بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1701  
قدیمی 02-15-2012
mohammad.90 آواتار ها
mohammad.90 mohammad.90 آنلاین نیست.
مدیر بخش ورزش
 
تاریخ عضویت: Jan 2012
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,335
سپاسها: : 7,242

6,424 سپاس در 3,063 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض درد دوری

حمیرا

تو اونجاومن اینجا امان از درد دوری
من ماندم و رویاها نه شوق ونه سروری
امان ازدرد دوری امان ازدرد دوری
دوراز تو من ندارم نه شورو نه غروری
تاكی خدای عالم تاكی غم صبوری
امان ازدرد دوری امان ازدرد دوری
هجرت اجباری اگه از تو جدا كرده منو
خیال نکن که لحظه ای عشقت رها کرده منو
همش به خودامید میدم به طفل دل نویدمیدم
می گم تموم شدحادثه فصل رهایی می رسه
امان امان امان ازدرد دوری امان ازدرد دوری
دورازتو نالة غمت در دل من شکفته
اشکام غمامو به همه دونه به دونه گفته
خدامی دونه بی تومن یک روزخوش ندیدم
گریه کرده هر کسی که قصه امو شنفته
امان امان امان ازدرد دوری امان ازدرد دوری
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ،
از لطف به سوی ما نیایی

هرگه که ترا دهیم دردی ،
نالان شوی و به سویم ایی

هر دم که ترا دهم شفایی ،
یاغی شوی و دگر نیایی . . .
ای بنده تو سخت بیوفایی ...
پاسخ با نقل قول
5 کاربر زیر از mohammad.90 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #1702  
قدیمی 02-18-2012
فرگل آواتار ها
فرگل فرگل آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541

1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شعري براي تو
این شعر را برای تو می گویم
در یک غروب تشنهء تابستان
در نیمه های این ره شوم آغاز
در کهنه گور این غم بی پایان
این آخرین ترانه لالائیست
در پای گاهوارهء خواب تو
باشد که بانگ وحشی این فریاد
پیچد در آسمان شباب تو
بگذار سایهء من سرگردان
از سایهء تو، دور و جدا باشد
روزی به هم رسیم که گر باشد
کس بین ما، نه غیر خدا باشد
من تکیه داده ام به دری تاریک
پیشانی فشرده ز دردم را
می سایم از امید بر این در باز
انگشت های نازک و سردم را
آن داغ ننگ خورده که می خندید
بر طعنه های بیهده ، من بودم
گفتم: که بانگ هستی خود باشم
اما دریغ و درد که “زن” بودم
چشمان بی گناه تو چون لغزد
بر این کتاب درهم بی آغاز
عصیان ریشه دار زمان ها را
بینی شگفته در دل هر آواز
اینجا ستاره ها همه خاموشند
اینجا فرشته ها همه گریانند
اینجا شکوفه های گل مریم
بی قدرتر ز خار بیابانند
اینجا نشسته بر سر هر راهی
دیو دروغ و ننگ و ریاکاری
در آسمان تیره نمی بینم
نوری ز صبح روشن بیداری
بگذار تا دوباره شود لبریز
چشمان من ز دانهء شبنم ها
رفتم ز خود که پرده در اندازم
از چهره پاک حضرت مریم ها
بگسسته ام ز ساحل خوشنامی
در سینه ام ستارهء طوفانست
پروازگاه شعلهء خشم من
دردا، فضای تیرهء زندانست
من تکیه داده ام بدری تاریک
پیشانی فشرده ز دردم را
می سایم از امید بر این در باز
انگشت های نازک و سردم را
با این گروه زاهد ظاهر ساز
دانم که این جدال نه آسانست
__________________
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نيست
و دلم بس تنگ است ،
بی خيالی سپر هر درد است ،
باز هم می خندم ،
آن قدر می خندم که غم از روی رود

ویرایش توسط فرگل : 02-18-2012 در ساعت 02:07 PM
پاسخ با نقل قول
6 کاربر زیر از فرگل سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #1703  
قدیمی 02-18-2012
فرگل آواتار ها
فرگل فرگل آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541

1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دل من سخت شکست
مطمئن باش و برو ضربه ات کاری بود
دل من سخت شکست
و چه زشت به من و سادگیم خندیدی
به من و عشقی پاک که پر از یاد تو بود
و خیالم میگفت
تا ابد مال تو بود
تو برو
برو تا راحت تر تکه های دلم را آرام سر هم بند زنم .


__________________
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نيست
و دلم بس تنگ است ،
بی خيالی سپر هر درد است ،
باز هم می خندم ،
آن قدر می خندم که غم از روی رود

ویرایش توسط فرگل : 02-18-2012 در ساعت 02:55 PM
پاسخ با نقل قول
5 کاربر زیر از فرگل سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #1704  
قدیمی 02-18-2012
gohar آواتار ها
gohar gohar آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Dec 2011
محل سکونت: زیر آسمان یک شهر
نوشته ها: 67
سپاسها: : 218

240 سپاس در 101 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


مے دانستمــ مے رسد روز رفتنتـــ

حتے اگر ثانیه هآ رآ سفتـــ بچسبمــ


تـــُ براے رفتن آمده بودے


پاسخ با نقل قول
5 کاربر زیر از gohar سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #1705  
قدیمی 02-24-2012
آناهیتا الهه آبها آواتار ها
آناهیتا الهه آبها آناهیتا الهه آبها آنلاین نیست.
مدیر تالار کرمانشاه
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 1,458
سپاسها: : 6,194

3,940 سپاس در 933 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دلم برای پاکی دفتر نقاشی و گم شدن در آن
خورشید همیشه خندان، آسمان همیشه آبی
زمین همیشه سبز و کوههای همیشه قهوه ای
دلم برای خط کشی کناردفتر مشق با خودکار مشکی و قرمز
برای پاک‌کن های جوهری و تراش های فلزی
برای گونیا و نقاله و پرگارو جامدادی
دلم برای تخته پاک‌کن و گچ های رنگی کنار تخته
برای اولین زنگ مدرسه
برای واکسن اول دبستان
برای سر صف ایستادن ها
برای قرآن های اول صبح و خواندن سرود ایران اول هفته
دلم برای مبصر شدن ، برای از خوب ، از بد
دلم برای ضربدر و ستاره
دلم برای ترس از سوال معلم
کارت صد آفرین
بیست داخل دفتر با خودکار قرمز
و جاکتابی زیر میزها ، جا نگذاشتن کتاب و دفتر
دلم برای لیوان‌های آبی که فلوت داشت
دلم برای زنگ تفریح
برای عمو زنجیر باف بازی کردن ها
برای لی‌لی کردن
دلم برای دعا کردن برای نیامدن معلم
برای اردو رفتن
برای تمرین های حل نکرده و اضطراب آن
دلم برای روزنامه دیواری درست کردن
برای تزئین کلاس
برای دوستی هایی که قد عرض حیاط مدرسه بود
برای خنده
های معلم و عصبانیتش
برای کارنامه.... نمره انضباط
برای مُهرقبول خرداد
دلم برای خودم
دلم برای دغدغه و آرزو هایم
دلم برای صمیمیت سیال کودکی
ام تنگ شده
نمی دانم کدام روز در پشت کدام حصار بلند کودکی
ام را جا گذاشتم
کسی آن سوی حصار نیست کودکی ام را دوباره به طرفم پرتاب کند؟
__________________


پاسخ با نقل قول
4 کاربر زیر از آناهیتا الهه آبها سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #1706  
قدیمی 02-26-2012
فرگل آواتار ها
فرگل فرگل آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541

1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

امروز هم دارد می گذرد

بی توجه به من

به تکرار روزهای تنهایی

بی توجه به موی سیاهی که

سرگذاشته به سپیدی

اینجا

بهار با پرنده رفته است

و چند دقیقه مانده به از راه رسیدن کویر

...

اخبار خوشی ندارم

اما

اما به هر حال

هنوز هم

هنوز هم در پی یک ناگهانم
__________________
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نيست
و دلم بس تنگ است ،
بی خيالی سپر هر درد است ،
باز هم می خندم ،
آن قدر می خندم که غم از روی رود
پاسخ با نقل قول
4 کاربر زیر از فرگل سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #1707  
قدیمی 02-26-2012
فرگل آواتار ها
فرگل فرگل آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541

1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

برادر جان نمی دونی چه دل تنگم
برادر جان نمی دونی چه غمگینم
نمی دونی نمی دونی برادر جان
گرفتار کدوم طلسم و نفرینم
نمی دونی چه سخته در به در بودن
مثل طوفان همیشه در سفر بودن
برادر جان برادر جان نمی دونی
چه تلخه وارثه غم پدر بودن
دلم تنگ برادر جان برادر جان دلم تنگ
دلم تنگه از این روز های بی امید
ازین شب گردی های خسته و مایوس
از این تکرار بیهوده دلم تنگه
همیشه یک غم و یک درد ویک کابوس
دلم تنگ برادرجان برادر جان دلم تنگ
دلم خوش نیست غمگینم برادر جان
از این تکرار بی رویاي بی لبخند
چه تنهای غمگینی
که غیر از من همه
خوشبخت وعاشق
عاشق و خرسند
به فردا دل خوشم
شاید که تا فردا طلوعه
خوب خوشبختیه من باشه
شبا با رنج تنهایه من سر کن
شاید که فردا روز عاشق شدن باشه
دلم تنگه برادر جان برادر جان دلم تنگ
__________________
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نيست
و دلم بس تنگ است ،
بی خيالی سپر هر درد است ،
باز هم می خندم ،
آن قدر می خندم که غم از روی رود
پاسخ با نقل قول
5 کاربر زیر از فرگل سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #1708  
قدیمی 02-28-2012
مهبا آواتار ها
مهبا مهبا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال بخش کرمانشاه
 
تاریخ عضویت: Aug 2010
محل سکونت: سرپل ذهاب
نوشته ها: 712
سپاسها: : 1,370

1,384 سپاس در 473 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست

بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست

گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن

گفتی که نه باید بروم حوصله ای نیست

پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف

تو رفتی و دیگر اثر از چلچله ای نیست

گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت

جز عشق تو در خاطر من مشغلهای نیست

فتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت

بگذار بسوزند دل من مساله ای نیست
__________________

چای داغی که دلم بود به دستت دادم...آنقدر سرد شدم ...از دهنت افتادم


پاسخ با نقل قول
4 کاربر زیر از مهبا سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #1709  
قدیمی 02-29-2012
bigbang آواتار ها
bigbang bigbang آنلاین نیست.
مدیر بخش مکانیک - ویندوز و رفع اشکال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 2,586
سپاسها: : 5,427

6,159 سپاس در 1,794 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تو را به جای همه زنانی که نشناخته‌ام دوست می‌دارم
تو را به جای همه روزگارانی که نمی‌زیسته‌ام دوست می‌دارم
برای خاطر عطر گسترده بیکران و برای خاطر عطر نان گرم
برای خاطر برفی که آب می‌شود، برای خاطر نخستین گل
برای خاطر جانوران پاکی که آدمی‌نمی‌رماندشان
تو را برای خاطر دوست داشتن دوست می‌دارم
تو را به جای همه زنانی که دوست نمی‌دارم دوست می‌دارم.


جز تو، که مرا منعکس تواند کرد؟ من خود، خویشتن را بس اندک می‌بینم.
بی تو
جز گستره بی کرانه نمی‌بینم میان گذشته و امروز.
از جدار آینه خویش گذشتن نتوانستم
می‌بایست تا زندگی را لغت به لغت فرا گیرم
راست از آنگونه که لغت به لغت از یادش می‌برند.

