بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #141  
قدیمی 10-05-2009
sheida.m آواتار ها
sheida.m sheida.m آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: TeHrAn
نوشته ها: 1,485
سپاسها: : 1

54 سپاس در 24 نوشته ایشان در یکماه اخیر
sheida.m به Yahoo ارسال پیام فرستادن پیام با Skype به sheida.m
پیش فرض

در کلاس ادبیات معلم گفت: فعل رفت را صرف کن
رفتم ..رفتی.. رفت
ساکت میشوم ،
میخندم ولی خنده ام تلخ میشود
استاد داد میزند خوب بعد ادامه بدهو من میگویم: رفت... رفت... رفت
رفت و دلم رو شکست، غم رو دلم نشست . رفت شادیم بمرد شور از دلم ببرد، رفت ..رفت ..رفت و من میخندم و میگویم..
خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است کارم از گریه گذشته است به آن میخندم ....

__________________

♥SheidA♥


تو همان مهربانی هستی؟! یا مهربانی همان توست؟!
نمی دانم … می دانم بی شک با هم نسبت نزدیکی دارید
!! آسمونـــ ــ منـــ ــ همیشهـــ ــ !! ابریـــ ــ !! چترتو با خودتــ ــ آوردیـــ ــ !!

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #142  
قدیمی 10-05-2009
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط Hiwa نمایش پست ها
نمیدانم گنجشک ها که شبیه هم هستند ، چه طور همدیگرو میشناسن ؟!




و نمیدانم چند نفر شبیه من هستند که تو دیگر مرا نمیشناسی . . .
اينو گفتي ياد ژاپني و چينيا افتادم..بد بختا اونا هم همديگرو خوب نمي شناسن
چند وقت پيش رفته بودم به يكي از همين كشورهاي شرق آسيا ..اسمش خاطرم نيست .....خلاصه با يكيشون دوست شدم هوا باروني بود...آدم مهربوني بود منم كليد در هتل رو.. رو در اتاق جا گذاشته بودم ...ساعتم 11 شب بود رييس هتل در اصلي هتل چهار قفل كرده بود ... هر چي سعي كردم از پنچره برم تو نشد ..اتاق من طبقه پنجم بود..خلاصه با همون دوستمون كه گفتم دوست شدم منو ديد دارم تلاش مي كنم و زير بارون خيس شدم گفت بيا بريم امشبو بد بگذرون پيش ما ... منم خواستشو رد نكردم رفتيم خونشونو ...حالا همه ي اين حرفا با اشاره دست و پا بود چون من زبونشونو بلد نبودم ..بعد رفتيم اونجا ... نشسته بوديم يه دعواي خانوادگي بينشون پيش اومد ...به حدي كه...............

ویرایش توسط آريانا : 10-05-2009 در ساعت 05:52 AM
پاسخ با نقل قول
  #143  
قدیمی 10-05-2009
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

امروز ندارم غم فرداي قيامت
كافروخته رخ آمد و افراخته قامت

ویرایش توسط آريانا : 10-05-2009 در ساعت 05:57 AM
پاسخ با نقل قول
  #144  
قدیمی 10-08-2009
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

حال من دست خودم نیست ، دیگه آروم نمی گیرم

دلم از کسی گرفته ، که می خوام براش بمیرم

باز سرنوشت و انتهای آشنایی

باز لحظه های غم انگیز جدایی

باز لحظه های ناگزیر دل بریدن

بازم آخر راه و حس تلخ نرسیدن

پای دنیای تو موندم ، مثل عاشقای عالم

تا منو ببخشی آخر ، تا دلت بسوزه کم کم

مثل آیینه روبرومه ، حس با تو بودن من

دارم از دست تو میرم ، عاشقی کن ، منو نشکن

باز سرنوشت و انتهای آشنایی

باز لحظه های غم انگیز جدایی

باز لحظه های ناگزیر دل بریدن

بازم آخر راه و حس تلخ نرسیدن
__________________
پاسخ با نقل قول
  #145  
قدیمی 10-13-2009
Hiwa آواتار ها
Hiwa Hiwa آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 726
سپاسها: : 0

105 سپاس در 86 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

حالا وقت رفتنه ،
قرار دیداری دارم با کسی
که خواب نیست، قرار بیداری دارم
اون که راس ساعت عشق اومد، شدش عکسی تویه کهنگی قاب
سر وقت عاشقی گذاشت و رفت

شدش وهمی توی بیداری و خواب


__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است !


نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ!


چه سنگبارانی...


گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟!


" خانه خدا سنگ است "
پاسخ با نقل قول
  #146  
قدیمی 10-18-2009
Hiwa آواتار ها
Hiwa Hiwa آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 726
سپاسها: : 0

105 سپاس در 86 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نمي خواستم پا تو دنيات بذارم
پام رو قلبت باشه و بازم بگم دوست دارم
قصه همينجاست که دل تو، راز اين شعرو نفهميد
با نگاهي پر حسرت به نوشته هام مي خنديد
فاصله ي ما، حس گنگ کوچ و درده
نمي خواي اينو بدوني؟ اين جا هرچي برگه زرده
پاييز نوشته ي من، بهارو زندوني کرده
نمي خوام يه روز بفهمي دل من با تو چه کرده
از همون نگاه اول تا ته عشقتو خوندم
ساده بودي تو عزيزم ، من برات قصه مي خوندم
تو بدون هرکي نفس شد، يه روزي نفس رو دزديد
زير پاش شکست و له کرد،اوني که تو سينه لرزيد
نفرت ادما ازهم اين روزا خيلي زياده
دل من جاده رو طي کرد با همين پاي پياده
اخر عاشقيامون هميشه پاييزو درده
يه عبور، يه خط کمرنگ، يادگاري روي سنگه
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است !


نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ!


چه سنگبارانی...


گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟!


" خانه خدا سنگ است "
پاسخ با نقل قول
  #147  
قدیمی 10-18-2009
فرگل آواتار ها
فرگل فرگل آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541

1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن


به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن


بزار بهت گفته باشم که ماجرای ما و عشق


تقصیر چشمای تو بود ‌‌‌، وگرنه ما کجا و عشق ؟


سرم تو لاک خودم و دلم یه جو هوس نداشت


بس که یه عمر آزگار کاری به کار کس نداشت


تا اینکه پیدا شدی و گفتی ازاین چشمای خیس


تو دفتر ترانه هات یه قطره بارون بنویس


عشقمو دست کم نگیر درسته مجنون نمیشم


وقتی که گریه می کنی حریف بارون نمیشم


رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن


به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن


هنوز یه قطره اشکتو به صد تا دریا نمی دم


یه لحظه با تو بودنو به عمر دنیا نمی دم


همین روزا بخاطرت به سیم آخر می زنم


قصه عاشقیمونو تو شهرمون جار می زنم

ویرایش توسط فرگل : 10-18-2009 در ساعت 02:52 PM دلیل: اااا
پاسخ با نقل قول
  #148  
قدیمی 10-18-2009
سادات آواتار ها
سادات سادات آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: وتمدن ازاین شهربه پاخواسته...
نوشته ها: 329
سپاسها: : 16

37 سپاس در 25 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

  • خبر به دورترین نقطه جهان برسد
  • نخواست او به من خسته بی گمان برسد
  • شکنجه بیشتر از این :
  • پیش چشم خودت
  • کسی که سهم توباشد به دیگران برسد
  • چه میکنی؟
  • اگر اورا خواستی یک عمر!
  • به راحتی کسی از راه ناگهان برسد
  • خدا کند...
  • نه نفرین نمی کنم!
  • که مباد بر او...
  • که عاشق او بوده ام ! زیان برسد
  • خدا کند که فقط این عشق از سرم برود
  • خدا کندکه فقط زود ان زمان برسد...!!!
__________________
یکی می پرسد اندوه تو از چیست؟سبب ساز سکوت مبهمت کیست ؟
برایش صادقانه می نویسم :برای آنکه باید باشد ونیست!!!!!!!!!!!!!!!!
پاسخ با نقل قول
  #149  
قدیمی 10-18-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نه از خاکم ، نه از بادم ؛
نه در بندم ، نه آزادم ؛
نه آن لیلاترین مجنون ،
نه شیرینم نه فرهادم .
نه از آتش ، نه از سنگم ؛
نه از رومم ، نه از زنگم ؛
فقط مثل تو غمگینم ،
فقط مثل تو دلتنگم .
اگر آبی تر از آبم ؛
اگر همزاد مهتابم ؛
ببین بی تو چه بی رنگم ،
ببین بی تو چه بی تابم .
نه پنهانم ، نه پیدایم ؛
چه غمگینم ، چه تنهایم ؛
نه آرامی به شب دارم ،
نه امیدی به فردایم .
چه امیدی ، چه فردایی ؛
اگه خوشحال ، اگه غمگین ؛
چه فرقی داره تنهایی !
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #150  
قدیمی 10-21-2009
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض




خسته ام از لبخند اجباري خسته ام از حرفاي تکراري

خسته از خواب فراموشي زندگي با وهم بيداري



اين همه عشقاي کوتاه و اين تحمل هاي طولاني

سرگذشت بي سرانجام گمشدن تو فصل طوفاني



حقيقت پيش رومون بود ولي باور نميکرديم

همينه روز روشن هم پي خورشيد مي گرديم



نشستيم روبروي هم تو چشمامون نگاهي نيست

نه با ديدن نه با گفتن به قلب لحظه راهي نيست



من و تو گم شديم انگار تو اين دنياي وارونه

که درياشم پر از حسرت هميشه فکر بارونه



سراغ عشقو مي گيريم تو اشک گريه ي آخر

تو درياي ترک خورده ميون موج خاکستر







__________________
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 03:20 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها