بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #171  
قدیمی 11-04-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

گر چه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست
دل بکن! آینه اینقدر تماشایی نیست
حاصل خیره در آیینه شدن ها آیا
دو برابر شدن غصهء تنهایی نیست؟
بی سبب تا لب دریا مکشان قایق را
قایقت را بشکن! روح تو دریایی نیست
آه در آینه تنها کدرت خواهد کرد
آه! دیگر دمت ای دوست مسیحایی نیست
آنکه یک عمر به شوق تو در این کوچه نشست
حال وقتی به لب پنجره می آیی نیست
خواستم با غم عشقش بنویسم شعری
گفت: هر خواستنی عین توانایی نیست
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #172  
قدیمی 11-04-2009
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دلم در اندرون خويش رازهائي دارد كه اگر بگشايمش اشك د رچشمان حقيقت جويان جمع ميشود و اگر انها را با صداي بلند بازخواني كنم خدا دلش ميگيرد پس بايد چه كرد با اين رازهاي حقيقي كه حال تبديل به غمي بس بزرگ و سنگين شده تو بگو با كه باز گويم حال غمم را
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)


پاسخ با نقل قول
  #173  
قدیمی 11-04-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

می بینی سکوتم را ؟می بینی درماندگی ام را ؟می بینی نداشتنت چه بر سر فریاد خاموشم آورده است می بینی دیگر رویای داشتنت هم نمی تواند تن لرزه های شبانه ام را آرام کند؟ می بینی هق هق نگاهم چه سرد بردیواره ی همیشه جاودانه ی نبودنت مشت می زند ؟ می بینی ؟دیگر شانه هایم تاب تحمل خستگی هایم را ندارد ...دیگر حتی باران هم نمی تواند حسرت نداشتن تو را کم کند... دیگر آنقدر پشتم سنگین شده است که توان گریستن نیست ...اما ای کاش ...ی کاش همه را می دیدی ...
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #174  
قدیمی 11-04-2009
فرگل آواتار ها
فرگل فرگل آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541

1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

درون کوچه ی قلبم چه غمگینانه می پیچد
صدای تو که می گفتی بجز تو دل نمی بندم

فریب وعده هایت را ندانستم ولی اکنون

به یاد وعده های تو، میونه گریه می خندم

برو دیگر که دل از غم رها کردم

خداحافظ ،خداحافظ که دیگر بر نمی گردم

تو بودی آسمان من، غمت همسایه ی قلبم

ولی خورشید چشم تو به بام دیگری سر زد

قسم بر سوزه پنهانم، تو را دیگر نمی خوانم

که از باغ دو چشم تو پرستوی دلم پر زد

برو دیگر که دل از غم رها کردم

خداحافظ ،خداحافظ که دیگر بر نمی گردم...

در آن غمگین غروبه سرد تو از قلبم سفر کردی

نگاهم در افق ها مرد و من افسوس می خوردم

شیاره گونه هایم را گل اشکم نوازش کرد

و من از تو جدا ماندم، ولی ای کاش می مردم

برو دیگر که دل از غم رها کردم
پاسخ با نقل قول
  #175  
قدیمی 11-04-2009
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

صدايم را ميشنوي و اشكهايم را ميبيني اما غمهاي بزرگم را چگونه ميبيني كه حال در تارو پود وجودم نقش دلتنگي ميزنند
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)


پاسخ با نقل قول
  #176  
قدیمی 11-04-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

رفتن دلیل نبودن نیست در آسمان تو پرواز می کنم عصری غمگین و غروبی غمگین تر در پیش من بیزار از خود و از کرده خویش دل نا مهربانم را به دوش میکشم تا آن سوی مرزهای بی انزوا پنهانش کنم در اوج نیزارهای پشیمانی و پای سیاه وسرگردان که با من از یک طایفه اند سلام می گویم، تو باور مکن اما من عاشقم... رفتن دلیل نبودن نیست...
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #177  
قدیمی 11-04-2009
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ميدانم بين اين دنيا و اين مردمان نا آشنا ،‌غريبه ام ميدانم صدايم و سكوتم تنها براي تو معنا دارد ميدانم اشكهايم سرچشمه چشمه هائي د ربهشت توست ميدانم اينجا تنهايم و در تنهائي خاطرات نوازشهايت درونم را از تلاطمهاي گمگشتگي ارام ميكند ميدانم روزي به سوي تو پر خواهم كشيد و ميدانم بايد اينجا باشم تا دردهايت را كه بندگانت اسان بر وجودت نقش ميكنن ببينم و به بزرگي و كرمت پي ببرم ميدانم ميدانم تنهاي تنهائي و در اين تنهائي تنها انان كه ميبينند از تو دور نخواهند شد اما خدايا دلم گرفت بين اين ادميان ، چگونه انان توئي كه اينچنين دوستشان داري ازرده ات ميكنند مگر در رسم عاشقي اينان ازرده كردن معشوق رسمي خوشايند است نميدانم ......
خدايا مرا به سويت بخوان كه بودن در اين بين مرا ديگر حاجتي نيست مرا بخوان ............................................. از تاري
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)


پاسخ با نقل قول
  #178  
قدیمی 11-04-2009
فرگل آواتار ها
فرگل فرگل آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541

1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

چه روزها که یک به یک غروب شد نیامدی

چه اشکها که در گلو رسوب شد نیامدی

خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت شکن

خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی

برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم، نه

برای عده ای ولی چه خوب شد نیامدی

تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام

دوباره صبح، ظهر، نه غروب شد نیامدی...

پاسخ با نقل قول
  #179  
قدیمی 11-04-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

چه زيباست بخاطر تو زيستن وبراي تو ماندن بپاي تو مردن وبه عشق تو سوختن؛ وچه تلخ وغم انگيز است، دور از توبودن، براي تو گريستن؛ و به عشق و دنياي تو نرسيدن؛ ايکاش مي دانستي بدون تو، مرگ گواراترين زندگيست؛ بدون تو وبه دور ازدستهاي مهربانت، زندگي چه تلخ وناشکيباست. ايکاش مي دانستي مرز خواستن کجاست، وايکاش ميديدي قلبي راکه فقط براي تو مي تپد
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #180  
قدیمی 11-04-2009
فرگل آواتار ها
فرگل فرگل آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541

1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

من تموم قصه هام قصه ی توست
اگه غمگینه
اگه غمگینه اون از غصه ی توست
یه دفعه مثل یه اهو توی صحراها رمیدی
بس که چشم تو قشنگ بود گله ی گرگ رو ندیدی
دل نبود توی دلم تورو گرگا نبینن
اونا با دندون تیز به کمینت نشینن
الهی من فدای تو چیکار کنم برای تو
اگه تو این بیابونا خاری بره به پای تو
یه دفعه مث پرنده قفس عشقو شکستی
پرزدی تو اسمونا رفتی اون دورا نشستی
دل نبود توی دلم گم نشی تو کوچه باغا
غروبا که تاریکه نریزن سرت کلاغا
نخوره سنگی به بالت پرت نشه فکر و خیالت
من تموم قصه هام قصه ی توست
اگه غمگینه اون از غصه توست
یه دفعه مث یه گل رفتی تو دست خزون
سیل بارون و تگرگ میومد از اسمون
بردمت تورو خونه که نریزه رو سرت
که یه وقت خیس نشه یخ کنه بال و پرت
نشکنی زیر تگرگ نریزه از تویه برگ
من تموم قصه هام قصه ی توست
یه دفعه مثل یه شمع داشتی خاموش میشدی
اگه پروانه نبود تو فراموش میشدی
اره پروانه شدم که پرام سوخته شه
که اتیش دل تو به دلم دوخته شه
که بسوزه پر و بالم که راحت شه خیالم
دارم از تو مینویسم تو که غم داره نگات
اگه دوست داشتی بگو تا بازم بگم برات
اینقده میگم تا خسته شم با عشق تو شکسته شم
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 02:39 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها