|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| استان کرمانشاه در این تالار به بحث و بررسی مطالب مرتبط به استان کرمانشاه میپردازیم. |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#161
10-11-2009
|
||||
|
||||
داش میتی تا کرگه ت از سن پرورش شخصیتی در نرفته بیارش کرماشان بدش دس خودم تا فنون رزمی و بزمی کرماشانیه یادش بدم حیفه به خدا..
بیایین یه 2 سال اینجا باشین بعد برگردین.. بیارش تا یه سهیلا و ثریای خوب براش پیدا بکنم... بقیه بچه های ول کو بی معرفتن م یه قرار هشتم گفتم هیوا بر میگرده با خانواده ش یه برنامه بریزیم جم شیم همه جم رو اشتباها جیم خوندن ! خودت برگرد تا بریم جگریگه ی رفعتیه چند سیخ خوش گوشت و چگر بخوریم .... البته دوستان اگه میامدن کمتر از کاپوچینو بششان نمیدادم ولی خو سعادت نداشتن  فریما که دیروز بیشتز از حد توی سایت نافرمانی کرد فکر کنم صلاح رو در این دیدیم که دیگه همراهیش نکنیم توی سایت یه عضو کرماشانی از دست دادیم فردا پرسه میگیریم لطفا از اوردن پرسانه خود داری کنین ... اناهیتا اله ابها اخرین بار گفت میرم سفر دیگه برنگشته فرگل خانم خو هنوز هست رزیتا خانم کم اینجا میاد بیشتر در بخشهای دیگه آگر میسوزانه کره سایتگمانه به علی اتش زد... تاری خو هسی هنو تازه رنگیشی آبیو بیه دی بیشتر باید همراهیمان بکاد البته اویش دویکه فره شلوخ پلوخ کرد و گرد فریما یه دس کتک حساوی ها بان سری  اقا حامد که بی خبر ازش نیسیتیم امرزو یه تاپیک خوب زد اندر مزایای داشتن یک دستگاه خواهر در بابت اقا بهزاد میگفتیم... نه خدایی به کارش سواره فرگل خانم مهدی توم میشناختیش دیه درسته ؟ اصلا شکلش نشان میده به کارش مسلطه اون محیط کارش توی لابی و اون پاسیو و گلخونه وای بچه بودم میترسیدم... اینقدر خوشم میاد از اینکه سر شیشه امپوله رو تق میزنن میشکنن.... اره سوزناشم درد نداره.. اخرین بار 5 سال پیش یه دونه یک ودویست زدم پیشش خیلی سرما خورده بودم درد نداشت فقط 10 دقیقه نتونستم از روی تختش پا شم هیچیمم نکرد خوب نشدم... دیگه دکتر و امپولو همه چیو گذاشتم کنار 1.200 کم نیست بچه ها اخرشه دیگه هر کسی نمیزنه ولی منو کاری نکرد....
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست 
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#162
10-12-2009
|
||||
|
||||
|
چاكريم كوروش گيان
به اميد خدا برميگردم.اولين چيزي كه نشانش ميدم فنون بزميه! رزميشم خودش ياد ميگيره، در مورد جگري هم باهات موافقم.البته هر وقت ميام كرماشاه حتما بايد يه سري به جگري "محفل" كه كنار بانك ملي ميدان شهرداري حتما" بزنم.
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است ! نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ! چه سنگبارانی... گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟! " خانه خدا سنگ است "
|
|
#163
10-12-2009
|
||||
|
||||
|
سلام
من که همیشه اینجام ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#164
10-13-2009
|
||||
|
||||
|
خوب هميشه هم سلامت باشي.
بقيه كجانن؟ ديارشان نيس! جاتان خالي ديشو رفتم نزديك خانه با ماشين گشتي بزنم.شلوار جافي مشكي، تي شرت هاي كلاس مشكي و كتاني مشكي پوشيده بودمو،جاتان بازم خالي صداي سي دي كرديگه ره زدودم بالا و ... ديه فكرش بكنين چني بشم فوش دادن!!! خداييش حال داد، ولي چه بكم تك و تنيا بيم.اي خدا تف وه اي غريبيه!!!
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است ! نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ! چه سنگبارانی... گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟! " خانه خدا سنگ است "
|
|
#165
10-13-2009
|
||||
|
||||
|
سلام سلام
 خدانگهدار
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#166
10-13-2009
|
|||
|
|||
|
رزيتا گيان اجي ديشو ونو اونمك خفتيده
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد .... رويايم را ببين خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش با لبخند نفسهايت را سپاس ميگويد پس بر تو چه گذشته كه اينچنين آرزوي مرگ ميكني ......  ببين فرصت نيست فرصت براي بودن نيست پس سعي كن تا درخت را احساس كني سبزه رابشنوي و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي تا روزي شايد درخت را تا مرز انار تعقيب كني (تاري)
|
|
#167
10-13-2009
|
||||
|
||||
|
والا برا دیشو و نو جاده ارومیه تبریز که جدیدا و بانی پل دانه داشتم و سرعت 140 چیام که یهو کفتمه نو دریاچه ی ارومیه
البته فوری و خو هلسام 
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#168
10-13-2009
|
||||
|
||||
|
كلا چند نفريم؟ (له ناو اي تاپيكه)
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است ! نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ! چه سنگبارانی... گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟! " خانه خدا سنگ است "
|
|
#169
10-15-2009
|
||||
|
||||
|
سلام سلام سلام
خوبین ؟ خوشین؟ دوستان یه مدت رفته بودم غریبی البته دوباره باید برم خدا هیچ کسه دچار غم غربت نکنه خیلی بده خیلی الان که آمدم قدر یه قدم راهی که تو شهرمان بر میدارمه میدانم خداییش ما چه ادبیات باحالی داریما راحت میشه مردمه بذاری سرکار مثلا ای چند وقت به دوستان میگفتم بریم پس نمی دانستن یعنی چه حالا ده دیقه مه به اینا توضیح میدادم که بریم پس بعنی برگردیم به مکان مبدا خلاصه اعصابمانه داقان کردن
|
|
#170
10-15-2009
|
||||
|
||||
|
سلام همشهری عزیز
خیلی خیلی خوش آمدی نبودی جات معلوم بود ایشااله که خوش گذشته باشه 
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 7 نفر (0 عضو و 7 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 03:01 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.