|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#141
12-07-2009
|
|||
|
|||
خدايا وقتي شبها در خلوتم به اسمان نگاه ميكنم با خود ميگويم ايا ميشود روزي خدا از لابه لاي اين همه ستاره ارام صدايم كند و دست نوازشي بر روي گونه هايم بكشد هر وقت اين چنين ميگويم قطره اشكي روي گونه هايم بازي ميكند ميدانم خوب هم ميدانم كه اين همان دست نوازشت هست كه روي گونه ام ميكشي و ميفهمم خدايم و معبودم هنوز مرا دوست دارد .
تا هر زمان كه اشك در چشمانم باشد ميدانم خدايم مرا دوست دارد و مرا عاشقانه نگاه ميكند اين را يرمردي به من گفت كه نور در چشمانش نبود ولي خداوند جاي اشك در چشمانش لبخندي زيبا بر روي لبانش نقش كرده بود . حالا ميفهمم كه خداوند با گذاشتن آن لبخند بر روي لبان آن پيرمرد روي ديگري از نوازشش را معنا كرده ولي اين كجا و اشكهاي من كجا.
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد .... رويايم را ببين خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش با لبخند نفسهايت را سپاس ميگويد پس بر تو چه گذشته كه اينچنين آرزوي مرگ ميكني ......  ببين فرصت نيست فرصت براي بودن نيست پس سعي كن تا درخت را احساس كني سبزه رابشنوي و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي تا روزي شايد درخت را تا مرز انار تعقيب كني (تاري) 
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#142
12-12-2009
|
||||
|
||||
|
خدای عزیز من
مناجات با خدا، زيباست و آنان كه اين زيبايى را چشيدهاند و دريافتهاند، لحظهاى از آن حال خوش را با دنيا و حتى آخرت عوض نمىكنند و از دوست جز دوست نمىطلبند. معصومانعليهم السلام راه اينگونه راز و نياز را به ما نمودهاند و چه زيباست با دعاهاى آنان، خدا را بخوانيم و درد دل بر دوست ببريم و بدين وسيله از غير دوست ببريم.
|
|
#143
12-12-2009
|
|||
|
|||
|
خدايا رسم جوانمردي به من بياموز چرا كه حقيقت اين است كه مدتهاست مردم ان را از ياد برده اند خداوندا به ما بياموز كه چگونه از داشتن كاغذهاي رنگين دست بر كشيم و نور حقيقت در دل بكاريم خداوندا اگر روزي مرا در لابه لاي خاطرات دنيا ديدي صدايم كن تا رو به تو نمايم و از خود رها شوم
خدايا به من بياموز باز هم دوست داشتن را چون اموزگاران خوبي نداشتم و دانش آموز خوبي هم نبودم خدايا به من بياموز رسم ادم مداري را چرا كه اين را هم فراموش كرده ام . خداوندا به من بياموز تا يادگار خوبي باشم براي ايندگانم تا نه نام نيكي داشته باشم تا خاكم پر بار و پر نعمت باشد و روزي بگويند اين خاك خاك مرده اي بود كه نبودش را به بودش ترجيح داد چون ميدانست در نبودش گريه اي را براي كسي ارزاني نكرد
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد .... رويايم را ببين خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش با لبخند نفسهايت را سپاس ميگويد پس بر تو چه گذشته كه اينچنين آرزوي مرگ ميكني ...... ببين فرصت نيست فرصت براي بودن نيست پس سعي كن تا درخت را احساس كني سبزه رابشنوي و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي تا روزي شايد درخت را تا مرز انار تعقيب كني (تاري)
|
|
#145
12-14-2009
|
|||
|
|||
|
خدايا درونم را آرام گردان كه تلاطمي از ناملايمات روزگار درونش بلوا ميكند
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد .... رويايم را ببين خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش با لبخند نفسهايت را سپاس ميگويد پس بر تو چه گذشته كه اينچنين آرزوي مرگ ميكني ...... ببين فرصت نيست فرصت براي بودن نيست پس سعي كن تا درخت را احساس كني سبزه رابشنوي و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي تا روزي شايد درخت را تا مرز انار تعقيب كني (تاري)
|
|
#146
12-15-2009
|
||||
|
||||
|
اگر من ترك ارباب وفا كردم...پشيمانم پشيمانم
اگر اينگونه با ساقي جفا كردم...پشيمانم پشيمانم من از عمري كه با زاهد فنا كردم ...پشيمانم پشيمانم
__________________
There's a fire starting in my heart Reaching a fever pitch and It's bringing me out the dark Finally I can see you crystal clear
|
|
#147
12-17-2009
|
|||
|
|||
|
خدايا درونم سياهست و نمناك
قلبم با ريشه هايش نوازشي دارد عجيب نگاهم به هيچ سوئي نيست جز تو مرا به سوي خود بخوان كه ديگر وقت ماندن نيست
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد .... رويايم را ببين خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش با لبخند نفسهايت را سپاس ميگويد پس بر تو چه گذشته كه اينچنين آرزوي مرگ ميكني ...... ببين فرصت نيست فرصت براي بودن نيست پس سعي كن تا درخت را احساس كني سبزه رابشنوي و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي تا روزي شايد درخت را تا مرز انار تعقيب كني (تاري)
|
|
#148
12-30-2009
|
||||
|
||||
|
الهی افتاده ام از پا دستم بگیر
__________________
یادگارهای سبز سالهای بهار افشان تیک تیک لحظه های دور از تو
و عبور غریبانه ترین چکاوک های عاشق ... مسافر! انتقام غریبی است رفتنت!!
|
|
#149
12-30-2009
|
|||
|
|||
|
تودست خود را دراز کن یا دستت را می گیره یا دستت راهم ازت می گیره البته ممکنه خیرت درهمین باشه.
|
|
#150
12-30-2009
|
||||
|
||||
|
خدايا...
آنقدر بالا مي آيم تا به توبرسم... به تو برسم و اعتراف كنم... اعتراف كنم كه بزرگي و زيبايي... اعتراف كنم كه به تو نيازمندم... حتي اگر بي نياز به نظر برسم...
__________________
 ♥SheidA♥ تو همان مهربانی هستی؟! یا مهربانی همان توست؟! نمی دانم … می دانم بی شک با هم نسبت نزدیکی دارید !! آسمونـــ ــ منـــ ــ همیشهـــ ــ !! ابریـــ ــ !! چترتو با خودتــ ــ آوردیـــ ــ !!
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 05:36 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.