مشاعره سنتی

[ساقي]

یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست
که مغیلان طریقش گل و نسرین من است

[abadani]

توانا بود هر که دانا بود
زدانش دل پیر برنا بود

[ساقي]

دولت فقر خدایا به من ارزانی دار
کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است

[haj_amir]

تا چو آدينه به سر برده شد آيد شنبه
تا چو ماه رمضان بگذرد آيد شوال

[ساقي]

لشکرگه عشق عارض خرم تست
زنجیر بلا زلف خم اندر خم تست

سنایی غزنوی

[haj_amir]

تنم گر چه هست از مقيمان شهر
دلم نيست غافل ز شاهان دهر

[ساقي]

رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی
آمد به گوش ناگهم آواز بلبلی

[haj_amir]

يکي لطيفه ز من بشنو اي که در آفاق
سفر کني و لطايف ز بحر و کان آري

[ساقي]

یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود

[haj_amir]

در جهان داري و ملکت بخشي
چو سکندر همه آفاق بگرد