بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > تاریخ

تاریخ تمامی مباحث مربوط به تاریخ ایران و جهان در این تالار

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 04-29-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 29 آوريل

انديشه ها و كارهاي يك روزنامه نگار واقعي






امروز سالگشت درگذشت «مايك رويكو» مردي است كه به حرفه ژورناليسم وفاداري تعصب آميز داشت. مايك 29 آوريل سال 1997 در گذشته است.

«مايك رويكو» بارها گفته بود كه روزنامه بايد صداي هر انسان باشد. روزنامه نگار بايد هنگام تهيه و نگارش يك مطلب، خود را جاي مخاطب بگذارد و آن چه را كه او انتظار دارد و برايش لازم و مفيد است برنگارد. راضي كردن مقامات دولتي، كار روزنامه نگار حرفه اي نيست، وظيفه نشريه دولتي و يا رسانه اي است كه از دولت كمك مالي مي گيرد.

مايك رويكو كه در طول چهل سال روزنامه نگاري علاوه بر تهيه
خبر، هفت هزار و پانصد مقاله، گزارش تحقيق شده (اينوستيگيتيو) و تحليل نوشت عقيده داشت هنگامي كه درآمد يك روزنامه كمتر از هزينه هايش شود، اعتماد و علاقه مردم را از دست داده و بايد تعطيل و يا به نيروهايي تازه فروخته شود. وي روي اين نظر خود ايستادگي كرد و زماني كه روزنامه «شيكاگو ديلي نيوز» به زيان دهي افتاد آنجا را ترك گفت و با رفتن او، مخاطبانش خريد آن روزنامه را متوقف ساختند و چون به «شيكاگو سان تايمز» رفت مخاطبان نيز متوجه اين روزنامه شدند و با اين عمل، شيكاگو ديلي نيوز تعطيل شد. اين تحول به صورت اصلي در روزنامه نگاري درآمده است كه نويسنده «سرمايه» اصلي يك نشريه است، نه چيز ديگر. با رفتن مايك از شيكاگو ديلي نيوز، اين روزنامه، دفعتا (در يك روز) 91 هزار خواننده از دست داد كه باز مبحثي در كتاب هاي درسي رشته روزنامه نگاري شده است. مايك تا زماني در شيكاگو سان تايمز به كار ادامه داد كه روزنامه اي مستقل بود.

همينكه اين روزنامه توسط «روپرت مورداك» خريداري شد، با صدور اعلاميه از آنجا رفت. وي در اين اعلاميه نوشته بود: «مورداك»نه يك روزنامه نگار واقعي است و نه علاقه مند به حرفه روزنامه نگاري، و روزنامه متعلق به او اين ارزش را هم كه در آن ماهي به پيچند و به دست خريدار بدهند، چه رسد به خريدن و خواندنش. مخاطبان رسانه ها حقي دارند و اگر دولت نتواند اين حق آنان را رعايت كند، بايد خودشان روزنامه هاي غير واقعي را نخرند و نخوانند تا فريب نخورند و گمراه نشوند. هدف مورداك كمك به فرهنگ و ارتقاء معلومات مردم و اطلاعات رساني واقعي و بيطرفانه نيست، هدف او كسب مال و قدرت است، او مي خواهد هرلحظه با هر مقامي در هر گوشه از دنيا كه بخواهد تلفني صحبت كند و براي اين كار كه آتش جاه طلبي او را براي يك لحظه فرو مي نشاند و از آن لذت مي برد بايد به زيان مردم و حتي برخي از ملل امتياز بدهد.

مايك پس از ترك شيكاگو سان تايمز به شيكاگو تريبيون رفت ولي مقاله هاي او از سوي سنديگاي مربوط توضيع مي شد و همزمان در 600 روزنامه در سراسر جهان به چاپ مي رسيد، خبرگزاري ها و شبكه هاي راديو تلويزيوني آنها را نقل مي كردند و ترجمه آنها در رسانه هاي غير انگليسي انتشار مي يافت.

چند ناشر تاكنون مقالات مايك را كه سكته مغزي او را از پاي درآورد برحسب موضوع جمع آوري كرده و به صورت كتاب در آورده اند. او به موازات روزنامه نگاري، داستان هم مي نوشت و قهرمان داستانهاي او يا راننده تاكسي بودند و يا اينكه ماجرا در يك تاكسي رخ داده بود. او داستان نويسي را «زنگ تفريح» خود و هر روزنامه نگار ديگر كه كار روزنامه را با تهيه اخبار سطح شهر آغاز كرده است مي دانست كه خستگي را از تن مي زدايد.



مرگ تدریجی نشریات چاپی ـ تيرازها از آغاز اکتبر 2009 تا پايان مارس 2010 (شش ماه) 7/8 درصد کاهش داشت


در دومین ماه بهار 2007 بنیاد نوسازی روزنامه نگاری (ژورنالیسم) برای یافتن راه حل برای مسئله جهانی کاهش تیراژ نشریات و مخاطبان شبکه های تلوزیونی یک نشست طولانی تشکیل داه بود. در این نشست، روزنامه نگاران حرفه ای و استادان دروس روزنامه نگاری و ناشران شرکت کرده بودند. تا آن زمان، کاهش متوسط تیراژها از 9 درصد بیشتر نشده بود. این کاهش از سال یکم قرن 21 آغاز شده بود. در آن نشست، علل این کاهش کشف و به این شرح اعلام شده بود: 1 ـ قرارگرفتن اخبار خبرگزاری ها در اینترنت که قبلا تنها برای مشترکین (رسانه ها) ارسال می شد. 2 ـ قرارگرفتن اعلانهای کوتاه کلاسه شده (نیازمندی ها) در اینترنت که قبلا به صورت ضمیمه (پری پرینت) درلای روزنامه ها توزیع می شد و یا اینکه چندین صفحه از روزنامه به چاپ آنها اختصاص می یافت که مورد نیاز مبرم مردم بوده اند. 3 ـ تغییر روانشناسی مردم قرن 21 و کم حوصله شدن آنان و بیزاری از سیاست و جلب توجه ایشان به اخبار کوتاه، اخبار تصویری، کاریکاتور و مطالب حاشیه ای. 4 ـ خروج تدریجی خبرنویسی از قاعده و اصول خود (قرارداده شدن عناصر ششگانه هر خبر در زیرهم بر حسب اهمیت عناصر و تنظیم به صورت هرم = مثلث معکوس، که مخاطب با خواندن پارگراف اول (لید خبر) متوجه رویداد شود و اگر موضوع برایش جالب نباشد وقت خودرا صرف خواندنش نکند و پشیمان و عصبی نشود). 5 ـ جلب روزنامه نگاران ماهر به کار روابط عمومی که از دهه آخر قرن بیستم، علاوه بر موسسات، تقریبا هر دولتمرد و سیاستمدار و بازرگان در کنار خود دارد و نیز ایجاد وبلاگ شخصی و پرداختن به آن.

قرار شد که این دریافت ها (نتایج حاصله از نشست) به رسانه ها منعکس شود تا به اصلاح خود بپردازند و بنیاد نیز هر سال و یا هر دو سال یک نشست در این زمینه تشکیل دهد.

نشست بعدی بنیاد اواخر بهار 2009 تشکیل شد و تا نخستین ماه تابستان ادامه داشت و اعلام شد که که نشریات و شبکه های تلویزیونی به دلیل کمبود روزنامه نگار ماهر و حرفه ای (فردی که روزنامه نگاری را پیشه ـ تنها شغل ـ مادام العمر خود قرار داده باشد)، توصیه های سال 2007 تماما به اجرا در نیامده است و میزان کاهش تیراژ نشریات به هفده درصد و مخاطبان شبکه های تلویزیونی به شش درصد رسیده است و در نظر سنجی ها 11 درصد خریداران روزنامه ها هم گفته بودند که عادت خرید روزنامه را از دست نداده اند ولی حوصله بازکردن و خواندن آن را نیافته اند و به همین ترتیب اخبار تلویزیون ها که برای اطاق پخش می شد و آنان توجه نداشتند زیرا خبرها گزینشی بوده و از قلم افتاده زیاد است. بنیاد توصیه کرد که نشریات ضمن بازگشت به اصول خبرنویسی اصیل (خبر مطلق، کوتاه و بدون لفّاظی) به آنلاین خود (ادیشن اینترنتی) نیز توجه کنند زیرا که جبر زمانه این تغییر تاریخی را ایجاب می کند.


سومین نشست بنیاد که بازهم به نوسازی رسانه ها اختصاص خواهد داشت از سی ام آوریل (دهم اردیبهشت) کار خودرا در سانفرانسیسکو آغاز خواهد کرد. این نشست در حالی شروع می شود که متوسط افت تیراژها در شش ماه گذشته هشت و هفت دهم درصد بوده و اصحاب نظر گفته اند که جلوگیری از مرگ تدریجی نشریات چاپی تقریبا محال بنظرمی آید و باید توصیه به گسترش و بهبود آنلاین هر نشریه و شبکه تلویزیونی شود و نشریات، مجله هفتگی دایر کنند زیراکه که افت تیراژ مجله ها هنوز از یک درصد بیشتر نشده است. در سه ماه گذشته بهای لپ تاپ ها تا حدود سیصد دلار کاهش یافته و تولید انبوه «مینی لپ تاپ ده اینچی که در کیف دستی هر بانو جای می گیرد» دسترسی هر فردرا در هرجا و هر شرایط به اینترنت میسر ساخته است. در این نشست به گلایه مخاطبان سرچ انجین ها نیز توجه خواهد شد که از تکرار یک مطلب ناله کرده و گفته اند که این سرچ انجین ها همه نشریات و تلویزیونها مورد نظر (مشتری و درج در لیست) خودرا که خبر واحدی را نقل کرده باشند در شبکه قرار می دهند که حوصله گیر و اتلاف وقت است و تازه این خبر هم از یکی از سه خبرگزاری قدیمی (بین المللی) نقل می شود. یک صاحبنظر گفته است که این کار سرچ انجین ها اگر ادامه یابد ممکن است باعث بازگشت مخاطبان به نشریات شود.



...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 04-29-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


ساير ملل


خودكشي هيتلر، پس از ازدواج با «اوا براون»!




يك سرباز ارتش سرخ پرچم شوروي را به اين صورت بر فراز ويرانه هاي پارلمان آلمان (در شهر برلن) به اهتزاز درمي آورد





هيتلر



29 آوريل 1945 و يك روز پس از آويزان كردن اجساد موسوليني، كلارتا و ديگران و زماني كه ارتش شوروي بيشتر نقاط شهر برلين را به تصرف خود درآورده بود ، هيتلر در پناهگاه خود در برلين با «اوا براون» كه بيش از يك دهه معشوقه او بود قرارداد ازدواج امضاء كرد و چند ساعت بعد، ايندو خودكشي كردند. «اوا» كه ششم فوريه 1912 به دنيا آمده بود نيز مانند كلارتا در چهارمين دهه حيات خود بود كه جان سپرد. هيتلر هنگام خودكشي 56 ساله و «اوا» 37 ساله بود. خبر مرگ هيتلر در ساعت 22 و 30 دقيقه اول مه (يك روز و چند ساعت بعد از وقوع) از راديو هامبورگ كه سالم مانده بود پخش شد بدون اين كه اشاره به خودكشي شود. اين راديو گفت كه «پيشوا» در راه آلمان جان خود را از دست داد و گروس ادميرال دونيتس صدراعظم تازه است. آشنايي هيتلر با «اوا» از سال 1929 و زماني كه «اوا» هفده ساله بود و در ساعات فراغت در تاريكخانه سازمان عكاسي حزب نازي كار مي كرد آغاز شده بود. پدر «اوا» كه مدير مدرسه بود با رفت و آمد دخترش با هيتلر موافقت نداشت. هيتلر به خاطر علاقه اي كه به «اوا» داشت تصوير وي را شخصا كشيده و به او داده بود كه باقي مانده است.




تصوير «اوا» كار هيتلر



هيتلر با سخنراني هاي ميهني خود توجه آلماني ها كه پس از جنگ جهاني اول تحقير شده بودند جلب كرده و حزب «ناسيونال سوسياليست كارگران آلمان (نازي)» را به قدرت رسانيده بود و آلماني ها از سال 1934 او را «فهرر (پيشوا)» خطاب مي كردند. وي به آلماني ها وعده تجديد قدرت نظامي، ترقي اقتصادي و گردآوردن همه نژاد ژرمن زير يك پرچم داده بود و سياست خارجي تهاجمي در پيش گرفته بود. اشتباه او حمله نظامي به شوروي بود كه كشوري پهناور و داراي نظامي ايدئولوژيك بود. هيتلر موفق شد كه 12 سال «رايش سوم» را حفظ كند كه اميد داشت هزار سال باقي بماند.





دريا سالار بزرگ



هيتلر در همان لحظه ازدواج با «اوابراون»،گروس ادميرال (درياسالار بزرگ) كارل دونيتس را كه عضو حزب نازي هم نبود به عنوان جانشين خود معرفي كرد كه عمر حكومت ادميرال 20 روز طول كشيد و هفتم ماه مه (هفت روز پس از آغاز حكومت) اعلام تسليم شدن آلمان را داده بود. وي پس از جنگ به ده سال زندان محكوم شد و تا سال 1980 زنده بود. دونيتس بزرگترين افسر زيردريايي جهان در قرن بيستم شناخته شده است. تاكتيك «دسته گرگ = وولف پك» از ابتكارهاي اوست كه حمله را به صورت دسته زيردريايي آغاز مي كرد.







اجساد نيمسوخته هيتلر و «اوا»


شورش در لس آنجلس


29 آوریل 1992 شهر لس آنجلس گرفتار یک شورش گسترده شد و بخش های جنوبی و مرکز شهر به آتش کشیده شد. سبب این عصیان تبرئه چهار مامور پلیس بود که یک سیاهپوست بیکار به نام «رادنی کینگ» را در خیابان کتک زده بودند و یک رهگذر از کتک خوردن رادنی فیلم گرفته و به شبکه های تلویزیونی داده بود که عینا پخش شده بود. درگیری رادنی و چهار مامور درپی متوقف ساختن او به خاطر تخلف رانندگی بود. فیلم نشان می داد که دو مامور پلیس به مدت یک دقیقه و 20 ثانیه رادنی را با مشت و لگد و باتون کتک می زدند و دو مامور دیگر ـ بدون ممانعت ـ نظاره می کردند. هیات منصفه دادگاه رسیدگی به این قضیه که تماما سفید پوست بودند چهار مامور را مجرم ندانسته بودند که پخش خبر باعث شورش شد. پس از شورش سال 1965 که در آن 34 تن کشته شده بودند، عصیان 29 آوریل 1992 لس آنجلس بزرگترین شورش از این دست در این شهر بود. فرماندار کالیفرنیا حالت فوق العاده اعلام کرد و رئیس جمهوری آمریکا از پلیس خواست که اعمال خشونت نکند و پرونده از دادگاه محلی به دادگاه فدرال احاله شد و این دادگاه دو ماموری که رادنی را کتک زده بودند هریک به دو سال زندان و محرومیت از اشتغال دائم به کار انتظامی محکوم کرد و رای داد که به رادنی هم سه میلیون دلار غرامت داده شود. رادنی با این سر و صدا از مشاهیر شده است.



__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن

ویرایش توسط ساقي : 04-29-2010 در ساعت 02:41 PM
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 04-29-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 29 آوريل

پارلمان ايتاليا با سکوت دوره تازه خودرا آغاز کرده بود



پرودي


پارلمان ايتاليا كه در آن اكثريت به دست چپها و ميانه رو هاي متمايل به چپ افتاده بود پس از سر و صداي زياد بر سر اختلاف چند هزار راي و مداخله ديوان كشور 28 آوريل 2006 آغاز بكار كرد، ولي با سكوت. زيرا همان روز اعلام شده بود كه سه سرباز ايتاليايي در عراق كشته شده بودند و اين سكوت به احترام روح آنها به مدت يك دقيقه صورت گرفت. رومانو پرودي كه با اكثريت ضعيفي پيروز شده بود از دو سه سال پيش به مردم ايتاليا كه مخالف استقرار سربازانشان در عراق بودند وعده داده بود كه اگر دولت به دست او افتد آنان را خارج خواهد ساخت. وي بعدا به قولي که داده بود وفاکرد.


مدير عامل كمپاني سازنده خودرو «هيونداي» و اتهام مالي



Chung Mong_koo

دادستان كره جنوبي 28 آوريل 2006 دستور دستگيري «Chung Mong- koo چونگ مونگ - کو» مدير عامل و شخص اول كارخانه خودروسازي هيونداي (تلفظ آمريكايي: هاندي) را به اتهام ارتشاء و جا به جايي قسمتي از پول شركت به صورت غيرقانوني (Slush Fund) صادر كرده بود.
يك مقام دادستاني كره جنوبي گفته بود كه ميزان جا به جايي غير قانوني پول، معادل 106 ميليون دلار بوده است. جا به جايي غيرقانوني در قسمت فروش قطعات يدکي صورت گرفته بود. تعقيب قضايي چونگ مونگ ـ كو در حالي صورت گرفته بود كه پسر او «Chung Eui - sun چونگ ايويي ـ سون» رئيس كمپاني «كيا موتورز» سازنده اتومبيلهايي كه طرح قديمي آنها در ايران به «پرايد» معروفند تحت تعقيب قضايي بود. در كشور كره، اسامي خانوادگي مقدم بر اسم اول (فرد) ذكر مي شود.



وقتي كه جنازه ديگري را به جاي سرباز مقتول از بغداد به استراليا بفرستند!




J.kovko


«جيك (جيكوب ـ يعقوب) كوفكو» نظامي 25 ساله استراليايي و از نيروهاي ائتلاف اشغال كننده عراق اواخر آوريل 2006 در اين كشور بر اثر اصابت گلوله مجروح شد. اورا به بيمارستان نظامي آمريكاييان در بغداد منتقل كردند ولي معالجات موثر واقع نشد و درگذشت. دولت استراليا از مقامات نظامي آمريكا در عراق خواست كه جنازه «جيك» را با هواپيما به آن كشور بفرستند تا با تشريفات نظامي در زادگاهش، حومه «ملبورن» مدفون شود. جسد 28 آوريل در تابوتي كه پوشش آن را پرچم استراليا تشكيل مي داد قرار داده شد و با احترامات نظامي از بغداد به استراليا منتقل و از آنجا با تشريفات خاص به همراه نامه وزير دفاع اين كشور به حومه ملبورن فرستاده شد، روزنامه ها خبر و عكس نظامي مقتول را چاپ كردند و شبكه هاي تلويزيوني همسر و بستگانش را شيون كنان در اطراف تابوت نشان دادند، ولي هنگامي كه تابوت باز شد، همه دچار تعجب شدند زيرا كه متعلق به «جيك» نبود و عوضي فرستاده شده بود!. بعدا معلوم شد که بيمارستان نظامي آمريكا در بغداد جسد يک نظامي ديگررا به جاي جيکوب به اسراليا فرستاده بود.
در آن روز خبر عوضي بودن جنازه، مراسم و تشريفات نظامي خاكسپاري را برهم زده بود و شبكه هاي تلويزيوني چگونگي قضيه را پخش مستقيم كردند که موارد ديگري از ضعف ها عيان شد و وزير دفاع استراليا براي حل مسئله و آرام كردن خانواده نظامي مقتول به گورستان رفت و وعده ها داد.




تشريفات نظامي براي هيچ





..
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 04-29-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 29 آوريل

سختگيري در يك فرودگاه بين المللي آمريكا باعث قتل مسافر هوايي شد





28 آوريل 2006 «كنت كالاوي» 38 ساله براي پرواز از كليولند (اهايو) به شيكاگو (ايلي نوي) به فرودگاه كليولند رفت. چون تشريفات بازرسي جامه دانها، هويت و بازرسي بدني مسافران هوايي پس از رويداد 11 سپتامبر سال 2001 دقيق، مفصل و جداگانه صورت مي گيرد، مسافران بايد 90 دقيقه به پرواز در فرودگاه باشند. «كالاوي» اندكي دير رسيده بود و موفق نشد از پرواز شرکت «دلتا» استفاده كند و به باجه شرکت «يونايتد» احاله شد كه كمي ديرتر پرواز مي كرد. كالاوي با اوقات تلخي به باجه يونايتد رفت و ترتيب سفر خود را داد. چون با لحني عصبي و توام با پرخاش سخن مي گفت، كارمند باجه پس از صدور كارت سوار شدن بر هواپيما و فرستادن او به محل بازرسي، به پليس فرودگاه تلفن كرد و قضيه عصبي بودن مسافر را گفت كه هنگام بازرسي دردسر سازي نكند. پليس فرودگاه دو مامور فرستاد تا دورا دور مراقب حركات كالاوي باشند كه كالاوي متوجه قضيه و پاييدن خود شد و به ايندو مامور كه همه جا دنبالش مي كردند اعتراض كرد و با دندان دست و صورت يكي از آنان را كه قدي كوتاهتر داشت مجروح ساخت و در جريان گلاويز بودن تپانچه وي را هم ربود و با آن سه گلوله به سوي مامور ديگر كه نزديك مي شد تا او را بگيرد شليك كرد. اين سه گلوله به سينه و ريه و دست استيو واكر، پليس فرودگاه اصابت كرد و كالاوي نيز توسط پليس سوم كه مراقب مدخل فرودگاه بود كشته شد. فرودگاه بين المللي كليولند آمريكا كه يكي از دروازه هاي اين كشور به سوي اروپاست داراي چهل مامور پليس و عده اي مامور امنيتي است. برخي مسافران هوايي به روزنامه ها گفته بودند كه سختگيري در مورد مسافران تا اين حد، ضروري نيست.


مرگ ناگهاني مردي كه در صد سالگي باز نشسته شده بود ـ موضوع اعتياد به پيشه مورد علاقه


آرتور وينستون كه مارس 2006 پس از 82 سال كار كردن، در صد سالگي خود را بازنشسته كرده بود، يك ماه و چند روز بعد (آوريل 2006) بدون اين كه احساس بيماري كند ناگهان درگذشت!. او ساكن لس آنجلس بود. آرتور عمدتا در راه آهن كار كرده بود و زماني هم به عنوان كارگر نمونه آمريكا انتخاب شده بود. در آمريكا، بعد از شروع به دريافت مستمري بازنشستگي كه همگاني است و بستگي به سن فرد دارد، بازهم مي توان بكار و حتي در همان موسسه تا زمان دلخواه ادامه داد با اين تفاوت كه در صورت اخراج شدن پس از 65 سالگي، نمي توان از كارفرما غرامت اخراج مطالبه كرد. آرتور كه از سرخپوستان اكلاهما بود هنگام دست كشيدن از كار گفته بود كه زياد عمر نخواهد كرد زيرا كه كاركردن در خارج از خانه با پوست و استخوان او عجين شده اس. مرگ آرتور ثابت كرد كه پيش بيني اش درست بود و کار کردن در پيشه مورد علاقه ممکن است فردرا دچار اعتياد عاطفي کند.

يك زن آلماني در طول 10 سال 9 نوزاد خود را كشته بود


محاكمه «سابين هيلشينتس» 40 ساله در يك دادگاه جنايي آلمان بيست و هفتم آوريل 2006 آغاز شده بود. وي متهم بود كه 9 فرزند خود را در طول ده سال، اندكي پس از تولد كشته و اجسادشان را در باغچه خانه پدرش در زير درختهاي گل و يا در زير حوضچه ماهي واقع در زمين خانه دفن كرده است. راز اين جنايت هنگامي فاش شد كه حوضچه پلاستيكي بر اثر پوسيدگي خراب شده بود، نشت مي كرد و درصدد تعويض آن برآمده بودند. سابين كه در شهري در شمال شرقي آلمان ـ نزديك مرز لهستان (مرز رودخانه اودر) زندگي مي كرد در مراحل بازپرسي گفته بود: شوهرش كه تا سال 1989 مامور پليس مخفي (سازمان اطلاعات و امنيت) آلمان شرقي بود به او گفته بود كه بيش از سه فرزند نمي خواهد و چون قرص هاي تنظيم خانواده به مزاج او نمي ساخت مجبور بود كه سقط جنين كند.

پزشك قانوني در دادگاه شهادت داده بود كه عمل «سابين» سقط جنين نبوده بلكه همه بچه ها كه او باقيمانده اجسادشان را معاينه كرده زنده به دنيا آمده بودند که در همان روز تولد، آنان را خفه كرده بودند. دادگاه از پليس خواسته بود كه تحقيق كند كه آيا پدر بچه ها از اين عمل خبر داشته يا خير و اگر خبرداشته به اتهام كتمان يك جرم عمومي تحت تعقيب قرار گيرد. سابين بعدا به مجازات سنگين محکوم شد.



برخي ديگر از رويدادهاي 29 آوريل


1672: جنگ فرانسه و هلند با حمله ارتش فرانسه به فرماندهي لويي 14 به هلند آغاز شد.
1945: باقيمانده نيروهاي آلماني در ايتاليا تسليم شدند.
1946: براي هيدکي توجو و 28 مقام ژاپني به اتهام دست زدن به جنايت جنگي قرار مجرميت صادر شد تا به دادگاه ويژه تسليم شوند.
1970: نيروهاي نظامي آمريکا در ويتنام جنوبي به بهانه تعقيب ويت کنگ وارد کامبوج شدند و به اين ترتيب جنگ هندوچين گسترش يافت.
2005: سوريه پس از 29 سال استقرار نظامي در لبنان تخليه نيروهاي خود را از آنجا تکميل کرد.

__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 07-09-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 9 جولای

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 9 جولای


ايران






فرماندار تخارستان برضد دولت اشکاني و سپس پناهنده شدن او به چين...

اختلاف نظر ميان حكمران تخارستان (منطقه اي در شمال شرقي افغانستان امروز) و دربار اشكانيان از جولای 127 پيش از ميلاد آغاز شد. شاه وقت از دودمان اشكاني سركوبي فرماندار ياغي با فرستادن سرباز را بر مذاكره با او ترجيح داد.

فرماندار تخارستان به دليل خودداري افرادش از جنگ با نيروهاي دولت، به چين (چین شمال غربی ـ منطقه ای که شهر اورومچی حاکم نشین آن است) گريخت و به دولت آن كشور پناهنده شد و دولت اشكاني ایران استرداد او را درخواست نكرد تا قضيه بزرگ نشود و ميان دو دولت دوست (ايران و چين)، يك مسئله پيچيده به وجود نيايد. مرز شمال غربی چین پس از تغییراتی که در دوران سیل مهاجرت اقوام آلتائیک و سپس حکومت مغولها کرد اینک همان شده است که در عهد اشکانیان و ساسانیان بود. ایرانیان مردم آن کشوررا به نام دودمان کین = شین = چین؛ چینیان و برخی ملل از جمله ترکیک زبانها به نام دودمان هان؛ «هان» می خوانده اند که هر دو اسم باقی مانده است. غرب واژه چین را از ایرانیان فراگرفته و رایج ساخته است چینیان کشور خودرا «چونگ کواو» می خوانند.

ارزش خاک ميهن براي ناصرالدين شاه!

اسناد قرارداد مورخ 27 ماه مه سال 1893 ميلادي روسيه و ايران 9 ژوئيه همين سال ميان دو دولت مبادله شد و در اروپا (نه در تهران) انتشار يافت!.
به موجب اين قرارداد، ناصرالدين شاه قاجار منطقه مرزي «فيروز» را به «اعليحضرت تزار همه روسيه!» بخشيده بود و خط مرزي دو كشور به سود روسيه تغيير يافته بود. اين منطقه اينک در جمهوري ترکمنستان واقع شده است.
قاجارها متعلق به ايل مغولي «قجر» و از اعقاب قاجار نويان، اميرزاده مغول بودند که با چنگيز به آسياي ميانه آمده بود.
از رفتار خانها و سلاطين قاجار که در کتب تاريخ و يادداشت هاي رجال معاصرشان مندرج است چنين برمي آيد که جز نفع شخص خود در انديشه اموري ديگر نبودند و کوشش آنان تنها اين بود که براريکه قدرت باقي بمانند!.




روزي که «باب» اعدام شد

سيد علي محمد شيرازي معروف به «باب» كه در زندان چهريق آذربايجان محبوس بود 9 ژوئيه سال 1850 به تصميم ناصرالدين شاه كه تازه به سلطنت رسيده بود اعدام شد.
با او، يكي از مريدانش به نام مّلا محمد علي نيز اعدام گرديد.
سيد علي محمد شيرازي هنگام اعدام 31 ساله بود.
سركوب شدن امير مؤيد سوادكوهي
18 تير 1300 زد و خورد نيروي اعزامي قزاق با افراد اميرمؤيد سوادكوهي كه در مازندران بناي مخالفت با دولت وقت را گذاشته بود آغاز شد و روز بعد با شكست امير مؤيد و فرار او پايان يافت. اين مخالفت با خشونت تمام سرکوب شده بود.
احمد آقا خان مير پنج (بعدا سپهبد امير احمدي) فرمانده قزاقهاي اعزامي پس از شکست دادن سوادکوهي، خانه و قرارگاه او را به آتش کشيد و فرزندانش را هم فراري داد. هدف، ارعاب مخالفان احتمالي ديگر بود.
اين رويداد چهار ماه و نيم پس از کودتاي ژنرال رضاخان که سردار سپه و وزير جنگ شده بود و خود نيز از مردم سوادکوه بود صورت گرفت.
امير احمدي که از همقطاران قديم رضا شاه بود در سال 1344 در 77 سالگي درگذشت. وي نخستين نظامي ايران بود که پس از دوران ساسانيان، سپهبد شده بود. واژه هاي «سپه، سپاه، سپهبد» و تركيبات آنها، از دوران ايران باستان تا كنون تغيير نيافته اند. سپهبد امير احمدي به مشاغل نظامي و غير نظامي متعدد و گوناگون منصوب شده بود و آخرين سمت او سناتور انتصابي بود.


سپهبد امير احمدي: زماني كه احمد آقا خان ميرپنج بود ــــ و هنگامي كه سناتور

اعتراض ايران نسبت به عضويت بحرين در اتحاديه امارات، ولي ...
در اين روز در سال 1347 خورشيدي (نهم ژوئيه 1968) دولت وقت ايران نسبت به عضويت بحرين در فدراسيون امارات اعتراض كرد. دولت وقت در اين اعلاميه اعتراضيه خود يادآور شده بود كه بحرين يك استان ايران است.
سالها پيش از آن، مجلس شوراي ملي بر پايه اسناد و شواهد تاريخي، با تصويب يک قانون «بحرين» را استان چهاردهم ايران اعلام کرده بود. بعدا، شاه (ظاهرا) به خواست آمريکا ترتيبات ابطال حقوق ايران نسبت به بحرين را داد که چون عمل او خودسرانه و غير دمکراتيک بود (عدم انجام رفراندم در ايران و استعلام نظر ايرانيان)، توده ايرانيان هنوز جدايي بحرين را نپذيرفته اند و يکي از اتهامات وارده به شاه پس از خلع وي همين اقدام او بود. پس از انقلاب، يک مورد از اتهامات امير عباس هويدا نخست وزير وقت او هم بي حق کردن ايرانيان و نقض تماميت ايران (از دست دادن بحرين طبق سياست جهاني يک دولت ثالث) بود که در بهار سال 1358 اعدام شد. هيچ مقام در هيچ کشور، بدون انجام رفراندم و کسب مجوز از مردم اختيار تجزيه وطن را ندارد و اگر چنين کند، عمل او غيرقانوني است.

نگراني دکتر شايگان از آينده جبهه ملي ايران



دكتر علي شايگان از ياران دكتر مصدق 18 تير ماه 1358 (ژوئيه 1979) و پنج ماه پس از پيروزي انقلاب با توجه به ايجاد انشعاب در جبهه ملي، نگراني خود را از آينده اين جبهه ابراز داشت. وي تاكيد كرد: تاريخ وطن نشان داده است كه هر شكست و تضعيف در پي يك تفرقه بوده است. همين انشعاب باعث تضعيف موقع ملّيون در ميان انقلابيون وقت و دولت موقت شد.
وي در همين روز با توجه به در پيش بودن تدوين قانون اساسي تازه، توصيه کرد که اختيارات رئيس جمهور محدود و اختيارات اجرايي عمدتا در دست نخست وزير باشد؛ زيرا که رئيس جمهور را تا انقضاي دوره به آساني نمي توان تغيير داد حال آن که نخست وزير، اگر در کارش موفق نباشد مي شود با راي عدم اعتماد مجلس او را کنار گذاشت. در آن زمان صحبت از اين بود که قانون اساسي تازه ايران تقريبا رونوشتي از قانون اساسي جمهوري پنجم فرانسه باشد.
اظهارات دکتر شايگان همان روز و روز بعد در روزنامه هاي تهران به تفصيل انتشار يافته بود که مي توان براي دستيابي به متن آن به آرشيو روزنامه ها مراجعه کرد.


رويداد کوي دانشگاه تهران در 18 تير 1378


يك رشته تظاهرات عمدتا دانشجويي، 18 تيرماه 1378 (9 ژوئيه سال1999) و در اواخر دومين سال حكومت محمد خاتمي، منجر به ورود پليس و گروهي ديگر كه رسانه ها عنوان «شخصي پوش» به آنان داده بودند در ساعات شب به خوابگاه اصلي دانشجويان دانشگاه تهران معروف به «كوي اميرآباد» شد.



در اين رويداد تلفاتي وارد آمد، به ساختمانهاي كوي دانشگاه آسيب رسيد و گروهي نيز دستگير و زنداني شدند. گفته شده است كه توقيف روزنامه «سلام» توسط دادگاه مطبوعات؛ جرقه اين تظاهرات را زده بود. تنها كشته شدن يك نفر در كوي دانشگاه به نام عزت ابراهيم نژاد، رسما تاييد شده است. تظاهرات تا چند روز بعد هم به ويژه در تبريز ادامه يافته بود. برخي نيز اين تظاهرات را به حساب عدم رضايت عامه از كوتاهي ماموران مربوط در كشف و متوقف ساختن عمل ربوده شدن و قتل چند مخالف نظام معروف به «قتل هاي زنجيره اي» گذارده بودند.


محمدعلي ابطحي
هنوز ريشه و چگونگي تظاهرات تيرماه 1378 ايران به درستي روشن نيست. دراينجا يادداشت محمدعلي ابطحي (حجت الاسلام) رئيس دفتر وقت محمد خاتمي را در زمينه رويداد 18 تير كه در «روزنوشت» او در ذيل «18 تير ماه 1378» آمده و يك سند است مي آوريم. ابطحي (متولد بهمن ماه 1338 در مشهد) در 24 سالگي مدير راديو ايران، در 29 سالگي معاون وزارت ارشاد و در 42 سالگي معاون رئيس جمهور (محمد خاتمي) شده بود:


يادداشتهاي من در جمعه 18 تير


1378ساعت 6 صبح، روي تلفن موبايلم، فراهاني از بچه هاي دفتر تحکيم با صدايي برآشفته زنگ زد که از حوادث ديشب خبر داريد؟ گفتم نه. گفت ديشب به کوي دانشگاه، از سوي نيروي انتظامي حمله شده، بچه ها را زده اند و تار و مار کرده اند، به داد برسيد و قطع کرد. نگران شدم. به هادي خانيکي زنگ زدم، خبر را تائيد کرد. به وزارت کشور زنگ زدم، کسي نبود. ساعت 8 صبح به آقاي خاتمي زنگ زدم، گفت خبر را از BBC شنيده ام ولي از ابعاد آن خبر ندارم. با دکتر معين (وزير علوم) تماس گرفتم، در جريان بود و گفت به دفترش در وزارت علوم مي رود. قرار گذاشتيم نزديک ظهر در دفتر تاجزاده در وزارت کشور جمع شويم. به فرهادي، عباد، خانيکي، رضا خاتمي هم زنگ زدم حوالي ساعت 11 در دفتر تاج زاده در وزارت کشور جمع شديم. موسوي لاري در کرج بود. قرار شد او خودش را برساند. اخبار حکايت از حمله شديد نيروي انتظامي به دانشجويان داشت بر اساس خبري که گرفتيم، ديشب دانشجويان به اعتراض تعطيلي روزنامه سلام تظاهرات کرده بودند و به خيابان هاي اطراف خوابگاه آمده بودند و نيروي انتظامي به آنها حمله کرده بود. اخباري که مي رسيد حکايت از کشته شدن و در گيري شديد مي کرد. بنا به اطلاع دکتر معين، دانشجويان در داخل خوابگاه و نيروي انتظامي در بيرون بودند. با آقاي خاتمي هم مرتب در تماس بوديم. قرار شد همگي به دانشگاه بروند تا از نزديک ضمن همدردي با دانشجويان مسائل را بررسي کنند. جمع فوق از وزارت کشور به طرف دانشگاه رفتند. آقاي موسوي لاري هم که صبح به کرج رفته بود، خود را به انها رساند. براي اينکه در اين شرايط که مسائل مبهم است، دفتر رئيس جمهور طرف اصلي ماجرا نباشد و امکان ارتباط با پليس و نيروي انتظامي باشد، من همراه آنها نرفتم. با موبايل با مصطفي تاج زاده در تماس بودم. تماس ها ناقص و نشان از اوضاع ناهنجار داخل دانشگاه بود. مصطفي تاج زاده با موتور رفته بود تا به عنوان معاون وزير کشور با نيروي انتظامي صحبت کند، زنگ زد و گفت که اين نيروهاي انصار حزب الله فراوانند. دانشجويان نيز مرتب از فرمانده انصار مي پرسند. تمام تلاش ها معطوف به اين بود که دانشجويان از خيابان به داخل کوي باز گردند. دانشجويان مخالف پاکسازي خيابان بودند و مي گفتند: مردم بايد اينها را ببينند و متوجه شوند چه جنايتي در حق دانشجويان شده است. کساني که در صحنه حاضر بودند خبر دادند يکي از کساني که به سوي دانشجويان تير اندازي مي کرده لباس شخصي داشته و با سلاح کمري شليک مي کرده است. تيراندازي ها منجر به زخمي شدن حداقل سه نفر از مچ پا، شکم و سر شده که حال يکي از آنها وخيم است. هنوز هيچ منبع موثقي خبر از کشته شدن کسي نداده ولي شايعات حکايت از قتل 5 الي 6 نفر مي کند. دانشجويان همچنين از فحاشي و هتاکي انصار به نواميس آنها بسيار ناراحتند. حضور و صحبت هاي معين، تاجزاده، شمس الواعظين و دکتر کوهي، رئيس کوي دانشگاه تهران، نقش موثري در آرام کردن فضا داشته است. البته دانشجويان ابتدا به مسئولان اظهار بي اعتمادي مي کرده اند ولي تداوم حضور آنها و صحبت صميمانه شان با دانشجويان به تدريج جو اعتماد را حاکم کرده است. از سوي ديگر، با توجه به اينکه دادگاه ويژه به استناد شکايت وزارت اطلاعات روزنامه سلام را توقيف کرده، تلاش کرديم که اطلاعات شکايتش را پس بگيرد. آقاي خاتمي از من خواست که موضوع را به يونسي(وزير اطلاعات) منتقل کنيم. اين را هم گفتم که ارشاد مي خواهد عليه تعطيلي سلام بيانيه بدهد. يونسي قبول کرد که شکايت را پس بگيرد، از وقتي که مشخص شد سلام با شکايت وزارت اطلاعات بسته شده، تمام جناح راست ............................................. . بلافاصله به منزل آقاي خاتمي رفتم و ماجرا را گفتم. خوشحال شد. بعد از مدتي يونسي و خسرو تهراني زنگ زدند که در وزارت اطلاعات شايع شده اين حرف ها مال ابطحي است نه خاتمي. من گفتم با خود آقاي خاتمي صحبت کنيد. يونسي با خاتمي تماس گرفت و همه حرف ها را شنيد.... نيم ساعت بعد به منزل يونسي رفتم... بيانيه را گرفتم و به خبرگزاري فرستادم. عده اي از مديران مسئول روزنامه ها (صبح امروز، خرداد، نشاط، عصر آزادگان، آريا، جهان اسلام، آزاد، همشهري، ايران نيوز و ....) هم نامه اي خطاب به رئيس جمهور نوشته اند و از او خواسته اند که به عنوان پاسدار قانون اساسي و آزادي ها شهروندان اقدامات لازم براي رفع توقيف از سلام را انجام دهد. شب به محل کار آقاي کرّوبي رفتم. آقاي موسوي خوييني (حجت الاسلام و مدير روزنامه سلام) هم بود. ماجراي پس گرفتن شکايت اطلاعات را گفتم. و همانجا بوديم که تلويزيون آن را خواند. آقاي خوييني ها خيلي از اين پشتکار من تعريف کرد. خود را آماده کرد که از پس فردا روزنامه را منتشر نمايد ....



