|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| تالارهای آزاد در این تالار پستهایی که شمارش نمیشوند ارسال میشود |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#1721
02-06-2011
|
||||
|
||||
سلام منم اومدم. این تل نت مون خلاب سده بود، من نبودم وختی قلال ملالای سفل به کلمانساهو گذاستین! تلو خدا منو بی خبل نذالینا!  دلم بلا قهوه خونه تنگیده بود. آخه اینجا خیلی خوبه... همه با هم خیلی دوستن...من اینجور محیطهایی رو دوست دارم. زیاد آقا مهدی هیچکس نفهمید اهل کجایی! البته واقعا همین که هرکجا باشی آسمان مال تو باشه عالیه. --------- الان ساعت 3 بامداده  چرا چنین؟؟؟؟؟؟ الان دوس دارم آسمون رصد کنم!کی تا حالا کویرو دیده؟ من ندیدم... آسمان شب کویرو دیدین؟ باید خیلی محشر باشه... دوست دارم ببینم آسمون پرستاره کویر رو. اگه دیدین یه موقع، یه دل سیر به جای من آسمون شبو تا صبح نگاه کنین. چشم ازش برندارین. نمیدونم چی باید گفت در وصف زیباییش... یکی از دوستام امروز از اصفهان برام گز اعلا آورد دستش درست...آخه من سوغاتیا و خوراکیای شهرای دیگه رو خیلی دوس دارم. بفرمایید بخورید دوستان، ااااا چرا تعارف میکنید!؟  خاله رزیتا خوش گلدی! امیدوارم همیشه تندرست و سلامت باشید. مینا خانوم تبلیغتون برا تایپیک رو دیدم من، الساعه میرم سر میزنم! شب و روزتون خوش.
__________________
ویرایش توسط مهرگان : 02-06-2011 در ساعت 03:10 AM 
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#1722
02-06-2011
|
||||
|
||||
سلام به همه دوستان
__________________
|
|
#1723
02-06-2011
|
||||
|
||||
|
اومدم بگم آقا مهدی بهتر نیست قهوه خونه رو به اینترنت هم مجهز کنیم؟
 که دیدم داره سر قفلی واگذار میکنه  اعتراض دارم آقا یعنی چی؟ اینجا سندش مادام العمر به نام شماست خواهشا از بار مسئولیت شونه خالی نکنید
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#1724
02-06-2011
|
||||
|
||||
|
سلام به همه
عجب گزی بود مهرگان جون مرسی که تنها تنها نخوردی اقا مهدی شرایط چی به چی هست؟؟؟؟ چند میدین بیاین پای معامله 
__________________
سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران ، گرفتن خودت از آن ها باشد
|
|
#1725
02-06-2011
|
||||
|
||||
__________________
|
|
#1726
02-06-2011
|
|||
|
|||
|
سلامممممممممممممممممممممممم
 جیگیلی اومده خوشحال بشین.......خانم معلم اومده برپااااااااااااا هورا بکشین  اول از همه مرسی من چایی میخورم..خیلی امروز خسته م..... دوم مامان فرانک یه روز غیبت داره..پس چی فک کردی عروست حواسش نیست که نمایی..هر کی دیر بیاد تو اینجا دو برابر حسابش میکنم.... سوم هر کی خسته بشه بگه پیر شدم یه گونی خاک میزارم روی کولش  بهلهههههههه اقا مهدی خستگی نداریم....اینجا بدون شما صفا نداره بدون شکوفه خانم ..بدون همه عزیزان خودمممممممممممممم مهرگان جان من عاشخ گز هستم ..به به ..گزآردی  بله اسمان کویر خیلی خشملهههههه...منم یه ستاره دارم که شبای تابستون نیگاش میکنم  رزیتا گیان یادت باشه یه گونی بزاریم روی کمر این اقا مهدی تو بیشتر خسته بشه شراره جان اینجا فقط اقا مهدی میتونه بگردونه...فروشی نیست شما شله اینقد نخور....بیا چایی بریز..  اینم حیاط قهوه خونه هست....هر کدوم از این گل هم شما جیگیلی های نازنین هستین  که بیشتر خسته بشه....
__________________
|
|
#1727
02-06-2011
|
||||
|
||||
|
من میخواستم بخرم چون مینا جون گفت فروشی نیست منم میگم امر امر بزرگان
اما ماشالاه ماشالاه جیبم پر پول بود حیف شد وای اقا مهدی اون نون تازه تو اون سفره دلم رفت میخوام از کجا گیر بیارم حالا  بچه ها چقده دلم خواست اینجا واقعی بود همتونو میدیدم خیلی بچه های خوبی هستین..........
__________________
سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران ، گرفتن خودت از آن ها باشد
|
|
#1728
02-06-2011
|
||||
|
||||
بیا شراره خانوم شما پولها رو بده من میفروشم البته بین خودمون باشه کسی نفهمه
__________________
|
|
#1729
02-06-2011
|
||||
|
||||
|
بالاخره تکلیف من چیه؟!!!
به مینا جون کمک کنم گونیرو رو دوش شما بزارم؟ یا به شما کمک کنم و گونیرو بردارم؟ آخه نیست تازه عمل کردم، هر دوش کار خودمه
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 12:28 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.