شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |
12-07-2011
|
|
مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693
7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
پشت شيشه برف ميبارد
پشت شيشه برف ميبارد
در سكوت سينه ام دستي
دانه اندوه ميكارد
مو سپيد آخر شدي اي برف
تا سرانجام چنين ديدي
در دلم باريدي ... اي افسوس
بر سر گورم نباريدي
چون نهالي سست ميلرزد
روحم از سرماي تنهايي
ميخزد در ظلمت قلبم
وحشت دنياي تنهايي
ديگرم گرمي نمي بخشي
عشق اي خورشيد يخ بسته
سينه ام صحراي نوميديست
خسته ام ‚ از عشق هم خسته
__________________
گاهی حس میكنم
گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند
كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
|
3 کاربر زیر از hossein سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
12-07-2011
|
|
مدیر بخش موبایل
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693
7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
صحبت گل سرخ از باران و
صحبت باران از گل سرخ است،
اما هي باد ميآيد،
آمدن، وزيدن، و افعال سادهئي ديگر.
با اين همه، وقتي که وزيدنِ باد ... هي بيجهت است،
يعني چه!؟ هي علامتِ حيرت! هي علامت پرسش؟
گل سرخ، پيادهئي مغموم است
گوشهي يک پارک قديمي شايد
خواب دامنهئي دور از دست را ميبيند.
پس چرا پي ستاره در پيالهي آب ميگردي گلم!؟
يک امشب نخواب و بر بام باد برآ،
سينهريز ستارگانِ باکره را به نرخ يک آواز ساده خواهي خريد.
فکر ميکني من بيجهت به اين زبانِ هفت ساله رسيدهام!؟
نه به جان نسيما، نه!
بخاطر همهي آن خوابهامان در نيمهراهِ بيم و باور است که چانه ميزنم
باد که بيايد، باران که بيايد
تو بايد به عمد از ميان آوازهاي کودکان بگذري
چترت را کنار ايستگاهي در مه فراموش کن
خيس و خسته به خانه بيا
نميخواهي شاعر باشي، باران باش!
همين براي هفتپشتِ روئيدنِ گل کافي است،
چه سرخ، چه سبز و چه غنچه !
|
2 کاربر زیر از hossein سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
12-07-2011
|
|
تازه کار
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2011
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 17
سپاسها: : 16
37 سپاس در 17 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
فریادها مرده اند
سکوت جاریست
تنهایی حاکم شهر بی کس است
می گویند خدا تنهاست
ما که خدا نیستیم
پس چرا از همه تنها تریم.....
|
5 کاربر زیر از آشنای بهاری سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
12-08-2011
|
|
کاربر خيلی فعال
|
|
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312
1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
رفتن، نبودن نیست ...
رضا بروسان/همسرش الهام و دخترش لیلا .. هر سه رفتند .. صبح 14 آذر ..
گاهی می خندم
گاهی گریه می کنم
گریه اما بیشتر اتفاق می افتد
به هر حال آدم
یکی از لباس هایش را بیشتر دوست دارد...!
دنیا چشم از ما بر نمی دارد/ الهام اسلامی
تنهایی در اتوبوس، چهل و چهار نفر است
تنهایی در قطار، هزار نفر.
به تو فکر میکنم
در چشمهای بسته، آفتاب بیشتری هست...!
یک بسته سیگار در تبعید / رضا بروسان
چنان باورت می کنم
که شاخه هایت به شکستن امیدوار شوند
من دختر یک کشاورزم
آب باش و با من مهربانی کن
سرکشی نکن
قلب من از قدم های تو پیشی می گیرد
بگذار شب بیاید و خیابان را خلوت کند
تا تو را در آغوش بگیرم
تو دیواری هستی که هیچ دری از غمگینی ات کم نمی کند
همیشه چای می خوری و شعر می خوانی
صدای تو دلتنگم نمی کندتنهایم می کند.
الهام اسلامی
همه ی ما منتظریم تا دیگران بمیرن تا براشون بزرگ داشت بگیریم/خودمو میگم ..
اینقد رفتن این سه تا برام سخت بود که هی شعراشونو میذارم.. قبل از این اتفاق فقط یکی دوتا از کاراشو خونده بودم .. نمی دونم باید گردن مشغله انداخت .. یا بی معرفتی خودم ِ !!
"بودن" رو و "قدر دونستن" /وختی کسی هست/ رو کی می خوایم یاد بگیریم ..
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
|
4 کاربر زیر از GhaZaL.Mr سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
12-08-2011
|
|
مدیر تالار انگلیسی
|
|
تاریخ عضویت: Apr 2008
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,577
سپاسها: : 3,750
4,670 سپاس در 1,282 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ای تو هوای هر نفس، عشق تو میورزم و بس، دل کنده ام از همه کس، پناه من تویی و بس
__________________
|
3 کاربر زیر از مهرگان سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
12-08-2011
|
|
مدیر تالار انگلیسی
|
|
تاریخ عضویت: Apr 2008
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,577
سپاسها: : 3,750
4,670 سپاس در 1,282 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شعر نو:
کلماتم را در جوی سحر میشویم
لحظه هایم را در روشنی باران ها
تا برای تو شعری بسرایم روشن
تا که بی دغدغه بی ابهام
سخنانم را در حضور باد
_این سالک دشت و هامون_
با تو بی پرده بگویم:
که تورا
دوست می دارم
تا مرز جنون!
شفیعی کدکنی
__________________
|
کاربران زیر از مهرگان به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
12-08-2011
|
|
ناظر ومدیر تالار پزشکی بهداشتی و درمان
|
|
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 4,109
سپاسها: : 3,681
5,835 سپاس در 1,524 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آب و هوای دلم آنقدر بارانیست ، که رخت های دلتنگیم را فرصتی برای خشک شدن نیست . اینگونه است که دلم برایت همیشه تنگ است ...
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
|
2 کاربر زیر از shokofe سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
12-08-2011
|
|
تازه کار
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2011
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 17
سپاسها: : 16
37 سپاس در 17 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
دل تنگم و دیدار تو درمان من است
بی رنگ رخت زمانه زندان من است
بی رنگ رخت زمانه زندان من است
بی رنگ رخت زمانه زندان من است
|
3 کاربر زیر از آشنای بهاری سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
12-08-2011
|
|
ناظر ومدیر تالار پزشکی بهداشتی و درمان
|
|
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 4,109
سپاسها: : 3,681
5,835 سپاس در 1,524 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
می گویند : قسمت نیست حکمت است ؛ خدایا .... من معنی قسمت و حکمت را نمی دانم ، اما .... تو معنی طاقت را می دانی مگه نه ... !!!؟؟؟
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
|
2 کاربر زیر از shokofe سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
12-08-2011
|
|
کاربر بسیار فعال
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245
743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تو اي ناياب اي ناب مرا دریاب دریاب
منم بی نام بی بام مرا دریاب تا خواب
مرا دریاب مستانه مرا دریاب تا خانه
مراقب باش تا بوسه مرا دریاب بر شانه
مرا دریاب من خوبم هنوزم آب میکوبم
هنوزم شعر می ریسم هنوزم باد می روبم
مرا دریاب در سرما مرا دریاب تا فردا
مرا دریاب تا رفتن مرا دریاب تا اینجا
مرا دریاب تا باور مرا دریاب تا آخر
مرا دریاب تا پارو مرا دریاب تا بندر
تو اي ناياب اي ناب مرا دریاب دریاب
منم بی نام بی بام
مرا دریاب تا خواب
مرا دریاب تا خانه مرا دریاب مستانه
مراقب باش تا بوسه مرا دریاب بر شانه
تو اي ناياب اي ناب مرا دریاب دریاب
منم بی نام بی بام
مرا دریاب تا خواب
تو اي ناياب اي ناب،مرا دریاب دریاب
شاعر : شهریار قنبری
__________________
There's a fire starting in my heart Reaching a fever pitch and It's bringing me out the dark Finally I can see you crystal clear
|
3 کاربر زیر از آريانا سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 08:06 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|