بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #181  
قدیمی 11-01-2010
فرانک آواتار ها
فرانک فرانک آنلاین نیست.
مدیر تالار مطالب آزاد

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 3,544
سپاسها: : 1,306

3,419 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

این عکس یک کودک سودانیست که در اثر گرسنگی شدید در حال مرگ بوده و یک کرکس منتظر است تا بمیرد و از او تغذیه کند.
عکاس این عکس کوبن کارتر که برنده بهترین عکس شده بجای کمک به بچه. 20 دقیقه منتظر میماند تا این عکس را در بهترین حالت ممکن بگیرد.
اما مورد انتقاد شدید قرار گرفت و سه ماه بعد از گرفتن این عکس خودکشی کرد.

__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از فرانک به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #182  
قدیمی 11-01-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

پرکن پياله را،
كه اين آب آتشين،
ديري است ره به حال خرابم نمي برد
اين جام ها،
كه در پيم مي شود تهي،
درياي آتش است كه ريزم به كام خويش
گرداب مي ربايد و آبم نمي برد
من با سمند سركش و جادويي شراب،
تا بيكران عالم پندار رفته ام
تا دشت پر ستاره انديشه هاي ژرف،
تا مرز ناشناخته مرگ و زندگي،
تا كوچه باغ خاطره هاي گريز پا،
تا شهر يادها،
ديگر شرابم جز تا كنار بستر خوابم نمي برد
پر كن پياله را
هان!
با اين همه تلاش و تقلا و تشنگي،
با اين كه ناله مي كشم از دل،
كه آب،
آب،
ديگر فريب هم به سرابم نمي برد
پر كن پياله را، پر كن پياله را!
__________________
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از SonBol به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #183  
قدیمی 11-01-2010
shokofe آواتار ها
shokofe shokofe آنلاین نیست.
ناظر ومدیر تالار پزشکی بهداشتی و درمان

 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 4,109
سپاسها: : 3,681

5,835 سپاس در 1,524 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

امشب از آن شب های بی پایان نکبت است که آرزو می کنیم ای کاش اینقدر نمی فهمیدم

ای کاش در اینجا نبودم
شاید این جزء معدود زمان هایی است که از کلمه ای کاش استفاده می کنم...
حتی حوصله نوشتن را هم ندارم فقط می دانم این نیز بگذرد...
و فقط این من هستم که در بین فرسوده می گردم از رنج
از تلاشی که نمی دانم آیا .....
حتی جرأت ندارم بگویم: آنچه مرا نکشد، قوی ترم می سازدم...
فقط می دانم حتی انتخابی جزء ادامه، ندارم !
باز مانند همیشه می نویسم تا شاید فرافکنی کنم، اما امشب از آن شب هاست که با نوشتن هم آرام نمی گیرم، حتی بودن کسی را در نزدم نمی خواهم فقط دلم می خواهد اینجا نبودم...
نمی دانم تا به کی توان ادامه دادن را دارم !؟؟
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از shokofe به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #184  
قدیمی 11-03-2010
BaHaReH آواتار ها
BaHaReH BaHaReH آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 144
سپاسها: : 15

11 سپاس در 9 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


خدايا
مرا ذهني ببخش

كه بي گناه پاك و رها از بدي باشد

ذهني كه توكل كند

ترديد نورزد و داوري نكند

ذهني كه تو را در همه ببيند

و همه را در تو
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از BaHaReH به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #185  
قدیمی 11-03-2010
BaHaReH آواتار ها
BaHaReH BaHaReH آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 144
سپاسها: : 15

11 سپاس در 9 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


دلتنگ بودم و خسته


آمدم تا ماه نگاهت را


از پشت پنجره بچینم اما


پائیز حرفهایت به هوای شعرم خورد


و رعد یادت در واژه هایم پیچید


تمام خاطرات کز کرده از تو


خیس شدند!


چه بگویم وقتی دیوانه وار


سمت گلهایی که دارم از تو به آب می دهم


در حرکتم وآخرش نمی دانم


به کدام نا کجا آباد می رسم؟


تازه لهجه شعرم بهاری شده بود


که تو آمدی...........


ونگذاشتی لابه لای برگها شکوفه کنم


حالا از بهار نشانی نیست


تنها یک برگ؛که مرا می برد تا رویائی


که تا به حال ندیده ام


واینکه به او که هیچوقت فکرش را هم نمی کردم


چقدر فکر کردم؟؟!


و هنوز دلتنگم.....


پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از BaHaReH به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #186  
قدیمی 11-03-2010
BaHaReH آواتار ها
BaHaReH BaHaReH آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 144
سپاسها: : 15

11 سپاس در 9 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

از پشت شيشه هاي بزرگ دلتنگي گريه ميكنم و آرزو ميكنم كه كاش براي يك لحظه فقط يك لحظه آغوش گرمت را احساس كنم
ميخواهم سر روي شانه هاي مهربانت بگذارم تا ديگر از گريه گم نشوم
تو مرا به ديار محبتها بردي و صادقانه دوستم داشتي
پس بيا و باز در اين راه تلاش كن اگر طاقت اشكهايم را نداري
در راه عشقي پاک تر و صادقانه تر ، زيرا كه من و تو ما شده ايم
پس نگذار زمانه ی بيرحم دلهايي را كه ز هم جدا نشدني است را به درد آورد
دلم را به تو دادم و كليدش را به سوي آسمان خوشبختي ها روانه كردم
چه شبها كه تا سحر به يادت با گونه هاي خيس از دلتنگي به سر بردم
چه روزها با خاطراتت نفس كشيدم
پس تو اي سخاوت آسماني من
مرا درياب كه ديوانه وار دوستت دارم
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از BaHaReH به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #187  
قدیمی 11-03-2010
BaHaReH آواتار ها
BaHaReH BaHaReH آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 144
سپاسها: : 15

11 سپاس در 9 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


عاقبت باید رفت
عاقبت باید گفت
با لبی شاد و دلی غرفه به خون
كه خداحافظ تو . . .
گر چه تلخ است ولی باید این جام محبت شكست
گرچه تلخ است ولی باید این رشته الفت بگسست
باید از كوی تو رفت
دانم از داغ دلم بی خبری
و ندانی كه كدام جام شكست
كه كدام رشته گسست
گرچه تلخ است پس از رفتن تو خو نمودن به غم و تنهایی
عاقبت باید رفت
عاقبت باید گفت
با لبی شاد و دلی غرقه به خون
كه خداحافظ تو . . .
پاسخ با نقل قول
  #188  
قدیمی 11-03-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

می توانی تو بیا سر این قصه بگیر و بنویس


این قلم؛ این کاغذ؛ اینهمه مورد خوب!!!



راستش می دانی طاقت کاغذ من طاق شده...



پیکر نازک تنها قلمم ؛زیر آوار غم و درد ببین خرد شده!



می توانی تو بیا سر این قصه بگیر و بنویس...



می توانی تو از این وحشی طوفان بنویس!



من دگر خسته شدم
..
راست گفتند می شود زیبا دید؛ می شود آبی ماند!



اما ... تو بگو ؛گل پرپر شده را زیباییست؟! رنگ مرگی آبیست؟


می توانی تو بیا؛ این قلم ؛ این کاغذ


بنشین گوشه دنجی و از این شب بنویس



بنویس از کمر بید شکسته ؛ و یک پنجره ساکت و بسته!



ازمن! "آنکه اینگونه به امید سبب ساز نشسته"



هر چه می خواهی از این صحنه به تصویر بکش..



صحنه ی پیچش یک پیچک زشت؛ دور دیوار صدا!



حمله ی خفاشان !!



جرأتش را داری که ببینی قلمت می شکند؟



کاغذت می سوزد؟


من دگر خسته شدم. می توانی تو بیا


این قلم؛ این کاغذ؛ اینهمه مورد خوب



من دگر خسته ام از این تب و تاب .



تو بیا و بنویس......
__________________
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از SonBol به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #189  
قدیمی 11-03-2010
baran73 آواتار ها
baran73 baran73 آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Jun 2010
محل سکونت: kermanshah
نوشته ها: 18
سپاسها: : 0

2 سپاس در 2 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

به کويت با دلي شاد آمدم با چشم تر رفتم
به دل اميد درمان داشتم درمانده تر رفتم
تو کوته دستي ام مي خواستي ورنه من مسکين
به راه عشق اگر از پا در افتادم به سر رفتم
نيامد دامن وصلت به دستم هر چه کوشيدم
زکويت عاقبت با دامني خون جگر رفتم
حريفان هر يک آوردند از سوداي خود سودي
زيان آورده من بودم که دنبال دلم رفتم
ندانستم که تو کي آمدي اي دوست کي رفتي
به من تا مپده آوردند من از خود بدر رفتم
مرا آزردي و گفتم که خواهم رفت از کويت
بلي رفتم ولي هر جا که رفتم دربدر رفتم
به پايت ريختم اشکي و رفتم درگذر از من
از اين ره بر نمي گردم که چون شمع سحر رفت
تو رشک آفتابي کي به دست سايه مي آيي
دريغا آخر از کوي تو با غم همسفر رفتم....
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از baran73 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #190  
قدیمی 11-09-2010
dear59 آواتار ها
dear59 dear59 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 410
سپاسها: : 48

148 سپاس در 115 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

وقتی که نیستی ---------------------------
وقتی که نیستی !
پرنده پر پروازش نیست.
زندگی با همه تاب وتبش
....مسکون است.
وماهیان سیم فام
زنده در اب می میرند.
دل- این مایه شور و غوغا
نیز.......از طپش میماند .
__________________
-------------------------------


ای تو همیشه در میان


آمدمت که بنگرم


گریه امان نمی دهد
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از dear59 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 01:14 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها