بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > پارسی بگوییم

پارسی بگوییم در این تالار گفتگو بر آنیم تا در باره فارسی گویی به گفتمان بنشینیم و همگی واژگانی که به کار میبیندیم به زبان شیرین فارسی باشد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #161  
قدیمی 12-19-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


زَنبیل یعنی چه؟

زَن+ بال ( بیل) = زنبال ، زنبیل


زنبیل در اصل زنبال بوده یعنی وسیله ای که بر بال زن قرار دارد . توجه داشته باشید که هنوز در بسیاری از شهرستانها به دست می گویند "بال" . لفظ "بالا" نیز از همین ریشه است زیرا با بلند کردن دست می توان آن را بر فراز بقیه جاهای بدن برد.
گاهی الف به ی تبدیل می شود . مانند طرح اسلامی که به اسلیمی تبدیل شده است . زنبیل در متون کهن عربی نیز وارد شده است . اما امروزه واژه های دیگری برای زنبیل در عربی ساخته شده . مانند عَــلّــاقة در عراق.
هر واژه ای که در نظر بگیرید . چنین داستانی دارد .

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #162  
قدیمی 12-19-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

دیو در فارسی ، هندی و زبان های اروپایی



"دیو" در زبان فارسی
آریاییان خدایان را به دو گروه اَسورا (asura) و دیوا (daeva) تقسیم می نمودند. در زبان‌های ایرانی «س» به «هـ» و اسورا به اهورا تبدیل می گردد. (همان گونه که امروزه در کردی به آهن و ماهی «آسِن » و «ماسی» می گویند . کیَنی ماسی به معنی چشمه ماهی در بان پرور بدره استان ایلام و نیز«گاماسیاو» به معنی گاو ماهی آب در ایلام و کرمانشاه از نمونه های تبدیل «س» به « ه » است . «سند» را نیز «هند» خوانده اند. هرچند امروزه سند با هند فرق دارد ).

زندگی هندیان وایرانیان طبقاتی بود و هر طبقه، گروهِ خدایان خود را دارا بود. شاهان، روحانیان، جنگاوران و توده‌ی مردم. دیواها خدای جنگاوران و اهوراها خدایان شاهان و روحانیان بودند.
پس زرتشت «اهورا مزدا»را بزرگ‌ترین خدا اعلام نمود . در برابر «اهورا مزدا»، «انگره مینیو» (
Angra Mainyu) بود. مینیو به معنای روح است و امروزه به صورت مینو در آمده است. در زبان اوستا، «یزته» (yazata) یعنی «شایسته‌ی ستایش» و به فرشتگانی گفته می‌شد که فروتر از «اَمِـشا سپندان» بودند. این واژه در فارسی نو به صورت «ایزد» درآمد و به معنای خود خدا به کار رفت.
«اهورا مزدا» در زبان پهلوی به صورت «اورمزد» یا «هرمز» درآمد و «انگره مینیو» به صورت «اهریمن».
از همان زمان زرتشت دیگر در زبان‌های ایرانی (از جمله پارسی) دیو به معنای خدای بد به کار رفت.
هم چنین خدای مردمان دیگر نیز دیو گفته می‌شد و به پرستندگان این خدایان نیز دیوپرست و بعدها دیو گفته شد. در شاهنامه «تهمورث دیوبند» در واقع دشمنان ایران را به بند کشید. هم چنین رستم با «اکوان دیو» و «دیو سپید» جنگید.

امروزه ریشه‌ی دیوا در انگلیسی نیز فراوان به کار می‌رود مانند «آسمانی » (
divine). خواننده‌ی اپرا یا زنان برجسته را دیوا (diva) می‌نامند. در زبان فرانسه، خدا را Deiu می‌گویند. در اسپانیایی «خدانگهدار» می‌شود Adios.
در زبان لاتین خدا «تئو» (
theo) گفته می‌شود که از آن به عنوان ریشه در اصطلاحاتی مانند «خداشناسی» (theology) استفاده می شود و نام تئودور (Theodore به معنای خداداد) استفاده می‌شود. هم چنین نام خدای بزرگ یونانیان «زئوس»نیز از همین ریشه است.

بررسی‌های ریشه‌شناختی نشان می‌دهد که واژه‌ی "دیو" در همه زبان های آریایی، معنای "خدا" داشته یا دست کم، نام یکی از خدایان بوده است.
بعدها در دستگاه عثمانیان، به حاکم مصر - که زیردست امپراتور عثمانی بود - خدیو گفته شد.
اما دیو در دیگر زبان‌های هند واروپایی معنای خوب خود را نگه داشت. شگرف آن که در زبان هندی دیوا به معنای خدای خوب و اسورا به معنای خدای بد است.
پس هر دو معنای "دیو" بد استدر زبان یونانی این واژه به صورت "
zeus" شده که نام پدر خدایان یونان باستان است. بخش اول "ژوپیتر" Jupiterیعنی «ژو که پدر خدایان رومی است از همین ریشه می باشد.

در لاتین "deus" به معنای خدا است . در زبان فرانسه "dieu" درزبان ایتالیایی "dio" و در اسپانیایی "dios" همگی به معنای خدا هستند.
دیو در فارسی باستان، نه تنها معنای "خدا" نداشته، بلکه به معنی آفریده‌ ی "اهریمن" است که نقشی در برابر "ایزدان" دارد.
دیو در زبان سانسکریت "devā" بوده که به خدایان کهن آریایی گفته می‌شده است و تاکنون نیز در هندی به معنای خدا است.
ریشه و معنی "دیو" و "خدا"
و البته در شاهنامه فردوسی دیو به گروهی از اقوام نامتمدن ایران پیش از ورود آریاییان اطلاق شده که ظاهری نازیبا داشتند.نمونه این امر جنگ رستم با اَکوانِ دیو است .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #163  
قدیمی 12-19-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


ریشه واژه الله




کلمه الله در اصل ال +اله بوده و همزه به خاطر کثرت استعمال حذف شده است.
درباره ریشه لغت الله چند نظر وجود دارد. بعضی گفته اند این کلمه از اله گرفته شده است .عرب در دوره جاهلی خدا را می شناخته اما برایش شریک قائل می شده و چند اله داشته و الإلــه یعنی آن خدای بزرگ و برتر از سایر خدایان.

گروهی دیگر بر این باورند که این کلمه از (وله) گرفته شده و اله بر وزن فعال به معنای مفعول است مانند کتاب که به معنای مکتوب است .

و اگر از وله گرفته شده باشد، وله یعنی سر گشتگی و اله یعنی سرگشته ( حیران)و یا شیداست و از این رو خدا را الله گفته اند که عقل ها در مقابل او سرگشته و شیدا می شوند.

سیبویه از علمای صرف و نحو ادبیات عرب از طرفداران این نظر است که ریشه کلمه الله «وله» است. مولوی در مثنوی نظر او را بیان کرده و می گوید:
معنی الله گفت آن سیبویه یولهون فی الحوائج هُم لَدَیـه
گفت الهنا فی حوائجنا الیک و التَمَسناها وَجَدناها لَدَیــــک
ترجمه: سیبویه درباره معنی الله گفت: الله کسی است که مردم در نیازهای خود شیداوار به سوی او می روند. گفت خدای ما در نیازهایمان به سوی تو روی می آوریم و از تو می خواهیم و آن ها را نزد تو می یابیم.
شاید هم اله و وله دو گویش از یک زبان باشند، یعنی اول وله بوده و بعد آن را به صورت اله استعمال کرده اند؛ و وقتی آن را به صورت اله تلفظ نمودند معنی پرستش هم پیدا کرده؛ بنابراین معنی الله چنین می شود: آن ذاتی که همه موجودات ناآگاهانه شیدای او هستند و او تنها وجودی است که شایستگی پرستش دارد.

برخی براین باورند که که در فارسی واژه ای معادل کلمه الله نداریم، و هیچ واژه ای رساننده تمام معنی الله نیست.
زیرا اگر به جای الله «خدا» بگذاریم رسا نخواهد بود، چون خدا مخفف «خودآی» است و اگر خداوند به کار رود باز رسا نخواهد بود زیرا خداوند یعنی صاحب. اما چنین نیست .در هر زبانی برای معادل الله واژه های زیبایی وجود دارد که از جنبه هایی بر زبانهای دیگر برتری دارد. در فارسی نیز اهورامزدا ، ایزد ، یزدان ، کردگار ،خدا، خداوند ، پروردگار واژگانی زیبایند . با قاطعیت می توانیم بگوییم در عربی نیز هیچ واژه ای به زیبایی و رسایی خدا( خود+آی) نیست . این ها قدری مبالغه و خودباختگی در برابر زبان عربی و کوچک کردن زبان فارسی است .

اما برخی که چندان نگاه خوشبینانه ای به اسلام ندارند این واژه را از ریشه ی بت لات می دانند و اصل الله را اللات می دانند که به الله تغییر شکل داده است .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #164  
قدیمی 12-19-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


آنفلوانزا ریشۀ عربی دارد .یعنی یک کلمه ی عربی است .


اما در خود عربی هم با تلفظ لاتین این کلمه را ادا می کنند .(!) ابن سینا پزشک مسلمان نام این بیماری را ( أنــفُ الــعَنــزة ) یعنی (بینیِ بُز ) نهاد. این کلمه در زبانهای لاتین تغییر تلفظ داد و حال در عربی هم به صورت آنفلونزة گفته می شود .
از این اتفاقات در دنیای کلمات بسیار است . مانند واژۀ دکتر که ریشۀ فارسی دارد .در فرهنگ دهخدا مفصلاً در مورد این کلمه توضیح داده شده است که چه مسافرت طولانی ای داشته که دوباره به سوی ما برگشته . البته اصل کلمه دکتر (دستور ) بوده . لطفاً به لغتنلمه دهخدا مراحعه کنید .

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #165  
قدیمی 12-19-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

تشک ترکی است نه فارسی .



دشک از مصدر « دُشَماخ » گرفته شده و دشماخ یعنی پهن کردن و گستراندن . دشک یعنی پهن شده . در عراق بدان دَوشَک و در عربستان مَرتَبة و در عربی فصیح فِراش گویند . تجدید فراش به معنی ازدواج مجدد نیز به معنی نو کردن دشک است .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #166  
قدیمی 12-19-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


سهراب،سور،سُرخ ، سهرورد چه ربطی به هم دارند؟



سهراب،سور،سُرخ ، سهرورد ، چهارشنبه سوری ، سور دادن ، سرخ کردن و... همه ی این کلمات از ریشه (سُخـر) به معنی رنگ قرمز می باشند .
تلفظ (سُخر) دشوار است و تبدیل به سرخ ،سور و سُهر شده است . سهراب یعنی سرخ روی . تهمینه مادر سهراب و همسر رستم زال او را چنین نامید زیرا سرخ روی بود . سهرورد یعنی جایی که گل سرخ دارد.
رنگ سرخ رنگ شادی و جشن است و سور دادن از این روی اینگونه نامیده شده است .

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #167  
قدیمی 12-19-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

زعفران در همه زبانها



زعفران واژه ای فارسی است که به تمام زبانهای جهان رفته است مثلاً در انگلیسی بدان می گویند safron .علت هم این است که تا چندی پیش فقط ایران آن هم در جنوب خراسان کشت می شد .حالا در اسپانیا هم عمل می آورند ولی به خوبی ایرانی آن نیست .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #168  
قدیمی 12-19-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


ریشه آرم مار به عنوان سمبل برای داروخانه



ریشه آرم مار به عنوان سمبل برای داروخانه
دو اسطوره یونانی در این مورد وجود دارد.
داستان اول اینکه روزی اسکولاپ پسر آپولو سرگرم درمان مردی به نام گلائوکس بود که زئوس او را با آذرخشی از پای درآورده بود . ماری به اتاق او خزید و اسکولاپ مار را با عصایش کشت.مار دیگری به درون اتاق آمد و گیاهانی در دهان مار مرده نهاد و او را زنده کرد .سپس اسکولاپ از همان گیاه برای زنده کردن گلائوکس بهره گرفت .از آن پس مار نماد داروخانه و پزشکی شد .
داستان دیگری نیز هست که می گوید در شهر رُم بیماری طاعون آمد و مردم ماری را که در معبدی در بیرون شهر رم بود آوردند تا بیماری را از بین ببرد.مار هر جا حرکت می کرد بیماری را با نیروی جادویی خود از میان می برد . آنگاه به پاس کار آن مار در سر راه او جام شرابی نهادند تا از آن بنوشد . مار دور آن جام حلقه زد و از آن بالا رفت و سر در آن کرد و از آن نوشید و رفت . از آن پس ماری را که سر در جام شراب کرده به عنوان نمادی برای داروخانه برگزیدند

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #169  
قدیمی 12-19-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

وجه تسمیه بور بور

روستاهایی که پیشوند بور دارند مانند :بوران، بورآلان، بورنگ ، بورنجان و ...
درزبان پهلوی بور(boor) به معنای سرخی مایل به قهوه ای وبوران(booran) به معنای گلگون وسرخ فام می باشد . در کردی و لَکی نیز عیناً همین واژه به کار می رود . در نام جاهای بسیاری این واژه به کار رفته است که شاید یک دلیل آن رنگ خاک وکوه های سرخ آن جاها باشد:
روستای بور بور در دهستان شیان اسلام آباد غرب
روستای بوران در نزدیکی آمل در استان مازندران، روستای بورآلان در آذربایجان غربی، بورنجان در استان فارس،بورنگ در استان خراسان جنوبی،بوروی درسیستان وبلوچستان، بوری آباددراستان خراسان رضوی وروستای بوریان در استان خراسان شمالی روستاهای بوران علیاوبوران سفلی دراستان اردبیل،روستای بوربوردراستان همدان، روستای بورسردرجنوب ایران در نزدیکی چابهار،بورک در نزدیکی لردگان در استان چهارمحال وبختیاری، .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #170  
قدیمی 12-19-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


کلمات ایرانی در انگلیسی
Nav-1 ناو: واژه ایرانی به معنی کشتی است و ازهمین ریشه ناوبان – ناوخدای (ناخدا) مشتق می شود. درانگلیسی Navigate (کشتی رانی) وNavigable (قابل کشتی رانی) Navigator (ملاح) Navy blue (آبی سیر) و Naval (وابسته به نیروی دریانی) ازهمین ریشه آمده اند.

Caravan – 2کاروان.

Arch-3 قوس: درانگلیسی به مفهوم قوس می باشد. درفارسی "ارک" اراک واریکه داریم که به معنای مرکز قلب وحتی قوس به کار رفته اند . واژه اراک ایرانشهر به معنی دل ایرانشهر بوده است. ازهمین ریشه کلمات Archreology (قوس شناسی وسپس معماری ) گرفته شده است.

King- 4پادشاه : این واژه انگلیسی و Konig آلمانی و واژه های مشابه درسوئدی دانمارکی نروژی فنلاندی وایسلندی از ریشه Kay پهلوی وKavi اوستایی است. درزبان پشتو خنتما (نجیب زاده وبزرگوار) ودرزبان ترکی خان به احتمال زیاد بااین ریشه ها قرابت دارند. به این کلمات دقت کنید تا پی به شباهت آنها ببرید. کی – کیان Kikg- Kigam KONIG- خان – خنتماکان- کاندیدا.

dinar-5 دینار: پول عربی که ریشه ایرانی اوستایی دارد. (دَریک ) نام پول زمان هخامنشیان که درکتاب مقدس تورات وانجیل یاد شده است. مدتی هم یونانیان مسکوک خود را به صورت دریک به کار می برده اند. هردو ریشه ایرانی دارند ریشه Darik بعدا به صورت Dram ودراخما Drachmaدر زبان یونانی وانگلیسی درآمده است.

better/best-6از ریشه بهتر و بهشت فارسی هستند . اینکه این دو صفت برتر و برترین در انگلیسی بی قاعده اند علت همین است.
Pepper-7 این واژه ازفلفل ایرانی گرفته شده است. این واژه به شکلPiper درلاتین Poivre درفرانسه peppe ایتالیا و پیری دریونانی است.
Spinach-8 اسفناج: این واژه ایرانی درزبان های دیگربه صورت گوناگون یافت می شود ازجمله درفنلاند Pikatia پیناتیا در انگلیسی و فرانسه Spinach ودرزبان های دیگر اروپایی کم وبیش تغییراتی کاربرد دارد. جالب این است که بدانیم اسفناج خود معرب سپاناج فارسی است .
Candy-9کلمه قند واژه ای است پارسی همان طور که شکر واژه ای است ایرانی. پس ازساخته شدن شکر در ایران که ریشه آن ایرانی و فارسی است کلمه کَندکه عربی شده اش قند است به وجود آمد .کَندو نیز از همین ریشه ی کَند است . یکی از واژه های انگلیسی که ریشه مشابهی با کند یا قند دارد عبارتست از: Candy (شیرینی ). به گفته محمودی بختیاری کاندیدای وکالت در زمان قدیم لباس سفید رنگ شکری می پوشیده وبه همین ترتیب خود را نامزد انتخابات می کرده و بدین گونه واژه Candidate (کاندیدا نامزد) ساخته شد.

sugar-10 به معنی شکر نه تنها در فارسی بلکه در عربی (سُکَّــر) و در همه ی زبان های جهان وارد شده است.
Nuphar-11 نیلوفر زردNenophar- نام گل زیبای نیلوفر است که درزبان های دیگر اروپا ازجمله فرانسه – یونانی و نیز در ترکی دیده می شود.

- Orange-12 نارنج وترنج درپارسی کهن به نارنج وپرتقال اطلاق می شده اند درفرانسه Orang در ژاپنی Orenzi ودرزبان های ترکی ،کردی ، آسوری وبسیاری اززبان های دیگر دنیا وارد شده است.
safron- 13زعفران در همه زبانهای جهان وارد شده.
- Ginger-14زنجبیل: درزبان انگلیسی Zenzero ایتالیایی.

Lemon- 15لیمو: ریشه لیمو درغالب زبان های دنیا ازجمله ترکی، فرانسه اسپانیولی ،ایتالیایی و..به کارمی رود .همچنین کلمه Limonade که ازلیمو گرفته شده است. Lemon آب نبات ترش Lemon juice آب لیمو و ... .

16 - کلمه بوته که ریشه ای پارسی واصیل است درزبان های اروپایی به گونهBotanic (علم گیاه شناسی) وارد شده است. وبه نظر می رسد که واژه ی Pon فنلاندی نیز کوتاه شده آن باشد. درزبان ترکی نیز واژه بوته را داریم.در عربی به صورت بوتَق وارد شده و این واژه Botanic تقریبا بین المللی است ودرتمام زبان های اروپایی به کارمی رود.
alcohl -17 یا همان الکل نیز هر چند عربی است اما فراموش نکنیم کاشف الکل زکریای رازی ایرانی بود و در دوره ی او چون زبان عربی زبان نوشتار جهان اسلام از جمله ایران بود این دانشمند به جای اینکه یک اسم فارسی روی کشف خود بگذارد یک اسم عربی گذاشت .
18- بیجامه بیژامه همان پاجامه در فارسی است .
19 - cake کیک همان است که در کرمانشاه کاک گفته می شود . البته کاک همان کیک نیست . بلکه واژه ی کاک وارد انگلیسی شده است . حتی در عربی نیز وارد شده است .( کَعک ) . اگر کیک و کاک و کعک را امروزه کنار هم بگذاریم سه نوع شیرینی متفاوت هستند . اما ریشه ی آن ها یکی است .
یوگورت به معنی ماست نیز ترکی است که وارد انگلیسی شده است .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 3 نفر (0 عضو و 3 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 08:15 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها