مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 24 اوت
ايران
شهر قزوين قتلگاه خاندان صفوي!
24 اوت در سال 1577 ميلادي، شاه اسماعيل دوم از سلسله صفوي كه مردي سفاك بود و شهر قزوين را به قتلگاه خاندان صفوي و رجال وقت تبديل كرده بود، ناگهان درگذشت. وي كه دو سال سلطنت كرده بود جانشين شاه طهماسب شده بود كه 43 سال سلطنت كرد. شاه طهماسب شهر قزوين را پايتخت ايران كرده بود. شاهان صفوي در عين حال خود را، ولو اسما رئيس مذهبي كشور نيز مي پنداشتند؛ زيرا شاه اسماعيل اول شيعه اثني عشري را مذهب رسمي ايران اعلام كرده بود و شاهان بعد از او خود را پاسدار اين مذهب مي دانستند. به لحاظ اهميتي كه صفويه براي خراسان قائل بود، يكي از پسران شاه وقت بايد در شهر هرات، مركز حكومتي خراسان، مي زيست. پس از مرگ شاه اسماعيل دوم مقامات دولت و فرماندهان واحدهاي قزلباش برادرش محمد را كه قبلا به دستور شاه اسماعيل دوم كور شده بود به سلطنت برداشتند تا كسي مانع سوء استفاده ايشان از قدرت نشود. كار خودمختاري قزلباش به جايي رسيده بود كه زن شاه (مادر شاه عباس) را از قصر ربودند و در بيابانهاي قزوين قطعه – قطعه كردند و به همين سبب، شاه عباس كه در هرات بود با لشكر خراسان به قزوين آمد و بر ضد پدر كودتا كرد و سپس دست به اصلاحات اداري و نظامي زد و با ايجاد يك ارتش ملي براي ايران، قزلباش را كه يك قشون متعلق به ايلها و عشاير بود مرخص كرد. شاه عباس بعدا پايتخت را از قزوين كه در آنجا مادرش را كشته بودند به اصفهان انتقال داد.
يك روز پيش از تعرض نظامي، تهران هنوز در بي خبري و ابهام بود!
دو بازيگر اصلي صحنه: ريدرز بولارد سفيرلندن و آندره اسميرنوف سفير مسكو در تهران
دوم شهريور 1320، يك روز پيش از تعرض نظامي انگلستان و شوروي كه طراح آن انگليسي ها بودند، تهران هنوز در بي خبري و ابهام بود؛ تنها ريدرز بولارد سفير انگلستان در تهران و آندره اسميرنوف سفير تازه شوروي و چند نفري از رجال سياسي و مقامات نظامي كه با انگلستان مربوط بودند و يا اين كه در چند هفته اخير تطميع شده بودند از نقشه تعرض خبر داشتند. اسميرنوف حتي شايعه تعرض نظامي را رسما تكذيب كرده بود.
در اين روز واحدهاي نظامي شوروي پشت خطوط مرزي ايران در شمال، و نيروهاي انگليسي در عراق (در مجاورت مرزهاي غربي ايران) مستقر و آماده دريافت دستور حمله بودند. نگراني چرچيل نخست وزير وقت انگلستان از اين بود كه اگر برنامه تطميع مقامات ايران طبق نقشه عملي نشود از چند هزار نيروي هندي در حمله به ايران كاري ساخته نخواهد بود و در اين صورت آلماني ها همه تلاش خود را بكار بخواهند برد تا با گرفتن قفقاز به كمك ايران برسند. در آن روز نيروهاي آلمان در پيشروي در خاك شوروي به اواسط اوكراين رسيده بودند. آلمان به نقشه انگلستان و شوروي مبني بر حمله به ايران پي برده بود، ولي اين دولت هم نمي خواست با انتقال اين خبر از مجاري رسمي به تهران، مقامات ايران را دچار ترس و شتابزدگي كند. آلماني ها كه شناخت كمتري از روانشناسي و شرح احوال رجال وقت ايران داشتند باور نمي كردند كه چند مقام نظامي بدون نظر شاه، ارتش ايران را مرخص كنند و وطن را بي دفاع رها سازند!.
در اين ميان چشم مردم ايران به ارتششان بود كه در باره انضباط و روحيه آن داستانها شنيده و زرق و برق لباس و نشان و واكسيل افسرانش و مراسم سان و رژه ها را به چشم ديده بودند ، ولي ....
به نظر برخي از مورخان، «خيانت» به وطن به مفهوم همكاري با بيگانه در اجراي برنامه ها و سياستهاي آن و نيز نان به نرخ روز خوردن، از اواسط حكومت شاه سليمان صفوي در ايران مشاهده شده است كه با يك وقفه در دوران افشاريه و زنديه، از زمان سلطنت فتحعلي شاه قاجار ادامه يافته است. اروپاييان پس از يافتن راههاي دريايي شرق از اين تعبير منظوم در فارسي«به دو چيز گيرند مر مملكت را ؛ يكي پول و رشوه ( خريدن طرف ) و ديگري شمشير آبديده يماني ( جنگ )» بارها استفاده كرده و چون برنده شده اند هنوز هم به استفاده از آن ادامه مي دهند.
يك دسته از ژنرالهاي ايران در زمان تجاوزنظامي، كه وطن انتظار جانبازي از آنان داشت!
و
دسته اي ديگر از ژنرالها، كه پس از اشغال نظامي وطن هم مقام و منزلت را از دست ندادند!
اعتراف بانو "آلبرايت" - تاييد مداخله در براندازي 28 امرداد، 47 سال بعد!
بانو آلبرايت وزير امورخارجه آمريكا در دوران حكومت كلينتون كه تا يك قدمي عذرخواهي از ملت ايران به خاطر براندازي 28 مرداد جلو آمده بودپس از بركناري حكومت دكتر مصدق و بازگشت شاه به ايران، 24 اوت 1953 (دوم شهريور 1332) سرلشكر زاهدي تصميمات سختي را بر ضد كمونيستها (حزب توده) كه فعاليتهايش از پنج سال پيش از آن غير قانوني شده بود، ولي دكتر مصدق عملا آن را آزاد گذارده بود اعلام كرد و ژنرال آيزنهاور رئيس جمهوري وقت آمريكا از حزب جمهوري خواه، يك كمك مالي 45 ميليون دلاري به وي داد. حال آن كه قبلا حاضر نشده بود كه موافقت كند يك وام بين المللي ده ميليون دلاري به دولت دكتر مصدق
داده شود. تنها بهانه دولت آمريکا براي مشارکت با دولت انگلستان در براندازي حکومت دکتر مصدق تشديد فعاليت حزب توده بود.
چهل و هفت سال طول کشيد تا يک وزير امورخارجه آمريکا به طور ضمني اعتراف کرد که دولت آمريکا در براندازي حکومت دکتر مصدق در سال 1953 دخالت داشت. مادلين آلبرايت وزير امورخارجه دولت کلينتون (از حزب دمکرات ) در آخرين سال وزارتش در مراسمي گفت که دولت انگلستان در سال 1952 اصرار فراوان کرد که دولت دکتر مصدق برانداخته شود ولي ترومن نپذيرفت و پيشنهاد انگلستان را رد کرد و دولت آيزنهاور که به اين کار تن داد بعدا استدلال کرد که اين مداخله به دلايل استراتژيک لازم بود، حال آن به نظر من (بانو آلبرايت ) براندازي دولت دکتر مصدق يک عقب نشيني از تحول و تکامل دمکراسي و ايجاد بنياد هاي سياسي (حزب و روزنامه آزاد و مستقل) در ايران بود.
يکي از نتايج براندازي دکتر مصدق براي دولت آمريکا اين بود که در نفت ايران 40 درصد شريک گرديد، 40 درصد هم انگلستان و 20 در صد هم سهم کشورهاي ديگر عضو کنسر سيوم.
شوروي عكس العمل خود نسبت به رويداد 28 مرداد را كه دو دولت بزرگ غرب با هدف ضديت با آن انجام داده بودند تنها با تاييد آزمايش بمب هيدروژني اش كه چند روز پيش از آن انجام شده بود نشان داد!. اين کوتاه آمدن دولت وقت مسکو به زيان موجوديت خودش تمام شد. از نيمه دوم دهه 1980 تا اوت 2008 دولت مسکو "کوتاه آمدن هاي بسياردر برابر غرب" در کارنامه خود دارد. اين کوتاه آمدنهاي به صورت "اپيزمنت" از سال 2008 به تدريج فروکش کرد که از ماه اوت اين سال به يک ايستادگي نوين انجاميده است.
در قلمرو انديشه
گاس دبير كل حزب كمونيست آمريكا - مردي كه «مزدك» را بنيادگذار سوسياليسم مي دانست
بيست و چهارم اوت 1966 اعضاي كميته مركزي حزب كمونيست آمريكا «گاس هال» را به سمت دبيركلي اين حزب انتخاب كردند. وي كه در كتابش «مزدك» را بنيادگذار سوسياليسم در جهان اعلام داشته است با رهبران وقت شوروي روابط دوستانه داشت. در كشورهاي سوسياليستي از «گاس» همانند رئيس يك كشور استقبال مي كردند. با وجود اين، گاس عقيده داشت كه در پياده كردن سوسياليسم در روسيه عجله شده بود زيرا اين كشور آمادگي و شرايط آن را نداشت. ايراد ديگر گاس به رهبران شوروي اين بود كه صدور كمونيسم را سرلوحه سياست هاي خود تعيين كرده بودند كه اين كار نه تنها خصومت آمريكا را برانگيخت بلكه خزانه آن دولت را تهي ساخت و ناچار شد به جاي اقدام، همه اش به مردم وعده زندگاني بهتر بدهد. گاس اخيرا درگذشت.
اعدام دو آنارشيست در آمريكا و نگاهي کوتاه به نظرات آنان
نيكلا (نيکولو) ساكو ـ بارتلمو وانزتي
23 اوت 1927«نيكلا ساكو» و «بارتلمو وانزتي» در يك زندان ايالت ماساچوست آمريكا با صندلي الكتريك اعدام شدند. اين دو كه از مهاجران ايتاليايي و پيرو مكتب آنارشيسم بودند متهم به حمله مسلحانه به يك بانك شده بودند كه به باور آنان، بهره ظالمانه بانكها و سازمانهاي معاملات پول بر بدبختي طبقه كارگر مي افزايد. بنا بر اين، اتهام سرقت را نپذيرفتند و آن را به مفهومي که داشت رد كردند. عقيده اين دو همانند آنارشيست هاي ديگر، انهدام نظام هايي بود كه به برقراري عدالت اجتماعي توجه نداشتند. آنارشيستهاي وقت با هرچه كه سلطه و ظلم و حرف بدون منطق بود مخالفت مي كردند. آنان خواهان اقتصاد تعاوني (نوعي سوسياليسم) بودند. اختلاف نظر آنان با كمونيست ها در اين بود كه مي گفتند كه اينان مي خواهند با زور و اجبار مردم را به قبول سوسياليسم وادار كنند حال آن كه پذيرش هر نظام بايد داوطلبانه و از صميم قلب باشد. برخلاف كمونيستها، آنارشيستها براي رسيدن به عدالت اجتماعي معتقد به خشونت انقلابي بودند و در زمينه عواطف انساني مي گفتند انسان خوب كسي كه نگران وضعيت ديگران باشد و براي تامين منافع جامعه اولويت قائل شود و نفع جمع بر منافع فردي را ترجيح دهد. خاطره خشونت هاي آنارشيستهاي آن زمان است كه غربي ها را از گروههايي نظير القاعده ترسانيده است زيرا كه تقريبا روش هاي مشابهي را اعمال مي كنند. آنارشيست هاي اروپايي در اواخر قرن 19 و اوايل قرن بيستم بسياري از سران غرب از جمله پادشاه ايتاليا، رئيس دولت فرانسه و رئيس جمهور آمريكا را ترور كردند.
نيکلا (نيکلو) و بارتلمو در لحظه پيش از اعدام گفته بودند كه به آنارشيسم وفادار هستند.
در دنياي تاريخنگاري
تاثير اقتصاد و اوضاع جغرافيايي در تكوين تاريخ - اگر يک انسان ناکامل رئيس دولت شود ..
. Ferdinand Braudel
امروز زادروز فرديناند (فردينان) برودل تاريخنگار فرانسوي است كه 24 اوت سال 1902 به دنيا آمد و 27 نوامبر سال 1985 در گذشت. بسياري از اصحاب نظر وي را بزرگترين مورخ قرن 20 فرانسه مي دانند. وي معتقد به تاثير اقتصاد و اوضاع جغرافيايي در تكوين تاريخ بود. در تاريخنگاري تاكيد بر انعكاس كامل و روشن شرح هر رويداد و گزارش علل و نتايج وقايع داشت تا از آن پند گرفته شود. برودل مي گفت كه دمكراسي پس از تكامل، جامعه را به سوسياليسم گرايش مي دهد. به عبارت ديگر؛ دمكراسي واقعي به سوسياليسم ختم مي شود.
وي ثابت کرده است كه اكثريت مردم، صرف نظر از اين كه در كدام كشور زندگي مي كنند، شناخت كامل و درست از دمكراسي و موهبت آن ندارند و طوطي وار در انتخابات شركت مي كنند و رسانه ها كه عمدتا در كنترل اصحاب قدرت و يا پول هستند تلاش لازم براي روشن ساختن مردم و آشنا كردن آنان با دمكراسي بعمل نياروده اند. رسانه ها تنها ظاهر رويداد را منعكس مي كنند و واقعيت ها را علني نمي سازند. به باور برودل، بدون داشتن مولف و روزنامه نگار شجاع و انساندوست نمي شود اطمينان به تكامل انسان داشت و همه مسائل و مشكلات، ساخت و دسپخت انسان ناقص است، مخصوصا كه اگر يك «انسان ناكامل» رئيس يك دولت شود.
برودل كارشناس «تاريخ اقتصاد ـ اجتماعي» بود . مهمترين تاليفات او عبارتند از: كتاب سه جلدي تمدن و كاپيتاليسم در قرون 15 تا 18 (پيش از دوران صنعتي شدن)، دنياي مديترانه باستان، دنياي مديترانه در قرون جديد، برتري اسپانيا (دوران فيليپ دوم)، درباره تاريخ، خارج از ايتاليا، تاريخ تمدن، هويت فرانسه و ....
ساير ملل
3 شهر ايتاليا زير مواد آتشفشان مدفون شد
كوه وزوويوس
24 اوت سال 79 ميلادي كوه وزوويوس Vesuvius در جنوب ايتاليا ناگهان دست به آتشفشاني زد و سه شهر آباد پمپيPompeii، هركولائوم Herculaneum و ستابيائه Stabiae را با همه آثار تمدن و دهها هزار سكنه در زير مواد مذاب و خاكستر آتشفشاني مدفون كرد. ايتاليا آن سال تابستان بسيار گرمي داشت و پيش بيني يك فاجعه طبيعي مي رفت.
اين کوه بعدا هم چندين بار دست به آتشفشاني زده است.
زوال امپراتوري روم در غرب
تصويري از مجسمه تئودوسيوس
24 اوت سال 410 ميلادي ويزيگتها (Visigoth دسته اي از ژرمن ها) شهر رم را تصرف كردند و ويران ساختند و با اين رويداد عمر امپراتوري روم در قلمرو غربي آن پايان يافت، ولي قسمت شرقي (قسطنطنيه) تا چندين قرن بعد از آن (سال 1453) به حيات خود ادامه داد. پس از ويزيگتها، وندالها Vandals به رم حمله بردند و دوباره آنجا را خراب کردند. رومي ها قرنها به ويزيگتها و وندالها زور گفته و حتي ايشان را وحشي خوانده بودند تا تعرض خود را به آنان توجيه کنند. شهر رم كه روزگاري پايتخت يك امپراتوري بزرگ بود بعدا به مقر پاپ تبديل شد و بازهم مركز قدرت بود، ولي ايتاليا تا قرن نوزدهم يكپارچه نشد. از تئودوسيوس به عنوان آخرين امپراتور روم غربي که با ويزيگتها و وندالها هردو جنگيد نام مي برند.
خونين ترين قتل عام مذهبي يكروزه در طول تاريخ - روز "Bartholomew"
كاترين دو مديسي24 اوت 1572 ميلادي كه در فرانسه به روز "Bartholomew" معروف است كاتوليكهاي اين كشور كه داراي اكثريت مذهبي هستند از بامداد تا شامگاه اين روز در شهر پاريس هفتاد هزار پروتستان – مرد، زن و كودك – را سر بريدند؛ زيرا كه شاهزاده پروتستان به نام "هانري ناوار" با خواهر شاه كاتوليك فرانسه ازدواج كرده بود و كاتوليكها از آن بيم داشتند كه سلطنت به دست پروتستانها افتد و سرانجام در يک شامگاه "هانري ناوار" را دستگير كردند و او را مجبور ساختند كه از پروتستانيسم دست بكشد و كاتوليك شود و وي كه بعدا شاه فرانسه شد از ترس جان همان لحظه كاتوليك شد!. به نوشته پاره اي مورخان، اين قتل عام به دستور شارل نهم شاه وقت فرانسه صورت گرفت. بعضي ديگر نوشته اند كه شارل به توصيه مادرش، كاترين دو مديسي، دستور داده بود كه رهبر پروتستانها مقتول شود و با اين عمل، قتل عام شروع شد. قتل عام از سپيده دم آن روز آغاز شده بود.
امضاي اسناد نهايي تاسيس «ناتو» - آغاز کار اين اتحاديه نظامي، گسترش آن و ...
بيست و چهارم اوت 1949 هري ترومن رئيس جمهوري وقت آمريكا اسناد نهايي تاسيس سازمان پيمان اتلانتيك شمالي (ناتو) را امضاء كرد (عکس بالا). 18 مارس(5 ماه پيش از اين) با چگونگي تاسيس اين اتحاديه موافقت و اصول آن مورد تصويب قرار گرفته بود كه در يكي از اين اصول تصريح شده است كه حمله نظامي به يك كشور عضو به منزله حمله به همه اعضاء تلقي خواهد شد.
در پي امضاي اسناد نهايي «ناتو »، اين اتحاديه از 27 ژانويه 1950 آغاز بكار كرد و اول آوريل همين سال وزيران كشورهاي عضو در لاهه اجتماع و طرح مقابله با گسترش شوروي را تصويب كردند.
ترومن 19 دسامبر 1950 ژنرال آيزنهاور را به سر فرماندهي نيروهاي ناتو تعيين كرد. اين اتحاديه در جريان تاسيس با مخالفت ها و تظاهرات متعدد در كشورهاي عضو رو به رو شد، ازجمله در هفتم ژانويه 1951 كه آيزنهاور 60 ساله فرمانده كل نيروهاي ناتو وارد پاريس شد با تظاهرات خياباني گسترده اي رو به رو گرديد. با وجود اين، وي در بارگشت به آمريكا در جلسه اول فوريه كنگره اين كشور حضور يافت و خطاب به نمايندگان گفت كه اگر نمي خواهند جنگ سرد جاري به جنگ گرم مبدل شود در اعزام نيرو به اروپا و اختصاص بودجه امساك نكنند.
ايالات متحده. فرانسه، انگلستان، كانادا، هلند، بلژيك و لوكزامبورگ اعضاي اوليه اين اتحاديه بودند كه نخستين مقر آن پاريس بود. اتحاديه اعلام كرده بود كه درهايش به روي ايتاليا، نروژ، دانمارك، ايسلند و پرتغال باز است. اين اتحاديه بعدا گسترش يافت و با اينکه قراربود پس از انحلال سازمان پيمان ورشو (شرق سابق) منحل شود و يا به صورت يک انجمن سياسي درآيد دست به تقويت خود زده و تا بالتيک سابق شوروي را به خود ملحق ساخته، به انحلال يوگوسلاوي کمک کرده و اينک در افغانستان که خارج از محدوده آن است وارد مداخله شده است. قصد ناتو مبني بر جلب عضويت گرجستان و اوکراين بود که چهره روسيه را در ماه اوت 2008 تغيير داد و متعاقب آن معارضه تازه اي در جهان آغاز شده است که معلوم نيست تا کي و کجا ادامه يابد.
جنجال کشيش هاي "بچه باز" در آمريکا :يک كشيش بچه باز در زندان كشته شد!
John Geoghan
جان گيگان كشيش سابق كه به جرم «بچه بازي» به ده سال زندان محكوم شده بود و در يك زندان ايالت ماساچوست آمريكا نگهداري مي شد ظهر روز 23 اوت 2003 هنگام صرف ناهار مورد حمله يك زنداني ديگر كه از شنيدن اعمال او خشمگين شده بود قرار گرفت و كشته شد.
گيگان به مدت 30 سال در ناحيه بوستون كشيش كليساهاي كاتوليك بود. وي بر اثر شكايت يك پسر كه در ده سالگي در استخر شنا مورد تعرض وي قرار گرفته بود دستگير شده بود. انتشار خبر دستگيري گيگن در رسانه ها جنجال بزرگي بپا كرد به گونه اي كه در سال 2003 در سراسر آمريكا از 325 كشيش كاتوليك شكايت و متهم به «بچه بازي» و همجنس بازي شده اند. تعداد شكايات از گيگان به 130 مورد رسيده بود.
سران منطقه اي كليسا ها نيز متهم به پرده پوشي از اين اعمال شده اند؛ زيرا شاكيان گفته بودند كه جريان را قبلا به روساي مناطق خبر داده بودند ولي اقدامي نشده بود. سر كشيش منطقه بوستون كه متهم به پرده پوشي شده بود از سمت خود كناره گيري كرد و جانشين او اعلام كرده است كه حاضر است 65 ميليون دلار بدهد تا شاكيان شكايات خود را پس بگيرند زيرا با هر محاكمه و انتشار اخبار در رسانه ها به اعتبار كليسا لطمه بيشتري مي خورد و مردم نسبت آن و دين دلسرد مي شوند.
آسيب ديگري كه در طول سال 2003 به كليسا وارد آمده فرار يك كشيش از صحنه تصادف منجر به مرگ در ايالت نيومكزيكو آمريكا بود. اين كشيش كه رانندگي اتومبيل را برعهده داشت پس از تصادف منجر به مرگ از محل فرار كرده بود!.
آغاز انتقاد از «سيا» - يک سازمان اطلاعاتي بايد منافع ملي را در نظر بگيرد، نه اينکه ديکته قوه مجريه را بنويسد
از اين روز در سال 2004 انتقاد علني از سازمان اطلاعات مركزي آمريكا - سي. آي . ا. و ازجمله گزارش نادقيق آن سازمان درباره وجود اسلحه كشتار جمعي در عراق و ارتباط اين دولت با القاعده كه دليل حمله نظامي سال 2003 به اين كشور قرار گرفت آغاز شد و از آن پس ادامه يافته است. اين انتقادها سرانجام منجر به تغييرات اداري در سازمان "سيا" و ايجاد يک مديريت واحد براي سازمانهاي اطلاعاتي 14 گانه آمريکا شد. اين انتقادها باعث که "سيا" بسياري از مدافعان خود در کنگره را از دست بدهد زيرا يک سازمان اطلاعاتي در يک کشور بايد منافع ملي را درنظر بگيرد نه اينکه بله قربان گو و مطيع قوه مجريه و يا دو قوه ديگر باشد، ديکته هاي آنها را بنويسد و هرگونه گزارشي را که بخواهند تهيه کند و ....
وضعيت پينوشه در سال 2004 - جستجوي جهاني براي يافتن پول و دارايي او! - درسي عبرت براي اصحاب قدرت
دولت شيلي، برخي از احزاب و گروهي از مردم اين كشور تا 24 اوت 2004 دهها اعلام جرم عليه ژنرال پينوشه ديكتاتور سابق شيلي كه پس از كودتاي سال 1973 به مدت 17 سال با استبداد بر اين كشور حكومت كرده بود تسليم دادگستري كرده ولي او كه 88 ساله و به ضعف حافظه دچار بود قادر به حضور در دادگاه و دفاع از خود نبود. پينوشه که اخيرا و در جريان حبس خانگي درگذشت متهم بود كه با كمك سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا، «سيا» كودتا كرده بود. طبق اين پرونده ها، قتل مرد محبوبي چون آلنده را به پاي او نوشته اند. پينوشه اواخر عمر و ÷يش از بازداشت خانگي به هرجا که سفر مي کرد و ازجمله لندن آرام و آزاد نبود و زير نظر پليس قرار مي گرفت. سرنوشت يينوشه بايد درسي عبرت قراربگيرد.
مخالفان پينوشه پس از اينکه مقام خود را ازدست داد نه تنها فرزندان مقتولان زمان او را برسر کار آوردند و بر جاي وي نشانيدند بلکه در بانکهاي سراسر جهان به جستجوي پولهاي او پرداختند و در بورسها به دنبال سهامش گشتند و .... آنان ضمن اين جستجوي جهاني در بانك «ريگز» در شهر واشنگتن و نه چندان دور از كاخ سفيد حسابي با هشت ميليون دلار موجودي به نام وي كشف کردند كه اداره ماليات بردرآمد آمريكا هم آن را تاييد كرده بود. از نيمه اوت 2004 دولت شيلي و مخالفان پينوشه تلاش کردند تا بدانند كه اين پول را چه عاملي در دو نوبت به حساب پينوشه كه در زمان قدرت با ارسال وكالتنامه آن را باز كرده بود واريز كرده بودند. پينوشه كهنسال در آن زمان به علت ضعف شديد حافظه متوجه سئوالات نمي شود كه پاسخ گويد.
برغم هشدار اصحاب نظر، چرا ناتو و اتحاديه اروپا به قلقلک دادن روسيه ادامه دادند تا...؟!
اعتراض مورخ 23 اوت 2004 دولت روسيه به جمهوري خيلي كوچك استوني كه تا 13 سال پيش از آن گوشه اي از اتحاد شوروي بود و مسكن يك اقليت بزرگ روس است در برخي روزنامه ها به صورت طنز انتشار يافته بود كه نوشته بودند: روسيه امروز به مصداق فردي شده است كه خانه اش را بخشيد و وقتي شنيد در آن خانه بر ضد او توطئه مي كنند به همسايه بغل دستي كه رهبري توطئه را به دست دارد متوسل شد.
ماجرا از اين قرار بود كه در استوني كه اخيرا به عضويت اتحاديه اروپا و نيز پيمان نظامي ناتو در آمده است كه هر دو عمل، دهن كجي غرب به روسها تلقي شده بود، يك بناي ياد بود براي بزرگداشت آن دسته از استونيايي ها بر پاداشته كه در جريان جنگ جهاني دوم و در طول اشغال نظامي منطقه بالتيك توسط آلمان نازي، به ارتش هيتلر بر ضد شوروي كمك مي كردند كه عملي بسيار تحريك آميز بر ضد روسيه تلقي شده بود.
وزارت امورخارجه روسيه در همان روز گشايش بناي يادبود نسخه اي از اعلاميه اعتراض آميز خود را به صورت يادداشت و يادآوري به مقر ناتو در بروكسل ارسال داشته بود.
برخي از اصحاب نظر اين اقدام استوني را كاري مستقل و بدون اشاره ديگران ندانسته بودند و گفته بودند كه نمي دانند كه چرا ناتو و اتحاديه اروپا كه برخلاف توافق سال 1989، تا مرزهاي روسيه پيش رفته اند به صور گوناگون اين كشور را قلقلك مي دهند؛ چه هدفي را دنبال مي كنند و چه ضعفي در روسيه ديده اند؟!. ادامه اين کار به ظهور مجدد ناسيوناليسم روسيه خواهد انجاميد که براي غرب به مراتب خطرناکتر از کمونيسم است. اين پيش بيني در سال 2008 به تحقق پيوسته است.
برخي ديگر از رويدادهاي 24 اوت
1814: نيروهاي انگليسي شهر واشنگتن را تصرف كردند و كاخ سفيد را آتش زدند.
1912: كنگره آمريكا با تصويب يك قانون اجازه داد كه كاركنان ادارات بدون ترس از انتقامگيري بتوانند بر ضد مقامات بالا دست خود به دادگاه شكايت و يا افشاگري كنند.
1954: كنگره آمريكا قانون كنترل كمونيستها را به تصويب رسانيد و بر پايه همين قانون ورود كمونيستها به آمريكا ممنوع شد.
1966: دانشمندان شوروي سفينه لونا ـ 11 را در مدار ماه (قمر زمين) قرار دادند.
1991: گورباچف كه با استفاده از پلكان حزب كمونيست شوروي صاحب مقام شده بود، هنگامي كه اين حزب وارد دوران ضعف خود شده بود از رياست آن كنارگيري كرد. اعمال گورباچف باعث تضعيف اين حزب و در نتيجه فروپاشي شوروي شد.
iranianshistoryonthisday.
...