زبان ادب و فرهنگ کردی مسائل مربوط به زبان و ادبیات و فرهنگ کردی از قبیل شعر داستان نوشته نقد بیوگرافی و ....
kurdish culture |
06-20-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
« ملک الکلام مجدی سقزی »
(2 )
« فاطمه حجازی »
آثار مجدی:
مرحوم ملک الکلام، شاعر، نویسنده و ادیبی بزرگ مرتبه بوده که نه تنها در ادبیات فارسی استاد بوده بلکه به زبان های عربی ، کردی ، ترکی نیز تسلط داشته و به همه ی آنها شعر می سروده است. در اقسام شعر ازغزل ، قصیده و مثنوی و رباعی و قطعه مهارت داشته و از بهترین گویندگان عصر خویش به شمار می رفته است. در نثر قلمی متین و نگارشی شیوا داشته است.
ملک الکلام در طول زندگی پربارش آثار ذیقیمتی را تقدیم ادب دوستان سرزمینش نمود که قسمتی از این آثار عبارتند از:
1. شرح زندگانی و سوانح عمر خود که شاکل مطالب و نکات تاریخی،ادبی،علمی و فکاهی است.
2. دیوان مفصل نظم ، از قصاید غرای حکمت آیز ، غزلیات شوق انگیز عاشقانه و عارفانه ، مثنویات ، ترجیعات ، مراثی ، رباعیات و ماده تاریخهای بدیع،که پاره ای از آنها به طبع رسیده است.
3. سفرنامه حجاز که در مورد خاطرات سفر ایشان به مکه است و از مهمترین آثار نثر وی می باشد که در هنگام مسافرت به حج تالیف کرده است.
4. منشات و مقالات و رسالات مختلفه در توحید و اخلاقیات و عرفان.
5. تحقیقات حکیمانه وپند واندرزهای مهم اجتماعی واخلاقی از هر نوع وهرمقوله.
6. رساله ای در یک مقدمه و دوازده فصل کوتاه در مورد عشیره ی جاف و شرح جغرافیایی و مراتع و معابر احشام جاف.
7. مقدمه ی مجدی برنسخه یمصحح منطق الطیرشیخ فریدالدین عطار نیشابوری.
8. قصیده ی 127 بیتی در وصف کالسکه ی بخار که در روزنامه تربیت شماره ی 191 آن زمان چاپ شده است.
----------------------------------------------
1. سرودن قصیده ای در توصیف کیمیای سعادت و مناقب امام محمد غزالی «ره» که بنا به استناد به یادداشت مرحوم مجدی در آخر دیوان شعر او ، خواسته در آخر دیباچه ی کتاب کیمیای سعادت به طبع برساند اما بنا به مصلحتی در خاتمه ی دیوان و مختصر خودش طبع نموده است «1337»
مرحوم مجدی علاوه بر داشتن افکار بدیع و ذوق هنری به کار تحقیق نیز علاقه ی وافر داشت چنانچه مقدمه ای بر « کیمیای سعادت» افاضه حجت الاسلام امام محمد غزالی ( ره) که در واقع تفسیری بر این کتاب پر مایه ی فارسی است سروده که این کار تحقیقی فیضی می دانسته است و از فرزندش درخواست که آن را در آخر دیباپه ی کتاب کیمیای سعادت به طبع برساند اما بنا به مصلحتی در آخر دیوان مجدی به مشاطه ی طبع آراسته شد. مجدی خود در حاشیه ی دیوانش به این موضوع اشاره فرموده و با خط زیبای خویش مرقوم فرموده است.
اینک چند بیت از این تفسیر:
فیضی که کیمیای سعادت بود بنام
صد کیمیاست هر دم از وی نثار دل
آن کیمیا که ناسخ اکسیر اعظم است
بنموده چون محک به تمامی عیار دل
مصباح روح و مرگ فنا زندگی بقا
مفتاح غیب و هادی عقل و مدار دل
بعد از نبی و قول نبی در جهان حس
حقا که نیست بهتر از آن حقگذار دل
بازدید از ابنیه ی تاریخی و آثار فرهنگی ، علاقه ی و عشق مجدی را به وطن و فرهنگ و گذشته ی سرزمینش بیشتر می نمایاند. چنانکه در صدد بازدید از ابنیه ی تاریخی و فرهنگی زادگاه و سرزمینش برآمد. از جمله این که غار کرفتو یا کاخ هوخشتره1 را در سال 1301 ه. ق بازدید نموده و رساله ای در باب آن نوشته که اکنون هم موجود و سندی بذای اهل تحقیق و کاوشگران تا بیشتر به هویت میراث فرهنگی خود پی ببرند. همچنین با نوشته ای مربوط به باباگرگر و آب معدنی آنجا خاطرات سفر سال 1314 ه. ق وی بدانجاست.
·اشعار مجدی:
مرحوم ملک الکلام مجدی شاعری توانا و ادیبی بزرگ بوده است که در اقسام مهارت داشته و به سوردن انواع شعر پرداخته و در این راستا تسلط مهرت خویش را ثابت نموده است.
میرزا عبدالحمید در مورد آغاز شعر سرودن پدرش در مقدمه ی دیوان وی چنین نوشته است:
« ... ایشان از زمان مزاهقت به گفتن اشعار شیوا مایل بوده است. چنانکه در یکی از قصایدش می فرماید»
من آن پیمبرم اندر سخنوری که مرا
به جای وحی فرود آمده است سحر حلال
ز بس چو معدن و دریا گهر بر افشاندم
شده است دامن و جیب زمانه مالامال
درون پرده ی فکر من از کساد هنر
هزار شاهد معنی نهفته اند جمال
-----------------------------------------------------
. غار کرفتو در خاک هوبه تو یا اوباتو در 21 کیلومتری جنوب غربی تکاب بین اقشار و خاک سقز کردستان واقع شده است و قدمتی تاریخی دارد. از کتاب: تکاب افشار نوشته ی علی محمدی
اشعار ملک الکلام عموماً حاوی مضامین اخلاقی ، عرفانی و اجتماعی می باشد. وی موضوعات اخلاقی و اجتماعی و عرفانی را با چنان روانی و سادگی و در عین حال زیبائی بیان نموده که همه ی طبقات جامعه تحت تاثیر آن قرار می گیرند و به قول دکتر محمد مکری: « ... صفای باطن ، لطافت طبع ، رقت معانی ، زیبائی الفاظ ، جودت دهن و احاطه ی کامل بر تمام علوم عصر همراه با خیرخواهی و نوع پرستی و علو مقام روحی و فکری و اخلاقی ، ملک الکلام را در میان دانشمندان و بزرگان عصر خود بی همال ساخته بود.عشق بهخدا،عشق و علاقه ی وافر به زادگاه و سرزمینش و عشق و محبت و نوعدوستی به مردم در تمامی ابیات و اشعارش هویدا و آشکار است. آنجا که عشق به خدا و خالق یکتا ، امید دهنده و مونس جانش می شود می گوید:
نام تو همان ورد زبانست که بود
یاد تو همان مونس جانست که بود
گر نا به ابد حاجت من برناری
بازم به تو امید همانست که بود
و در بازگشت به سوی محبوب چنین می سراید:
گر سوی نشیب یا ببالا برویم
از سوی تو سوی تست هر جا برویم
بی پای بدام تو بسر آمده ایم 1
سر در ره تو باخته بی پا برویم2
غزلیات و رباعیات عاشقانه نیز در دیوان مجدی به چشم میخورد ولی تا حد یک تنوع شاعرانه ، به این گونه شعر پرداخته است.