در قلمرو انديشه

سالگشت درگذشت ادموند بورك که مخالف انقلاب بود

Edmund Burke


نهم ژوئيه 1792 «ادموند بوركEdmund Burke» فيلسوف محافظه كار و دولتمرد انگليسي در 64 سالگي درگذشت. وي از مخالفان انقلاب فرانسه و هر گونه تغيير در نظامات يك كشور (سياسي، اجتماعي و اقتصادي) از طريق انقلاب بود و عقيده داشت كه زيان تخريب وارده، بيش از منفعت حاصل از آن است. به نتيجه مطلوب نرسيدن انقلاب فرانسه و بعدا انقلاب بلشويكي روسيه، تا حدي عقايد بورك را كه در تاليفاتس منعكس است تاييد مي كند. بورک ترجيح مي داد که هرگونه تحول به طرق دمکراتيک و بدون برهم خوردن نظم و وضعيت جامعه و تدريجي صورت گيرد. باوجود اين، بورك از هواداران بپاخيزي مهاجرنشينان انگليسي در آمريكا براي كسب استقلال بود!.



در قلمرو رسانه‌ها

لاينوتايپ در ايران، 72 سال پس از آمريكا!


ماشين لاينو لايپ


«نيويورك تريبيون» نخستين روزنامه جهان بود كه حروفچيني خود را از حروف سربي دستچين به لاينوتايپ تبديل كرد. شماره سوم ژوئيه سال 1886 نيويورك تريبيون با ماشين لاينو تايپ حروفچيني شده بود. لاينوتايپ سه سال پيش از آن (سال 1883) توسط يك زرگر آلماني به نام «اوتمار مرگانتالر» ساخته شده بود.
استفاده از لاينوتايپ در ايران از سال 1958 (72 سال پس از آمريكا؟!) و از روزنامه اطلاعات آغاز شد و اين كار به قدري بااهميت جلوه داده شده بود كه رئيس وقت كشور را براي گشايش تالار «لاينوتايپ» ها دعوت كرده بودند. در وطن ما از سال 1975 به تدريج حروفچيني، تايپ ستي (كامپيوتري) شده است و اينك از تايپ تا صفحه بندي، عكس گذاري و ارسال صفحات به چاپخانه با كامپيوتر و اينترنت صورت مي گيرد.

نظر جهاني ناشران: روزنامه «كم تيراژ» نشريه اي خصوصي (شخصي) است، نه عمومي
انجمن بين المللي ناشران در ژوئيه 1993، ضمن رسيدگي به دهها موضوع و مسئله، به انتقاد از «ادامه انتشار برخي روزنامه هاي عمومي (غير حزبي و غير تخصصي) با فروش (تيراژ) بسيار كم و تحمل زيان كه كاري منطقي بنظر نمي رسد» رسيدگي كرد و نظر داد: يک روزنامه عمومي (نه حزبي و تخصّصي) موسسه اي است اقتصادي و محل کسب و کار، نه پلکان سياسي براي صاحبش و وسيله گرفتن اعانه؛ لذا روزنامه هاي عمومي که در کشورهاي بالاي پنج ميليون جمعيت، با فروشي کمتر از حدود پنج هزار نسخه به انتشار ادامه مي دهند نبايد «روزنامه عمومي» بشمار آورده شوند. اين نشريات اگر روزانه (يوميه) باشند بايد روزنامه خصوصي (همانند وبلاگهاي فعلي - وبلاگ چاپي) شناخته شوند که ناشر اخبار و مطالب مورد علاقه صاحب آنها و بازتاب دهنده فكر و نظر ايشان هستند. پايين آمدن شمار فروش از پنج هزار نسخه در روز بايد براي سه ماه پياپي ادامه داشته باشد تا يک روزنامه عنوان «عمومي بودن» را از دست بدهد، نه در يک و ده و بيست روز. روزنامه كم تيراژ مي تواند ار انجمن ناشران محل (صنف) درخواست مهلت براي بازسازي و بهبود كيفيت كند تا عنوان «عمومي = حرفه اي» را از دست ندهد.
در زمان اين تصميم گيري (سال 1993)، هنوز اينترنت همانند امروز عموميت نداشت كه ريزش تيراژها را به حساب آن بگذارند.

تصوير تاريكي كه يك روزنامه نگار آمريكايي از اوضاع روسيه ترسيم و قتل او اين تصوير را تاريكتر كرد

Paul Klebnikov
نهم ژوئيه 2004 «پال كلمنيكوفPaul Klebnikov» روزنامه نگار روس تبار آمريكايي در ساعات شب در يك خيابان مسكو هدف چند گلوله كه از داخل يك اتومبيل شليك شده بود قرارگرفت و چند ساعت بعد در بيمارستان و در 41 سالگي درگذشت. كلمنيكوف با اينكه دكتراي اقتصاد داشت ترجيح داده بود كه روزنامه نگار اينوستيگيتيو شود زيرا كه پس از شروع بكار در يك موسسه اقتصادي، پي به انواع زد و بندها (كه قبلا تصورشان را نمي كرد) برده بود كه در امور اقتصادي رايج بود و زيانش متوجه مردم عادي مي شد. او در روزنامه نگاري اينوستيگيتيو تا به آنجا پيشرفت كرد كه در مجله معروف فوربسForbes، دبير گزارش شد.

كلمنيكوف كه پدر بزرگش يك درياسالار روس بود كه درجريان انقلاب بلشويكي كشته شده بود و خانواده اش به آمريكا مهاجرت كرده و وي در نيويورك به دنيا امده بود پس از خواندن اين خبرها كه پس از فروپاشي شوروي، روسيه گرفتار تبهكاري اقتصادي شده و غارت مي شود نگران ميهن نياكان شد، به اين كشور رفت و به عنوان روزنامه نگار دست به پژوهش زد و سه گزارش مفصل كه كتاب هم شده اند تحت عناوين: «كاپيتاليسم گانگستري و زوال روسيه»، «پدرخوانده كرملين، بيوگرافي بوريس برزوفسكي» و «صد ميلياردر يكشبه در روسيه» منتشر ساخت. اين مطالب جهانيان را متوجه واقعيت هاي تاريك اوضاع روسيه ساخت و نگران گسترش مافياي روس در كشورهاي ديگر كرد و همچنين خشم روس ها از بابت غارت اموال عمومي و درنتيجه وقوع انقلابي ديگر در اين كشور كه فراگير و جهاني خواهد شد.

ناشر مجله فوربس كه چنين ديد تصميم گرفت كه از مجله خود يك اديشن روسي در مسكو منتشر كند و با روشن ساختن روس ها از اين طريق، از دامنه دار شدن خطر بكاهد. وي كلمنيكوف را سردبير اين اديشن كرد، به مسكو فرستاد و كار انتشار از سال 2004 آغاز شد.
گزارش هاي اينوستيگيتيو كلمنيكوف ميهندوستان روس را روشن ساخت كه به اظهار آگاهان، سهم بزرگي در تحولات كرملين و تعقيب قضايي سوء استفاده گران اقتصادي و فرار برخي از آنان از روسيه داشته است. كلمنيكوف با رفتن به چچن و تحقيق درباره برخي فعاليت ها در آنجا خود را بيش از گذشته به مخاطره افكند كه كشته شد. پليس مسكو عاملين قتل او را تبه كاران سازمان يافته تشخيص داد و در اين رابطه سه نفر را دستگير كرد، اما به نوشته رسانه هاي آمريكا معما با رويدادهاي بعدي پيچيده تر شده است. معما از لحظه اي آغاز شد كه چهار گلوله به بدن كلمنيكوف وارد شد. يك ساعت طول كشيد تا به درخواست پليس، آمبولانس به محل تيراندازي رسيد!. در بيمارستان، اكسيژن نبود و هنگام انتقال كلمنيكوف از طبقه پايين ساختمان به يك اطاق عمل در طبقه بالاتر، آسانسور ساختمان ازكار افتاد و مجروح در آنجا ماند و ... و بالاخره بر اثر خونريزي درگذشت.
مراحل رسيدگي قضايي بر معما افزود. قاضي مامور رسيدگي پس از مدتي بيمار شد و كناره گيري كرد و قاضي بعدي پس از انتصاب، رسيدگي را از نو شروع كرد. بالاخره محاكمه انجام شد ولي هيات منصفه متهمان را مجرم ندانست!. اينك قضيه در مرحله اعاده دادرسي است.



ساير ملل
ضرب المثل دليري و دفاع از ميهن


نهم ژوئيه 1386 ميلادي، در همان ايام كه امير تيمور ايران را مورد تاخت و تاز قرار داده بود و از كله مقتولين مناره مي ساخت و اروپاي قرون وسطا (دوران ظلمت) اسير دسته هاي مسلح موسوم به شواليه (يكه سوار جنگي) بود و از دست حكومتهاي مركزي كار چنداني ساخته نبود؛ يكي از جنگهاي ميهني قهرمانانه تاريخ بشر در ناحيه «سمپاخ Sempach» روي داد. در اين جنگ 1600 داوطلب سويسي يك سپاه بيش از شش هزار نفري اتريشي را منهدم ساختند.

اين سپاه به فرماندهي «لئوپلد» دوك ارشد اتريشي ماموريت داشت كه شمال سويس را تصرف و ضميمه اتريش سازد. در جنگ يكروزه «سمپاخ»، لئوپلد و پيش از پنج هزار تن از سربازان او كشته شدند. اين جنگ كه نهايت فداكاري در راه ميهن را نشان مي دهد هنوز پس از هفت قرن در اروپا ضرب المثل دليري و دفاع از ميهن است و هرگز هم فراموش نخواهد شد.
... و به اين ترتيب انقلاب فرانسه وارد مرحله اصلي خود شد
9 ژوئيه سال 1789 ميلادي نمايندگان طبقه سوم در مجمع ملي فرانسه (مجلس سراسري طبقات سه گانه اين کشور) كه اعضاي آن از ميان روحانيون، اشراف و عوام (توانگران شامل بازرگانان و صاحبان صنايع و کشتي دارها و اصحاب حرفه ها، و نه افراد پايين تر طبقه متوسط امروز) تعيين و معرفي شده بودند به ناگهان اعلام داشتند كه مجمع ملي از اين پس «مجلس موسسان» خواهد بود که وظيفه اش تدوين يك قانون اساسي و محدود كردن اختيارات سلطنت و مقامات اجرايي وطن است که پس از اين تغيير نام و تکليف، مجلس آمادگي خود را براي تدوين قانون اساسي اعلام داشت. مجمع ملي (مجلس سراسري طبقات سه گانه که گهگاه دعوت به تشکيل جلسه مي شد) اين بار بنا به ابتکار و به دعوت «نكر Necker» وزير دارايي فرانسه و با هدف افزايش مالياتها به منظور رفع مشكلات مالي دولت تشكيل جلسه داده بود.

نمايندگان طبقه سوم (طبقه بعد از روحانيون و اشراف) از همان آغاز كار خواستار وضع يك قانون پايه شده بودند که اختيارات و مسئوليت ها را در حکومت روشن سازد که به دستور پادشاه، پس از ختم آن جلسه بر در تالار قفل زدند که اين نمايندگان، ديگر نتوانند وارد تالار شوند که در ورساي قرار داشت.

در واكنش به دستور پادشاه، دکتر گيوتين (مخترع ماشين اعدام بدون درد) يکي از نمايندگان طبقه سوم از شهر پاريس پيشنهاد كرده بود كه نمايندگان طبقه سوم در ميدان تنيس که در نزديکي تالار قرار داشت اجتماع كنند. در اين اجتماع، آنان سوگندنامه امضاء كردند كه تا پايان كار متفرق نشوند. اين نمايندگان بعدا در جلسه نهم ژوئيه، نام مجمع را به مجلس موسسان تغيير دادند. لوئي شانزدهم پادشاه وقت فرانسه كه چنين ديد «نكر» وزير دارايي را كه باعث دعوت مجمع به تصويب مالياتهاي تازه و در نتيجه توليد دردسر براي او شده بود بركنار كرد كه مردم پاريس به خيابانها ريختند و ظرف دو روز هر جا را كه خواستند آتش زدند و پنج روز بعد (14 ژوئيه) زندان باستيل را كه محل نگهداري زندانيان سياسي بود متصرف شدند و ويران كردند كه متعاقب آن اشراف و اعيان فرانسه از ترس جان به ترك كشور دست زدند و انقلاب وارد مرحله اصلي خود شد.لوئي شانزدهم پادشاه وقت فرانسه كه چنين ديد «نكر» را كه باعث اين دردسر براي او شده بود بركنار كرد كه مردم پاريس به خيابانها ريختند و ظرف دو روز هر جا را كه خواستند آتش زدند و پنج روز بعد(14 ژوئيه ) زندان باستيل را كه محل نگهداري زندانيان سياسي بود متصرف شدند و ويران كردند كه متعاقب آ ن اشراف و اعيان فرانسه از ترس جان به ترك كشور دست زدند و انقلاب وارد مرحله اصلي خود شد.


منظره اجتماع نمايندگان عوام (طبقه سوم) فرانسه در سال 1789 در ميدان تنيس كه توسط نقاش معاصر «ژاك لويي داويد» كه خود شاهد صحنه بوده ترسيم شده است




استقلال آرژانتين عملي شد

9 ژوئيه روز استقلال آرژانتين است كه در سال 1816 عملي شد. به عبارت ديگر روز 9 ژوئيه 1816 اتحاديه ايالتهاي اسپانيايي «ريودولاپلانتا Rio de La planta» به نام جمهوري آرژانتين به وجود آمد. قبلا چند بار ديگر آرژانتيني ها به داشتن استقلال ابراز تمايل کرده و حتي آن را علام داشته بودند که اين بار تحقق يافت.
آرژانيتن يك مهاجر نشين اسپانيايي در آمريكاي جنوبي بود.

... و سرانجام سياهپوستان هم تبعه آمريكا شدند

اصلاحيه چهاردهم قانون اساسي آمريكا كه اجازه مي دهد سياهپوستان هم تبعه اين كشور شوند از نهم ژوئيه 1868 (19 تير 141 سال پيش) به اجرا درآمد. سياهپوستان از 250 سال پيش از آن به صورت برده و با غل و زنجير از آفريقا به آمريكاي شمالي منتقل و به فروش رسيده بودند و اين وضعيت در ايالتهاي شمالي تا سال 1861 و در ايالتهاي جنوبي تا 1865 ادامه داشت. اصلاحيه چهاردهم، هفت سال بعد از صدور اعلاميه الغاء بردگي و سه سال پس از پايان جنگ داخلي آمريكا به اجرا گذارده شد. با وجود اين، تا نيمه دهه 1960 (صد سال بعد) سياهان مشمول حقوق مدني نبودند و داراي مدارس جداگانه بودند و در اتوبوس هاي عمومي، جاي مخصوص به خود داشتند و به هر شغلي گمارده نمي شدند كه در انتخابات نوامبر2008 يك سياهپوست دورگه (نيمه كنيايي و نيمه آمريكايي) به رياست جمهوري اين كشور انتخاب شد. سياهپوستان ايالات متحده حدودUSA) 11 درصد جمعيت سيصد و پنج ميليوني اين کشور را تشکيل مي دهند که درصد کودکانشان نسبت به گروههاي نژادي ديگر اين فدراسيون بيشتر است.


نبرد مرگبار «گتيسبورگ» و يكي از نخستين عكسهاي تاريخ فتو ژورناليسم




عكس بالا يك عكس خبري است كه در دو سال نخست پيدايش حرفه «فتو ژورناليسم» برداشته شده است. اين عكس كه چهارم ژوئيه 1863 گرفته شده است گوشه اي از صحنه اجساد پراكنده كشته شدگان نبرد سه روزه گتيسبورگGettysburg را نشان مي دهد كه از يكم تا پايان سوم ژوئيه آن سال ادامه داشت و مرگبارترين نبرد جنگ داخلي آمريكاييان بشمار مي رود. در اين نبرد كه در جنوب ايالت پنسيلوانيا روي داده بود 71 هزار سرباز جنوبي (كنفدراسيون آمريكا) با 93 هزار نظامي شمالي (فدراسيون آمريكا = دولت واشنگتن) مي جنگيديد كه نبرد با عقب نشيني جنوبي ها پايان يافت. مورخان جنوبي نوشته اند: چون ژنرال رابرت ليRobert Lee فرمانده نيروهاي جنوب نخواست كه تلفات برادران (دو طرف كه هر دو آمريكايي بودند) بيشتر شود دستور بازگشت داد. اين نبرد نقطه عطفي در تاريخ جنگ داخلي آمريكاست زيرا كه با عقب نشيني ژنرال لي، نقشه او مبني بر دور زدن منطقه پايتخت وبا اين عمل، تضعيف روحيه شمالي ها شكست خورد. جنگ داخلي تا دو سال بعد هم ادامه داشت. در نبرد گتيسبورگ 8 هزار تن كشته و 39 هزار نفر ديگر مجروح و يا اسير شده بودند. ميدان جنگ (بتلفيلد) همچنان نگهداري مي شود تا درس عبرتي براي بينندگان باشد. هر سال دهها هزار تن از اين ميدان ديدن مي كنند.



نخستين عمل جراحي روي قلب


9 ژوئيه در سال 1893، روزي است كه در آن، نخستين عمل جراحي روي قلب انجام گرفت و از آن پس روال عادي يافت. اين عمل معروف به عمل جراحي قلب باز توسط دكتر «دانيل ويليامز» صورت گرفت. هفت دهه بعد، و در سوم دسامبر 1967 نخستين عمل تعويض قلب در جمهوري آفريقاي جنوبي توسط دكتر کريستيان بارنارد Christiaan Barnard (متولد 1922 و متوفي در 2001) صورت گرفت كه اين نوع عمل جراحي نيز اينك امري عادي شده است.



نظر يک تحليلگر دولتي آمريکا درباره گروههاي مبارز در عراق



نهم ژوئيه 2004 اسوشييتدپرس در گزارشي به قلم «جيم كرين» و به نقل از يك تحليلگر رسمي آمريكا نوشته بود كه عده مبارزان مسلح در عراق بر خلاف بر آورد «انتوني كوردسمن» كارشناس مركز استراتژيك و مطالعات بين المللي (آمريكا) از 22 هزار تن متجاوز است و اين شمار همچنان رو به افزايش است. کوردسمن اين عده را كمتر از پنج هزار تن برآورد كرده بود.

تحليلگر رسمي (تحليلگر رويدادها براي دولت) به جيم کرين گفته بود كه برخلاف نظر مركز استراتژيك و مطالعات بين المللي، همچنين بيشتر مبارزان از جهادي ها و عناصر القاعده نيستند و از دسته هاي مختلف و جدا از هم تشكيل شده اند، از جمله سني هايي كه نگران از دست دادن اختيارات حكومتي پس از 70 سال و به گوشه افتادن و محروم شدن از درآمد نفت هستند و شيوخ قبايل و امامان سني مساجد از آنان حمايت مي كنند. دسته ديگر، بعثي ها هستند كه نمي خواهند عراق نظام اسلامي داشته باشد و مخالف حكومت مذهبي و اقتصاد بازار آزاد (نظام دلخواه آمريكا) هستند و در ميان آنان برخي افراد گارد منحله جمهوري عراق هم ديده مي شوند. به باور اين تحليلگر، مبارزان شيعه از پايه با حكومتي در عراق كه حرف شنوي از آمريكا داشته باشد مخالفند، به علاوه بيم از آن دارند كه چنين دولتي به سني ها كه در باطن مورد حمايت دولت سعودي و اردن و اكثريت جهان عرب خواهند بود امتياز دهد. مبارزان شيعه كه سلاحهاي خود را حفظ كرده و در حال آماده باش هستند بيش از هردسته ديگر خواهان رعايت دمكراسي اند زيرا اطمينان دارند كه اگر راي اكثريت رعايت شود هر حكومت آينده متعلق به آنان خواهد بود. البته جهادي ها از جمله القاعده كه از گوشه و كنار جهان اسلام آمده و مي آيند نيروي چشمگيري هستند ولي خط آتش در كنترل كامل ايشان نيست. بنابراين، كانونهاي مقاومت متعددند و شناخت سران همه به آساني امكان پذير نيست كه بشود با آنان تماس گرفت و سازش كرد. پس، اعلام عفو عمومي هم تاثير چندان براي برقراري آرامش نخواهد داشت.


اين تحليلگر به نويسنده اسوشييتدپرس گفته بود که برخي از اين كانونها داراي واحد هاي بمب سار و ترور و نيز دسته هاي حمله هستند و تاكتيكشان به نظر «پيشرفته» مي رسد. به اين ترتيب كه يك واحد، انفجار توليد مي كند و همين كه سربازان به محل بشتابند به دام دسته حمله مي افتند كه تيراندازي مي كنند از جمله با راكت، خمپاره انداز و نارنجك انداز. با اين وضعيت، برقراري حكومت نظامي نه تنها فعاليت اين گروهها را محدود نمي كند بلكه ماموران اجراي حالت فوق العاده را كه مجبورند در خيابان باشند آسانتر به دام مي اندازد.
يک بانوي ديگر رئيس جمهور آرژانتين

کريستينا
هشتم ژوئيه 2007 رسانه هاي بوئنوس آيرس گزارش کرده بودند كه در انتخابات آتي آرژانتين، بانو كريستينا فرناندز دو كيچنر همسر نستور كيچنر رئيس جمهور وقت نامزد احزاب مؤتلفه حاكم خواهد بود. پيش بيني رسانه ها درست بود و بانو كريستينا که عضو سناي آرژانتين و يك سناتور بنام و فعال بود در انتخابات 28 اكتبر 2007 رياست جمهوري آرژانتين به پيروزي رسيد و برجاي شوهر نشست. احزاب مؤتلفه آرژانتين ناسيوناليست چپ (پرونيست) هستند.
نستور كيچنر قبل از انجام انتخابات گفته بود که تصميم دارد پس از انقضاي دوره رياست جمهوري اش، در چارچوب احزاب پرونيست يك جناح نيرومند چپ به وجود آورد.
قبلا هم ايزابل پرون برجاي شوهرش خوان پرون نشسته و رئيس جمهور آرژانتين شده بود.
نظر آمريکاييان درباره جورج بوش و معاونش در ژوئيه 2007

ليبي
بنگاه نظر سنجي (Opinion Center) اي. آر. جي. A.R.G.آمريكا كه دفتر مركزي آن در ايالت نيو همشاير قرار دارد هفتم ژوئيه 2007 اعلام كرده بود كه 45 درصد آمريكائيان موافق و 46 درصد آنان مخالف محاكمه پارلماني جورج بوش رئيس جمهوري اين كشور (به اتهام توجيه نادرست اشغال نظامي عراق) هستند كه محبوبيت او در ژوئن 2007 به سي درصد و حتي اندكي كمتر كاهش يافته بود. 9 درصد ديگر گفته بودند که هنوز در اين زمينه تصميم نگرفته اند.
اين بنگاه كه طبق فرمول خود، نظر آمريكائيان را در سوم و چهارم ژوئيه 2007 استعلام كرده بود همچنين گزارش کرده بود كه 54 درصد آمريكائيان خواهان محاكمه پارلماني (ايمپيچمنت) ديك چني معاون بوش و برکنار شدن او هستند زيرا معتقدند که چني بوده است که به جورج دبليو بوش خط مي داد.
دليل عمده هواداران محاكمه بوش اين بود كه وي به استناد گزارش هاي خلاف واقع سازمانهاي اطلاعاتي و پناهندگان عراقي به آمريكا از جمله احمد چلبي (و عمدتا ساختگي و شايد دستوري) از كنگره مجوز حمله نظامي به عراق را گرفته بود كه تعرض نظامي به عراق بدون مجوز سازمان ملل، آمريكا را در افكار عمومي جهانيان بدنام كرده است.
در اين نظر سنجي، اکثريت آمريكائيان گفته بودند که مخالف ادامه اشغال نظامي عراق به آن صورت هستند و كاهش مجازات «ليبي» رئيس دفتر سابق چني از سوي بوش را مانع اجراي عدالت خوانده بودند. "ليبي" به جرم افشا نام يک جاسوسه "سيا" با هدف گرفتار انتقام از شوهر او به زندان محکوم شده بود که جورج بوش با استفاده از اختيارات رياست جمهوري اين مجازات را به حالت تعليق درآورد.
قبلا گفته شده بود که انتقاد از دولت بوش پس از انقضاي دوران رياست جمهوري او شدت خواهد يافت و احتمال تعقيب قضايي زياد که چنين نشد و پس از کنار رفتن دولت بوش انتقادها پايان يافت و ديگر خبري نشد. يک صاحبنظر در نخستين هفته ژوئيه 2009 و شش ماه پس از تغيير دولت واشنگتن گفته بود که سکوت مقامات و رسانه هاي آمريکا درباره دولت بوش نشان مي دهد که اشغال نظامي عراق و عمليات نظامي افغانستان و ... دراجراي يک سياست کلي بوده است.
عراق در ژوئيه 2007 و ادامه خشونت
انفجار انتحاري هفتم ژوئيه 2007 در آبادي نسبتا كوچكي در ايالت صلاح الدين عراق (160 كيلومتري شمال بغداد) كه بيش از 150 كشته و افزون بر اين رقم مجروح داشت نشان داد كه خشونت به سراسر عراق اشغالشده گسترش يافته بود. قبلا بيشتر اين عمليات در بغداد و ايالت هاي انبار و دياله روي مي داد. آبادي كه هفتم ژوئيه هدف انفجار انتحاري قرار گرفت تركمان نشين است و ساكنان آن عمدتا شيعه اند. بمب در يك وانت كارسازي شده بود. رسانه هاي آمريكا گزارش كرده بودند كه مخالفان دولت بغداد با اين انفجار خواسته بودند ثابت كنند كه اظهارات وقت هوشيار زيباري وزير امورخارجه عراق كه يك كرد است، در اين زمينه كه آمار تلفات غير نظاميان در حال پايين آمدن است نادرست بوده است. زيباري چندبار ديگر هم از رو به آرامش گذاردن اوضاع سخن گفته است که هربار ابراز خوشبيني او با واکنش مشابهي رد شده است. عكس زير، يك مجروح اين انفجار را نشان مي دهد. اين وضعيت در ژوئيه 2009 نيز به همين صورت ادامه داشت.




برخي ديگر از رويدادهاي 9 جولای



1746: ناوگان فرانسه هم براي گرفتن سهمي از هند وارد «پنديچري Pondicherry» اين اين سرزمين شد. بعدا ميان فرانسه و انگلستان بر سر استعمار هند زد و خورد شد و فرانسويان ميدان رقابت را ترك كردند.
1887: تاريخدان «ساميوئل اليوت موريسون» به دنيا آمد.
1951: شش سال پس از پايان جنگ جهاني دوم، تازه در اين روز ترومن رئيس جمهوري وقت آمريكا از كنگره اين كشور خواست كه به حالت جنگ با آلمان پايان دهد!.
1963: موافقت نامه ايجاد فدراسيون مالزيا مركب از مالايا، سنگاپور، ساراواك، و بورنئوي شمالي (مستعمرات سابق انگلستان) امضاء شد و دولت اندونزي بلافاصله نسبت به انها ادعاي ارضي كرد. بعدا سنگاپور از اين فدراسيون جدا شد و به صورت کشوري مستقل درآمد.












__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 07-27-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 27 جولای

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 27 جولای




ايران


شاه عباس شهر گنجه را از عثماني ها پس گرفت





لشكريان شاه عباس كه براي اخراج عوامل عثماني (تركيه) از چند منطقه در قفقاز ايران وارد اين منطقه شده بودند در اين روز در سال 1606 ميلادي كه در آن تاريخ مصادف با ماه محرم بود شهر گنجه (زادگاه گنجوي شاعر معروف) را كه اينك در جمهوري آذربايجان قرار گرفته است پس گرفتند. در جنگي كه روي داد بيش از دو هزار و پانصد تن از عساكر عثماني كشته شدند. شاه عباس سپس محمد پاشا فرماندار منصوب از سوي عثماني در گنجه را كه به اسارت گرفته شده بود به زندان مازندران فرستاد. اندكي بعد، شماخي نيز با جنگ پس گرفته شد كه عثماني در اين نبرد هم سه هزار كشته تلفات داد و تا آن سوي «قارص» عقب نشست. به مناسبت آزاد شدن گنجه، در همان روز اين شعر ساخته شد: (در محرم گنجه از عباس شد). عثماني ها قبلا با استفاده از منازعات داخلي شاهزادگان صفوي به قفقاز ايران تعرض كرده بودند.

در عمليات قفقاز بود كه فرماندهان توپخانه ايران متوجه شدند كه گلوله هاي توپ بايد عينا مطابق كاليبر (اندازه لوله توپ) باشد و گرنه احتمال انفجار توپ مي رود و از همان زمان مقرر شد كه توپ و گلوله هاي مربوط بايد در يك كارخانه ريخته شده باشند.
پس از اخراج عثماني ها از قفقاز جنوبي، شاه عباس از شهر تفليس (گرجستان) كه از متعلقات ايران بود ديدار كرد؛ دستور ترميم خرابي هاي وارده به شهر ايروان (ارمنستان) را صادر كرد، و سپس عازم پايتخت خود شد.


كابينه تازه دكتر مصدق



27 جولاي 1952(پنجم مرداد1331 ) دكتر مصدق وزيران خود را به مجلس شوراي ملي معرفي كرد و نام وزارت جنگ را به وزارت «دفاع ملي» تغيير داد. اسامي وزيران 31 تيرماه انتشار يافته بود. مجلس پس از بررسي سوابق وزيران و شايستگي هريک از آنان بر انتصاب همه آنان مهر تاييد گذارد.
در كابينه تازه، دكتر مصدق خود سمت وزارت دفاع را بر عهده گرفته بود و باقر كاظمي را به عنوان نايب نخست وزير تعيين كرده بود. در اين كابينه، دكتر غلامحسين صديقي جامعه شناس معروف ايران وزير كشور، دكتر مهدي آذر ملي گراي بنام وزير فرهنگ (شامل فرهنگ و هنر، آموزش و پرورش و ارشاد امروز)، حسين نواب وزير امور خارجه، عبدالعلي لطفي وزير دادگستري و مهندس طالقاني وزير كشاورزي بودند.





نگاهي کوتاه به محمدرضاشاه پهلوي به مناسبت سالروز درگذشت او



27 جولاي 1980 (پنجم امرداد 1359) و در قاهره - بيمارستان ارتش مصر ـ محمدرضا پهلوي، شاه بركنارشده از بيماري سرطان درگذشت و در مسجد الرفاعي همان شهر مدفون شد. وي 26 اكتبر سال 1919 (چهارم آبان1299) به دنيا آمده بود و در شصتمین سال عمر درگذشت.
شاه از 16 ژانويه سال 1979 (26 دي 1357) كه ايران را ترك كرده بود با در به دري بي سابقه اي رو به رو بود. كشورهاي ديگر حتي دوستان سابقش از جمله پادشاه سابق اردن از پذيرفتن او اكراه داشتند. مكزيك و پاناما به اصرار دولت آمريكا اورا موقتا پذيرفته بودند، تازه در آنجا در سايه ترس از ربوده شدن و يا استرداد به ايران جهت محاكمه به سر مي برد. دولت آمريكا كه اورا براي انجام عمل جراحي به خاک خود پذيرفته بود با تظاهرات و تصرف سفارتخانه اش در تهران و واكنش هاي شديد ديگر رو به رو شده و پس از انجام عمل جراحي كشور ديگري را براي اقامت او يافته و به آنجا فرستاده بود. تصرف سفارت آمریکا در تهران و به گروگان گرفته شدن کارکنان آن، در زمان خود به صورت یک مسئله بزرگ و پیچیده درآمده بود و جمهوری اسلامی رهایی گروگانهارا مشروط به تحویل و استرداد شاه کرده بود و مهدی بازرگان برای حل مسئله از شاه خواسته بود که داوطلبانه به تهران بازگردد و اطمینان داده بود که اعدام نخواهد شد که شاه به پیام او پاسخ نداده بود.
اگر تاريخ سلطنت 37 ساله پهلوي دوم را مرور كنيم آن را همراه با ضعف ها و اشتباههاي متعدد مي بينيم كه بزرگترين آنها جلوگيري از تمرين و اجراي دمكراسي در ايران بود که از عوامل ثبات اوضاع يک کشور و پيشرفت همگاني اتباع آن شناخته شده است. (در يک دمکراسي، به ندرت کودتا و انقلاب سراسري - مشابه انقلاب فرانسه و روسيه ديده شده است). شاه سابق، جز در دوره دو سال و پنج ماهه حكومت دكتر مصدق که در اين دوره در حاشیه قرارداشت، عملا مانع از پیدایش احزاب واقعي و آموزش و تمرين دمكراسي در ايران شده بود و روزنامه ها در دست و انحصار افرادي معيّن بودند و با اين دو عمل از ظهور شخصيتهاي سياسي بزرگ و تولید دولتمردان شایسته جلوگيري و سرانجام، خود قرباني اين اشتباهاتش شده بود. اشتباهات او در يک سال آخر سلطنتش متعدّد بود و بيماري سرطان و ترس از مردن و ... اورا ازتفکر منطقی و انجام برخي از مسئوليت هايش بازداشته بود.


از رفتار شاه در سال انقلاب چنین استنباط شده است که تداوم اعتراضات و تظاهرات، وی را دچار شکست روحیه، افسردگی و انفعال کرده بود زیرا که انتظار نداشت مردم برضد او بپاخیزند. شاه تصور می کرد که مردم ـ مردمی که برغم افزایش درآمد نفت، از بازنشستگی عمومی و تعدیل توزیع درآمد برخوردار نبودند، امنیت شغلی نداشتند و ... ـ دوستدار بدون چون و چرای او هستند و به وی پشت نخواهند کرد. شاه در طول 37 سال سلطنت موفق نشده بود روانشناسی ایرانیان را درک کند. او انتظار نداشت که ملت به خیابانها بریزد و خواستار برکناری اش شود. این وضعیت اورا افسرده و درنتیجه دچار انفعال و بی رغبتی کرده بود. داروهای مصرفی (بیماری سرطان) نیز مزید بر علت شده و توان تصمیمگیری و کارآیی اورا عمیقا کاهش داده بود. مشاوران او در اواخر سلطنت و ماههای آخر انقلاب معدود و عمدتا نزدیکانش بودند که در صداقت و ميزان تدبيرشان ترديد بود. این مشاوران تنها یک جمله برزبان داشتند: "اوضاع آرام خواهدشد". وی در ماههای نخست انقلاب به فریاد مردم که خواستار انحلال ساواک و دوره وقت پارلمان، آزادی تشکیل احزاب با هر ایدئولوژی و انتشار نشریه، شورایی کردن رادیو ـ تلویزیون دولتی و انجام انتخابات آزاد بودند گوش نکرد. انتخابات آزاد، می توانست اعتراض را از خیابان به تالار پارلمان منتقل کند. شاه در آن ماهها به اندرزهای مقامات پیشین و سیاستمداران ملی گرا نیز توجه نکرد و راه خودش را رفت. یکی از این توصیه ها تفویض اختیارات به پسرش بود. با اینکه از آگاهان نظر خواسته بود و این نظرات جمع آوری شد به آنها اعتنا نکرد.


از بررسي کارنامه پهلوي دوم چنين بر مي آيد که از همان دهه 1320 و مخصوصا در دهه های 1340 و 1350 درانتصاب مدیران ارشد دقت لازم بعمل نمی آورد و تازه اجازه آزادي عمل كافي به مديران تراز اول دولتي نمي داد. پس از درگذشت تدریجی چند مشاور نزدیکش، امکان کنترل کارهارا بمانند گذشته نداشت. با اینکه، دولت لندن دیگر یک ابرقدرت نبود، شاه همچنان و همانند دهه های 1940 و 1950 از این دولت در بیم و هراس بود. ساواک او قادر نبود و یا اینکه می ترسید فعالیت های غیر دیپلماتیک سفارتخانه ها در تهران را تعقیب و زیرنظر ذره بین داشته باشد. چند دولت دیگر در تهران مامور اطلاعاتی داشتند و کار خودرا می کردند. نفت و افزایش بهای آن از سال 1973 باعث شده بود که دوستان آمریکایی اش را عملا ازدست بدهد زیرا که اصرار بر بالا بودن بهای آن داشت، و همین اصرار سبب شد که دولت واشنگتن متوجه دولت سعودی شود مخصوصا که شاه تهدید کرده بود که در سال 1979 قرارداد نفت به اراده او تنظیم خواهد شد. بالا رفتن بهای نفت ولخرجی هارا بالا برده بود و ایران از اواخر سال 1355 دچار تورم روزافزون شده بود و توده ها از این وضعیت ناراضی بودند. اصرار شاه بود که دلارهای حاصل از فروش نفت از هفت توان تجاوز نکند که باعث انتقال ثروت از کشور شد و .... نزدیک شدن محدود شاه به مسکو در دهه 1970 و حل مسائل با دولت بغداد و رهاساختن کردهای عراقی که مورد حمایت آمریکا و اسرائیل بودند سران غرب را مجبور به تجدید نظر در سیاست خود نسبت به شخص شاه کرده بود. تحولات افغانستان در سال انقلاب و افتادن حکومت این کشور به دست کمونیست ها مشاوران دولت کارتر را به فکر قراردادن اسلامیست ها در برابر کمونیسیم انداخته بود. کثرت دانشجویان ایرانی در اروپا و آمریکا و تشکیل اتحادیه و تماس با مقامات کشورهای محل تحصیل و بدگویی از شاه و اشغال سفارتخانه ها ایران نظر این دولتها را تا حدی زیاد تغییر داده بود. حزب دمکرات آمریکا از زمان جان اف. کندی با شاه میانه خوبی نداشت زیرا که وی با مجبورکردن علی امینی به کناره گیری مانع انجام توصیه های اصلاحگرانه «کندی» شده بود که امینی در حال پیاده کردن آنها بود. اسناد محرمانه دهه 1970 (آخرین دهه سلطنت شاه) نشان می دهد که غرب و بویژه آمریکا از تصمیم احتمالی شاه به اتمی کردن ایران که از دهه 1950 دارای رآکتور آموزشی شده بود نگران شده بود.


نگاهي کوتاه به رويدادهاي دوران سلطنت محمدرضا شاه، وي را مردي دو دل، مردد، ودر برخی از موارد در قبال بعضی دولتها تا حدي ترسو نشان مي دهد و در 25 سال آخر از سانسور و سركوب روشنفكران حكايت دارد. به ساواك به قدري آزادي عمل داده شده بود كه اعضاي آن برپايه منافع شخصي خود حتي براي وزيران كابينه پرونده سازي مي كردند و گزارش دروغ و بي اساس مي دادند و افراد دلسوز را از خدمت به وطن باز مي داشتند، دلزده و نا اميد مي كردند. اين گزارش هاي عمدتا مغرضانه بود که پس از انقلاب سند محاکمات، اعدام ها - مجازاتها، اخراج ها و محروميت ها قرار گرفت و هنوز پس از گذشت دهها سال از انقلاب به اين گزارش ها استناد مي شود و چون ماهيت محرمانه دارند، افراد نمي توانند به آنها دستيابي داشته باشند و از دادگاه رد آنها را بخواهند و اعاده حيثيت کنند و در نتيجه نمي توانند براي آينده خود برنامه ريزي داشته باشند و موفقيت به دست آورند و لذا هدر مي روند. اين پرونده سازي ها عمدتا به اين دليل بود که افراد ساواک از صلاحيت لازم و به ويژه ملاحظات اخلاقي برخورد نبودند و استخدام آنان ضابطه دقيق و پيش شرط لازم نداشت. بررسي وضعيت دوران سلطنت محمدرضا شاه و تحليل تاريخي آن براي سياسيون و دولتمردان بسيار پندآموز می تواند باشد.

پهلوی دوم در شهریور 1320 در شرايطي به سلطنت رسيده بود که متفقين ايران را اشغال نظامي و دولت انگلستان پدر اورا تبعيد و در اختيار گرفته بود و صحبت از تغيير نظام حکومتي بود. اين ترس از قدرت بيگانه تا اواخر دهه 1940 شاه سابق را ترک نگفت. اصلاح شتابزده قانون اساسي در پي رويداد 15 بهمن 1327 به تدريج پاي او رابه استبداد کشانيد. از رقابت دو ابر قدرت وقت به سود وطن استفاده نکرد. از دو اشتباه پدرش که عدم تغيير الفباي کتابت، و پايان ندادن به نفوذ چندين خانواده مشخص بود عبرت نگرفت و به استفاده از مهره هاي معيّن ادامه داد.
پس از بالا رفتن درآمد ايران از نفت از سال 1973، از اين پول بهره برداري مفيد نشد، به خواست بيگانه فروش ارز به بهاي ارزان را آزاد گذارد و به دليل داشتن دستياران نامطمئن نتوانست استقلال عمل ايران را در داخل بلوک مربوط (غرب) حفظ کند و روي حرفهايش بايستد و يکي از دلايل آن، نبودن احزاب سياسي آزاد و رسانه هاي مستقل بود که حقايق را بگويند و .... انعطاف شاه سابق در قبال مسئله بحرين و تغيير 180 درجه اي ناگهاني او در قبال اين مسئله ضعف وي را در برابر نفوذ ديگران در سياست ريزي ايران نشان داد و ....
در دوران سلطنت پهلوی دوم کارهای مثبت متعدد نیز انجام گرفت ازجمله رایگان و یکنواخت شدن آموزش و پرورش در همه سطوح، احترام جهانی به گذرنامه ایران، عدم علاقه ایرانیان به مهاجرت از کشور و نبود اشتیاق به این کار، توسعه و عمران درحد امکان، مقدمات صنعتی شدن، نظم و نسق اداری و ....
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 07-27-2010
مهدی آواتار ها
مهدی مهدی آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد - مدیر تالار موبایل و دوربین دیجیتال

 
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: هر کجا هستم باشم،آسمان مال من است!
نوشته ها: 7,439
سپاسها: : 4,552

4,939 سپاس در 1,683 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Cool سر روبسپير زير گيوتين قطع شد - 27 ژوييه سال 1794 ميلادي

جام جم آنلاين: 216سال پيش در روز 27 ژوييه سال 1794 ميلادي ماكزيميلين دو روبسپير باني دوره ترور انقلاب فرانسه كه در جريان آن سر هزاران نفر از انقلابيون و افراد بيگناه زير تيغه گيوتين قطع شد ، از قدرت مطلقه اش بر فرانسه انقلابي ساقط گرديد و روز بعد به نوبه خود سرش زير گيوتين قطع شد.
در روز 27 ژوييه روبسپير در تريبون كنوانسيون به دسته اي خائن اشاره كرد بي آن كه نامي از آنها ببرد.اعضاي كنوانسيون كه به خوبي در دوره ترور با اخلاق روبسپير آشنايي داشتند نسبت به جان خود بيمناك شدند.
در يك اقدام شجاعت آميز يك نماينده به نام كامبون اتهام نامه اي را عليه روبسپير مطرح كرد.روبسپير بلافاصله دستگير و توسط دوستان سابقش به گارد ملي تحويل داده شده تا به عمارت شهرداري برده شود.
تعدادي از طرفداران او دست به شورش زدند و در مجلس كنوانسيون درگيري رخ داد.روبسپير رهبر مونتانيارها به ضرب گلوله تپانچه از ناحيه فك مجروح شد.
در روز 28 ژوييه ، «ماكزيميلين دو روبسپير» رهبر بلامنازع انقلاب فرانسه در دوره ترور در وضعيت رقت باري بالاي سكوي گيوتين رفت و سرش توسط گيوتين قطع شد. سن ژوست ، كوتن ، برادر روبسپير و حدود 20 نفر از طرفدارانش نيز در همان روز سرشان زير تيغه گيوتين رفت.
به اين ترتيب ، در روز 27 ژوييه سال 1794 ميلادي ماكزيميلين دو روبسپير باني دوره ترور انقلاب فرانسه از قدرت مطلقه اش ساقط شده و روز بعد سرش در زير گيوتين قطع شد.
با مرگ روبسپير دوره ترور انقلاب فرانسه خاتمه پذيرفت و هزاران نفر كه در صورت تداوم اين دوره سر خود را زير تيغه گيوتين از دست مي دادند ، جان سالم به در بردند.
__________________
تازه تر کن داغ ما را، طاقت دوری نمانده
شِکوه سر کن، در تن ما تاب مهجوری نمانده
پر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ !
دل به زخمی شعله ور شد، جان به عشقی مبتلا
بر نتابد سینه ما داغ چندین ماجرا
تازه شد به هوای تو دل تنگ ما ای وای !

پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 07-29-2010
مهدی آواتار ها
مهدی مهدی آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد - مدیر تالار موبایل و دوربین دیجیتال

 
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: هر کجا هستم باشم،آسمان مال من است!
نوشته ها: 7,439
سپاسها: : 4,552

4,939 سپاس در 1,683 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Lightbulb تولد موسوليني ، ديكتاتور ايتاليا

جام جم آنلاين: 127سال پيش در روز 29 ژوييه سال 1883 ميلادي بنيتو موسوليني در شهر كوچك دوويا پره داپيو در ناحيه رومانيا ايتاليا متولد شد. پدرش يك آهنگر طرفدار مكتب آنارشيسم و مادرش يك آموزگار بسيار مذهبي بودند.
بنيتو موسوليني در سال 1900 ميلادي در سن 17 سالگي در حزب سوسياليست نام نويسي كرد. سپس مدتي به عنوان آموزگار جايگزين به كار پرداخت.
موسوليني كه در آن زمان خود را يك دست چپي توصيف مي كرد از انجام خدمت نظام وظيفه سرباز زد و به سوئيس رفت. او در اين كشور زبان هاي فرانسه و آلماني را آموخت و در سال 1904 ميلادي بار ديگر به ايتاليا بازگشت و اين بار خدمت نظام وظيفه را انجام داد. از سال 1909 ميلادي موسوليني به روزنامه نگاري با نگرش دست چپي پرداخت.
او به عنوان يك محرك سياسي شهرت يافت و به زودي مدارج بالاتر سلسله مراتب حزب سوسياليست را پيمود و در سال 1912 ميلادي مدير روزنامه آوانتي ، ارگان حزب سوسياليست شد.
در آستانه جنگ جهاني اول ، حزب سوسياليست از سياست بي طرفي ايتاليا و عدم شركت در جنگ طرفداري مي كرد اما موسوليني طرفدار شركت ايتاليا در جنگ بود و هنگامي كه ايتاليا در سال 1915 ميلادي در صفوف متحدين وارد جنگ شد ، او به عنوان سرباز داوطلب در جنگ شركت كرد.
جنگ براي موسوليني يك تجربه كليدي بود مانند هيتلر كه بعدها دوست و متحد او در جنگ جهاني دوم بود.از آن پس موسوليني معتقد به نظامي شدن احزاب ، توسل به خشونت و ملي گرايي شد.
در سال 1917 ميلادي موسوليني در جبهه مجروح گرديد و به ايتاليا بازگشت و دوباره به روزنامه نگاري پرداخت.
پس از خاتمه جنگ جهاني اول موسوليني به مخالفت با سوسياليست ها و سياست بي طرفي آنها در جنگ پرداخت و از حزب سوسياليست كناره گرفت و به صفوف ملي گرايان پيوست.
ايتاليايي ها پس از جنگ خواستار پيوستن مناطق ايستري ، دالماسي ، تريئسته و فيومه به خاك ايتاليا بودند ، اما در كنفرانس صلح ورساي به تقاضاهاي ايتاليا توجه نشد. به اين ترتيب در رژيم پارلماني ايتاليا ، ملي گرايي بيش از پيش در ميان توده هاي مردم طرفدار پيدا كرد.
در سال 1919 ميلادي ، موسوليني يك گروه فاشيستي را در ميلان تشكيل داد كه به زودي قدرت زيادي يافت.در 29 اكتبر سال 1922 ميلادي ويكتور امانوئل سوم ، پادشاه ايتاليا موسوليني را به مقام رئيس شورا كه معادل پست نخست وزيري بود ، منصوب كرد.
موسوليني اندكي قبل از آن رسما حزب ناسيونال فاشيست را تاسيس كرده بود. ادعاهاي ارضي موسوليني و مهارتش در سخنوري موجب محبوبيت بسيار او در نزد توده هاي عوام گرديد.
به همين دليل بود كه پادشاه ترجيح داد موسوليني را به مقام نخست وزيري منصوب كند. او دولت فاشيستي خود كه نخستين دولت غيردموكراتيك در اروپاي غربي بود را تشكيل داد.
موسوليني به ليبي و اتيوپي حمله كرد و اين كشورها را اشغال نمود. با به قدرت رسيدن هيتلر در آلمان و ظهور پديده نازيسم ، موسوليني با هيتلر همراه شد. با آغاز جنگ جهاني دوم موسوليني كه لقب دوچه را يافته بود در كنار هيتلر وارد جنگ شد اما پس از پيروزي و فتوحات سالهاي اوليه جنگ كار براي هيتلر و به ويژه موسوليني دشوار شد.
تا اين كه در روز 10 ژوييه سال 1943 ميلادي نيروهاي متفقين جزيره سيسيل را اشغال كرده و پيشروي به سوي رم را آغاز كردند.
پادشاه ايتاليا و شوراي عالي حزب فاشيست كه به وحشت افتاده بودند موسوليني را از مقام خود عزل كرده و او را در يك هتل به نام كامپو ايمپراتوره زنداني كردند. اين محل در كوه هاي آپنين در فاصله 120 كيلومتري رم روي صخره اي ساخته شده بود كه تنها توسط تله كابين قابل دسترسي بود اما هيتلر با فرستادن يك گروه كماندويي هوايي به فرماندهي سرگرد اسكورزني موفق شد موسوليني را از اين دژ نفوذناپذير نجات دهد و در 12 سپتامبر سال 1943 ميلادي جهان با حيرت از آزاد شدن دوچه مطلع گرديد.
موسوليني ابتدا به آلمان رفت و پس از ديدار با هيتلر بار ديگر به ايتاليا بازگشت و در شمال ايتاليا دولتي را به نام «جمهوري سوسيال ايتاليا» تاسيس كرد اما ديگر دوران دوچه به سر آمده بود.
موسوليني در روز 28 آوريل 1945 ميلادي توسط پارتيزان هاي ايتاليايي به قتل رسيد و پس از اين كه ساعت ها جنازه اش را بر كف خيابان ها كشيدند ، آن را وارونه به دار آويختند.
به اين ترتيب ، در روز 29 ژوييه سال 1883 ميلادي بنيتو موسوليني ديكتاتور ايتاليا و موسس نخستين دولت فاشيستي در جهان متولد شد ، اين تولد براي مردم ايتاليا يك واقعه شوم محسوب مي شود ، زيرا در دوران قدرت موسوليني فاشيست ها مرتكب فجايع وحشتناكي در ايتاليا شدند كه خاطره آن همواره در ذهن مردم اين كشور نقش بسته است.

__________________
تازه تر کن داغ ما را، طاقت دوری نمانده
شِکوه سر کن، در تن ما تاب مهجوری نمانده
پر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ !
دل به زخمی شعله ور شد، جان به عشقی مبتلا
بر نتابد سینه ما داغ چندین ماجرا
تازه شد به هوای تو دل تنگ ما ای وای !

پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 08-06-2010
مهدی آواتار ها
مهدی مهدی آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد - مدیر تالار موبایل و دوربین دیجیتال

 
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: هر کجا هستم باشم،آسمان مال من است!
نوشته ها: 7,439
سپاسها: : 4,552

4,939 سپاس در 1,683 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Exclamation فاجعه بمباران اتمي هيروشيما

جام جم آنلاين: 65 سال پيش در روز 6 اوت سال 1945 ميلادي نخستين حمله اتمي جهان عليه شهر هيروشيما صورت گرفت. با اين حمله عصر هسته اي جهان آغاز گشت و لكه سياهي در تاريخ بشريت ثبت شد.
در روز 26 ژوييه سال 1945 ميلادي آمريكا به ژاپن يك اولتيماتوم مي دهد: يا تسليم يا نابودي. در روز 28 ژوييه ژاپن اولتيماتوم آمريكا را رد مي كند.
آمريكا كه به طور مخفيانه به بمب اتمي دست يافته بود و دست به آزمايش هسته اي زده بود از قدرت تخريب وحشتناك اين سلاح جديد مطلع بود اما ژاپن نمي دانست چه فاجعه اي در انتظارش است.
پس از اينكه هري ترومن رييس جمهور امريكا تصميم به بمباران اتمي هيروشيما گرفت دستور داد بمباران اين شهر متوقف شود تا آثار مخرب بمب اتمي كاملا مشهود باشد.در آن زمان تمام شهرهاي بزرگ ژاپن آماج بمباران هاي هوايي آمريكا بودند.



در روز 6 اوت سال 1945 ميلادي در ساعت 2و30 دقيقه بامداد به وقت محلي شرايط جوي هيروشيما ايده آل بود.
بمب افكن بي 29 انولا گاي(به افتخار مادر خلبان تيبتس اين نام به هواپيما داده شده بود) از فرودگاه نظامي آمريكايي تينيان در مجمع الجزاير ماريان واقع در اقيانوس آرام به هوا برخاست.



خلبان تيبتس تنها فردي در اين هواپيما بود كه از ماهيت بمب 4.5 تني به نام «ليتل بوي» كه حمل مي كرد ، باخبر بود. در ساعت 8 و 9 دقيقه شهر هيروشيما از وراي ابرها پديدار مي شود.
در ساعت 8 و 15 دقيقه و 17 ثانيه بمب رها مي شود.
در اين روز تابستاني بسياري از مردم شهرهاي نزديك به هيروشيما آمده بودند تا به پاكسازي ويراني هاي ناشي از بمباران چند روز پيش بپردازند.
جمعيت شهر در آن روز حدود 350000 نفر تخمين زده مي شد ، با اين كه تابستان بود و دانشگاه ها و مدارس تعطيل بودند، اما هيچ يك از دانشجويان يا دانش آموزان به تعطيلات نرفته بودند.



دانش آموزان دختر و پسر به دليل جنگ هر روز در كارخانه هاي نظامي كار مي كردند ، يا به پاكسازي ويراني هاي ناشي از بمباران ها مي پرداختند. آنها از همه جا بي خبر نمي دانستند كه تا ثانيه هايي ديگر چه فاجعه اي در انتظارشان است.
خلبان تيبتس پس از رهاكردن بمب اتمي به سرعت از محل دور شد و از فاصله اي دور از لحظه انفجار عكس گرفت و به پايگاه خود بازگشت.
انفجار 43 ثانيه بعد در ارتفاع 600 متري برفراز مركز شهر هيروشيما رخ مي دهد.پس از انفجار بمب اتمي 3 تاثير ويرانگر آن نمايان مي شوند.



در نخستين ميليونيم ثانيه انرژي حرارتي در فضا آزاد شده و هوا در محوطه اي به شعاع يك كيلومتر به گلوله آتش مبدل مي شود و حرارتي معادل چند ميليون درجه براي چند ثانيه برفراز هيروشيما آسمان را به آتش مي كشد.
در زمين هنگام رسيدن هرم گرما درجه حرارت چندين هزار درجه سانتي گراد است. در شعاع يك كيلومتري ناگهان همه چيز بخار شده و به خاكستر تبديل مي شوند.
در محوطه اي به شعاع 4 كيلومتر ساختمان ها و انسان ها ناگهان آتش مي گيرند و در شعاع 8 كيلومتري مردم دچار سوختگي هاي شديد درجه 3 مي شوند.



پس از حرارت ، نوبت موج انفجار است كه تاثير ويرانگر خود را نشان دهد به دليل آزاد شدن گازهاي بسيار گرم موج انفجار با سرعت 1000 كيلومتر در ساعت مشابه يك ديوار جامد هوا است كه در شعاع 2 كيلومتر همه چيز را به غبار تبديل مي كند.
از مجموع 90 هزار ساختمان شهر هيروشيما 62 هزار ساختمان به كلي از ميان مي روند.
سپس نوبت تاثير سوم انفجار اتمي مي رسد كه در سال 1945 ميلادي هنوز چندان شناخته شده نبود ، در حاليكه شاخصه ويژه انفجار هسته اي است ، تاثير تشعشعات راديواكتيو كه موجب انواع سرطان ها ، بيماري هاي خوني و... مي شود. اين يكي از همه وحشتناك تر است زيرا آثار آن روزها ، ماه ها و حتي سال ها پس از انفجار خود را نشان مي دهند.
بمب اتمي كه برفراز هيروشيما منفجر شد را آمريكايي ها «ليتل بوي» ناميده بودند و قدرت آن معادل انفجار 13 هزار تن تي ان تي بود.



در انفجار بمب اتمي 80 هزار نفر از مردم هيروشيما كشته شده و 70 هزار نفر مجروح مي شوند كه اغلب آنها نيز اندكي بعد جان خود را از دست مي دهند.
اين تلفات جدا از هزاران انساني است كه ماه ها و سال هاي بعد به دليل تاثير مواد راديواكتيو در اثر ابتلا به بيماري سرطان و ديگر بيماري ها جان خود را از دست مي دهند. حتي تا سال ها بعد از انفجار هزاران كودك ناقص الخلقه متولد شدند كه سالهاي زندگي را با رنج و درد به پايان رساندند.
3 روز بعد ،در روز 9 اوت سال 1945 ميلادي نوبت شهر ناگازاكي ژاپن مي شود تا اين بلاي ساخته دست بشر را تجربه كند.



مخوف ترين سلاح جهان تاثيرات مخرب خود را در هيروشيما و سپس در ناگازاكي نشان مي دهد.
به اين ترتيب ، در روز 6 اوت سال 1945 ميلادي شهر هيروشيما هدف بمباران اتمي قرار مي گيرد و نخستين بمب اتمي برفراز اين شهر منفجر مي شود و عصر هسته اي جهان آغاز مي گردد.
بلافاصله پس از انفجار بمب اتمي ، كاخ سفيد در چند كلمه خبر بمباران هيروشيما را به مردم آمريكا اطلاع داد: ما هم اكنون بمبي را روي هيروشيما در ژاپن رها كرديم كه قدرت خورشيد در آن نهفته است ، ما موفق به مهار انرژي عظيم عالم شده ايم.
در اين روز 80 هزار نفر از مردم شهر كشته و 70 هزار نفر مجروح مي شوند كه اغلب آنها نيز اندكي بعد جان خود را از دست مي دهند.


در جريان ماه ها و سال هاي بعد هزاران نفر ديگر به دليل تاثير تشعشعات راديواكتيو با درد و رنج جان خود را از دست مي دهند.
فاجعه اي كه در پي انفجار اين بمب اتمي رخ داد ، لكه سياهي را در تاريخ جنگ هاي جهان ، در تاريخ بشريت و در تاريخ امريكا ثبت كرد كه حتي با گذشت قرن ها پاك نخواهد شد.





منبع: جام جم آنلاین
__________________
تازه تر کن داغ ما را، طاقت دوری نمانده
شِکوه سر کن، در تن ما تاب مهجوری نمانده
پر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ !
دل به زخمی شعله ور شد، جان به عشقی مبتلا
بر نتابد سینه ما داغ چندین ماجرا
تازه شد به هوای تو دل تنگ ما ای وای !

پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 08-22-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

کشف ردپايي انباره آذوقه در دژ حسن صباح




مدير پايگاه ميراث فرهنگي الموت از کشف انبارهاي آذوقه مواد غذايي در سمت غرب قلعه و بخش پرتگاه دژ حسن صباح الموت خبرداد.

مدير پايگاه ميراث فرهنگي الموت در گفتگو با ميراث آريا(chtn)با بيان اين مطلب افزود: انبارهاي آذوقه مواد غذايي که در سمت غرب قلعه و بخش پرتگاه بدست آمد دليلي بر ذخيره کردن مواد غذايي درقلعه و استفاده ساکنان از تمامي محوطه هاي صخره براي زندگي است.

حميده چوبک پله هاي سنگي تراشيده شده از صخره را از مهم ترين آثار بدست آمده در اين قلعه دانست و افزود: اين پله ها براي دسترسي به انبار مواد غذايي در بخش پرتگاه غربي قلعه ايجاد شده است.

وي اضافه کرد: همچنين در بخش شمالي قلعه، فضاهاي معماري دربرگيرنده اتاق هاي مسکوني، آب انبارها، انبارهاي مواد غذايي و برجي در بخش غرب قلعه در طول کاووش‌ها به دست آمده است.

به گفته اين مقام مسئول؛ در طول کاووش علاوه بر يافت شدن مخزن بزرگ مواد غذايي، يک اطاق به همراه بخاري ديواري سنگي و تنور در داخل آن يافت شد.

چوبک با بيان اينکه در سمت جنوب مخزن مواد غذايي، يک مخزن سنگي ديگر قرار گرفته است، افزود: پنج واحد مسکوني شامل چهار اطاق و يک برج در سمت جنوب غربي کارگاه که در کف برخي از اطاق هاي آن تنور قرار داشت کاووش شده است.

وي اظهارداشت: ساکنان قلعه از طريق پلکان هايي که در دل صخره کنده شده است به اين انبارها و مخازن مواد غذايي و آذوقه دسترسي داشته اند.

اين بانوي برگزيده کشور با اشاره به اينکه مخزن ها داراي پوشش طاق سنگي بوده اند بيان داشت: وجود تيرهاي چوبي در اين بخش نشان دهنده سقف چوبي در قلعه و سوختگي تيرهاي چوبي نيز نشانگر وقوع آتش سوزي در قلعه است که شايد يکي از عوامل تخريب و ترک دژ بوده است.
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 07:55 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها