پارسی بگوییم در این تالار گفتگو بر آنیم تا در باره فارسی گویی به گفتمان بنشینیم و همگی واژگانی که به کار میبیندیم به زبان شیرین فارسی باشد |
12-21-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
چند کلمه ترکی در فارسی
واژه ستانی و واژه دهی میان اقوام همسایه امری کاملاً طبیعی است و در تمام زبانهای جهان وجود دارد.
اتابک(پدربزرگ)/اتاق/بلدرچین/چارُق/چخماق/خاتون/سنجاق/قَراوُل/ گلن گدن ( یعنی آمدن و رفتن . بخشی از اسلحه )/یونجه / قشنگ / قرمز / قره قروت / قالپاق ( در اصل نوعی کلاه نمدی بوده) / قاراشمیش/ عزب اوغلی ( عزب : عربی است . یعنی مجرد و اوغلی همان اوغلان است .یعنی پسر./قاشق / قیچی/ قره قوش/ قره سو ( آب سیاه یا آب بزرگ)/قزل آلا / اوزون برون ( یعنی دماغ دراز )/قزلباش ( یعنی سرخ سر )/آبجی ( همان آغاباجی است . یعنی خواهر )/ داداش( یا قارداش به معنی برادر.)/ آیدین ، آیلار، آیسان،آیناز نلمهای ترکی اند . (آی) ماه است . آیلار برابر ماهان و آیسیان برابر مهسا و آیناز برابر مهناز است . /سولماز یعنی گلی که هرگز پژمرده نمی شود .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
12-21-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
چند کلمه روسی در فارسی:
استکان / سماور/ قوری / کتری/ اسکناس / کالسکه/ پامادور( گوجه در گیلان و آذربایجان) / بلشویسم/چرتکه /درشکه /
این کلمات در زمان قاجار وارد فارسی شد . البته سماور وارد همه ی زبانهای جهان شده است . نه فقط زبان فارسی.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-21-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
چند کلمه ی مغولی در فارسی:
چاخان/ آقا/آغا/ بیگ/ بیگم/ خان/ خانم/ خپل / قُرُمساق / اُلاغ /یوغور / قلدر/ آلتون( زر)/ اردو/ ایل / ایلخان/ایلچی/بَهادُر/تومان ( به معنی ده هزار)/سوغات/سیورسات/قورچی/نوکر / یاسا( به معنی قانون)/ یاغی
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-21-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
better best در اصل واژه های فارسی اند . آیا تابه حال فکر کرده اید چرا صفت تفضیلی و عالی ( برتر و برترین ) این دو کلمه بی قاعده اند ؟
این دو واژه همان بهتر و بهشت در فارسی هستند . بهشت نیز در فارسی کهن بهترین است.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-21-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
هشتاد به ترکی چی میشه ؟
عجیب است بسیاری از هم میهنان ترک زبان نمی دانند هشتاد به ترکی چه می شود و همان هشتاد فارسی را می گویند . هشتاد می شود سَکسان که از ریشه ی سَکّیز یا سَقّیز یا سَگّیز می آید . دقیقاً مانند دوقسان به معنی نود که از دوقّوز به معنی نه می آید.
شاید علت این باشد که سَگسان معنی ( تو سگ هستی ) می تواند داشته باشد و به همین خاطر به کار نمی رود .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-21-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
معنی گریپ فروت
دلیل اینکه این میوه را گریپ فروت می نامند آن است که میوه آن مانند انگور بصورتجمعی تا دوازده تابر روی شاخه می روید . این میوه که یکیاز مرکبات می باشد بیشتر از 4000 سال پیش در هند و مالزی کاشته می شده است ولی تاقرن شانزدهم میلادی در دیگر کشورها ناشناخته مانده بود تا اینکه اسپانیائیها آنرابه کشورهای دیگر بردند . جالب است که بدانید آمریکا 97% مصرف گریپ فروت دنیا راتامین می کند و تنها ایالت فلوریدا و تگزاس با هم 90% گریپ فروت آمریکا را تولید میکنند .
درخت گریپ فروت به اندازه درخت پرتقال و ارتفاع آن تا 12 متر می رسدبرگهای آن سبز و گل آن سفید است . میوه گریپ فروت درشت تر از پرتقال و پوست آنهنگامیکه رسیده باشد نازک و برنگ زرد روشن است . اگر در چیدن گریپ فروت تاخیر شودپوست آن کلفت شده و قسمت سفیدی زیر پوست ضخیم می شود و مقدری از آب خود را از دستمی دهد . گریپ فروت رسیده ترش و شیرین و کمی تلخ می باشد . نوعی از گزیپ فروت که درشمال ایران می روید چون داخل آن قرمز رنگ است به آن توسرخ می گویند . - گریپ فروت در حال حاضر در چین ، هند ، خاورمیانه و در ایران هم در شمال و همجنوب پرورش داده می شود.
- گریپ فروت در تمام طول سال در بازار وجود دارد ولی فصل آن از ژانویه تا می میباشد . گریپ فروت، میوه ای توپر، خوش طعم و مغذی است
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-21-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
معنی و ریشه واژه بانو
بانو یک واژه فارسی کهن است . (بان + و = بانو )
بان در نام شهر بانه هنوز به کار می رود . بان یعنی بالا و بانو به معنی کسی است که در بالا جا دارد و این به نشانه گرامی داشتن بانوان است .اما کلمه خانم مغولی است و ریشه فارسی ندارد . خان و خانم و بیگ و بیگم نام های مغولی است . خان و بیگ مذکرند و خانم و بیگم مؤنث هستند.
حدس دیگری می زنم که شاید خان بر گرفته از کیان باشد که به صورت خان در ترکی و مغولی و کاندیدا در زبانهای غربی و به صورت خاقان و به صورت کینگkingنیر در سایر زبانها رفته است
اضافات
1- خان در واژه ی دهقان به شکل قان بکار رفته و از آنجایی که این واژه(خان) از مسیر فرارود آمده احتمال قوی دارد که سغدی یا تخاری (زبان تورانیان)باشد که بعدا سرزمینشان ترکنشین شد. و از آنجایی که زبان تورانیان همخانواده فارسی بوده به احتمال زیاد این واژه مغولی و بیگانه نیست.
خانم هم مرتبط با خان است چنانچه مردم مرتبط با مرد است
پس از یکسو نیاز به دیدن یک واژه نامه ی مغولی و از یکسو بررسی زبان های توران (تخاری- سغدی) نیاز است 2- هرآنچه درباره ی واژه های مغولی گفته میشود نقل قول(گفتاورد) است و اگر یک نفر اشتباه کرده باشد تماما به بیراهه میروند
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-21-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ریشه زبان زد ( ضرب المثل ) " حکایت ما هم شده ، حکایت روباه و مرغ های قاضی "
گرگی و روباهی با همدیگر دوست بودند . روباه از هوش و زیرکی اش و گرگ از زور بسیار و چنگال تیزش بهره می برد. روباه شکار را پیدا و گرگ آن را شکار می کرد . سپس می نشستند و شکاری را که به چنگ آورده بودند ، می خوردند . از بخت بد چند روز شکاری نیافتند .با خودشان گفتند هر یک به راهی برویم شاید چیزی بیابیم و دیگری را آگاه کنیم. گرگ لانه مرغی پیدا کرد و با شتاب خودش را به روباه رساند و گفت که شکار یافتم . روباه شادمان شد و گفت : " چه پیدا کرده ای که این گونه شاد شده ای ؟ جای آن کجاست ؟ " گرگ گفت : " دنبالم بیا تا نشانت بدهم . " گرگ جلو افتاد و روباه هم در پی او. به خانه ای رسیدند . خانه ، حیاط بزرگی داشت و یک مرغدانی هم در گوشه حیاط بود . گرگ ایستاد ، رو به روباه کرد و گفت : " این هم آن شکار . ببینم چه می کنی. " روباه که بسیار گرسنه بود ، شابان به درون حیاط رفت و خودش را به مرغدانی رساند . در گوشه ای نهان شد تا در فرصتی مناسب به مرغدانی حمله کند . درون مرغدانی چند مرغ و خروس چاق بودند. در مرغدانی باز بود و او می توانست به آسانی یکی از مرغها را شکار کرده بگریزد . ولی ناگهان در اندیشه شد و با خود گفت : " در باز است و مرغ چاق در مرغدانی .پس چرا گرگ خودش به مرغدانی حمله نکرده ؟ تاکنون من شکار پیدا می کردم و او شکار می کرد . اکنون چه شده که او شکار به این خوشمزگی را دیده ، ولی کاری نکرده و آمده دنبال من . بی گمان خطری در کمین است. بهتر است بی گدار به آب نزنم . " با این فکرها روباه نزد گرگ برگشت . گرگ تا روباه را دست خالی دید ، خشمگین شد و گفت : " مطمئن بودم که تو توانایی شکار یک مرغ را هم نداری . چرا دست خالی بازگشتی ؟ " روباه گفت : " چیزی نشده . تنها می خواهم بدانم این خانه و این مرغدانی از آنِ کیست و چرا صاحب خانه در مرغدانی اش را باز گذاشته ؟ " گرگ گفت : " این خانه ، خانه شیخ قاضی شهر است که بی گمان کارگرش فراموش نموده در ِ مرغدانی را ببندد . " روباه تا نام قاضی شهر را شنید ؛ گریخت . گرگ شگفت زده شد و دنبال روباه دوید تا به او رسید و از وی پرسید: " چرا می گریزی چه شده ؟ " روباه گفت : " گرسنه بمانم بهتر از این است که مرغ خانه قاضی را بخورم . وقتی كه آن شیخ قاضی پی ببرد من مرغ خانه اش را دزدیده ام ، به مردم می گوید که گوشت روباه حلال است . مردم هم با شنیدن این حکم ، به دنبال روباه ها می افتند و نسل روباه را از روی زمین بر می دارند . گرسنه باشم بهتر از این است که دودمانم را به باد بدهم . " از آن به بعد هر گاه کسی بخواهد از در افتادن با افراد با نفوذ دوری نماید ، این زبان زد را می گوید :
" حکایت ما هم شده ، حکایت روباه و مرغ های قاضی "
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-21-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ریشه زبانزد ( ضرب المثل) سرش کلاه رفت :
هنگامی که کسی فریب دیگران را بخورد می گویند : « سرش کلاه رفت .» و اگر فریب بزرگی باشد ؛ می گویند : « کلاه گشادی سرش رفت. »
در گذشته شاید تا صد سال پیش برای کیفر دادن گناهکاران ، بر سرشان کلاه خنده داری که از آن زنگوله و چیزهای مسخره آویخته بودند و جامه ای خنده آور می پوشاندند و در کوچه های شهر در برابر دیدگان مردم رو به دُم خر می نشاندند تا بینندگان به آنان بخندند و این گنهکاران پشیمان و شرمنده شوند و آبرویشان همه جا برود و برای دیگران مایه ی اندرز گردند .
از آنجا که در نتیجه ی سادگی و غفلت بسیاری از افراد فریب فریبکاران را می خوردند و گرفتار این کلاه خنده دار می شدند ؛ این سخن در میان مردمان زبانزد شد . هر کس فریب می خورد می گفتند سرش کلاه رفت یا سرش کلاه گذاشتند.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-21-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ریشه یابی « دَمت گَرم ! » :
« دَمِت گـَـرم » یعنی « آفرین بر تو که کار بجایی انجام دادی . یا سخن زیبایی بر زبان راندی. »
« دَم » به معنای « نَفَس » و نیز « دهان » است . « گرم » نیز که آشکار است . پس « دمت گرم » یعنی : « نفست گرم بادا ! » نفس سرد کنایه از مرگ است و خوب نیست . نفس گرم نشانه تندرستی است .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 02:45 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|