مجدی سی سال از بهترین سال های عمر خود را در زادگاهش سقز گذرانده است و عشق و علاقه ی بسیار او به زادگاهش همواره همراه و مونس وی بوده و در دوری از سقز قطعه شعری کردی سروده است که متاسفانه از آن فقط این بیت باقی مانده است:
جهرگم لهت لهته خۆزگا بمدیایێ
چاره چهقیلهی ناری قهڵایێ3
------------------------------------
1- به جهان آمدن در زمان ولادت
2- از جهان رفتن مرده که پای رفتن ندارد
3- ترجمه: جگرم لخت لخت است کاش دگرباره انبوه شقایق ناری قلعه را می دیدم. « پاره چه قیله» نوعی شقایق در کردستان می باشد که دارای گلبرگ های بسیار لطیف و ریزی می باشد. ناری قلعه ، قلعه ای قدیمی در مرکز شهر سقز بوده که اکنون از بین رفته است.« آقای مصطفی کیوان»
از اشعار کردی مجدی تنها یک قطعه ی مشهور باقی مانده که مهارت و استادی وی را در این رشته به اثبات می رساند که چنین است:
له دوولا زوڵفی لاولاوه له سهروی قامهت ئاڵاوه
خهم و پێچی ههموو داوه، چ لهم لاوه، چ لهو لاوه
موژهی وهک نیشی پهیکانه، ههمیشه کاری پێکانه
دڵی ههر خوێش و بێگانه، به ئهم پهیکانه پێکاوه
له جهوری غهمزهکانی تۆ، که بێچاره کوژه و جادوو
چ خوێنی بوو، چ جهرگی بوو که نهڕژاوه و نه پرژاوه
سهبا بێنێ ئهگهر بێنێ له زوڵفت دین و دڵ دێنێ
وهلیکن کهی دڵ دێنێ له بۆ عوششاقی تۆماوه
نه یاقووته به رهنگێنی له نێوی کان که دهی بینی
له رهشکی لێوی تۆ خوێنی دڵی کانهکه گیرساوه
له داوی تهڕڕه و پهرچهم دڵی ئاشوفته ناکارم
که ئازادی له قهیدی غهم خودا لهمداوه پێداوه
وهره بهڵکه نهجاتم دهی له مهوجی قوڵزمی بێپهی
ل مهجدی غافڵی تاکهی که بێ تۆ غهرقی گیژاوه
* کتابنامه:
1- افشار- ایرج: نامواره ی دکتر محمود افشار، « مقاله ی آقای مصطفی کیوان» ، چاپ اول شماره ی 37 مجموعه ی انتشارات ادبی و تاریخی موقوفه ی دکتر محمود افشار یزدی – پاچخانه بهمن، تهران، 1370ه. ش
2- خاکی – خالد: نظری به کردستان ودیداره با شعرای کرد، چاپ اول، انتشارات شرق، تهران 1356 ه.ش « مقاله ی سقز و ملک الکلام مجدی به قلم ماموستا نافع مظهر»
3- صفی زاده«بۆره که یی» و صدیق: پارسی گویان کرد، چاپ اولو چاپخانه ی حیدری، تهران، 1366 ه.ش
4- فاروقی – عمر: نظری به تاریخ و فرهنگ سقز کردستان، چاپ اول، انتشارات محمدی، سقز 1369 ه.ش
5- محمدی – علی: تکاب افشار، چاپ اول ، چاپخانه ی حیدری، ناشر مولف، تهران، اردیبهشت 1369 ه.ش
6- میرزا عبدالحمید ملک الکلام « امیر الکتاب» : دیوان ملک الکلام مجدی، چاپ اول ، ناشر: میرزا علیخان ، مطبعه ی آقا میرزا علی اصغر، طهران 1337ه. ق
منبع : انجمن فرهنگی ادبی مولوی کرد- سقز
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
ویرایش توسط behnam5555 : 06-20-2012 در ساعت 02:22 PM
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
06-23-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ئەحمەدی خانی
ژ یاننامەی ئەحمەدی خانی
ناوی ئهحمهده، کوڕی ئهلیاس کوڕی ڕوستهم نازناوی شیعری له هۆزی خانیان وهرگرتووه. بهشێکی ئهم هۆزه له دهورووبهری ناوچهی بۆتان بوون، بهڵام بنهماڵهی شاعیر باریان کردووه بۆ بایهزید.
له ساڵی 1650 ز. بهرامبهر له گهڵ 1061 ک. له بایهزید له دایک بووه و له له 1707 ز. کۆچی دوایی کردووه:
له داک و دما ژ غهیب فهک بوو
تاریخ ههزار و شیست و یهک بوو
وهک له سهرچاوهکانی ژیان و بهرههمهکان دهردهکهوێ له بنه ماڵهیهکی دهوڵهمهندا له دایک بووه و ژیاوه. ئهو ساڵانه گهرمهی شهڕی نێوان عوسمانییهکان و سهفهوهییهکان بووه. له ساڵی 1638 سوڵتان مورادی چوارهم لهگهڵ قوبادبهگی میری ئامێدی پهیمانێکی بهست، بۆ ئهم مهبهسته سوپایهکی کورد بۆ شهڕ له گهڵ عهجهم ڕهوانهی بهغدا بکرێ. بهم شێوهیه ئهم ناوچه جۆگرافییانه وهک قهوارهیهکی بهڕێوهبردنی دهوڵهت خۆیان گرت تا سهرهتای سهدهی نۆزدهم.
خانی وهک مامۆستایهک وانهی له مزگهوت به زمانی کوردی به منداڵان وتۆتهوه، بۆ ئهم ئامانجه "فهرههنگی نووبههار" ی به عهرهبی و کووردی، ههروهها کتێبی "عهقیدا ئیمانێ" (عهقیدا کوردی) له بارهی زانستی ئایینییهوه نووسیوهتهوه.
"مهم و زین" شاکاری خانییه که چیرۆکێکی دڵداری و له ههمان کاتدا حیکایهتی کوردی ئهو سهردهمهیه. دوای لێکۆڵینهوهی ڕۆژههڵاتناسان، کۆمهڵیک غهزهڵ و قهسیده له خانی دهستمان کهوتووه که نیشاندهدا که لهم بوارهیشدا شارهزابووه.
مهم وزین له شهست فهسڵدا نوسراوه. خانی مهبهستی خۆی له نووسینی مهم و زین وا بهیان کردووه:
خــانی ژ کهمالــێ بێ کهمالـی
مهیـــــــدانا کهمـــــالێ دیــتی خالی
یهعنی نه ژ قابیل و خهبییـری
بهلکی ب تهعهسسوب و عهشیــری
**** دا خــــهلق نـــــــهبێژن کو ئهکـراد
بـێ مــهعــریفهتـن بـێ ئهســڵ و بنیــاد
ئهنـــواعـی میلـهل خـــودان کتێبـن
کـــــرمــــــانج تـهنــــێ د بــێ حـــسـێبـــن
خانی دهڵێ که کورد بێ بههره نییه، توانای ئهوهی ههیه خۆی گهوره بکا و وهک گهلانی دیکه خهڵکی حهسێبی بۆ بکهن، بهڵام ئهو ههڵسووکهوتهی بۆ ههڵنهکهوتووهبگاته ئهنجام.
چیرۆکی مهم و زینی خانی یهکێکه لهو چیرۆکانهی بووه به شانازی ئهدهبی کوردی و ئهدهبی ڕۆژههڵات که بهرامبهر به شاکارهکانی ئهدهبی عالهمی دهوهستێ.
چیرۆکی مهم و زین گێڕانهوهیهکی ئهدهبی میللی سهرزار بووه بۆ ماوهیهکی زۆر پێش سهردهمی خانی. چیرۆکهکه ههرچهنده به ناوی مهم و زێن ناوبانگی دهرکردووه، بهڵام به ناوی " مهمی ئالانیش" ناسراوه.
دهزانین که له کاتێکدا که زمانی عهرهبی به سهر ئێراندا زاڵ بوو، فیردهوسی به "شانامه" زمانی فارسی له تیاچوون ڕزگارکرد. خانیش به بهرههمهکهی خۆی زمانی کوردی له هێرشی عهرهبهکان پاراست. ڕازی سهرکهوتنیان ئهوهیه که ههردووکیان حیکایهتهکانی ڕابردوویان دووباره نووسیوهتهوه. بهڵام شانامه له کاتێکدا که فیردهوسی نووسیویهتی له بیری خهڵکی نهماوهتهوه، بهڵکوو تهنیا بڕێک له خهڵک که ژمارهیان کهم بووه ئهو چیرۆکانهیان نه به تهواوهتی زانیوه. بهڵام مهم و زین بۆ ههموو کوردێکی کرمانجی ئهو سهردهمه ئاشنا بووه، له سهری گۆرانی و چیرۆک و ... دانابوو و به تهواوهتی و به کهمێک جیاوازی له گهڵ چیرۆکهکهی خانی له بیری کۆمهڵی خهڵکی مابووهوه.
ئهگهر شاکاری نیزامی گهنجهوی لهیلا و مهجنوونه، پاڵهوانی چیرۆکهکه عهرهبێکه و چیرۆکهکهیش له بنهڕهتهوه عهرهبییه، بهڵام مهم و زینی خانی له بنهڕهتهوه کوردییه.
له بهرههمهکانی خانیدا وڵاتپهرهستی و کوردبوون زۆر به هێزه. له کاتێکدا که خهڵکی ئهو ناوچهیه به جێگهی باس و لێکۆڵینهوه له سهر ڕهگهز و زمانی خۆیان خهریکی شهڕ له گهڵ مهسیحییهکان بوون، مهم و زین دهروازهیهک بوو بهرهو ناسیۆناڵیزمی کوردی.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
06-25-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ياشار كمال نويسنده ي لحظات جامعه ي انساني
ياشار كمال نويسنده ي لحظات جامعه ي انساني
یاشار کمال (Kemal – Yashar) در سال 1923 در شهر (همیته) ترکیه به دنیا آمد. نام وی به عنوان از نویسنده مشهور و کرد تبار ترکیه در میان خوانندگان ایرانی نامی آشناست. بیشتر رمانهای یاشار کمال به زبان فارسی ترجمه شده و مقبولیت خاص و عام یافته است. آثار یاشار کمال اگر چه از متن سرزمین و جغرافیایی محدود و مشخصی برآمدهاند، اما ساختار و محتوایی جهانی دارند.
وی در مراسم دریافت جایزه صلح ناشران و کتابفروشان آلمان در اکتبر 1997 خود را این گونه معرفی میکند: «من مردی اهل هنر، شعر و عاشقی هستم. از زمانی که خودم را با این هنر مشغول کردهام، تمام تلاشم را به کار گرفتهام که آن را به بهترین وجه ممکن انجام دهم. گفتم مردی اهل هنر و شعر وعاشقی هستم نه ادبیات. زیرا قبل از این که نوشتن را شروع کنم، نقال و عاشق بودم.»
17-18 ساله بود که شروع کرد توروس را ده به ده گشتن و همراه آن داستانهای حماسی را نقل کردن، که آنها را به عنوان هنرآموز، از استادان ترانهسرای منطقهی چوگوروا یاد گرفته بود. در کنار این کار نیز، به گردآوری مرثیهها و همچنین اشعار شاعران نامآور مردمی میپرداخت. حضور وی به عنوان عاشق، کار جمعآوری فرهنگ عامیانه را خیلی سادهتر میکرد.
در مرثیهخوانی توسط زنان، اشعاریش راجع به مدح و ستایش و سوگواری و مصیبت، برای بزرگداشت مردگان یا به مناسبت حادثهای غمانگیز ، خوانده میشد. اغلب زنان این مرثیهها که دهان به دهان نقل شده و به آنها رسیده بود را، مانند مرثیهسرایان حرفهای میخواندند. به دست آوردن این مرثیهها از زنانی که آنها را میخواندند برای هر کسی نمیتوانست به سادگی صورت بگیرد ولی آنها با کمال راحتی نزد او میآمدند و مرثیههایی که خواندن آنها برایشان سلیس و روان بود، برایش دیکته میکردند.
در سن 20 سالگی با نوشتن اولین مجموعهی داستانهایش به ادبیات نوشتاری روی آورد. مرثیههایی که شخصاً جمع آوری کرده بود در سال 1943 در یک کتاب کوچک منتشر شد و چند سال بعد یعنی سال 1952 اولین داستان و سال 1953 اولین رمانی که نوشتن آن را در سال 1947 آغاز کرده بود، منتشر شدند.
اولین داستانش را به نام داستان کثیف در سال 1947 نوشت.
وی برنده سه جایزه رپرتاژ ، رمان و نمایشنامه گردیده است؛ همچنین نامزد جایزه نوبل ادبیات در سال 1973 نیز بوده است.
از آثار وی می توان لانه های پریان - پیت حلبی - زمین آهن است و آسمان مس - علف همیشه جوان - افسانه کوتاه آقری - قهر دریا - یاغی - تنهایی- اگر ما را بکشند - درخت انار روی تپه - ستون خیمه و شاهکار چهارگانه وی "اینجه ممد" (که تا کنون به بیش از 20 زبان منتشر شده و بارها به فیلم در آمده است) نام برد. کتابهای مذکور در فاصله زمانی سالهای 1955 تا 1987 نوشته شده است.
یاشار کمال در اکتبر 1997 موفق به دریافت جایزه صلح ناشران و کتابفروشان آلمان شد
گفتوگوی «گاردین» با «یاشار کمال»
سیاست هنر را نابود میکند
«یاشار کمال» پیرمرد هشتاد و پنج سالهای است که به ناتوانی جسمیاش عادت کرده و در اتاق پذیرایی درهم و برهم خود نشسته است. نویسندهای که بسیاری از مردم ترکیه زمانی تصور میکردند نخستین کسی باشد که جایزه نوبل ادبیات را به خانهاشان بیاورد. «عایشه بابان» برای همسرش «یاشار کمال» چایی میآورد و میگوید: «تا به حال روزنامهنگاری ندیدهام که کمتر سئوال کند. یاشار! بگذار این پسر حرفاش را بزند.»
«یاشار کمال» پیر شده اما هنوز گیرایی صدایش را از دست نداده و وقتی حرف میزند عباراتش سرشار است از لیطفهها، شجرهنامههای دقیق، حکایت در حکایتها و شعرهای بومی. گهگاهی هم با دست روی عصایش مکث میکند. ذوق نویسندگی یاشار کمال ارثی است. پدرش ملاک کرد بزرگی بوده که در سال ۱۹۱۵ به آناتولیای شرقی فرار کرده است. شاعران بودمی نخستین آموزگاران یاشار کمال بودهاند و وقتی تنها چهارده سال داشته، یکی از همین آموزگارها از او دعوت میکند که شاگردش شود. کمال در این باره تعریف میکند: «گفت که روزی «کاراکااغلان» جدیدی خواهم شد.» شاعر و آوازخوان معروف قرن هفده را میگفته است.
«یاشار کمال» دهکدهی پدری خود را ترک کرد و عازم مدرسه شد و با سروانتس، چخوف و در نهایت استاندال آشنا شد. استاندال نویسنده محبوب کمال در روزهای نخست رماننوییاش شد، به طوری که دربارهاش میگوید: «از دهکده آمده بودم. از همه چیز سر در میآوردم، اما [بعد استاندال] با دنیای جدیدی روبرو شدم.» یاشار کمال آشنایی و شیفتگی آن روزش به ادبیات غرب را خوشاقبالی زندگیاش توصیف میکند اما با این وجود خود را به تاریخ خانواده و «چوکورووا»ی دوران کودکیاش وفادار میداند. «یاشار کمال» همچنین برای نوشتن «اینجه ممد» پرفروشترین اثرش که نخسهی آناتولی «رابین هود» است، تا حدودی از داستانهایی استفاده کرده که از زبان راهزنان دهکده خود شنیده است. «سلمان تنها» نیز بر اساس مرگ پدر کمال در دستان بچه یتیمی است که در سال ۱۹۱۵ بزرگ کرده است، قتلی که خود یاشار در پنج سالگی شاهد آن بوده.
«آقایان آکچاساز» داستان صحرانشینهای سالهای ۱۸۶۰ منطقهی «چوکورووا» است، این کتاب نیز بر اساس اشعار «دادالوغلو» شاعر عاشیق قرن نوزده ترکیه که نزدیک محل تولد یاشار کمال دفن شده، نوشته شده است. «یاشار کمال» قسمتی از شهر «دادالوغلو» را دکلمه میکند و با دست راستش میزان شعر را نشان میدهد و میگوید: «خداوند نشانه داد تا ایمانمان محکم شود، اینطور مقدر است اما فرمان، فرمان سلطان است.» کمال در ادامه میگوید: «عصیانی بالاتر از این را شاهد بودهاید؟»
«یاشار کمال» با حرفهایی که ماه اکتبر به یک روزنامه آلمانی زده بود، توجه مردم ترکیه را دوباره به خود جلب کرد، چرا که گفته بود دیگر به پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا امیدی ندارد. گفته بود: «اتحادیه اروپا هم مثل تمام قدرتهای بزرگ دیگر دنیا دلال جنگ است.» با این حال، «کمال» بهعنوان یک رماننویس همیشه مدافع ثابتقدم هویت بومی بوده و به تمایلات غربطلبانهی ترکیه با دید ظن و تردید نگاه کرده است. میگوید: «روشنفکران ما از غربیها تقلید میکنند و خودشان را گم کردهاند و هیچچیز دربارهی آناتولیا نمیدانند و با نگاه تحقیر آن را مینگرند. به ناظم حکمت نگاه کنید، او شاعر بزرگ ترکیه بود. از آناتولیا سر درآورد و آن شاهکارهای بینظیر را نوشت.»
«یاشار کمال» نویسندگی را از سالهای ۱۹۵۰ شروع کرد و در روزهای نخست حرفهایش به نوعی پوپولیسم تالستویوار شباهت داشت و در میان چپگرایان ترکیه مورد استقبال قرار گرفت. «کمال» از همان کودکی هم از سیاست سر در نمیآورده و وقتی هفده سال داشته کتاب «کمونیسم چیست؟» را در دست گرفته و به گفته خودش «حتی یک کلمه» آن را هم نفهمیده است. از همان موقع یاشار یک سوسیالیست نامتعارف شد و در جوانی به زندان افتاد و داستان کوتاهها و نوولاهایش توسط پلیس مصادره شد. در سالهای ۱۹۴۰ هم به اتهام تشکیل اتحادیه تراکتوررانان دستگیر شد اما به یاد میآورد: «از رئیسپلیس التماس میکردم که دستنوشتههایم را پیدا کند و او میگفت آنها را در «کادیرلی» برای روشن کردن چراغ استفاده کردیم.»
یاشار کمال مدتی از آدمهای مهم چپ افراطی بود، در سالهای ۱۹۷۰ به گوشه رانده شد اما مشکلات با او باقی ماند. در سال ۱۹۹۶ هم بهخاطر انتقاد از سرکوبی وحشتناک ترکیه در جنگ جنوب شرق این کشور و دفاع از جداییطلبان به بیست ماه زندان محکوم شد. ژانویه گذشته نیزبا افزایش تعداد کشتهشدگان جنگ به بیش از چهل هزار نفر، مطبوعات ترکیه یاشار کمال را به دلیل انتقاد از موضع دولت در مورد جنگ کردها مورد حمله قرار دادند، چرا که او گفته بود دولت ترکیه تنها مشکلات را بیشتر میکند. یاشار کمال در یک کنفرانس مطبوعاتی در آنکارا گفت: «جنگجویان را تروریست میخوانیم و میخواهیم به این طریق مشکلات را حل کنیم در حالی که ما به کشوری تبدیل شدهایم که علیه ملت خودش جنگ میکند.»
«یاشار کمال» به شدت تاکید میکند که فشارهای سیاسی هیچگاه بر روی حرفهاش تاثیر نداشتهاند و میگوید: «یک نویسنده اگر بخواهد پایش را از گلیماش درازتر کند، کارش تمام است.» کمال به شدت با آنهایی که او را نویسندهی چپ میخوانند، مخالف است و میگوید: «من همیشه امیل زولا را ستایش کردهام اما از رمانهایش هیچگاه خوشم نیامده. واقعیتهای اجتماعی ممکن است عامل مهمی باشند اما سیاست هنر را به خطر میاندازد. من دربارهی اینچنین موضوعات نمینویسم. من برای مخاطب خاصی نمینویسم، من حتی برای خودم هم نمینویسم، من تنها مینویسم.»
وقتی حرف به مشغولیات و دغدغههایش میرسد، لبخند میزند و میگوید: «تو را خدا به ما نگاه کنید، همهامان به آدمهای کودن و نادانی تبدیل شدهایم و وقتی به داستان فکر میکنم، آیندهای نمیبینم. چون اصلا آیندهای وجود ندارد.» یاشار کمال از روی کاناپه کمی خم میشود و ادامه میدهد: «بله، نوعی سرکشی و طغیان در رمانهایم وجود دارد اما هیچ ربطی به طغیان علیه بشریت ندارد. تا وقتی که بشر از یک نقطه تاریک به نقطه تاریک دیگری میرود، مدام برای خودش افسانه میسازد. فرقم با بقیه مردم این است که من افسانههایم را یادداشت میکنم.»
قهرمانهای داستانهای یاشار کمال با جدلی اگزیستانسیال روبرو هستند، همان جدلی که «چوکورووا» در طول عمرش با آن مواجه بوده. هشتاد سال پیش، دهکده «ممیت» در وسط انبوهی از جنگ و باتلاق قرار داشته. اما امروز چیزی جز زمین از آن باقی نمانده. کوچنشینی دیگر به تاریخ پیوسته. مهاجران فصلی به تدریج در حال نابودی هستند و حکایتهای شفاهی بومی منطقه هم تنها از ذهن معدودی پیرمرد بیرون کشیده شده و در کتابخانه عمومی آدانا کتاب شده است.
«یاشار کمال» اهل نظریهپردازی نیست و ترجیح میدهد که به جای نظریههای ادبی درباره رمان «افسانه هزاران گاو نر» حرف بزند. نسلهای نسل خانواده حیدر آهنگر بودند و شمشیرهای معروفی میساختند. حیدر تصمیم میگیرد که جدای هر گونه مقام و پول به سراغ «رمضانغلو» نوهی شاهنشاه آدانا برود و بهترین کارش را به او تقدیم کند. حیدر در خانهی محقرش را باز میکند و میگوید: «چه روز خوبی!» کار حیدر میگیرد و حتی «ایسمت اینونو» رئیسجمهور سال ۱۹۳۸ هم به سراغش میآید اما چیزی در مقابل شمشیر به او نمیدهد. حیدر هم تا نیمهی شب مدام مشغول کار بوده و صبح همسایهها جسدش را پیدا میکنند. پیش از مرگ، شمشیر را به طور ناجوری فرم داده بوده. یاشار کمال در این باره میگوید: «سرنوشت حیدر به تکهای آهن بستگی دارد و نمیتوانست بیشتر از آن کسی که بود، باشد.»
داستانهای یاشار کمال پر از شخصیتهای دن کیشوتوار است. اما هیچکدام به اندازه نویسندهاشان شبیه دن کیشوت نیستند. کمال معروفترین رماننویس داخل کشور ترکیه است اما انگار خیلی طول کشیده و دیگر کسی برایش جایزه نوبل انتظار ندارد. تا به حال سی رمان نوشته و خیلیها تعدادی از آنها را تکراری میخوانند و بعضیهای دیگر میگویند که طرح و شخصیتبندیهای «یاشار کمال» مربوط به دنیای ادبیات گذشته است و از این جهت نمیتواند با فانتزیهای پستمدرن داستانهای «اورهان پاموک» رقابت کند.
«هیلمی یاووز» شاعر و منتقد معروف ترک درباره «یاشار کمال» میگوید: «داستاننویس قهاری است اما مشکل اینجاست که دنیای داستانی او با واقعیتهای زندگی مدرن ترکیه فاصله زیادی دارد. ترکیه دیگر کشور کوچکی نیست و این دستور آتاتورک که کشاورزان ارباب ما بشوند، دیگر جایگاهی ندارد.» با این حال، «یاشار کمال» پا پس نمیگذارد و قلمهای تازهی میز تحریرش حکایت از یک رمان تازه دارد، رمانی دربارهی جابجایی ترکها و یونانیها پس از سال ۱۹۲۲/ «یاشار کمال» دربارهی این کتاب میگوید: «آدمها از مرگ میترسند اما در یک چشم به هم زدن، همگی میمیریم. این همان داستانیاست که باید بنویسم.»
گفتوگو چهار ساعت طول کشیده و عصر فرا رسیده است. «عایشه بابان» در اتاق پذیرایی را باز میکند و میگوید: «چیزی که دنبالش آمده بودی بدست آوردی؟ باید شام را حاضر کنیم.» ذهنم پر از حکایتهای مختلف است، به سمت خیابان پایینی سرازیر میشوم و مراقبم که زیر چرخهای اتوبوس پرسرعتی له نشوم. ناگهان حواسم سر جایش میآید، وسط استانبول هستم و نه در عالم هپروت.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
06-25-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شیخ موس داغتکین
شیخ موس داغتکین
وی در سال ۱۹۶۴ در روستای هارون در کردستان ترکیه به دنیا آمد . وی در دانشگاه آنکارا در رشته سمعی بصری به تحصیل پرداخت. در سال ۱۹۸۷ به خاطر فشار دولت نظامی ترکیه بر کردها و قتل عام آنها در سن ۲۲ سالگی به فرانسه پناهنده شد
وی در پاریس ساکن شد .
از طبع شعر بسیار قوی برخوردار است . به زبان های کردی و فرانسه شعر می سراید . شعرش در سطحی بسیار بالاست طوری که تعجب شاعران برجسته فرانسه را برانگیخت
وی جایزه بین المللی شعر فرانسه را دوبار دریافت کرده است . ۱- جایزه ایوان گل ۲۰۰۵ که تمام شعرای فرانسه در آن شرکت می کنند . به نوشته مطبوعات فرانسه شعر وی بسیار قویتر از خود شاعران فرانسوی است
جایزه بین المللی مالارمه ۲۰۰۷ که تمام شعرای فرانسوی زبان دنیا ( فرانسه زبان رسمی ۲۹ کشور است ) در آن شرکت می کنند
او در هر دو شرکت و به عنوان نفر برتر شناخته شد .محافل ادبی و علمی فرانسه از وی بسیار استقبال کرده اند .
بعضی از اشعارش عبارتند از : ۱- جاده های شبانه ۲- رنگ صاف آسمان ۳- فعل زمان
انتشارات مشهور روبر لافون پاریس موسسه کردی پاریس و چند ناشر دیگر آثار وی را به فروش می رسانند که از استقبال بی نظیری برخوردار بوده است
متاسفانه هیچ یک از آثار وی به فارسی ترجمه نشده است . نگارنده این سطور به معرفی وی در مجله La Plume پرداخته است.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
06-25-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
محمد اوزون
محمد اوزون
محمد اوزون نویسنده و رماننویس کرد است. وی در سال ۱۹۵۳ میلادی در سیورک در جنوب شرقی ترکیه زاده شد. اگرچه زبان کردی در فاصله ۱۹۲۰ تا ۱۹۹۰ در ترکیه ممنوع بود ولی او نوشتن به زبان مادری خویش را آغاز نمود. از سال ۱۹۷۷ تا کنون وی به عنوان یک پناهنده سیاسی در کشور سوئد زندگی میکند. به عنوان یک نویسنده ، او سهم بزرگی در شکل گیری و ایجاد زبان ادبی مدرن کردی داشت و رسم سنتی داستان سرایی کردی را احیا کرده است. از سال 1977 تا سال 2005 او به صورت تبعید به عنوان پناهنده سیاسی در سوئد زندگی کرد.در طی این مدت در اسکاندیناوی ، او یک نویسنده رسما با کتابها و تالیفات بسیار شد و تعداد زیادی رمان و مقاله به زبان کردی نوشت، که او را عضو بنیان گذارزبان و ادبیات مدرن کردی به لهجه کورمانجی کرد. در ماه ژوئن سال 2005 او به استانبول ترکیه برگشت او عضو کلوب "اهل قلم " و انجمن نویسندگان سوئد است.
در ماه مه سال 2006 اعلام شد که محمد اوزون مبتلا به بیماری سرطان است. .۱ بعد از معالجه در کارولیسکا یا بیمارستان دانشگاه کارولیسکای استکهلم ، در سوئد ، او دوباره به ترکیه برگشت و در حال حاضر تحت معالجه در دیاربکر اقامت دارد.
کارها
او هفت رمان در زبان کردی چاپ ومنتشر کرده است. بعد ا او مجموعه قوانین شعر و نثر ادبیات کردی را اصلاح و ویرایش کرد که در نوع خود اولین مورد بود. موفقیت مهم و حساس او با رمان " در سایه آخرین عشق" (Siya Evînê)بدست آمد. داستان افسانه شده در سال 1920 ، که اندیشمندان کرد نتوانستند درباره مبارزه و تلاش او بخاطر عشق او به یک زن ووظیفه او برای مبارزه با جمهوری جدید التاسیس ترکیه تمایز قائل شوند. در سال 1990 رمانهای او به زبانهای اروپایی ترجمه شد.دوتا از کتابهای او در زبان سوئدی چاپ شد ، و مجموعه ای از مقالات توصیفی اوGranatäppelblomning'(گل انار) و رمان 'I skuggan av en förlorad kärlek( درسایه آخرین عشق) هم به زبان سوئدی ترجمه شدند.با همکاری با مادلین گرایو ، همچنین او مجموعه قوانین شعر ونثر بین المللی را منتشر کرد، Världen i Sverigeجهان به زبان سوئدی، درباره یک پیشقدم مجموعه قوانین شعر ونثرکه در سوئد زاده نشده بود اما در آن کشور زندگی کرده و کار نویسندگی را انجام داده بود. او همچنین اثرات خود را در انستیتوی کردی پاریس ، به لهجه کورمانجی چاپ و منتشر می کند . او بخاطر کار جدید و نوی خود در داستان سرایی سنتی هم به سبک جدید و هم در سبک قدیمی شد و برای ماجراها و مشکلات زندگی اخلاقی خود و اعتقاد بی پروا و نیرومند خود به قدرت کلمه در سال 2001 برنده جایزه Torgny Segerstedt شده است.
تلاش و تحقیق برای حفظ زبان مادری
محمد اوزن چندین بار به علت فعالیت های خود در زمینه ادبیات کردی در ترکیه بازداشت شده است. او در 21 ماه مارس سال 1976 به علت ویرایش مجله کردی- ترکی بازداشت شد و به عنوان جدایی خواه محکوم شد و در زندان مرکزی آنکارا زندانی شد. در طی دوره بازجویی و محاکمه خود در تابستان سال 1976 ، او سعی کرد موجودیت کردها و زبان کردی را ثابت کند. بیانیه دادستان حاکی از آن بود که کردها و فرم زبان کردی وجود ندارد. اگرچه با این ادعای خود برخلاف رای دادستانی به عنوان جدایی خواه تلقی شد و به مجازات محکوم شد. او به هشت ماه زندان محکوم شد. بعد از آزادی از زندان او هنو تحت محکومیت برای مسئولیت و نقش خود در ویرایش مجله ای که قبلا ذکر شد ، قرار داشت و در نتیجه او پناهندگی را انتخاب کرد و در سال 1977 به سوئد رفت مقررات اعمال شده و قانونی درآن زمان بازگشت او را به سرزمین مادی ترکیه غیر ممکن نمود. در نتیجه ، در سال 1981 با تصمیم دولت نظامی وقت ترکیه و همانند بسیاری از اندیشمندان و متفکران ترک و کرد ، او ملیت خود را ترک کرد. او کار تحقیق زبانشناسی را در استکهلم دوباره شروع کرد و کمکهای مالی از طرف دولت سوئد دریافت کرد. برای جمع آوری لغات وواژه ها و فولکلورو فرهنگ خود او رهبر کردهای عراق را در دره کوههای مرکز شورش عراق ملاقات کرد که تا عصر در کلبه ای به شنیدن اشعار کردی و گوش کردن به داستانهای داستا سرایان در نور چراغ نفت سوز پرداخت.او برای این الفبای عربی را یاد گرفت تا بتواند اشعار کردی قرنهای شانزدهم و هفدهم را بخواند. بعدا او چند نسخه کمیاب از مجلات چاپ شده توسط پناهندگان کرد را دریافت کرد. ماجراهای مریض گونه و مرگ آور و کشنده این پیشگامان در اساس و بنیه دو رمان او ، درباره مبارزات کردها در طی سالها و دهه ها در همه اثرها و داستانهای او ، قرار دارد. او همچنین هیئت ویرایش اندیشمندان و متفکران ، که به کردها کمک مالی می کردند تا به اروپا پرواز کنند تا این لغات وواژه های مبهم و ناشناخته رابرای جهانیان روشن کنند.
بعد از زندگی به عنوان پناهنده برای سالیان متمادی ، او به ترکیه برگشت تا درباره ادبیات کردی ، هفت کتاب خود ، شش تا به زبان کردی و یکی به زبان ترکی که توسط دادخواست شماره 39/2000 چهارمین دادگاه امنیتی ایالتی دیار بکر در ماه فوریه سال 2000 ممنوع شده بود.
کتابها
Tu (You), Novel, 1985. - Mirina Kalekî Rind (Death of a Nice Old Man), Novel, 1987.
- Siya Evînê (Shadow of Love), Novel, 1989. Translated into Swedish as "I skuggan av en förlorad kärlek" ,Översättning av Ingmar Björkstén, Ordfront förlag, 241 s., Stockholm, 2001, ISBN 91-7324-716-2, Pris: 303 SEK
- Ji Rojên Evdalê Zeynikê (From the days of Evdal Zeynikê), Novel, 1991.
- Destpêka Edebiyata Kurdî (The Beginning of Kurdish Literature] ,Research, 1992.
- Mirina Egîdekî (Death of a Hero), Poetry, 1993.
- Hêz û Bedewiya Pênûsê (The Strength and Beauty of the Pen), Essays, ****m Publishers, 203p., 1993.
- Bîra Qederê : Roman (Memory of Destiny: A Novel), Istanbul, Avesta Publishers, 1995, 260 p. (Re-published by Nefel, Sweden, 2002, ISBN 91-89687-11-6).
- Världen in Sverige (Anthology, in Swedish)
- Dinya Li Swêdê (The World in Sweden), same anthology, in Kurdish, with Madliene Grive, 1995.
- Antolojiya Edebiyata Kurdî (Anthology of Kurdish Literature] (anthology, 2 vols., 1995).
- Ronî Mîna Evînê Tarî Mîna Mirinê (Light like Love, Dark like Death), Novel, Avetsa Publishers, 350 p., 1998.
- Hawara Dîcleyê I, Novel, Nefel Publishers, Sweden, 230 pp., 2003, ISBN 91-89687-13-2.
مقالات
- Mehmed Uzun, "Words Washed by the Waters of the Euphrates", International Journal of Kurdish Studies, Vol.14, No. 1&2,pp.36-40, 2000.
- Mehmed Uzun, The Kurdish Renaissance in Exile, The Journal of the International Parliament of Writers, Vol. 1, Jan. 2001, pp.67-78.
- Mehmed Uzun, The Nature of Fiction, Index on Censorship Journal, vol.4, 2001.
- Mehmed Uzun, Diyarbakir: the slap in the face, International Journal of Kurdish Studies, Jan. 2003.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
ویرایش توسط behnam5555 : 06-25-2012 در ساعت 08:47 PM
|
07-11-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
(( ناری ))
(( ناری ))
( ناری ) ناوی مهلا كاكه حهمه كوڕی مهلا ئهحمهد كوڕی مهلا موحهمهد كوڕی عهبدولرهحمان له دێی ( بادهڵان ) له ناوچهی شلێری قهزای پێنجوێن كه سه به پارێزگای سلێمانیه له ساڵی ( 1874 ) ز له بنهماڵهیهكی ئاین پهروهر هاتۆته دنیاوه ، كاتی خۆی بنهماڵهكهیان له دێی ( زیر ههرمێ ) ی ناوچهی شلێر بون ،مامۆستا عهلائهدین سهجادیش دهڵێت له دێی ( كیكن ) ی مهریوان هاتۆته دنیاوه ، چونكه دایكی له بهگ زادهكانی ئهوێیه وه مامۆستا د. مارف خهزنهدار دهڵێت له دێی ( ساوجی كۆن ) هاتۆته دنیاوه . ناری دوای تهواو كردنی فهقێیهتی ماوهیهك له گوندی ( كیكن) چیاوهو له دوایدا گوندی ( بێلوو ) بووه به جێی زیندهگانی بۆیه له ناو خهڵكیدا به مهلا كاكه حهمهی بێلو ناوبانگی دهركردو كه دێی ( بێلوو ) دهكهوێته نێوان مهریوان و پێنجوێن . له شیعردا ناوی ( ناری ) ههڵبژاردووه وهك نازناوی شیعری ناری به واتای ( ئاگرین ) .
سهرهتای خوێندنی ناری لای باوكی قورئانه كتێبه وردهكان ئهخوێنی ، پاشان ههر له كن فهقێیهكانی باوكی دهست ئهكات به ( عوامل ) و ئهبێت به سوخته ، ئینجا لهسهر دهستوری كۆنی حوجره . به فهقێیهتی له گهلێ جێگه ژیاوه لهوانه ههندێك له ئاواییهكانی ناوچهی مهریوان وسنهو پێنجوێن ، (شرح شمس ) ی لای زانای گهوره مهلا عهبدولرهحمانی پێنجوێنی خوێندووه ، لهوێوه ئهچێت بۆ سلێمانی له مزگهوتی شێخ عهبولڕهحمان شێخ ئهبو بكر كه ئێستا به مزگهوتی بابه عهلی بهناوبانگه ماوهتهوه ، ئینجا گهڕاوهتهوه بۆ سنهو له مزگهوتی ( شریعت مدار ) و ( دارالاحسان ) نزیك ساڵو نیوێك ئهمێنێتهوه ، لهوێوه چوه بۆ بانه بۆلای قازی ( عهبدولڕهحمان ) لهوێوه بۆ سابڵاخ بۆ مهدلاهسهی تورجانی زادهكان لهوێوهبۆ ( وان) و (باشقهلا) له كوردستانی باكور ، پاشان گهڕاوهتهوه بۆ ههولێر لهوێوه چووه بۆ ڕواندووز بۆلای ( مهلا ئهسعهد ئهفهندی خهیلانی ) و له ساڵی 1897 ز ئیجازهی تهدریس و دوازده عیلمی مهلایهتی لای ئهم زانا گهورهیه وهرگرتووهپاش ئهوه به بێ وچان و پشو به تێگهیشتنێكی بهرفراوانهوه پله به پله قۆناغهكانی خوێندن و زانیاریه ههمه جۆرهكانی تهواو دهكات ، پاشان گهڕاوهتهوه مهریوان .
ناری كه به یهكجاری گهڕایهوه مهریوان ، باوكی كۆچی دوای كردبوو ، بۆ مهبهستی كاری كۆمهڵایهتی و دابینكردمی ژیانی تایبهتی خۆی له دێی ( كیكن) ی نزیك مهریوان نیشته جێ بووه ، له پاش سێ ساڵا لهگهلچ خاتو ( پیرۆز ) كه خزمی دایكیهتی ژیانی خێزانی پێكهوه دهنێت و دوو كوڕو كچێكی به ناوهكانی ( مهلا ئهحمهد ، مهلا عهبدوڵا ، مهعصومه خانم ) ی لێ دهبێت ، له ساڵی 1904 ز دا لهسهر داوای ( حسێن بهگی بێلوو) ئهبێته مامۆستای حوجرهی مزگهوتی دێ ی بێلو ، ئیتر لهوێ ههموو ژیانی به دهرس وتنهوه ئهباته سهروو به مهلا كاكه حهمهی بێلو ناوبانگ دهرئهكات ، زۆر له فهقێكانی كوردستان له حوجرهكهیدا به پلهو پایهی مهلایهتی گهیشتون تا له ساڵی 1944 ز له تهمهنی 70 ساڵیدا به ڕوو سوری كۆچی دوای ئهكات و له ئاسمانو ئهدهب و وێژهی كوردی ئاوابوو وه له دێی بێلوو نێژرا .
عهزیزم ، ڕۆحی شیرینم ، دووچاوم !
دهوای زامی دڵ و جهرگی بڕاوم !
ئهتۆشا ، من گهدا ، دادم بپرسه
له ڤولمی چازی بیمارت كوژاوم
ئهگهر نهیدهیته دهس خۆم قاتیلی خۆم
له ڕۆژی ئاخیرهتدا بێ پێناوم
دهسا لاده سهری زوڵفت لهسهر ڕوت
كه ڕوتی ڕوتم و مایل به تاوم
له باتی خوێنی خۆم ڕاچیم به ماچێ
دهسا بیده ههتا زیندوم و ماوم
ئهوا نیشانهی مهرگم عهیانه
كه من غهرقی خهم و خوێن و زوخاوم
مهكهن مهنعم له شیوهن ئهی ڕهفیقان !
كه مهخزون و غهمین و دڵ شكاوم
له ژینی خۆم ئومێدم قه گعه ( ناری )
كه سوتاوه ههموو جرگو ههناوم
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
07-12-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ماموستا مهردووخی کوردستانی
ماموستا مهردووخی کوردستانی
هادی حوجهتوساداتی
"با، رووناکییهکان نهکوژێنینهوه تا بتوانین له رووناکیدا باشتر ههنگاو ههڵێنینهوه"
رۆژی 27ی رهجهبی 1279ی (ه.ق) یا ساڵی 1256ی ههتاوی، رووناکاییهک له کوردستان و له شاری سنهدا درهوشایهوه. شێخ محهمهد مهردووخی کوردستانی ناسراو به ئایهتوڵڵا مهردووخ، کوڕی عهبدولموئمین که ئهو کات پێشنوێژی ههینی شاری سنه بوو، له دایک دهبێ.
ناوبراو سهرهتا له لای باوکی فێری خوێندن و زانستهکانی ئهودهم دهبێ، پاشان دهچێته لای مامی خۆی، شێخ عهبدوڕڕهحمان و درێژهی به خوێندن دهدات. دواتریش له لای شێخ محهمهدی لۆنی پهرهی به زانیاریهکانی دا. له تهمهنی 16 ساڵهییدا دهبێته ئیمامی جومعهی شاری سنه و هاوکات ههوڵی تهواو کردنی زانیاریهکانی له ههموو بوارێکدا دهدات. ههربۆیهش له کهم تهمهنیدا دهبێته ههڵبژاردهی ههموو مامۆستایانی ئهو سهردهمه.
مهردووخ بێجگه له شارهزایی له زاراوهکانی زمانی کوردی، زمانهکانی، فارسی، عهرهبی، تورکی، فهڕانسه و ئیگلیزی به باشی زانیوه. نوسراوهکانی به زمانی فارسی و به شێوهیهکی رهوان دهنووسی که ههموان لێی تێبگهن. زیاتر له سهد کتێب و نامیلکه و هۆنراوهی نووسیوه که زۆربهیان له چاپ دراون.
له کتێبه بهباوبانگهکانی دهتوانین: تاریخ کردستان، فرهنگ مردوخ، جهان آفرینش، جان نما، هدف نما، صرف و نحو، آیین رستگاری، نسیم رستگاری، ندای اتحاد، رهنمای سعادت، چاره بدبختی، منطق پاسخ به پاسخها، عدل و تعقیب، جبر و مقابله، گفتارها...... و دهیان نوسراوهی تر. به داخهوه هۆنراوهکانی که به زمانی فارسی و کوردین، هێشتا له چاپ نهدراون.
لێرهدا جێگایهتی به پارچه هۆنراوهیهکی که به زاراوهی ههورامی له وڵامی یهکێک له دۆستانیدا هۆنیبوویهوه ئاماژه بکهین.
سهعیدخانی کوردستانی که له ئیسلام وهڕگهڕابوو و چوبووه سهر دینی مهسیح، کتێبێکی به زمانی کوردی له سهر دینی مهسیح و له پێداههڵکوتنی ئهو دینهدا له چاپدابوو و دانهیهکیشی به مهردووخ پێشکهش کردبوو. مهردووخ بهم پارچه شیعره وڵامی دهداتهوه:
ئارام دڵهی پڕ جه خارهکهم دهرمان دهروون پڕ ئازارهکهم
نامهی نزانیت وه لای من یاوا بهو سام و نه رووی دوو دیدهم ساوا
یاوا وه سهردم کهشتهکهی تیرت مهڵههم دا نه زارم خهسهی زهنجیرت
یاسای دڵداریت به جێ ئاوهردهن بو وچک نهوازیت باوهجی کهردهن
ویرهی گوڵ شیرین سهکهر رێژهکهت واژهی گوڵ قهشهنگ عهبیر بێژهکهت
نه دڵێ، سهد دڵ فریفتهش مهبۆ ههزاری وهک من فریفتهش مهبۆ
کهلهی دڵهکهت جۆش ئاوهرده بی کزهی دووریهکهت قسه کرده بی
من خۆ کهم زوخاو جهپگهردم وهردهن ئهم جار ئهم کزه سامانساش کهردهن
دیوناتهو و دودهی کوورهی دهرونم کهلناتو زامان دڵهی پڕ هوونم
من جه دووری تۆ دڵم پڕ دهردهن ویرهی و واژهم جه ههر دوو ههردهن
ههر سا دیم وه چهم نهوهال باڵات کارهبام یاوا وه لال ئالات
دیسان دیمهوه گۆنا زهردهکهت بۆ سام دوڕدانه قهتران وهردهکهت
ئانه رۆژ جهژن شادمانیمهن ئانه نهو وههار زندهگانیمهن
وهرنه ئیسه من هوون دڵ وهرده گیانم سهنگین بار، تهن خهزان کهرده
جهرگم وه مهودای زانا بین ریش بێ دهرد و ئازیز نزانیم بی چێش
من و یاد تۆ ههمیشه شادم سارا و سهرزهوی نهمهیۆ یادم
لهو سهردهمهدا که رژیمی پاشایهتی ههوڵی دهدا تا نهتهوهی کورد له ناو فارسدا بتوێنێتهوه و زمان و مێژووی کورد وهکو پاشکۆی نهتهوهی سهردهست پیشانبدا، زۆر دڵسۆزی و لێزانی و نهترسی پێویست بوو تا کهسێک بتوانێ له لایهکهوه داکۆکی له نهتهوهکهی بکا و له لایهکی تریشهوه دهسهڵاتی سهردهم بۆ بڵاوبوونهوهی ئهو بهرههمه رازی راگرێ. به تایبهت له شاری سنهدا که تا رادهیهک رژیم لهو بابهتهوه سهرکهوتووتر بوو. مهردووخ ئهو بوێره بوو که به نووسینی کتێبی فهرههنگی مهردووخ و مێژووی کوردستان له ههر دوو بواردا چالاکی نواند و کتێبهکانیشی له چاپ دران. رهنگبێ بۆ ناسینی مهردووخ له بواری نهتهوهییدا،ههر ئهوه بهس بێ.
له بواری جیهانبینی و بیر و بۆچوونی مهردووخ له پێوهندی نێوان مرۆڤ و سروشتدا که بێگومان کارێکی پسپۆڕانهیه، پێویستی به لێکۆڵینهوهی تایبهت ههیه که هیوادارم له داهاتوودا لێزانان قۆڵی لێ ههڵماڵن، من دهتوانم تهنیا به چهند فاکت له کتێبێ "آیین رستگاری" ئیشاره بکهم و بۆ چوونی ئهو گهوره پیاوه لهو بواره و چۆنایهتی دژایهتیهکهی دژی خوڕافات و پڕوپووچیی باوی سهردهم پیشان بدهم:
لاپهڕهی 14: خوای پێکهوه نهلکاوه، جهستهی نییه، له سهر کورسی دانانیشێ و کهسیش له پهنا خۆی دانانێ، دێو ناگرێ و بۆ ههڵسهنگاندنی کارهکانی شێتخانهی دانهناوه، نامه نانووسێ و مهدرهسهی نییه، گوێ بۆ ئاوازی کهس راناگرێ و چاوی به نوێژ و رۆژووی کهسیشهوه نییه، دڵی له کهش نایهشێ و باوهپیارهی کهس نییه. ئهو شتانهی که لایهنگران و پێشهوایان جاڕی دهدهن. خوای من 'گیان" له ههمووی ئهوانه پاک و خاوێنتره.
ل 80: خوایهکی که پێغهمبهرانی له دار بدهن، لهشیان به مشار ببڕنهوه، ئازیزانی به ههموو چهشن ئازار بدهن ... مووی وهجوڵه نهکهوێ و دهنگی لێوه نهیه ... نهبوونی له بوونی باشتره.
ل 16: خوای خهڵکی تر ئهگهر بێ گیانه، بۆ خوایهتی نابێ و ئهگهریش گیان لهبهره کهواته ههر ئهو "گیانه" بۆ بهڕێوه بردنی جیهان بهسه.
ل 87: بۆ له خهو کردن و نهزان راگرتنی خهڵک، هیچ فێڵ و تهڵهکهیهک له ئهفسانه و درۆ کاریگهرتر نییه.
ل 28: ههر شتێک بێجگه له خۆت که له ئاوێنهدا ببینی، ئهوه خولقێنهری تۆیه.
ل 92: خۆشی له بهههشتدایه و تاڵی له جههننهم. له ئارهزووی بهههشتتێکدا که باسی لێوه دهکهن، خۆتان مهخهنه جههننهمی راستییهوه.
ل 87: روون و ئاشکرایه که رێبهران بۆ خۆشی و ههوا و ههوهسی خۆیان و سواری کهر بوون، دووکانیان کردۆتهوه ...... خهڵکی بۆ له خهو ههڵناستن و خۆیان لهو چارهڕهشیه رزگار ناکهن.
مهردووخ له میعماری، نهججاڕی، نهقشی سهر بهرد، وێنهکێشان، سهعات سازی، نیگارکێشی، گوڵکاری و درومان لێزانیهکی تهواوی ههبوو. سوارچاک و تیرهاوێژێکی بێ هاوتا بوو.
له "نهوهڕه" و لهوبهر گوندهوه، کێوێکی بڵیندی لێیه. له سهر ئهو کێوه به میعماری و داڕشتنی خۆی ئهو قهڵایهی دروست کردهوه که له سهردهمی ساسانیهکاندا دروستیان کردبوو، پاشتر کردی به هاوینهههوار و هاوینانه لهوێ دهژیا و ئێستاش کراوه به موزه.
مهردووخ بۆ یهکهم جار ماشێنی چاپی هێناوهته سنه و گۆڤارێکی به ناوی "بانگی یهکێتی" (ندای اتحاد) له چاپداوه و له 2ی زیقهعدهی ساڵی 1329 (1950) به پێکهێنانی (انجمن صداقت) دهکهوێته خهباتی سیاسی ئهو سهردهمهوه. بۆ خۆی بهڕێوهبهری ئهو کۆمهڵه بووه و له رۆژی پێکهاتنیدا وتاری بۆ خهڵک خوێندۆتهوه که له کتێبی (تاریخ کرد و کردستان)دا ل 24 به وردی باسی لێکراوه.
خهباتی سیاسی مهردووخ باسێکی جیاوازه و لێکۆڵینهوهی تایبهتی پێویسته که هیوادارم له جێی خۆیدا باسی لێبکرێ. له ساڵی 1331دا و له کاتی کرانهوهی رادوێی سنه، مهردووخ وتارێک پێشکهش دهکات و لهودا نهتهوهی کورد به یهکێتی و یهکگرتوویی بانگهێشت دهکا و پارچه هۆنراوهیهکیش له سهر ئهو بابهته و به زمانێکی ساکار دهخوێنێتهوه که لهودا بانگهواز دهکا، تهنیا رێگای رزگاری ههر نهتهوهیهک له یهکگرتووییاندایه و هیچی تر. سهرجهم دهتوانین بڵێین که مهردووخ ههڵکهوته و بلیمهتێکی بێ وێنه بوو. تێکهڵاوێک له زانایی و حازر جوابی. ههر بۆیهش وتهکانی تا ئێستاش له سهر زمانان ماونهوه.
سهرهڕای ئهمانهش، پێشبینیهکانی بێ وێنه بوون. له ساڵی 1343دا به هۆنراوهیهک پێشبینی خۆی بۆ خهڵک و دهسهڵاتدارانی سهردهم راگهیاند که مهلاکان (خومهینی) دهوڵهت دهڕوخێنن و دهسهڵات به دهستهوه دهگرن. 27 ساڵ پێش مهرگی خۆی له هۆنراوهیهکدا به ناوی "همای جان" ساڵی مهرگی خۆی پێشبینی کردبوو که له سهر بهردی گۆڕهکهی ههڵکهندراوه.
مهردووخ له ههڵسوکهوتی کۆمهڵایهتیدا زۆر ساکار و خهڵکی بوو، بۆیهش ههموو خهڵکی ناوچه و تهنانهت ههموو کوردستان خۆشیان دهویست و وهکو پهپووله ئابڵۆقهی شهمی وجودیان دهدا. ئهو گهوره پیاوه پاش 98 ساڵ تهمهن له رۆژی 20ی شههریوهری ساڵی 1354 (ه.ش)دا، مهلی ژیانی بۆ ههتاههتایه ههڵفڕی و تهرمی پیرۆزی له شاری سنهوه تا گوندی نهوهڕه به شانی هۆگرانی گوێزرایهوه. له پهژارهی مهرگیدا شاعیران و نووسهرانی کورد به زمانی کوردی و فارسی، شیعر و وتاریان پێشکهش کرد که له نامیلکهیهکدا به ناوی باخچهی کوردستان چاپ و بڵاوکراوهتهوه.
ماوهی 6 مانگ له ههمووی کوردستان، دانیشتن و رێزلێنان لهو گهوره پیاوه درێژهی کێشا. رۆحی شاد بێ.
له ههموو دۆستان تکا دهکهم که ههڵهکانم بۆ راست بکهنهوه یا ئهگهر شتێکم له بیر کردووه، یارمهتیم بدهن تا باشتر بکرێ ئهو کهسایهتییه بناسێندرێ. ئهگهریش تهمهن ئیزنم بدات، به کهڵک وهرگرتن له نووسراوهکانی مهردووخ تێدهکۆشم بیروبۆچوونهکانی، زیاتر بخهمه روو تا له داهاتوودا نهتهوهکهمان بتوانێ کهڵکی پێویستی لێوهرگرێ، ههر وهکو دهڵێن: رابردوو چرای رووناکی داهاتووه.
سهرچاوه : مال په ری راڤه
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
ویرایش توسط behnam5555 : 07-12-2012 در ساعت 08:03 PM
|
07-22-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
Ahmed Harde أحمد هردي
Ahmed Harde
أحمد هردي
ئهحمهد ههردی له ساڵی 1922 لهشاری سلێمانی لهدایكبووه كه یهكێكه لهشاعیره نوێخوازهكان و بهشیعره رهسهن و رۆمانسییهكانی جیادهكرێتهوه.
سهباری كهمیی بهرههمهكانی، بهڵام قهسیدهكانی ههردی ههمیشه لهسهر زاری گهنجان و شۆڕشگێڕاندا بوون.
شاعیری ناوبراو پهیوهندیی پتهوی لهگهڵ شۆڕشی كوریدا ههبووه و چهند جارێك بهوهۆیهوه دهستگیركراوه.
ههروهها لهساڵی 1991 هوه چۆته لهندهن و پاش ئهوه بههۆی نهخۆشییهوه گهڕاوهتهوه شاری سلێمانی.
(رازی تهنیایی) یهكێكه لهناسراوترین بهرههمهكانی ئهحمهد ههردی، جگه لهوهش چهند كتێبێكی بهنرخی لهسهر زانستی عهروز ههبووه.
له رۆژی یهكشهممه 29/10/2006 ئهحمهد ههردی شاعیری ناوداری كورد پاش كێبڕكێیهكی زۆر لهگهڵ نهخۆشیدا لهتهمهنی 84 ساڵیدا لهشاری سلێمانی كۆچی دوایی كرد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
07-22-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شێخ ئەحمەدی جزیری
شێخ ئەحمەدی جزیری
(١٥٧٠- ١٦٤٠) ناسراو بە مەلای جزیری شاعیرێکی کلاسیکی کوردە. دیوانە شیعرێکی بە شێوەزاری کورمانجی ھەیە.
ناوی تەواوی شێخ ئەحمەد کوڕی شێخ محەمەد جزیری یە. وشەی جزیری لە ناویدا ئیشارە بە جزیرەی بۆتان دەکات. ساڵی ١٥٧٠ لە جزیرەی بۆتان ھاتۆتە دنیاوە کە سەردەمی ئەمیر شەرەف خانی کوڕی میر ئەبدال بوە. لە تەمەنی دە ساڵییەوە لەلای باوکی دەستی بەخوێندن کردووە و پاشان چۆتە لای زانا بەناوبانگەکانی جزیرە و فێری زانست بووە. بەفەقێیەتی ھەموو ناوچەکانی جزیرە و ھەکاری و ئامێدی و دیاربەکر و عەمادیە گەڕاوە و لە تەمەنی ٣٢ ساڵیدا ئیجازەی مەلایەتی پێدراوە پاشان بۆتە مەلا و زوربەی کاتی بۆ وانە وتنەوە تەرخان کردووە.
شێخ محەمەدی باوکی لە بنەماڵەیەکی شێخی بەرماڵی بووە و زۆر حەزی بە خوێندەواری کردووە. لە پەرتووکی مێژوی کورد و کوردستانی ئەمین زەکی بەگدا ھاتووە: مەلای جزیری ناوی شێخ ئەحمەدە و لە جزیرەی ئیبن عمر لە نیوەی دوایی سەدەی شەشەمی ھیجری لە دەوری عیمادەدین حاکمی موسڵدا ژیاوە.
مەلای جزیری سۆفی بوە و لەسەر ڕێ و شوێنی نەقشبەندی بووە. دەستێکی باڵای ھەبووە لە لێکدانەوەی قورئان و فەلسەفە و لێکدانەوەی و ئەستێرەناسی و زانستی کیمیا و فیزیک و پزیشکی دا. ھەروەھا زمانەکانی فارسی و عەرەبی و تورکی بەباشی زانیوە.
مەلای جزیری ساڵی ١٦٤٠ لە جزیرەی بۆتان کۆچی دوایی کردووە.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
07-22-2012
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
وەفایی
وەفایی
وەفایی (١٨٤٤ ز - ١٩٠٢ ز) یان میرزا عەبدوڕڕەحیم کوڕی مەلا غەفوور کوڕی مەلا نەسڕوڵڵا، یەکێکە لە شاعیرانی کورد زمان.وەفایی لە شاری سابڵاغ (مەھاباد) لە ساڵی ١٨٤٤ ز لەدایکبووە. خوێندنی سەرەتایی و بەرنامەی حوجرەی مزگەوتی لە زانستییەکانی ئایینی ئیسلام و زمانی عەرەبی لە مەھاباد تەواو کردووە و ھەر لەوێش مۆڵەتی مەلایەتی وەرگرتووە، بەڵام لەناو خەڵکی بە مەلا نەناسراوە و تەنیا میرزایان پێ وتوە. ھیچ بەڵگەیێک بەدەستەوە نیە مەلایەتی کردبێ، بەڵام قوتابخانەی تایبەتی خۆی ھەبوە و وانەی بە منداڵان وتوە و پێی ژیاوە. وەفایی فیزی زل بووە، زەکات و سەرفترەی وەرنەگرتووە، موچەی فەقێیاتی نەویستوە.
شێخ عوبەیدوڵڵای نەھری شیعری وەفایی بەدڵ بووە، لەو ڕێگەیەوە ناسیویەتی، خۆشی ویستوە لەبەر ئەوە لێی نزیک بۆتەوە. ماوەیێکی درێژ لای ژیاوە، شیعری بۆ خوێندۆتەوە، سکرتێرییەتی نووسینی بۆ کردووە و کاروباری خوێندەواری بۆ بەڕێوە بردووە.
وەک لە ژیانی شاعیر دەردەکەوێ چوونە حەج لە لای جۆرە ئارەزووێکی لادروست بووە لە وانەیە بەھۆی ھەڵوێستی بەرامبەر ئایین و حەزکردن بەگەشت ئەم ئارەزووەی لا دروست بووبێ.
لەدوا گەشتیدا بۆ سلێمانی لەساڵی ١٩٠٠ ز وا دەردەکەوێ ماوەیێک تێیدا ژیاوە و لەساڵی ١٩٠٢ ز حەجی سێیەمی کردووە. قسەی واش ھەیە لە ساڵی ١٨٩٨ ز لە گەڵ شێخ سەعید حەفید چووە بۆ ئەستەمووڵ و لەوێوە لەگەڵی ڕووی کردۆتە وڵاتی حیجاز.
ھەرچۆنێبێ وەفایی لەگەڵ کاروانی شێخ سەعیدی حەفید و سەید ئەحمەدی خانەقا و شێخ مستەفای شێخ عەبدولسەمەدی قازی و حاجی تۆفیقی پیرەمێرد چوە بۆ حەج، ئەگەر ھەمووشیان لەو کاروانە دا نەبووبن لەڕێگەی گەڕانەوە ئەو کەسانە پێکەوە گەڕاونەتەوە.
لە سارای عەرەبستان لە سەردەمی گەڕانەوەی ئەو حاجیانەوەفایی تووشی نەخۆشی زەحیری دەبێ، مەرگ ماوەی نادا و ئەنجام لەو وڵاتە دوورەدا کۆچی دوایی دەکا و لە ناو لمی بادیەی عێراق یا بیابانی شام لە لایەن ھەواڵەکانییەوە لە ساڵی ١٩٠٢ ز دوور لە نیشتمان بەخاک دەسپێردرێ.
پیرەمێرد دەڵێ: "بەدەستی خۆم لە بیابان وەفاییم ناشتووە."
وەفایی سەردەمی منداڵی و مێردمنداڵی لەمەڵبەندی خۆی مەھاباد بردۆتە سەر. لەم ماوەیەدا خەریکی وەرگرتنی زانستی و زانیاری بووە. لەدوای ئەوە لەجێگەیێک ئۆقرەی نەگرتووە لە ھەکاری وڵاتی شێخ عوبەیدوڵڵای نەھری و شاری سلێمانی ژیاوە. چوونە حەجیشی لەو سەردەمانەدا کاتی زۆری ژیانی شاعیری بۆ خۆی بردووە.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 03:31 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|