بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 01-10-2010
omid_b87 omid_b87 آنلاین نیست.
تازه وارد
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
نوشته ها: 1
سپاسها: : 0

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید عاشق شدی؟

گاهی سخته قبول اینکه عاشق شدی...

گاهی سخته قبول اینکه دلت دیگه مال خودت نیست...

گاهی سخته قبول اینکه اونی که می خواستی تو رو تنها گذاشته...

گاهی سخته قبول اینکه دیگه نباید اونو ببینی...

گاهی سخته قبول اینکه دیگه امیدی برای زنده بودنت نداری...

گاهی سخته قبول اینکه لحظه لحظه زندگیت پوچ بوده...

گاهی سخته قبول اینکه شکست خوردی...

گاهی سخته قبول اینکه دلت شکسته...

گاهی سخته لحظه هات رو با خیالش پر کنی نه با حضورش...

گاهی سخته خاطرات رو مرور کنی با اینکه میدونی همش تلخه...

گاهی سخته قبول اینکه احساساتت بهت دروغ گفته...

گاهی سخته قبول اینکه دلت رو کسی شکونده که فکرش رو نمی کردی...

گاهی سخته قبول کنی دیگه به اخر خط رسیدی...
بهار(دختر اردیبهشت)


ویرایش توسط GolBarg : 02-26-2010 در ساعت 04:15 PM دلیل: حذف لینک
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 01-18-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مستی هم درد منو دیگه دوا نمیکنه
مستيم درد منو ديگه دوا نميكنه
غم با من زاده شده منو رها نميكنه
شب كه از راه ميرسه غربتم باهاش مياد
توي كوچه هاي شهر باز صداي پاش مياد
من غماي كهنه مو ور ميدارم كه توي ميخونها جا بذارم
ميبينم يكي مياد از ميخونه زير لب مستونه آواز ميخونه
مستيم درد منو ديگه دوا نميكنه
غم با من زاده شده منو رها نميكنه منو رها نميكنه منو نميكنه
گرمييه مستي ناب توي رگهاي تنم
ميبينم دلم ميخواد با يكي حرف بزنم
كي مياد به حرفهاي من گوش بده
اخه من غريبه هستم باهمه
يكي آشنا مياد به چشم من ولي از بخت بدم اونم غمه
مستيم درد منو ديگه دوا نميكنه
غم با من زاده شده منو رها نميكنه منو رها نميكنه
خسته از هر چي كه بود خسته از هر چي كه هست
راه ميفتم كه برم مثل هر شب مست مست
باز دلم مثل هميشه خاليه باز دلم گريه تنهايي ميخواد
بر ميگردم تا ببينم كسي نيست ميبينم غم داره دنبالم مياد
مستيم درد منو ديگه دوا نميكنه
غم با من زاده شده منو رها نميكنه منو رها نميكنه


بشنويد با صداي زيباي هايده

http://tgdl.info/dlt2m/mis/Hayedeh/H...%20Track01.mp3
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 01-18-2010
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دوست ندارم

سیاووش شمس


گریه های تو برام فایده نداره
برو که دیگه تو رو شناختمت
بگو به کی بگم گفتنیامو , حالا که به حرف حسودا باختمت
من تو ی شهر آرزوهام, واسه تو یه قصر طلایی ساخته بودم
به چه شوقی, به چه ذوقی, قلب و دین و ایمونمو باخته بودم
برو دیگه دوست ندارم, اسمتو نمی خوام بیارم
برو دیگه نمی خوام به یادت, چشمامو روی هم بذارم
هردفعه یکی در می زنه, عکس تو میاد به یادمن
که میومدی با یه گل سرخ,دمدمای صبح سراغ من
چه بچه گونه نگام می کردی, نگاتو باور میکردم
دوباره می رفتی, من تو سکوتم گلاتو پرپر می کردم

قصه های منو تو تمومه اما, یه روز تو تنها می شینی
حریر عشق گذشتمو, تو آینه ها می بینی
اما دیگه نیست اون که اشکاتو
می بوسید و تو براش نفس بودی
اونی که براش فرش زمینو یه سایه بون با تو بس بودی
__________________

پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 01-18-2010
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

علیرضا افتخاری


بي تو اي آرام جان
شعله دارم بر زبان
روز و شب سوزم ز داغ زندگي
تا بيفروزي چراغ زندگي

من جدا از کاروان
مانده ام از همرهان
بر سراب آرزو دلبسته ام
در غبار بي کسي بنشسته ام

همچو برگي در خزان افتاده در راهم خدايا
با دلي افسرده در طوفاني از آهم خدايا
کو مرا حالي که در هستي تو را خوانم خدايا
کو مرا مستي که تا دستي برافشانم خدايا

چو مرغ شب تنها
به دامن شب ها
برآورم آوا
غم جدايي را

نواي شيرينم
صداي فرهادم
طنين مجنونم
ترانه ليلا

نشسته ام به راه تو
مگر شبي بازآيي
فروغ جان خسته ام
شقايق صحرايي

بيا بيا که ره برم به عالم شيدايي
مگر رها رها شوم ز محنت تنهايي

بي تو اي آرام جان
شعله دارم بر زبان
روز و شب سوزم ز داغ زندگي
تا بيفروزي چراغ زندگي

من جدا از کاروان
مانده ام از همرهان
بر سراب آرزو دلبسته ام
در غبار بي کسي بنشسته ام

__________________

پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 01-20-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض




یادش به خیر آن روزها، باران که می‌زد
آسیمه سر، از خانه تا هم می‌دویدیم
بی‌چتر و با لبخندی از دیدار دیگر
بر سنگ فرش کوچه با هم می‌دویدیم
بیگانه با دنیای بی‌احساس، حتی
در خانه همسایه‌ها هم، می‌دویدیم
زاین کوچه تا آن کوچه از این سو به آن سو
با دست هم، بی راهه را هم می‌دویدیم
می گفتمت: هر روز باران کاش می‌زد
در سایه اش هر روز ما هم می‌دویدیم
می‌گفتی‌ام: کاش آسمان هم راهمان بود
هر بار با هم تا خدا هم می‌دویدیم
امروز اما خیس باران بی تو هستم ...
با یادی از وقتی که با هم می‌دویدیم
شاید بشویند ابر ها از خاطراتم
آن روز‌هایی را که تا هم می‌دویدیم ...




__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 01-20-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض





ای دست
ای مخمل نسیم
ای بازگشته از سفر بیکرانگی :
- از سرزمین پاک گیاهان مهرزی -
ایکاش
گرده‌های محبت را
در ذهن سبز گونه‌ی من ، بارور کنی .
ایکاش ،
می‌گشودیم آرام
ایکاش
جمله‌های تنم را
آهنگ عاشقانه می‌دادی
آنگاه
آن عاشقانه را
از بر می‌خواندی
ایکاش
با من می‌ماندی
روزی هزار بار
من را به نام می‌خواندی
ایکاش ...



...
..
.

__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 01-20-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض








دل مست و دیده مست و تن بی‌قرار مست
جانی زبون چه چاره کند با سه چار مست ؟

تلخست کام ما ز ستیز تو، ای فلک
ما را شبی بر آن لب شیرین گمار، مست

یک شب صبح کرده بنالم بر آسمان
با سوز دل ز دست تو، ای روزگار، مست

ای باد صبح، راز دل لاله عرضه دار
روزی که باشد آن بت سوسن عذار مست

از درد هجر و رنج خمارش خبر دهم
گر در شوم شبی به شبستان یار مست

سر در سرش کنم به وفا، گر به خلوتی
در چنگم اوفتد سر زلف نگار، مست

لب برنگیرم از لب یار کناره گیر
گر گیرمش به کام دل اندر کنار، مست

یکسو نهم رعونت و در پایش اوفتم
روزی اگر ببینمش اندر کنار، مست

می‌خانه هست، از آن چه تفاوت که زاهدان
ما را به خانقاه ندادند بار مست؟

ما را تو پنج بار به مسجد کجا بری؟
اکنون که می‌شویم به روزی سه بار مست

از ما مدار چشم سلامت، که در جهان
جز بهر کار عشق نیاید به کار مست

ای اوحدی، گرت هوس جنگ و فتنه نیست
ما رای به کوی لاله‌رخان در می‌آرمست

...


اوحدی

...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 01-20-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض




بی لشکریم، حوصلهء شرح قصه نیست
فرمانبریم، حوصلهء شرح قصه نیست

با پرچم سفید به پیکار می‌رویم
ما کمتریم، حوصلهء شرح قصه نیست !

فریاد می‌زنند ببینید و بشنوید
کور و کریم، حوصلهء شرح قصه نیست

تکرار نقش کهنه‌ی خود در لباس نو
بازیگریم، حوصلهء شرح قصه نیست

آیینه‌ها به دیدن هم خو گرفته‌اند
یکدیگریم، حوصلهء شرح قصه نیست

همچون انار خون دل از خویش می‌خوریم
غم پروریم، حوصلهء شرح قصه نیست

آیا به راز گوشه‌ی چشم سیاه دوست
پی می بریم؟ حوصلهء شرح قصه نیست


---
فاضل نظری

---
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 01-21-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض



زمین به ناخن باران‌ها
تن پر آبله می‌خارید
به آسمان نظر افکندم
هنوز یکسره می‌بارید
شب از سپیده نهان می‌داشت
تلاش لحظه‌ی آخر را
ز پشت شاخه‌ی مو دیدم
کبوتران مسافر را
هنوز از نم پرهاشان
حریر نرم هوا تر بود
هزار قطره به خاک افتاد
هزار چشم کبوتر بود

نسیم ظهر خزان، آرام
چو بال مرغ صدا می‌کرد
هوا، سرود کلاغان را
به بام شهر، رها می‌کرد
به زیر ابر مِسین، خورشید
سر از ملال، به بالین داشت
ز نور مفرغی‌اش، آفاق
لعاب ظرف سفالین داشت
چو قارچ‌های سفید از جوی
حباب‌ها همه پیدا شد
چو قارچ‌های سیه در کوی
هزار چتر سیه وا شد

غروب، گرد بلا پاشید
به شاخه‌ها تب مرگ افتاد
به زیر هر قدم باران
هزار لاشه‌ی برگ افتاد
افق در آن شب ابر آلود
به رنگ تفته‌ی آهن بود
ستاره‌ها همگی خاموش
دریچه‌ها همه روشن بود
به کوچه‌ها نظر افکندم
هنوز کفش کسی جز من
به خاک، سینه نمی مالید
نسیم کولی سرگردان
کنار کالبد هر برگ
غریب و غمزده می‌نالید ...



نادر نادرپور

__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 01-21-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

يادمان باشد اگر شــــاخه گلي چيديم وقت پرپر شدنش سوز و نوايي نکنيم

پــر پروانه شکستن هــــــنــر نيست گر شکستيم ز غفلت من و مايي نکنيم

يادمان باشد ســــر ســــــجاده عشق جز براي دل مــحبوب دعـــــائي نکنيم

يادمان باشد از امروز خطائي نکنيم گر در خود شکنيم هيـچ صدائي نکنيم

يادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق ز هر بي سر و پايي نکنیم
__________________
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 2 نفر (0 عضو و 2 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 03:51 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها