ایشششششش در مورد مادر شوهر خوب من اینجوری حرف نزن....
خودش گفته دوستم داره قد تموم سیتاره های دنییییاااااااااااااا
میدونین تو گونی چیه...همون شن و خاک و سیمانی که قراره مجتب باهاش یه جایی رو درست کنه...فکر کردی چیه اقا مهدی
توش چیه شمش طلا
من هم اون ماساژور میخوام...خیلی روز خسته کننده ی بود...
شکوفه جان بدو بیا سر این گونی بگیر
اقا مجتب چند تا گونی واسه کارت میخواستی...سفارش بده
یکی بره سراغ مامان فرانکم دلوووم واسش تنگیده..قربون گرزش برم من