تو را دوست می‌دارم برای خاطر فرزانگیت که از آن من نیست
تو را برای خاطر سلامت
به رغم همه آن چیزها که به جز وهمی‌نیست دوست می‌دارم
برای خاطر این قلب جاودانی که بازش نمی‌دارم
تو می‌پنداری که شکی، حال آنکه به جز دلیلی نیستی
تو همان آفتاب بزرگی که در سر من بالا می‌رود
بدان هنگام که از خویشتن در اطمینانم.



اثر پل الوار و ترجمه احمد شاملو
دوست داشتم 1000 امین پستم همین باشد فقط همین هیچ دلیلی برایش ندارم !
__________________

احد،صمد، قاهر، صادق ...
عاشقشم

لا تقنطوا من رحمة الله

هیچ چیز تجربه نمیشه اینو یادت باشه !!
ترفند هایی براي ويندوز 7


عیب یابی سخت افزاری سیستم در کسری از دقیقه


ویرایش توسط bigbang : 02-29-2012 در ساعت 03:25 AM
پاسخ با نقل قول
4 کاربر زیر از bigbang سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #1710  
قدیمی 03-12-2012
آناهیتا الهه آبها آواتار ها
آناهیتا الهه آبها آناهیتا الهه آبها آنلاین نیست.
مدیر تالار کرمانشاه
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 1,458
سپاسها: : 6,194

3,940 سپاس در 933 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض عجب صبري خدا دارد ...

عجب صبري خدا دارد …. اگر من جاي او بودم
همان يك لحظه اول …. كه اول ظلم مي ديدم از مخلوق بي وجدان
جهان را با همه زيبايي و زشتي ، به روي يكدگر ويرانه مي كردم .
عجب صبري خدا دارد …. اگر من جاي او بودم
اگر در همسايگي صدها گرسنه …. چند بزمي گرم عيش و نوش مي ديدم
نخستين نعره مستانه را خاموش آن دم بر لب پيمانه مي كردم .
عجب صبري خدا دارد …. اگر من جاي او بودم ….
كه مي ديدم يكي عريان و لرزيان ، ديگري پوشيده است صد جامه رنگين
زمين و آسمان را واژگون مستانه مي كردم .
عجب صبري خدا دارد …. اگر من جاي او بودم
نه طاعت مي پذيرفتم …. نه گوش از جهر استغفار اين بيدادگرها تيز كرده
پاره ، پاره در كف زاهد نمايان ، سجده صد دانه مي كردم .
عجب صبري خدا دارد …. اگر من جاي او بودم
براي خاطر تنها يكي مجنون صحراگرد بي سامان
هزاران ليلي ناز آفرين را كو به كو آواره و ديوانه مي كردم .
عجب صبري خدا دارد …. اگر من جاي او بودم
به گرد شمع سوزان ، دل عشاق سرگردان ….
سراپاي وجود بي وفا معشوق را پروانه مي كردم .
عجب صبري خدا دارد …. اگر من جاي او بودم
به عرش كبريائي ، با همه صبر خدايي ….
تا كه مي ديدم عزيز نابه جايي ، ناز بر يك ناروا گرديده و خواري فروشد
گردش اين چرخ را ، واژگون بي صبرانه مي كردم .
عجب صبري خدا دارد …. اگر من جاي او بودم
كه مي ديدم مشوش عارف و عامي زبرق فتنه اين علم عالم سوز مردم كش
به جز انديشه عشق و وفا معدوم هر فكري در اين دنياي پر افسانه مي كردم .
عجب صبري خدا دارد ….
چرا من جاي او باشم
همين بهتر كه خود جاي خود بنشسته و تاب تماشاي تمام زشتكاريهاي اين مخلوق بي وجدان را دارد !
وگرنه من جاي او چو بودم ،
يك نفس كي عادلانه سازشي با جاهل و فرزانه مي كردم !
عجب صبري خدا دارد.... عجب صبري خدا دارد
__________________


پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از آناهیتا الهه آبها سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 5 نفر (0 عضو و 5 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 10:33 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها