لذا در 22 مه 1920 در مجلس عوام بريتانيا، مطرح شد كه پادشاه بريتانيا هيچگونه تعهدي براي دفاع از ايران به موجب قرارداد 1919 ندارد و بدين شكل فاتحه ي اين قرارداد در آن روز توسط «بونارلا» خوانده شد.
1920 ميلادي / 1299هجري شمسي
به فاصله كمي پس از انقلاب اكتبر روسيه ، گروهي از كارگران ايراني كه در حوزه هاي نفتي باكو كار مي كردند حزب عدالت را پايه گذاري كردند، اين حزب در سال 1920ـ پس از ورود به ايران، طي كنگره اي ــ به حزب كمونيست ايران تبديل شد. بر اساس گفته يكي از سران آن «اين حزب در سالهاي 1918 و 1919 در ميان كارگران ايراني مقيم باكو نفوذي قابل توجه كسب كرد.»[7] حزب كمونيست ايران از پايه عيني پرولتري و شرايط ذهني رواج بلشويسم متولد شد. اين حزب درطي سالهاي 1918 و 1919 ... در حدود 6هزار نفر عضو مخفي داشته است.[8]
[10] تاريخ جهاني. ش. دولاندلن، ترجمه دكتر احمد بهنمش. انتشارات دانشگاه تهران. ج دوم ، 1370ص 361
[1] مجلس سوم در تاريخ 16 محرم 1333/ 13 آذرماه 1293 توسط احمد شاه گشايش يافت و تركيب نمايندگان آن به شرح زير بود: دموكرات ها 31 نفر، اعتداليون 29 نفر، هيئت علميه 14 نفر، بيطرف ها 20 نفر.[2] ر.ك: مورخ الدوله سپهر: ايران در جنگ بزرگ، ص 18 و ص32
[3] تاريخ معاصر ايران، از تاسيس تا انقراض سلسله قاجاريه . پيتر آوري، ترجمه محمد رفيعي مهرآبادي. مؤسسه انتشارات عطائي. چ چهارم،1377. ص394
[4] این سرزمین تا 1918 یعنی قبل از انقلاب بلشوئیکی، هیچ وقت آذربایجان نامیده نمیشد. در نوشته های مورخان باستان از جمله پولیبیوس، استرابون، و دیگران نیز این سرزمین با نام آلبانیا ذکر شده است. از نظر برخی محققان آلبانیا در ماخذ پارتی به صورت "اردان"آمده است در ماخذ عهد اسلامی این نام را "اران" و "الران" نوشته اند و "بارتولد" به این مطلب تاکید دارد.
. از دیدگاه احمد کسروی: پس از لشکر کشیهای تیمور و داستان ترکمانان آق قویونلو و قره قویونلو، نام اران به تدریج از کتابها برداشته شده است.
در دایره المعارف بزرگ شوروی آمده است که در اواسط سده 11م هجوم اقوام ترک (از جمله غُزان و دیگران) که دودمان سلجوقی در راس آنها قرارداشتند به سرزمین اران و شیروان آغاز گردید"عزیز بیگ اوا" می نویسد: در پایان 1919 دولت مساواتیان دستخوش بحران سیاسی و اقتصادی شد. در بهار 1919م در نواحی مغان و لنکران دولت شوروی تاسیس یافت در 26 آوریل 1920م کمیته موقت انقلاب به ریاست نریمان نریمان اف تشکیل گردید. در 28 آوریل 1920م دولت مساواتیان ساقط شد و کمیته انقلاب قدرت را در باکو به دست گرفت و خود را دولت "جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان" نامید.
[5] تاريخ معاصر ايران، از تاسيس تا انقراض سلسله قاجاريه . پيتر آوري، ترجمه محمد رفيعي مهرآبادي. مؤسسه انتشارات عطائي. چ چهارم،1377. ص372
[6] تاريخ معاصر ايران. كتاب چهارم. مؤسسه پژوهشي و مطالعات فرهنگي. ص183
[7] ايوانف: انقلاب مشروطه، ص99
[8] ايران معاصر به نقل از اسناد تاريخي...، ج4، صص 100- 99
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
ویرایش توسط behnam5555 : 08-13-2013 در ساعت 05:39 PM
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
08-13-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان (10)
خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان (10)
" تحقیق و تالیف از احمد یغما
منبع : " نكته ها و نوشته ها "
1920ميلادي / 1299هجري شمسي
در ژوئن1920، اولين كنگره حزب كمونيست ايران در انزلي تشكيل شد. رهبران آن به اين واقعيت كه حزب در مراحل اوليه رشد خويش است آگاه بودند، لذا براي آيندة آن دو عامل را در نظر داشتند: شرايط دشوار دهقانان از يك طرف و ارتباط دائم با طبقه كارگر باكو از طرف ديگر. در اين باره اعلام شده بود: «...حزب كمونيست ايران از اقدامات فوري درباره اجراي تدابير خالص كمونيست در ايران امتناع مي ورزد و تاكتيك نزديكترين دوره (مبارزه) خودرا ( تاسرنگوني دولت شاه و طرد انگليس ها از ايران) برپايه اتحاد همه طبقات از پرولتاريا گرفته تا بورژوازي متوسط براي مبارزه عليه قاجار و امپرياليست هاي خارجي و همچنين بر پايه ارتباط نزديك با....خرده بورژوازي و روشنفكران ... مبتني مي سازد.»[9]
1920ميلادي /1299 هجري شمسي
در 12اوت 1920م، بلشوئيك ها پس از شكست خوردن از افراد ميرزا كوچك خان به غارت و آتش زدن رشت مركز استان گيلان دست زدند و به بندر انزلي عقب نشستند. در آنجا اردو زدند تا به عنوان يك نيروي فشار، بر طبق رويه متداول روس ها به كار گرفته شوند.[10] در اين ضمن تغييري در سياست ايران پديد آمد. با استعفاي وثوق الدوله، مشيرالدوله رئيس الوزرا گرديد. و چون وي ثروت سرشاري در مازندران داشت، برآن شد تا روابط با مسكو را تحكيم بخشد.[11]
1920ميلادي /1299 هجري شمسي
در 21 خرداد 1299هجري شمسي، جمهوري ايران (نهضت جنگل) ضمن فراخواندن انگليسيها به تخليه نيروهايشان از ايران اعلام مي كند: «... اينك شوراي جمهوري ايران كه قبل از ورود به مركز در گيلان تشكيل شده، به نام ملت ايران، هرگونه قراردادهايي كه تا انعقاد مجلس شوراي جمهوري در مركز با حكومت تهران دولت انگليس داده و بدهد، غير مشروع دانسته، كان لم يكن محسوب مي شود.»[12] تاسيس جمهوري ايران در خرداد 1299، انگلستان را با شرايط ويژه اي روبرو كرد. در چند هفته بعد از تاسيس جمهوري، وثوق الدوله، ـ عاقد قرارداد1919 با انگليس ـ در 3 تير استعفا داد، و كشور را ترك كرد.[13] اما عزم دولت مركزي در سركوب نظامي نهضت جنگل، با تاسيس جمهوري ايران، دوچندان شد.
انتشار و یا استفاده از مطالب این وبلاگ فقط با درج منابع و نام مولف و آدرس وبلاگ بلامانع است
1920ميلادي /1299 هجري شمسي
سفير بريتانيا در تهران طي گزارشي در تاريخ 25 خرداد 1299 به لردكرزن چنين نوشت: «رئيس الوزراء مراتب مفيد بودن خويش را براي دولت اعليحضرت به اتمام رسانده و سياست بريتانيا با تشكيل يك دولت ديگر شانس موفقيت بيشتر دارد. به عقيده من آنچه لازم است رييس الوزرايي است كه بتواند مخالفين صادق قرارداد را به خود جلب كرده... وحتي اگر لازم باشد برخي از آنها را نيز در هبئت دولت درآورد.»[14]
1920ميلادي /1299 هجري شمسي
در 3 اسفند 1299 كودتا توسط رضا خان و سيد ضياء[15] شكل گرفت و رضا خان با قاطعيت تمام اقدامات خود را در كنترل امنيت و يكپارچگي حكومت و تمركز قدرت آغاز نمود. از آنجائيكه شرايط جامعه آبستن چنين حركتي بود لذا قدرتهاي خارجي به ويژه انگلستان از تولد اين حركت حمايت نمودند، اما مخالفين رضا خان و روشنفكران سياسي بعدا از قيام فوق به عنوان كودتاي سياه نام بردند. در فاصله بين تحولات ناشي از كودتا و افتتاح مجلس چهارم (تير ماه 1300) كه به تشكيل مجدد احزاب و گروههاي سياسي منجرشد، تركيب و آرايش نيروهاي سياسي كشور چنان دگرگون گرديد كه حركت قدرت طلبانه رضاخان نيز مسير متفاوتي يافت بطوريكه امين التجار نماينده تبريز و سپس حسن مدرس به مخالفت با اقدامات رضا خان قد علم كرده و حكومت نظامي وي را ـ كه از 23 تير ماه 1299 آغاز شده بودـ حركت خودسرانه و غير قانوني قلمداد نمودند.
1921ميلادي / 1299هجري شمسي
در تاريخ 26 فوريه 1921/ 7 اسفند 1299، پيمان شوروي با دولت مركزي ايران در خصوص برقراري روابط دوستانه امضا شد.[16] همچنين در مارس همان سال، بين شوروي و انگليس نيز قراردادي بسته شد.[17] در همين ارتباط سفير شوروي ـ روتشتين ـ ، به تاريخ 5 ارديبهشت 1300 /25 اوريل 1921، وارد تهران شد.[18] در گزارشي مربوط به سفارت انگليس آمده است: «روسها همچنان مشغول تخليه نواحي اشغالي هستند. وابسته نظامي روسيه در نوزدهم ماه مه 1921/ (29 ارديبهشت 1300) به من گفت ما خاك ايران را ترك مي كنيم و دولت روسيه در صورت مقابله حكومت ايران با شورشيان، از جمله كوچك خان، در امور داخلي ايران مداخله نخواهد كرد.»[19] در پي اين سازش «انگليسيها نيروهاي خود را در ابتداي ژوئن / نيمه خرداد از ايران خارج» كردند.[20] «تخليه سربازان شوروي از گيلان، نه به فوريت بلكه از اواسط ژوئن/ اواخر خرداد آغاز شد، و در طول ژوئيه / تير و مرداد ادامه يافت و احتمالا در دسامبر 1921/ مهر 1300 خاتمه يافت.»[21]
1921ميلادي / 1300 هجري شمسي / 1339 هجري قمري
اولين بحران در روابط سيد ضياء با رضا خان در 25 آوريل /5 ارديبهشت 1300/16 شعبان 1339، بروز كرد. سيد ضياء كه مي كوشيد تا مسعود خان كيهان (وزير جنگ) را در پست خود ابقاء كند بازي را باخت و رضاخان سمت وي را به دست آورد. دومين بحران بين اين دو در 7 مه 1921/ 16 ارديبهشت 1300، بروز كرد. تا آن زمان ژاندارمري زير نظر وزير داخله (وزير كشور) بود. رضا خان طبعا مي خواست كه ژاندارمري را نيز در دست خود داشته باشد. سيد ضياء با اين موضوع مخالف بود، اما اين بار نيز بازي را به رضا خان باخت و وي بر ژاندارمري نيز مسلط شد. رضاخان به دلايل متعدد مخالف حضور افسران انگليسي در نيروهاي ايراني بود، و اين مخالف نظر سيد ضياء بود. نهايتا در 24 مه 1921/ 3 ارديبهشت 1300 تعدادي از زندانيان سيد ضياء (رئيس الوزرا) بدون فرمان وي بطور ناگهاني از زندان آزاد شدند. در ساعات نخستين روز بعد، 4 ارديبهشت 1300، سيد راهي بغداد شد. تلاشي براي دستگيري او در قزوين صورت گرفت[1] اما سرانجام اجازه يافت تا بدون مزاحمت كشور را ترك گويد. با رفتن سيد ضياء ، رضا خان تنها باقي مانده ي كودتاي مشترك سه ماهه با سيد ضياء بود.[2]
1921 ميلادي / 1300هجري شمسي
اوايل مهر 1300، سفارت انگليس در تهران با ارسال گزارشي متذكر مي شود: «رضاخان (سردار سپه وزير جنگ) از خود بيتابي نشان مي دهد و بيش از پيش حكومت مركزي را براي صدور اجازه حمله و خاتمه دادن به غائله كوچك خان تحت فشار گذاشته است.»[3] ....
1921 ميلادي / 1300 هجري شمسي
در اكتبر1921/ آبان 1300، 9 روزنامه معتبر در ايران منتشر مي شد كه عبارت بودند از: 1- ايران: يك روزنامه رسمي دولت كه مطالبي را از بولتن سفارت شوروي چاپ مي كرد. 2- ستاره ايران: اين روزنامه كه در سال 1917/1296 شمسي منتشر شد، در سال 1921 مقالاتي از مسكو، و به خصوص مقالات ضد انگليسي را چاپ مي كرد. نكته حائز اهميت اين است كه اين روزنامه ارگان جامعه بازرگانان و ثروتمندان ايران بود كه با انگلستان سر عناد داشتند و مترصد فرصت بودند تا روابط تجارتي با روسيه را گسترش دهند. 3- اتحاد: روزنامه اي محافظه كار بود كه اخبار مسكو را چاپ مي كرد. 4- وطن: يك روزنامه قديمي بودكه با ورود روتشتين (وزير مختار روسيه كه در 24 آوريل 1921/ 8 ارديبهشت 1299به ايران آمده بود) احيا شد و شديدا ضد انگليسي به شمار مي رفت. 5- ميهن: يك هفته نامه ملي بود كه هيچ ارتباطي با روس ها نداشت. 6- حلاج: يك هفته نامه ملي و مخالف استعمار بود. 7- طوفان: ارگان حزب كمونيست (شوروي) و ناشر مطالب ديالكتيكي ماركسيسم بود. 8- حقيقت: بلندگوي سفارت شوروي عليه دربار و كابينه بود، اين مجله مساله رشد اتحاديه هاي تجارتي ايران را عنوان مي كرد. 9- انقلاب سرخ: در رشت چاپ مي شد و كنسولگري شوروي در رشت هزينه چاپ آن را مي داد و رايگان توزيع مي گرديد. به گفته نصرالله سيف پور فاطمي سه روزنامه طوفان و حقيقت و انقلاب سرخ به افشاگري درباره مقامات فاسد، بي لياقتي مجلس، بي خاصيتي شاه و نابرابري نظام مالياتي مطالبي چاپ مي كردند، كه هرسه به دليل حملات شديد به كابينه و انگلستان تعطيل شدند. روتشتين به مديران آن ها پناهندگي سياسي داد.[4]
1921 ميلادي / 1300 هجري شمسي
در11آذرماه 1300، ميرزا كوچك خان جنگلي به شهادت مي رسد. وي پايه حركت خويش را بر تامين منافع ملي قرار داده بود از نظر وي منافع ملي زماني تامين مي شد كه استقلال جنبش، جمهوري و كل كشور حفظ شود. در اين مسير او سالها با انگليسيها و روسها ي تزاري متجاوز به خاك ميهن مبارزه كرده بود. طيف ميرزا، ضمن همدلي با مبارزات آزاديبخش در سطح جهان،[5] حل مسئله ايران را يك ضرورت اعتقادي تلقي مي كرد. از اين رو ميرزا همكاري روسهاي سرخ را فقط تا حدي طلب مي كرد كه استقلال جنبش حفظ شود، چرا كه عنصر غير ملي نبايد بر جمهوري استيلا مي يافت.[6] نهضت، حركت خود را ابتدا با استقرار در «جنگل همت در تولم واقع در سه فرسخي شمال غربي رشت» به تاريخ 21 مرداد 1294 شروع كرد، و در تاريخ 27 همان ماه به قيام آغاز نمود.[7] و سپس مناطق فعاليت خود را بسط و گسترش داد.[8] راسكلينكف در مصاحبه اي به تاريخ 24 تيرماه 1299 مي گويد: «تشكيل دولت انقلابي توسط كوچك خان نه تنها از جانب فقرا مورد استقبال قرار گرفت، بلكه همچنين از جانب برخي زمين داران و حتي خانهايي كه زير يوغ انگليسيها مورد ستم قرار گرفته بودند، با استقبال روبرو گرديد.»[9]
1922ميلادي / 1301هجري شمسي
در24 ژوئيه 1922، قرارداد قيمومت بريتانيا راجع به فلسطين در لندن بين فرانسه و دولت بريتانيا امضاء شد فرانسه هم توسط جامعه ملل قيمومت سوريه و لبنان را بعهده گرفت در نهايت امريكا نيز آن را امضاء نمود.
1922ميلادي / 1301هجري شمسي
در 29 دسامبر1922، اتحاد جماهير سوسياليستي شوروي بوسيله نمايندگان جمهوري هاي روسيه، اوكراين، روسيه سپيد، و فدراسيون سراسري قفقاز (ارمنستان، آذربايجان، گرجستان) اعلام شد و كنگره شوراهاي اتحاد كه در سال 1923 نخستين بار جلسه خود را تشكيل داده بود، پيش نويس قانون اساسي را تهيه كرده و در 1924م، كنگره دوم آن را تصويب نمود.
1923ميلادي /1302 هجري شمسي /1342 هجري قمري
در اكتبر 1923/ يازدهم آبان 1302/14 ربيع الاول 1342قمري، رضا خان رئيس الوزرا شد، و احمد شاه با تعيين وليعهد به عنوان نايب السلطنه، عازم سفر اروپا گرديد و ديگر هرگز به ايران برنگشت. در همين سال مصطفي كمال در تركيه اعلام جمهوري كرد، «به نظر مي رسيد كه رضاخان نيز قصد پايان دادن به سلطنت قاجاريه را با اتخاذ رويه مشابه داشته است.»[10]
1924 ميلادي / 1302 هجري شمسي
در سوم مارس 1924/ اوايل اسفند 1302 پارلمان تركيه خلافت عثماني را منقرض كرد و به نقش روحانيون ترك در حيات كشور خاتمه داد.
1924 ميلادي / 1303 هجري شمسي
در همين سال كنگره دوم اتحادجماهير شوروي پيش نويس قانون اساسي را به تصويب رسانيد.
1925 ميلادي / 1304 هجري شمسي
احمد شاه در 31 اكتبر 1925/ اوايل آبان 1304، از سلطنت در ايران خلع شد و در 12 دسامبر 1925/ 21 آذر 1304 مجلس مؤسسان با 115 راي موافق و 4 مخالف و 30 راي ممتنع به سلطنت رضاخان راي موافق داد.
1925 ميلادي / 1304 هجري شمسي
ماه هاي شمسي سابق، در ايران، يعني حمل، ثور، جوزا، سرطان، اسد، سنبله، ميزان، عقرب، قوس، جدي، دلو، و حوت، طبق قانون سال 1304شمسي، به ماه هاي فروردين ... اسفند، تبديل گرديد.
1927 ميلادي / 1306 هجري شمسي
در اين سال تاناكا (Tanaka) نخست وزير معروف ژاپن طرحي را نوشت كه در آن چنين آورده بود: «براي آنكه منظور اعليحضرت در زاياندن يك دوران تازه در خاور دور و ايجاد يك امپراتوري قاره اي (منظور آن است كه خاك آسيا را در بر گيرد) بعمل درآيد، اين اقدامها مورد نظر است: پس از آنكه چين فتح شد، بقيه كشورهاي آسيايي به ما تسليم خواهند گشت. دنيا درك خواهد كرد كه آسيا از آن ماست و جرات مداخله در آن نخواهد يافت. پس از استيلا بر چين، هند را خواهيم گرفت... نخستين قدم آن است كه سلطه بر منچوري و مغولستان براي ما مسلم گردد.»[11]
1931 ميلادي / 1310هجري شمسي
در سپتامبر 1931، ژاپنيها منچوري را اشغال كردند، و يك حكومت دست نشانده در آنجا ايجاد نمودند كه از چين جدايي طلبي ميكرد.
[9] تزهاي حيدر عمواوغلي ژانويه ـ مارس 1921، به نقل از: اسماعيل رائين، حيدر خان عمواغلي، سازمان چاپ و انتشاراتجاويدان، 2535، صص377ـ 376.
[10] ر.ك: ملك الشعراي بهار، تاريخ مختصر احزاب سياسي ايران، صص 362- 360
[11] تاريخ معاصر ايران، از تاسيس تا انقراض سلسله قاجاريه . پيتر آوري، ترجمه محمد رفيعي مهرآبادي. مؤسسه انتشارات عطائي. چ چهارم،1377. ص415
[12] بيانيه 21 خرداد 1299 كميته انقلاب سرخ ايران، به نقل از رحيم رئيس نيا، حيدر عمو اوغلي در گذر از طوفان ها، انتشارات دنيا، فروردين 1360، ص237.
[13] تاريخ روابط سياسي ايران و انگليس در دوره رضا شاه، ص55
[14] تاريخ روابط سياسي ايران و انگليس در دوره رضا شاه، صص56- 55.
[15] در واقع كارگردان اصلي اين كودتا سيدضياء بوده است اما وي به دليل تندروي زياد و مصلحت بين نبودن، عملا از صحنه خارج شد و ميدان را در اختيار رضاخان گذارد. ر.ك: دولت آبادي: حيات يحيي، جلدسوم؛ و ملك الشعراي بهار: تاريخ مختصر احزاب سياسي ايران. با اين توضيح كه برخي ها معتقدند: اختلاف اساسي سيدضياء با رضاخان در اين بود كه وي مي خواست از ايران يك كشور كشاورزي بسازد، در حالي كه رضاخان تمايل به صنعتي كردن كشورداشت.
[16] بلشويك ها و نهضت جنگل، ص81
[17] نهضت ميرزاكوچك خان جنگلي و... ص263
[18] بلشويك ها و نهضت جنگل، ص86
[19] جنبش ميرزا كوچك خان (بنابر گزارشهاي سفارت انگليس)، گردآوري و ترجمة غلامحسين ميرزا صالح، نشر تاريخ ايران، 1369، صص 10- 9.
[20] بلشويك ها و نهضت جنگل، ص90.
[21] همان منبع ص 89
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
ویرایش توسط behnam5555 : 08-13-2013 در ساعت 05:41 PM
|
08-13-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان (11)
خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان (11)
" تحقیق و تالیف از احمد یغما
منبع : " نكته ها و نوشته ها "
1932 ميلادي / 1311هجري شمسي
در اين سال مجلس شوراي ملي ايران اعتبار چاپ اسكناس را به بانك ملي واگذار كرد وبدينسان براي اولين بار اقتصاد پولي در ايران پا گرفت و دولت به تدريج با پيچيدگيهاي يك نظام پولي روبرو شد.
1934 ميلادي / 1313 هجري شمسي
در اين سال رضا شاه با آتاتورك در آنكارا ديدار كرد ثمره ي اين ديدار تحولات اجتماعي و اقتصادي در ايران بود. كه مي توان به موارد زير اشاره نمود: از 31 دسامبر 1934م، از دولتهاي خارجي خواسته شد تا در مكالمات رسمي شان بجاي نام (persia) از نام (Iran) استفاده كنند. شاه در سال 1314ش/1935م اولين سنگ بناي دانشگاه را پي نهاد. لباس هاي متحدالشكل مدارس رواج يافت. زنان معلم مدارس دختران بالاجبار بدون حجاب راهي مدارس شدند و به افسران ارتش تكليف شد كه حق ندارند در معيت زنان حجاب دار ديده شوند... (رك: حوادث سال 1937م )
1935 ميلادي / 1314 هجري شمسي
قانون كشف حجاب[12] در ايران با دستور رضا شاه و تشويق نخست وزير جم، رئيس مجلس شوراي ملي حسن اسفندياري، محتشم السلطنه، در تاريخ 17ديماه 1314، اجرا شد. آن روز شاه به اتفاق ملكه تاج الملوك، شمس و اشرف پهلوي در جشن افتتاح مقدماتي حضور يافتند. تاج الملوك، شمس و اشرف پهلوي بدون حجاب ظاهر شده بودند.چنين شد كه با صدور دستورالعملي قرار شد اين اقدام شاه در همه نقاط كشور اجرا شود. يكي از مخالفين اين اقدام شيخ علي مدرس نماينده تام الاختيار مراجع بزرگ همچون سيد ابوالحسن اصفهاني و آيت الله العظمي آقا شيخ عبدالكريم حايري يزدي بود. وي به رضا شاه پيغام فرستاد كه: «علم و صنعت اروپا را به ايران بياوريد؛ ملبوس را تغيير دهيد نه لباس را.» در بين شورشها و اعتراضهائي كه بر عليه اين اقدام رضا شاه در سطح كشور شد شهر مقدس مشهد سهم بيشتري را ايفا نمود.
1936 ميلادي / 1315هجري شمسي
در اين تاريخ قانون اساسي جديد اتحاد جماهير شوروي تصويب شد اين قانون بر خلاف قانون اساسي 1924 كاملا جنبه فدرال داشت. / رجوع شود به 1977 /
1936 تا 1939 ميلادي / 1315 تا 1318 هجري شمسي
مردم اسپانيا در اين سالها جنگ داخلي خونيني را تجربه كردند كه يك ميليون قرباني در پي داشت و از درون آن ديكتاتوري هولناك بنام فرانسيسكو فرانكو سر بر كشيد.
1937 ميلادي / 1316هجري شمسي
در اين سال اولين قطار از بندر شاه وارد تهران شد و كارخانه تنباكوي ايران كه صنعت سيگاركشي را به انحصار درآورده بود در تهران افتتاح گرديد. در همين سال پيمان سعدآباد در زمينه ي دوستي ايران، تركيه، عراق و افغانستان در تهران به امضاء رسيد. يك سال بعد ايران به ده استان تقسيم شد. اولين قطار تهران به مقصد اهواز به حركت درآمد و خط خليج تا درياي خزر كامل گشت، در اين زمان اتحاد جماهير شوروي عليه رخنه اقتصادي آلمان در ايران اعتراض نمود.
1937 ميلادي / 1316هجري شمسي
7 ژوئيه 1937 بر اثر اشغال منچوري توسط ژاپن ، جنگ واقعي چين و ژاپن از اين روز با حمله سربازان ژاپني به سربازان چيني در مجاورت پل معروف به پل ماركو پولو آغاز شد و تا پايان جنگ جهاني دوم ادامه يافت. طي اين جنگ تمام چين شمالي در اشغال ژاپني ها قرار گرفته بود.
1939 ميلادي / 1318هجري شمسي
23 اوت 1939، پيمان عدم تجاوز بين شوروي و آلمان امضاء شد (رجوع شود به حوادث سال 1941م)
1939 ميلادي / 1318هجري شمسي
اول شهريور 1318 تا 23 شهريور همان سال حمله و تسخير كامل لهستان توسط ارتش آلمان شكل گرفت، بعد از اين حادثه دول غربي، كه با لهستان پيمان اتحاد داشتند، ناچار شدند به آلمان اعلام جنگ بدهند. انگليس در ساعت نه صبح روز اول سپتامبر و فرانسه شش بعد از ظهر آن روز به آلمان اعلان جنگ دادند وقتي كه ارتش شوروي وارد خاك لهستان شد متفقين غربي به اين فكر افتادند كه به شوروي هم اعلام جنگ بدهند اما انگلستان مصلحت ندانست. ايران نيز در 17 شهريور اعلام بي طرفي نمود.
1939 ميلادي / 1318هجري شمسي
در بهمن ماه 1318، محمد علي مقدم، وزير مختار ايران در لندن به ديدن وزير خارجه انگلستان مي رود و ميگويد: «در مقابل اين خطري كه از جانب شوروي هر دوي ما را تهديد مي كند، بيائيد و با ما پيمان دفاعي ببنديد.» وي تاكيد ميكند كه شاه مايل است اين پيمان محرمانه باقي بماند زيرا بيم دارد كه موجب تحريك روسها بشود. در همان حال سرلشگر محمد نخجوان، وزير جنگ، به وابستة نظامي انگليس مي گويد: «زمان آن رسيده است كه ايران و انگليس طرحهاي خود را براي جنگ با روسيه هماهنگ كنند.»
1940 ميلادي / 1319 هجري شمسي
در آخرين سال حكومت رضا شاه، راديو آخرين پديده مهم تكنولوژيك بود كه به دست متخصصان آلماني، در ايستگاه بي سيم پهلوي (جاده شميران ـ چهارراه قصر) نصب شد و در روز 4 ارديبهشت 1319، افتتاح گرديد.
1940 ميلادي / 1319 هجري شمسي
در20 ارديبهشت 1319، وزير مختار آمريكا به واشنگتن اين تلگراف را ارسال مي كند: «فيليمونوف، سفير شوروي در ايران، به مقامات ايراني هشدار داده است كه آلت دست بريتانيا نشوند... چنين به نظر مي آيد كه سفارتهاي شوروي و آلمان در ايران دارند با هماهنگي، مشاركت نزديك با يكديگر عمل مي كنند. گويا هر دو مصمم اند، هر چند با انگيزه هاي متفاوت، كه از مزاياي ناشي از تفاهم روس و آلمان بهره برداري كنند. ترديدي نيست كه آلمان با اميد تضعيف، و يا حتي نابودي نفوذ بريتانيا، شورويها را به اتخاذ رويه تجاوز كارانه نسبت به ايران ترغيب مي كند»
1940 ميلادي / 1319 هجري شمسي
حمله آلمانها به فرانسه در20 ارديبهشت 1319، اتفاق افتاد. كه پس از سه هفته اين كشور (كه دومين امپراتوري مستعمراتي جهان بود) متلاشي گرديد. پس از اين حادثه مولوتف وزير خارجه شوروي پيروزيهاي شگفت آور ارتش آلمان و موفقيت فوق را به سفير رايش در مسكو صميمانه تبريك ميگويد، و خاطر نشان ميشود كه «لازم است به توطئه هاي فرانسه و انگليس و پاشيدن تخم نفاق و سوء ظن بين آلمان و شوروي در كشورهاي بالتيك خاتمه داده شود. آنگاه شورويها از فرصت استفاده كرده و سه كشور بالتيك را كه سهمشان از اين اوضاع جهاني بود به تصرف خود در مي آورند در همين راستا شورويها به فنلاند (سه ميلون جمعيتي) تجاوز مي كنند اما فنلانديها شش ماه تمام مقاومت غير باور كردني از خود نشان ميدهند.[1]
1941 ميلادي / 1320 هجري شمسي
در 2 ژانويه 1941، ژاپني ها به مانيلا رسيدند و در 6 ماه مه 1942 ژنرال وين رايت، كليه نيروهاي امريكائي و فليپيني را به ژاپنيها تسليم نمود.
1941 ميلادي / 1320هجري شمسي
در فروردين 1320 سير رويدادها سرعت بيشتري يافت نيروهاي آلماني، يونان و يوگسلاوي را گرفتند و در جزيره كرت نيروي چترباز پياده كردند. در عراق كودتاي رشيد عالي، طرفدار سرسخت آلمانيها، صورت گرفت و تمام سران انگلوفيل رژيم سابق فرار كردند. چرچيل دستور داد كه قبل از هر چيز كار عراق را يكسره كنند، تحليلش اين بود كه اگر آلمانها از سوريه بيايند در اينجا جبهه جديدي گشوده خواهد شد. لذا انگليسيها سريع بصره را گرفتند و بغداد را بمباران كردند. عدم همكاري ايران با عراق (آلمانيها) باعث سقوط رشيد عالي و تسخير عراق توسط دولت انگليس شد. انگليسي ها به اتفاق نيروهاي «فرانسه آزاد» ـ ژنرال دوگل ـ وارد سوريه شدند و جنگ خونيني بين فرانسويان طرفدار ويشي و فرانسويهاي طرفدار دوگل درگرفت. نهايتا ژنرال فرانسوي دانتس، تسليم گرديد.
1941 ميلادي / 1320هجري شمسي
در ارديبهشت ماه 1320، نيروهاي آلماني در شرق مديترانه مستقر شدند. دولت فرانسه ـ ويشي ـ فرودگاههاي سوريه را در اختيار آلمانيها گذاشت.
1941 ميلادي / 1320هجري شمسي
ژوئن سال 1941، يعني اول تيرماه 1320، هيتلر پيمان عدم تجاوز را كه در 1939 با شوروي بسته بود زير پا گذاشته و به شوروي حمله كرد.
1941 ميلادي / 1320هجري شمسي
در 12 ژوئيه 1941، بريتانيا و اتحاد شوروي بر طبق موافقتنامه اي كه در اين روز در مسكو امضاء كردند با هم متحد شدند.
1941 ميلادي / 1320هجري شمسي
در اين سال ، ژنرال «كارترو» فرماندار نظامي فرانسه در لبنان بنام دولت «فرانسه آزاد» استقلال رسمي كشور لبنان را اعلام نمود اما اين اعلام جنبه شخصي داشت و امور لبنان همچنان در اختيار مقامات فرانسوي بود.
1941 ميلادي / 1320هجري شمسي
، به عقيده ام ري زن، در اوت سال 1941 آلمانيها قصد داشتند بر عليه ارتش ايران دست به كودتا بزنند، دليل وي سلطه قابل توجهي بود كه آلمانيها بر نيروي مسلح ايران داشتند، بسياري از افسران ايران تحت تاثير ماشين جنگي آلمان قرارگرفته بودند و به آلمان گرايش داشتند، ري زن در استدلال اين كودتاي موهوم ـ كه شوروي نيز در 26 ژوئن، درست چهار روز پس از ورود آلمانيها به خاك آن كشور، ياد داشتي تسليم ايران كرده بود و نيز بريتانيا در اواخر ژوئن 1941 نگراني خود را از اين امر به اطلاع دولت ايران رسانده بود اما هيچ پاسخ مثبت و مناسبي دريافت نكرده بود. ـ به ورود درياسالار كاناريس (آلمان به تهران) در ماه اوت 1941 اشاره ميكند.[2]
1941 ميلادي / 1320هجري شمسي
در پنجم اوت 1941/ سوم شهريور1320، سربازان بريتانيا و شوروي به ترتيب از جنوب و شمال به ايران حمله كردند. و ايران را اشغال نمودند. بهانه ي اين حمله نفوذ آلمانيها در ايران بود. كه مغاير با سياست بيطرفي ايران قلمداد مي شد. ايران آمار آلمانيها را 600 نفر بريتانيا 2 الي 3 هزار نفر و شوروي 5 الي 7 هزارنفر اعلام ميكرد.[3] وقتي تصميم حمله به ايران گرفته ميشود، مايسكي، سفير شوروي در لندن، با ايدن ملاقات مي كند و مي گويد: «حالا كه يادداشتها را به ايران داديم، يك اولتيماتوم هم بدهيم...» شورويها نمي خواستند در دو جبهه بجنگند. ايدن مي گويد: «اولا هيچ نگران نباشيد، ما حساب ارتش ايران را خواهيم رسيد و نخواهييم گذاشت مقاومت كنند؛ ثانيا اگر اولتيماتوم به ايران بدهيم، ممكن است قبول كند؛ آن وقت چه كار كنيم؟ در هر حال ما بايد ايران را بگيريم براي اينكه به شما كمك برسانيم.» [4]
1941 ميلادي / 1320هجري شمسي
در 16سپتامبر1941 رضا شاه بنابه مصلحتخود، تبعيد شد، و استعفاي وي در بامداد همين روز(25 شهريور 1320) در مجلس خوانده شد. و روز بعد پسر او محمد رضا سوگند شاهي خورد. محمد رضا در سال 1937م/1316ش، از مدارس سويس فارغ التحصيل شده بود، و در سال 1318ش/1939م (در زمان وليعهدي) با فوزيه خواهر فاروق شاه مصر ازدواج كرده بود. شكل تبعيد رضا شاه به اين گونه بود كه وي «بعد از ترك تهران در 16سپتامبر 1941، حدود يك ماه در اصفهان گذراند، وسپس حق عبور به خارج از كشور را توسط يكي از كشتي هاي انگليسي به مقصد موريتس دريافت كرد، و متعاقب آن با درخواست خودش به ژوهانسبورگ منتقل شد و در آنجا در 26 ژوئيه 1944 درگذشت.»[5] «زمينه سقوط رضا شاه را دولت انگلستان از طريق برنامه هاي راديوهاي لندن و دهلي، هموار كرده بود، تا شاه را در نظر مردم ايران، يك خودكامه ي آزمند و ابله بنماياند كه مردم كشورش را از آزادي شان محروم كرده واملاك آن ها را تصرف كرده است و رضاشاه را به عنوان تنها عامل وضعيت دشوار ايران، معرفي مي كرد.»[6]
1941 ميلادي / 1320هجري شمسي
در زمان سقوط رضا شاه گروهي از ماركسيستها كه بنام 53 نفر در زندان بودند، آزاد شده و همراه با افراد ديگري كه داراي تفكر كمونيستي بودند در روز بيستم مهرماه 1320 در منزل سليمان ميرزا اسكندري[7] جلسه اي تشكيل دادند كه در آن حيدر عليف، كاردارسفارت شوروي در ايران، نيز حضور داشت و در همين جلسه بود كه نام حزب توده براي اين گروه انتخاب شد. مرامنامه اي كه حزب در آن سال منتشر كرد اشاره اي به ايدئولوژي ماركسيستي حزب نداشت و عبارت بودند از الف) حفظ استقلال و تماميت ايران. ب) آزادي مطبوعات و بيان. ج) مبارزه عليه ديكتاتوري . د) ايجاد تعديلات در امور اقتصادي و سياسي و فرهنگي.
فعاليت علني حزب با تظاهراتي در سوم فوريه 1942/ 15بهمن 1320 بر مزار دكتر اراني - كه در زندان مرده بود ـ آغاز شد. در اوايل سال 1323 حزب توده با فعاليتهاي سياسي خود توانست هشت نماينده به مجلس آن روز بفرستد. و اين سال مصادف با وقايع نفت شمال بود. معاون امورخارجه شوروي براي گرفتن امتياز نفت شمال به تهران آمده بود و همزمان با اين قضيه كه قسمت آذربايجان نيز تحت تصرف قواي نظامي روس بود، روزنامه ها و نشريات حزب توده[8] بطور علني به دفاع از شوروي پرداخته و سعي مي كردند هرطور كه شده اين امتياز به شوروي داده شود[9].
1941 ميلادي / 1320هجري شمسي
در 19 دسامبر1941، هنگ كنگ توسط قواي ژاپني تسخير مي شود و ژاپن باسرعت بيشتري به اشغالگريهاي خود در ديگر مناطق مي پردازد. و بدين شكل در 22 همان ماه فليپين را اشغال ميكند.
1942 ميلادي /1321 هجري شمسي
در دوم ژانويه 1942 مانيل به تصرف ژاپنيها در مي آيد. 15 فوريه همان سال مالزي و سنگاپور به اشغال قواي ژاپني در مي آيد. نهم مارس نيز سراسر اندونزي فرو مي ريزد. خلاصه آنكه در مدتي كمتر از چهار ماه، سرزمينهايي با پانصد ميليون جمعيت در آسيا تحت تسلط ژاپن قرار ميگيرند.
1944 ميلادي / 1323 هجري شمسي
انگليسيها كه مايل بودند آلمانيها با روسها كار يكديگر را تمام كنند در گشودن جبهه دوم تعلل مي كردند تا اينكه ناچارا جبهه دوم در شمال فرانسه به سال 1944م، گشوده شد.
1945 ميلادي / 1324 هجري شمسي
در 4 ژوئيه 1945، ژاپني ها توسط نيروهاي امريكائي مجبور به ترك جزاير فليپين شدند.
1945 ميلادي / 1324 هجري شمسي
در اين سال، لبنان بعنوان كشوري مستقل به عضويت سازمان ملل متحد و جامعه دول عرب درآمد.
1945 ميلادي / 1324 هجري شمسي
سال 1945م، سال برقراري صلح جهاني و اتمام جنگ جهاني دوم با فجايع اتمي هيروشيما و ناكازاكي مي باشد.
[1] تاريخ معاصر ايران. كتاب هشتم. مؤسسه پژوهشي و مطالعات فرهنگي. ص 15
[2] تاريخ معاصر ايران. كتاب چهارم. مؤسسه پژوهشي و مطالعات فرهنگي. ص114
[3] ر.ك: تاريخ معاصر ايران. كتاب ششم. مؤسسه پژوهشي و مطالعات فرهنگي
[4](تاريخ معاصر ايران. كتاب هشتم. مؤسسه پژوهشي و مطالعات فرهنگي. ص 23) اسناد نشان مي دهد كه اتحاد رضا شاه و هيتلر افسانه اي بيش نبوده كه از طريق دستگاه تبليغاتي زمان جنگ متفقين شايع شده بود.
[5] نگرشي بر تاريخ ايران نوين. جوزف. ام. آپتون. ترجمه: يعقوب آژند. انتشارات نيلوفر 1359 ص133
[6] تاريخ معاصر ايران . پيترآوري ... ج دوم ص219
[7] توده اي ها براي اين كه افراد داراي موقعيت اجتماعي بالا و محافظه كار را با خود همراه سازند، سليمان ميرزا محسن اسكندري را به رهبري حزب توده برگزيدند. وي از شاهزادگان قاجار بود.
[8] فعاليتهاي تبليغاتي حزب توده كه بيشتر بشكل انتشار نشريات بود، در اين دوره عبارت بودند از: 1- روزنامه سياست به مديريت عباس اسكندري كه اين روزنامه بعد از يك سال به نام «رهبر» به مديريت ايرج اسكندري منتشر مي شد. 2- روزنامه مردم به مديريت مصطفي فاتح (از رؤساي شركت نفت انگليس)، جلال آل احمد نيز عضو هيئت تحريريه آن بود. 3- روزنامه رزم به مديريت دكتر كشاورز. 4- روزنامه آژير به مديريت جعفر پيشه وري كه تا قبل از ايجاد فرقه دمكرات در تهران منتشر مي شد. 5- روزنامه راستي به مديريت پروين گنابادي عضو كميته مركزي حزب توده. 6- روزنامه ظفر كه در آذر ماه 1323 به كمك تبليغات لايحه نفت شمال آمد، به مديريت رضا روستا. 7- و يك نشريه ديگر كه به مديريت فتاحي از اعضاي مركزي حزب منتشر مي شد.
[9] مرحوم احسان طبري در روزنامه مردم شماره 19/8/1323 طي مقاله اي طولاني به اثبات حقانيت شوروي پرداخته وحتي پا را از خود روسها نيز جلوتر گذاشته و تهديد نموده بود كه «با عدم اعطاي امتياز نفت از نفوذاقتصادي دولت شوروي جلو گيري ميشود، بايد براي اولين بار و آخرين بار به اين حقيقت پي برد كه نواحي شمالي ايران در حكم حريم امنيت شوروي است، عقيده ي دسته اي كه من شخصا در آن دسته هستم اين است كه به فوريت براي امتياز نفت شمال به شوروي و نفت جنوب به كمپانيهاي امريكائي و انگليسي وارد مذاكره شويم به همان ترتيب كه ما براي انگلستان در ايران منافعي قائليم و بر عليه آن صحبتي نمي كنيم بايد معترف باشيم كه دولت شوروي هم از لحاظ امنيت خود در ايران منافع جدي دارد.»
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
08-13-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان (12)
خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان (12)
" تحقیق و تالیف از احمد یغما
منبع : " نكته ها و نوشته ها "
1945 تا 1946 ميلادي / 1324 تا 1325 هجري شمسي
فعاليت مؤثر فرقه دموكرات آذربايجان از 12 شهريور ماه 1324 تا 21 آذر1325 بوده است بدين شكل كه: «در جريان اشغال ايران در سال1320ش، توسط نيروهاي متفقين، روس ها آذربايجان را اشغال كردند. زماني كه جنگ جهاني دوم به سال 1324 به پايان رسيد و قرار شد تا انگليسي ها و روس ها ـ هم زمان ـ ايران را ترك كنند، روس ها به تكاپو افتادند تا پيش از رفتن، جاي پايي براي خود در ايران ايجاد كنند يا دست كم امتياز اقتصادي سياسي مهمي به دست آورند. آنان در تهران و شهرهاي مختلف، به تقويت حزب توده پرداخته و در آذربايجان و كردستان هم از فرقة دمكرات حمايت كردند»[10] موضوع از آنجا آغاز شد كه سيد جعفر پيشه وري (از منتقدين دكتر مصدق) براي نمايندگي مجلس چهاردهم از تبريز انتخاب شد، (22/ تيرماه/1323) اما اعتبارنامه اش مورد تاييد نمايندگان ـ مخالف طرفداران اتحاد جماهير شوروي كه از اكثريت برخوردار بودند ـ قرار نگرفت. لذا وي از اول شهريور 1324 روزنامه آژير را در تهران رها كرد و به تبريز آمد و اولين گام را براي تشكيلفرقه دمكرات آذربايجان با همكاري تشكيلات ايالتي حزب توده آذربايجان (كه بعدا به فرقه دمكرات ملحق شدند)[11] برداشت.
پيشه وري در 12 شهريور 1324 اولين سند مكتوب فرقه را كه سنگ بناي فعاليت آن فرقه بشمار مي رفت، در 12ماده نوشته و به امضاء 48 نفر از چهره هاي سياسي استان رساند. معاونين وي در كميته مركزي فرقه، شبستري و بادكان بودند. كه روزنامه آذربايجان را شبستري با مطالب پيشه وري از 13 شهريور منتشر كرد. اولين شعار12 ماده اي بيانيه فرقه چنين بود: «ضمن حفظ استقلال و تماميت ارضي ايران، بايد به موازات آن براي خلق آذربايجان آزادي داخلي و خودمختاري مدني داده شود كه بتواند در راه احياي فرهنگ خود و آباداني آذربايجان و هم سو با حفظ قوانين عادلانه ي كل مملكت، سرنوشت خود را تعيين كند.»[12] پس از يك سال حكومت اين فرقه در آذربايجان، در 21آذر 1325 اهالي شهر تبريز بر حسب تحريك حكومت مركزي كه اعلاميه هايش را روز قبل از طريق هواپيما پخش كرده بود و قواي نظامي خود را در ورودي هاي ميانه ومياندوآب مستقر ساخته بود، بر عليه حكومت پيشه وري قيام كرده و شهر را تصرف نموده به تعقيب و دستگيري سران و سركردگان فرقه پرداختند. پيشه وري و اعضاي مهم فرقه نيز به اتحاد جماهير شوروي فرار نمودند.[13]
1946 ميلادي / 1325 هجري شمسي
در 4 ژوئيه 1946، ايالات متحده به فليپين استقلال داد.
1946 ميلادي / 1325 هجري شمسي
با فرا رسيدن اين سال ميلادي، مقامات فرانسوي استقلال رسمي لبنان را پذيرفتند و در ظاهر خاك لبنان را تخليه نمودند ولي روابط سلطه همچنان وجود داشت.
1947 ميلادي / 1326 هجري شمسي
در دوم آوريل اين سال، بريتانياي كبير كه مي خواست از ماموريت قيمومت خود صرف نظر كند از سازمان ملل تقاضا كرد مساله فلسطين را در دستور قرار دهد لذا در 29 نوامبر همان سال مجمع عمومي سازمان ملل متحد، طرح تقسيم فلسطين را پذيرفت و آن را به شش ناحيه تقسيم كرد. 56% يهوديان و 43% فلسطينيان. و مقرر شد که بيت المقدس هم منطقه بين المللي شناخته شده و توسط سازمان ملل اداره شود. دولت يهود مركب از 000/498 يهودي و 000/497 عرب مي شد و دولت عرب ، 000/725 عرب و 000/10 يهودي را در بر ميگرفت.
1947 ميلادي / 1326 هجري شمسي
در اين سال، شبه قاره هند به استقلال رسيد.
1948 ميلادي / 1327 هجري شمسي
در همين سال «وايزمن» نخستين رئيس دولت اسرائيل گرديد وي در 1920 م، اعلام كرده بود كه «ما نمي خواهيم يك دولت يهودي در فلسطين ايجاد كنيم و اين مطلب حقيقت ندارد فقط ميخواهيم در آنجا يك كانون مستقر سازيم.»
1948 ميلادي / 1327 هجري شمسي
در همين سال، در ماده 123 اعلاميه جهاني حقوق بشر ،كار و حقوق كامل مساوي براي مردان و زناناعلام گرديد. قرارداد جهاني در زمينه ي حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي نيز حق اشتغال را به رسميت شناخت.
1949 ميلادي / 1328 هجري شمسي
در اين سال، انقلاب ماركسيستي چين با رهبري مائو تسه تونگ (مائو تسه دون) به پيروزي رسيد.
1950 ميلادي / 1329 هجري شمسي
در اين سال جنبش هوكها توسط امريكائيها سركوب شد.
1951 ميلادي / 1330 هجري شمسي
اوضاع بين المللي و شرايط سياسي و اقتصادي حاكم بر جهان را در اين سال مي توان در ابعاد زير خلاصه كرد: با پايان گرفتن جنگ دوم جهاني، مبارزات ضد استعماري ملت هاي زير استعمار (به ويژه درآسيا و خاورميانه) آغاز شده بود. در اين رهگذر بود كه برخي از اين ملت ها، به كسب استقلال نايل آمدند. بيداري ملي در كشورهاي خاورميانه و آگاهي بيشتر جهان اسلام بر موجوديت خود، به نحوي بود كه قدرت بريتانيا را در منطقه تضعيف مي كرد.[1] در مصر، زمينه انقلاب آن كشور فراهم مي شد. تاسيس رژيم اسرائيل در 1948 و بروز جنگ 1948 اعراب و اسرائيل، خاورميانه را در وضعيت انفجارآميز و متزلزلي قرارداده بود.[2] در عين حال، اهميت استراتژيك خاورميانه (از لحاظ نفتي و نظامي) روند فزاينده داشت.[3] در انگلستان، كابينه محافظه كار چرچيل (در پي خاتمه جنگ دوم جهاني) انتخابات را به حزب كارگر باخت و «كلمانت اتلي» نخست وزير شد. اوضاع وخيم اقتصادي انگلستان بعد از جنگ آن دولت را براي حفظ منافع نفتي خود در خاورميانه قويا ترغيب مي كرد. در شرايطي كه اقتصاد غرب گريبانگير نابساماني هاي بسيار بود، دو ابرقدرت امريكا و شوروي، در صحنه سياست جهاني جولان مي دادند و عليه يكديگر جبهه گيري مي كردند. جنگ سرد دو كشور، بيشتر از همه جا، در ايران، تركيه و يونان محسوس بود.[4]
1951 ميلادي / 1330 هجري شمسي
امتياز نفت ايران در سال 1901 به انگلستان واگذار شده بود و در 26 ماه مه 1908، حفريات به چاه نفت رسيده بود.در سال 1913 م، افزايش سرمابه گذاري انگليس موجب گرديد كه انگليس اكثر سهام «شركت نفت ايران و انگليس» را بدست آورد. در خلال جنگ اول جهاني اراضي نفت خيز ايران احتياجات عمده سوخت ناوگانهاي شرقي را فراهم كرد. در سال 1946 م، درآمد حق الامتياز سالانه دولت ايران از اين شركت حدود 25 ميليون دلار بود و حال آنكه هزينه هاي سالانه شركت در ايران در مورداجناس و خدمات، سر به 50 ميليون دلار مي زد. از طرفي كاركنان ايراني شركت قريب يك سوم كل كاركنان شركت را تشكيل مي دادند. تا زمان ملي كردن نفت و شيلات شمال (كه امتيازش از آن روسها بود) درآمد هر دوي اين تاسيسات جزء آمار رسمي تجارت ايران به حساب نمي آمد. چرا كه درآمد حاصله از آنها از آن صاحبان امتياز بود. فقط قسمتي از اين درآمد كه بطور غير مستقيم جزو اقتصاد ملي بود مركب از حق الامتيازهايي بود كه مستقيما به خزانه اقتصاد ملي واريز مي شد. نهايتا بعد از مبارزات مردم به رهبري دكتر مصدق و آيت الله كاشاني اين بحران به يك مسئله ملي تبديل گشت. مجلس بعد از ترور نخست وزير (در 7 مارس 1951)، در 15 مارس 1951 قانون ملي شدن صنعت نفت راتصويب كرد كه بعدا مجلس منحل گرديد، اما در 20 مارس مجلس سنا اين قانون را تصويب كرد و در دوم ماه مه، شاه آن را امضاء نمود. در 22 اكتبر 1952 ايران روابط سياسي اش را با بريتانياي كبير قطع نمود. /ر.ك 1953/
[10] تاريخ معاصر ايران، از تاسيس تا انقراض سلسله قاجاريه . پيتر آوري، ترجمه محمد رفيعي مهرآبادي. مؤسسه انتشارات عطائي. چ چهارم،1377. ص504
[11] كارنامه سفر چين.محمد علي اسلامي ندوشن.مؤسسه انتشارات امير كبير .چ اول ص481
[12] در برخي از كتب تاريخي به اشتباه 1315ش/1936م را تاريخ كشف حجاب اعلام نموده اند.
[1] تاريخ معاصر ايران. كتاب هشتم. مؤسسه پژوهشي و مطالعات فرهنگي. ص 15
[2] تاريخ معاصر ايران. كتاب چهارم. مؤسسه پژوهشي و مطالعات فرهنگي. ص114
[3] ر.ك: تاريخ معاصر ايران. كتاب ششم. مؤسسه پژوهشي و مطالعات فرهنگي
[4](تاريخ معاصر ايران. كتاب هشتم. مؤسسه پژوهشي و مطالعات فرهنگي. ص 23) اسناد نشان مي دهد كه اتحاد رضا شاه و هيتلر افسانه اي بيش نبوده كه از طريق دستگاه تبليغاتي زمان جنگ متفقين شايع شده بود.
[5] نگرشي بر تاريخ ايران نوين. جوزف. ام. آپتون. ترجمه: يعقوب آژند. انتشارات نيلوفر 1359 ص133
[6] تاريخ معاصر ايران . پيترآوري ... ج دوم ص219
[7] توده اي ها براي اين كه افراد داراي موقعيت اجتماعي بالا و محافظه كار را با خود همراه سازند، سليمان ميرزا محسن اسكندري را به رهبري حزب توده برگزيدند. وي از شاهزادگان قاجار بود.
[8] فعاليتهاي تبليغاتي حزب توده كه بيشتر بشكل انتشار نشريات بود، در اين دوره عبارت بودند از: 1- روزنامه سياست به مديريت عباس اسكندري كه اين روزنامه بعد از يك سال به نام «رهبر» به مديريت ايرج اسكندري منتشر مي شد. 2- روزنامه مردم به مديريت مصطفي فاتح (از رؤساي شركت نفت انگليس)، جلال آل احمد نيز عضو هيئت تحريريه آن بود. 3- روزنامه رزم به مديريت دكتر كشاورز. 4- روزنامه آژير به مديريت جعفر پيشه وري كه تا قبل از ايجاد فرقه دمكرات در تهران منتشر مي شد. 5- روزنامه راستي به مديريت پروين گنابادي عضو كميته مركزي حزب توده. 6- روزنامه ظفر كه در آذر ماه 1323 به كمك تبليغات لايحه نفت شمال آمد، به مديريت رضا روستا. 7- و يك نشريه ديگر كه به مديريت فتاحي از اعضاي مركزي حزب منتشر مي شد.
[9] مرحوم احسان طبري در روزنامه مردم شماره 19/8/1323 طي مقاله اي طولاني به اثبات حقانيت شوروي پرداخته وحتي پا را از خود روسها نيز جلوتر گذاشته و تهديد نموده بود كه «با عدم اعطاي امتياز نفت از نفوذاقتصادي دولت شوروي جلو گيري ميشود، بايد براي اولين بار و آخرين بار به اين حقيقت پي برد كه نواحي شمالي ايران در حكم حريم امنيت شوروي است، عقيده ي دسته اي كه من شخصا در آن دسته هستم اين است كه به فوريت براي امتياز نفت شمال به شوروي و نفت جنوب به كمپانيهاي امريكائي و انگليسي وارد مذاكره شويم به همان ترتيب كه ما براي انگلستان در ايران منافعي قائليم و بر عليه آن صحبتي نمي كنيم بايد معترف باشيم كه دولت شوروي هم از لحاظ امنيت خود در ايران منافع جدي دارد.»
[10] بحران آذربايجان. خاطرات مرحوم آيتالله ميرزا عبدالله مجتهدي . مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر تابستان 1381 ص8
[11] فريدون كشاورز. من متهم ميكنم كميته مركزي حزب توده را. ص61
[12] شهريورين اون ايكي سي، آذربايجان دموكرات فرقه سينين بيرينجي ايل دونومي مناسبتيله. مركزي تبليغات شعبه سنين نشريه سي. تبريز1325ص3 (ترجمه همين متن از نگارنده)
[13] گاهشمار مختصر حكومت ملي آذربايجان:
12 شهريور 1324 ـ روز تشكيل فرقه دموكرات به رهبري سيدجعفر پيشهوري. 14 شهريور 1324 ـ انتشار شماره اول روزنامه آذربايجان، ارگان فرقه دموكرات آذربايجان. 19 شهريور 1324 ـ پيوستن و ادغام شعبه آذربايجان حزب توده و تشكيلات كارگري به فرقه دموكرات آذربايجان. 20 آبان 1324 ـ نشست تشكيلات 32 نفرة هيئت رئيسه حكومت خودمختار آذربايجان. 21 آذر 1324 ـ افتتاح مجلس ملي آذربايجان و اعلام رسمي استقرار حكومت خودمختار آذربايجان. 22 آذر 1324 ـ خلع سلاح پادگان تبريز و تسليم آن در برابر حكومت خود مختار آذربايجان. 27 آذر 1324 ـ انتشار آگهي مربوط به استخدام داوطلبان خدمت در قشون آذربايجان. 19 دي 1324 ـ تصويب تاسيس دانشگاه آذربايجان در تبريز با سه دانشكده كشاورزي، پزشكي و تعليم و تربيت. 1 بهمن 1324 ـ استعفاي حكيمي از نخستوزيري در ايران. 6 بهمن 1324 ـ نخستوزيري احمد قوام. 27 بهمن 1324 ـ تصويب قانون مربوط به تقسيم اراضي خالصه. 29 بهمن 1324 ـ مسافرت احمد قوام به مسكو با هواپيماي ارسالي از جانب مسكو. 11 اسفند 1324 ـ اعلام خبرگزاري شوروي مبني بر خروج نيروهاي شوري از دوم مارس از طريق شمال خراسان. اين خبر همچنين اعلام كرد نيروهاي شوروي تا روشن شدن اوضاع در بخش شمال غربي و غرب ايران مناطق مذكور را تخليه نخواهند كرد. 16 فروردين 1325 ـ امضاء موافقت نامه بين قوام و دولت شوروي. 25 فروردين 1325 ـ آغاز به كار كنگره دهقانان آذربايجان با شركت بيش از 600 نفر در تبريز. 9 ارديبهشت 1325 ـ ورود هيئت حكومت خودمختار آذربايجان به تهران به رياست سيدجعفر پيشهوري. 19 ارديبهشت 1325 ـ خروج كامل نيروهاي روس. 1 خرداد 1325 ـ تخليه زنجان توسط نيروهاي فرقه دموكرات و فدائيان. 26 خرداد 1325 ـ راهپيمايي مردم زنجان و خمسه در اعتراض به واگذاري زنجان به ايران. 16 آذر 1325 ـ پيشروي قواي ايران بسوي ميانه. 21 آذر 1325 ـ سقوط حكومت خودمختار آذربايجان كه بر اساس آمار ارتش 25000 اعدام، 70000 مهاجر و آواره و زخمي برجاي گذاشت.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
08-13-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان (13)
خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان (13)
" تحقیق و تالیف از احمد یغما
منبع : " نكته ها و نوشته ها "
1946 ميلادي / 1325 هجري شمسي
با فرا رسيدن اين سال ميلادي، مقامات فرانسوي استقلال رسمي لبنان را پذيرفتند و در ظاهر خاك لبنان را تخليه نمودند ولي روابط سلطه همچنان وجود داشت.
1947 ميلادي / 1326 هجري شمسي
در دوم آوريل اين سال، بريتانياي كبير كه مي خواست از ماموريت قيمومت خود صرف نظر كند از سازمان ملل تقاضا كرد مساله فلسطين را در دستور قرار دهد لذا در 29 نوامبر همان سال مجمع عمومي سازمان ملل متحد، طرح تقسيم فلسطين را پذيرفت و آن را به شش ناحيه تقسيم كرد. 56% يهوديان و 43% فلسطينيان. و مقرر شد که بيت المقدس هم منطقه بين المللي شناخته شده و توسط سازمان ملل اداره شود. دولت يهود مركب از 000/498 يهودي و 000/497 عرب مي شد و دولت عرب ، 000/725 عرب و 000/10 يهودي را در بر ميگرفت.
1947 ميلادي / 1326 هجري شمسي
در اين سال، شبه قاره هند به استقلال رسيد.
1948 ميلادي / 1327 هجري شمسي
در همين سال «وايزمن» نخستين رئيس دولت اسرائيل گرديد وي در 1920 م، اعلام كرده بود كه «ما نمي خواهيم يك دولت يهودي در فلسطين ايجاد كنيم و اين مطلب حقيقت ندارد فقط ميخواهيم در آنجا يك كانون مستقر سازيم.»
1948 ميلادي / 1327 هجري شمسي
در همين سال، در ماده 123 اعلاميه جهاني حقوق بشر ،كار و حقوق كامل مساوي براي مردان و زناناعلام گرديد. قرارداد جهاني در زمينه ي حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي نيز حق اشتغال را به رسميت شناخت.
1949 ميلادي / 1328 هجري شمسي
در اين سال، انقلاب ماركسيستي چين با رهبري مائو تسه تونگ (مائو تسه دون) به پيروزي رسيد.
1950 ميلادي / 1329 هجري شمسي
در اين سال جنبش هوكها توسط امريكائيها سركوب شد.
1951 ميلادي / 1330 هجري شمسي
اوضاع بين المللي و شرايط سياسي و اقتصادي حاكم بر جهان را در اين سال مي توان در ابعاد زير خلاصه كرد: با پايان گرفتن جنگ دوم جهاني، مبارزات ضد استعماري ملت هاي زير استعمار (به ويژه درآسيا و خاورميانه) آغاز شده بود. در اين رهگذر بود كه برخي از اين ملت ها، به كسب استقلال نايل آمدند. بيداري ملي در كشورهاي خاورميانه و آگاهي بيشتر جهان اسلام بر موجوديت خود، به نحوي بود كه قدرت بريتانيا را در منطقه تضعيف مي كرد.[1] در مصر، زمينه انقلاب آن كشور فراهم مي شد. تاسيس رژيم اسرائيل در 1948 و بروز جنگ 1948 اعراب و اسرائيل، خاورميانه را در وضعيت انفجارآميز و متزلزلي قرارداده بود.[2] در عين حال، اهميت استراتژيك خاورميانه (از لحاظ نفتي و نظامي) روند فزاينده داشت.[3] در انگلستان، كابينه محافظه كار چرچيل (در پي خاتمه جنگ دوم جهاني) انتخابات را به حزب كارگر باخت و «كلمانت اتلي» نخست وزير شد. اوضاع وخيم اقتصادي انگلستان بعد از جنگ آن دولت را براي حفظ منافع نفتي خود در خاورميانه قويا ترغيب مي كرد. در شرايطي كه اقتصاد غرب گريبانگير نابساماني هاي بسيار بود، دو ابرقدرت امريكا و شوروي، در صحنه سياست جهاني جولان مي دادند و عليه يكديگر جبهه گيري مي كردند. جنگ سرد دو كشور، بيشتر از همه جا، در ايران، تركيه و يونان محسوس بود.[4]
1951 ميلادي / 1330 هجري شمسي
امتياز نفت ايران در سال 1901 به انگلستان واگذار شده بود و در 26 ماه مه 1908، حفريات به چاه نفت رسيده بود.در سال 1913 م، افزايش سرمابه گذاري انگليس موجب گرديد كه انگليس اكثر سهام «شركت نفت ايران و انگليس» را بدست آورد. در خلال جنگ اول جهاني اراضي نفت خيز ايران احتياجات عمده سوخت ناوگانهاي شرقي را فراهم كرد. در سال 1946 م، درآمد حق الامتياز سالانه دولت ايران از اين شركت حدود 25 ميليون دلار بود و حال آنكه هزينه هاي سالانه شركت در ايران در مورداجناس و خدمات، سر به 50 ميليون دلار مي زد. از طرفي كاركنان ايراني شركت قريب يك سوم كل كاركنان شركت را تشكيل مي دادند. تا زمان ملي كردن نفت و شيلات شمال (كه امتيازش از آن روسها بود) درآمد هر دوي اين تاسيسات جزء آمار رسمي تجارت ايران به حساب نمي آمد. چرا كه درآمد حاصله از آنها از آن صاحبان امتياز بود. فقط قسمتي از اين درآمد كه بطور غير مستقيم جزو اقتصاد ملي بود مركب از حق الامتيازهايي بود كه مستقيما به خزانه اقتصاد ملي واريز مي شد. نهايتا بعد از مبارزات مردم به رهبري دكتر مصدق و آيت الله كاشاني اين بحران به يك مسئله ملي تبديل گشت. مجلس بعد از ترور نخست وزير (در 7 مارس 1951)، در 15 مارس 1951 قانون ملي شدن صنعت نفت راتصويب كرد كه بعدا مجلس منحل گرديد، اما در 20 مارس مجلس سنا اين قانون را تصويب كرد و در دوم ماه مه، شاه آن را امضاء نمود. در 22 اكتبر 1952 ايران روابط سياسي اش را با بريتانياي كبير قطع نمود. /ر.ك 1953/
1951 ميلادي / 1330 هجري شمسي
در دوره اول نخست وزيري مصدق (از 11 ارديبهشت 1330 تا 25 تير 1331) مشكل و مشغله اصلي دولت در مسئله نفت خلاصه مي شد. مصدق از حمايت كامل نيروهاي سياسي داخلي برخوردار بود. در اين دوره قانون ملي شدن نفت به مرحله اجرا درآمد و از شركت نفت، خلع يد گرديد. دولت انگلستان به دادگاه لاهه و سپس به شوراي امنيت شكايت كرد. و مصدق در راس هياتي عازم نيويورك شد. بانك بين المللي عمران و توسعه، پيشنهادهايي داد كه مورد موافقت ايران قرار نگرفت. از لحاظ سياسي، استعفاي مصدق (پس از ملاقات با شاه در 25 تير) صورت گرفت و قوام به مدت پنج روز نخست وزير شد. با قيام سي تير، كابينه قوام سقوط كرد و مصدق دوباره بر مسند صدارت نشست[5]. مصدق در دوره دوم نخست وزيري خود (از اول مرداد 1331 تا 28 مرداد 1332) با سه مشكل عمده روبرو بود: مسئله لاينحل نفت، افزايش فعاليت مخالفان مصدق در داخل كشور و از هم پاشيدن تدريجي نهضت ملي ايران[6]. مشكلات مزبور به گونه اي بود كه در پي ماجراي نهم اسفند 1331، مصدق كنترل خود را بر كشور از دست داد و بروز يك كودتاي آمريكائي براي ساقط كردن مصدق، كاملا قابل پيش بيني بود. وضعيت ياد شده، به كودتاي 28 مرداد انجاميد[7]، در حالي كه روز قبل از آن، آيت الله كاشاني اين خطر را به مصدق گوشزد كرده بود[8]. سواي ملي كردن نفت، عملكرد كابينه دكتر مصدق را مي توان فهرست وار چنين برشمرد: 1- آغاز مبارزه مردم ايران با قدرت هاي استعماري ذي نفع در اين كشور. 2- ايجاد نوعي دموكراسي در كشور، كه تا آن زمان در تاريخ ايران بي سابقه بود. اما چون اين دموكراسي همراه با قدرت منسجم دولت نبود، لذا در اواخر حكومت مصدق، به هرج و مرج تبديل گرديد و پاي ارتش را به سياست بازكرد[9]. 3- انجام اصلاحات اقتصادي و اجتماعي عميق و سودمند[10]. 4- اجراي سياست موازنه منفي در روابط ايران با ابرقدرت هاي آن زمان[11]. 5- قطع روابط با اسرائيل[12]. 6- دور كردن موقتي ارتش از سياست و در عين حال، عدم اقدام جدي نسبت به توطئه هاي امراي طرفدار شاه. 7- مبارزه با فساد در دستگاه دولت[13]. 8- توسعه صادرات سنتي و كاهش واردات كالاهاي غير ضروري[14].
1952 ميلادي / 1331 هجري شمسي
23 ژوئيه اين سال مقارن است با موفقيت كودتاي «افسران آزاد» در مصر و رويش افكار ناسيوناليستي ـ ضد استعماري ضد صهيونيستي در جهان عرب.
1952 ميلادي / 1331 هجري شمسي
در اين سال ، ژنرال باتيستا طي كودتايي نظامي، كه با حمايت امريكا سازمان يافته بود، به قدرت رسيد. رژيم باتيستا پشتيبان و مشوق فساد و تبهكاري بود. در زمان حكومت او تبهكاران امريكايي و كوبايي ده ها قمارخانه و فاحشه خانه در هاوانا داير كردند و سودهاي هنگفتي به جيب زدند. كوبا از مراكز مهم فحشا در تمام امريكاي لاتين شد.[15]
1952 ميلادي / 1331 هجري شمسي
اين سال مصادف بود با: در يافت جايزه صلح نوبل توسط آلبرت شوايتزر، وي در موقع اخذ جايزه خطاب به مردم دنيا گفت: «بايد جرات رويارويي با وضع حاضر را داشته باشيم ... انسان ابر مرد شده است... ولي به خرد ابر انساني دست نيافته است ... در هر گامي كه به سوي ابرمردي بر ميداريم، غير انساني تر مي شويم و اين فراگرد بايد وجدان ما را بلرزه درآورد».
1952 ميلادي / 1331 هجري شمسي
در اواخر سال 1952/ پائيز 1331، حزب توده فعاليت زيادي داشت و برخي از اعضاي آن ، بازداشت شدند. اين حزب در 14 آوريل 1953/ 24 فروردين 1332، در ميدان بهارستان، به تظاهرات عليه شاه دست زد. چنين به نظر مي رسيد كه آنها ابتكار عمل را به دست گرفته اند، در واقع همين طور هم بود. از اوايل سال 1332 به دلايل زير ابتكار عمل در دست حزب توده بود: 1- تشديد فعاليت مخالفان مصدق 2- انشعاب در جبهه ملي 3- عدم تسلط مصدق بر ارتش. «در جريان كودتاي 28 مرداد حزب توده مي توانست بااجراي دستورات خود، سرنوشت آن روز را معكوس سازد. اما به جاي حمايت از مصدق، به اعضاي حزب دستور داده شد كه در خانه بمانند و در حوادث كشور دخالت نكنند[16].»
1953 ميلادي / 1332 هجري شمسي
در فوريه 1953/ ديماه 1331 ، مصدق مجلس را تهديد كرد كه اگر ظرف 48 ساعت با تمديد اختيارات فوق العاده او موافقت نكند، با دست زدن به رفراندم (مراجعه به آراي عمومي) مجلس را منحل خواهد كرد. در اين مرحله زماني، اهداف مصدق كاملا روشن بود: 1- نخست وزيري مادام العمر2- تسلط بر ارتش[17].
1953 ميلادي / 1331 هجري شمسي
در ماه ژوئيه/24 تير 1332، پنجاه نفر از نمايندگان مجلس شوراي ملي ايران استعفاء دادند و علت اين اقدام را ناشي از مخالفت اپوزيسيون دانستند. اين اقدام غير عادي آنان، مقدمه انحلال مجلس توسط مصدق بود. مصدق تلاش كرد تا در مورد انحلال مجلس به آراي عمومي مراجعه كند، لكن با مخالفت شديد آيت الله كاشاني روبرو شد و نتوانست نقشه خود را عملي سازد. شاه در 13 اوت/23 مرداد سرلشكر زاهدي را به جانشيني مصدق تعيين كرد، اما مصدق از اجراي فرمان شاه خودداري نمود. در 14 اوت /24 مرداد، نقشه سرلشگر زاهدي براي دستگيري مصدق، به شكست انجاميد و زاهدي ناگزير به پنهان شدن در نقطه اي گرديد. در همان زمان، شاه، همراه با ملكه ثريا و يك خلبان، با هواپيماي اختصاصي خود از كلاردشت پرواز كرد و به بغداد رفت. وي پس از اقامت كوتاهي در بغداد، راهي رم شد.
1953 ميلادي / 1332 هجري شمسي
19 آگوس 1953 برابر با 28مرداد1332 ، حدود دوسال و نيم بعد از مليكردن صنعت نفت،دولت مصدقبا كودتا ي نظامي سقوط كرد. بدين شكل كه ارتش با نيروهاي منظم و با داشتن فرماندهي استوار، پاي به ميدان گذارد. در پي 9 ساعت جنگ خياباني ، ارتش توانست يكي از مناطق حساس شرقي ـ غربي تهران را تصرف كرده و به سمت خانه مصدق حركت كند. خانه مصدق توسط ارتش ويران شد اموال مصدق به سرقت برده شد. شاه در 22 اوت / دوم شهريور 1332 به تهران بازگشت. در پنجم ماه آينده روابط سياسي با بريتانياي كبير بار ديگر از سر گرفته شد. در 5 اگوست 1954 م، قرارداد ديگري به امضاء رسيد كه شركت نفت ايران و انگليس تحت نظارت يك كنسرسيوم بين المللي هشت شركت بزرگ نفتي كه مركب از پنج شركت امريكايي، يك شركت هلندي، يك شركت فرانسوي و شركت نفت ايران و انگليس با نام جديد شركت نفت بريتانيا بود قرارگرفت. مجلس قرارداد جديد را در 21 سپتامبر 1954 م، تصويب كرد و يك هفته بعد سنا تصويبش نمود.
[1] رابرت روزل پالمر: تاريخ جهان نو، ج دوم، ترجمه ابوالقاسم طاهري، مؤسسه انتشارات اميركبير، ص598
[2] هنري و.ليتل فيلد: تاريخ اروپا از 1815 به بعد، ترجمه فريده قره چه داغي، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، ص353
[3] جورج لنچافسكي: نفت و دولت در خاورميانه، ترجمه دكتر علينقي عاليخاني، انتشارات اقبال، فصل پانزدهم
[4] رابرت روزل پالمر: همان، صص602 تا 604 و 611 تا 620؛ ليتل فيلد: همان، صص 344 تا 347؛ و
حسن توانايان فرد: دكتر محمد مصدق و اقتصاد، تهران، انتشارات علوي، 1362،صص34-31
[5] پروفسور سپهر ذبيح: ايران در دوران دكتر مصدق، ترجمه محمد رفيعي مهرآبادي، انتشارات عطائي، صص105- 54
[6]پروفسور سپهر ذبيح: همان، فصلهاي 4و5و7
[7] پروفسور سپهر ذبيح: همان، فصل هشتم
[8] حسن آيت: درس هائي از تاريخ سياسي ايران (از انتشارات حزب جمهوري اسلامي) صص 325- 323
[9] محمد رفيعي مهر آبادي: (در پيشگفتار كتاب) ، تاريخ معاصر ايران؛ از تاسيس سلسله پهلوي تا كودتاي 28 مرداد 1332. پيتر آوري، ترجمه او، ج دوم.1377، انتشارات عطائي ص30
[10] دكتر حسن توانايان فرد: دكتر محمد مصدق و اقتصاد، تهران، انتشارات علوي، 1362،صص34- 31
[11] پروفسور سپهر ذبيح: همان، فصل ششم.
[12] استراتژي صهيونيسم در منطقه عربي و كشورهاي همجوار آن (مؤسسه الارض، ويژه مطالعات فلسطيني)، تهران، 1363، انتشارات بين المللي اسلامي، صص 229- 228
[13] دكتر حسن توانايان فرد: همان
[14] پروفسور سپهر ذبيح: همان، صص 124- 122
[15] ر.ك: تاريخ كوبا و روابط آن با امريكا. فيليپ اس. فونر، ترجمة سهيل روحاني ، مؤسسه انتشارات امير كبير، ج اول، 1361
[16] تاريخ معاصر ايران؛ از تاسيس سلسله پهلوي تا كودتاي 28 مرداد 1332. پيتر آوري، ترجمه محمد رفيعي مهرآبادي ، ج دوم.1377، انتشارات عطائي ص396
[17] ر.ك : پروفسور سپهر ذبيح: همان، صص 150- 148
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
08-13-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان (14)
خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان (14)
" تحقیق و تالیف از احمد یغما
منبع : " نكته ها و نوشته ها "
1953 ميلادي / 1332 هجري شمسي
برابربا16 آذر 1332 در نزديكي سفر نيكسون و دنيس رايت (انگليسي) به ايران در دانشگاه تهران آذر (مهدي) شريعت رضوي (برادر زن دكتر علي شريعتي) ، احمد قندچي، و بزرگ نيا به شهادت ميرسند در ايران اين روز بنام روز دانشجو انتخاب شده است.
1954 ميلادي / 1333 هجري شمسي
از اين سال به بعد مطبوعات در ايران مستقيما زير نظر دولت درآمد.
1956 ميلادي / 1335 هجري شمسي
26 ژوئيه اين سال مصادف است با پيروزي ارتش جوان مصر در امر ملي كردن كانال سوئز.
1956 ميلادي / 1335 هجري شمسي
در اين سال بود كه آب لوله كشي در تهران جريان يافت. قبل از آن آب جوي ، كه از قنات و از كانال متصل به رودخانه كرج تامين مي شد، آب انبارهاي مردم را در نوبتهاي شبانگاهي پر مي نمود. آب آشاميدني (آب شاه) را نيز با گاري مي آوردند و مردم آن را در كوزه هاي دهن گشاد بزرگي مي ريختند كه براي مصرف يك روز كافي بود.
1957 ميلادي / 1336 هجري شمسي
از آغاز اين سال سازمان الفتح كار خود را شروع كرد. (حركه التحريرالوطني الفلسطين) در سال 1960 تمرين نظامي نمود. در 1965 الفتح تمامي جنبشهاي فلسطيني را گرد هم آورد و نخستين عمليات خود را در اول ژانويه 1965 انجام داد اولين شهيد الفتح احمد موسي است كه توسط ارتش اردن كشته ميشود.[1]
1958 ميلادي / 1337 هجري شمسي
در اين سال سرمايه داران امريكايي 90 درصد معادن و املاك بزرگ كوبا، 40 درصد صنعت شكر، 80 درصد خدمات عمومي، 50 درصد راه آهن ها و به اتفاق انگليسيها تمام صنعت نفت آن كشور را در دست داشتند.[2]
1958 ميلادي / 1337 هجري شمسي
31 دسامبر1958، يكي از پادگانهاي نيرومند كوبا (سانتاكلارا) به تصرف مبارزان درآمد و روز بعد «باتيستا» از كوبا گريخت و انقلاب كوبا پيروز شد.
1961 ميلادي / 1340 هجري شمسي
«جنبش خلق براي رهائي آنگولا» 4 فوريه اين سال را انقلاب ملي ناميده است در همين سال شورشيان آنگولا در فصل بارندگي حملات خود را عليه قواي پرتغال آغاز كردند. /رجوع شود به 1915/
1964 ميلادي / 1343 هجري شمسي
ماه مه 1964، سازمان آزاديتخش فلسطين ( o.l.p) در جريان مجمع ملي فلسطين، در بيت المقدس ايجاد گرديد؛ - و تحت فشار ناصر- احمد شكيري در راس آن قرار گرفت.
1964 ميلادي / 1343 هجري شمسي
سازمان عمران منطقه اي در تابستان 1343 برپا شد، كه عبارت بود از اتحاديه اقتصادي منطقه اي ميان پاكستان، ايران و تركيه . در آن ايام پاكستان به خاطر نداشتن پشتيباني از سوي آمريكا در زمينه اختلافي كه سر كشمير با هندوستان داشت، به جمهوري چين نزديك شده بود و از پيمان نظامي آسياي جنوب شرقي «سيتو» كنار كشيده بود. اين حالت، موجبات نارضايتي آمريكاييها و نگراني ايران و تركيه را فراهم كرده بود.[3]
1966 تا 1976 ميلادي /1345 تا 1355 هجري شمسي
انقلاب فرهنگي چين از ژوئن 1966 آغاز گشت و در طي چهار سال، دانشگاهها و بسياري از مؤسسات آموزشي ديگر بسته ماند، تا دوباره در اكتبر 1970 گشوده گرديد. اين انقلاب نتايج مثبت و منفي داشت اما وقوع آن يك ضرورت بود. برخيها اين انقلاب را يك كودتا، ميان مائوتسه تونگ و حريفانش (ليوشائوچي) قلمداد كردند كه هدف آن ابقاي مائو بر سر قدرت بود. ــ «در انقلاب فرهنگي چين دو عنصر را بايد در نظر داشت يكيعمل و ديگري سياست... در نظر چينيها، بنياد آموزش بر عمل است. اين وابستگي علم و عمل كه ريشه در تفكر كهن چين دارد، در دوران جديد ملهم شده است از تعليمات مائو تسه تونگ، از همه معروفتر مقاله اي است تحت عنوان «دركردار» كه در همان آغازش آمده است: «شناخت ناشي ميشود از كردار اجتماعي»... مائو توضيح ميدهد: «فعاليت توليدي انسان، اساس فعاليت عملي او را تشكيل ميدهد، و براي ساير فعاليتهايش تعيين مشي مي كند..» نيز دانسته هاي بشر ذاتا از فعاليت توليد مادي او سرچشمه مي گيرد. در طي اين فعاليت است كه بتدريج پديده هاي طبيعت و خواص و قوانينش بر او مكشوف مي گردد..»[4]
1967 ميلادي / 1346هجري شمسي
5 ژوئن اين سال، مصادف بود با،آغاز جنگ شش روزه اسرائيل عليه اعراب
1968 ميلادي / 1347 هجري شمسي
در16 ژوئيه 1968، مجمع ملي فلسطين عاليترين مرجع فلسطين گرديد. اين مجمع با فرمول جديد دو باره در فوريه 1969 در قاهره تشكيل شد، ياسر عرفات رئيس هيات اجرائي جديد شد. اين مجمع متشكل از 112 عضو سه ساله بود.
1971 ميلادي/ 1350 هجري شمسي
سازمان چريكهاي فدائي خلق از وحدت دو گروه، موسوم به «گروه پيشتاز» و «گروه پيشاهنگ»، تشكيل گرديد. ودر فروردين ماه سال 1350 بعد از انجام عملياتهاي چريكي، با انتشار چند اعلاميه، موجوديت خود را اعلام نمود.
اعضاي اصلي گروه پيشتاز عبارت بودند از: بيژن جزني و ظريفي و اعضاي اصلي گروه پيشاهنگ را مسعود احمد زاده، امير پرويز پويان و عباس مفتاحي تشكيل مي دادند. اين دو گروه قبل از سال 1350 مستقل از هم عمل مي كردند اما از اواسط سال 1349 تا فروردين ماه 1350 طي يكسري مباحثات وتبادل نظرهاي تئوريك و نهايتا اعتماد به هم، «سازمان چريكهاي فدائي خلق» را تشكيل دادند.[5]
1973 ميلادي/ 1352 هجري شمسي
روز پنجشنبه 22 مهر ماه 1352 دكتر سمسار از سردبيري روزنامه كيهان عزل و امير طاهري اين سمت را عهده دار گرديد. امير طاهري كسي بود كه در دوران دانشجويي در اروپا عضو كنفدراسيون دانشجويان بود. و در عين حال با ساواك همكاري نزديكي داشت.[6] بعد از اين اقدام روزنامه ي كيهان دچار تغييرات شديدي شد. آنگاه محاكمه گلسرخي و كرامت الله دانشيان و عده ي ديگر در دادگاههاي نظامي شروع گرديد و هر دو نفر آن ها محكوم به اعدام گشتند.
1974 تا 1975 ميلادي / 1353 تا 1354 هجري شمسي
افسران ارتش پرتغال كه به دنبال انتشار كتاب «ژنرال اسپينولا» اقدام به تشكيل «نهضت نيروهاي مسلح» كرده بودند، در 25 آوريل 1974 با كودتائي بدون خونريزي «امريكوتوماز» رئيس جمهور و نخست وزير و اعضاي هيات دولت را دستگير كردند و تشكيل «جبهه نجات ملي» را اعلان داشتند. در 26 نوامبر 1974 بين وزير هماهنگي سرزمينهاي فراسوي درياهاي پرتغال و فردي از اعضاي هيات اجرائي آزادسازي «سائوتومه» و «پرنسيپ»، موافقت نامه اي در الجزاير به امضا رسيد كه طبق آن از 12 ژوئيه 1975 به اين دو مستعمره استقلال كامل داده مي شد. در 30 دسامبر 1974 طي موافقت نامه ي ديگري استقلال گينه و دماغه سبزاز ژوئيه 1975 به بعد امضا شد، در 31 دسامبر 1974 وزراي امور خارجه پرتغال و هندوستان موافقت نامه اي امضا كردند كه طبق آن پرتغال حاكميت هندوستان را بر مستملكات سابق خود در آن كشور يعني گوا ـ ديوـ داراـ ناگارهالي، به رسميت شناخت. و نهايتا آنگولا استقلال كامل خود را با موافقت رئيس جمهور پرتغال، از 11 نوامبر 1975 بدست آورد.[7]
1974ميلادي/ 1353 هجري شمسي
محمد رضا شاه پهلوي تصميم به تاسيس حزبي گرفته بود كه در برگيرنده همه ي افراد ملت ايران باشد. لذا در اين سال حزب فراگير رستاخيز تاسيس گرديد.
1975ميلادي/ 1354 هجري شمسي
در اين سال درآمد نفت ايران به 23 ميليارد دلار رسيده بود. در ششم بهمن همين سال شاه به مناسبت آن روز نطقي ايراد كرد، «در اين نطق وجود فساد در دستگاه هاي دولتي را گوشزد كرد و ضرورت مبارزه با آن را و تشكيل يك هيات پنج نفري براي مبارزه با فساد. اين ها ژست هاي روشنفكرانه اي بود كه ايشان مي گرفت براي اين كه خود را مبرا جلوه بدهد. اما خيلي ها مي دانستند كه او دروغ مي گويد و بزرگترين عامل فساد خود و خانواده اش هستند...»[8]
1976 ميلادي / 1355 هجري شمسي
لئونيد برژنف دبير كل كميته ي مركزي حزب كمونيست اتحادشوروي در گزارش خود به كنگره بيست و پنجم حزب كمونيست در 1976 تاكيد كرد: «هرزمان تهديدي جدي براي سلطه ي سرمايه داري انحصاري و عوامل سياسي اش پيش آيد. امپرياليسم ماسك دمكراسي را از چهره بر مي دارد و هيچ عاملي جلوداررش نيست. امپرياليسم آماده است تا حاكميت دولت ها و قوانين را پايمال كند و خصائل انساني را به گور فراموشي بسپارد. افترا، فريب مردم، محاصره اقتصادي، خرابكاري، ايجاد گرسنگي، بي خانماني، رشوه، تهديد، تروريسم، قتل رهبران سياسي، قتل عام فاشيست مآبانه...چنين است سلاح عملكرد و سلاح رايج امپرياليستها...»[9]
1977 ميلادي / 1356 هجري شمسي
قانون اساسي جديد شوروي تصويب شد. در اين قانون شوروي سيستم حكومتي فدرال را تضمين مي كند و حتي در اصل 72 حق خروج جمهوري ها و مليت ها از فدراسيون پيش بيني شده است. در اين قانون حزب و دولت يكي مطرح مي شود (قبلا منفك بودند) يعني حزب قدرت رهبري كننده دولت است.
1977ميلادي/ 1356 هجري شمسي
در 26 ارديبهشت سال 56 مرحوم دكتر علي شريعتي به اروپا رفت گويا قصد داشت همراه خانواده خود مدتي در آنجا اقامت كند. اما در 29 خرداد همان سال صبح از خواب بيدار نگرديد. و دارفاني را وداع گفت. رژيم پهلوي اجازه انتقال جنازه ي آن نويسنده برجسته را از لندن به تهران نداد، و جنازه ي وي در سوريه در مقبره ي موسوم به حرم حضرت زينب (س ه) به خاك سپرده شد. در پائيز همين سال كانون نويسندگان ايران تشكيل شد و بلافاصله به وسيله ي كانون هاي نويسندگان سراسر جهان مورد تاييد قرار گرفت. هم زمان با تشكيل كانون نويسندگان ايران، انجمن حقوقدانان ايران، انجمن قضات و انجمن ايراني دفاع از آزادي و حقوق بشر اعلام موجوديت كردند.
1977ميلادي/ 1356 هجري شمسي
در دهم ديماه 1356 مقاله ي توهين آميزي نسبت به امام خميني (رـ ه) در روزنامه ي اطلاعات با امضاي «رشيدي مطلق» منتشر گرديد. اين مقاله همانند كبريتي بود بر انبار باروت خشم مردم از رژيم كه مقدمه اي بر خيزش طلاب قم و قيام 29 بهمن تبريز و شهرهاي ديگر(به بهانه هاي مراسم عزاي هفتم يا اربعين شهداي شهرهاي قبلي) و نهايتا پيروزي انقلاب اسلامي ايران گرديد. رهبران اصلي اين جنبش را علماي برجسته شهرها و شهرستانها و در نهايت امام خميني (ر- ه) تشكيل مي داد كه در اين مورد همه مردم و صاحب نظران سياسي با اندكي تفسير شخصي اتفاق نظر دارند مثلا خانم كيان كاتوزيان چنين مي نويسد: «... رنگ مبارزه به كلي از آن روز و بعد از انتشار آن مقاله عوض شد مبارزات را در حقيقت و به كمك «قلم» روشنفكران و نسل جوان دانشجو واستادان و معلمين شروع كردند، اما با اين حركت صحنه مبارزه به مسجد منتقل شد و سنگر اصلي مبارزه مسجد شد و بازيكنان اصلي روحانيون و طلبه ها.»[10]
1978ميلادي/ 1357 هجري شمسي
28 مرداد اين سال مصادف بود با فاجعه سينما ركس آبادان كه موجب كشتار فجيعي از مردم بيگناه شد. بطوري كه 700 نفر از تماشاگران در آن سينما همه ي درهاي ورودي و خروجي را به روي خود بسته ديدند و در اثر حرارت آتش و دود كشته شدند. عامل اين جنايت از طرف مردم ، دولت آموزگار و ساواك شناخته شد، اما خود رژيم در مقابل اين اتهامات سكوت كرد و عكس العمل جدي نشان نداد. پس از سقوط دولت آموزگار، شريف امامي، استاد اعظم لژ فراماسونري ايران و رئيس مجلس سنا و رئيس بنياد پهلوي به نخست وزيري انتخاب شد.
[1] ر. ك : ژيلبردنوايان: الفتح سخن مي گويد.
[2] بيست كشور آمريكاي لاتين، مارسل نيدرگانك، ترجمة محمد قاضي ، جلد سوم، ص 868.
[3] ر. ك: خاطرات دكتر علينقي عاليخاني: سياست و سياستگذاري اقتصادي در ايران. نشر آبي،1381 صص151- 150
[4] (كارنامه سفر چين.محمد علي اسلامي ندوشن.مؤسسه انتشارات امير كبير .چ اول ص 406)
[5] بحران در تشکلهای سیاسی چپ به قلم بنده حقیر: به زودی منتشر خواهد شد.
[6] رجوع كنيد : از سپيده تا شام. كيان كاتوزيان (حاج سيد جوادي). نشر آبي چ دوم. 1381
[7] آنگولا. داگلاس ل.ويلر، رنه پلي سيه. محمود فخرداغي. انتشارات خوارزمي چ اول 1355 صص 405- 402
[8] از سپيده تا شام. كيان كاتوزيان (حاج سيد جوادي). نشر آبي چ دوم. 1381 صص 10- 9
[9] توطئه سركوب ناراضيان آمريكا. ايگورگي يوسكي، ويكتور اسميلوف. مجيد عمراني.انتشارات آلفا چ اول 1358. ص190
[10] از سپيده تا شام. كيان كاتوزيان (حاج سيد جوادي). نشر آبي چ دوم. 1381 ص 27
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
08-13-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان (15)
خلاصه اي از اهم وقايع تاريخي ايران و جهان (15)
" تحقیق و تالیف از احمد یغما
منبع : " نكته ها و نوشته ها "
قسمت پانزده هم (پایانی) از کتاب "خلاصه تاریخ شش قرن ایران و جهان"
1978ميلادي/ 1357 هجري شمسي
يكي از مهمترين فجايع سركوبي تظاهرات هاي مردمي را مي توان فاجعه ي جمعه سياه يا همان كشتار ميدان ژاله در 17 شهريور سال 57 ناميد كه مامورين رژيم چند ساعت بعد از اعلام شش ماه حكومت نظامي در تهران و برخي ديگر از شهرها، تظاهرات مردمي را در ميدان ژاله ي تهران از زمين و هوا مورد حمله قرارداده و مردم زيادي را به ضرب گلوله از پاي در آوردند. بعد از اين كشتار اهالي كرمان، اصفهان، يزد و ساير شهرهاي ايران به شدت سركوب شدند، روز 13 آبان 57 فرمانداري نظامي تهران طي حمله اي به دانشگاه تهران عده اي را كشت و شب همان روز پخش فيلم اين حمله در اخبار تلويزيون، مردم را به كلي متاثر كرد. پس از اين ماجرا شريف امامي از نخست وزيري استعفا كرد شب همان روز شاه بعد از مدت ها از تلويزيون ظاهر شد و با عجز و ناتواني گفت: «من صداي انقلاب شما را مي شنوم» و قسم دوباره ميخورم كه اوضاع بهتر شود. فرداي اين پيام ارتشبد ازهاري به نخست وزيري انتخاب شد و كابينه اي كاملا نظامي تشكيل داد. اما هر روز بر دامنه اعتراضات و شورشها افزوده تر مي شد. و ديگر طغيان مردم قابل كنترل نبود. در همين ماه صدام حسين، امام خميني را از عراق اخراج كرد. و امام به پاريس رفت و در نوفل لوشاتو اقامت گزيد، و همين امر نقطه عطفي شد بر آشنايي افكار دنيا با رهبريت انقلاب اسلامي ايران.
1978ميلادي/ 1357 هجري شمسي
بعد از سقوط كابينه ازهاري ، شاه دكتر شاپور بختيار را مامور تشكيل كابينه كرد. با آغاز نخست وزيري بختيار ، ساواك منحل شد، شاه در 26 ديماه 57 همراه همسر و فرزندانش و عده اي همراه ، تهران را به مقصد قاهره ترك كرد. و اين امر از نظر مردم پيروزي انقلاب قلمداد گرديد و سرور و شادماني سرتاسر كشور را فرا گرفت، و مجسمه هاي شاه پائين آورده شد، امام خميني صبح روز 10 بهمن 57 بعد از 15 سال تبعيد وارد تهران شد. و دو روز بعد مهندس مهدي بازرگان را نخست وزير دولت موقت معرفي نمود.[1] چند روز بعد مردم درهاي زندان ها را گشودند و زندانيان سياسي همگي آزاد شدند. روز جمعه 20 بهمن 57، در پادگان قصر فيروزه و فرح آباد، بين همافران و افسران نيروي هوايي اختلاف شده و گارد به پادگان حمله كرده بود، مردم هم بلافاصله براي كمك به همافران راهي فرح آباد شده بودند. از عصر روز 21 بهمن منع عبور مرور مردم ساعت 30/16 اعلام گرديد. اما همان روز حكومت نظامي به فرمان امام شكسته شد؛[2] و در روز 22 بهمن 57 پادگان ها به تسخير مردم درآمد. و بدين سان انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني به پيروزي رسيد.
1978ميلادي/ 1357 هجري شمسي
در 12 فروردين سال 1358، جمهوري اسلامي ايران با 98 درصد راي مثبت مردم رسما تولد يافت. در زمستان 57 يك هيات 5 نفري مركب از دكتر جعفري لنگرودي، دكتر لاهيجي، دكتر حسن حبيبي، فتح الله بني صدر، و دكتر ناصر كاتوزيان مامور تهيه پيش نويس قانون اساسي براي كشور انقلابي ايران شدند، و جلسات خود را به شكل مخفيانه در حسينيه ارشاد تشكيل مي دادند. اين افراد با مطالعه قانون اساسي ساير كشورهاي مترقي جهان شروع به نوشتن پيش نويس قانون اساسي نمودنداين پيش نويس هم زمان با رفراندوم جمهوري اسلامي ايران آماده شده و به سمع نظر رهبر انقلاب رسيده بود كه بعدا مجلس خبرگان رهبري روي مفاد آن بحث و گفتگو نمودند و برخي اصول مانند اصل ولايت فقيه را به آن افزودند و برخي اصول را كم و يا تغيير دادند.
منابع
1. از دوران باستان تا پايان سده هيجدهم ميلادي
2. استراتژي صهيونيسم در منطقه عربي و كشورهاي همجوار آن (مؤسسه الارض، ويژه مطالعات فلسطيني)، تهران، 1363، انتشارات بين المللي اسلامي.
3. آسيب شناسي نهضت جنگل. بهنام كريمي . قصيده سرا. چ اول1382.
4. آنگولا. داگلاس ل.ويلر، رنه پلي سيه. ترجمه محمود فخرداغي. انتشارات خوارزمي چ اول 1355 .
5. ايران عصر صفوي: راجر سيوري ترجمه: كامبيز عزيزي. نشر مركز، چ اول 1372،
6. ايران معاصر به نقل از اسناد تاريخي...، ج4.
7. از سپيده تا شام. كيان كاتوزيان (حاج سيد جوادي). نشر آبي چ دوم. 1381
8. بحران آذربايجان. خاطرات مرحوم آيتالله ميرزا عبدالله مجتهدي . مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر تابستان 1381
9. بلشويك ها و نهضت جنگل.
10. بهائيان، سيد محمد باقر نجفي. كتابخانه طهوري
11. بيانيه 21 خرداد 1299 كميته انقلاب سرخ ايران، به نقل از رحيم رئيس نيا، حيدر عمو اوغلي در گذر از طوفان ها، انتشارات دنيا، فروردين 1360،
12. بيست كشور آمريكاي لاتين، مارسل نيدرگانك، ترجمة محمد قاضي ، جلد سوم.
13. تاريخ اجتماعي ايران. در عصر افشاريه، جلد اول. تاليف رضا شعبانب. چ دوم 1365.
14. تاريخ انقلاب جنگل.
15. تاريخ ايران. خاورشناسان شوروي.
16. تاريخ ايران، از دوران باستان تا پايان سده هيجدهم ميلادي.
17. تاريخ تجارت وسرمايه گذاري صنعتي در ايران.
18. تاريخ جهاني. ش. دولاندلن، ترجمه دكتر احمد بهنمش. انتشارات دانشگاه تهران. ج اول ودوم
19. تاريخ روابط سياسي ايران و انگليس در دوره رضا شاه.
20. تاريخ كوبا و روابط آن با امريكا. فيليپ اس. فونر، ترجمة سهيل روحاني ، مؤسسه انتشارات امير كبير، ج اول، 1361،
21. تاريخ معاصر ايران . پيترآوري ... ج دوم
22. تاريخ معاصر ايران. كتاب چهارم. مؤسسه پژوهشي و مطالعات فرهنگي.
23. تاريخ معاصر ايران. كتاب ششم. مؤسسه پژوهشي و مطالعات فرهنگي.
24. تاريخ معاصر ايران. كتاب هفتم. مؤسسه پژوهشي و مطالعات فرهنگي.
25. تاريخ معاصر ايران. كتاب هشتم. مؤسسه پژوهشي و مطالعات فرهنگي.
26. تاريخ معاصر ايران، از تاسيس تا انقراض سلسله قاجاريه . پيتر آوري، ترجمه محمد رفيعي مهرآبادي. مؤسسه انتشارات عطائي. چ چهارم،1377.
27. توطئه سركوب ناراضيان آمريكا. ايگورگي يوسكي، ويكتور اسميلوف. مجيد عمراني.انتشارات آلفا چ اول 1358.
28. جامعه شناسي نخبه كشي. علي رضا قلي.نشرني. چاپ نوزدهم 1381
29. جنبش ميرزا كوچك خان (بنابر گزارشهاي سفارت انگليس)، گردآوري و ترجمة غلامحسين ميرزا صالح، نشر تاريخ ايران، 1369،
30. خاطرات دكتر علينقي عاليخاني: سياست و سياستگذاري اقتصادي در ايران. نشر آبي،1381
31. خواجه تاجدار. ژان گوره ، ترجمه ذبيح الله منصوري ، مؤسسه انتشارات امير كبير. چ دوم ، 1356جلد اول.
32. دولت نادر شاه افشار. ك.ز.اشرفيان- م.ر. آرونوا ترجمه حميد امين، انتشارات شبگير . چ دوم 1356
33. رقابت هاي روس و انگليس در ايران و افغانستان. پيوكار لوتر نزيو. ترجمه عباس آذين. شركت انتشارات علمي و فرهنگي. چ دوم.1363
34. زرسالاران يهودي و پارسي، استعمار بريتانيا و ايران. عبدالله شهبازي.مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي. جلد اول
35. زرسالاران يهودي و پارسي، استعمار بريتانيا و ايران. عبدالله شهبازي.مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي. جلد دوم
36. : الفتح سخن مي گويد: ژيلبردنوايان
37. شهريورين اون ايكي سي، آذربايجان دموكرات فرقه سينين بيرينجي ايل دونومي مناسبتيله. مركزي تبليغات شعبه سنين نشريه سي. تبريز1325
38. كارنامه سفر چين.محمد علي اسلامي ندوشن.مؤسسه انتشارات امير كبير .چ اول.
39. نادر شاه بازتاب حماسه و فاجعه ملي.پناهي سمناني، ناشر: كتاب نمونه.
40. نگرشي بر تاريخ ايران نوين. جوزف. ام. آپتون. ترجمه: يعقوب آژند. انتشارات نيلوفر 1359
41. نهضت ميرزاكوچك خان جنگلي و...
42. ابراهيم تيموري: عصر امتيازات يا عصر بي خبري، بهران، انتشارات اقبال
43. احمد خان ملك ساساني، سياستگران دوره قاجار، تهران: چاپخانه فردوسي، 1346، ج2.
44. ارنست ماندل. علم اقتصاد، ترجمه هوشنگ وزيري
45. اي. پ. پتروشفسكي، طرح كلي تاريخ... پيشين
46. ايوانف: انقلاب مشروطه،
47. پروفسور سپهر ذبيح: ايران در دوران دكتر مصدق، ترجمه محمد رفيعي مهرآبادي، انتشارات عطائي،
48. تزهاي حيدر عمواوغلي ژانويه ـ مارس 1921، به نقل از: اسماعيل رائين، حيدر خان عمواغلي، سازمان چاپ و انتشاراتجاويدان، 2535.
49. جورج لنچافسكي: نفت و دولت در خاورميانه، ترجمه دكتر علينقي عاليخاني، انتشارات اقبال.
50. حبيب الله شاملويي. تاريخ ايران .
51. حسن آيت: درس هائي از تاريخ سياسي ايران (از انتشارات حزب جمهوري اسلامي)
52. دکترحسن توانايان فرد: دكتر محمد مصدق و اقتصاد، تهران، انتشارات علوي، 1362.
53. حسن حسيني فسايي، فارسنامه ناصري، تهران: اميركبير، 1367، ج1،
54. حسين مكي: تاريخ بيست ساله ايران، ج اول،
55. دكتر محمود خواجه نوري: تاريخ ديپلماسي ايران، دانشكده حقوق، تهران 1341
56. رابرت روزل پالمر: تاريخ جهان نو، ج دوم، ترجمه ابوالقاسم طاهري، مؤسسه انتشارات اميركبير.
57. راسكلبكف : فرمانده ناوگان سرخ در درياي مازندران ـ مصاحبه درباره جنبش گيلان، به نقل از اسناد تاريخي...، ج1،
58. عبدالله مستوفي: شرح زندگاني من، جلد سوم.
59. عنان، عبدالله: تاريخ جمعيتهاي سري و جنبشهاي تخريبي
60. عنان،عبدالله: تاريخ دولت اسلامي در اندلس، ج5،
61. فريدون كشاورز. من متهم ميكنم كميته مركزي حزب توده را.
62. كاويخو، سفرنامه كاويخو، ترجمه مسعود رجب نيا، انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ دوم با تجديد نظر، 1366.
63. كلمنت مارگام: تاريخ ايران در دوره قاجار، ترجمه ميرزا رحيم فرزانه ، تهران: نشر فرهنگ ايران،1364.
64. محمد ابراهيم آيتي : اندلس يا تاريخ حكومت مسلمين در اروپا، تهران: انتشارات دانشگاه تهران
65. محمد رفيعي مهر آبادي: (در پيشگفتار كتاب) ، تاريخ معاصر ايران؛ از تاسيس سلسله پهلوي تا كودتاي 28 مرداد 1332. پيتر آوري، ترجمه او، ج دوم.1377، انتشارات عطائي
66. ملك الشعراي بهار، تاريخ مختصر احزاب سياسي ايران،
67. مورخ الدوله سپهر: ايران در جنگ بزرگ.
68. مير احمد مدني: جنبش جنگل و ميرزا كوچك خان ، به كوشش سيد محمد تقي مير ابوالقاسمي، سلسله انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، 1377.
69. ن.و. پيگولوسكايا و ديگران : تاريخ ايران از دوران باستان تا پايان سده هيجدهم، ترجمه كريم كشاورز، تهران : مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي، 1349، ج2.
70. هنري و.ليتل فيلد: تاريخ اروپا از 1815 به بعد، ترجمه فريده قره چه داغي، بنگاه ترجمه و نشر كتاب.
71. ويليام باندي: امريكا چگونه متحدان نيرومند خود را از دست داد؟ مجله Foreijn Af falirs ، پائيز 1979
72. يحيي دولت آبادي: حيات يحيي، جلد چهارم.
73. احمد يغما : بحران در تشکلهاي سياسي چپ. با مروري مختصر به تاريخ گروههاي مارکسيست لنينيستي در ايران
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
08-13-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
نقبي ديگر به تاريخ ايران و آذربايجان
نقبي ديگر به تاريخ ايران و آذربايجان
(جمع بندي مطالب از چند کتاب معتبر صورت گرفته است)
· از قرن نهم ( قبل از ميلاد) دو گروه از قبايل ايراني (مادها و پارسها) در شمال غربي فلات ايران و در جنوب درياي خزر ساکن بودند. مادها علاوه بر کار روي مس و برنز، طلا، و الکتروم ، در اسب و پرورش آن شهرت داشتند. مادها با آشوريان جنگ و ستيز داشتند تا اينکه آشوريان توسط مادها اضمحلال گرديدند.اما توسعه قلمرو مادها به وسيله پارس متوقف گرديد. پارسها به رهبري کوروش دوم در سال 558 قبل از ميلاد، عليه مادها متحد و بدين طريق کوروش بنيان گذار دولت جديدي شد که پيدايش آن بمنزله نقطه عطفي در تاريخ شرق باستان مي باشد. در سال 553 سپاهيان کوروش رو به سوي ماد نهادند کشمکش سه سال طول کشيد و در سال 550 با پيروزي پارسها پايان پذيرفت. کوروش مادها را تسليم کرد اما از بين نبرد. اکباتان پايتخت مادها (آستياگ) به تصرف کوروش در آمد، کوروش ارمنستان و کاپادوکيه را بسرعت فتح کرد، وي پس از فتح بابل در سال 538 قبل از ميلاد، خود را پادشاه بابل خواند. مهم اينکه وي طي اعلاميه اي وعده داد که نظام قديمي بابل را حفظ خواهد کرد، خدايان آنان را محترم خواهد شمرد و وسايل توسعه شهر را فراهم خواهد ساخت. کوروش جهت تحکيم حکومت خود بسوي شمال شرقي روي آورد اما در جنگ با کوچ نشينان قبايل سکا، و ماساژت که در دشتهاي آسياي مرکزي با کوچ نشيني بسر ميبردند در سال 529 (قبل از ميلاد) کشته ميشود.
· کمبوجيه: پسر کوروش بود، وي حکومت هخامنش را تا مصر و سرزمينهاي شمال افريقا توسعه داد وي احتمالا خود کشي کرد (در سال 522 يا 523 ) وصيتش اين بود که نگذارند مادها حکومت را تصاحب کنند البته يک کودتا قبل از مرگش به وقوع پيوسته بود
· داريوش پسر هيشتاسب که پس از کشتن گئوماتاي مغ (خود را بعلت شباهت بر«برديه» پسر کوروش جا زده بود البته برديه زمان سفر کمبوجيه به مصر توسط وي کشته شده بود) در سال 522 يا 523 پيش از ميلاد به سلطنت نشست نام ارتش داريوش گارد جاويدان بود وي که سرکوبي شورشها را به عهده گرفته بود بي رحمانه آنها را فرو نشاند و در محاصره بابل سه هزار تن را به دار آويخت، و در خاتمه دست به يک رشته اصلاحات بزرگ زد.
· زبان مردم پارس فُرس قديم يا فارسي باستاني بود که ريشه و منشا زبانهاي پهلوي اشکاني و ساساني است.
· خط هخامنشي همان خط ماديها بود که بعد به خط آرامي تغيير نام کرد. اين خط در نوشتن نامه ها کتيبه ها و نوشتن روي کتيبه ها و سکه ها به کار برده ميشد.
· قلمرو دولت ماد: همدان، آذربايجان، کردستان، کرمانشاهان (کنوني) از شمالغربي با دولت آرارات و از طرف جنوب با دولتهاي کلده ايلام و با قلمرو بارسوآ در فارس هم مرز بوده است
· پس از سقوط نينوا ماد وسعت يافت و از سمت مشرق به سيحون و جيحون رسيد.
· خشايارشا پس از داريوش به سلطنت رسيد و به يونان حمله کرد و آتن را تسخير نمود. بعد از وي هشت تن ديگر به پادشاهي رسيدند که آخرين آنان داريوش سوم بود.
· داريوش سوم پس از شکست بدست اسکندر فرار کرد و بدست دوتن از سردارانش در دامغان کشته شد و حکومت 220 ساله هخامنشي پايان يافت.
در زمان هخامنشيان اين سرزمين ماد ناميده ميشد. در اواخر دوران هخامنشي اين سرزمين به دو قسمت ماد بزرگ و کوچک تقسيم شد. والي کشور ماد کوچک «آتروپات» نام داشت. - ماد کوچک (آذربايجان) اقتصادش از کشاورزي و صنعت برخوردار بود و به خودکفائي مشهور بودو نيازي به اتحاد با دولت ديگري نداشت.در سال 220 پيش از ميلاد «اَرتَ بَزَن» پادشاه آذربايجان قلمرو خود را تا حدود درياي سياه بسط داد - در حمله اسکندر و سلوکيان «آتروپات» به تاسيس دولت مستقل موفق شد، اين دولت بنام «ماد آتروپاتن» يا «آتروپاتکان» ناميده شد. خاندان آتروپات در زمان اشکانيان ترقي کرد و با خاندان سلطنتي وصلت نمود. آخرين بازمانده دودمان آتروپات «گائيوس، يوبيوس، اَرتَ وَزد» در سال 38 ميلادي هنگامي که اشکانيان ماد صغير را جزو مستملکات خود کرده بودند در رُم در گذشت. توضيح اينکه در زمان سلوکيها -155سال قبل از ميلاد- پارتها از شرق خراسان و گرگان را تسخير کردند و تا بين النهرين پيش روي نمودند مردم محلي نيز از آنها استقبال ميکردند، پارتها به مادها از نظر زبان و نژاد نزديکتر از سلوکيان بودند. مادها به ياري پارتها ارتش آنتيوخوس (سلوکيه) را نابود کردند سپس آذربايجان خوزستان و بابل جنوبي استقلال خود را اعلام کردند ولي پس از نبردهايي که با مهرداد اول پادشاه اشکاني انجام دادند شکست خورده و ضميمه متصرفات دولت اشکاني گرديدند.
در سال 67 پيش از ميلاد، يعني در زمان سلطنت فرهاد سوم، شخصي بنام مهرداد –داماد «تيگران» پادشاه ارمنستان- حکومت آذربايجان را در دست داشت. در 65 سال قبل از ميلاد نيز داريوش نامي حکمران آتروپاتن (آذربايجان) بود که از پوميه سردار بزرگ رومي اطاعت ميکرد. در سال 43 قبل از ميلاد آريوبرزن و بعدها پسرش آرته وازده (آرته باز) پادشاه ماد کوچک (آذربايجان) شد. حدود 38 سال پيش از ميلاد فرهاد چهارم به سلطنت رسيد که پدر و برادران خود را هلاک کرد در آن زمان تخت سليمان (واقع در تکاب) پاينخت آذربايجان بود. پس از مرگ فرهاد چهارم اردوان پادشاه ماد کوچک شد وي برادرش «ونون» را بجاي خود به حکومت ماد آتروپاتن منصوب کرد....
در زمان ساسانيان نام اين سرزمين را «آذرآپاتکان» نوشته اند و بعدا به نامهاي آذربايگان و آذربايجان معروف شده است.
در فارسي ميانه «آتورباتکان» در آثار کهن فارسي «آذربادگان» يا «آذربايگان» در فارسي کنوني «آذربايجان» در يوناني «آتروپاتند» در يوناني بيزانس «آذربيگانون» در ارمني «آتراپاتاکان» و در سرياني «آذربايغان» نام داشته است
فردوسي ميگويد: به يکماه در آذرآبادگان / ببودند شاهان و آزادگان. نظامي نيز ميگويد: از اينجا به تدبير آزادگان / بيامد سوي آذرآبادگان. عده اي از دانشمندان پيدايش اين نام را با آتش و آتشکده در اين سرزمين مرتبط ميدانند و چنين استدلال ميکنند: واژه «آتور» همان آذر يا آتش، واژه «پات» که بعدها به صورت «پاد و باد» در آمد به معناي نگهباني و واژه «کان» که بعدها به صورت «گان» تلفظ شد پسوندي است که در آخر بعضي از مکانها و روستاهاي ايران بسيار آمده است، مانند اردکان – شادکان.. و معني ترکيبي آن نگهدارنده و حافظ و خازن آتش است.[i][1] نهايتا در زبان پهلوي بايگان به معني نگهبان است. عنايت الله رضا علت اينکه آذربايگان به آذربايجان تبديل شد را در عدم وجود حرف «گ» در زبان عربي دانسته و ميگويد اعراب اين منطقه را آذربيجان و بعد آذربادجان و سپس آذربايجان خواندند.
انتخاب نام آذربايجان براي سرزمين اران ( جمهوري آذربايجان)
«بارتولد» در مورد گذاردن نام آذربايجان بر قفقاز چنين مي نويسد:
در زمان سلاجقه، اران بلاواسطه به آذربايجان ملحق شد و سرزمينهاي باکو، دربند، شکي، شيروان، گنجه، داغستان، نخجوان، و بخشهائي از گرجستان و ارمنستان تا زمان سلطنت فتحعلي شاه قاجار جزو ولايات ايران بودند. در سال 1297 و بعدها در سال 1299 خورشيدي به منطقه اران، آذربايجان اتلاق گرديد. «نام آذربايجان براي جمهوري آذربايجان از آن جهت انتخاب شد که گمان مي رفت با برقراري جمهوري آذربايجان، آذربايجان ايران و جمهوري آذربايجان يکي شوند و در نتيجه ابتدا دولت عثماني و مآلا اتحاد جماهير شوروي از آن بهره برداري سياسي کنند.» لذا بعدها جهت جلوگيري از تبليغات آذربايجان واحد، بنابه پيشنهاد اسماعيل اميرخيزي و تصويب شيخ محمد خياباني و همسنگرانش نام آذربايجان ايران به آزاديستان مبدل گرديد، اما جا نيافتاد.
در تاريخ کسروي چنين آمده است: «آذربايجان تا سده هاي پيشين تاريخ هجري مردمش جز از آريان يا ايران و زبانش جز از ريشه آري نبوده و تا سده ششم آذري زبان آنجا بوده، ترکي به آذربايجان از زمان سلجوقيان و از راه کوچ ايلهاي ترک درآمده»
· زرتشت = آنکه شتر ميراند. نام پدر : پوروش سپ (اسب خاکستري) نام مادر: دوغدوه (آنکه دوغ مي سازد)
· در دين زرتشت، اهورا مزدا مظهر نيکيها و اهريمن مظهر بديهاست
[1] رجوع شود به کتب: آذربایجان و اران از عنایت الله رضا ص 217و کتاب شهریاران گمنام از کسروی ص
265 تدوین از: احمد یغما
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
08-16-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
پاسخ فرمانروای ایران بانو ام رستم
پاسخ فرمانروای ایران بانو ام رستم
"شیرین" ملقب "ام رستم" دختر رستم بن شروين از سپهبدان خانان باوند در مازندران و همسر فخرالدوله ديلمي(387ق. ـ 366ق.) که پس از مرگ همسر به پادشاهی رسید او اولین پادشاه زن ایرانی پس از ورود اسلام بود. او بر مازندران و گیلان ، ری ، همدان و اصفهان حکم می راند .
به او خبر دادند سواری از سوی محمود غزنوی آمده است .
سلطان محمود در نامه ی خود نوشته بود : بايد خطبه و سكه به نام من كني و خراج فرستي والا جنگ را آماده باشي .
ام رستم ، به پیک محمود گفت : اگر خواست سرور شما را نپذیرم چه خواهد شد ؟ پیک گفت آنوقت محمود غزنوی سرزمین شما را براستی از آن خود خواهد کرد .
ام رستم به پیک گفت : که پاسخ مرا همین گونه که می گویم به سرورتان بگویيد : در عهد شوهرم هميشه مي ترسيدم که محمود با سپاهش بيايد و کشور ما را نابود کند ولي امروز ترسم فرو ریخته است براي اينکه می بینم شخصي مانند محمود غزنوي که می گویند يک سلطانی باهوش و جوانمرد است برروي زني شمشير می کشد به سرورتان بگویید اگر ميهنم مورد یورش قرار گيرد با شمشیر از او پذیرایی خواهم نمود اگر محمود را شکست دهم تاريخ خواهد نوشت که محمود غزنوي را زن جنگاور کشت و اگر کشته شوم باز تاريخ يک سخن خواهد گفت محمود غزنوي زني را کشت .
پاسخ هوشمندانه بانو ام رستم ، سبب شد كه محمود تا پایان زندگی خویش از لشكركشي به ري خودداري كند . به سخن دانای ایرانی ارد بزرگ : "برآزندگان شادی را از بوته آتشدان پر اشک ، بیرون خواهند کشید ."
ام رستم پادشاه زن ایرانی هشتاد سال زندگی کرد و همواره مردمدار و نیکخو بود .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
08-16-2013
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
می گويند زمانی که قرار بود دادگاه لاهه برای رسيدگی به دعاوی انگليس در ماجرای ملی شدن صنعت نفت تشکيل شود ، دکتر مصدق با هيات همراه زودتر از موقع به محل رفت . در حالی که پيشاپيش جای نشستن همه ی شرکت کنندگان تعيين شده بود ، دکتر مصدق رفت و به نمايندگي هيات ايران روی صندلی نماينده انگلستان نشست .
قبل از شروع جلسه ، يکی دو بار به دکتر مصدق گفتند که اينجا برای نماينده هيات انگليسی در نظر گرفته شده
و جای شما آن جاست ، اما پيرمرد توجهي نكرد و روی همان صندلی نشست .
جلسه داشت شروع می شد و نماينده هيات انگليس روبروی دکتر مصدق منتظر ايستاده بود تا بلکه بلند
شود و روی صندلی خويش بنشيند ، اما پيرمرد اصلاً نگاهش
هم نمی کرد .
جلسه شروع شد و قاضی رسيدگی کننده به مصدق رو کرد و گفت که شما جای نماينده انگلستان نشسته ايد ، جای
شما آن جاست .
کم کم ماجرا داشت پيچيده می شد و بيخ پيدا ميكرد که مصدق بالاخره به صدا در آمد و گفت :
شما فكر می کنيد نمی دانيم صندلی ما کجاست و صندلی نماينده هيات انگليس کدام است ؟
نه جناب رييس ، خوب می دانيم جايمان کدام است .
اما علت اينكه چند دقيقه ای روی صندلی دوستان نشستم به خاطر اين بود تا دوستان بدانند برجای ديگران نشستن يعنی چه ؟
او اضافه کرد که سال های سال است دولت انگلستان در سرزمين ما خيمه زده و کم کم يادشان رفته که جايشان
اين جا نيست و ايران سرزمين آبا و اجدادي ماست نه سرزمين آنان .
سكوتي عميق فضاي دادگاه را احاطه كرده بود و دكتر مصدق بعد از پايان سخنانش كمي سكوت كرد و آرام بلند شد و به روي صندلي خويش قرار گرفت
با همين ابتکار و حرکت ، عجيب بود که تا انتهای نشست ، فضای جلسه تحت تاثير مستقيم اين رفتار پيرمرد قرار گرفته بود و در نهايت نيز انگلستان محکوم شد
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 2 نفر (0 عضو و 2 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 02:15 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|