شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود |
11-10-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
جنگ مورچه خورت نبرد نادرشاه با اشرف افغان
درفاصله 45 كيلومترى اصفهان قصبه اى وجود دارد كه آنرا مورچه خوار يا مورچه خورت مىنامند. علت نامگذارى آن به اين اسم مشخص نيست و در كتابهاى تاريخ و سياحتنامه ها به هر دو نام خوانده شده است. از جمله حوادث مشهور در اين قصبه نبرد بزرگ نادرشاه افشار با اشرف افغان بود. در اين جنگ پايتخت آن زمان ايران يعنى اصفهان گشوده شد و حكومت افاغنه بر ايران پايان يافت. اهميت نبرد بيشتر از آن جهت بود كه اشرف افغان با توجه به نحوه جنگيدن نادر و سپاهيانش و تجاربى كه در دو پيكار گذشته [مهماندوست دامغان و سردره خوار ]بدست آورده بود در مورچه خورت آرايش جنگى آنها را تقليد و بكار بسته بود، از طرفى عثماني ها در اين اردوگاه به او يارى رسانده و درصدد بودند كه نگذارند دست نشانده آنها مغلوب گردد. در اطراف قريه مورچه خورت تپه هاى مرتفعى وجود داشت و اشرف براى جلوگيرى از قواى نادرى تصميم گرفت از استحكامات طبيعى اين تپه ها بهره گيرد و سپاهيان و توپخانه خود را در اينجا مستقر سازد، او قصد داشت در اين جنگ جنبه تدافعى پيش گيرد و با استتار توپخانه و سواره نظام، در زمان مقتضى ضربه كارى را به سپاهيان نادر وارد سازد. وقتى قواى نادر به مورچه خورت نزديك شد در فاصله نسبتاً دورى از دشمن اردو زد و بوسيله جاسوسان و تنى چند از اسراى دشمن از تدارك مفصل نيروى نظامى اشرف افغان آگاه گرديد. سردار دلاور افشار نقشه جنگى تازهاى طرح كرد و بر آن شد بدون برخورد با قواى دشمن از قسمتى از تپه ها كه فاقد مدافع است قواى خود را عبور داده و به اصفهان بتازد اين امر موجب مىشد كه اشرف براى جلوگيرى از تصرف اصفهان از نقشه تدافعى خود چشم پوشيده و به حمله دست بزند در نتيجه طرفين همانند جنگ هاى گذشته درگير مىشدند و با روحيه خوبى كه قواى نادرى داشتند شكست در اردوى اشرف مىافتاد و ضمناً محل اختفاء توپخانه دشمن نيز افشا مىگرديد. سپيده دم روز بيستم، ربيع الثانى سال 1142 ه ق اين نقشه ماهرانه به مرحله اجرا درآمد. اشرف افغان و يارانش كه مراقب اردوگاه خويش بودند از مانورهاى سپاهيان نادر به هراس افتاده و تصميم به مدافعه گرفتند. به فرمان نادر لشگريان به سه دسته تقسيم شدند و هر يك براى اجراى هدفهاى خود عازم ميدان جنگ گرديدند. يك دسته از تفنگچيان مأموريت يافتند كه محل توپخانه هاى دشمن را كشف و تصرف نمايند اجراى اين امر كار دشوار و خطرناكى بود با اينحال پيشرفت اين عده سبب شد كه به دستور اشرف توپها آتش كرده و بدين ترتيب محل تمركز آنها افشا شد. پس از آن گروهى از جانبازان ارتش نادرشاه با دادن تلفات سنگينى به محل توپخانه رسيده و موفق به تصرف توپ ها و نابودى توپچيان شدند. با تصرفِ توپخانه دشمن، حملات قشون نادرى با حرارت بيشترى دنبال شد و مواضع و استحكاماتى كه اشرف آن همه به آن دل بسته بود، يكى پس از ديگرى اشغال شد. پس از فرار اشرف خيمه و لشگرگاه و لوازم او و سردارانش به چنگ سپاه نادرى افتاد. تصرف اين همه غنايم كه به قول مؤلف كتاب جهانگشا قيمت آن از ميزان قياس بيرون بود، امكان داشت سربازان را از تعقيب دشمن باز دارد و تصرف مال دنيا آنها را به جان هم اندازد. نادر كه به اين مسئله پى برده بود فرمان داد تا تمام غنايم را در جائى ديگر گرد آورند و آنگاه همه را طعمه حريق سازند. دستور او بلادرنگ اجرا شد. در روز 23 ربيع الثانى سال 1142 نادر و يارانش عازم اصفهان شدند. البته قبل از ورود او به اين شهر اصفهاني ها وظيفه خود را به نحو اكمل به انجام رسانده بودند به اين معنى كه قبل از پيكار نادر اصفهاني ها كه بخاطر جنايات افغانها از مرده آنان نيز مىترسيدند با شمشير و كارد و تبر به جان آنها افتاده و آنان را روانه ديار عدم ساختند. با حمله سپاه نادر اصفهان و پس از آن ايران از لوث وجود آنان پاك شد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
11-10-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اصفهان در عهد افشاریه و قاجاریه
به دنبال انقراض دولت صفوی و از میان رفتن حکومت قدرتمند مرکزی،در اثر تهاجم افغانها،ملوک الطوایفی،از نو در ایران پا گرفت و کشمکش های ایلی و عشیره ای مجددا آغاز گردید.قرن دوازدهم در ایران،قرن هرج و مرج و حکومت قبایل،زوال شهر نشینی و تقلیل جایگاه،ارزش و اهمیت آن در نظام سیاسی،اجتماعی و اقتصادی کشور است.این وضع تا به قدرت رسیدن حکومت قاجار عملا شدت یافت و تا اواسط قرن سیزدهم نیز ادامه پیدا کرد.نادر بر افغانها پیرزو شد و چون نواحی مرکزی و بخصوص اصفهان و نواحی آن را نیمه ویران یافت،بدین جهت در نواحی شرقی که آسیب کمتری دیده بودند،اقامت گزید و پایتخت خود را به مشهد منتقل کرد و در زمان او علی رغم پیدایش یک قدرت مقتدر،شهرنشینی نتوانست احیاء شود یا از رکود بیرون آید (نظریان،ص45).
آن چه مسلم است،ویژگی دلیری و کشورگشایی نادر،او را از اداره ی مملکت و ساخت و ساز باز می داشت.
نادر،هنگامی که در جنگ بود،کلیه ی امور کشور را به دست زیر دستان می سپرد و هربار که صلح و آرامش حکم فرما بود،چنان سرگرم تهیه ی مقدمات جنگهای دیگر می شد که امور کشور را فراموش می کرد.نادر حتی المقدور می کوشید راه و رسم صفویان را براندازد.او اتخاذ تصمیم های انقلابی نوین را برای خود فخر می دانست؛چنان که مذهب سنت را به جای تشیع برقرار ساخت (لکهارت،2537،صص336-338).البته،برخی مورخان معتقدند نادر برای الحاق دو مذهب تشیع و سنت کوشش فراوان کرده است. (همان،ص350)نادر،در ساختن شهرها و ایجاد بناهای نو فعالیت فراوان ابراز داشته است،اما در اصفهان اثر مهمی از او باقی نمانده است.(همان،ص348).وی تنها به پاره ای تعمیرات همت گماشته است،مانند مرمت مسجد شاه در میدان نقش جهان،پس از یورش افغانها (کرزن،1362،ص35).
اصفهان در زمان قاجار
آقا محمدخان قاجار در سال 1200ه ق/1789م. تهران را پایتخت خویش کرد.از قشون کشی های زند و قاجار،همه ی مردم در رنج و عذاب بودند.مردم اصفهان از گذشته های دور تا آن زمان پریشان حال بودند و بسیاری از املاک ایشان حتی در حوالی زاینده رود لم یزرع باقی مانده بود؛چه رسد به کویرهای برخوار و قهاب.کمتر کسی قوه ی زراعت داشت (جابری انصاری،1378،ص30).با مرگ آقا محمدخان،فتحعلی شاه،محمدشاه،ناصرالدین شاه،مظفرالدین شاه،محمدعلی شاه و احمدشاه به حکومت رسیدند و البته در این دوره بر خلاف عهد صفویه به دلیل تغییر پایتخت از اصفهان به تهران،اصفهان هیچ گاه رونق سابق خود را باز نیافت و در کانون توجه حکام قرار نگرفت.ضعف شاهزادگان قاجار،در برابر معارضان داخلی و خارجی نیز منجر به از دست دادن ولایات و متزلزل ساختن تسلط شاه و در نهایت،ضعف اقدامات آبادانی شده بود.
اصفهان در عصر قاجار،از گزند قشون کشی های داخلی در امان نبود،و زمان بسیاری به جای پرداختن به مسایل داخلی و بهبود بخشیدن به اوضاع مملکت صرف تثبیت حکومت اقوام مختلف گردید که در این راستا به هیچ کس و هیچ کجا رحم نکردند؛چنان که در سلطنت ناصرالدین شاه،هزار قریه و مزرعه ی مخروبه و معدوده و غیر مزروعه از اربابی و وقفی و خالصه در ثبت اصفهان نوشته اند.شاهان قاجار مالیات های سنگینی برای مردم،درنظر می گرفتند که حتی یک دینار مالیات اخذ شده را هم صرف آبادانی نمی کردند. همه را سرب و باروت می خریدند و یاغیگیری می کردند و باقی مزارع و دهات آباد اصفهان را نیز مخروبه و لم یزرع کردند (همان،صص32و33).شواهد،حاکی از آن است که قاجارها،در حفظ ابنیه هیچ کوشش جدی ننموده اند.حتی چند مرتبه در زمان فتحعلی شاه و محمدشاه و ناصرالدین شاه به اصفهان اردو کشیدند و همه جور خرابی به اصفهان رسانیدند.در اواخر،تیشه دست گرفتند و عمارت عالی اصفهان را ریشه کن کردند؛به طوری که بی شرمانه،وقتی عمارت هفت دست را خواستند خراب کنند،تمام مصالح بنای آن را به مبلغ چهار هزار تومان فروختند.(حاج محمد ابراهیم) ملک التجار وقت،شش هزار تومان در ازای آن مصالح داد که فقط خراب نشود و متعلق به دولت باشد،قبول نشد و خراب شد(میرسید علی جناب،1371،ص245).
(ظل السلطان) حاکم اصفهان،اغلب شاهکارهای معماری عصر صفوی را در قسمتهای مختلف شهر از بین برد.چهارباغ که سابقا راه ورودی باشکوهی برای پایتخت صفویه به حساب می آمد،در زمان قاجار به وضع رقت بارتر از تمام مناظر اصفهان و مدرسه ی چهارباغ که در زمان صفوی یکی از بارزترین نقاط فرهنگی شهر بود،به مجلل ترین عمارت نیمه مخروبه،تبدیل شده بود.سربازان ظل السلطان درختان چهارباغ را برای گرم کردن خود بریدند و راسته بازاری که در قسمت بالای چهار باغ بود و تا میدان امتداد پیدا می کرد،متروک بود(کرزن،1362،ج2،صص47و49). روزنامه ی فرهنگ 1 اصفهان (1303) از نگاهی دیگر به این قضیه نگاه کرده است و می نویسد:مدرسه ی چهارباغ و بازارچه بلند و کاروانسرای عباسی 2 که با حمله ی افغان به خرابه های هولناک تبدیل شده بود،به امر (ظل السلطان) تغییر کاربری داد و کاروانسرا،جهت آرامگاه افراد و صاحب منصبان سواره،و بازارچه ی مذبور هم اصطبل اسبهای آنها شد و به این ترتیب خیابان چهارباغ که از رونق افتاده بود،کسب آبادی و شرف نموده و از جاهای بسیار معتبر اصفهان گردید.(رجایی،1383،ص127).
اما با وجود منابعی که گاه مجبور به سرپوش گذاشتن بر واقعیت ها بوده اند،باید اذغان کرد که شهر اصفهان که در اثر حمله ی افغانان جمعیت خود را از دست داده و به ویرانی افتاده بود در دوره ی نادرشاه و قاجاریه هیچ گاه به وضع سابق خود بازنگشت.
حکومت قاجاریان،سرآغاز وابستگی اقتصادی ایران،به کشورهای بیگانه،و آغاز تغییرات بنیادی در فرهنگ جامعه ی ایران بود.این دوره همزمان با انقلاب صنعتی اروپایی در بازارهای ایرانی است (نظریان،1374،ص48).تشریفات و شکوه و جلال دربار قاجار بسیار زیاد بود و از زمان سلطنت ناصرالدین شاه (سال 1843 م) به بعد،تلاشهای متعددی برای مدرنیزه کردن حکومت صورت گرفت.(میرزا تقی خان امیرنظام) به صدارت ناصر الدین شاه،منصوب شد و تلاشهای بی نتیجه ای را برای اصلاحات مالی انجام داد.ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه،برای تأمین سرمایه ی لازم جهت هزینه های سفر،ولخرجی های دربار و هزینه های عمومی به اخذ قروض خارجی و اعطای انحصارات و امتیازات،به بنگاههای خارجی پرداختند. (لمبتون،1375،ص51)
همه ی این معاهدات و قراردادها پای بیگانگان را در امور داخلی مملکت ایران باز کرد و با وجود مخالفتهایی که از طرف مردم به رهبری علما صورت گرفت،باز از تأثیرات نفوذی نیروی بیگانه نکاست.بازارهای سرپوشیده و تیمچه ها و چارسوها نمایشگاه اجناس و محصولات گوناگونی بود که در ایران مصرف می شد و بسیاری از اقلام آن از خارجه – مخصوصأ روسیه،هند،قفقاز و عثمانی – وارد می شد (زرین کوب،1380،ص843).ارتباط حکومت قاجار در سطح گسترده با کشورهای خارجی منشا تحولات سیمای بافت شهری بود. در این دوره،نخستین خودرو برای احمدشاه خریداری شد و تهران به نام (اتوموبیل شاهی) نام گرفت (حامی،1372،ص67).معماری و سیمای ظاهری بناها نیز،تحت تاثیر هنر معماری اروپایی قرار گرفت؛به طوری که می توان گفت:در معماری،اواخر قاجار به وضوح،عاریتی بودن آن،به چشم می خورد.این در حالی است که ما در حدود سه هزار سال در معماری جهان سهم داشتیم و پیش از همه ی جهان،بنایی مانند چغازنبیل را طراحی کردیم،اما پیوسته نبودن سنت و مدرنیسم در معماری ایران،باعث شده معماری ما از اواخر قاجار به بعد روح و رنگ محلی نداشته باشد (میرمیران،1383).در عین حال،عوامل اجتماعی و ---------- متعددی باعث می شد که متمولین دوره ی قاجار به ساخت و سازهای با ارزش تمایل نشان ندهند.به عنوان مثال،در دوران قاجار،اموال خانواده های متمکن در معرض مصادره و ضبط،از طرف دولت بود و این از بلایای رایجی بود که هر صاحب مکنتی انتظار آن را می کشید (صارمی،1368،ص91) و به همین دلیل،از ابراز اموال خود در قالب ساخت و ساز،خوددداری می نمود.
اصفهان عهد پهلوی
استقرار سلطنت پهلوی،سرآغاز عصر جدیدی در تاریخ ایران است.این دوره،منشأ کلیه تحولات اقتصادی- اجتماعی ایران قرن حاضر تلقی می شود و پیدایش غالب نهادهای نوین و تحولات شهرسازی و شهرنشینی به مفهوم جدید آن نیز،تا حد زیادی مربوط به این روزگار است 3 (نظریان،1374،ص62).دوره ی پهلوی،حلقه ی اتصال و تکامل شهر در ایران گذشته و حال به شمار می آید به طوری که می توان آن را استقرار نهادهای زیربنایی و روبنایی در ایران دانست،رضاشاه،شرایط سرمایه داری و وابستگی جهانی را پی ریزی کرد و با تقلید از کشورهای پیشرفته و واردات کالای صنعتی از آن کشورها به ایران،موجبات نوسازی در شهرها را فراهم نمود و فرهنگ شهرنشینی غربی را در ایران رواج داد و به این ترتیب شهرهای بزرگ،کالبد تاریخی و فرهنگی خود را از دست داده و دگرگون شدند.اصفهان نیز از جمله ی این شهرها بود.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
11-12-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
امیر بزرگ دیروز امروز فردا
به تاریخ شمسی ۲۰ دی ۱۲۳۰ و با قمری ۱۷ ربیع الاول سال ۱۲۶۸. میرزا تقی خان امیر کبیر فراهانی را که می شناسید!! این تاریخ شهادت این مرد بزرگه. یکی از مردان هوشیار و توانای ایران که به توطئه های استعمارگران پی برده بود و با تمام توان خود در جهت پیشرفت و بیداری ایرانیان تلاش می نمود. جزئیات زندگی امیر کبیر را همه میدانیم پس جهت پرهیز از اطاله کلام فقط به شعر زیر بسنده میکنم که تا حدودی گویای کل مطلب هست. فکر میکنم آنچه که مسلم است اگر امیر کبیر بر کنار و کشته نمیشد امروز ما تاریخ ایران را به شکل دیگری می خواندیم و ایران ما هم همانند سایر کشورهای پیشرفته دنیا در عرصه بین المللی دارای وجاهت و اهمیت بیشتری میشد.
ملک الشعراء بهار نیز نظم محمد تقی خان را میستاید و می سراید که پس از مرگ امیر کبیر "فکر نام و ننگ" هم در ایران از بین رفت.
ناصر الدین شه جوانی بود نادانسته کار
مهد علیا مادرش در کارها دایر مدار
مردم دربار هریک ناکسی مردم شکار
بود تنها صدر اعظم در پی اصلاح کار
فکرتش آن بود که تا با روسیان آید کنار
وز هرات آرد به کف تا غزنی و تا قندهار
روس و ایران متحد در آسیا جولان کنند
انگلیسان را برون از خاک هندوستان کنند
اندرین فکر وزیر شه میان را تنگ بست
ریشه بیداد کند و گردن رشوت شکست
پیل هندوستان بلی دنبال کرد آن شیر را
تا به کاشان سرخ کرد از خون او شمشیر را
مادر شه با دگر درباریان شور بخت
همره درباریان گشتند و کوشیدند سخت
شاه را دادند بیم از انتقال تاج و تخت
شاه چربک خورد و بنهاد اره بر پای درخت
خواجه شد خلوت گزین آخر به کاشان برد رخت
شد دل دانشوران اندر فراقش لخت لخت
پس به امر شاه دژخیمی پی اهلاک او
رفت و در گرمابه فین ریخت خون پاک او
از پس مرگش در ایران فکر نام و ننگ مرد
خون او گفتی که نقش عزت از ایران سترد
ماند ایران در شمر همباز کشورهای خرد
انگلیس و روس از آن ساعت در ایران دست برد
قدرت همسایگان یکسان گلوی ما فشرد
گشت برپا فتنه ایلات ترک و لر و کرد
مرکزیت رفت و هر سو والی و شهزاده ای
برده اقطاعی و مردم را به غارت داده ای
توضیح لغات و اصطلاحات دشوار شعر(به زبان طنز و کنایه) :
ناصرالدین شه:دایی بچه های امیر کبیر
مهد علیا (مادر ناصر الدین شاه) و درباریان شوربخت: بچه های بالا
یکی از درباریان شوربخت: میرزا آقا خان نوری, مزدور انگلیس
خواجه: امیر کبیر
دژخیم:کنایه از قاتل امیر, حاجی علیخان
کاشان: شهری بسیار خوش آب و هوا که به پیشنهاد خان دایی تفرجگاه امیر و خانواده شد
امر شاه: کنایه از مهر و امضای فرمان قتل در حالت مستی که در آن زمان( و نه در هیچ زمان دیگر) راحتترین روش مهر گرفتن از سران حکومتی بود
فتنه:آشوب و شورشهای خیابانی خودگردان و غیر قانونی این طوایف که احتمالا از طریق سران فتنه هدایت میشد
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
11-12-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شاعر گوید:
دوچیز تیره ی عقل است، دم فروبستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی
بنابراین:
اگر کسی به تو لبخند نمی زند، علت را در لبان بسته ی خود جست وجو کن
و وقتی می توانی با سکوت حرف بزنی، بر پایه های لغزان واژه ها تکیه نکن
***
از زشت رویی پرسیدند:"آن وقت که جمال پخش می کردند، کجابودی؟" پاسخ داد:"درصف کمال."
***
آن چه که با پول می خری، رفع مشکل نیست، پرداخت هزینه است.
***
رفیق پابرهنه ها باش، چرا که ریگی به کفش شان نیست.
***
با تمام فقر عشق را گدایی نکن و با تمام ثروت خریدار عشق مباش.
***
هرکس ساز خودش را می زند. این تو هستی که نباید به ساز کسی برقصی.
***
مردی که کوه را برداشت، کسی بود که با جمع آوری سنگریزه ها شروع کرد.
***
معنای شجاعت: بترس و بلرز و با این همه، قدمی بردار.
***
هیچگاه تنها نیستی، چرا که در محضر خدا هستی.
***
روزی به عقب بر می گردی و به آنچه گریه آور بود، می خندی.
***
آدمی را آدمیت لازم است. عود بی بو، خاصیت هیزم را هم ندارد.
***
با کشتن گنجشک ها، کرکس ها ادب نمی شوند.
***
فرق نبوغ و حماقت در این است که نبوغ حدی دارد!
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
11-12-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
خواص هندوانه
درون هندوانه
صد گرم هندوانه كه حدودا یك برش متوسط است92 كالری انرژی دارد و حاوی 92 گرم آب،5/0 گرم پروتئین، 2/0 گرم مواد چربی، 6 گرم نشاسته، 6/4 گرم قند،3 گرم فیبر،7/0 میلیگرم كلسیم،10میلی گرم فسفر، 5/0 میلیگرم آهن،یك گرم سدیم، 100 میلیگرم پتاسیم، 600 میلی گرم ویتامینآ، 03/0 میلیگرم ویتامین ب1، 3/0 میلیگرم ویتامین ب2، 2/0 میلیگرم ویتامین ب 3، 8 میلی گرم ویتامین ث،منیزیم،ویتامین ب 5 و ویتامین ب 6 است.یك برش هندوانه 20درصد نیاز روزانه به ویتامین C و 14 در صد نیاز روزانه به ویتامین A را تامین میكند.
10 خاصیت هندوانه
گاهی به غلط گفته میشود هندوانه آب است و خاصیتی جز خنك كردن ندارد در حالی كه این میوه خواص بسیار زیادی دارد. امید وارم استفاده کرده باشید.
1- هندوانه ادرار آور است زیرا دارای مقدار خیلی كمی سدیم است موجب میشود آب زیادی از بدن دفع شود و برای كسانیكه ناراحتی كلیه دارند و افرادی كه ادرار غلیظ و زرد رنگ با بوی تند دارند، بسیار خوب است.
2- خوردن هندوانه به خاطر مدر بودن،سدیم پایین و داشتن پتاسیم به پائین آوردن فشار خون كمك میكند.
3- هندوانه معده را تقویت میكند.
4- پوست سفید داخل هندوانه برای زخم گلو و دهان بسیار موثر است.
5- ضد استفراغ و تهوع است.مخصوصا برای افرادی كه در تابستان دچار گرمازدگی میشوند،نوشیدن آب هندوانه با كمی گلاب میتواند مفید باشد.
6- برای رفع تشنگی بسیار مناسب است.هیچ میوهای تا این اندازه آب ندارد.
7- پاك كننده رودهها بوده است.
8- هندوانه منبع خیلی خوبی از آنتی اكسیدان كاروتنوئیدی بنام لیكوپن است.لیكوپن یك رنگدانه شیمیایی است كه باعث ایجاد رنگ قرمز در هندوانه میشود و اثرات ضد اكسیدانی قوی دارد.این آنتی اكسیدان به تمامی نقاط بدن رفته و رادیكالهای آزاد را خنثی میكند.لیكوپن دارای اثرات ضد سرطانی است و در پیشگیری از سرطان پروستات،سرطان سینه،سرطان رحم،سرطان ریه و سرطان روده بزرگ موثر است.همچنین لیكوپن باعث جلوگیری از اكسیده شدن كلسترول میشوند،در نتیجه كلسترول به دیواره رگهای خونی نمیچسبد و در كاهش مشكلات قلبی و عروقی موثر است.
9- هنداونه به خاطر داشتن ویتامین ث و ویتامین آ و بتاكاروتن و لیكوپین،صدماتی را كه در اثر استرس، استعمال دخانیات،سموم محیطی و داروها وارد میشود كاهش میدهد.
10- هندوانه دارای آب فراوان و انرژی كمی است در نتیجه نسبت به سایر میوهها،مواد مغذی بیشتری در هر كالری دارد و برای كسانیكه میخواهند وزن خود را كم كنند میوه مناسبی است.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
11-12-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
گفتم: خستهام گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله
.:: از رحمت خدا نا امید نشید(زمر/53) ::.
گفتم: هیشکی نمیدونه تو دلم چی میگذره گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه
.:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::.
گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید
.:: ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم (ق/16) ::.
گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی! گفتی: فاذکرونی اذکرکم
.:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::.
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟ گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا
.:: تو چه میدونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63) ::.
گفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟ گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله
.:: کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (یونس/109) ::. گفتم: تو خدایی و صبور! من بندهات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره کنی تمومه! گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم
.:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::. گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل... اصلا چطور دلت میاد؟ گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم .:: خدا نسبت به همهی مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143) ::. گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا
.:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشن (یونس/58) ::. گفتی: ان الله یحب المتوکلین
.:: خدا اونایی رو که توکل میکنن دوست داره (آل عمران/159) ::.
گفتم: خیلی چاکریم! ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که: و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره
.:: بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت میکنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا میکنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر میکنن (حج/11) ::. گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم گفتی: فانی قریب
.:: من که نزدیکم (بقره/۱۸۶) ::.
گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش میشد بهت نزدیک شم گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵) ::. گفتم: این هم توفیق میخواهد! گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
..:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.
گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/۹۰) ::.
گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار میتونم بکنم؟ گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
.:: مگه نمیدونید خداست که توبه رو از بندههاش قبول میکنه؟! (توبه/۱۰۴) ::. گفتم: دیگه روی توبه ندارم گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر/۲-۳) ::.
گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟ گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا .:: خدا همهی گناهها رو میبخشه (زمر/۵۳) ::. گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو میبخشی؟ گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله .:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::. گفتم: نمیدونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم میزنه؛ ذوبم میکنه؛ عاشق میشم! ... توبه میکنم گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
.:: خدا هم توبهکنندهها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک گفتی: الیس الله بکاف عبده
.:: خدا برای بندهاش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.
گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار میتونم بکنم؟ یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشتههاش بر شما درود و رحمت میفرستن تا شما رو از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
11-12-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
هر جا كه عشقي نمي يابيد، عشق بورزيد پس آن را خواهيد يافت.
((جاد آودكراس))
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
11-12-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ما در اين دنيا نمي توانيم كارهاي بزرگ انجام دهيم، بلكه مي توانيم كارهاي كوچك را با عشق هاي بزرگ انجام دهيم.
((مادر ترزا))
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
11-16-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تصاویری از مراحل تکامل یک توت فرنگی
خواص : توت فرنگی، میوه ای شبیه توت است ولی کمی درشت تر، رنگش قرمز و طعم آن ترش و مطبوع است.
بوته اش کوتاه و دارای برگهایی درشت و ساقه هایی باریک و خزنده است که روی زمین می خوابد و ریشه می دواند.
قسمت هایی که از بوته توت فرنگی مورد استفاده قرار می گیرند، عبارتند از: میوه ، برگ و ریشه .
توت فرنگی به صورت های گوناگون مورد استفاده قرار می گیرد: خام، جوشانده، مربا، شربت و بستنی.
خواص تغذیه ای توت فرنگی و اثر آن در سلامتی انسان :
توت فرنگی منبع خوبی از فیبر، ویتامین C، فولات، پتاسیم و آنتی اکسیدان ها می باشد .
که این مواد مغذی باعث می شوند توت فرنگی بعنوان یک جایگزین شیرین، باعث افزایش سلامت قلب، کاهش خطر ابتلا به انواع سرطان و در کل ارتقاء سلامتی بدن شود.
همچنین دارای املاح کلسیم، آهن و فسفر می باشد. از مواد موثر مهم آن می توان تانن، موسیلاژ، قندهای مختلف، سالیسیلات ها و به خصوص اسیدهای میوه را نام برد.
توت فرنگی سرشار از ویتامین و فاقد چربی اشباع است و کالری کمی دارد.
یک واحد توت فرنگی معادل ۸ عدد است که ۵۰ کالری انرژی دارد.
توت فرنگی مانند سایر توت ها مثل شاه توت، توت سفید، تمشک و… پاک کننده روده و مثانه است.
تحقیقات اخیر نشان داده است، دریافت روزانه یک واحد توت فرنگی باعث افزایش قابل توجهی در مقدار فولات خون شده و نیز فشار خون بالا را کاهش می دهد .
از دیگر خواص توت فرنگی می توان به موارد زیر اشاره کرد :
- مصرف این میوه علاوه بر وجود انواع ویتامین، املاح و آب که هر کدام اثرات خود را بر بدن اعمال می کنند دارای خاصیت تقویت کننده، ملین و خنک کننده نیز می باشد.
- توت فرنگی از تصلب شرائین جلوگیری می نماید.
- توت فرنگی اشتها آور است و ادرار را زیاد می کند.
- دم کرده برگ توت فرنگی در زیاد کردن ادرار و شیر بانوان مفید است.
- دم کرده برگ توت فرنگی یا میوه توت فرنگی می تواند نقرس و سنگ های مثانه را معالجه کند.
- املاح معدنی موجود در توت فرنگی خاصیت مسهلی به آن بخشیده است، زیرا این املاح عضلات روده را به انبساط و انقباض وادار می کند و به همین جهت توت فرنگی برای درمان یبوست مؤثر است.
- اگر توت فرنگی را له کنید و در آب بریزید، نوشابه ای به دست می آید که برای درمان تب هایی که با بیماریهای التهابی همراه می باشد، بسیار مفید است.
- توت فرنگی به علت داشتن آهن و ویتامین C در خونسازی بدن مؤثر است.
- توت فرنگی به علت دارابودن مقادیر کافی کلسیم و فسفر، در رشد و نمو کودکان و نوجوانان ، استحکام دندان ها و ترمیم شکستگی استخوان ها بسیار مؤثر است.
- توت *فرنگی حاوی موادی چون فسفر، کلسیم، منیزم، پتاسیم و مقداری آهن و هیدرات ۲ کربن بوده و در بدن تولید انرژی کرده و خستگی را برطرف می*کند.
- توت فرنگی به دلیل داشتن ویتامین C ، در درمان بیماری لثه مؤثر بوده و به هضم غذا کمک زیادی می*کند.
- دانشجویان و افرادی که تمرینات فکری می*کنند، بهتر است حتما توت فرنگی میل کنند چرا که خوردن این میوه باعث تامین فسفر مورد نیاز مغزشان میشود.
- همچنین، توت فرنگی به علت داشتن ویتامین B در کاهش و رفع ترس، عصبانیت، خمودی، اضطراب، هیجان و سستی مؤثرست.
- توت فرنگی نقش مهمی در خونسازی بدن دارد و از خاصیت ضدعفونی کننده*ای برخوردارست. علاوه بر اینها خوردن توت فرنگی باعث پاک شدن خون از مواد مضر و زاید مثل اوره، اسیداوریک و چربی می*شود و نیز درمان کننده نقرس است.
- ویتامین A موجود در توت باعث رشد ناخن*ها و تقویت چشم می*شود.
برای بیماریهای سنگ مثانه و نقرس مفید است ، همچنین باعث رفع تب می شود. با آنکه دارای قند است اما برای بیماران دیابتی مضر نیست ، باعث طول عمر می شود از سکته جلوگیری می کند و دارای ویتامینهای C، B فسفر ، آهک،منیزیم ، پتاسیم ،سدیم ، قند آهن ، ید و… است .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
11-17-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
چرا شكل مار سمبل داروخانه است ؟
دو اسطوره یونانی در این مورد وجود دارد.
داستان اول اینکه روزی اسکولاپ پسر آپولو سرگرم درمان مردی به نام گلائوکس بود که زئوس او را با آذرخشی از پای درآورده بود . ماری به اتاق او خزید و اسکولاپ مار را با عصایش کشت.مار دیگری به درون اتاق آمد و گیاهانی در دهان مار مرده نهاد و او را زنده کرد .سپس اسکولاپ از همان گیاه برای زنده کردن گلائوکس بهره گرفت .از آن پس مار نماد داروخانه و پزشکی شد .
داستان دیگری نیز هست که می گوید در شهر رُم بیماری طاعون آمد و مردم ماری را که در معبدی در بیرون شهر رم بود آوردند تا بیماری را از بین ببرد.مار هر جا حرکت می کرد بیماری را با نیروی جادویی خود از میان می برد . آنگاه به پاس کار آن مار در سر راه او جام شرابی نهادند تا از آن بنوشد . مار دور آن جام حلقه زد و از آن بالا رفت و سر در آن کرد و از آن نوشید و رفت . از آن پس ماری را که سر در جام شراب کرده به عنوان نمادی برای داروخانه برگزیدند
منبع : نام شناسي و ريشه واژه ها
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 05:30 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|